نگاهی به زندگی عبدالعظیم ولیان استاندار خراسان به روایت اسناد ساواک
تاریخ انتشار: 06 شهريور 1401
عبدالعظیم ولیان فرزند «بابا» و «شهربانو» با شماره شناسنامه 201 اهل تهران متولد 1303، از جمله عناصر محورى در کابینه امیرعباس هویدا و وزیر اصلاحات ارضی و وزیر تعاون و امور روستاها بود. از زندگى، دوران کودکى و رشد و جوانى او اطلاع درستى در دسترس نیست. او احتمالاً بعد از اتمام تحصیلات متوسطه وارد خدمت در ارتش شاه شد، ولی چگونگى عضویت او در ارتش نیز روشن نیست، اما بعد از ورود به ارتش دوره افسرى را در دانشکده افسرى در مهر ماه 1326 هنگامى که بیست و چهار سال داشت به پایان برد و براى آموزش دوره رستهاى به دانشکده توپخانه اعزام و بعد از پایان دوره، در 1335 بعد از مدتى براى گذراندن دوره عالى رستهاى توپخانه مجدداً از طریق ارتش به دانشکده توپخانه آمریکا عزیمت نمود و در 1341 دوره مذکور را پشت سر گذارد. او در کنار آموزشهاى نظامى توپخانهاى موفق مىشود لیسانس خود را در رشته علوم سیاسى از دانشکده حقوق دانشگاه تهران اخذ کند و در دوران خدمت در یگانهاى لشکرى و در ارتش شاهنشاهى در سمتهایى همچون فرماندهى واحدهاى توپخانه در دسته آتشبار گمارده مىشود و تا حد معاونت گردان و سپس بازرسى نظامى لشکر 5 و آجودان فرماندهى سپاه 5 جنوب و بعد از آن هم رئیس شعبه قوانین اداره یکم ستاد بزرگ «ارتشتاران»[1] ارتقاء مىیابد.
در مدت اشتغال در ارتش نشانهاى مختلفى را دریافت مىکند مانند: نشان درجه پنجم تاج و نشان 28 مرداد و یک نشان به نام «نشان دوّم معارف» از پادشاه افغانستان «ظاهرشاه». در دورهاى که به کشور افغانستان مأمور مىشود، کتابى را با عنوان «اوضاع سیاسى، اقتصادى و اجتماعى افغانستان» تألیف و به پادشاه افغانستان ـ به امر محمدرضا شاه ـ هدیه مىکند. در برخى از اسناد درباره تألیف آن کتاب تشکیک و احتمال داده شده است که کار او نباشد.[2]
او در آغاز دهه 40 به درجه سرگردى مىرسد و به تدریج و به دلایل نامعلومى مأموریت مىیابد از ارتش و کارهاى نظامى روى گرداند و به امور سیاسى و اشتغالات کشورى بپردازد.
در همین هنگام است که در دوره دکتراى دانشکده حقوق دانشگاه تهران نیز تحصیلات خود را با رسالهاى تحت عنوان «تضادهاى سیاسى آمریکا و شوروى در کشورهاى عربى و خاورمیانه بعد از جنگ جهانى دوم» به پایان مىبرد. برخى از منابع ذکر کردهاند که او به توصیه ساواک دکترى خود را از دانشگاه تهران گرفته بدون این که سواد لازم را داشته باشد و محتواى پایان نامه او چیزى جز سر هم کردن مطالب برخى از کتب خارجى نیست. البته رساله او در سال 1345 با زیر شماره 1099 از طرف دانشگاه تهران به چاپ رسید.[3] در همین دورههاى درس کلاسیک است که درجه او از سرگردى به سرهنگ دومى ارتقاء مىیابد.[4] ارتباط، همکارى و یا عضویت او در ساواک نیز در همین زمان اتفاق مىافتد. هر چند که اسناد گویاى چگونگى عضویت و یا همکارى او در ساواک نیست،[5] اما دستخط او در تکمیل فرم تقاضاى اسلحه کمرى و پىنوشت ریاست دفتر ساواک، عضو بودن او در ساواک را محرز مىنماید.[6] همین پیوندها با ساواک است که او را در باند «ارتشبد نعمتالله نصیرى» ریاست وقت ساواک قرار داد و زمینه رشد او را تا مقام وزارت فراهم کرد. او با درجه سرگردى در هنگامى که سپهبد اسماعیل ریاحى وزیر وقت کشاورزى بود، با همکاری ساواک، پست حساس امنیتى یعنى «بازرس ویژه و مأمور برقرارى ارتباط بین وزارت کشاورزى و دستگاههاى انتظامى و امنیتى»، به آن وزارتخانه مأمور مىشود[7] و در آغاز راهى قرار مىگیرد که بتواند بخشى از منویات محمدرضا پهلوى در «انقلاب شاه و ملت» در بخش کشاورزى یعنى اصلاحات ارضى را محقق گرداند. در اردیبهشت سال 1342 با همان سمت در این راه گام برمىدارد و در مرداد همان سال یعنى بعد از 3 ماه اشتغال در وزارت کشاورزى به سمت مدیر کل بازرسى و نظارت منصوب مىشود.[8] هر چند که اداره کل بازرسى و نظارت تحت ریاست وزیر بود، اما به دلیل اهمیت پست و ارتباط آن با سازمان بازرسى شاهنشاهى وزیر وقت کشاورزى[9] از نخست وزیر وقت اسداللّه علم[10] درخواست مىکند که از محمدرضا پهلوى استدعا کند که «حکم نامبرده را توشیح نمایند،!»[11] بدین ترتیب با مشارکت فعالانه «علم»، زمینه آشنایى او با دربار نیز فراهم مىشود. در دوره بعد نیز به دلیل پیوندهاى نزدیک او با ولیان و اطاعت محض ولیان از او، مورد حمایتهاى جدى «عَلَم» قرار مىگیرد.
