زنان دربار (3)- نگاهی به زندگی شمس پهلوی
تاریخ انتشار: 08 اسفند 1402
چکیده
شمس پهلوی اولین فرزند رضا خان از همسر دومش تاجالملوک بود که ششم آبان 1296 در تهران به دنیا آمد. عنوان رسمی شمس پهلوی در دوران حکومت پهلوی «شاهدخت شمس پهلوی» بوده است. وی در دوران سلطنت پدر و برادرش به مال اندوزی و فساد شهره بود. شمس رئیس کانون بانوان ایران بود. شمس به تجارت الماس و تجارت خودرو علاقه زیادی داشت. در دهه 50 به دین مسیحیت گروید و یعد از مرگش در 10 اسفند 1374 طبق آیین مسیحیت دفن شد. از دوره نوجوانی و جوانی شمس اطلاع زیادی در دسترس نیست. وی طبق رویه معمول در محیط داخلی دربار همراه با تعدادی از فرزندان نخبگان سیاسی و درباری توسط معلمان خصوصی تربیت و پرورش یافت.
ازدواج
از مسایل مهم زندگی شمس در دوره پدر، ازدواجش با فریدون جم میباشد. موقعی که رضا خان تصمیم به شوهر دادن شمس و اشرف گرفت، بنا به خواسته و تمایل خودش و بدون اطلاع دخترانش دو نفر را برای آنها از دو خانواده معروف که سرسپرده انگلیسیها بودند، برگزید. این دو نفر، فریدون جم پسر محمود جم(مدیر الملک) که بعداً به درجه ارتشبدی رسید و علی قوام پسر ابراهیم قوام الملک شیرازی بودند. ظاهراً رضاخان علی قوام را برای شمس و فریدون جم را برای اشرف انتخاب نموده بود، ولی هنگام انتخاب، شمس به دلیل زیبایی، فریدون جم را انتخاب کرد و برای اشرف نیز علی قوام باقی ماند. فردوست ناراحتی اشرف را از این ماجرا چنین بیان میکند: «همان روز خود اشرف با ناراحتی برای من تعریف کرد که پدرم ما را صدا کرد و گفت: موقع ازدواجتان است و دو نفر برای شما در نظر گرفته شده است و شمس چون بزرگتر است، انتخاب اول با اوست و دومی هم نصیب تو خواهد شد. چنین شد و چون فریدون جم خوش تیپتر بود، شمس او را انتخاب کرد و علی قوام که چه از نظر قیافه و چه از نظر شخصیت با جم تفاوت زیادی داشت، سهم اشرف شد».[1]
با خروج رضاشاه از ایران، عاملی که باعث ازدواج اجباری و مخالف میل شمس پهلوی با فریدون جم بود از میان برداشته شد هر چند جم ظاهراً از این ازدواج ناراضی نبود.
از این تاریخ به بعد شمس ضمن ناسازگاری با فریدون جم زمینههای جدایی با وی را ایجاد نمود و بدون متارکه رسمی با شوهر قانونی خود، در سال 1322 زندگی مستقلی آغاز کرد و با عزتالدوله مین باشیان (از بستگان و معلم موسیقی خود) ارتباط پیدا نمود و با وجود مخالفت دربار و بسیاری از اعضای خاندان سلطنت، در سال 1323 از فریدون جم طلاق میگیرد و یک سال بعد با عزتالله مین باشیان رسماً ازدواج میکند. عزتالله مین باشیان که نام خود را به مهرداد پهلبد تغییر داد ابتدا یک ویلن زن بود که بعد از ازدواج با شمس پهلوی به علت نارضایتی شاه از وی از دربار طرد شد. در نهایت با وساطت ملکه مادر در سال 1330 به معاونت وزارت فرهنگ و ریاست اداره کل هنرهای زیبا و سپس در سال 1343 در کابینه حسنعلی منصور به وزارت فرهنگ و هنر منصوب شد و تا سقوط رژیم پهلوی در این سمت باقی ماند.
