نگاهی کوتاه به سوابق کاری، مالی و اخلاقی علینقی عالیخانی
تاریخ انتشار: 03 تير 1403
مقدمه
در بین رجال عصر پهلوی، علینقی عالیخانی یکی از شخصیتهای مرموز است. عالیخانی از کارگزاران رژیم محمدرضا پهلوی است که بعد از سقوط شاه، عدهای او را ستایش کرده و گروهی دیگر به انتقاد از عملکرد وی پرداختهاند. از این جهت از واژه «مرموز» برای توصیف علینقی عالیخانی استفاده کردیم که وی در طول حیات سیاسیاش، در عرصه مختلف سیاسی (وزازت اقتصاد)، امنیتی (عضویت در ساواک) و علمی (ریاست دانشگاه تهران) نقشآفرینی کرده است. عالیخانی همچنین وظیفه انتشار خاطرات اسدالله علم را بر عهده داشت. نکته مهم این که با وجود برخی خطاها، اشتباهات و حتی مفاسد مالی، سیاسی و حتی اخلاقی عالیخانی، عدهای به دنبال تطهیر چهره وی بودهاند. در این مقاله میکوشیم بر پایه اسناد و روایتهای تاریخی، ضمن نگاهی به زندگی علینقی عالیخانی، مفاسد اقتصادی و سیاسی و اخلاقی او را روایت کنیم.
در بین رجال عصر پهلوی، علینقی عالیخانی یکی از شخصیتهای مرموز است. عالیخانی از کارگزاران رژیم محمدرضا پهلوی است که بعد از سقوط شاه، عدهای او را ستایش کرده و گروهی دیگر به انتقاد از عملکرد وی پرداختهاند. از این جهت از واژه «مرموز» برای توصیف علینقی عالیخانی استفاده کردیم که وی در طول حیات سیاسیاش، در عرصه مختلف سیاسی (وزازت اقتصاد)، امنیتی (عضویت در ساواک) و علمی (ریاست دانشگاه تهران) نقشآفرینی کرده است. عالیخانی همچنین وظیفه انتشار خاطرات اسدالله علم را بر عهده داشت. نکته مهم این که با وجود برخی خطاها، اشتباهات و حتی مفاسد مالی، سیاسی و حتی اخلاقی عالیخانی، عدهای به دنبال تطهیر چهره وی بودهاند. در این مقاله میکوشیم بر پایه اسناد و روایتهای تاریخی، ضمن نگاهی به زندگی علینقی عالیخانی، مفاسد اقتصادی و سیاسی و اخلاقی او را روایت کنیم.
زندگینامه
علینقی عالیخانی، فرزند عابدین در سال 1307ش در ابهر واقع در زنجان متولد شد.[1] پدرش عابدین، در زمان کودتای ۱۲۹۹ درجهدار فوج قزاق به فرماندهی رضاخان بود و در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۱۵ سرپرستی املاک رضاشاه در تاکستان قزوین و پس از شهریور ۱۳۲۰ سرپرستی املاک تاجالملوک پهلوی، مادر محمدرضا شاه، به وی محول شد.[2] علینقی عالیخانی دومین فرزند خانواده بود و چهار برادر و یک خواهر داشت. یکی از برادران او با حزب توده ارتباط داشت و کمونیست بود.[3]
ساواک در گزارشی که تاریخ آن مشخص نیست، اما از محتوای آن پیداست که در دوره مأموریت علینقی عالیخانی در وزارات اقتصاد تقریر شده، درباره خانواده عالیخانی مینویسد:
«درباره پدر دکتر علینقی امیر عالیخانی
مشارالیه دارای پنج پسر به اسامی:
●
●
●
●
●
●
علینقی عالیخانی در سال 1325 از دبیرستان البرز در رشته ادبی فارغالتحصیل و وارد دانشگاه تهران شد و از این دانشگاه لیسانس علوم سیاسی گرفت و سپس موفق به اخذ دیپلم عالی حقوق بینالمللی و دکترای دولتی در علوم اقتصاد از دانشگاه پاریس شد. وی میگوید: «من زبان فرانسه بلد نبودم یعنی در تهران خیلی کم یاد گرفته بودم و با همان رفتم اسمم را در دانشگاه نوشتم، فقط به خاطر این که بتوانم پروانه اقامت داشته باشم. ولی در سال اول هیچ نمیفهمیدم...»[6] وی در همین کشور با الیزابت سوزان ازدواج کرد[7] که ثمره آن سه پسر و یک دختر بود.
