امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: در دگرگونی‌های دنیا عبرت است. غررالحکم، جلد 4، صفحه 395، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

آن قدری که تاریخ به ما گفته است، در چند نهضت که در ایران واقع شد، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، قضیه پانزده خرداد، نقش زن‌ها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 18، ص 402.

 

شرحی بر اسناد

روش‌های اعتراف‌گیری در ساواک و اثرات و نتایج اعتراف زندانیان سیاسی در دوره پهلوی


تاریخ انتشار: 16 مهر 1402

شکنجه آویختن از نرده‌ها برای اعتراف‌گیری

«اعتراف، تصدیق نمودن متهم است اتهامات خود را. اعتراف یا اقرار متهم یکی از مهمترین دلایل اثبات جرم چه در امور مدنی و چه در امور کیفری است و از آن به عنوان بهترین و مطمئن‌ترین دلیل برای اقناع وجدان قاضی نسبت به محکوم کردن شخص یاد می‌شود.

مأموران حکومت پهلوی از طرق مختلف و با استفاده از شکنجه‌های گوناگون شخص را به اقرار آنچه که انجام داده و یا نداده، وامی‌داشتند. از این رو اعترافات محدود به اعمال خود شخص نمی‌بود، بلکه مأموران آنچه را که خود می‌خواستند به او دیکته کرده، با اعمال فشارهای روحی و جسمی فرد را به پذیرش خواسته‌هایشان وامی‌داشتند و در این راه از اِعمال هیچ نوع شکنجه‌ای کوتاهی نمی‌کردند. شماری از مبارزان سیاسی در حکومت پهلوی در جریان اعتراف‌گیری در زیر شکنجه‌های مأموران حکومت پهلوی تاب نیاورده و به شهادت رسیده‌اند.

هرگاه فردی توسط مأموران امنیتی پهلوی دستگیر می‌شد بلافاصله برای اقرارگیری به اتاق‌های بازجویی برده می‌شد. بازجویی‌های اولیه و اعتراف‌گیری از متهمان در روزهای اولیه برای مأموران بسیار حائز اهمیت بود؛ زیرا طی این چند روز در صورت عدم اقرار متهم سایر همرزمان او می‌توانستند از دستگیری متهم با خبر شده و خود را از تعقیب مأموران دور نگاه دارند و مدارک موجود را از بین ببرند. اگر مأموران در روزهای اولیه موفق به اعتراف‌گیری نمی‌شدند، شکنجه شدت بیشتری می‌یافت؛ گاهی اوقات فرد را برای اقرار گرفتن و اعتراف‌گیری تا یک سال زیر شکنجه نگه می‌داشتند.

هنگامی که مأموران با شکنجه‌های جسمی و روحی زندانی، موفق به اقرار گرفتن از وی نمی‌شدند با دستگیری خانواده و بستگان وی و تهدید به آزار و اذیت آنان، متهم را تحت فشار قرار می‌دادند و در صورت عدم موفقیت در کسب اطلاعات، متهم را در اختیار شکنجه‌گر دیگری قرار می‌دادند تا وی نیز بخت خود را برای اقرارگیری از بازداشتی بیازماید.

روش دیگرِ اقرار گرفتن، استفاده از زندانی‌های ضعیف بریده و واداده برای تحت تأثیر قرار دادن فرد بود. مأموران، یک زندانی بریده و ضعیف‌النفس را هم سلولی زندانی می‌کردند و وی با اظهار دوستی و محبت و تظاهر به دلسوزی و با سخنان مشفقانه، سعی در درهم شکستن روحیه و مقاومت زندانی و ترغیب وی برای همکاری با مأموران می‌کرد. از روش‌های دیگر اقرارگیری استفاده از زندانیان شکنجه شده و زجر کشیده برای به اقرار واداشتن بازداشتی‌های جدید و تازه دستگیر شده بود. مأموران، زندانیانی را که آثار شکنجه در بدنشان نمایانتر بود، به اتاق بازجویی می‌بردند و با نشان دادن این زندانیان به افراد تازه دستگیر شده، دلهره و ترس فراوانی در آنان ایجاد می‌کردند و برخی زندانیان با تهدید و تطمیع و ارعاب لب به اعتراف می‌گشودند. گاهی کسانی که در زندان شهرستان‌ها زیر شکنجه لب به اعتراف نمی‌گشودند به تهران منتقل می‌شدند و در اختیار شکنجه‌گران کمیته مشترک قرار می‌گرفتند.