مسئولیتهای شمس
الف: ریاست کانون بانوان ایران
این کانون در 22 اردیبهشت سال 1314 تاسیس گردید هدف این کانون تربیت فکری بانوان، البته به سبک مورد قبول خاندان پهلوی بود و با تصویب اساسنامه کانون، کنار نهادن چادر نیز از اهداف این کانون اعلام شد.[2]
شمس نیز هم چون سایر افراد خاندان پهلوی با دو هدف به سرپرستی سازمانها و نهادهای مختلف اجتماعی اقدام میکرد. یکی تبلیغ بین مردم به عنوان فردی نیکوکار و دلسوز به حال محرومان و کسب وجهه برای خاندان پهلوی و دیگری کسب درآمد مادی و سوءاستفاده از بودجه سازمانها و مصرف آن در سفرهای شخصی خارجی و هزینه از بیتالمال بود. حسین فردوست در خاطراتش در این باره مینویسد: «شمس نیز مانند سایر خواهران و برادران محمدرضا، رئیس دهها سازمان خیریه و غیره بود که مراکز سوء استفاده بودند. از جمله ریاست عالیه شیر و خورشید سرخ با شمس بود که از مراکز سوء استفاده بودند».[3]
شمس به غیر از سازمان شیر و خورشید، مسئولیت چند نهاد و سازمان دیگر را برعهده داشت که عبارتند از:
ب): بنیاد نیکوکاری شمس که به اصطلاح به امور درمان افراد کم بضاعت مشغول بود.
ج): جمعیت حمایت از حیوانات و جمعیت کودکان کر و لال که براساس دستور خودش شکل گرفته بود.
با این که ادعا میشد این سازمان با سرمایه شخصی اداره میگردد، ولی به عناوین مختلف، نخست وزیر، وزرا و معاونین آنها را وادار به پرداخت مبالغی به سازمان مینمودند و عملاً بدون این که هزینهای در زمینههای مورد ادعا کرده باشند، به ثروت اندوزی و خرج آن در سفرهای خارجی میپرداختند.[4]
د): تشکیل جمعیت ادبی
تشکیل جمعیت ادبی یکی دیگر از جنبههای زندگی شمس بود که به صورت خصوصی برگزار میشد. مدعوین این محفل به ظاهر ادبی، همه از دوستان شمس و پهلبد و جوانان با تحصیلات غربی و جویای نام و طالب قدرت بودند. این افراد یکی از راههای نفوذ به مقامات بالا را در این جمع یافته بودند.[5]
مسیحی شدن شمس
مسیحی شدن شمس، جسته و گریخته بین مردم شایع بود؛ ولی به صحت و سقم آن چندان اطمینان نداشتند. البته دربار شاهنشاهی نیز علاقهای نداشت که این خبر منتشر شود، چون برای خاندان سلطنتی و شاه یک کشور اسلامی، زیبنده نبود که خواهرش به آیین دیگر اعتقاد داشته باشد. به همین جهت شاه مستقیماً از علم خواست که در کتمان این قضیه و بیسر و صدا بودن آن تلاش کند. چنان که اسدالله علم در ذیل خاطرات سال 1351 خود چنین مینویسد: «برنامه سفر شمس به رم و واتیکان را تقدیم کردم، شاه آن را تایید کرد، به شرط اینکه والاحضرت در باره ملاقاتش با پاپ، زیاد سر و صدا راه نیاندازد».
در لا به لای خاطرات پهلبد، سخنانی بین او و شمس رد و بدل شده است که نشان دهنده علاقه و دلبستگی آشکار شمس به مسیحیت است، به طوری که پهلبد نیز با توجه به همین علاقه شمس و برای به دست آوردن رضایت او، گرایشهایی به مسیحیت نشان میدهد. همچنین نادر آراسته، سفیر ایران در برلن، ضمن تشریح سفر شمس به آلمان برای درمان، در ادامه به دیدارش در ایتالیا و رم اشاره مینماید. وی بعدها هم چون یک میسیونر و مبلغ مذهبی و هنگامی که در اوج ثروت و مکنت بود، دست به فعالیت مذهبی و تبلیغی زد که از جمله تاسیس یک مدرسه مذهبی مسیحی در ملک اختصاصیاش در کرج بود. وی برای تکمیل استادان و معلمان این مدرسه مذهبی، از موسسات و مدارس مذهبی ایتالیا نیز در خواست کمک کرد. ظفر بختیار که از جانب شمس این امر را به عهده داشت، در اوایل سال 57 در گزارشی که به پیش کاری شمس ارسال نمود، نتیجه فعالیتها و مذاکرات خود را با مدیران مدارس «مری مونث» و «سنت جور» ،که هر دو از مدارس مذهبی ایتالیا هستند، شرح میدهد. علاوه بر شمس و پهلبد، فرزندانش نیز طبق رویه آنها به این آیین گرویدند.[6]
کسب ثروت
شمس در زمان حیات پدرش به کسب ثروت از راههای مختلف پرداخت که نمونههایی از آن به شرح زیر است.
