امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: در گردش‌ها و از پی هم آمدن روزگار برای مردم عبرت‌ها است. غررالحکم، جلد 4، صفحه 409، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

لازم است... قیام‌ها و تظاهرات مسلمین ایران را در شهرستان‌های مختلف با تاریخ و انگیزه آن ثبت نمایند تا مطالب اسلامی و نهضت روحانیت سرمشق جوامع و نسل‌های آینده شود. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 3، ص 434.

 

 

 

شرحی بر اسناد

توضیحی در باره «بند عمومی» و «بند انفرادی» زندان‌های سیاسی و غیر سیاسی در دوره پهلوی


تاریخ انتشار: 14 مرداد 1403

بند عمومی

«به بندهایی که دارای سلول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ی بزرگتر بودند و فضای آزادانه‌تری نسبت به بند انفرادی داشتند، بند عمومی گفته می‌شد.

اصطلاح بند عمومی در مقابل بند انفرادی به کار می‌رفت که در آن تمامی بند، دارای سلول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ی انفرادی بود که در برخی موارد بیش از یک نفر از زندانیان در آن نگهداری می‌شدند. بند عمومی فقط مختص زندانیان سیاسی نبود و تمامی زندانیان عمومی معمولاً دوره‌ای از حبس خود را در بند عمومی می‌گذراندند.

معمولاً بندهای عمومی زندانیان سیاسی سلول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ی بزرگتری داشتند. پس از آن‌که دوره بازجویی و شکنجه زندانیان سیاسی تمام می‌شد و بازجویان مطمئن می‌شدند که تمامی اطلاعات لازم را کسب کرده‌اند، پرونده متهم را تکمیل کرده و برای رسیدگی به دادگاه می‌فرستادند و زندانی را نیز به بندهای عمومی منتقل می‌کردند.

در برخی از بندها پس از آن‌که زندانیان ابتدا توسط مسئولان زندان طبقه‌بندی شده و به دلایلی که تنها برای زندانبانان مشخص بود، جدا می‌شدند، آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌یی که در یک بند مشخص قرار گرفته بودند، می‌توانستند آزادانه در فضای سلول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ و راهروها حرکت کنند و هم‌اتاقی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ی خود را انتخاب کنند. در ساعت مشخصی درهای بند، باز می‌شد و زندانیان در حیاط زندان ورزش و بازی کرده یا راه می‌رفتند.

بندهای عمومی سیاسی زندان قصر، از جمله زندان شماره یک آن، که مخصوص زندانیان سیاسی بود، هر یک حیاط جداگانه‌ای داشت. گاهی اوقات حدود ۵۰۰ زندانی از علما و روحانیون، مذهبی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ و اعضای مجاهدین خلق در یک بند نگهداری می‌شدند. زندان شماره یک دارای هفت بند بود که بندهای یک و هفت آن حالت بازداشتگاه داشتند و پس از قطعی شدن حکم، زندانی را به یکی از بندهای دو، سه، چهار، پنج و شش منتقل می‌کردند. همچنین در دوره‌ای بند چهار به قرنطینه و زندان موقت تبدیل شد.

اگر چه گاهی اوقات زندانیان زندان قصر مجبور بودند در اتاق‌ها‌ به صورت فشرده بخوابند، ولی به دلیل فضای آزادتری که این زندان نسبت به کمیته مشترک و زندان اوین داشت، زندانیان از آمدن به آنجا خوشحال می‌شدند و حتی هم‌سلولی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌یشان به آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ تبریک می‌گفتند. همچنین با قرار گرفتن زندانیان در بند عمومی، آن‌ها‌ می‌توانستند از سایر دستگیرشدگان اطلاعاتی به دست بیاورند.

گاهی در مورد وسایل بهداشتی، کمبودهایی وجود داشت و استفاده از حمام و مواد بهداشتی با محدودیت‌ها‌یی روبه‌رو بود، به همین دلیل گاهی شپش و سایر آلودگی‌ها‌ برای زندانی‌ها‌ معضلاتی به وجود می‌آورد.

در زندان قصر گاهی اوقات سخت‌گیری‌ها‌ی بیشتری اعمال می‌شد، اما در بیشتر موارد اجازه تردد و معاشرت با سایر زندانیان داده می‌شد.

تا قبل از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ معمولاً زندانیان سیاسی را در زندان‌ها‌ی عمومی نگهداری می‌کردند؛ همچنین عمده زندانیان سیاسی از اعضای حزب توده، جبهه ملی، کمونیست‌ها و مانند آن بودند. پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و با ورود زندانیان سیاسی مذهبی فضای بندهای عمومی سیاسی رنگ و بوی مذهبی به خود گرفت.

با ورود زندانیان وابسته به سازمان مجاهدین خلق در بندهای عمومی سیاسی زندان اوین، قزل‌قلعه و سایر زندان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ تا قبل از انحراف ایدئولوژیک اعضای سازمان مجاهدین خلق، زندانیان با تشکیل جمع سعی می‌کردند از سختی‌ها‌ی زندان و فشردگی زندگی ۳۰ تا ۳۵ نفره در اتاق ۵ در ۷ متری بکاهند.

