امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: در دگرگونی‌های دنیا عبرت است. غررالحکم، جلد 4، صفحه 395، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

آن قدری که تاریخ به ما گفته است، در چند نهضت که در ایران واقع شد، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه، قضیه پانزده خرداد، نقش زن‌ها بالاتر از مردها اگر نبود، کمتر نبود. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 18، ص 402.

 

اسناد بدون شرح

چند سند تاریخی یکصد ساله درباره بحرین


تاریخ انتشار: 03 فروردين 1403

جداسازی بحرین از ایران

اشاره

اسناد حاضر گویای وضعیت، علائق و دلبستگی عمیق طوایف، مشایخ و متنفذین بحرینی به ایران است که به لطایف‌الحیل می‌کوشیدند با اثبات تعلقات خود به مام میهن از ظلم‌ها و تعدیات انگلیسی‌ها در دورة اشغال به ایران پناه آورند.

در این اسناد وطن‌خواهان و مأموران دولتی مستقر در بحرین به تهران پیشنهاد می‌کنند که برای نشان دادن تعلق خاطر حکومت به تداوم مالکیت ایران بر بحرین، معافیت بحرینیان از حقوق و عوارض گمرکی و مالیات را تصویب و اعلام دارند.

متأسفانه با وجود نامه‌نگاری‌های متعدد و عرض‌حال‌نویسی‌های بسیار برای حمایت از هموطنان بحرینی از سوی حکومت رضاخان پهلوی هیچ‌گونه اقدامی صورت نمی‌پذیرد، چه؛ به قول قونسول انگلیس، در داخل حکومت هر چیز با نظارت و اعمال نفوذ انگلیسی‌ها انجام می‌گیرد.

نکته جالب آن که این اسناد گواه دیگری بر حق حاکمیت مداوم ایران بر مجمع‌الجزایر بحرین می‌باشد.

(*انتخاب عنوان از ما است. در منبع اصلی با عنوان: سندهای بدون شرح درج گردیده است)

 

 

به تاریخ 29 برج ثور[اردیبهشت]، ئیل 1303

 

محرمانه

وزارت جلیله فواید عامه

راپرتی راجع به وضعیات بحرین رسیده که نمونه آن را برای استحضار خاطر اولیای محترم آن وزارت جلیله تلواً ایفاد می‌دارد.

رئیس کل ارکان قشون

 

*****

ریاست وزراء

خلاصه سه فقره عریضه آقا محمدامین خنجی مقیم بحرین و میرزا احمد فرامرزی مقیم مرکز

(1) شیخ‌ابراهیم پسر شیخ‌خالد را که از متنفذین بحرین هستند انگلیس‌ها تبعید کرده‌اند. ملیون ایرانی او را دلالت کرده بودند که به بندر لنگه برود. انگلیس‌ها از یک طرف قدغن کرده‌اند که جهازات او را به خاک ایران حمل نکنند و از طرفی هم گفته‌اند اگر به ایران برود دولت ایران او را به ما تسلیم خواهد کرد. به این جهت مشارالیه به نجد رفته است.

(2) اداره گمرک از مال‌التجاره بحرین حقوق گمرکی واردات خارجی می‌گیرد در صورتی‌که بحرین ملک ایران است و این اقدام اداره گمرک سند مالکیت انگلیس‌ها خواهد شد.

(3) بعد از رفتن بالیوز[کنسول] بوشهر به بحرین چند نفر از معروفین آنجا را که توقیف بودند به هندوستان تبعید کرده است.

(4) آمدن شیخ ‌احمد به لنگه و پذیرایی که رئیس قشون و سایر مأمورین از او کرده‌اند موجب قوت قلب او و سایر وطن‌خواهان آنجا شده و وضع شیخ ‌احمد به کلی تغییر یافته کمتر تسلیم تقاضاهای بالیوز می‌شود. چنانچه هر قدر فشار وارد آورده‌اند که قشون وارد کنند او مانع شده است (امروز موقع آن است که دولت از مشایخ آنجا جلب قلوب فرماید)

(5) چون شیخ ‌احمد زیر بار پیاده کردن قشون نمی‌رود، بالیوز 200 نفر پلیس جدید تحت اختیار خود با ماهی نفری 60 روپیه از عایدات محلی استخدام کرده ولیکن هر روز برای بهانه‌ی وارد کردن قشون شهرت می‌دهند که اعراب به شهر هجوم آورده‌اند.