در مرداد 1343، به دلیل اهمیت اجراى اصلاحات ارضى و تشکیل «سازمان اصلاحات ارضى کل کشور» که در چارچوب وزارت کشاورزى عمل مىکرد، ولیان به سمت رئیس سازمان منصوب مىشود و شاه نیز مستقلاً حکم صادر مىکند. از این دوره به بعد نقش او در اصلاحات ارضى کشور، نقش محورى مىگردد.[12] بعد از گذشت 6 ماه، با تصویب هیئت وزیران به سمت رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل بنگاه خالصجات منصوب مىشود.[13] نُه روز بعد حسنعلى منصور توسط فدائیان اسلام ترور(6 بهمن 43) و امیرعباس هویدا به عنوان نخست وزیر مأمور تشکیل کابینه مىگردد و حکم انتصاب او را دکتر قاسم رضائى یکى از سه معاون هویدا امضا مىکند.
به نظر مىآید سپهبد اسماعیل ریاحى وزیر وقت کشاورزى مأموریت داشته است که هر چه سریعتر عبدالعظیم ولیان را قبل از برکنارى خود از پست وزارت به یک نیروى مطرح در سطح ملى تبدیل کند؛ چرا که پستهای داده شده در دوره وزارت او از مأمور و بازرس ویژه سیر صعودى داشته و با شتاب و پى در پى انجام گرفته است و برخى از زیرنویسهاى اسناد ریاحى که از واژههایى همچون «فوراً» استفاده شده است، این گمان را تقویت مىنماید.[14] هشت ماه بعد یعنى در 30 / 6 / 1344 ولیان از طرف ریاحى به عنوان معاون وزارت کشاورزى به شاه معرفى و مورد تأیید شاه واقع و براى او حکمى جداگانه صادر مىشود. بعد از گذشت یک سال از سمت معاونت ولیان، به دلیل ایجاد پیوندهاى نزدیک با دربار و اجراى اوامر شاه در امور اصلاحات ارضى کل کشور به دریافت نشان «درجه سوم همایون» از دفتر نشان تشریفات شاهنشاهى نایل مىشود.[15]
او بیشتر از دو سال یعنى از تاریخ 30 / 6 / 1344 تا 27 / 7 / 1346 در پست معاونت کشاورزى اشتغال داشت و در نتیجه توجهات شاه به اصلاحات ارضى که با فشارهاى بیگانگان انجام مىگرفت تغییراتى در ساختارهاى تشکیلاتى مربوط به امور کشاورزى در کابینه، داده شد و این وزارتخانه به سه وزارتخانه مستقل از هم یعنى وزارت کشاورزى، وزارت تولیدات کشاورزى و مواد مصرفى و وزارت اصلاحات ارضى و تعاون روستایى تبدیل شد. سپهبد اسماعیل ریاحى نیز بعد از فراهم کردن زمینه رشد براى ولیان آن هم به دستور مقامات دربار و ساواک، از کار برکنار نشست و دکتر حسن زاهدى به عنوان وزیر کشاورزى و عبدالعظیم ولیان، به عنوان وزیر اصلاحات ارضى و تعاون روستایى وارد کابینه امیرعباس هویدا شدند و ولیان از این طریق مأموریت یافت تا به مدت هفت سال در آن کابینه مجرى طرح اصلاحات ارضى شود.[16]
نیمى از آن دوره به عنوان وزیر اصلاحات ارضى و پس از اعلام ختم اصلاحات ارضى و انحلال وزارتخانه مزبور به عنوان وزیر تعاون و امور روستاها در کابینه حضور داشت. دوستى و رابطه او با ساواک موجب شده بود تا پس از انتصاب به مقام وزارت، برخى از مقامات ساواک و در رأس آن نعمتالله نصیرى به او تبریک گوید. در دوره وزارت متناسب با اشتغال در امر اصلاحات ارضى علاوه بر عضویت در دفتر سیاسى حزب ایران نوین در رأس کمیته کشاورزى حزب نیز قرار گرفت و به دلیل خدمات در دستگاه، به مقام آجودان کشورى شاه هم رسید.[17]
خصوصیات اخلاقى ولیان
ولیان در دوره 7 ساله وزارت خود، مطابق اسناد ساواک، داراى ضعفهاى اخلاقى فراوان از جمله ارتباط نامشروع با زنان زیباى نمایندگان و حوزه وزارتى و یا دولتمردان و[18] یا ادارات کل اصلاحات ارضى در استانهاى کشور و یا برخى رفیقهها در وزارت بود.[19] از آن میان مىتوان چهرههایى همچون هما زاهدى[20] و به خصوص برخى از زنان شوهردار در مراکز و مکانهاى مختلف را برشمرد.[21]