الف): تجارت الماس
شمس پهلوی به همراه رضا خان به سفر تبعید رفت و در جزیره موریس با او زندگی کرد و در آنجا با موافقت رضا خان و کمک او به تجارت الماس پرداخت. اسناد زیادی در رابطه با تجارت شمس در آرشیوها موجود است. این اسناد حکایت از قصد شمس برای تجارت در منطقه جنوب آفریقا دارد. بنا به دلایل متعدد از جمله پایین بودن قیمت الماس در آفریقای جنوبی، شمس به تهران آمد و به تجارت الماس، برلیان و سنگهای قیمتی پرداخت و البته این اقدام مورد استقبال رضا شاه قرار گرفت. به دنبال تغییر محل اقامت رضا شاه از موریس به ژوهانسبورگ، اشرف پهلوی به دیدار او شتافت و تعدادی نامه از شمس برای رضاخان مبنی بر خرید الماس و ارسال آنها به تهران به همراه برد. رضا شاه نیز با وجود وضعیت مزاجی نامطلوب نامهای به او نگاشت و در آن قول داد که الماسهای درخواستی را توسط اشرف به دست او برساند. با مرگ رضا شاه موضوع تجارت الماس شمس به دلیل سختی سفر به جنوب آفریقا پایان یافت.
ب): تجارت خودرو
بعضی کتب تاریخی تجارت الماس توسط شمس را اولین فعالیت تجاری او میدانند، اما اسناد تاریخی حکایت از تجارت اتومبیل توسط او در دوران رضا خان مینماید. اسناد موجود حکایت از ورود بیش از 10 دستگاه اتومبیل از انواع مختلف طی سال های 1317 تا 1319 برای شمس دارد و احتمالاً موارد دیگری نیز بوده است که اسناد آن موجود نیست. به طور طبیعی نیاز شمس و دفتر، طی 3 سال این تعداد اتومبیل نبوده و تنها احتمال، فروش آن در بازار سیاه آن دوران ایران میباشد. به این درآمد شمس باید عدم پرداخت بدهکاری او به سازمانها و شرکتهای سهامی که بهای اتومبیل را پرداخت کردهاند و یا فروش اتومبیلها به سازمانها و یا افراد خاص با قیمت بالا را نیز اضافه نمود.
این رویه اقدامات غیرقانونی در حجمی گسترده، در زمان محمدرضا پهلوی همچنان ادامه داشت، چنان که در وارد کردن خودرو افراط گردید و شایعات وسیعی علیه خاندان پهلوی و دربار ایجاد کرد که محمدرضا را مجبور به صدور دستورالعمل برای محدودیت ورود خودرو برای نزدیکانش، برای هر سال سه دستگاه، وادار نمود. سندی در این باره مینویسد:
«دفتر والا حضرت شاهدخت شمس پهلوی
بدین وسیله امر مطاع شاهنشاه آریامهر را عیناً ابلاغ مینماید. اکنون که حسب الامر وزارت اقتصاد نسبت به ورود اتومبیل سختگیری نموده، به هیچوجه صلاح نیست والاحضرت شاهدختها و شاهپورها و درباریان بیش از حد احتیاج اتومبیل وارد نمایند. بنابر این اکیداً امر میفرماییم والاحضرت حداکثر در سال 46، میتوانند فقط سه دستگاه اتومبیل با معافیت گمرکی وارد کنند.
