آکادمی بینالمللی صلح در کنار ساواک برای سرکوب نهضت اسلامی مردم ایران
تاریخ انتشار: 23 بهمن 1398
با اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 57، رژیم پهلوی دچار سر درگمی گشته و به ابزارهای مختلف برای رهایی از این وضع چنگ میزد. همین آشفتگی در اربابان و حامیان رژیم نیز مشهود بود. آنها با ابرازهای حمایتهای زبانی، رسانهای، امنیتی، نظامی و انتظامی در صدد کمک به شاه بودند. سند زیر یکی از این موارد است که طی آن لُرد چالفونت[1] - که خبرنگار و نویسنده روزنامه تایمز بود و مدتی نیز در وزارت خارجه انگلیس مشغول به کار بود و به نفع شاه قلمفرسایی مینمود- به پرویز راجی آخرین سفیر رژیم پهلوی در لندن ارائه نموده است.
بنا بر این سند رئیس آکادمی بینالمللی صلح!! آقای ژنرال ایند جیت ریخی[2] پیشنهاد آموزش مأمورین را برای سرکوب تقدیم میدارد که به هر چیزی به غیر از صلح شبیهتر است!
پیشنهادهای ژنرال مذکور به نظر محمدرضا پهلوى مىرسد و پس از خواندن آن چنین دستور مىدهد: «مقامات مربوطه مطالعه و تعیین نمایند که آیا احتیاج به مشورت با نامبرده دارند یا خیر؟»
جالب اینکه رئیس سازمان امنیت(ساواک) سپهبد ناصر مقدم، از مشاوره با نامبرده استقبال نموده و پس از مطالعه گزارش نظر خود را چنین بیان مىکند:
«استفاده از مطالعات ژنرال مورد بحث از نظر این سازمان بلامانع و احتمالاً سودمند خواهد بود.»[3]
و بدین ترتیب آکادمی بینالمللی صلح با هدایت انگلیسیها و آمریکاییها در کنار سازمان مخوف ساواک قرار میگیرد تا روشهای سرکوب نوظهور انقلابیون را فرا بگیرند!
*****
از: لندن تاریخ: 23 / 6 / 57
شماره: 2 / 152
جناب آقاى امیرخسرو افشار[4] وزیر امور خارجه
دیروز در سفارت شاهنشاهى ملاقاتى با لُرد چالفونت داشتم. نامبرده ضمن اینکه تقاضا داشت مراتب تأسف عمیق به مناسبت وقایع اخیر ایران به شرف عرض پیشگاه مبارک ملوکانه برسد، به اینجانب توصیه نمود که شخصى به نام ژنرال INDAR JIT RIKHYE رئیس آکادمى بینالمللى صلح (INTERNATIONAL PEACE ACADEMY) را ملاقات کنم.
ژنرال RIKHYE امروز به اتفاق مدیر عامل انگلیسى مؤسسه مذکور به سفارت آمد. نامبرده هندى است و سوابق ممتدى در همکارى با نیروهاى صلح سازمان ملل متحد در نقاط مختلف دنیا از جمله ارتفاعات جولان و کنگو داشته بارها به ایران مسافرت کرده و با مؤسسه روابط بینالمللى وزارت امور خارجه همکارى نموده است و با جناب آقاى محمود فروغى اظهار دوستى دیرینه نمود و اظهار میداشت که مدتى هم در دانشگاه پدافند ملى تدریس کرده است و با بعضى از امراى ارتش ایران آشنایى دارد.
به طور خلاصه آکادمى صلح که نامبرده در حال حاضر ریاست آن را به عهده دارد در سال 1970 تأسیس شد و تخصصش در «رفع بحران» (CRISIS MANAGEMENT) است و بنا به گفته خود ژنرال RIKHYE تجربیات آکادمى مذکور در حال حاضر براى نیروهاى انتظامى که با یک جمعیت غیرنظامى و تحریک شده مقابله مینماید میتواند فوقالعاده مورد استفاده قرار گیرد. نامبرده اظهار میداشت که: در خصوص مواجه[مواجهه] نیروهاى انتظامى با یک جمعیت آشوبگر مراحل مختلف و متنوعى به منظور ایجاد برترى موانعى وجود دارد که از آن جمله حل مسالمتآمیز قضیه و مصالحه و متفرق کردن و ارعاب جمعیت میباشد و چنانچه این اقدامات مؤثر واقع نگردد، در نهایتِ امر به عنوان آخرین و تنها راه چاره بایستى به اسلحه خودکار متوسل گردید.