از سوى دیگر او داراى اخلاقى تند و رفتارى دور از نزاکت و فردى فحاش بود. برخى از اسناد بدرفتارى او نسبت به کارمندان وزارت اصلاحات ارضى و درگیرى با بکتاش مدیر کل خدمات عمومى و خزیمه علم و استعفاى جمعى از مدیران وزارتخانه او را به خوبى نشان مىدهد.[22]
ولیان در دوره وزارت به عنوان عنصرى فریبکار و دروغگو نیز شناخته مىشد که بخشى از آن خصال ناپسند از طریق ارائه آمار غلط در مطبوعات و گزارش خلاف درباره شرکت سهامى زراعى آریامهر و دیگر شرکتهاى تحت پوشش وزارتخانه به دولت و مردم و ادعاى دروغین او در جمع تعدادى از وزرا درباره رفتن به سرکار در روزهاى جمعه به خوبى در اسناد پیداست.[23]
از خصوصیات دیگر ولیان مىتوان به جاهطلبى بسیار او اشاره کرد که در بیان چگونگى ارتقاى او در وزارت کشاورزى تا حدودى بدان پرداخته شد. به دلیل وجود چنین خصلتى بود که او همواره براى دستیابى به پستهاى حساس دیگر همچون وزارت کشور و احراز پست نخست وزیرى، مرتب با محمدرضا پهلوى دیدار مىکرد و سعى در عمیق کردن پیوند خویش با دربار داشت و پیوسته براى تبلیغ خود با پرداخت چک به ارباب جراید از آنان استمداد مىجست که البته از این رشوهپردازیها طرفى نبست.[24]
او در جمع ثروت و ذخیره سازى مال و اموال و ارز در داخل کشور، اروپا و آمریکا اقداماتی نمود که در یک قلم مبلغ دو میلیون دلار برآورد شد. همچنین در یک نوبت 110 هکتار از اراضى املاک پهلوى از سوى شاه به وى واگذار شد. در نوبتى دیگر مبلغ پانصد هزار تومان از شاه پاداش گرفت. ولیان با اختلاسهاى مختلف در وزارتخانه از جمله گرفتن اسب و انگشتر و اختلاس در خرید ماهى قزلآلا و اراضى، در خراسان به کاخ سازى پرداخت به گونهاى که نزدیک به دویست هزار تومان فقط براى ساخت آب گرم استخر منزل خود هزینه کرد و براى موزائیک و سنگ کاخ خود، کارخانهاى در تهران به مدت 2 سال تمام تولیدات خود را مصروف منزل ولیان نمود(!)[25]
با این اوصاف او اهل قمار هم بود و در یک نوبت مبلغ پانصد هزار تومان باخت. ولیان نه تنها از کشیدن تریاک ناخشنود نبود که تریاککشى بخشى از حرفه او شده بود! او هم در ایران و هم در اروپا در هنگام خوشگذرانى تریاک مصرف مىکرد.[26]
وابستگیهاى شدید او به دنیا و مال و اموال از او چهرهاى ترسو ساخته بود،[27] اگر چه حامیانى در نتیجه حقکشى و پارتى بازى براى خود دست و پا کرده بود[28] ولى براى این که ارتباط خود را با ساواک حفظ کند گهگاه افرادى جهت استخدام به آنان معرفى مىکرد.[29]
با وجود پیوندهاى محکم او با ساواک و حزب ایران نوین در این دوره،[30] اعتراضات مردمى، شکوائیهها و نامههایی علیه ولیان به دست ساواک رسیده است. از آن جمله مىتوان به نامه سرگشاده شریفى،[31] اعتراضات مردمى درباره مصاحبه ولیان با رادیو و تلویزیون[32] و پخش اعلامیههاى مختلف علیه ولیان با عنوانهاى «ولیان و لایحه از کجا آوردهاى؟»[33] که او را به عنوان دزد، خائن، جاسوس، فاسق، جاهل، زانى، متجاهر به فسق و فجور خطاب کرده، مشارکت او در کارخانه روغن نباتى نرگس شیراز، سهام او در کارخانه آریا و جیپ، غصب زمینهاى ساحلى در شمال، واریز کردن میلیونها دلار در بانکهاى سوئیس، هتک ناموس صدها دختر بیگناه، قتل طغرل مدیر هتل شاه عباس اصفهان، خرید میز منبتکارى شده ششصد هزار تومانى و... اشاره کرد.[34]
با وجود انحرافات اخلاقى، جاهطلبى، اعتیاد، اختلاس و پارتى بازى، خوشگذرانى، ذخیره سازى ارز و کاخ سازى که در اسناد بدان اشاره شده، ولیان تقریباً از آغاز اصلاحات اراضى در کشور یعنى از سالهاى 1342 تا پایان آن در سال 1350 و حتى بعد از آن در سال 1353، نقش کلیدى در اجراى این طرح آمریکایی داشته و مورد اعتماد شاه بود.