عالیخانی در اواسط سال 1336 به ایران برگشت و چندی بعد به عنوان کارمند بـه اسـتخدام سـاواک درآمد. از همین رو نسبت به تیمور بختیار علاقه و ارادت بسیاری داشت. وی از زمان تحصیل در فرانسه بـا جـهانگیر تفضلی، سرپرست دانشجویان ایرانی مقیم اروپا ارتباط نزدیکی داشت. در این مقطع اداره سرپرستی دانشجویان ایـرانی در ارتـباط مـستقیم با ساواک بود و فعالیت دانشجویان ایرانی را تحت نظر و کنترل داشت و شاید عالیخانی از همین مـقطع بـا ساواک مرتبط شده باشد. سمت او در ساواک مشاور در امور اقتصادی بود و گزارشهای اقتصادی هفتگی ساواک را بـرای مـقامات عالی رتبه و به ویژه شاه تهیه میکرد. گفته میشود شاه از طریق همین گزارشها با اوآشنایی یافت.[8]
عالیخانی که کار خود را در بخش اقتصادی اداره کل اطلاعات خارجی ساواک شروع کرد، درباره عضویتش در ساواک میگوید: «یکی از دوستان من که در فرانسه درس خوانده بود و برگشته بود ایران، در آن سازمان کار میکرد، او نامه نوشت و گفت اینجا یک دستگاهی برای کارهای تحقیقاتی اقتصادی میخواهند درست بکنند و خود من هم برای کارهای حقوق بینالملل و سیاسی دارم اینجا کار میکنم. یک دستگاه مستقلی درست کردهاند و خیلی جای جالبی است. تو میتوانی از نظر اقتصادی و بودجه و اینها هر کاری که میخواهی بکنی. من گفتم خب هیچ ایرادی ندارد. برگشتم به ایران و با [تیمور] بختیار و قائممقامش [حسن] پاکروان ملاقات کردم...»[9]
مورد عجیب در حیات سیاسی عالیخانی این است که با وجود اطلاع ساواک از عضویت دو نفر از برادرانش در حزب توده، او به هیچ وجه مورد سوءظن دستگاه امنیتی رژیم شاه نبود و توانست مراتب ترقی را پشت سر هم و بیوقفه طی کند و به عالیترین سطوح مدیریت کشور برسد. عالیخانی در مصاحبه با حسین دهباشی در پاسخ به این سوال که «با توجه به این که بعضی از اعضای خانواده شما سابقه همکاری با حزب توده را داشتند، چطور ساواک به شما اعتماد کرد؟» میگوید: «شنیدم که یک مقدار مخالفتهایی در داخل خودشان [با انتخاب من] بوده ولی با توجه به تحصیلاتم و اینها گفته بودند نه، ایرادی ندارد!»[10]
سال 1336 او در حالی که حدوداً 30 سال بیشتر نداشت به همراه تیمور بختیار (رئیس وقت ساواک) طی یک سفر محرمانه به اسرائیل رفت. هدف از این دیدار توسعه روابط با رژیم صهیونیستی بود. او میگوبد، بختیار جزئیات این مذاکرات را «دائم از طریق تلفن رمز به تهران گزارش میداد» و از شاه کسب تکلیف میکرد.[11] در همین دوره عالیخانی به همراه بختیار به آمریکا سفر کرد و با برخی از مقامات آمریکا از جمله مقامات پنتاگون دیدار کرد. هدف از این دیدار نیز توسعه روابط سیاسی، امنیتی بود.[12]
عالیخانی مدتی بعد از ساواک استعفا داده و از آن تشکیلات خارج میشود. خودش درباره علت استعفایش میگوید: «چون میدیدم آنجا فضا برای من بسته است. یعنی آزادی عمل نداشتم و کار نمیتوانستم بکنم چون به همه کارها مدام حالت مخفی و سری و پنهانی و فلان دادند، کار آدم انجام نمیشد. میخواستم فضای بازتری داشته باشم.»[13]
عـالیخانی در زمان خدمت در ساواک به چـند کـشور اروپایـی، آسیایی و آفریقایی سـفر و در چـند کنفرانس بینالمللی شـرکت کـرد و خدماتش همواره مورد رضایت اولیای امور بود. بـدون شـک همکاری و عضویت وی در ساواک نقش تعیینکنندهای در رشد و ارتقای او داشته است. چرا که در رژیـم شـاه، وابستگی به ساواک و یا تأیید و سفارش ایـن دسـتگاه در ارتـقای افراد مؤثر بود. در کنار آن، اثبات تعهد و اخـلاص بـه شخص شاه و برخورداری از مراحم او میتوانست دستیابی به هر مقام و موقعیتی را امکانپذیر سازد. بـه هـمین دلیل در بسیاری از محـافل سیاسـی، اجـتماعی و فـرهنگی، مهمترین عـوامل رشــد و بـقای عالیخانی همین دو ویـژگی بود.
