برنامه روزانه زندانیان سیاسی در دوره پهلوی
تاریخ انتشار: 15 آذر 1403
«زندانیان عموماً برای فرار از یکنواختیهای خستهکننده و مرگآورِ زندان، برنامههایی روزانه تدارک میدیدند تا تحمل دوره زندگی در زندان برایشان آسان گردد. اینکه برنامه مشخص روزانه در زندانها از کی و توسط چه کسی ابداع شد، معلوم نیست؛ اما همینقدر معلوم است که زندانیان برای گذر ایام و زندگی خود در محدوده زندان برنامههایی داشتهاند و بدینوسیله خود را سرگرم میکردهاند. ضمن آنکه مدیران زندان نیز آنان را به فراخور تواناییهایشان و نیازمندیهای زندان به مشاغلی وا میداشتهاند یا ترغیب میکردهاند تا هم از بیکاری و رخوت خارج شوند و هم بتوانند بخشی از مخارج خود و به تبع آن هزینههای زندان را جبران کنند. ورزش، مطالعه، مباحثه، کار در کارگاههای نجاری، تولید صنایع دستی، و... از جمله برنامههای روزانه زندانیان بود. در هر دوره برنامههای روزانه زندانیان بهویژه در زندانهای مختلف دستخوش تغییراتی میشد؛ از جمله عدهای در بیرون قلعه فلکالافلاک یا داخل حیاط قلعه، عملگی نموده و روزانه پانزده ریال اجرت میگرفتند یا عدهای برای تسطیح جاده بین محل لشکر و قلعه مشغول کار شده و جماعتی نیز در حیاط قلعه دست به کار ساختن آشیانههای مسلسل و سایر نقاط میشدند.
تمایل درونی برای رهایی از زندان و قید و بندهایش که با محدودیتها و محرومیتهای گوناگون نیز توأم بود، آستانه تحمل زندانیان را کاهش میداد. از این رو باید در پی شناسایی راههای پرهیز از تشدید اختلاف و کنترل شرایط تنشزا بر میآمدند تا انگیزه آنان را در برابر سختیها برای ادامه مبارزه از دست ندهند. پس به طراحی و برنامهریزی روزانه میپرداختند. به گفته آقای سیدکاظم موسوی بجنوردی، وی پس از تبدیل حکم اعدامش به «ابدشاهی» برای آینده خود در زندان به این فکر افتاد که چطور کارهایش را سازماندهی کرده و چطور برای ادامه فعالیتهای مبارزاتی با خارج از زندان تماس بگیرد. برنامههای اختصاصی زندانیان متفاوت بود. برپایی کلاسهای متعدد قرائت و تفسیر قرآن، فلسفه شناختِ دیالکتیکِ ماتریالیسم، تاریخ، پاسخ به سؤالات شرعی و سیاسی، آموزش زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسه... مباحث سیاسی و اجتماعی و دینی، بیان خاطرات و تجربیات، برپایی مجالس دعا و نیایش، برنامههای هنری و کارهای دستی و تزیینی و نمایشی، شعرخوانی، مطالعه کتاب و روزنامه و مباحثه، تماشای تلویزیون، ورزش و هواخوری و... از دیگر برنامههایی بود که زندانیان در زندان داشتند.
در سالهای پیش از دهه ۱۳۴۰ فضای عمومی حاکم بر زندانها، مجال و فرصت بیشتری به زندانیان میداد تا با یکدیگر در تماس باشند. اجتماع آنان در ساعات مختلف شب و روز آزادتر بود. پس، آنان علاوه بر بیگاریهای معمول در زندان برنامههای دیگری هم برای خود تدارک میدیدند. اوایل شب را به تفریح دست جمعی میپرداختند؛ آوازهای محلی میخواندند؛ میرقصیدند و نواهای موسیقی را حتی بدون آلات موسیقی با دهان مینواختند و تا پاسی از شب را گرد هم میگذراندند. این برنامه نزد زندانیانی که دوره تبعید را سپری میکردند نیز جاری بود و بدون اعمال فشاری، ساعات شب و روز خود را به میل خویش تنظیم میکردند. با این حال برنامهها بیشتر جمعی بود.
از ابتدای دهه ۱۳۴۰ برنامهریزیهای داخل زندان به نسبت تغییراتی که در مبارزه علیه رژیم صورت گرفته بود، تغییر کرد و محدودتر شد و زندانیان تابع مقرراتی شدند که برخی از آنها خواسته خودشان بود.
