امام صادق(ع) فرمودند: رسول اکرم(ص) فرموده است: غافل‌ترین و ناآگاه‌ترین مردم کسی است که به دگرگونی و حال به حال شدن دنیا پند نگیرد. سفینه البحار، جلد 2، صفحه 146، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

قرار دادن اسناد متقن و جهت دهنده در فضای مجازی به بسیاری از محققان و نویسندگان کمک شایانی خواهد کرد. مقام معظم رهبری در دیدار با کارکنان مرکز اسناد انقلاب اسلامی مورخه 1390/۱/31.

 

مقالات با درج سند

گذری بر انقلاب اسلامی در استان قم به روایت اسناد ساواک - بخش چهارم


تاریخ انتشار: 08 بهمن 1403

انتقال امام خمینی از قم به تهران جهت تبعید

 رژیم پهلوی بعد از دستگیری امام خمینی و برخی از علما در جریان وقایع 15 خرداد 1342 و سپس آزادی امام در پانزدهم فروردین 1343، کوشید تا ماجرای اعتراضات علما به رهبری امام خمینی در قم را فیصله دهد و دستگاه رسانه‌ای آن‌ها یعنی روزنامه اطلاعات نیز در مطلبی از تفاهم علمای قم با دولت خبر داد.[1] اما امام خمینی بار دیگر با استقرار در قم ضمن رد قاطع چنین تفاهمی، سخنرانی‌های خود را برای مردم در بیت‌شان و بیرون از آن شروع کردند[2] و در عمل نیز نشان دادند که تفاهمی با دولت در کار نیست و نهضت اسلامی تازه اول راه است. امام در 18 شهریور 1343، سخنرانی‌ای در مسجد اعظم انجام داد که با حضور حدود چهار هزار نفر از مردم قم همراه بود. در این سخنرانی سیاست خارجی رژیم پهلوی و دول اسلامی را به چالش کشیده و زیر سوال برد. امام خمینی به تشکیل وزارت اوقاف نیز واکنش نشان داد و دولت را برای در دست گرفتن این وزارتخانه فاقد صلاحیت اعلام کرد و سپس تهمت ارتجاعی بودن که شاه به علما وارد کرده بود را مطرح و اعلام داشت که روحانیت با ساختن طیاره و کارخانه ذوب آهن مخالف نیست و با بی‌عرضگی مسئولان مخالف است که توان ساخت تجهیزات مدرن را ندارند.[3] این تکاپوها هیأت حاکمه را متقاعد ساخت که ایشان نه تنها از مواضع خود عقب‌نشینی ننموده، بلکه موضع‌گیری‌های او صبغه سیاسی بیشتری به خود گرفته است.[4]

تشکیل کانون‌های مبارزه طرفدار نهضت در قم با برگزاری جلسات هفتگی و بحث و مذاکره پیرامون مسائل مهم مربوط به آن موجب شد که افراد مختلفی مانند احزاب مقتدر سیاسی آموزش‌های نظری و سیاسی ببینند. عناصر و نیروهای فعال، در فرآیند این مبارزات دست‌چین شوند و هدایت نهضت در شهرستان‌ها به آنان سپرده شود. تردیدی نیست که این تکاپوها از نگاه دستگاه امنیتی نظام حاکم به دور نبود. انبوه گزارش‌های ساواک و به خصوص شهربانی از این دوره، از شناسایی و نظارت بر فعالیت‌های این کانون‌ها حکایت دارد. در چنین شرایطی ندای رسای امام علیه کاپیتولاسیون برخاست. سایر کانون‌های انقلابی بی‌درنگ، به تکاپو افتادند و فضای جامعه ملتهب شد. آموزش‌ها و تجارب سازمان‌های کارگزار امنیت کشور حکم می‌کرد که هرچه زودتر با تبعید رهبر این نهضت، از بالفعل شدن این قدرت و توان شبکه‌ای آن جلوگیری کرده، گسترش و فعالیت آن را متوقف سازند. در این مقاله، به نقش امام در افشای ماهیت کاپیتولاسیون، تبعید ایشان و واکنش‌ها در شهرستان قم به عنوان کانون نهضت اسلامی اشاره می‌شود.

