هجرت امام خمینی(ره) به پاریس در 14 مهر 1357
تاریخ انتشار: 12 مهر 1399
از شهریور 1357، کارگزاران رژیم پهلوی به منظور تضعیف رهبری نهضت کوشیدند تا امام خمینی(ره) را بیش از گذشته تحت فشار قرار دهند؛ از این رو رژیم عراق مسئولیت یافت تا تدابیر شدید امنیتی را پیرامون منزل امام در نجف اجرا کند.
روز 30 شهریورماه، نمایندگی ساواک در ابوظبی از اعمال محدودیت «غیرمحسوس» برای امام خمینی خبر داد و نوشت:
«موضوع: ایجاد محدودیت برای فعالیتهای خمینی
از پانزده روز پیش [یعنی از 15 شهریور] دولت بعثی عراق به طور غیر محسوس فعالیتهای خمینی را محدود نموده است. گفته میشود دولت بعثی عراق با گماردن مأمورین امنیتی و انتظامی، از دیدارهای ایرانیان با وی به طور محترمانه جلوگیری مینماید. قبل از این محدودیت ایرانیان مقیم عراق یا زائران به راحتی به ملاقات خمینی میرفتند.»
اسناد به خوبی نشان میدهد که دولت عراق در اجرای این منظور، با دولتمردان دستگاه پهلوی در ارتباط بوده است. کارگزاران رژیم پهلوی بر این باور بودند که به دلیل نزدیکی مسافت ایران و عراق، پیغامها و دستورات امام خمینی به سهولت به مبارزان منتقل میشود. آنها گمان میکردند با دور کردن رهبر نهضت از مردم، اهرم فشار بر رژیم، شکسته خواهد شد. از سوی دیگر بعثیها نیز حضور یک روحانی مبارز را در خاک خود برنمیتافتند.
به روایت ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران: رژیم پهلوی گمان میکرد «اگر بتواند وی [امام خمینی] را از این شهر [نجف] دور کند، ضربهی مؤثری به مخالفان داخلی وارد خواهد کرد. اتفاقاً زمینه این کار فراهم بود و دولت عراق نه فقط از فعالیتهای آیتالله خمینی در ایران بلکه از مشکلاتی که احتمال داشت بر اثر فعالیتهای او بین شیعیان عراق (که 60 درصد جمعیت این کشور را تشکیل میدادند) برای دولت عراق ایجاد شود، نگران بود. بنابراین مترصد فرصتی بود تا از ادامهی فعالیت آیتالله در عراق جلوگیری کند.»
سولیوان میافزاید: «شریفامامی چنین استدلال میکرد که چون آیتالله خمینی از طریق زائران ایرانی که به نجف میروند با مخالفان داخلی تماس برقرار کرده و از طریق همین زائران نوار سخنرانیهای خود را به ایران میفرستد، در صورت اخراج وی از عراق به اروپا احتمالاً قادر به ادامه ارتباط با مخالفان مذهبی در ایران نخواهد بود. وقتی این نقشه عملی شد و آیتالله خمینی به پاریس رفت، شریفامامی به من و سفیر انگلیس گفت که خمینی به محض ورود به پاریس از خاطرهها محو و فراموش خواهد شد و صدای او به گوش کسی نخواهد رسید.»[1]
با همین استدلال، روز اول مهر 1357 منزل امام در نجف تحت شدیدترین تدابیر امنیتی قرار گرفت. در این مرحله رئیس سازمان امنیت عراق به دیدار امام خمینی رفته و صراحتاً اعلام داشت: «مطابق تحولات جدید در رابطه ما با ایران، قرار بر این است که به مخالفان یکدیگر اجازه فعالیت ندهیم و ما به این تعهد پایبندیم. لذا از شما درخواست میکنیم که به فعالیتهای علنی خود علیه شاه ایران خاتمه دهید.» امام خمینی در پاسخ به این سخنان گفته بود: «شما اگر ناگزیر هستید من از عراق خارج میشوم.» ایشان حتی تصریح کرده بودند که عازم کشوری میشوند که «مستعمرهی شاه ایران نباشد.»[2]
پس از این ملاقات، وقتی دولت عراق پی برد که تصمیم امام خمینی برای مقابله با رژیم شاه جدی است، فشارها را شدیدتر کرد. انتشار خبر محاصره منزل امام در عراق، واکنشهایی را در داخل ایران به همراه داشت. برخی از مراجع و روحانیون از جمله آیات عظام محمدرضا گلپایگانی، محمد صدوقی، عبدالرحیم ربانی، سیدمحمدرضا بروجردی، سیدعبدالله شیرازی و ... با صدور اعلامیههایی بدین تصمیم معترض شدند.