عالیخانی سمتهای مهمی را نیز به دست آورد، از جمله به عنوان مشاور و دبیر شورای عالی اقتصاد (از سال 1336 تا 1340)، مشاور شرکت ملی نفت ایـران (از سال 1340 تـا 1341)، وزیر اقتصاد (1341 تا 1348)، ریاست دانشگاه تهران (1348 تا 1350)، ریاست بنیاد رضا پهلوی، مـشاور عـالی اتـاق بازرگانی، عضو باشگاه ورزشی شاهنشاهی، همکاری با وزارت بازرگانی و ریاست هیئت مدیره بانک بینالمللی ایـران و آمـریکا فـعالیت کرد.[14]
ساواک در گزارشی، وی را چنین ارزیابی کرده است: «روحیه و افکار و عقاید نسبت به شاهنشاه، خوب ـ میهن، خوب ـ مذهب، عادی ـ خانواده و زن و فرزند، خوب ـ میزان علاقمندی به مقام و قدرت، زیاد.»[15]
عالیخانی در زمستان 1341 به هنگام رکود اقتصادی در کشور، بدون کمترین تجربه کار اجرایی کلان، با ادغام دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن به وزارت اقتصاد در کابینه علم منصوب شد و این سمت را به مدت هفت سـال در دولتـهای علم، منصور و هویدا حفظ کرد. [16]
22 اسفند 1341 ساواک در گزارشی درباره خصوصیات عالیخانی نوشت:
«1- تحصیلات: لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران و دیپلم عالی حقوق بینالمللی و دکترای دولتی در علوم اقتصاد از دانشگاه پاریس 2ـ به چه زبانهائی آشنائی دارد: فرانسه و انگلیسی 3ـ برای چه شغلی بیشتر مناسب است: اقتصادی ـ سیاسی ـ اداری و تشریفاتی 4ـ خصوصیات اداری: مدیریت خوب ـ رفتار با مرئوسین خوب ـ قدرت کار خوب ـ سرعت در اتخاذ تصمیم متوسط ـ قدرت ایجاد تشکیلات متوسط ـ ابتکار خوب ـ قبول مسئولیت خوب ـ اطاعت خوب 5ـ روحیه و افکار و عقاید نسبت به: شاهنشاه خوب ـ میهن خوب ـ مذهب عادی ـ خانواده و زن و فرزند خوب 6ـ میزان علاقمندی به: مقام و قدرت زیاد ـ پول و زن عادی ـ به قمار توجهی ندارد 7ـ اعتیادات مضره: ندارد 8ـ نقاط ضعف: ندارد 9ـ صحت عمل و درستی: خوب 10ـ صفات برجسته: مؤدب و متین و مأخوذ به حیا. فعال و پشتکاردار 11ـ رازداری: خوب 12ـ سوابق خدمتی و مشاغل حساس قبلی: مشاور شورای عالی اقتصاد ـ مشاور شرکت ملی نفت و مدتی هم در ساواک مشغول خدمت بوده و فعلاً وزیر اقتصاد 13ـ سوابق و تمایلات سیاسی: طرفدار سیاست غرب 14ـ وابستگی به احزاب و دستجات سیاسی: ندارد 15ـ حسن شهرت و معروفیت: دارد 16ـ نظریه کلی زیردستان نسبت به او: مساعد است 17ـ اطلاعات متفرقه: حین خدمت در ساواک در چند کنفرانس کشورهای اروپائی و آسیائی و آفریقائی شرکت نموده و خدماتش مورد رضایت اولیاء امور بوده است.»[17]
یک سال بعد در اسفند ماه سال 1342 ساواک بار دیگر به ارزیابی شخصیت عالیخانی پرداخت و نوشت: «روحیه و افکار نسبت به شاهنشاه: خوب است ولی برای حفظ مقام و ترقی میزان علاقمندی نسبت به: الف ـ مقام و قدرت زیاد ب ـ شهرت، زیاد پ ـ پول، زیاد ت ـ زن، خیلی زیاد... نقاط ضعف: زن. صفات برجسته: زرنگ، باهوش، فعال. نظریه مردم نسبت به او: زیاد خوب نیست. صحت عمل و درستکاری: معلوم نیست.» در همین گزارش تصریح شده بود: «معروف است در کارها مع الواسطه سوءاستفاده میکند.»[18]
عالیخانی رابـطه نزدیکی با امیر اسداللّه علم داشت و این رابطه تا آنـجا ادامـه یـافت که خانواده علم یادداشتهای شخصی و روزانه او را که طی سالهای متمادی تهیه و نگهداری کرده بود به علیخانی سـپردند تـا آنها را پس از تدوین و ویرایش، منتشر سازد. این اثر پنج جلدی به سال 1370 در لندن مـنتشر شـد و تاکنون هفت جلد آن در دسترس قرار گرفته است.