بعد از عزل ولیان از پست وزارت تعاون و امور روستایى وزیر بعد از او رضا صدقیانى در نطقى اعلام کرد: «در مملکت اصلاحات ارضى انجام نگرفته است و یازده سال است که به شاهنشاه آریامهر دروغ گفته شده است».[35] از سویى دیگر افشاگرىها و پخش بخشى از اختلاسها و رفتار سوء ولیان در دوران هفت ساله وزارتش، موجب عزل او از کابینه امیرعباس هویدا شد و از این خبر مردم به خوشحالى و شادمانى پرداختند.[36]
ولیان پس از معزول شدن نزد نخست وزیر شروع به گریه و زارى کرد[37] و امیر هوشنگ دولّو را که از گردانندگان مافیاى مواد مخدر در ایران و دوست خانوادگى محمدرضا پهلوى بود نزد محمدرضا و هویدا واسطه قرار داد و در یک مصاحبه مطبوعاتى اعلام کرد که براى پست مهم دیگرى در نظر گرفته شده است. تحصن ولیان در منزل دولّو، و وساطت او نزد شاه، این بار مقام استاندارى در خراسان را براى ولیان به ارمغان آورد. از این مرحله بخش دیگرى از نقش او در تاریخ معاصر کشور و در کابینه هویدا و در استان خراسان رقم خورد.
انتصاب ولیان در خراسان که به خاطر وجود شهر مقدس مشهد و مدفن امام هشتم على بن موسىالرضا (ع) یک منطقه مذهبى به شمار مىرود، بیش از همه با انگیزهها و با نیات و اهداف سیاسى انجام گرفت؛ چرا که بعد از نهضت خرداد 1342 به تدریج قدرت اجتماعى و ایدئولوژیک روحانیون رو به افزایش گذاشت و دولت هم از مواضع قدرت عقبنشینى نمود. بخشى از این توفیقات روحانیون را در گزارشهاى منابع غربى در این دوره مىتوان یافت.[38]
در یک دوره در سال 1976 م (1354 ش) مؤمنینى که به قصد زیارت اماکن مقدسه شیعه در عراق سفر مىکردند، روز به روز در حال افزایش بود. آنها کمکهاى مختلفى را هم که بخشى از آنها به ارزش بیش از ده میلیون دلار بوده است با خود حمل کرده و براى تقویت معنویت و مذهب و قدرت اجتماعى روحانیون تقدیم مىنمودند.
با وجودى که برنامهها و تبلیغات غیر مذهبى دولت مرتباً افزایش مىیافت تعداد مشتاقان زیارت حرم مطهر در مشهد مقدس از 332 هزار در سالهاى 1345 ـ 46ش به 5 / 3 میلیون نفر در سالهاى 1354 ـ 55 ش یعنى معادل 10% جمعیت کشور افزایش یافته بود.[39] بیش از 000 / 8 مسجد در سراسر کشور فعال بود که علاوه بر آن اماکن مقدس و مذهبى در کشور نیز قابل توجه بود. مدارس دینى در کشور نیز انبوه از طلاب مشتاق درس دینى بود که بدین ترتیب روحانیت از دولت جدا و برخوردار از سازمان و تشکیلات عظیمى بود و افکار عمومى را تحت تأثیر قرار مىداد. بخشى از جریانى که در کنار روحانیت قرار داشت، واحدهاى بازار بود که 31 مورد واردات و 32 مورد خردهفروشى کشور و جامعه را در اختیار داشتند و کنترل مىکردند و دولت در این دوره سعى داشت به انحاى مختلف با فعالیتهاى دینى روحانیت در مساجد و مدارس دینى و بازار در کوچه و خیابان مقابله کند لذا کنترل مساجد و مدارس آموزش دینى و حوزههاى علمیه در قم و تهران و سایر مراکز انجام مىگرفت، طرحهایى نیز براى کنترل بازار در برخى از شهرها و از جمله در مهمترین آن یعنى در تهران در شرف انجام بود که از آن میان مىتوان به ایجاد یک شاهراه جدید در دست بررسى که از قلب بازار تهران عبور مىکرد و یا مبارزه با گرانفروشى که موجب شد بیش از 8 هزار تاجر و کاسب و مغازهدار به زندانهاى کوتاه مدت محکوم و 23 هزار نفر دیگر نیز[40] به نقاط دورافتاده کشور تبعید شوند، اشاره کرد. مناسبترین مهره براى تحقق این نیات، عبدالعظیم ولیان عضو ساواک و از افسران ارتش و از وزراى سابق کابینه و مهره مورد اعتماد شاه بود. در این انتخاب به نظر مىآید که علاوه بر عَلَم ـ که وزیر دربار شاه و یکى از حامیان ولیان بود و تمایل داشت که در رأس مقام سیاسى و اجرایى استان خراسان که زادگاه او هم (بیرجند) بود، عاملى به کار گرفته شود که خواستههاى او را اجابت کند ـ هوشنگ دولّو هم بیشترین نقش را داشته است. او از آجودانهاى مخصوص شاه و متصل به شبکه فلیکس آقایان و از گردانندگان مافیاى مواد مخدر در ایران، منطقه و اروپا بود و رابطهاى نزدیک با ولیان داشت به گونهاى که بعد از عزل از وزارت، در خانه هوشنگ دولّو متحصن شد تا سرانجام دولّو رضایت شاه را جهت انتصاب او به مقام استاندارى و نیابت تولیت آستان قدس رضوى (ع) جلب کرد.[41]