رو در رو کردن متهمان با یکدیگر از دیگر روش‌های اعتراف‌گیری بود. بازجوها با رودر رو کردن برخی از افراد که منکر هرگونه اطلاعات بودند با افرادی که اطلاعاتی لو داده و در اختیار مأموران قرار داده بودند، فرد را ناچار به اعتراف و دادن اطلاعات می‌کردند و در صورت عدم تمکین شکنجه‌ها شدت بیشتری به خود می‌گرفت.

شکل و محتوای اعترافات تفاوت معناداری با یکدیگر داشت بعضی از دستگیرشدگان که به مبارزه و آرمان خود ایمان داشتند تا سرحد مرگ در برابر شکنجه‌گران ایستادگی می‌کردند و هیچ‌گاه لب به اعتراف نمی‌گشودند. در مقابلْ برخی دیگر، حتی بدون شکنجه یا تهدید، هر چه که می‌دانستند در اختیار مأموران قرار می‌دادند. برخی دیگر پس از کم و بیش مقاومتی، در زیر شکنجه تاب نیاورده و لب به اعتراف می‌گشودند اعتراف این دسته خود نیز دارای اشکال گوناگونی بود. برخی تمامی اطلاعات خود را در اختیار بازجوها قرار می‌دادند و برخی تنها بخشی از اطلاعات خود و برخی دیگر تنها اطلاعات جزئی خود را در اعترافات بیان می‌کردند. آنان که اعترافات جزئی داشتند هیچ‌گاه دست از مبارزه برنمی‌داشتند و چه در داخل و چه در خارج از زندان به مبارزه خود علیه حکومت پهلوی ادامه می‌دادند.

روند اعتراف‌گیری از دهه ۱۳۴۰ شمسی به بعد که با ورود امام خمینی(ره) به عرصه سیاست از یک سو و گسترش مبارزه مسلحانه از سوی دیگر همراه بود، از شدت و حساسیت فراوانی برخوردار شد. در این دوره، علاوه بر مبارزانی که به صورت فردی با حکومت پهلوی مبارزه می‌کردند، سر و کله گروه‌ها و سازمان‌های مسلح و چریک‌های شهری نیز پیدا شد. به همین دلیل در بسیاری موارد که مأموران موفق به گرفتن اقرار و اعتراف از متهم وابسته به یک گروه یا مرتبط با یک جمع می‌شدند، اعترافات نتایج مخربی در پی داشت.

اعترافاتی که مأموران از متهمان می‌خواستند بر حسب اشخاص تفاوت می‌کرد. اولین پیامد اعتراف، دستگیری اشخاص دیگری بود که یا واقعاً با متهم در ارتباط بودند یا مأموران با تحت فشار گذاشتن فرد و اعترافات دروغین آن‌ها را به دلخواه خود دستگیر و روانه زندان می‌کردند. اعترافات دروغین علاوه بر دستگیری بدون دلیل افراد، علیه افراد بی‌گناهی نیز که مدت طولانی بلاتکلیف در زندان محبوس بودند یا حبس آنان در حال اتمام بود، به کار می‌رفت. این اعترافات مدارک و بهانه جدیدی به دست مأموران می‌داد تا علیه آنان استفاده کرده و مدت حبس آنان را افزایش دهند.