نامبرده همچنین اظهار میداشت که: وقتى سربازى به سوى هموطن خود تیراندازى مینماید هنگام بازگشت به سربازخانه در نتیجه اقدامى که به عمل آورده و نیز احتمالاً به علت تأثیر تبلیغات مخالفین دچار بحران روحى شدیدى میشود که در عزم و رویه و ارادهاش ایجاد تزلزل مینماید. اظهار میداشت که: مؤسسه او که هدف انتفاعى ندارد دستورالعملهاى کلى براى این نوع موارد در اختیار دارد که او شخصاً میتواند آنها را براى مقامات انتظامى توجیه نماید تا به منظور تدریس، به مأمورین انتظامى بعداً مورد استفاده قرار گیرد؛ ولى خودش با مأمورین انتظامى در سطوح پایین تماسى نخواهد داشت.
ژنرال RIKHYE اظهار داشت که: آماده است در صورتی که دولت ایران صلاح بداند به اتفاق همکارش براى یک دیدار مطالعاتى از وضع موجود و بررسى کیفیت احتیاجاتى که در حال حاضر دولت ایران ممکن است داشته باشد به ایران سفر کند و با مقامات انتظامى ملاقاتهایى به عمل آورد و پس از آگاهى از مشکلات آنها با نظر خودشان پیشنهادات سازندهاى ارائه بدهد. میگفت که: هر چند این دورههاى درسى مبتنى بر کلیات است ولى این کلیات را میتوان در شرایط مختلف زمان و مکان و با در نظر گرفتن وضع تاریخى و اجتماعى و مذهبى جامعه انطباق داد.
برداشت شخصى اینجانب (که از یک بار ملاقات حاصل شد و قطعاً سطحى است) اینست که نامبرده شخص فهمیدهاى است و هدف سودجویانه ندارد و چنانچه به ایران مسافرت نماید و با بعضى از رؤساى مسئول حفظ نظم عمومى تماسهایى داشته باشد میتواند کمکهاى فکرى سودمند بکند.
در صورت توافق مخارج سفر و اقامت او و همراهانش را باید متقبل شد.
ژنرال RIKHYE اظهار داشت که: امروز عازم نیویورک میباشد.
خواهشمند است دستور فرمایند هر نظرى را که در مورد این پیشنهاد اتخاذ مینمایند به این سفارت اعلام دارند.
1224 ـ ل ـ 21 / 6 / 1357
پرویز راجى[5]
ساعت 1030
پینوشتها:
[1] . لرد چالفونت که خبرنگار و نویسنده روزنامه تایمز بود، در فاصله سالهای 1964 تا 1970 در وزارت خارجه انگلیس سمت مدیر کلی داشت. در آذر سال 1357 طی مصاحبهای که «سیامک زند» مسئول امور مطبوعاتی وزارت دربار با روزنامه «هرالد تریبون» داشته، اعتراف کرده که چالفونت از دربار شاه برای نوشتن این مقالات [مقالات به نفع پهلوی] رشوه میگرفته است. (مقاله: عارضۀ چالفونت و فضلۀ ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، http: / / www.iichs.ir / News-4464)
[2] . ژنرال ایندر جیت ریخی Indar Jit Rihye)30 ژوئیه 1920 - 21 مه 2007) از ژنرالهای مطرح ارتش هند بود که در دهه 1960 به عنوان مشاور نظامی دبیرکل سازمان ملل متحد خدمت میکرد و به عنوان مشاور نظامی و گاه مسئول عملیات در جمهوری دموکراتیک کنگو، رواندا، بوروندی، غرب ایران، یمن و قبرس حضور داشته است. مأموریتهای ویژه او شامل: مشاور دبیر کل در جریان بحران موشکی کوبا، رئیس مأمورانِ ناظرِ سازمان ملل در جمهوری دومینیکن بوده و افزون بر آنها در مأموریت اسپینلی شرکت کرده و در سال 1965 در اردن و اسرائیل نیز دیده شده است.
وی از سال 1970 تا 1990 به ریاست آکادمی بین المللی صلح برگزیده شد. این سازمان در نیویورک مستقر بود و به مذاکره کنندگان، دیپلماتها و پرسنل نظامی آموزشهایی میداد که بتوانند در برابر انقلابیون و کسانی که به ظاهر با ایجاد درگیریهای مسلحانه مشکلاتی را بر سر راه صلح میآفرینند، بایستند.
ژنرال ریخی (یا ریکی) 30 سال در ارتش هند و در آکادمی نظامی هند ـ دهرا دون ـ خدمت میکرد و در دسامبر سال 1940 مأموریت یافت تا سال 1947 ـ تا پایان جنگ دوم جهانی ـ در کنار افسران متفقین باشد. از آن پس در آوریل 1948 به عنوان فرمانده سواره نظام، به جامو و کشمیر اعزام شد و تا فوریه 1951 در آنجا بود. از اواخر دهه 1950 او به خاطر اقدامات درخشانش! به فرماندهی واحدهای حافظ صلح آمریکا منصوب شد. وی از نظر آمریکاییها مردی با عزمی بزرگ است که با شجاعت و جسارت کارهای سخت را هماهنگ میکند. ( (https: / / en.wikipedia.org / wiki / Indar_Jit_Rikhye
[3] . بایگانی اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره: 4299 / 302، تاریخ: 3 / 7 / 57.
