امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: در دگرگونی‌های دنیا عبرت است. غررالحکم، جلد 4، صفحه 395، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

آن قدری که تاریخ به ما گفته است، در چند نهضت که در ایران واقع شد، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، قضیه پانزده خرداد، نقش زن‌ها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 18، ص 402.

 

شرحی بر اسناد

واقعیت اوضاع کشور در رژیم پهلوی


تاریخ انتشار: 06 بهمن 1399


تغییر سطح و سبک زندگی در چهل سال اخیر، موجب شده است که توجه به واقعیات دوران پهلوی کم‌رنگ شده و آمیزه‌ای از درستی و نادرستی به وجود آید. دستگاه تبلیغاتی دشمنان انقلاب نیز از سلطنت‌طلبان گرفته تا گروه‌های ملی‌گرا، کمونیست‌ها، لیبرال‌ها، منافقین و اربابان آن‌ها از سازمان‌های جاسوسی سیا، موساد، اینتلیجنس سرویس و قدرت‌های استکباری با استفاده از این خلط و دروغ‌بافی‌های معمول خویش در صدد القای این نکته هستند که انقلاب اسلامی هیچ نفع مادی و معنوی برای ملت ایران نداشته و تمام سعی و مجاهدت مردم مسلمان بیهوده و بی‌فایده بوده است و نه تنها اوضاع اقتصادی، اجتماعی و شئونات دیگر جامعه بهبود نیافته است بلکه سقوط نموده و یا ضعیفتر از قبل گردیده است. متأسفانه سوء مدیریت، اهمال، سهل‌انگاری، عدم انجام وظایف، اجرا نشدن قوانین و ناهماهنگی‌های مختلف در سطوح مدیریت کشور از طرفی و فشارهای گسترده و بی‌سابقه دشمنان در عرصه‌های گوناگون و تأثیر آن بر کارکردهای جامعه، بر این تبلیغات نادرست دامن زده و حقایق را وارونه نموده و بر مشکلات روحی و امنیت روانی جامعه تأثیر منفی گذارده است. همه هجمه‌های تبلیغاتی دشمن در رسانه‌های پرشمار به دنبال این هستند تا با وارونه‌گویی روح ایمان و امید را از ملت ما ربوده و دستاوردهای پر ارزش و بی‌سابقه او را کم و هیچ بنمایانند و از این رهگذر به اهداف شوم خود رسیده و به تسلط بر منافع از دست داده خود بازگردند.

یکی از روزنامه‌ها در این باره می‌نویسد:

«حتماً تاکنون برخی سخنان عجیب و غریبی را که درباره رژیم گذشته و سیاست‌های اجتماعی و اقتصادی‌اش گفته و مقایسه‌هایی که با وضعیت فعلی می‌شود شنیده‌اید. اینکه «شاه هم آن‌قدرها که می‌گویند بد نبود»، «در مقابل بیگانه هم می‌ایستاد» یا اینکه «در دوره شاه، ایران از نظر اقتصادی در منطقه یکه‌تاز بود و کشورهای حاشیه خلیج فارس در مقابل ایران به حساب نمی‌آمدند»، «آن موقع رفاه بیشتر و بهتر بود».

سخنانی از این دست، بیشتر از گذشته در تاکسی‌ها و اتوبوس‌ها و در کف جامعه شنیده می‌شود. وضع اقتصادی کشور در چند سال اخیر و مشکلاتی چون بیکاری، رکود، حقوق‌های نجومی، بی‌عدالتی، فساد و تبعیض و... حتماً از دلایل نگاه این دست از ایرانیان به گذشته است؛ اما جریانی که دشمن در راستای تطهیر رژیم ‌پهلوی در سال‌های گذشته آغاز کرده در این میان نقشی غیر قابل کتمان بازی کرده است.

آش «تطهیر پهلوی» از سوی دشمن آن‌قدر شور است که همین چند روز قبل نشریه آمریکایی فارین‌پالیسی در گزارشی در مورد عملکرد شبکه فارسی‌زبان «من‌ و تو» با بیان اینکه «این شبکه با برنامه‌های خود تلاش می‌کند احساسات مثبت نسبت به سلطنت‌طلبی را برانگیزد و تصویر مورد نظر خود از ایران قبل از انقلاب را در ذهن مخاطبان حک کند و وانمود می‌کند که همه چیز در دوران پیش از انقلاب ایران عالی بود؛ می‌نویسد:

«اما هیچ بحثی درباره سرکوب‌ها در آن دوران یا اختلاف شدید طبقاتی نشده و تصویری در این باره نمایش داده نمی‌شود.»

