جلب نمایندگان مجلس برای جاسوسی برای شوروی
موضوع: عملیات مأمورین سفارت شوروی در ایران
بعدازظهر روز پانزدهم مردادماه گذشته از طرف سفارت شوروى به افتخار هیئت پارلمانى ایران که به شوروى دعوت شدهاند میهمانى کوکتل ترتیب یافته بود که در آن رؤساى مجلسین و عدهاى از نمایندگان و روزنامهنگاران حضور داشتند.
در این ضیافت یکى از اعضاى سفارت شوروى که خود را ویکتور معرفى نموده، ضمن تماس با یکى از نمایندگان مجلس اظهار نموده شما چرا با ما (اعضای سفارت) سرسنگین هستید و رفاقت نمیکنید؟ نماینده مذکور در این موقع به امامعلى حبیبی نماینده مجلس اظهار میدارد باید از شوروى براى من ودکا سوغات بیاورى و ویکتور ناگهان از این حرف ظاهراً ناراحت شده خطاب به وى میگوید: شما اگر ودکا میخواهید به من بگویید تا براى شما تهیه کنم چرا به مسافرین متوسل میشوید که نمىتوانند چیز زیادى با خود بیاورند. سپس نماینده مذکور چون قصد داشته به محلى تلفن نماید از ویکتور درخواست میکند محل تلفن عمومى را به او نشان دهد و نامبرده نماینده مذکور را به طرف تلفن که با محل پذیرایى از مهمانها فاصله زیادى داشته راهنمایى کرده و بین راه به وى میگوید ما دو سه نفر دوست در مجلس داریم ولى طورى با آنها تماس میگیریم که کسى نفهمد. نماینده مزبور سؤال مینماید به چه طریق این تماس انجام میگیرد؟ ویکتور در پاسخ اظهار میدارد آن اتومبیل بنز مشکى رنگ را نگاه کن (اشاره به یک دستگاه اتومبیل نمره سیاسى که در بین سایر اتومبیلها قرار داشت) براى اینکه کسى به دوستان ما شک نبرد، این قبیل اتومبیلها را انتخاب کردهایم که از نوع روسى نیست و اسم سفارت شوروى روى آن نوشته نشده همه خیال میکنند این اتومبیل متعلق به اعضاى سفارتخانههاى کشورهاى غربى میباشد و من با این اتومبیل رفت و آمد میکنم که کسى مرا نشناسد.
سپس ویکتور اضافه مینماید که هر وقت من بخواهم با شما قرارى براى ملاقات بگذارم از تلفنهاى عمومى استفاده خواهم کرد. بنابراین شما نباید بترسید. نماینده مزبور به او میگوید رفاقت با ترس و لرز چه فایده دارد ویکتور جواب میدهد من از رفاقت نظر خاصى ندارم منظور این است که معاشرت کنیم.
آن گاه ویکتور به مخاطب خود اظهار مىدارد که من به زودى به شما تلفن خواهم کرد و قرارى خواهم گذاشت. بعد از اینکه نماینده مذکور تلفن میزند و کارش تمام میشود ویکتور به وى اظهار میکند: یک امریکایى هم که عضو سفارت آن کشور است با من خیلى رفیق است و هر چه میخواهد من برایش فراهم میکنم ولى نمیگذارم کسى بداند که با او دوست هستم.
محترماً در صورت تصویب به اداره کل هشتم ارسال شود. رئیس بخش 322 کامیار 45 /6 /9
در پرونده م ـ 1980 بایگانى شود.
از طبقهبندى سرى خارج و به خیلى محرمانه تبدیل گردد. 6 /9
تعداد مشاهده: 7502