[4] . امیرخسرو افشار قاسملو، فرزند على اکبر در سال 1296 ﻫ ش، در تهران متولد شد. تحصیلات خود را تا اخذ لیسانس علوم اقتصادى و اجتماعى در دانشگاه ژنو ادامه داد و از سال 1320 در وزارت امور خارجه مشغول خدمت شد. او در سال 1336 معاون وزیر امور خارجه گردید و از سال 1340 به ساواک پیوست. افشار در سند بیوگرافی ساواک چنین معرفى شده است: «فردى است ملایم و خوش برخورد، جاه طلب و براى رسیدن به امیالش هر کارى انجام مىدهد. احساسات انگلیسى دارد. انگلیسىها هم به او اعتماد دارند.» وى در سال 1346 مدتى به سفارت ایران در لندن منصوب شد و در سال 1347 از شاه مدال دریافت کرد. در تاریخ 30 فروردین 1348 (19 آوریل 1969) طى نطقى در مجلس سنا لغو معاهده 1316 را به طور رسمى اعلام کرد. وى به صراحت اظهار داشت: «نظر به دلایلى که به استحضار رسید، عهدنامه مرزى 1316 بىارزش و کأن لم یکن است و دولت ایران در سراسر اروند رود هیچ اصلى جز اصل شناخته شده حقوق بینالملل، یعنى اصل تالْوِگ یا خط مُنَصِّف را قبول ندارد.» او در ادامه سخنان خود گفت: «به نام دولت ایران اعلام مىدارم که هرگونه تخطى و تجاوز به حقوق حاکمیت ایران در اروند رود و هرگونه ممانعت از ورود کشتىها به مقصد بنادر ایران و هرگونه تجاوز به کشتىهایى که پرچم ایران را دارند و یا هرگونه توسل به زور نسبت به نیروهاى مسلح ایران با مقاومت و عکسالعمل شدید مواجه خواهد شد و به آتش آنها به سوى نیروهاى مسلح ایران پاسخ داده خواهد شد و مسئولیت این کار و عواقب بسیار خطرناک آن، که ممکن است دامنه وسیع داشته باشد، تنها متوجه دولت عراق خواهد بود.» افشار سمتهاى دیگرى از جمله دبیر اول نمایندگى ایران در سازمان ملل، کفالت اداره سازمان ملل، ریاست اداره سوم سیاسى، سفیر در آلمان و فرانسه و مدیرکل سیاسى وزارت خارجه را نیز برعهده داشت، از سال 1353 تا 1357 در دربار مشغول کار شد و در شهریور 1357 به وزارت امورخارجه در کابینه شریف امامى منصوب گردید. امیرخسرو افشار از مهرههاى سیاسى مطرح و وفادار به رژیم پهلوى بود. وی سرانجام در آبان ماه 1378 در لندن درگذشت. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى)
[5] . پرویز راجی، فرزند عبدالحسین در سال 1315 ﻫ ش به دنیا آمد، در انگلستان تحصیل کرد، در سال 1338 به ایران بازگشت و وارد شرکت نفت شد. در آنجا به لطف آشنایی با امیرعباس هویدا تا ریاست دفتر او در شرکت نفت ترقی کرد. با انتصاب هویدا به نخست وزیری، راجی نیز به سمت ریاست دفتر نخست وزیری منصوب شد. رابطه راجی با اشرف پهلوی، خواهر شاه زبانزد خاندان سلطنت و رجال دربار بود. در خرداد 1355 متعاقب باخت کلان امیر تیمور سفیر شاه در انگلستان و از دست دادن همه داراییاش در قمارخانههای لندن، پرویز راجی به مأموریت سفارت ایران در لندن فرستاده شد. او از این تاریخ تا ششم بهمن 1357 سفیر دولت شاهنشاهی ایران در انگلستان بود و بعد از آن متواری شد.
راجی خاطرات سفارت خود را در سال 1983 با عنوان خدمتگزار تخت طاووس در لندن به چاپ رساند که حاوی برخی از رویدادهای آن دوران است. این کتاب به زبان فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است. راجی جوانترین دیپلمات ایرانی به هنگام منصوب شدن به سفارت بود. در اسناد سفارت آمریکا از راجی به عنوان دستیار اداری و سرآشپز کابینه هویدا! یاد شده است.
پرویز راجی در بهمن ماه 1349 هجری شمسی به سفارش اشرف پهلوی و با دستور مستقیم محمدرضا پهلوی، در سن 34 سالگی سفیر ایران در سازمان ملل گردید.
پرویز راجی
ژنرال ایند جیت ریخی
تعداد مشاهده: 2880