وزیر دربار شاهنشاهی اسدالله علم».[7]
در زمینه ورود غیر قانونی خودرو برای شمس در سندی میخوانیم: «والا حضرت شاهدخت شمس پهلوی برای سال 1345، ده دستگاه اتومبیل سفارش فرموده بودند. 7 دستگاه آن در همان سال تدریجاً ترخیص گردید و سه دستگاه آن که عبارت است از شورلت استیشن و دوج چادری و یک دستگاه بنز 250 که در سال 1346 رسید، چون این سه دستگاه مربوط به سفارشات سال 45 بوده با توضیحاتی که آقای سعید انصاری رئیس دفتر والاحضرت دادند، موافقت فرموده به حساب سال 1345 منظور گردد. از این سه دستگاه اتومبیل، دو دستگاه آن ترخیص و یک دستگاه اتومبیل نیز در گمرگ باقی ماند. »[8]
علی رغم این مکاتبه و تسریع بر وارد کردن 7 دستگاه اتومبیل از ده دستگاه درخواستی که سه دستگاه دیگر آن تدریجاً وارد میشود، در مکاتبه دیگری دفتر شمس به دروغ مدعی ورود بیش از سه دستگاه خودرو در سال و نه بیشتر میباشد.[9]
ج): تصرف زمین
شمس پهلوی در گوشه گوشه ایران زمینهایی را تصاحب کرده بود که یا متعلق به مردم بود و یا املاک و اراضی که بدون پرداخت وجهی آنها را از دولت گرفته و به تملک خود درآورده بود. از آن جمله روستایی به نام شور قشلاق که بعداً به مهرشهر تغییر نام یافت، میباشد. شمس تا قبل از تقسیم اراضی در سال 1341سه هزار هکتار از اراضی روستای مهرشهر را در تملک خود داشت. پس از اصلاحات اراضی دو هزار هکتار از اراضی مرغوب آن را برای خود نگهداشت و هزار هکتار آن را به روستاییان فروخت.[10] وی در قسمتی از آن، کاخ معروف خود به نام مروارید را با بیش از 110 هکتار بنا کرد و بقیه زمین را نیز به تدریج فروخت و فقط در یک مرحله، در سال 1350، 800 میلیون تومان عایدش گردید. ولی برخلاف قولهایش به خریداران، برای آوردن امکانات رفاهی به محل عمل نکرد و باعث اعتراض مردم و شکایت آنها به ساواک گردید.
د): کارخانجات شمس
شمس پهلوی از فروش زمینهای مهر شهر و سایر فعالیتهای پول ساز، ثروت هنگفتی به هم زد و با آن دهها کارخانه و کارگاه تولیدی، فروشگاه و...احداث کرد و با به کار انداختن آنها سودهای زیادی به جیب زد. از دیگر سرمایه گذاریهای اقتصادی شمس، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تصفیه شکر اهواز، لبنیات پاک، قند دزفول، باغداری گل چشمه، سازمان زراعی مهرشهر، سردخانههای مختلف با ظرفیتهای مختلف در مهرشهر و گرگان، شرکت مهر ساختمان، شرکت آلوم پارس، شرکت دامداران ایران و اسکاتیش، شرکت آب میوه و مربا و شرکت دامپروری. علاوه بر اینها، بخشی از ثروت وی صرف فعالیتهای کم هزینهتر از قبیل: رستوران، پمپ بنزین و سوپر مارکت شد.[11]
اعمال نفوذ و باندبازی
در کتاب سقوط شاه در باره اعمال نفوذ و سوء استفادههای شمس از موقعیتش مینویسد:
«والاحضرت شمس با اعمال نفوذ موفق شد مسیر بزرگراه تهران- کرج را به نوعی منحرف کند تا از وسط املاکش بگذرد، تا بتواند زمینهای خود را به بهایی چند برابر نرخ معمول به خریداران سرشناس بفروشد».[12]
گرفتن امتیاز و موافقت اصولی تجاری و تولیدی از راه اعمال نفوذ، از کارهای شمس به حساب میآمد. یکی از اسناد مربوط به وی مکاتبه علینقی سعید انصاری رئیس پیشکاریش از رم به شمس میباشد، که شمس به او اتهام اختلاس و سوء استفاده از اموالش را زده است و سعید انصاری در تشریح خدماتش به شمس از اقدامات غیرقانونی و اعمال نفوذ خودش برای گرفتن امتیاز کارخانه آلومینیمسازی که تمام اقدامات قانونی و صدور مجوز برای فرد دیگری انجام گرفته بود، ولی او توانسته از کانالهای مختلف مجوز طرف مقابل را لغو و به اسم شمس مجوز تاسیس را بگیرد، گفته است. زد