سؤال اینجاست که: »اگر همه چیز تا این حد عالی بوده، اصلاً چرا نسل قبلی ایران، انقلاب ‌کرده ‌است؟» نسل جوان ایرانی نیز که در دوره حکمرانی پهلوی نزیسته است، به مطالعه علاقه نشان نمی‌دهد و اطلاعات خود در مورد تاریخ ایران را صرفاً از مستندهای مسحور کننده و گوشی‌های تلفن همراه می‌گیرد و تصویر ارائه شده از سوی این رسانه‌ها را دریافت کرده و صحیح تلقی می‌کند.

در این میان کم‌کاری‌های ما در عرصه رسانه نیز به این امر دامن زده و بحران‌زا شده است. و گر نه در متون تاریخی و ادبیات ما پر است از اسناد و مدارکی که تاریخ معاصر ایران را روشن و واضح بیان می‌کند. خاطرات رجال و سردمداران و منصوبان حکومت پهلوی حتی آن‌ها که به زبان بیگانه بوده، ترجمه شده و در جامعه وجود دارد؛ بیان و قرائت این متون مسلماً برای نسل جوان راهگشاست.»[1]

روزنامه مذکور در ادامه مقاله نمونه‌هایی از نویسندگان غربی در مورد وضعیت ایران در دوران پهلوی انتخاب و ارائه نموده است. از آن جمله:

«فرانس فیتزجرالد، نویسنده سرشناس آمریکایی، مشاهداتش در ایران را در سال 1353 در مقاله‌ای به نام «به شاه هرچه می‌خواهد بدهید» که در یکی از مجلات آمریکا چاپ شد، آورده است:

وضعیت ایران به طور کلی به مراتب بدتر از کشوری مانند سوریه است که نه نفت و نه ثبات سیاسی دارد. به این دلیل که شاه برای توسعه کشور هرگز تلاش جدی نکرده است... ثروت کشور بیشتر به سوی خودروهای شخصی و نه ‌اتوبوس، کالاهای مصرفی و نه بهداشت عمومی و به سوی حقوق سربازان و پلیس کشور و نه ‌آمورگاران، سرازیر شده است. (کتاب تاریخ ایران مدرن، نوشته یرواند آبراهامیان، ترجمه محمد ابراهیم فتاحی، ص 257)

... در دهه 1950 /  1330 ایران یکی از مشکل‌دارترین کشورهای جهان سوم به لحاظ توزیع نابرابر درآمدها بود؛ اما بنابر گزارش سازمان بین‌المللی کار در دهه 1970 / 1350 به یکی از بدترین کشورهای جهان ‌تبدیل شد. (همان، ص 252)

به‌رغم ایجاد مدرسه‌های روستایی توسط سپاه ‌دانش، تنها 15 درصد روستاییان در سال 1350 از تحصیلات ابتدایی برخوردار می‌شدند و در سال 1354، 60 درصد مردان و 90 درصد زنان روستایی بی‌سواد بودند. در سال‌های دهه 1350ش، 96 درصد روستاها برق نداشتند. (کتاب‌مقاومت شکننده، نوشته جان فوران، ترجمه تدین، ص 477)

... 64 درصد شهرنشینان در سال 1351-1352 دچار سوء تغذیه بودند (که 25 درصد این‌ها وضع تغذیه‌شان بسیار بد بود) و این در مقایسه با 42 درصد در روستاها، رقم بسیار بالایی است. آمار و ارقام بهداشتی نشان می‌دهد که بر تعداد تخت‌های بیمارستان، کلینیک‌ها، پزشک و پرستار افزوده شده اما در سال 1356 ایران هنوز در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک ـ بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایین‌ترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است. (همان، ص 492)

... در سال 1351، 6 / 43 درصد درآمد میانگین شهرنشین به مصرف مواد غذایی رسیده، اجاره‌ها در فاصله 1354 ـ 1339ش، 15 برابر شده است. در فاصله 1353ـ 1354 این هزینه‌ها 200 درصد و در سال 1354- 1355، 100 درصد افزایش داشته است. تعداد خانواده‌های شهرنشین که تنها در یک اتاق زندگی می‌کردند از 36 درصد در 1346، به 43 درصد در 1356 افزایش یافت. (همان، ص 492)[2]

ارتشبد حسین فردوست دوست صمیمی شاه می‌گوید:

 «محمدرضا در طول سلطنت خود بافت جامعه را به هم ریخت و این امر عواقب وخیمی به بار آورد که چاره آن بسیار دشوار است.»