(6) یک کمپانی انگلیسی برای گرفتن امتیاز نفت بحرین نماینده به بحرین فرستاده کمپانی نفت جنوب هم (مستر مکی را) آنجا فرستاده اعتراض کرده و گفته است که نفت بحرین هم جزء امتیازنامه او است و اگر به دیگری این امتیاز داده شود ما به دولت ایران اعتراض می‌کنیم (میرزا احمد عرض می‌کند برای اثبات مالکیت ایران بر بحرین خوب است با کمپانی نفت جنوب کمک شود.)

(7) شیخ ‌خلیفه حاکم سابق بحرین و همچنین قبیله (آل بوعینین) حاضرند به طرف ایران حرکت کنند. در صورتی که توجهی از طرف دولت درباره آن‌ها مبذول شود، اکثر مشایخ و قبایل حاضرند به دولت علّیه ملتجی شده و به ایران حرکت نمایند. این قبایل از بابت مسئله غوص مروارید نگرانند زیرا انگلیس‌ها تهدید می‌کنند که هر کس از بحرین هجرت کند املاک آن‌ها ضبط و از غوص آن‌ها هم ممانعت خواهد شد. اگر دولت آزادی غوص را برای آن‌ها تأمین فرماید قبیله بزرگی که به خاک ابن‌سعود هجرت کرده‌اند به ایران می‌آیند. در این مسائل انتظار دستور حضرت اشرف را دارند.

 

*****

به تاریخ 5 شهر رجب سنه 1342        22 دلو بهمن‌ماه شمسی 1302

 

مقام منیع ریاست وزراء عظام دامت عظمته

پس از ابلاغ سلام و عرض بندگی با کمال ادب زحمت عرض می‌دهد. قبل از این به تاریخ 15 ماه قمری گذشته مطالب به عرض مقدس عالی رسانده‌ام، لازم شد در تعقیب آن عریضه مطالب را ادامه دهم.

در آن عریضه شرحی راجع به مظالم انگلیس‌ها درباره‌ی مشایخ آل خلیفه بحرین و فراری شیخ ابراهیم پسر شیخ خالد و اقدامات ما را برای ملتجی شدن عرب زبان‌ها به دولت علّیه مرقوم رفته بود. متأسفانه به چند جهت شیخ ابراهیم مذکور از لنگه رفتن باز ماند. اول این که به سمع قونسولگری انگلیس در بحرین رسیده بود که شیخ ابراهیم به تحریک بعض می‌خواهد برود لنگه ملتجی به دولت ایران بشود. قونسول انگلیس سیاستاً اظهار خوشوقتی نموده و اظهار داشت که اگر برود ایران فوراً دست بسته به ما می‌سپارند خدا کند به نجد نرود که دست ما به نجد نمی‌رسد. آن بیچاره که این اظهار به سمعش رسیده است پنداشته و از رفتن لنگه دلسرد شد اگر چه یک نفر نماینده ما برای حرکت دادن مشارالیه به لنگه پیش ایشان بود و تا اندازه‌[ای] هم دلش قوی کرده بود که برود ولی قونسول به این اظهاریه اعتماد نکرده و مردم را تهدید کرده که هر کس ایشان مخفی و یا احدی او را در جهازش به لنگه برساند سخت مجازات و اموال ضبط، جهاز سوزانیده خواهد شد در این صورت کسی قدرت نداشت مشارالیه [را] ببرد. آن هم از خوف به نماینده ما گفته بود که بیشتر نمی‌توانم توقف کنم می‌روم احساء و از آنجا راه خشکی گرفته به محمره خواهم رفت و ملتجی به دولت علّیه خواهم شد این گفته و به طرف نجد حرکت کرده است. اظهاریه‌شان که می‌روند محمره هم صحیح نیست فقط این گفته که ما را مطمئن کند - رفیق و هم‌مسلک محترم ملاعبدالله اوزیی که نوشته بودم به لنگه عازم و از آنجا به عبایی و تلگرافاً با مقام منیع مذاکره خواهند کرد. به واسطه نرفتن شیخ‌ابراهیم ایشان هم نرفتند. ولی هفته آتیه به حول‌الله به طرف بندرعباس حرکت و در آنجا تلگرافاً مذاکرات لازمه با مقام منیع به عمل آورده و برای اقدامات آتیه ما کسب تکلیف خواهند کرد. امیدواریم که برای اقدام آتیه ما مأموریتی از مقام منیع داشته باشیم. اقدام ما این است که شیخ خلیفه بن حمد بن (محمد بن خلیفه حاکم سابق بحرین که ملتجی به دولت علّیه شده بود و انگلیس‌ها او را غضباً طرد و تبعید و حبس کردند) حاضر است که ملتجی به دولت علّیه شود. قریباً مدت یک سال است که می‌خواهد توسط چاکران به ایران حرکت و استمداد طلبد و توسط ماها هم مذاکراتی با فرامرزی نموده و از مدتی است که مشارالیه یعنی شیخ احمد فرامرزی به وکالتی خودشان انتخاب کرده‌اند. ولی از آن جایی که ما نمی‌‌دانستیم آیا رفتن‌شان نتیجه می‌بخشد یا خیر نمی‌توانستیم ایشان را با عالم بی‌پولی (که انگلیس‌ها بی‌پولش کرده‌اند) به طرف ایران گسیل داریم. آن وقت که کامیاب نشد باقی عرب زبان‌ها هم امیدشان از دولت علّیه قطع نمایند.