نکته با اهمیت دیگر درباره عالیخانی، ارتباط صمیمی او با ارباب جراید بود. همین مسئله موجب میشد روزنامهها به تمجید از عملکرد وی بپردازند. از جمله عالیخانی با داریـوش هـمایون، عضو هیئت مدیره روزنامه آیندگان و وزیر اطلاعات رژیم شاه ارتباط نزدیک و صمیمانهای داشت که همین ارتـباط بـه تـحکیم روابط عالیخانی با مطبوعات میانجامید. منشاء این ارتباط عضویت هر دوی آنها در حزب پان ایرانیست بود.
پس از این که عالیخانی در سال 1348 از وزارت اقتصاد کنار گذاشته شد، در بین بهت و حیرت تحصیلکردهها به ریاست دانشگاه تهران منصوب گردید. ساواک گزارش داد: «انتصاب آقای علینقی عالیخانی به ریاست دانشگاه تهران در بین روشنفکران و تحصیلکردهها با تعجب و حیرت زیاد مواجه شده. چون اکثراً اظهار میدارند در دانشگاه که اساتید برجسته و فاضلی دارد و هر کدام در رشـتههای مـربوط به خود سالیان دراز تـحصیل نـموده و برای خود ارج و مقامی قائلاند، مسلماً زیر بار دستورات و اوامر آقای عالیخانی که فقط در رشته اقتصاد و آن هم معلوم نیست بر چه پایه و بنایی تحصیل نموده و در مقابل معلومات اساتید دانشگاه بسیار نـاچیز اسـت، بخواهند رفت... با این وضع روز به روز وضع تحصیل در دانشگاه تهران و نحوه فراگیری معلومات دانشجویان بدتر و ناچیزتر خواهد شد.«[19]
سرانجام عالیخانی پس از یک دوره مدیریت دو ساله، در تیر سال 1350 از ریاست دانشگاه تـهران کـنار گـذاشته شد. در گزارشی پیرامون تغییر ریاست دانشگاه تهران آمده است: «هیئت امنای دانشگاه تهران قبل از ظـهر روز 22 /4 /50 تشکیل جلسه خواهند داد و در این جلسه، آقای دکتر عالیخانی رئیس دانشگاه تهران استعفانامه خـود را از سمت ریاست دانشگاه تـهران تـسلیم خواهند نمود.»[20]
عالیخانی که مورد توجه خاص محمدرضا پهلوی بود پس از برکناری از ریاست دانشگاه تهران در مشاغل مهمی چون: ریاست هیئت مدیره بانک بینالمللی ایران، ریاست شرکت فرآوردههای نسوز و شرکت آلوپن، به سوءاستفادههای خود ادامه داد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به انگلستان پناهنده شد[21] و پس از سالها زندگی در غربت، در چهارم تیر ۱۳۹۸، در سن ۹۰ سالگی در واشینگتن آمریکا مرد.
