گزارشی از مفاسد منصور روحانی وزیر کشاورزی رژیم پهلوی
تاریخ انتشار: 12 ارديبهشت 1398
منصور روحانی در بین وزراء و مسئولین عالی رتبه دولتی پس از غلامرضا نیکپی شهردار تهران بیش از همه مورد اعتراض، بدبینی و ناراحتی مردم است. غالباً دیده شده است که طبقات مختلف مردم به مجرد اینکه نام منصور روحانی یا غلامرضا نیکپی برده میشود بدون دلیل یا با دلیل شروع به بدگوئی و انتقاد مینمایند و این دو مقام را مسبب بسیاری از مشکلات زندگی روزمره خود قلمداد میکنند، خاصه اینکه این دو مقام نیز پیوسته کوشش دارند به نحوی به افکار عمومی و مردم بیتوجهی و بیاعتنائی نشان دهند و ظاهراً ادعا کنند که آنها فقط سیاست معینی را اجرا میکنند و اعتراضات و نظرات دیگران برای آنها اهمیتی ندارد. متأسفانه باید گفت در محافل خاصی از سطح بالای مملکت چنین وانمود میشود که علت باقی ماندن این دو مقام در مشاغل خود آن است که اراده اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بر این تعلق گرفته است، به مردم تفهیم شود که نظرات آنها و افکار عمومی نمیتواند اثری در تغییر و تبدیل و جابجائی مقامات داشته باشد.
منصور روحانی شاید در وزارت نیرو منشاء اثرات و خدماتی بوده است ولی در وزارت کشاورزی و منابع طبیعی تاکنون نتوانسته است گام مثبتی بردارد گرچه همه نارسائیها و مشکلات موجود در امر کشاورزی مملکت را نمیتوان مربوط به عدم توانائی این وزارتخانه در اجرای مسئولیت خود دانست و عوامل متعددی در این مسئله مدخلیت دارند ولی به عقیده مطلعین منصور روحانی با روش و سیاست خاصی که دارد وضع کشاورزی و دامپروری کشور را روز به روز به سوی نابسامانی بیشتری سوق میدهد و معتقدند اعتبارات بزرگی که در سنوات اخیر به منظور اجرای طرحهای کشاورزی و ایجاد مجتمعهای کشت و صنعت و گوشت به مصرف رسیده و یا به صورت وام در اختیار اشخاص گذاشته شده بازده مناسب نداشته است.
در مورد حمایت منصور روحانی از افراد خاصی نیز بحثهای زیادی در بین مردم شنیده میشود به عنوان مثال از هژبر یزدانی[1] نام میبرند که از حمایتهای بیدریغ وزارت کشاورزی برخوردار است که افراد مشابه او نمیتوانند چنین حمایتهائی را دریافت کنند. میگویند در امر فروش پوست و روده از طرف سازمان گوشت کشور به هژبر یزدانی، منافع دولت فدای هژبر یزدانی میشود. میگویند مثلاً هژبر یزدانی میتواند مقادیر قابل توجهی ذرت به عنوان خوراک دام از وزارت کشاورزی دریافت و آن را با سود سرشاری به شرکت گلوکز (به مدیریت عباس معتمدی) بفروشد و یا به عنوان توسعه کشاورزی و دامپروری از وزارت کشاورزی وام دریافت کند و با آن زمین و ساختمان خریده و در راههای دیگری که متضمن سود بیشتری است به کار اندازد.
میگویند منصور روحانی در واگذاری اراضی و جنگلها به اشخاص بیشتر بر مبنای نظرات شخصی عمل میکند. نصراصفهانی[2] استاندار فعلی فارس در یک مذاکره خصوصی اظهار میداشت در موقعی که استاندار کرمان بوده، منصور روحانی سفری به کرمان کرده است. در این سفر شبی منصور روحانی از وی دعوت میکند در یک میهمانی خصوصی در منزل یکی از کرمانیها با وی شرکت کند. در این میهمانی مشاهده میکند که میزبان خانمی به نام ......[3] مقیم تهران است که در منزل بستگان کرمانی خود برای وزیر کشاورزی مجلس بزمی دایر کرده است.
در این مهمانی وزیر کشاورزی در حضور تعداد زیادی میهمان شروع به معاشقه و حرکات زننده با زن مذکور نموده است که موجب ناراحتی شدید حاضرین شده است. نصر اصفهانی میافزود بعد اطلاع پیدا کرده است که به این زن در استان کرمان از طرف وزیر کشاورزی 100 هکتار زمین واگذار شده و مشارالیها یکی از زنانی است که وزیر کشاورزی با آنها ارتباط دارد و به هر یک از این زنها از کیسه دولت هدایائی داده است.
