انتخابات در عصر پهلوی و شکایات مردمی
تاریخ انتشار: 04 خرداد 1401
انتخابات مجلس پنجم را باید یکی از جنجالیترین دورههای انتخابات تاریخ معاصر کشور دانست. این انتخابات در سال 1302 ه ش و در چندین مرحله برگزار شد که نتایج حاصل از آن برای ملت ایران بسیار فاجعهانگیز بود. در جریان این انتخابات رضاخان توانست با اعمال نفوذ همهی نزدیکان و افراد وفادار به خود را وارد مجلس شورای ملی کند و به کمک آنها در سال 1304 بر تخت سلطنت تکیه کند. در جریان انتخابات پنجم و ششم تقلب در ابعاد بسیار وسیعی صورت گرفت و به اینخاطر نامهها و اعتراضهای فراوانی از سراسر کشور برای مجلس شورای ملی و اشخاصی چون شهید آیتالله سیدحسن مدرس ارسال شد. در این نامهها مردم از وکلای مجلس خواستار رسیدگی به شکایات شدهاند. در نامهای از اصفهان نویسنده خود را از «ایرانیان بیچاره» نامیده و از رئیس مجلس تقاضای رسیدگی به تقلبات صورت گرفته را داشته است. در این نامه آمده است:
«به عرض حضرت اشرف رئیس مجلس شورای ملی ایرانیان بیچاره میرسانم من یک نفر ایرانی هستم، خود را صاحب حق میدانم که شکایت کنم از بسیاری انتخابات این دوره شوم که معلوم نیست عاقبت چه نتیجه از او حاصل شود از جمله وکلای ساختگی حاجی میرزا یحیی است که معروف است به دولتآبادی، من از جهت صلاحیت ایشان است، مستند به دو ورقه که لفاً ارسال داشتم و منتظر هستم که وکلاء صالح به وجدان و دیانت خود حکم نمایند.»
در این نامه چند نکته قابل توجه و تأمل میباشد. نخست آنکه نویسنده خطاب به رئیس مجلس، او را رئیس مجلس ایرانیان بیچاره خطاب میکند، انتخاب این عنوان نهایت استیصال و درماندگی نویسنده را میرساند که حاکی از یاس و ناامیدی در فضای سیاسی کشور در سال 1302 میباشد. موضوع دیگری که در این نامه جلبنظر میکند این عبارت است که:
«من یک نفر ایرانی هستم، خود را صاحب حق میدانم که شکایت کنم.»
این جمله نشان میدهد که نویسنده درک صحیحی از جایگاه شهروندی خود داشته و از طرق قانونی به دنبال احقاق حقوق ضایع شدهی خود بوده است. اینکه در سال 1302 مردم خود را صاحب حق اعتراض دانستهاند بیانگر این واقعیت است که به رغم همهی کمبودها و کاستیهای نهضت مشروطیت، این جنبش قاطبهی مردم را در جایگاه واقعی خود قرار داده و آنها را با مفاهیمی که پیش از آن در فرهنگ سیاسی کشور معنا نداشت آشنا کرده است. نکتهی پایانی در این نامه، اعتراض نویسنده به انتخاب میرزا یحیی دولتآبادی میباشد. دولتآبادی از افرادی است که در جریان مشروطیت و پس از آن نقشهای حساسی برعهده داشت. وی از طرفداران «صبح ازل» برادر «بهاءاله» بود و بعداً با رضاخان همکاری نزدیکی برقرار کرد. انتخاب دولتآبادی از اصفهان و اعتراض مردم و روحانیون به آن، نشان میدهد که میان «ازلیها»، «بهاییها» و «رضاخان» رابطهی نزدیکی وجود داشته است.
در نامهی اعتراضی روحانیون اصفهان که در آن به فتاوی حاج آقا منیر و دیگر علمای اصفهان دربارهی یحیی دولتآبادی اشاره شده است، میخوانیم
«غالب طبقات اصفهان از علما و طلاب و اهل منبر و طبقات مختلف کسبه و اصناف اعتراض نامههای جداگانه ممهور به امهار کثیره به انجمن دادند، سواد حکم مرحوم آقای حاجی آقا فشارکی امضا فرموده بودند و حکم کفر حاجی میرزا یحیی دولتآبادی و ازلی بودن آن بود برای انجمن فرستادیم ... »
در نامهی دیگری در مورد تخلفات انتخاباتی در اصفهان آمده است:
« ... وقایع انتخابات اصفهان از بدو تا ختم حوادث فوقالعاده بوده، چه تبدیل یک امر مهم ملی به یک امر اجباری غیراختیاری مسئله سهل و آسانی نیست خصوصاً واقعههایی که روز 2 شنبه 24 ربیعالثانی و عوض شدن یک مقدار از آراء ملت در حالتی که در اختتام مجلس چهار نفر از نظار عظام ... حاضر بودهاند.»
در جریان انتخابات این دوره، در سایر شهرها نیز تبلیغات زیادی صورت گرفت و مردم با ارسال نامههای اعتراضی نسبت به آن واکنش نشان دادند.
دولتآبادی خاطرات خود را در چند جلد با عنوان «حیات یحیی» منتشر کرده است. در اسناد این مجموعه تعدادی از اعتراضات به انتخاب وی آمده است.1 ـ در نامهی مردم ذزفول آمده است:
« ... اگر وجدان و غیرت و دیانت دارید، راضی نشوید امیر جنگ را که هیچکس از روی رغبت یک رأی به نامش نداده به زور بر ما تحمیل کنند.»
در نامهای از هیأت علمیه شهرستان مرند برای آیتالله شهید سیدحسن مدرس، از ایشان خواسته شد تا مانع از ابطال انتخابات این شهرستان به سود نمایندهی رضاخان شوند. در نامهی دیگری از اهالی ارومیه آمده است که برگزارکنندگان انتخابات قانون را به نفع خود تفسیر و هرجا که لازم دانستهاند از آن عدول کردهاند. در نامههایی از اردبیل و تربت حیدریه نیز به قانونی نبودن انتخابات اشاره شده است. در برخی نامهها از ضرب و شتم مردم برای رای دادن به کاندیدایی خاص شکایت شده است. در اعتراض مردم جهرم آمده است:
«بدبختانه گذشته از اینکه در این دوره [1305] ابداً آزادی نداشتیم، تعرفه مکفی هم نسبت به دوره پنجم داده نشد. اگر کسی میخواست به میل خود یک نفر انتخاب نماید، به زور شلاق و حبس و جرم و تهدید مانع میشدند.»
در این مورد صدها نامهی اعتراضآمیز از سراسر کشور برای مجلس شورای ملی ارسال شده است که همگی از دخالت گستردهی طرفداران رضاخان شکایت کردهاند. در بخشی از نامه اعتراضآمیز مردم تبریز نسبت به انتخابات مجلس ششم آمده است:
«انتخابات دوره ششم تبریز در اثر دخالت حکام جزء غیرقانونی و اعمال نفوذ و قوه چند نفر از رؤسای ادارات عدلیه و تلگرافخانه، که کاندیدا بودند و تشبثات نامشروع متنفذین و ملاکین از تطمیع و تهدید، برخلاف قانون جریان یافت.»
|
تعداد مشاهده: 5941