با وجود این که برخی بر آنند تا دوره تصدی عالیخانی بر وزارت اقتصاد را دوره طلایی اقتصاد ایران معرفی کنند، اما واقعیتهای تاریخی با این گزاره در تضاد است. این مقاله به بررسی و واکاوی اوضاع اقتصادی ایران در دوره مورد بحث نمیپردازد اما قصد دارد تا با سیری بر اسناد، به یک موضوع مهم دیگر یعنی «فساد مالی» نفر اول اقتصاد دوران محمدرضا شاه پرداخته و قضاوت را در اختیار خواننده قرار دهد که آیا در کشوری که وزیر اقتصادش عنصری فاسد است امکان دارد اقتصاد شکوفا شود؟
اسنادی از فساد مالی علینقی عالیخانی
اسناد بر جای مانده، اطلاعات جالبی درباره فسادهای مالی علینقی عالیخانی که به مدت هفت سـال به عنوان وزیر اقتصاد کابینه اسدالله علم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا فعالیت میکرد، دارند. او به عنوان یک مسئول عالیرتبه به خاطر علاقه به مال اندوزی، مفاسد اقتصادی بسیاری در کارنامه خود ثبت کرد. در همین رابطه در 10 شهریور 1344 مأمور مخفی ساواک گزارش داد: «در خصوص سوءاستفادههای دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد در تنظیم سهمیههای بازرگانی مطالب زیادی بین طبقات مطلع پایتخت انتشار دارد و از جمله گفته میشود با این که قبلاً ورود مونتاژ اتومبیلهای باری لیلاند را به ایران ممنوع کردهاند ولی دکتر عالیخانی با شرکت 2 نفر دیگر اجازه ورود یکصد دستگاه اتومبیل لیلاند را به صورت مونتاژ به ایران صادر کرده و از این راه مبالغ گزافی سوءاستفاده کرده است.»[22]
عالیخانی با دریافت رشوه از شرکتهای خارجی، جیب خود را پر میکرد. در عین حال کارهای او خیلی هم پنهان و پوشیده نبود به طوری که برخی از فعالین سیاسی و اقتصادی نسبت به این مفاسد آگاهی داشتند. برخی معتقد بودند به خاطر ارتباط و پیوند او با دستگاه پهلوی و حمایت شخص شاه از او، پایگاه عالیخانی متزلزل نمیشد. در 8 آبان 44 علیاکبر صفی پور ـ نماینده مجلس شورای ملی و مدیر مجله امید ایران ـ عالیخانی را منتسب به محمدرضا پهلوی معرفی و گفت: «چون دکتر عالیخانی مورد توجه شاهنشاه است به همین جهت به من غیر مستقیم دستور داده شد که اعلام جرم و سئوال دکتر مبین از وزارت اقتصاد درباره شکر از دستور جلسه مجلس خارج شود.»[23]
ماجرا از این قرار بود که در خرداد 1344 دکـتر مبین نماینده مجلس شورای ملی سئوالی درباره علت نقض ممنوعیت ورود قند و شکر از سـوی دولت مطرح کرد. ظـاهراً بـرخی افراد خاص با همراهی و مجوز وزیر اقتصاد موفق به دریافت مجوز واردات قند و شکر شده بودند. غلامرضا مبین که از فسادهای اقتصادی عالیخانی مطلع بود، نسبت به این موضوع واکنش نشان داد. اما این اعلام جرم به خاطر ارتباط عالیخانی به دستگاه پهلوی راه به جایی نبرد.
بر اساس آنچه از اسناد به دست میآید، عالیخانی در سوءاستفادههای مالی به آن حد افراط کرد که چند نفر از اعضای حزب ایران نوین – حزب متبوع عالیخانی[24] - تقاضای محاکمه حزبی برای وی کردند.[25] از جمله آذر احمدیه یکی از اعضای حزب ایران نوین در جلسه این حزب به تاریخ 21 دی 1346، به ماجرای «رقم 700 میلیون تومان پرونده دزدی دکتر عالیخانی در هنگام وزارت اقتصاد» اشاره کرد.[26] گزارش دیگری حکایت از آن دارد که علینقی عالیخانی «چندین میلیون تومان سوءاستفاده نموده و در بسیاری از شرکتها سهام زیادی به نام برادر و پدرش خریداری کرده» است.[27]