این جمع‌ها‌ قوانین مخصوص به خود داشتند؛ زندانیان تازه وارد بعد از دو هفته که مهمان ،بودند، در صورتی که مانعی برای عضویتشان در جمع وجود نداشت، شرایط ورود و اساسنامه جمع به اطلاع آن‌ها‌ می‌رسید و آن‌ها‌ عضوی از جمع می‌شدند. در جمع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ همه چیز از غذای زندان گرفته تا سیگار، دارو و موادی که بستگان زندانیان می‌آوردند اشتراکی بود و زندانیان، تمامی آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ را در اختیار مسئول جمع قرار می‌دادند تا به نحو مقتضی بین زندانیان تقسیم شود. همچنین مسئولیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌یی چون نظافت، چیدن سفره و مانند آن، تحت سرپرستی شهردار و به صورت روزانه توسط تمامی زندانیان انجام می‌شد.

فعالیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌یی مانند شعر و سرودخوانی دسته‌جمعی، ورزش، بازی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ی محفلی و مانند آن نیز در جمع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ متداول بود.

با آشکار شدن انحراف ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق جمع‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ی عمومی از هم گسست و فضای چند قطبی در بندهای عمومی شکل گرفت. در زندان اوین که چند طبقه بود، زندانیان را دسته‌بندی می‌کردند و هر گروه را در طبقه خاصی جای می‌دادند. به عنوان نمونه در سال ۱۳۵۴ طبقه دوم بند دو زندان اوین را به زندانیان سیاسی - مذهبی و طبقه اول را به غیر مذهبی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ اختصاص داده بودند. همچنین گاهی اوقات، سردمداران و لیدرهای جریانات سیاسی را در یک اتاق نگهداری می‌کردند و چند نفر زندانی عادی خشن را کنارشان می‌انداختند تا کنترل‌شان کنند.

در برخی از زندان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ مانند کمیته مشترک ضد خرابکاری، آزادی عمل زندانیان بسیار محدود بود و بندهای عمومی فقط از آن جهت که سلول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ی بزرگ‌تری داشتند و تعداد بیشتری از زندانیان در یک سلول زندگی می‌کردند، از بندهای انفرادی متمایز می‌شد. زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری دارای چهار بند انفرادی با ۸۶ سلول 5 /1 در 5 /2 متر و دو بند عمومی با ۱۸ سلول حداکثر ۳۰ متر مربعی بود که در سلول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ی بند شش عمومی آن تا ۱۵ زندانی نگهداری می‌شد.

معمولاً در فضای کمیته مشترک، زندانیان سعی می‌کردند ارتباط چندانی با هم برقرار نکنند، به این دلیل که ممکن بود برخی از هم‌سلولی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ مأمور ساواک یا جاسوس یا زندانی بریده باشند. البته در برخی موارد زندانیان برای رها شدن از فشار زندان، با برخی از زندانیان گرم می‌گرفتند ولی تنها حرف‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ی کلی بین آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ رد و بدل می‌شد. البته از اوایل ۱۳۵۲، با خشن‌تر شدن رفتار ساواک که دلیل آن چند فقره فرار زندانیان در ۱۳۵۱ و عید ۱۳۵۲ بود، فضای اندک آزاد برخی بندهای عمومی نیز محدودتر شد. در این دوره درِ نرده‌ای هر اتاق را می‌بستند و در فضای راهروها نیز نگهبانان تردد می‌کردند. زندانیان روزی سه بار امکان رفتن به توالت داشتند؛ غذا و چای زندانیان را در سلول‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ می‌دادند و هواخوری و داشتن ملاقات نیز ممنوع شده بود. در این دوره زندانیان با دست زدن به اعتصاب غذا و ابراز اعتراضات دیگر، در برخی موارد توانستند با رفع برخی محدودیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ اندکی فضای زندان را تلطیف کنند.

در برخی موارد که بازجوها به اطلاعات جدیدی دست می‌یافتند یا برخی دستگیرشدگان به اجبار علیه سایر زندانیان اعتراف می‌کردند، زندانی را از بند عمومی برای بازجویی می‌بردند.

گاهی اوقات نیز به‌منظور فریب دادن سایر زندانیان، افرادی را به بند عمومی می‌آوردند و در ادامه و در فرصتی مناسب آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌ را اعدام می‌کردند.

برخی اتاق‌ها و سلول‌های بند عمومی بسیار بزرگ بود؛ به عنوان نمونه بند دو زندان اوین اتاق عمومی بزرگی داشت که چهل زندانی در آن، جا می‌شدند.»[1]

 

پی‌نوشت:


[1] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 187تا 189، با اندکی ویراستاری.










بند عمومی


سلول انفرادی


سلول انفرادی


 

تعداد مشاهده: 9721


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.