امروز که فشار انگلیس‌ها به عرب زبان‌ها زیاد شده و همه هم امیدواری از دولت علیه خصوصاً از زمامدار کنونی دارند و مستعجل هم هستند که به زودی توجهی به ایشان بشود (و حق هم دارند زیرا که در ده روزی یک مرتبه به سیاست استعماری انگلیس پیش می‌آید و عده‌[ای] پس از زحمت زیاد بدون محاکمه تبعید می‌شوند) از شیخ خلیفه سابق‌الذکر گذشته قبایل عرب حاضرند که به دولت ملتجی شوند. از آن جمله قبیله (آل بوعینین) می‌باشند که رئیس‌شان مبارک بوخماس است و شیخ احمد فرامرزی آن‌ها را می‌شناسد. این قبیله پس از تعدّی اخیر انگلیس‌ها که بدون هیچ محاکمه و ادنی تقصیری پسر مبارک ابوخماس - ابراهیم، با پنج نفر دیگر 8 یوم قبل از این با کشتی انگلیس تبعید شده‌اند - دل از بحرین برداشته مصمم حرکت به سوی نجد شدند ولی ما جلوگیری کرده و اخیراً به همت آقای علامی شیخ عبدالواحد فرامرزی از آن نیت منصرف شده و منتظرند که دستورالعمل بدهیم و به طرف ایران حرکت کنند.

دیگر مشایخ کوچک [و] بزرگ و اعیان اهالی حاضرند که اگر دولت توجه کند ملتجی شوند- بدیهی است توجهی که از طرف دولت علّیه به این قبیله بشود سایر قبایل عرب و اهالی و مشایخ بدون درنگ به طرف ایران حرکت کرده و از مظالم انگلیس فریاد خواهند کرد.

این قبایل از طرف مسئله غوص خیلی نگرانند زیرا که انگلیس تهدید می‌کند که هر کس از بحرین هجرت کند گذشته از ضبط املاک، غوص هم نخواهند کرد. البته اگر دولت علیه توجهی به آن‌ها کرده و در مسئله غوص هم آزاد بشوند دور نیست که قبیله بزرگ [ناخوانا] که به خاک ابن سعود هجرت کرده به ایران بیایند. این قبایل همه تجار معتبر و کسب‌شان غوص و استخراج مروارید می‌باشد.

اگر ما این وقت به قبایل دستور دهیم بدون درنگ به طرف ایران حرکت خواهند کرد ولی ما هم بدون مأموریت نمی‌توانیم این عمل کنیم شاید لطمه به سیاست دولت وارد آید یعنی اگر این قبایل به ایران بیایند و از دولت توجهی نبینند هم خودشان و هم سایر قبایل و مشایخ و اهالی بحرین از دولت علّیه قطع امید کرده و فکری دیگر برای خود می‌کنند لهذا تصویب نظرمان این است حالا که [ناخوانا] و نظر قبایل و اهالی بحرین به صوب ایران را داشته‌ایم از دولت کسب تکلیف کنیم و به آن چه مأمور شدیم بدون خوداری عمل نماییم. این است که جناب ملاعبدالله اوزی با هفته آتیه به طرف بندرعباس حرکت کرده و توسط شیخ ‌احمد فرامرزی تلگرافاً کسب تکلیف از مقام منیع خواهند کرد. امید است که موقع از دست نداده ما را مأمور کرده که این امر مهم انجام داده و خدمتی به عظمت مملکت خود کنیم.