ولیان در خراسان
ولیان بعد از انتصاب در روز 23 / 2 / 1353 با یک فروند هواپیماى اختصاصى به مشهد وارد شد و در فرودگاه مورد استقبال فرمانده لشکر 77، رئیس شهربانى و فرمانده ناحیه ژاندارمرى و مقامات استان قرار گرفت.[42]
در آغاز کار برخى از دوستان خود را از وزارت تعاون و امور روستاها، مأمور به استاندارى و آستان قدس نمود[43] و از آنجا که در مورد حضور در کابینه هویدا و در هنگام تصدى پست وزارت، داراى اعتبار اجتماعى نبود، از همان آغاز با واکنشهاى منفى اقشار گوناگون در خراسان مواجه شد و اعلامیهها و اشعار فراوان علیه این انتصاب در قالب طنز پخش گردید.[44] بازار شایعه در این روزگار داغ بود اما مهمترین نقش ولیان در خراسان در مهار حرکتهاى مذهبى و محافل و مدارس دینى و نیز بازار در مشهد بود. ثقل برخورد با این موضوع سواى از جنبههاى اجتماعى آن، در طرح تخریب اطراف حرم مطهر جلوهگر شد. این طرح از گذشته در ردیف اجرا و برنامه بود اما مقامات استاندارى قبل، جرأت لازم را براى اجراى آن نداشتند و یا نگران عواقب اجتماعى آن بودند؛ اما ولیان به دلیل حمایت و پشتیبانىهاى مستقیم شاه و ساواک، در این راه گام جدى برداشت. طرح توسعه یک دایره کامل بود که دارای ابعاد مشخص بود.[45]
عملیات اجرایى بعد از گذشت یک سال از انتصاب ولیان و مطالعات مقدماتى آغاز شد. گر چه در نگاه اول، طرح مزبور داراى محاسن مختلفى بود اما در «عمل» و شیوه اجرا نارسایىهاى گوناگونى بروز کرد و اهدافى زیرکانه دنبال شد که بخشى از آن در منابع و مآخذ گوناگون و در اسناد ذکر شده است. کانون این طرح تخریب، نخست جدایى بارگاه حضرت رضا (ع) از زندگى روزمره مردم بود در واقع هدف این بود که حرم را تبدیل به یک بارگاه مجلل و جدا و دورافتاده نمایند و طرح کشیدن دیوار بلند در اطراف فلکه حضرت از آن جمله بود.[46]
از سوى دیگر تخریب مدارس دینى مشهد به عنوان مهمترین کانونهاى تلاشهاى سیاسى مد نظر بود. مدارس دینى مىتوانستند کانونهاى خطر براى رژیم باشند که از جمله در جریان تخریب مدرسه «دو درب» که از مدارس قدیمى مشهد و از بناهاى مربوط به یکى از امراى حکومت شاهرخ بود و در ضلع غربى بازار بزرگ (بازار زنجیر) واقع شده بود، در سال 1354 بعد از تخریب به صورت ویرانه درآمد. مدرسه دیگر، مدرسه «پریزاد» بود که سازنده آن «پریزاد» خانم ندیمه «گوهرشاد آغا» همسر شاهرخ بود که آن هم تخریب و ویران شد. مدرسه بالاسر هم از آن جمله بود. این مدرسه در حاشیه شرقى بازار بزرگ و همزمان با مدرسه پریزاد در دوره شاهرخ ساخته شده بود و به سرنوشت دو مدرسه دیگر دچار شد. مدرسه «بهزادیه» معروف به مدرسه «حاج حسن» در حاشیه شمالى بالا خیابان که از بناهاى عمده سلیمان صفوى بود که در جریان توسعه اطراف فلکه حرم تخریب شد. مدرسه باقریه آن هم از بناهاى دوره صفویه و در دوران سلطنت شاه سلیمان ساخته شده بود که جزء فضاى فلکه حضرت شد. مدرسه «میرزا جعفرخان» و مدرسه «ابدالخان» و مدرسه «خیراتخان»، آنها هم از بناهاى دوره شاه عباس دوم صفوى بود که از بین رفت. در اسناد ساواک به فعالیتهاى سیاسى در مدرسههاى خیراتخان و میرزا جعفر به عنوان مراکز فعالیتهاى عناصر ضد رژیم و «لانه فساد علیه امنیت کشور» اشاره شده است.[47]
هر چند که اغلب مدارس دینى تخریب شده به عنوان «آثار تاریخى» هم مىباید مصون از تخریب مىماند، اما شاه علاقمند به حفظ آن دسته از آثار تاریخى بود که از آنها مذهب، استشمام نشود و توده مردم را به یاد دین و آخرت نیندازد.