کاپیتولاسیون تاریخ طولانی در روابط خارجی ایران دارد.[5] این مسئله در دهه 1340ش بار دیگر نمایان گشت و تقریباً همان امتیازاتی را که کشورهای اروپایی از ایران در قرن نوزدهم گرفتند، مجلسین شورای ملی و سنا در سال 1343ش به آمریکاییان دادند. در حقیقت پس از سرکوب قیام 15 خرداد 1342 و حمایت همه جانبه امریکا و اروپا از حکومت پهلوی، شاه مصمم بود که اصلاحات دیکته‌ شده کاخ سفید را به اجرا درآورد. از نظر حاکمان کاخ سفید لازمه‌ این اصلاحات نفوذ همه‌ جانبه و حضور مستقیم کارگزاران این کشور در عرصه‌هاى مختلف اقتصاد، سیاست، ارتش و ارکان رژیم شاه بود. از این رو برداشتن موانع حقوقى و قانونى براى حضور نیروهاى آمریکایى در ایران و تضمین امنیت و مطلق العنان بودن آنان شرط اوّلیه بود.[6] رژیم شاه در راستای تحقق خواسته‌های آمریکا و اجرای اصلاحات مورد نظر سیاستمداران کاخ سفید، در مهر ماه 1343 با لایحه ننگین کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی) موافقت کرد و در مجلسین شورای ملی و سنا نیز آن را به تصویب رساند.[7] بر اساس این قانون مستشاران نظامی و غیر نظامی آمریکایی حاضر در ایران که تعدادشان به چند هزار نفر می‌رسید،[8] از قوانین جزایی و مدنی ایران مستثنی بودند و در صورت ارتکاب هر نوع جرم و جنایتی، از محاکمه در ایران معاف می‌شدند و در صورت ضرورتِ محاکمه، می‌بایست بر اساس قوانین آمریکا و در کشور خودشان محاکمه می‌گردیدند و دادگاه‌های ایران حق نداشتند که به جرایم و تخلفات مستشاران نظامی و غیرنظامی آمریکایی در ایران رسیدگی کنند.[9] این اقدام، تحقیر و بی‌اعتنایی نسبت به ملت ایران محسوب می‌شد زیرا در واقع معنای آن چنین بود که آمریکا قوانین قضایی ایران را عقب مانده و ملت ایران را غیر متمدن که شایستگی رسیدگی به جرایم مستشاران متمدن آمریکا را نداشت! معرفی می‌کرد. از این گذشته، ننگین بودن این قانون به قدری بود که حتی برخی از سرسپردگان و خادمان رژیم پهلوی نیز در جلسه تصویب آن، با سخنرانی‌های شدید با آن به مخالفت پرداختند.[10]

امام خمینی به محض دریافت اطلاعات موثقی از تصویب این لایحه، خود را آماده رویارویی مجدد با رژیم کرد. یک روز پیش از سخنرانی امام خمینی، شهربانی قم در گزارشی از قصد ایشان برای سخنرانی در مورد مسئله مصونیت مستشاران آمریکایی خبر داد و نوشت: «طبق اطلاع قرار است فردا آیت‌الله خمینی به مناسبت میلاد حضرت زهرا در منزل خود جشنی منعقد و در آنجا در مورد مسئله مصونیت سیاسی مستشاران آمریکایی و... بیاناتی ایراد نماید.»[11]

 

امام خمینی و آیت‌الله مرعشی نجفی پیشگام مراجع حوزه علمیه قم در مبارزه با کاپیتولاسیون