و بند با اشخاص و باندهای وارد کننده اشیای عتیقه به کشور و یا خروج آن و گرفتن رشوه از دیگر کانالهای درآمدی شمس محسوب میگردید. فریده دیبا در این زمینه مینویسد: «عمل زشتی که شمس انجام میداد، گرفتن مبالغ هنگفت از وارد کنندگان اشیای گرانبها، طلا، جواهرآلات و کالاهای پرقیمت بود. سرمایهداران به او باج میدادند و در مقابل، کالاهای خود را به عنوان دربار شاهنشاهی وارد مملکت میکردند که از هر گونه بازرسی و مالیات معاف بود. اخذ مبالغ هنگفت وام از بانکها و عدم پرداخت اصل و سود آن،[13] خرید جواهرآلات و اشیای گران قیمت به صورت قسطی از خارج و عدم پرداخت اقساط آن، عدم پرداخت چند ماهه حقوق کارمندان و کارکنان شرکتها و کارخانجات از نمونههای اقدامات شمس بود که باعث افزایش ثروت او میگردید».[14]
کاخها
کاخ های شمس آوازه جهانی داشت. او کاخهای متعددی در داخل و خارج کشور داشت. هزینه این کاخها بسیار زیاد بود و مصالح ساخت کاخها از خارج وارد میشد و جالب این که حتی کالاهای ساده و غیر فنی مثل سرامیک از خارج وارد میگردید.[15]
از جمله قصرهای شمس که در سطور بالا به آن اشاره شد، قصر مروارید واقع در مهرشهر کرج است که صورت هزینه آن عبارت بود از: هزینه نقشهکشی ساختمان یک میلیون و چهارصد هزار تومان، هزینه ساختمان 14 میلیون تومان، دکوراسیون هشت میلیون تومان، محوطهسازی سه میلیون تومان، آسفالت قرمز و سنگ مرمر هر کدام یک میلیون تومان، دو دستگاه موتور آب و یک حلقه چاه 800 هزار تومان.
مخارج کاخ نوبهار، در سال از این قرار بوده است: اعتبار تامین شده 325 میلیون تومان، اعتبار تامین شده قرار داد 160 میلیون تومان، بابت لوازم منزل 10 میلیون تومان، کل پرداختی 170 میلیون تومان، باقیمانده اعتبار 55 میلیون تومان.[16]
شمس علاوه بر داشتن وبلاها و کاخهای متعدد در ایران، چندین ویلای بزرگ در خارج از کشور داشت که میتوان به ویلای واشنگتن، ویلای پاریس و ویلای کالیفرنیا اشاره کرد.
مواد غذایی
اسناد شمس پهلوی گویای ورود مایحتاج غذایی از خارج کشور میباشد، جالب این که ورود مواد غذایی، نوشیدنی و میوه برای شمس از خارج به سال 1316 برمیگردد. یکی از اسناد شمس پهلوی در باره ورود مواد غذایی از کشور انگلستان میآورد:
«جناب آقای قدس نخعی وزیر محترم دربارشاهنشاهی
محترماً به استحضار میرساند، تعداد 21 کارتن کنسرو جهت کاخ والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی از انگلستان به گمرک تهران رسید. خواهشمند است مقرر فرمایید گمرک تهران با بخشودگی از حقوق و عوارض گمرکی بستههای مزبور را ترخیص و تحویل نمایند».[17]
سگ بازی شمس
شمس پهلوی، سگها و گربههای زیادی داشت که اکثر آنها را از خارج کشور خریداری کرده بود. همیشه در مسافرتها با سگهایش به این طرف و آن طرف میرفت و هر موقع با هواپیما سفر میکرد، معمولاً یکی دو ردیف صندلی را نیز برای تأمین آسایش سگهای همراهش اختصاص میداد. وی آن چنان در سگبازی افراط میکرد که گاه مورد سرزنش شاه قرار میگرفت. یک بار شاه در باره شمس به علم گفت: «متأسفانه باید بگویم که این را هم باید حمل بر خودپسندی احمقانه وی کرد که با همراهانش ده سگ و دو برابر همین تعداد گربه به این طرف و آن طرف آمریکا جولان میدهد».[18]
مسافرتها
در سندی در باره سفرهای دورهای او و همراهانش آمده:
«وزارت محترم دربار شاهنشاهی: والاحضرت شاهدخت شمس پهلوی برای یک دیدار یک ماهه به اتفاق همراهان ذیل:
●
●
●
●
شمس پهلوی اکثر این سفرها را با هزینه دربار ایران و یا به بهانه سفرهای ماموریتی از بودجه سازمان شیر و خورشید پرداخت میکرد.