 او می‌گوید:

 «به هم ریختن بافت اجتماعی ایران توسط انقلاب سفید محمدرضا و به ویژه اصلاحات ارضی او صورت گرفت. به گفته فردوست محمدرضا تمام درآمد هنگفت نفت را صرف پروژه‌های بزرگ و کوچک کرد که در واقع بخش عمده آن به جیب شرکت‌های آمریکایی، انگیسی و اروپایی می‌رفت.»

حسین فردوست با استناد به تحقیقات دفتر ویژه اطلاعات درباره معضل شهرنشینی در سال 55 می‌گوید:

 «ظرف 5 سال 2 میلیون و 700 هزار نفر به جمعیت تهران، 500 هزار نفر به جمعیت مشهد، 500 هزار نفر به جمعیت اصفهان و 300 هزار نفر به جمعیت شیراز افزوده شده است. این افراد در اراضی موات، حومه شهرها در کپرها یا خانه‌های گلی که خود می‌ساختند زندگی می‌کردند. در تهران 13 شهرک کپرنشین ایجاد شده بود و شهردار تهران در مواردی این کپرها را شبانه با بولدوزر تخریب می‌کرد که تلفاتی هم وارد می‌آمد ولی دوباره این کپرها برپا می‌شد. بدین ترتیب جمعیت شهرهای بزرگ به ویژه تهران به طور غیرمنتظره افزایش یافت و چون هیچ برنامه‌ای برای گسترش شهرها وجود نداشت، نظم شهرها به هم خورد. مسئله ترافیک و آلودگی هوای تهران به یک معضل اساسی مملکتی بدل شد و نیروی کار مفید و مولد جامعه به نیروی انگلی و مصرفی که در تهران و سایر شهرها انباشته شده بود تبدیل شد.»[3]

سند زیر یکی از صدها سندی است که به اعترافات دو تن از درباریان در باره وضع واقعی ایران در زمان پهلوی آن هم در دوران اقتدار اقتصادی، سیاسی و نظامی او اشاره دارد. تاکنون بسیاری از اسناد مشابه در کتاب‌های چاپ شده و مقالات و بخش‌های مختلف سایت این مرکز و مؤسسات و نهادهای تاریخ معاصر در معرض دید و توجه خوانندگان محترم قرار گرفته است. این اسناد از آن جهت که دیدگاه و اطلاعات کارگزاران رژیم پهلوی را منعکس می‌کند و از طرف دیگر توسط دستگاه امنیتی(ساواک) مورد ارزیابی صحت و سقم اصالت خبر و گزارش، قرار گرفته بسیار با اهمیت و متقن است و می‌تواند راهگشای پاسخ به شبهات و جوابگوی بی‌بدیل دشمنان منحرف و تحریف کنندگان واقعیات باشد.

*****

جلسه فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین

روز 6 / 2 / 51 جلسه مذکور به ریاست مصطفی الموتی و شرکت حدود یکصد نفر تشکیل گردید. در این جلسه دکتر محمدحسن رهنوردی[4] راجع به عدم رضایت عمومی از بقال و راننده تاکسی و مدیر کل اداره و افراد طبقات مختلف صحبت کرد و ضمن آن اظهار داشت:

«اکثر قریب به اتفاق مردم این مملکت ناراضی هستند و چون اینجا را خانه خودم می‌دانم برای حفظ و بقای مملکت ناچارم واقعیات را بیان کنم. وی ضمن صحبت‌های خود نتیجه گرفت که در مملکت با این همه کار که انجام می‌شود،‌[5] عده‌ای هستند که عمداً در جهت ناراضی کردن مردم کوشش می‌کنند و نمونه این افراد در تمام مؤسسات و وزارتخانه‌ها و شهرداری‌ها موجود است. در شهرداری برای گرفتن یک پروانه ساختمان مردم را بی‌اندازه ناراضی می‌کنند و یادآور می‌شویم این جریانان[جریانات] به نفع کشور نخواهد بود و باید هوشیار باشیم.»