بخش دیگرى از اهداف پنهان ماجراى اتصال روحانیت با بازار و یا تخریب مغازه کسبه اطراف حرم مطهر بود، در طرح تخریب بنا بود که مغازهها و دکانها و قهوهخانهها و هتلها و مسافرخانهها که پراکنده بودند تخریب شد، به شکل متمرکز در یک نقطه گرد هم آیند تا بتوان آنها را مناسبتر کنترل کرد.
بعد از طرح فلکه حرم مطهر، معلوم شد که این فلکه موجب سنگینى ترافیک شده، به همین منظور دستور احداث فلکه دیگر به عرض 45 متر به موازات فلکه قبلى جهت عبور و مرور وسائط نقلیه داده شد که با مخالفت مردم روبرو شد چرا که با احداث آن حدود 500 مغازه و 290 منزل مسکونى ویران مىشد.[48] رژیم سعى کرد که با توافق دست به این کار بزند امّا با تهدید و ارعاب مردم توأم شد. وعده داد که نخست خود قیمت اماکن را کارشناسى کرده و در قبال آن وجه نقد دریافت کنند و بعد کمیسیون 3 نفره[49] تشکیل داد که تعیین قیمت، زیر قیمت کارشناسى بود. سپس کمیسیون 5 نفره[50] براى نظارت بر خرید با حضور دو عضو نظامى و امنیتى یعنى رئیس شهربانى خراسان و رئیس ساواک استان تعیین شد. در بخش دیگر ایجاد بازار روز بود که در پشتِ «بست» و به طول 700 متر و عرض 30 متر در دو طبقه که جمعاً 1086 باب مغازه را دربر مىگرفت. 423 دستگاه آن در طبقه اول و 653 دستگاه دیگر در طبقه دوم قرار مىگرفت. این مجموعه ساخته شد و مهمترین بحث، قیمتگذارى ابواب و دستگاههاى مغازه بود که در نوسان و دور از عدالت بود. هر چند که شاه دستور تخفیف 10% نیز داد اما اسناد مختلف نشان از اعتراضات دارد که با بازداشت و تهدید و ارعاب و ... سرکوب شد.[51]
ولیان در دوران تصدى استاندارى و نیابت تولیت آستان قدس رضوى (ع) نیز، دست از فساد خود برنداشت و همچنان با کارکنان و مقامات شهرى رفتار بدى داشت.[52] به عنوان نمونه سوءاستفاده از جواهرات ضریح و نذورات،[53] ارتباطات نامشروع با زنان شوهردار و ایجاد پیوندهاى جنسى با همسران کارکنان زیردست و مدیران کل و نفوذ معشوقههاى ولیان در دستگاههاى دولتى استان خراسان،[54] شرب خمر و ورود به حرم مطهر در حال مستى،[55] جاهطلبى[56] و ارائه گزارش دروغ به دولت و تناقض[57] در گفتار و رفتار در انظار عمومى و مصاحبههاى تلویزیونى[58] را مىتوان نام برد.
بازتاب عملکرد ولیان در مشهد
پس از نارضایتى عمومى از اقدامِ توأم با تهدید و ارعابِ در تخریب اطراف حرم مطهر و هم چنین عملکرد و رفتار اجتماعى مفسدانه وی، شرایط سیاسى و اجتماعى در مشهد مقدس رو به التهاب گذاشت و اعتراضات مختلف از ناحیه طبقات گوناگون به خصوص روحانیت نسبت به ولیان اوج گرفت. به طوری که در مراسم تشییع جنازه مرحوم حجتالاسلام احمد کافی در مشهد با توجه به تظاهرات و شعارهاى مطرح شده مردم علیه رژیم و مسئولین استان خراسان، با سرکوب نیروهای انتظامی و امنیتی و همراهی استانداری ولیان مواجه شد و گروهى دستگیر و برخى نیز مجروح شدند. در مراسم چهلم مرحوم کافى نیز یکپارچه تبدیل به اعتراض عمومى شد و سه روز بعد (6 / 6 / 1357) ولیان با نوشتن متنى اعلام داشت: «با کسب اجازه قبلى از پیشگاه همایونى، استعفا داده و اداره امور را بر عهده رضا معینى معاون امور سیاسى خود مىگذارد»[59] و سپس خراسان را ترک کرد و به جاى او سپهبد امیر عزیزى استاندار خراسان شد.