عده‌ای از مبارزان روحانی پیش از آغاز غائله کاپیتولاسیون همراه امام خمینی بودند و برخی از آن‌ها نسبت به تهیه رونوشت مصوبه کاپیتولاسیون و ارائه آن به امام خمینی اقدام نمودند. حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی در گزارشی از چگونگی جمع آوری مطالب مجلس در خصوص کاپیتولاسیون چنین گزارش داده است:‌ «به منزل آقای سید محمد بهبهانی، پسر بزرگ آقای [سیدعبدالله] بهبهانی که معمم نبود[منظور سید جعفر بهبهانی است]- و به جای پدرش، آقای [محمدتقی] فلسفی بیت را اداره می‌کرد ـ رفتم. این دو نفر کمک کردند و متن مصوبه مجلس را که بر اساس کنوانسیون وین تصویب شده بود، به من دادند.»[12] همچنین یکی از همراهان امام در مبارزه با کاپیتولاسیون شیخ حسین لنکرانی از سیاسیون قدیمی بود. ایشان نیز در رساندن مصوبه کاپیتولاسیون به امام خمینی نقش مهمی ایفا کردند و بنا به گزارشی ایشان متن مذاکرات مجلس راجع به لایحه مزبور را به قم فرستاد.[13]

وقتی نسخه‌ای از صورتجلسه مجلس به دست حضرت امام رسید، ایشان با صدور اعلامیه و ایراد سخنرانی در 4 آبان 1343، که مصادف با سالروز تولد شاه بود، واکنش تندی نسبت به این اقدام مذبوحانه دولت ایران و امریکا ابراز داشت و آن را سند بردگی ملت ایران اعلام نمود. امام که از تصویب این قانون بسیار نگران بود سخنرانی خود را با آیه «انا للَّه و انا الیه راجعون‌« که نشانگر عمق فاجعه و مصیبت است، آغاز کرد که با گریه مکرر حضار همراه شد:

«من تأثرات قلبى خودم را نمى‌توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است... ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانى کردند؛ پایکوبى کردند... عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند. قانونى در مجلس بردند؛... تمام مستشاران نظامى امریکا با خانواده‌هایشان، با کارمندهاى فنى‌شان، با کارمندان اداری‌شان، با خدمه‌شان... از هر جنایتى که در ایران بکنند مصون هستند...

 آقا، من اعلام خطر مى‌کنم! اى ارتش ایران، من اعلام خطر مى‌کنم! اى سیاسیون ایران، من اعلام خطر مى‌کنم... و اللَّه، گناهکار است کسى که داد نزند؛ واللَّه، مرتکب کبیره است کسى که فریاد نکند. اى سران اسلام، به داد اسلام برسید. اى علماى نجف، به داد اسلام برسید.[گریه حضار] اى علماى قم، به داد اسلام برسید...»[14]

امام دراعلامیه صادره نیز ضمن افشا و علنی کردن این مصوبه، علما و دیگر اقشار ملت مسلمان ایران‌ را دعوت به قیام نمود: «آیا ملت ایران مى‌داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ مى‌داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتى واقع شد؟ مى‌داند مجلس، به پیشنهاد دولت، سند بردگى ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشى بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد؟ قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامى و ملى ما؟ قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزاف‌هاى چندین ساله سران قوم؟ ایران را از عقب افتاده‌ترین ممالک دنیا پست‌تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه‌داران نمود؟ حیثیت دادگاه‌هاى ایران را پایمال کرد؟ به ننگین‌ترین تصویب‌نامه دولت سابق با پیشنهاد دولت حاضر بدون اطلاع ملت با چند ساعت صحبت‌هاى سرّى، رأى مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت آمریکایى‌ها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامى و غیر نظامى آمریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آن‌ها آزادند هر جنایتى بکنند، هر خیانتى بکنند؛ پلیس ایران حق بازداشت آن‌ها را ندارد. دادگاه‌هاى ایران حق رسیدگى ندارند. چرا؟ براى آن که آمریکا مملکت دلار است، و دولت ایران محتاج به دلار!»[15]

این سخنرانی امام به طور مشروح انجام شد، ولی چون رسانه‌های رژیم اجازه پخش آن را نداشتند، متن اصلی آن به صورت مکتوب نیز منتشر شد[16] و علیرغم خفقان پلیسی در سراسر کشور توزیع گردید تا مردم از محتوای آن با خبر شوند. به طوری که فقط در شهر تهران ظرف ده دقیقه بیش از چهل هزار برگ از آن توسط شبکه‌ای متشکل از 500 نفر از جوانان انقلابی بازار و دانشجو شبانه بین مردم پخش شد. این شیوه جدید با سازماندهی دقیق توسط هیئت‌های مؤتلفه اسلامی انجام گردید.[17]