اگر صلاح دانستید که عرب‌ها به طرف ایران حرکت کنند لازم است به مأمورین دولت ابلاغ شود که همه‌گونه وسایل راحت‌شان فراهم شده و از گمرک و بلکه تا مدتی از مالیات هم معاف شوند که جلب قلوب‌شان شود و سایر هم بدون خودداری ملتجی به دولت علّیه شوند. خوب است این موقع از دست داده نشود که عرب‌ها هم قطع امید کنند.

ایام عظمت پاینده باد.

 

*****

به تاریخ 15 شهر ج2[جمادی الثانی] سنه 1342، 2 دلو[بهمن] 1302

 

مقام منیع ریاست وزراء عظام دامت عظمته

پس از تقدیم ادعیه خالصانه با کمال احترام عرض می‌نماید. سابقاً شمه از اوضاع ناگوار این جزیره‌ی فاسده‌ی بحرین به عرض مقدم عالی رسانیدم و با یک عالم انتظاری منتظر جواب و اقدامات دولت علّیه می‌باشیم. بعد از تسطیر عریضه سابق مهماتی زیاد در بحرین رخ داده است که اگر بخواهم شرح دهم اسباب اشتغال خواطر شریف خواهد بود.

جناب آقا شیخ ‌احمد فرامرزی که محض این مهمات در مرکز توقف دارد کاملاً از اوضاع جاریه مستحضر می‌باشد. اخیراً به واسطه اغتشاشات اخیره که آقای فرامرزی به عرض خواهد رسانید یک از شیخ‌زاده‌های بزرگ بحرین یعنی شیخ ‌ابراهیم بن شیخ خالد برادر شیخ عیسی از بحرین فرار کرده و در نزدیکی بحرین توقف دارد و حاضر شده که توسط آقای شیخ عبدالواحد فرامرزی والد شیخ احمد فرامرزی و توسط بنده و ملاعبدالله اوزیی که رفیق محترم ما در مسئله بحرین است که ملتجی به دولت علّیه شود. اینک قرار داده‌ایم که شیخ‌ عبدالواحد برود در محل توقفشان و کاملاً دستورالعمل بدهد که برود لنگه. و جناب ملاعبدالله هم بروند لنگه دستورالعمل به ایشان می‌دهند. البته لازم است که وظیفه برای ایشان معین بشود و به مأمورین لنگه امر فرمائید که همه‌گونه وسائل احترام برای‌شان فراهم بیاورند که به مراحم اولیای دولت خوشوقت شده و باقی مشایخ بحرین هم برای التجاء حاضر و اهالی مظلوم هم خوشوقت شده و بروند سواحل ایران سکنا بگیرند. رفیق محترم ملاعبدالله تلگرافاً از عباس مخابره خواهند کرد.

متأسفانه پس از تحقیقات بنده اموال صادره از بحرین برای بنادر ایران گمرک دریافت داشته و موجب اموال وارده از ممالک خارجه محسوب می‌شود در صورتی که برای مسافرین از بنادر [ناخوانا] خبر داده می‌شود و برای تمبر پستی هم معاملاتی وضع می‌شود. چه سود که در بعضی امور بحرین داخلی و در بعضی خارجی محسوب شود. البته برای مجزی بودن بحرین از ایران این سندی بزرگ خواهد بود و رقیب حربه خود قرار خواهد داد. خوب است در این مسئله خودداری نفرموده و امر اکید به متصدیان مالیه صادر فرموده که اموال صادره از بحرین گمرک نگیرند در داخله حساب شود. بدیهی است این پیشنهاد بی‌موقع نبوده و به موقع اجرا خواهید گذاشت.

 

****

مقام منیع ریاست وزراء عظام دامت عظمته

چند روز قبل راجع به حوادث اخیره بحرین و فرار نمودن شیخ ابراهیم برادرزاده شیخ‌عیسی برای استحضار خاطر حضرت اشرف عرض نموده مکاتیب تازه که رسیده وضعیات بحرین و بعضی از بنادر جزیره‌العرب را این طور می‌نویسند.