با سرعت گرفتن امواج انقلاب اسلامى، محمدرضا شاه با اندیشه ایجاد یک سپر بلا، سعى داشت تا سلطنت رو به زوال خود را از نابودى کامل نجات دهد لذا براى فروکش کردن اعتراضات مردمى و گرفتن ژست «اصلاحگری» از آبان ماه 57 دستور توقیف و بازداشت گروهى از وزرا و مسئولین بدنام دولتى را صادر کرد که در رأس آنها امیرعباس هویدا نخستوزیر 13 ساله شاه قرار داشت. در لیست اسامی 14 نفر دیگر ذکر شده بود که توسط فرماندار نظامى تهران و حومه حکم جلب آنان به معاون ستاد اطلاعاتى سرتیپ سجدهاى ابلاغ شد و در تاریخ 16 / 8 / 1357 کلیه آنها دستگیر شدند و عبدالعظیم ولیان نیز جزء دستگیر شدگان قرار داشت.[60] ولیان در ساعت 0100 مورخه 16 / 8 / 1357 بازداشت شد و در زندان دژبان مرکز حبس گردید.[61] خبر دستگیرى عدهاى از مقامات دولتى و به خصوص ولیان موجى از شادى و سرور را در بین مردم به ویژه اهالى خراسان فراهم کرد.[62]
عبدالعظیم ولیان تا هنگام پیروزى شکوهمند انقلاب اسلامى در بازداشتگاه به سر مىبرد و بعد از بازگشایى درب زندانها توسط انقلابیون و هرج و مرج روزهاى اولیه در مراکز نظامى و امنیتى، موفق به فرار از زندان شد و سپس به خارج از کشور گریخت. رسیدگى به پرونده او از اواخر سال 1357 آغاز شد و در اردیبهشت 1358 دادگاه انقلاب اسلامى با صدور اطلاعیهای برخى از جرمهاى وى را چنین برشمرد:
«عبدالعظیم ولیان متهم است به قتل، شروع به قتل، ایجاد نقص عضو، ارعاب و تهدید مردم، خراب کردن مغازهها و خانههاى مردم، تهدید صاحبان آنها به بهانههاى گسترش شهر مشهد و... نیز سوءاستفادههاى کلان از محل بیتالمال در مقام وزارت، برداشتهاى غیر قانونى از عواید موقوفات رضوى و نیز سرقت از صندوق امانات آستان قدس و تحریک و ایجاد بلوا و آشوب که منجر به کشته شدن افراد در مناطق مختلف از جمله گنبد کاووس شده بود.»[63]
ولیان پس از فرار از کشور بعد از مدتى اقامت در کشورهاى مختلف، در آمریکا و در شهر واشنگتن ساکن مىشود. در دوران بعد از پیروزى انقلاب اسلامى که سلطنت طلبان در خارج از کشور و هنگامى که شاه در قید حیات بود براى کسب قدرت و سرنگونى دولت انقلابى، سازماندهى مجدد مىکردند ولیان نیز مشارکت مىکند. بعد از مرگ شاه در سازماندهىهاى فرزند او رضا پهلوى، میل به فعالیتهاى سیاسى در ولیان هم چنان دیده مىشود ولى بعد از مدتى با مأیوس شدن از هرگونه فعالیتهاى سیاسى علیه انقلاب اسلامى به لاک درونى فرو مىرود و در همانجا نیز در سال 1373 مىمیرد. احمد على مسعود انصارى که در آمریکا با هدایت رضا پهلوى فعالیت سیاسى انجام مىداد، خاطره خود را در خصوص ولیان چنین بیان مىکند:
«... بدین ترتیب سر راه به دیدار دکتر ولیان که در شهر واشنگتن زندگى مىکرد رفتم و جریان تلفن رضا پهلوى و امکان همکارى با او را با وى در میان گذاشتم، اما برعکس انتظار ما به جاى تشویق به رفتن، بناى نصیحت مرا گذاشت که وقتم را بیهوده با این خاندان تلف نکنم... گو این که بعدها احساس کردم که شاید حق با ولیان بود، و آن فقید... بیشتر و قبل از من به تجربه بیهودگى خدمت به خانواده پهلوى رسیده بود.»[64]
پینوشتها:
[1]- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، عبدالعظیم ولیان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره 1.
[2]- همان، سند شماره 88.
[3]- براى آگاهى بیشتر دولتمردان ایران و ساختار نهادها در عصر مشروطیت، ج. م. زاوش، انتشارات تهران، 1370، ص 279.
[4]- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، عبدالعظیم ولیان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره 2.
[5]- آیا او در ابتدا به ساواک مأمور مىشود و یا منتقل معلوم نیست اما در برخى از اسناد او خود را عضو ساواک مىداند.
[6]- همان، سند شماره 57.
[7]- همان، سند شماره 3.
[8]- همان، سند شماره 5.