سپس عبدالعظیم ولیان[6] وزیر تعاون و امور روستاها عنوان نمود:

«عمران و نوسازی روستاها از دید روابط شخصی انجام می‌شود. طرح‌های پیشنهادی وزارت تعاون و امور روستاها مدت‌ها برای بررسی و تأمین اعتبار در مرکز می‌ماند و نتیجه آن می‌شود که از هشت هزار روستا فقط 253 قریه‌ دارای مدرسه و 700 قریه آن دارای حمام باشد و یا اکثراً فاقد آب آشامیدنی و برق هستند. برای نمونه دو سال پیش در مسافرت خراسان از شیروان که می‌گذشتم روستاییان قریه‌ای جلو مرا گرفته و گفتند با وجودی که خطوط انتقال برق فشار قوی در نزدیکی ما است به ما برق نمی‌دهند. تقاضا می‌کنیم فقط مسجد قریه را با یک رشته برق روشن کنند که ما در آنجا عبادت خدا را بکنیم. من وزیر با قدرت مدت دو سال است برای انجام خواسته مردم این روستا فعالیت می‌کنم ولی تاکنون نتیجه‌ای نگرفته‌ام. آخر می‌شود این را گفت انقلاب اداری.»

مشارالیه ضمن اشاره به نیازهای طبقه روستایی یادآور شد:

«اگر به نیازهای این طبقه که قدرت شگرفی می‌باشند توجه نشود به راه خواهند افتاد.» 

          در پرونده الموتی بایگانی شود.

 

 

پی‌‌نوشت‌ها:


[1] . مقاله: از اقتصاد و توسعه ایران در دوره پهلوی چه می‌دانید؟ روزنامه صبح نو، شماره 417- ص8 ـ 9، شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۶. به نشانی: http://sobhe-no.ir/newspaper/417 /8

[2] . همان.

[3] . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه و روزنامه اطلاعات، ج 1، ص 275. همچنین بنگرید به مقاله: نگاهی به وضعیت معیشتی مردم ایران در دهه 50، مرکز اسناد انقلاب اسلامی به نشانی: http: /  / www.irdc.ir / fa / news / 5407

[4] . محمدحسن رهنوردى، فرزند قربانعلى، در سال 1306 ﻫ ش در تبریز به دنیا آمد. در چهار سالگى به همراه خانواده به مازندران رفت. در سال 1314 در نوشهر به مدرسه رفت. پس از اخذ دیپلم جهت ادامه تحصیل به دانشکده دندانپزشکى دانشگاه تهران راه یافت و در سال 1322 فارغ‌التحصیل و به عنوان دندانپزشک در: بهدارى کرج، اداره کل بهداشت بیمه‌هاى اجتماعى، بهدارى گرمسار و شرکت نفت، به کار مشغول شد و در سال 1336 در حالى که پزشک بهداشت و مشاور بهداشتى وزارت بهدارى و با حفظ سمت دبیر کمیته برنامه‌هاى وزارت بهدارى بود، جهت ادامه تحصیل به آمریکا اعزام شد و پس از اخذ دکتراى بهداشت عمومى از دانشگاه تولین، در سال 1341 به ایران مراجعت کرد.

دکتر رهنوردى که به علت اتهام عضویت در سازمان جوانان حزب توده و شرکت در رژه صلح در لهستان، مورد سوءظن واقع شده بود، در سال 1347 توسط رئیس ساواک (نعمت‌الله نصیرى) چنین تأیید شد: «قبل از 28 مرداد هم فعالیت‌هاى زیادى به نفع سلطنت و برعلیه مصدق انجام داده است.» او که به واسطه خدمات مهمش در کودتاى ننگین آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد، نشان درجه 2 رستاخیز گرفته بود، در سال 1342 به عنوان نماینده مردم سارى به مجلس شوراى ملى راه یافت.

دکتر رهنوردى که در سال 1346 کاندیدای حزب ایران نوین از تهران بود، توسط ساواک چنین ارزیابى شده است:

الف: «نامبرده فردى عیاش و خوشگذران و اهل قمار [است] و دوستان و معاشرین وى نیز عموماً کسانى نظیر خود او و یا زنان عضو وزارت بهدارى هستند که اغلب در وزارتخانه مزبور، در پی حل و فصل کار آنان است. در اجتماع محبوبیتی ندارد و بیشتر به فکر و در پی تأمین منافع شخصی و خصوصی خود و دوستانش می‌باشد.»

ب: در گذشته از قهرمانان کشور بوده و در حال حاضر دبیر کل کمیته المپیک ایران است. قدرى عصبانى، متکبر و عیاش و به فکر تأمین منافع خود است. مشروب مى‌خورد. نظر قاطبه مردم تهران نسبت به او بى‌تفاوت است. از طبابت هم درآمد دارد.»