در زمستان ۱۳۴۱ تودهایها از رئیس کل زندانها درخواست کرده بودند که در زندان، مثل ارتش مراسم صبحگاه و شامگاه برقرار شود و هر زندانی که در این مراسم شرکت نمیکرد برای او نوعی مجازات قائل شوند؛ اما بسیاری از زندانیان سیاسی از شرکت در چنین مراسمی خودداری میکردند. بهطور مثال رسم شده بود که همه زندانیها را برای دعا کردن به جان شاه به وسط حیاط زندان [قزلقلعه] بیاورند. شهید حجتالاسلام فضلالله محلاتی که موضوع را میدانست جریان را با علما در میان گذاشت و قرار شد، در دعا شرکت نکنند. وقتی همه زندانیها را وسط حیاط بردند و منتظر ماندند تا علما هم بیایند، علما پیغام دادند که آنها نمیآیند. نگهبانان نیز گفتند: «مزاحمتان میشویم!» گروههایی نیز همزمان برنامههای دیگری را به اجرا در میآوردند بهطور مثال نزدیک غروب، فرش نماز جماعت را در حیاط پهن میکردند. در خاطرات زندانیان آمده که شامگاه داخل زندان خیلی مختصرتر و بیسر و صداتر و دیرتر از شامگاه و صبحگاه سربازان نگهبانی بود؛ موزیک هم نداشت. زندانیها البته به استثنای آنهایی که حاضر به این کار نمیشدند، با همان پیراهن و زیرشلواری و رکابی، نیمه لخت در دو صف ایستاده، یک استوار رو به رو میایستاد و یکی از زندانیها جلوی صف آمده و کاغذ پارهای به دست میگرفت و از روی آن پس از بسمالله گفتن و مختصر شهادت به پیغمبر دعای فراوان به ذات ملوکانه میکرد. تمام تشریفات پنج دقیقه بیشتر طول نمیکشید. بعدها با شدت گرفتن مبارزات و افزایش فشار بر زندانیان، برنامههای روزانه داخل زندان نیز به تابعی از مبارزه تبدیل شد و دایره عمل و آزادی زندانیان در زندان محدود و محدودتر گردید. گاه این مشکلات تبعات روحی و روانی زیادی نیز همراه داشت و ممکن بود اراده زندانیان را در راه مبارزه تضعیف کند. از این رو برنامهریزی روزانه برای تقویت روحیه و افزایش قدرت تحمل آنان ضرورت مییافت. در اوین محدودیتهای زیادی برای اجرای برنامهها وجود داشت؛ چون نه تنها زندانیها را بیرون نمیبردند، بلکه امکان ارتباط با دیگران از داخل بند هم برای آنها کم پیش میآمد، تا چه رسد به اینکه با زندانیان سایر بندها ارتباط برقرار کنند؛ اما فضای قزلقلعه کمی مساعد بود. با این حال در شرایط معمولی و زمانی که زندانیان دوره بازجویی و شکنجه را نمیگذراندند، صبحها پیش از اذان صبح، زندانیان مسلمان خود را برای ادای فریضه آماده میکردند. آنان در توافقی نانوشته برنامههای مذهبی خود را طوری تنظیم میکردند که مزاحتمی برای دیگران ایجاد نکند و در برابر غیر مذهبیها نیز به عقاید اهل مذهب احترام بگذارند. سپس برنامههای جاری و معمول زندان آغاز میشد؛ نرمش صبحگاهی، آمادهسازی صبحانه، ناهار، شام، استراحت میان روز، خواب شبانگاهی و نظافت فردی و عمومی از برنامههای جاری و عادی روزانه بود. به اعتقاد بسیاری از زندانیان، «زندان و خارج زندان مثل دنیا و آخرت است و باید از این فرصتهای به دست آمده بهخوبی استفاده و بهرهبرداری کنیم تا هنگام آزادی و خروج از زندان، مغموم نباشیم و حسرت نخوریم...» بسیاری از اقدامات و تصمیمات بزرگی که زندانیان پس از رهایی از زندان به اجرا درآوردند محصول مقدماتی است که از زندان آغاز شد.»[1]
[1] . دانشنامه زندان سیاسی دوره پهلوی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، چاپ اول، سال 1401، ج 1، ص 177 و 178. همچنین بنگرید به: توضیحی در باره «بند عمومی» و «بند انفرادی» زندانهای سیاسی و غیر سیاسی در دوره پهلوی، همین سایت.
تقاضای ضیاء ظریفی برای هواخوری در زندان
بند عمومی
تعداد مشاهده: 1263