[9]- سپهبد اسماعیل ریاحى.
[10]- گردش کار صدور حکم از علم شروع و به دوره نخست وزیرى منصور ختم مىشود.
[11]- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، عبدالعظیم ولیان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره 11.
[12]- همان، سند شماره 14 و سند شماره 18.
[13]- همان، سند شماره 15.
[14]- همان، سند شماره 16.
[15]- همان، سند شماره 26.
[16]- همان، سند شماره 27.
[17]- همان، سند شماره 51.
[18]- همان، سند شماره 49.
[19]- همان، سند شماره 63.
[20]- همان، سند شماره 65.
[21]- همان، سند شماره 81.
[22]- همان، سند شماره 81 و 79 و 115 و 116 و 117.
[23]- همان، سند شماره 66 ـ 67 ـ 90.
[24]- همان، سند شماره 61 ـ 92 ـ 133.
[25]- همان، سند شماره 59 ـ 118 ـ 136ـ 142ـ 108ـ 121ـ 125ـ 135ـ 127.
[26]- همان، سند شماره 138 ـ 58ـ 114.
[27]- همان، سند شماره 96.
[28]- همان، سند شماره 76.
[29]- همان، سند شماره 126.
[30]- همان، سند شماره 64 ـ 82ـ 93ـ 98.
[31]- همان، سند شماره 45 و 120.
[32]- همان، سند شماره 95.
[33]- همان، سند شماره 122.
[34]- همان، سند شماره 122.
[35]- همان، سند شماره 145 براى آگاهى بیشتر هم چنین ر. ک به ریشههاى انقلاب ایران، ص 243 تفاوت طرح با اجرا در عمل.
[36]- همان، سند شماره 144.
[37]- همان، سند شماره 139.
[38]- هالیدى، فرد، فضلاللّه نیکآئین، دیکتاتورى و توسعه سرمایه دارى در ایران، تهران، امیرکبیر، 1358، ص 327 ـ 227.
[39]- همان، ص 229.
[40]- همان، ص 230 ـ 231.
[41]- ر. ک: طلوعى محمود، بازیگران عصر پهلوى از فروغى تا فردوست، تهران 1372، ص 896.
[42]- رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، عبدالعظیم ولیان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره 150.
[43]- همان، اسناد شماره 155 و 243.
[44]- همان.
[45]- نقشه ضمیمه همان کتاب.
[46]- آیتالله خامنهاى، سید على، گزارشى از سابقه تاریخى و اوضاع کنونى حوزه علمیه مشهد، آستان قدس رضوى، 1365، ص 127 ـ 128.
[47]- همان، ص 126 ـ 130.
[48]- براى آگاهى بیشتر رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، عبدالعظیم ولیان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سند شماره 235.
[49]- براى آگاهى بیشتر همان، سند شماره 173.
[50]- براى آگاهى بیشتر همان، سند شماره 182 و 173.
[51]- براى آگاهى بیشتر همان، سند شماره 181 و 200 و 209.
[52]- همان، سند شماره 172 و برخورد او با شهردار وقت مشهد و همان، سند شماره 213 و 229.
[53]- همان، سند شماره 175.
[54]- همان، سند شماره 215 و 225 و 226 و 230 و 229.
[55]- همان، سند شماره 201.
[56]- همان، سند شماره 183.
[57]- همان، سند شماره 237.
[58]- همان، سند شماره 204.
[59]- همان، سند شماره 237.
[60]- همان، سند شماره 251.
[61]- همان، سند شماره 252.
[62]- همان، سند شماره 253.
[63]- روزنامه اطلاعات، شماره 15836، یکشنبه دوم اردیبهشت ماه 1358، ص 7.
[64]- مسعود انصارى، احمدعلى، من و خاندان پهلوى، محمد برقعى حسین سردار، حسین ابوترابیان، انتشارات فاخته، تهران 1371، ص 158.
بازدید شاه، علم و اقبال از صحن حرم امام رضا علیهالسلام و ولیان
بازدید شاه، علم و اقبال از صحن حرم امام رضا علیهالسلام و ولیان
دعاخوانی شاه، اسدالله علم، منوچهر اقبال و ولیان از صحن حرم امام رضا علیهالسلام
دعاخوانی شاه، اسدالله علم، منوچهر اقبال و ولیان از صحن حرم امام رضا علیهالسلام
شاه و خانوادهاش به همراه ولیان، علم، اقبال و درباریان در حرم مطهر رضوی
عبدالعظیم ولیان
ولیان در حال سخنرانی
ولیان در صحن مطهر به همراه شاه
ولیان در مراسم رسمی
ولیان در یک مهمانی
ولیان و امیرعباس هویدا در حرم امام رضا علیهالسلام
ولیان و توضیح طرح توسعه حرم امام رضا(ع) به هویدا نخست وزیر
ولیان و توضیح طرح توسعه حرم امام رضا(ع) به هویدا نخست وزیر
ولیان و جعفر شریفامامی
تعداد مشاهده: 3755