در گزارش دیگری به تاریخ 13 مرداد 1348 با اشاره به فسادهای مالی عالیخانی آمده است: «راجع به سوءاستفادههای دکتر عالیخانی و نحوه خیانتهایی که به خاطر تأمین منافع شرکتهای بزرگ مورد نظر به اقتصاد مملکت و تجار درجه دوم و سوم نموده از طرف اشخاص غیرمغرض و وارد به امور اقتصاد مطالبی گفته میشود که هر فرد باشرف و باوجدانی را دچار سرگیجه میسازد. تاجر معروفی نقل میکرد که عالیخانی از لحاظ اخاذی بینظیر بود و با تبانی کمپانیهای بزرگ و شرکتهای درجه اول نقشه میکشید اقتصاد کشور را دچار وقفه سازد و چون اخاذی از تجار کوچک باعث دردسر او بود لذا در نظر داشت کار اقتصاد مملکت را به چند شرکت بزرگ تبدیل نماید تا به طور راحت بتواند رقمهای ده میلیون و بیست میلیون تومان را از آنها دریافت دارد. در بین مردم شایع است که عالیخانی مشاور سازمان امنیت است و از طرف علیاحضرت ملکه مادر به خاطر این که پدرش روزی در تاکستان قزوین حسابدار املاک سلطنتی بوده تقویت میشود.»[28]
گزارش دیگری حکایت از آن دارد که یکی از علتهای مخالفت و نارضایتی مردم از دولت هویدا، سوءاستفادههای مالی افرادی از قبیل علینقی عالیخانی بود.[29] در گزارش دیگری به تاریخ 5 اسفند 1347 آمده است: «اخیراً شایع شده است که آقایان دکتر عالیخانی و مهندس روحانی وزرای اقتصاد و آب و برق هر یک مبلغ قابل توجهی که متجاوز از سی چهل ملیون دلار میشود در اموال دولت سوءاستفاده نموده و حتی شاهنشاه آریامهر از موضوع مطلع» است.[30]
در گزارش دیگر با اشاره به رشوهگیری عالیخانی از یک شرکت خارجی آمده است: «دکتر عالیخانی ماهی یک میلیون و پانصد هزار ریال از کارخانه مونتاژ جیپ ویلز رشوه دریافت میدارد تا تسهیلات لازم را برای این کارخانه فراهم و کمپانی لندرور و سایر اتومبیلهای مشابه را در فشار بگذارد تا قادر به رقابت با جیپ ویلیز نباشند.»[31] این موضوع موجب شد سرمایهگذاران کمپانی لندرور به شخص محمدرضا پهلوی اعتراض کنند. گفته میشد عالیخانی بدون سهیم بودن در سرمایه شرکتها و مؤسسات، 10 در صد سود به عنوان رشوه دریافت میکرد.[32] عالیخانی میلیونها تومان هنگام عقد بعضی از قراردادهای خارجی و صدور امتیاز کارخانههای داخلی رشوه گرفت. فقط در یک فقره، او از یک قرارداد، پنجاه و پنج میلیون ریال رشوه دریافت کرد.[33]
اساساً در دوره تصدی عالیخانی در وزارت اقتصاد، مبالغ کلانی به عنوان رشوه جابجا میشد. ساواک در گزارشی به تاریخ 23 دی 1343 درباره اخذ رشوه در وزارت اقتصاد نوشت: «طبق اطلاع فساد و رشاء در وزارت اقتصاد به شدت رواج دارد و مخصوصاً در گمرکات سوءاستفادههای زیادی صورت مـیگیرد. عـطارد مـدیر کل بازرسی وزارتخانه مزبور به یکی از دوستان خـود اظـهار داشته در هر مورد که سوء جریانی را در گمرکات تعقیب مینماید به مراحلی میرسد که به علل و جهاتی ادامه تعقیب غـیر مـمکن مـیشود.»[34]
درگزارشی به تاریخ 7 مرداد 1350 با موضوع «سوءاستفادههای دکتر عالیخانی رئیس سابق دانشگاه تهران» آمده است: «تورج نگهبان که یکی از کارمندان عالیرتبه وزارت علوم میباشد در یک صحبت خصوصی اظهار داشت این روزها بین قاطبه کارکنان وزارت علوم و استادان دانشگاه که به این وزارتخانه رفتوآمد دارند صحبت از انحرافات عجیب عالیخانی است. وی اضافه کرد اکثر استادان و دانشجویان زندگانی و ثروت عالیخانی را از بدو استخدام تاکنون مورد بررسی قرار داده و ارقام سرسامآوری از سوءاستفادههای او را هنگام تصدی وزارت اقتصاد به دست آوردهاند.» [35]
این گزارش سپس با انتقاد از انتصاب این فرد فاسد به ریاست دانشگاه تهران مینویسد: «چنین کسی که به علت میلیاردها ریال سوءاستفاده خود و دوستانش در وزارت اقتصاد ضربه بزرگی به برنامه اقتصادی مملکت وارد ساخته در رأس دانشگاه قرار میگیرد و آن چنان وضعی در دانشگاه به وجود میآورد که اکنون دانشگاه برای آینده مملکت بزرگترین خطر به شمار میرود. حال مهمتر این که قرار است نامبرده پس از برکناری از ریاست دانشگاه به سمت سفیرکبیر ایران در اسپانیا تصویب گردد. نظریه شنبه: عدم توجه به افکار جوانان و روشنفکران مملکت مسلماً عواقب خوبی در برنخواهد داشت. نظریه یکشنبه: موضوع سوءاستفاده های آقای عالیخانی به شدت در بین دانشگاهیان و افراد مطلع رواج دارد...»[36]
