هماهنگی با قافله تمدن با تغییر لباس در زمان رضاخان!!
تاریخ انتشار: 24 فروردين 1398
بعد از صدور بخشنامه اجباری کردن استعمال کلاه بینالمللی برای کارکنان دولت از طرف رئیسالوزراء وقت محمدعلی فروغی، بحث آداب استعمال کلاه مطرح شد و اینکه در چه مواقعی چه نوع کلاهی باید بر سر بگذارند.
رضاشاه و هیئت دولت و روشنفکران وابسته آنچنان محو در بیخودی و پرستش مظاهر فرهنگ غرب بودند که به تقلید از آنها راه و روش استعمال لباسها و کلاهها و کلاً نوع پوشش غربیان را عیناً تصویربرداری کرده و به جامعه ایرانی عرضه داشتند و ملتی را که در فقر و جهل به سر میبرد، مفتخر به تمدن کردند(!) و آداب سلام دادن و احترام گذاشتن به روش و سنت غربیان را به ملت آموزش دادند. گویی ملتی با این سابقه درخشان تمدن و فرهنگ و آداب و معاشرت، خالی از هر گونه رفتار خوب و پسندیدهای است و باید برای آشنا شدن آنان با ادب و احترام و ... واردات اجانب و بیگانههایی را – که خود کاسه لیسان تمدن شرق و اسلام هستند- به مغز و روح آنها تزریق کرد. استعمار خوب میدانست که اگر ملتی باور کند که بیهویت هست و ارزشهای قابل اعتنایی ندارد که به آن تکیه کند و کمال یابد، نیازمند علم و تکنولوژی و حتی طرز رفتار و منش بیگانه است و ... چنین ملتی جز وابستگی تام و سپردن تمام مقدرات خویش به دست او چارهای نخواهد داشت و آنگاه است که خانه استعمار زده خانه او و وطن، ملک مطلق او خواهد شد و نیازی به تسلط و سیطره نظامی و ایجاد وحشت و ارتکاب قتل و جنایت نیست. به قول فرانتس فانون انقلابی الجزایری «هر استعمار زده نقش یک سرباز استعمار را ایفا خواهد کرد» به همین منظور روشنفکران وابسته دست به قلم شده و با آوردن دلایل و توجیه مسایل سعی در پذیرش این تحول در جامعه میکنند و تغییر کلاه و لباس و پذیرش آن را دلیل داشتن روحیه قابل پیشرفت دانسته و در فوائد و محسنات قابلیت تغییر قلمفرسایی کرده و این قابلیت را نشانگر روح ترقیخواهی و از عوامل بقای ملل میدانند. (ر.ک: روزنامه اطلاعات، شماره 2505- 19 / 3 / 1314) یا در مقالهای دیگر این تغییرات را جهانی دانسته و وضعیت جوانان مصر را به رخ ملت ما کشیده و اعلام میکنند: «یکی از واردات مهم و عمده کشور مصر کلاه است و چند سال پیش محصلین مدارس مصر و جوانان روشنفکر آن برای ایجاد کارخانه کلاهسازی شرکتی به نام شرکت «قرش» تشکیل دادند» و مدعیاند کوتاهی مردم ما در این امر مهم(!)، خود عاملی است بر عقبماندگی جوانان و مردم، از قافله تمدن! (ر.ک: همان منبع، شماره 2504- 18 / 3 / 1314) و با بیان ضرورت آموختن آداب کلاه و با صغری و کبری چیدنهای فراوان، اثبات منظور میکند و روشهای این ادب والا(!) را ذکر میکند. (ر.ک: همان، شماره 2519 - 5 / 4 / 1314) و فریب و مکر را به آنجا میرساند که آداب برداشتن کلاه در موقع سلام و احوالپرسی را منبعث از اسلام دانسته و استشهاد به این نکته میکند که بزرگان دین در موقع دعا به درگاه الهی عمامه و روپوش سر خود را برداشته و سربرهنه میشدند(!) (ر.ک: همان شماره 2523-10 / 4 / 1314)
بخشنامه زیر نمونهای از بخشنامههای مشعشع! متمدن شدن به سبک سلطنت پهلوی است.
نمره: 1103 تاریخ: 22 / 4 / 1314
اعلان
چون لازم است در این موقع تغییر کلاه و استعمال کلاه بینالمللی، رسوم و آداب استعمال آن هم کاملاً رعایت شود. لذا لازم است عموم طبقات مندرجات ذیل را رعایت نمایند.
●
●
●
●
●
●
●
●
حکومت و رئیس بلدیه بندر جز[4] عقیلی [مهر و امضا]
پینوشتها:
[1] . کلاهی است که از چوب پنبه و مقوا و پارچه به رنگهای مختلف، بیشتر سفید و خاکستری درست میکنند و میتوان به رنگ لباس هم دوخت و آن را Casaque Colonial مینامند. مورد استعمال آن فقط در تابستانهای سخت و در وسط روز است و حتماً باید شب یا عصر یا صبح زود از استعمال آن خودداری کرد و نیز میتوان در گردشهای بیرون شهر در تابستان به سر گذاشت یا در موقع ورزش و سوارکاری و امثال آن، این کلاه یک بند چرمی دارد که در مواقع سواری یا باد و طوفان و غیره آن بند را زیر چانه میاندازند که کلاه از سر نیفتد...(روزنامه اطلاعات، شماره2531-19 / 4 / 1314، صفحه اول و ر.ک: تاریخ لباس، روت ترنرویل کاکس، ترجمه شیرین بزرگمهر و عکسهای مندرج در صفحه آخر آن)
[2] . کلاه تابستانی چهار قسم است... قسم دیگری است که آن هم از حصیر نرم است و آن را Panama مینامند و آن هم بیشتر برای اشخاص مسن و موقر است که هم میتوان بالای آن را شکاف داد و هم میتوان بیشکاف و فرورفتگی بر سر گذاشت. (همان و ر.ک: تاریخ لباس صفحه 383 و عکس صفحه 392 و عکسهای آخر کتاب مذکور- عکس این کلاه در روزنامه اطلاعات شماره2547- 7 / 5 / 1314 صفحه 6 نیز درج گردیده است)
[3] . یک نوع از کاسکت هم هست مانند کلاه پهلوی سابق که مقوا ندارد و آن را Kepi مینامند و آن در بعضی ممالک برای نظامیان است و عموماً کارگران و سایر مردم نیز میتوانند بر سر بگذارند. (همان و تاریخ لباس در صفحه آخر عکس آن درج کرده است)
[4] . «بندر جز» جزء بخشهای تابعه شهرستان گرگان است (شهر گرگان جزء استان دوم بود که این استان غیر از شهر گرگان دارای شهرستانهای: قم، کاشان، تهران، سمنان و ساری بود) که طی دستورالعملی در سال 1317 از طرف ریاست وزرای وقت نام این بخش به بندرگز تغییر مییابد. (ر.ک: بخشنامه شماره 63782 / 26194، مورخه 11 / 7 / 1317 ستاد ارتش، و بخشنامه شماره 2113 / 4805، مورخه 20 / 1 / 1317، ستاد مذکور، مرکز بررسی اسناد تاریخی)
نمونه ای از لباس مردان در زمان رضاخان
تعداد مشاهده: 3185