روز 3 مهر، ساواک طی تلگرافی با امضای پرویز ثابتی به کلیهی سازمانهای تابعه اعلام کرد: «به قرار اطلاع اخیراً دولت عراق تضییقاتی برای خمینی فراهم نموده. متعاقب آن، عوامل خمینی از عراق با عدهای از قشریون در ایران تماس گرفته و تصمیم دارند به منظور اعتراض به اقدامات دولت عراق، دست به تظاهرات و احتمالاً یک سلسله اقدامات ایذایی از جمله خرابکاری و آتشسوزی در مراکز مختلف بزنند.» در ادامه، به مراکز ساواک دستور داده شده بود که: «سریعاً با همکاری مراجع انتظامی، پیش بینیها و مراقبتهای لازم معمول [گردد] و هرگونه اقدامی در این مورد را به موقع خنثی [نموده] و نتایج حاصله را سریعاً و مستمراً اعلام [کنید.]»
کمکم اعتراض به این اقدام دولت، به سطح عمومی رسید و مقرر شد تا در روز نهم مهرماه، در اعتراضی علنی، به اعمال محدودیتها علیه امام خمینی واکنش قاطع نشان داده شود. خبر تعطیل عمومی نهم مهر، مسجد به مسجد و شهر به شهر منتشر شد. در چنین شرایطی، دستاندرکاران رژیم همهی تلاش خود را برای خنثیسازی تعطیل عمومی به کار بردند.[3] روزنامه اطلاعات در 8 مهرماه به نقل از سخنگوی وزارت اطلاعات و جهانگردی درباره «محدودیت آمد و رفت در اقامتگاه حضرت آیتالله العظمی خمینی و محاصره منزل ایشان» اعلام کرد که «این خبر صحت ندارد و خبرهایی که به وسیله اشخاص غیرمسئول در این باره انتشار یافته است مورد تائید نمیباشد.»[4]
ارتشبد غلامعلی اویسی، فرماندار نظامی تهران نیز با صدور اعلامیهای نسبت به برپایی هرگونه تظاهرات، هشدار داد. اما با وجود این تکذیبها و تهدیدها، با فرا رسیدن نهم مهر ماه سرتاسر کشور تعطیل شد. جلسات متعدد اعتراض در مساجد و حسینیهها تشکیل شد و سخنرانان، رژیم عراق و رژیم ایران را به خاطر این توطئه مورد سرزنش قرار دادند. در چندین شهر تظاهرات رخ داد و حتی این تظاهرات منجر به درگیری خونین شد.[5] یکی از خونینترین درگیریها در کرمانشاه رخ داد که طی آن 4 نفر شهید و بیش از 25 نفر مجروح شدند. به گزارش خبرگزاری فرانسه «رفتار مقامات عراقی با حضرت آیتالله العظمی خمینی سبب شد که ... تظاهراتی در شهرهای متعدد ایران برپا شود و در آن تدابیر دولت عراق بر ضد رهبر شیعیان مورد اعتراض قرار بگیرد.» این گزارش تصریح کرد: «این تظاهرات اعتراض آمیز مخصوصاً در کرمانشاه – شهری که در نزدیکی مرز عراق قرار گرفته است – به وقوع اغتشاشهای شدیدتری منتهی گردید.»[6]
همان روز جلسهی اضطراری شورای امنیت ملی با حضور فرماندهان نظامی و امنیتی در پایتخت تشکیل شد. سپهبد ناصر مقدم رئیس وقت ساواک در آن جلسه اذعان داشت: «مذاکراتی با مقامات امنیتی عراق شده بود که این آدم [امام خمینی] در نجف نشسته و تحریکاتی بر علیه منافع مملکت ما انجام میدهد. مدارکی هم داریم که منجر به این محدودیتهایی که کم و بیش اشاره شده است، شد...» در پایان آن جلسه تصمیم گرفته شد که به سرعت گروهی از ایران وارد عراق شده و «تحقیق نماید آیا خمینی واقعاً قصد دارد از عراق خارج شود یا تهدید میکند.»[7] همچنین مقرر شد واحدهای نظامی و انتظامی در سراسر کشور به حال آمادهباش درآیند.