(1) بعد از آمدن بالیوز بوشهر آن چند نفر که توقیف بودند و گویا از زعماء و معروفین بحرین هستند بدون محاکمه و اثبات تقصیر به هندوستان تبعید می‌نماید. مقصود از این اقدامات فقط این است که اشخاص با حُسن و متنفذ را به هر طریقی است بیرون کرده که آن وقت معارضی برای دخالت‌های نامشروع خود نداشته باشند.

(2) چون شیخ‌ حمد زیر بار پیاده کردن قشون نمی‌رود و بالیوز 200 نفر پلیس تازه علاوه بر آن‌هایی که در دو شهر منامه و محرق و دو قصبه حد و بدیع موجودند برای حراست دهات بَحرانی‌نشین استخدام نموده. مواجب هر یک از افراد پلیس ماهی 60 روپیه از عایدات محلی می‌دهد. اختیارات تامه این پلیس به دست قونسل [قونسول] است از اول روزی که پلیس در بعضی دهات برقرار شده یومیه محض مشوب ساختن اذهان و برای این که مردم را به وحشت اندازند (یعنی اهالی شهر) راپرت می‌دهند که هر شب اعراب هجوم می‌آورند و ما آن‌ها را دفع می‌کنیم در صورتی که ابداً صحت ندارد و فقط مقصود این است که به بهانه استقرار امنیت قشون پیاده کنند.

(2) چون مسکن شیخ خالد در قصبه رفاع که واسط جزیره و دور از دریا واقع است و اغلب اعراب برای مشوره در آنجا جمع می‌شوند پس از تبعید کردن پسرهایش او را مجبور کرده‌اند که به شهر منامه یا محرق انتقال نماید.

(3) در عریضه قبل عرض کردم که شیخ‌ابراهیم خیال آمدن لنگه دارد. بعد گویا قونسل یا چیزی فهمیده و یا تصور کرده که شاید خیال ایران داشته باشد به تمام ناخداهای بحرین و قطر اخطار کرده که هر کس او را ببرد مسئول خواهد شد. از آن طرف هم اشاعه داده که اگر به ایران برود و دولت ایران او را به ما تسلیم خواهد کرد. آن بیچاره که به کلی از اوضاع ایران بی‌اطلاع است وحشت کرده و به طرف نجد رفته است. اگر چه قول داده که از طریق کویت به محمره که نزدیک‌تر است می‌آید ولی تصور نمی‌رود.

(4) چند نفر از ایرانی‌های بحرین به تهمت دخالت در سیاست گرفتار و با کشتی تجارتی به هنگام تبعید می‌نمایند. یاورعلی‌اصغرخان در آن کشتی از بوشهر به لنگه می‌رفته همین که خبردار می‌شود می‌رود آن‌ها را مستخلص می‌کند و می‌گوید اگر کسی به آن‌ها ادعایی دارد بیاید لنگه آن‌ها را محاکمه کند بعد از آن چند نفر دیگر که در بحرین  محبوس بوده‌اند هم به امر بالیوز بوشهر مستخلص می‌شوند. چون اهالی بحرین و سایر آن نواحی استخلاص آن‌ها را نتیجه اقدامات دولت تصور کرده‌اند یک روح تازه در عموم اهالی دمیده.

(5) آمدن شیخ حمد به لنگه و پذیرائی که از رئیس قشون و سایر مأمورین دولتی نسبت به او به عمل آمده و قوت قلبی که وطن‌خواهان آنجا (خاصه سلطان‌العلماء که از علمای محترم اهل تسنن و خیلی سنی‌های جنوب او را محترم می‌دارند) که به او داده‌اند به کلی وضعیت شیخ حمد را تغییر داده و به خلاف سابق کمتر تسلیم تقاضاهای بالیوز می‌شود. چنانچه هر قدر فشار آورده‌اند حاضر نشده که قشون پیاده کنند. امروز موقع آن است که دولت با وسایل مختلف به جلب قلوب مشایخ آنجا مبادرت کند.

 

 

 


منبع: فصلنامه مطالعات تاریخی، سال هشتم، تابستان 1390، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، شماره 33، ویژه نامه بحرین، صفحه 237 تا 253.
 

تعداد مشاهده: 6839


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.