آیت‌الله حسین نوری همدانی یکی از فعالان عرصه مبارزاتی در این باره می‌گوید: «امام خمینی در منزل خود راجع به کاپیتولاسیون مثالی زد و گفت که اگر یک آمریکایی شاه ما را زیر بگیرد، مسئولیت ندارد ولی اگر یک ایرانی، سگ آمریکایی را زیر بگیرد، محاکمه می‌شود؛ واقعاً تشبیه خوبی نمود.»[18]

آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی نیز در ساعت 8 صبح سخنرانی داشت. یعنی حتی قبل از سخنرانی امام که در ساعت 15:10 صبح صورت گرفت. سپس آیت‌الله شریعتمداری در ساعت 11 صبح سخنانی ایراد کرد.[19] آیت‌الله مرعشی نجفی ابتدا سخنانی در خصوص لایحه بیان کرد ولی به علت کسالت سخنرانی ایشان ناتمام ‌ماند.[20] محتوای این سخنان بلافاصله به صورت اعلامیه تهیه و توزیع گردید. در اعلامیه چهار صفحه‌ای ایشان با اشاره به گذشته کاپیتولاسیون در ایران آمده است: «آخر در کجای دنیا سابقه دارد که برای رقیّت و بردگی یک مشت ملت محروم همچون قانون وحشیانه‌ای را وضع کنند. در صورتی که فعلاً تمام دول عقب افتاده هم برای احراز استقلال و کسب آزادی خود از قید استعمار قیام نموده و از نعمت حریت برخوردار می‌باشند.... من یقین دارم که عقلای ایران به وضع و حال ایران خندیده و این نوع تصویبات را رجوع به قهقرا و ارتجاع سیاه تفسیر خواهند کرد زیرا مصونیتی که برای آن‌ها تصویب شده بر خلاف قوانین بین‌الملل و دور از شرافت و انسانیت و غیرت است.»[21] ایشان در ادامه مردم را به مبارزه با این تصویبنامه دعوت می‌کند و از علما و مراجع هم می‌خواهد که نسبت به این تصویب نامه سکوت نکرده و مردم را آگاه سازند.[22] آیت‌الله مرعشی در این نامه از شاه اسمی نبرد و از دولت خواست آن‌هایی را که در این ماجرا نقش داشته‌اند به مردم و علما معرفی کند. به طور کلی ایشان در مورد کاپیتولاسیون و به دنبال آن بازداشت امام حساسیت بیشتری نشان داده است و شاید به همین دلیل حاج آقا مصطفی خمینی بعد از دستگیری امام به خانه ایشان می‌روند و در همان‌جا از سوی ساواک بازداشت می‌شود. حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه در خاطراتش نقل می‌کند: «وقتی مأمورین ریختند در خانه آیت‌اللّه‌ نجفی و حاج آقا مصطفی را گرفتند، آقای نجفی به لباس حاج آقا مصطفی چسبیده بود، که به جدم نمی‌گذارم ایشان را ببرید. مهمان [من] است، که [مأموران] زده بودند و بالاخره ایشان غش کرده بود.»[23] در گزارش ساواک درباره دستگیری فرزند امام چنین آمده است: «برابر گزارش ساواک قم، نظر به اینکه نامبرده فوق پس از دستگیری پدرش آیت‌الله خمینی در صبح مورخه 13 آبان‌ماه 1343 با جمع‌آوری اشخاص و مراجعه به منزل آیات و تحریک بازاریان در قم ایجاد تشنج می‌نمود توسط مأمورین ساواک و شهربانی قم دستگیر و در ساعت 21 به وسیله این ساواک به زندان قزل‌قلعه تحویل گردید.»[24]