فردای آن روز ساواک سرتیپ علیمحمد کاوه را در معیت رضا عطارپور با هدف دیدار و گفتگو با مقامات عراقی به آن کشور اعزام کرد. روز دهم مهرماه، نمایندگان ساواک برای حل مشکلات پیش آمده، با مقامات عراقی وارد مذاکره شدند. براساس گزارش سری ساواک: «در اجرای اوامر صادره، هیئتی از طرف ساواک بعد از ظهر روز دوشنبه 10 / 7 / 57 (2537 شاهنشاهی) به بغداد عزیمت [کرد] و گزارش رسیده از رئیس هیئت اعزامی حاکیست: مذاکراتی به مدت سه ساعت و نیم با سعدون شاکر [رئیس اطلاعات عراق] به عمل آمد که موارد زیر قابل توجه بود:
●
●
●
●
●
●
●
●
●
با وجود اینکه دو دولت ایران و عراق بر سر اخراج امام از عراق اتفاق نظر داشتند، اما مبهم بودن مقصد آیتالله خمینی، منابع امنیتی رژیم پهلوی را سردرگم کرده بود. در همین رابطه به نمایندگیهای ساواک در کویت، ترکیه و سوریه هشدار داده شد: «برابر اطلاع موثق خمینی روز 8 / 7 / 57 درخواست روادید خروج از عراق نموده؛ گرچه مقصد او دقیقاً مشخص نیست لیکن احتمال ورود او به یکی از کشورهای کویت، ترکیه یا سوریه متصور است. از هم اکنون آمادگی لازم در این باره داشته باشند و هرگونه اطلاع در این مورد سریعاً اعلام دارند.»
در داخل ایران نیز جو همچنان متشنج بود. حتی شایعاتی درباره بازداشت امام خمینی شنیده میشد. اما در روز 11 مهرماه، سفارت عراق در اسلامآباد «اطلاعاتی را که حکایت از بازداشت شدن اخیر حضرت آیتالله العظمی خمینی در بغداد داشتهاند، تکذیب کرد.» روزنامه اطلاعات نوشت: «سفارت عراق در پاکستان ضمن اعلامیهای که در این باره انتشار داد اضافه میکند که تنها اقدام مقامات عراقی درمورد حضرت آیتالله العظمی عبارت از این بوده است که ایشان را در خانهای که در آن به سر میبرند زیر نظر قرار دادند تا اجازه داده نشود که ایشان از محل سکونت خویش به عنوان کانونی برای فعالیتهای ضدایرانی استفاده کنند. سفارت عراق در اسلامآباد سپس در اعلامیه خود یادآوری میکند که مقامات عراقی از حضرت آیتالله العظمی خمینی که رهبر شیعیان جهان هستند خواستهاند که از کسانی که به دیدن ایشان میروند همچون وسایلی برای فعالیت علیه ایران استفاده به عمل نیاورند.»[8]
ساعت 22 همان روز (11 مهر) سعدون شاکر رئیس سازمان اطلاعات عراق به رابطین خود در ساواک اعلام کرد: «یک ساعت پیش به من اطلاع رسید که خمینی فردا از راه زمینی به وسیلهی اتومبیل عازم کویت میباشد و رفتن او قطعی و حتمی است.»
از طرفی هر لحظه امکان داشت امام خمینی تصمیم بر بازگشت گرفته و رهسپار ایران شوند. براساس خاطرات آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلیس در ایران، شریفامامی بیم داشت که «اگر آیتالله خمینی ناگهان با یک قایق موتوری به طرف ایران حرکت کند و در سواحل ایران پیاده شود» و سپس به داخل ایران بیاید «اگر جلوی او گرفته نشود او آزادانه در داخل ایران دست به فعالیت بزند، رژیم را سرنگون خواهد کرد و اگر هنگام ورود به خاک ایران بازداشت شود خطر جنگ داخلی در پیش خواهد بود.»[9] از این رو نیروهای مرزی در حال آماده باش به سر میبردند:
«تلگراف آنی / به سازمانهای کرمانشاه و آبادان
از مرکز
پیرو 7575 / 312- 9 / 7 / 57
فرد مورد نظر و همراهان وی قرار است ساعت 9 روز 12 / 7 / 57 با دو دستگاه اتومبیل به کویت عزیمت نمایند. با توجه به احتمال ورود یاد شده از آن طریق به کشور آمادگیهای لازم را داشته باشند.
ثابتی
12 / 7 / 1357»
بدین ترتیب امام خمینی و همراهان ایشان زیر ذرهبین نیروهای امنیتی ایران و عراق به سمت مرز کویت راهی شدند. اما دولت کویت از ورود رهبر نهضت اسلامی به خاک آن کشور ممانعت به عمل آورد. بلافاصله سفیر شاه در کویت از قول یک مقام کویتی اطلاع داد که آیتالله خمینی ساعت 15 به وقت ایران به مرز کویت وارد شده، ولی «مقامات کویتی از ورود وی جلوگیری به عمل آوردهاند.» به اذعان ارتشبد قرهباغی وزیر کشور وقت، اصلیترین عاملی که مانع از ورود امام به کویت شد، فشار دولت انگلیس بود. آنتونی پارسونز سفیر وقت انگلیس در ایران همان موقع در ملاقاتی به قرهباغی گفته بود: «به طوری که ملاحظه کردید وقتی خمینی خواست از عراق به کشور کویت برود، چون کشور کویت از کشورهای دوست نزدیک انگلستان است، برای اینکه خمینی در همسایگی ایران نتواند علیه دولت ایران تحرکات بکند از دولت دوستمان کویت خواستیم که اجازهی ورود به خمینی را ندهد.»[10]
همزمان با تلاشهای گروه همراه امام خمینی برای خروج ایشان از عراق، ساواک مرکز بخشنامهای را با این مضمون به ساواکهای تابعه ارسال کرد: «با توجه به عزیمت خمینی از عراق چون احتمال دارد از طرف عوامل و طرفداران نامبرده حرکات و تشنجاتی در آن منطقه صورت گیرد، دستور فرمایید ضمن مراقبتهای همه جانبه در این مورد با همکاری مراجع انتظامی، لیست مظنونین درجه یک و طرفداران حاد یاد شده سریعاً تکمیل [شود] تا به محض دستور نسبت به دستگیری آنان اقدام [گردد].»