خریدهای شمس
اگر چه شمس علاقه زیادی به امور سیاسی از خود نشان نمیداد، اما به حد خارقالعاده مادی و پولپرست بود. به همه چیز علاقه داشت و از همه چیز به اندازه بینهایت طلب میکرد. مثلا در کاخ مهرشهر چند هزار دست لباس داشت و یا یک کلکسیون کفش داشت که تعداد آنها به بیش از سه هزار جفت میرسید.[19]
جواهرآلات شمس
شمس که از فعالیتهای اقتصادی درآمدهای زیادی به جیب میزد، یک قسمت آن را برای خرید انواع و اقسام جواهرآلات گران قیمت هزینه میکرد. مثلاً صورت ریز جواهرات خریداری شده شمس در سال 1349، پانزده میلیون تومان و سال 1350، بیست میلیون تومان و سال 1351، بیست و پنج میلیون تومان ذکر شده است.[20] در سندی ارزش جواهرات شمس را در سال 1354 حدود هفت میلیون دلار ثبت نموده است.[21]
فرار شمس از ایران
با آغاز طوفان انقلاب اسلامی بسیاری از پروژههای اقتصادی شمس متوقف شد و خود او و همراهانش در 19 شهریور 1357 یعنی دو روز بعد از جمعه خونین تهران، کشور را ترک و به آمریکا رفتند.
سرانجام شمس به سال 1374 در 78 سالگی درگذشت و طبق آیین مسیحیت به خاک سپرده شد.[22]
پانوشتها:
[1] . ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین فردوست، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، صفحه63.
[2] . زنان ذی نفوذ در خاندان پهلوی، نیلوفر کسری، صفحه81.
[3] . همان، فردوست، صفحه 240.
[4] . زنان دربار به روایت اسناد ساواک، شمس پهلوی،اسناد مورخ،17 / 7 / 1357، صفحه 256، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[5] . پهلویها، خاندان پهلوی به روایت اسناد، ج دوم، به کوشش جلال اندرومانی زاده، مختار حدیدی، صفحه 116.
[6] . همان، صفحه 120.
[7] . زنان دربار به روایت اسناد ساواک، شمس پهلوی، مقدمه، صفحه 15.
[8] . همان، مقدمه، صفحه 16 .
[9] . زنان دربار، شمس پهلوی، صفحه 42، 46، 47 تا 49، 50، 54، و 57.
[10] . خاطراتی از خاندان پهلوی، اسدالله محمدی نیا، صفحه 313 و 314.
[11] . همان، پهلویها، صفحه 122.
[12] . همان، صفحه 121.
[13] . فریده دیبا، دخترم فرح، صفحه 316.
[14] . زنان دربار، شمس پهلوی، مورخ 26 / 12 / 1348، صفحه 86.
[15] . همان، صفحه 26 و 36.
[16] . پهلویها، صفحه 124.
[17] . زنان دربار، شمس پهلوی، مورخ 23 / 1 / 1344، صفحه 25.
[18] . مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، صفحه 339.
[19] . زنان دربار، شمس پهلوی، مقدمه، صفحه 26.
[20] . همان، مقدمه، صفحه 27.
[21] . زنان ذی نفوذ در خاندان پهلوی، صفحه 100 و 101.
[22] . پهلویها، صفحه 126 و 127.
منابع
- پهلویها، خاندان پهلوی به روایت اسناد، جلد 2، جلال اندرومانی زاده و مختار حدیدی، چاپ اول، مرکز انتشارات وزارت امور خارجه، سال 1378.
- دخترم فرح، فریده دیبا، ،نشر به آفرین، سال 1338.
- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی(خاطرات ارتشبد حسین فردوست)، حسین فردوست، جلد1، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، سال 1369.
- زنان ذی نفوذ در خاندان پهلوی، نیلوفرکسری، ،چاپ دوم، نشرنامک، سال 1380.
- مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، سال 1382.
- خاطراتی از خاندان پهلوی، اسدالله محمدی نیا، چاپ اول، نشر سبط اکبر قم، سال 1382.
- زنان دربار به روایت اسناد ساواک، شمس پهلوی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1385.
شمس پهلوی
شمس پهلوی
شمس در مسافرت ژاپن
شمس در یک مراسم در ژاپن
شمس در کنار شاه حسین اردنی
شمس در بازدید از اردن
شمس در حال تماشای جواهرفروشی
شمس پهلوی در جلسه هیئت امنای شیر و خورشید سرخ
شمس پهلوی در مقابل مجلس سنا
شمس در یک بازدید از بیمارستان شیر و خورشید فیروزگر
شمس در کنار شاهپور غلامرضا پهلوی
شمس در کنار شاهپور غلامرضا پهلوی
شمس در دانشگاه تهران
تعداد مشاهده: 15742