عالیخانی با در دست داشتن موقعیت سیاسی، به انعقاد قراردادهای مالی میپرداخت که برای او صرفه مالی فراوانی داشت. ساواک در گزارشی به تاریخ 19 تیر 1352 درباره سوءاستفادههای مالی عالیخانی نوشت:
«موضوع: اعمال خلاف دکتر عالیخانی
نامبرده وزیر سابق اقتصاد در زمان وزارت خود از نظر سیمان چنان صدمهای به کشور وارد کرد که سالها خیانت او قابل جبران نیست. مشارالیه به علت دوستی با ابتهاج کلیه پیشنهادات واردکنندگان کارخانه سیمان را یا پاره کرد یا بلااقدام گذارد و این کار وی موجب وضع نابسامان سیمان فعلی کشور شد و اگر پروندههای موجود تقاضای تأسیس کارخانه سیمان در وزارت اقتصاد مورد بررسی قرار گیرد، خیانت این مرد روشن خواهد شد که به خاطر رفاقت و دزدی چنین وضعی را به وجود آورده است.
نظریه یکشنبه: از وضع نابسامان سیمان کشور: گزارشات عدیدهای از کلیه بخشها ارسال شده و جا دارد برای یک مرتبه هم که شده یک مورد کار خلاف در مملکت رسیدگی شود تا کار خلاف و صواب از هم متمایز گردد.
نظریه پنجشنبه: نظریه شنبه مورد تأیید کامل است.
آقای... ادیب اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و تیمسار ریاست ساواک در جریان موضوع میباشند که عالیخانی چنین صدمهای زده است. ثابتی.»[37]
عالیخانی را باید یکی از مفسدان اقتصادی رژیم پهلوی دانست که به راحتی از گـزند هرگونه محاکمهای گذشت و میلیاردها ریال از سرمایههای کشور را به جیب زد و به هنگام وقوع انقلاب، آن سرمایه را با خود از کشور خارج کـرد.
فسادهای اخلاقی عالیخانی
علینقی عالیخانی علاوه بر فسادهای مالی، دارای مفاسد اخلاقی بسیاری هم بود. به طوری که در فوق آمد، ساواک در گزارشی از اشتیاق و علاقه او به زنان خبر داده بود. سازمان اطلاعات و امنیت کشور در گزارشی دیگر به تاریخ 9 دی 1342 با قید محرمانه درباره عالیخانی نوشت:
«بین کارمندان وزارت اقتصاد شایع گردیده دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد صبحها در دفتر کار خود واقع در ساختمان وزارت گمرکات و عصرها در دفتر وزارتی واقع در ساختمان وزارت صنایع حضور مییابد و به کارها رسیدگی میکند و خانمی که سمت منشیگری او را در ساختمان وزارتی دارد از بین بانوان و دوشیزگان کارمند وزارت صنایع یک نفر را انتخاب و عصرها به دفتر دکتر عالیخانی در وزارت اقتصاد میآورد و مشارالیه نیز به عنوان رسیدگی به کارها از پذیرفتن کارمندان و یا اشخاص خودداری و مشغول تفریح و عیش و نوش میگردد. توضیح این که کارمندان این مطلب را با اطمینان کامل و به صورت زنندهای برای اشخاص خارج از وزارت اقتصاد توصیف و تعریف مینمایند.»[38]
همچنین در گزارش دیگری در این رابطه آمده است:
«گیرنده: تیسمار ریاست ساواک
فرستنده: مدیریت کل اداره سوم
تاریخ: 21/ 11/ 42
موضوع: انتشار شایعات وزارت اقتصاد
ضمن تحقیقات لازم در مورد روابط نامشروع آقای دکتر عالیخانی با بانوان وزارتخانه و همچنین سایر بانوان، آقای علومی رئیس دفتر مخصوص وزیر فعالیت زیادی دارد و بانوان «اعتبار» ماشین نویس مخصوص وزیر، «سعید» که آقای دکتر عالیخانی نامبرده را از وزارت دربار منتقل نموده و «خانم زندگانی» که از وزارت کشور منتقل شده بیش از سایر بانوان در این مورد فعالیت دارند و مفاد اطلاعیه معطوفی تا اندازهای مورد تائید میباشد. رئیس ساواک تهران. مولوی»[39]
جمعبندی
آنچه آمد تنها گوشهای از فسادهای مالی و اخلاقی کسی بود که به مدت هفت سال – از سال 41 تا 48 – به عنوان وزیر اقتصاد در دوره محمدرضا پهلوی فعالیت میکرد. این شخص مسئولیتهای مهمی چون ریاست دانشگاه تهران را هم برعهده داشت. حال چگونه میتوان انتظار داشت در دوره مسولیت او، اقتصاد ایران دوره شکوفایی را تجربه کرده باشد؟ در حالی که کسی که در رأس این تشکیلات اقتصادی قرار داشت تنها به فکر پر کردن جیب خود و اطرافیانش بود.