روز سیزده مهرماه، مطبوعات ایران قصد امام خمینی مبنی بر خروج از عراق را رسانهای کردند. روزنامه اطلاعات به نقل از خبرگزاری فرانسه در صفحه نخست خود نوشت: «به علت فشارهای وارده از طرف عراق، حضرت آیتالله العظمی خمینی عراق را ترک کردند.» در همین گزارش از احتمال سفر امام خمینی به سوریه صحبت و تصریح شده بود: «آخرین خبر حاکی از آن است که حضرت آیتالله العظمی خمینی بعد از آن که در مرز کویت نتوانستند اجازه ورود به کویت بیابند به بصره بازگشتهاند تا از آنجا به بغداد و بعد دمشق پرواز کنند.»[11]
درحالی که منابع امنیتی رژیم شاه، رسانهها، گروههای سیاسی و ... درباره مقصد آینده امام خمینی گمانهزنی میکردند، رهبر نهضت اسلامی پس از مشورت با فرزندش حاج احمد، سرانجام فرانسه را به عنوان مقصد موقت خود مشخص کردند. به فرموده امام خمینی، علت این انتخاب آن بود که: «در کشورهای اسلامی احتمال راه ندادن بود، آنان تحت نفوذ شاه بودند، ولی پاریس این احتمال نبود.»[12]
بدین ترتیب صبح روز 14 مهرماه امام خمینی و تنی چند از همراهان ایشان، بغداد را به مقصد پاریس ترک کردند. به گزارش خبرگزاری فرانسه، هواپیمای حامل امام خمینی ساعت 20:14 به وقت محلی (16:50 روز جمعه به وقت ایران) در فرودگاه «اورلی» پاریس به زمین نشست.[13]
نتیجه هجرت امام خمینی به فرانسه برای رژیم پهلوی فاجعهبار بود. سفیر وقت آمریکا اذعان دارد که به محض ورود امام خمینی به پاریس: «آیتالله در مرکز توجه مطبوعات و محافل سیاسی جهان و در دسترس تلویزیونهای دنیا قرار گرفت. چهره عجیب و استثنائی این مرد روحانی که در زیر درختی در حومه پاریس نشسته و از هزاران کیلومتر دورتر با سخنان آتشین خود بر ضد شاه، انقلابی را رهبری میکرد توجه همه جهانیان را به خود جلب کرده بود.»[14]
حضور امام خمینی در پاریس، محافل جهانی را متوجه امام کرد و متعاقب آن، حرکت مردم ایران در کانون توجه قرار گرفت. از این تاریخ به بعد، رژیم 2500 ساله شاهنشاهی تنها چهار ماه دوام آورد و بعد از آن، بساط رژیم پهلوی در هم پیچیده شد.
[1] ماموریت در ایران (خاطرات سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران)، ترجمه ابراهیم مشفقیفر، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 181.
[2] سجاد راعی گلوجه، مبارزات امام خمینی به روایت اسیناد (از هجرت به فرانسه تا بازگشت به ایران)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 26.
[3] روحالله حسینیان، یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 479.
[4] روزنامه اطلاعات، شنبه 8 مهرماه 1357، ص 4.
[5] روحالله حسینیان، همان، ص 480.
[6] روزنامه اطلاعات، شنبه 15 مهر 1357، ص 4.
[7] روحالله حسینیان، همان، ص 485.
[8] روزنامه اطلاعات، 11 مهر 1357، ص 4.
[9]آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه محمدصادق حسینی،تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 126.
[10] اعترافات ژنرال (خاطرات ارتشبد عباس قرهباغی)، تهران: نشرنی، ص 32.
[11] روزنامه اطلاعات، سهشنبه 13 مهرماه 1357، ص 1 و 4.
[12]صحیفه امام، ج 21، ص 452.
[13] روزنامه اطلاعات، شنبه 15 مهر 1357، ص 4.
[14] مأموریت در ایران (خاطرات سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران)، ص 215.
تعداد مشاهده: 3065