دکتر محمدحسن رهنوردى در رشته وزنه‌بردارى فعالیت داشت و مدتى نیز رئیس فدراسیون وزنه‌بردارى بود، نام خانوادگى خود را از قربانى به رهنوردى تغییر داد.

وى در زمان مسئولیت سازمان جوانان حزب ایران نوین، به علت روابط نامشروع با دختران عضو حزب، مدتى از این مسئولیت کنار گذاشته شد، به ‌رغم اینکه به بى‌عفتى شهره بود در سال 1350 مجدداً با حمایت خسروانى، کاندیدای مجلس شوراى ملى شد و براى سومین بار به مجلس راه یافت.

دیگر مشاغل وى به این شرح بوده است: 1352، عضو دفتر روابط بین‌الملل حزب ایران نوین ـ 1354، معاون پارلمانى وزارت بهدارى ـ 1355، معاون ادارى و امور مالى وزارت بهدارى ـ 1355، معاون وزارت آموزش و پرورش و تشکیلات ورزش.

مشارالیه از اعضاى تشکیلات فراماسونرى و در لژ کاوه فعال بود.

 در اردیبهشت ماه سال 1357 به عنوان استاندار یزد انتخاب شد و در خرداد ماه طى عریضه‌اى به دفتر مخصوص شاه، حرکات شهید آیت‌الله‌ محمد صدوقى را تحریک‌آمیز خواند. در سوابق وی گزارش‌های زیادى در خصوص سوءاستفاده‌هاى مالى و... وجود دارد. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى)

[5] . نامبرده این سخن را برای حفظ ظاهر گفته است و گر نه او و دیگران می‌دانستند که با توجه به همه جوانب، کار قابل توجهی در طول دوران پهلوی اول و دوم در ایران به انجام نرسید.

[6] . عبدالعظیم ولیان، فرزند «بابا» در سال 1303 ﻫ ش در تهران متولد شد. وی از جمله عناصر محوری در کابینه امیرعباس هویدا و صاحب نقش در اجرای اصلاحات ارضی در دوران وزارت و از عوامل اصلی تخریب اطراف حرم مطهر امام رضا (ع) در مشهد در سمت استاندار خراسان بود. بعد از ورود به ارتش، دوره افسری را در دانشکده افسری در مهرماه 1326 به پایان برد و برای آموزش به دانشکده توپخانه آمریکا اعزام شد و بعد از پایان دوره، در سال 1335 برای گذراندن دوره عالی رسته‌ی توپخانه مجدداً به آمریکا رفت و در سال 1341 دوره مذکور را پشت سر گذارد. او در کنار آموزش‌های نظامی توپخانه‌ای موفق شد لیسانس خود را در رشته علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران اخذ کند. وی در یگان‌های لشگری و ارتش در سمت‌هایی همچون فرماندهی واحدهای توپخانه، معاونت گردان، بازرسی نظامی لشکر 5، آجودان فرماندهی سپاه 5 جنوب و ریاست شعبه قوانین اداره یکم ستاد بزرگ ارتشتاران به خدمت پرداخت. ولیان به عنوان وزیر اصلاحات ارضی و پس از اعلام ختم اصلاحات ارضی و انحلال وزارتخانه مزبور به عنوان وزیر تعاون و امور روستایی در کابینه حضور داشت. دوستی و رابطه او با ساواک موجب شده بود تا پس از انتصاب به مقام وزارت، برخی از مقامات ساواک و در رأس آن نصیری به او تبریک بگویند. در دوره وزارت متناسب با اشتغال در امر اصلاحات ارضی علاوه بر عضویت در دفتر سیاسی حزب ایران نوین در رأس کمیته کشاورزی آن حزب نیز قرار داشت و به مقام آجودان کشوری شاه هم رسید.

ولیان در دوره وزارت و پس از آن به عنوان عنصری فریبکار، دروغگو، فحاش، مال اندوز و اختلاس کننده، عیاش و بی‌بند و بار معرفی شده است. وی در سال 1373 در آمریکا درگذشت. (بنگرید به: رجال عصر پهلوی، به روایت اسناد ساواک، عبدالعظیم ولیان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1379)




دکتر محمدحسن رهنوردی


دکتر محمدحسن رهنوردی


دکتر محمدحسن رهنوردی


عبدالعظیم ولیان وزیر اصلاحات ارضی

منبع: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، مصطفی الموتی‌نیا، ص 244، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1394.
 

تعداد مشاهده: 1917

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.