پینوشتها:
[1] حسین دهباشی، اقتصاد و امنیت (خاطرات دکتر علینقی عالیخانی)، سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ص 1.
[2] کابینه حسنعلی منصور به روایت اسـناد سـاواک، جلد دوم، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 274.
[3] حسین دهباشی، همان، ص 5.
[4] با توجه به این که علینقی عالیخانی در دوره تحصیل در فرانسه به گروه خاصی وابسته نبوده، احتمالاً این فعالیتها مربوط به برادر اوست که عضو حزب توده بوده است و ساواک به اشتباه این فعالیتها را به علینقی عالیخانی نسبت داده است. مشخص نیست در صورت صحت این ادعا وی در مقطع سالهای 24 و 25 در چـارچوب کـدام گـروه سیاسی فعالیت میکرده که مشی مسلحانه نیز داشتهاند ولی احتمال دارد مربوط به فعالیت عالیخانی در حزب پان ایرانیست که دارای افکار افراطی ناسیونالیستی بودند، باشد.
[5] کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، جلد دوم، همان، ص 274.
[6] حسین دهباشی، همان، ص 17.
[7] کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، جلد دوم، همان، ص 255.
[8] حمید قزوینی، بازخوانی پرونده عالیخانی، منتشر شده در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تاریخ انتشار: 17 خرداد 1399
[9] حسین دهباشی، همان، ص 43
[10] همان، 44
[11] همان، ص 61 تا 63
[12] همان، ص 75.
[13] همان، ص 82.
[14] حمید قزوینی، همانجا.
[15] امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک، جلد اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 106.
[16] حمید قزوینی، همانجا.
[17] کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، همان، جلد دوم، ص 238.
[18] همانجا.
[19] همان، ص 261
[20] همان، ص 240
[21] همان، ص 261
[22] همان، ص 252
[23] همان، ص 252
[24]عالیخانی در سال 42 هم زمان با تلاشهای حسنعلی منصور برای تشکیل کابینه و تأسیس حزب ایران نوین به عضویت این حزب درآمد. حزب مزبور تا سال 54 به مدت دوازده سـال حـزب حاکم کشور به شمار مـیرفت و یـکی از مـهمترین احزاب دوره پهلوی بود. اعضای عالیرتبه این حزب وابستگان به آمریکا و از اعضای کانون مترقی بودند. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به: حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک، جلدهای 1 تا 5، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[25] همان، ص 250.
[26] منوچهر آزمون به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 223.
[27] حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک، جلد 3 ، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 278.
[28] امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، جلد اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 517.
[29] کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، همان، جلد سوم، ص 393.
[30] همان، ص 92.
[31] همان، ص 245.
[32] همان، ص 260.
[33] همان، ص 262.
[34] حمید قزوینی، همانجا.
[35] بدون شرح به روایت اسناد ساواک، کتاب اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 262.
[36] همانجا.
[37] کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، همان، جلد دوم، ص 272.
[38] همان، ص 240.
[39] همان، ص 241.
عالیخانی در نمایشگاه صنعتی ایران
عالیخانی در مجلس
عالیخانی در کنار شاه
علینقی عالیخانی در ایام پیری
تعداد مشاهده: 14318