برخی از اعترافات منجر به لو رفتن سایر مبارزانی می‌شد که در بازجویی‌های خود اطلاعات دروغین یا ناقصی در اختیار مأموران قرار داده بودند و در نهایت آن‌ها مجدداً تحت فشار و شکنجه قرار می‌گرفتند. پیامد مهم برخی اعترافات متوجه خود اعتراف کننده بود. برخی از اقاریر، فرد معترف را رسوا کرده و برای همیشه از زندگانی اجتماعی محروم می‌ساخت.

مأموران با دستاویز قرار دادن اعترافات متهمان و با ارائه گزارش عریض و طویل خود، رتبه و درجه و مقام خود را بالا برده و فواید فراوانی عایدشان می‌شد. مأموران با تحت فشار قرار دادن متهمان آنان را مجبور به نوشتن اعتراف با خط خود می‌کردند تا به ظاهر اعتبار قضایی بیشتری داشته باشد. البته برخی متهمان، به عناوین مختلف از این کار سرباز می‌زدند. هرچند این امر تأثیری در حکم دادگاه نداشت، اما با این شیوه می‌توانستند در دادگاه منکر اعترافات خود شوند.

هر چند از نظر قانون اعترافاتی صحیح است که با شرایط و تشریفات قانونی اخذ شده باشد و اعترافات زیر شکنجه یا هرگونه اغوا و اکراه و اغفال بی‌اعتبار است، اما در دوره پهلوی این کارهای کاملاً غیرقانونی و به دور از اخلاقیات و وجدان بشری بسیار رواج داشت. در آن دوره عده‌ای را دستگیر کرده و به زور شکنجه از آن‌ها اقرار می‌گرفتند و براساس همین اعترافات، قرار مجرمیت صادر می‌شد و در نهایت نیز فرد در دادگاهی فرمایشی محکوم می‌شد. یکی از معروف‌ترین اعترافات تاریخ سیاسی دوره پهلوی دوم اعترافات وحید افراخته در سال ۱۳۵۴ بود.[1] وی که از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود بدون این که متحمل کوچکترین شکنجه‌ای بشود، حتی ریزترین مسائلی که بین اعضای این سازمان و سایر مبارزان علیه حکومت پهلوی بود و می‌دانست به بازجویان گفت. وی درباره همه افراد، سازمان‌ها و گروه‌هایی که می‌شناخت اعتراف کرد و تک‌نویسی کرد. با تک‌نویسی‌های وی بسیاری از افراد مبارز که با سازمان مجاهدین خلق در ارتباط بودند، از سوی ساواک شناسایی و برخی از این عده دستگیر، زندانی و شکنجه شدند.»[2]

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . در این باره بنگرید: سازمان مجاهدین خلق؛ از پیدایش تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[2] . دانشنامه زندان سیاسی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 86 و 87 با اندکی ویرایش.



اعترافات وحید افراخته از اعضای سازمان مجاهدین


اعترافات وحید افراخته


اعترافات وحید افراخته


اعتراف یک طلبه به نوشتن اعلامیه با دست خط خود


برگه بازجویی مسعود رجوی


معرفی محمد حنیف‌نژاد به ساواک توسط مسعود رجوی


معرفی علی‌اصغر بدیع‌زادگان به ساواک توسط مسعود رجوی


معرفی بهمن بازرگانی و علی باکری (بهروز) به ساواک توسط مسعود رجوی


شکنجه آویختن از نرده‌ها برای اعتراف‌گیری


شکنجه آویختن از نرده‌ها برای اعتراف‌گیری


شکنجه فروبردن سر زندانی در آب یخ زده برای اقرارگیری


شکنجه آویختن از دو پا برای اقرارگیری


اتاق شکنجه


اتاق شکنجه


شکنجه صندلی آپولو برای اعتراف‌گیری


شکنجه قفس داغ برای اعتراف‌گیری


شکنجه قفس داغ برای اعتراف‌گیری


 

تعداد مشاهده: 1591

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.