......[4] زن بدنام دیگری که با دهها نفر در تهران ارتباط دارد یکی دیگر از افرادی است که مورد توجه منصور روحانی است. منصور روحانی به این زن گفته است موقعی که وزیر آب و برق بوده است در یک معامله با کشور هندوستان از طرف واسطه هندی معاملات، جواهر گرانبهائی به وی هدیه داده شده است که او آن را به پیشگاه علیاحضرت شهبانوی ایران تقدیم کرده است.
مسئله بدگوئی منصور روحانی نسبت به امیرعباس هویدا نخستوزیر نیز باعث تعجب مردم است. روحانی غالباً چنین نشان میدهد که نخستوزیر در صدد تعویض وی میباشد ولی به علت حمایتهائی که از او میشود قادر به اجرای نظر خود نمیشود و به همین دلیل نزد اشخاص از نخستوزیر انتقاد و او را به عنوان ((مسخره))، ((... خل)) و امثال آن مورد تحقیر قرار میدهد و این امر وضع بسیار ناخوشایندی را به وجود آورده است.[5]
پینوشتها:
[1] . هژبر یزدانی، فرزند رضاقلی در سال 1313 ﻫ ش در سنگسر از توابع سمنان به دنیا آمد. وی بهایی و از نزدیکان و معتمدان رژیم پهلوی بود. خاستگاه او ناحیه سنگسر و شغل اولیهاش چوپانی و شکار حیوانات بود. اما وابستگی او به فرقه ضالة بهائیت و آشنایی و همدستیاش با سران ساواک باعث شد که پلههای ترقی را برای کسب ثروت یکی پس از دیگری طی کند. هژبر یزدانی در اقدامات عوامفریبانهای که رژیم پهلوی در دستگیری برخی از سران در سال 1357 صورت داد، دستگیر شد، ولی توانست پیش از وقوع انقلاب از کشور فرار کند. وی یکی از سهامداران اصلی بانک صادرات بود و به همین دلیل این بانک همیشه مورد اتهام مردم و علما بود. در طول تظاهراًت مردمی علیه شاه شعب این بانک بیش از دیگر مراکز مورد حمله قرار گرفت.
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، هژبر یزدانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384.
[2] . اسدالله نصراصفهانی، فرزند رحیم در سال 1307 ﻫ ش در نجف آباد به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا دکترای حقوق اقتصادى ادامه داد. وی سرهنگ شهربانى بود و از سال 1343 تا 1346 مأمور از شهربانى در وزارت اقتصاد و مشاور اقتصادى وزارت اقتصاد و سرپرست کمیته برنامهها و سیاستهاى صنعتى و بازرگانى وزارتخانه بود.
از سال 1353 به وزارت کشور منتقل و به استاندارى استان فارس منصوب شد. وی داراى تألیفاتى از جمله جدول ارث اسلامى، نقش سرمایهگذارى در توسعه اقتصادى پیشبینى جمعیت بود. وی عضو باشگاه شاهنشاهى بود و چندین مدال مختلف دریافت کرد. نصر پس از پیروزى انقلاب اسلامى از کشور گریخت و در مرداد ماه سال 1363 در گردهمایى ویژه گروههاى سیاسى که به منظور اتحاد و هماهنگى گروههاى سلطنتطلب و نهضت مقاومت ملى ایران در یکى از هتلهاى شهر دالاس در ایالت تگزاس آمریکا به مدت 4 روز تشکیل شد شرکت کرد. (اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
[3] . برای رعایت شئونات اخلاقی و اسلامی و حفظ آبروی افراد نام این زن به وسیلهی مرکز بررسی اسناد تاریخی از سند حذف شد.
[4] . برای رعایت شئونات اخلاقی و اسلامی و حفظ آبروی افراد نام این زن به وسیلهی مرکز بررسی اسناد تاریخی از سند حذف شد.
[5] . در همین زمان نامههای مشابه فراوانی علیه دولت هویدا در سطح کشور منتشر شده است. این نامهها که بعضاً برای ساواک نیز ارسال میشدند، به فساد مالی و اخلاقی اعضای دولت اشاره میکردند منصور روحانی. از افرادی است که در اکثر این اعلامیهها مورد هجمه قرار گرفته است. برای اطلاع بیشتر درخصوص انتقادات به دولت هویدا نک: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، جلد 1، مرکز بررسی اسناد تاریخی ، ص 332 ـ 334.
تعداد مشاهده: 4339