اگر چه در اسناد انقلاب اسلامی اعلامیه یا سخنرانی‌ای از آیت‌الله سید کاظم شریعتمداری در خصوص کاپیتولاسیون دیده نمی‌شود، ولی بر اساس برخی گفته‌ها ایشان نیز در همان روز چهارم آبان علیه این لایحه سخنرانی کرد. یکی از شاهدان سخنرانی آیت‌الله می‌نویسد: ‌«شریعتمداری در خانه خود علیه کاپیتولاسیون سخن گفت و با بلندگویی که گذاشته شده بود جمعی از مردم در کوچه اجتماع کرده و به سخنان وی گوش می‌دادند. البته تعداد جمعیت حاضر کمتر از جمعیتی بود که در خانه امام و اطراف آن جمع شده بودند و صحبت ایشان هم نرم‌تر از سخنان امام بود و به عنوان نصیحت می‌گفتند استقلال کشور را باید حفظ کرد و این لایحه خلاف استقلال کشور است.»[25]

 خلاصه سخنان ایشان علیه کاپیتولاسیون در یک برگ تکثیر گردید که در بخشی از آن آمده بود:‌ «این قانون کاپیتولاسیون بر خلاف قانون اساسی است که رسیدگی به تمام دعاوی را درخور محاکم مملکت می‌داند: ‌مجلس ایران در تصویب آن، عمل بسیار خلافی انجام داده است. مزایایی که دولت‌ها به هم می‌دهند باید متقابل باشد. آیا آمریکا به ایرانیان مقیم چنین مصونیتی می‌دهد؟ چرا این قانون را به اطلاع مردم ایران نرساندند و در معرض قضاوت عمومی نگذاردند؟ مصلحت ایجاب می‌کند مجلس ایران هر چه زودتر این قانون خطرناک را فسخ کند و اگر فسخ نکند کوچک‌ترین ارزش قانونی نخواهد داشت.»[26] 

 

مواضع و دیدگاه‌های طلاب حوزه علمیه قم

سیاست سکوت سایر مراجع در قم در ماجرای کاپیتولاسیون تأمل بر انگیز است به خصوص هنگامی این سیاست بیشتر نمود می‌یابد که فعالیت‌ها و اقدامات دسته جمعی و همگانی نهاد روحانیت را در الغای تصویبنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی به یاد آورده شود. از جمله دلایلی که برای چنین مواضعی از سوی برخی از روحانیت برشمرده‌اند یکى آنکه گویا رویکرد دولت جدید به تفاهم با روحانیت نظر آن مراجع را جلب کرده بود و دوم اینکه ابعاد ضد ملى و ضد دینى لایحه براى آنان روشن نبود.[27] از دیگر دلایلی که می‌توان گفت این بود که اکثریت مراجع به این نتیجه رسیده بودند که در آن شرایط، مبارزه قهرآمیز با حکومت مؤثر نخواهد بود و در نهایت به ضرر روحانیت و مردم تمام خواهد شد. با این همه آنان بعداً و پس از دستگیری و تبعید امام خمینی اعلامیه‌هایى در اعتراض صادر کردند، و همراه آن لایحه کاپیتولاسیون را نیز مورد نقد قرار دادند.

علی رغم کم‌توجهی در سطح مرجعیت، طلاب و روحانیون مبارزه‌ بی‌وقفه‌ای در این زمینه به وجود آوردند و شبکه پیام‌رسانى نهضت را از تمام ابزارهاى لازم و امکانات بالقوه براى تکثیر و توزیع سخنرانی‌ها و اعلامیه‌هاى امام و سایر مراجع علیه لایحه بهره‌مند کردند.

 

 تبعید امام خمینی و بازتاب آن در قم

موضع‌گیری‌ها و مبارزات حضرت امام پس از آزادی از زندان و بالاخره سخنرانی و پیام ایشان علیه احیای کاپیتولاسیون باعث شد که در صبح روز چهارشنبه 13 آبان دستگیر شوند. چگونگی دستگیری امام اینگونه بود که ساواک قم چند روز پیش از سخنرانی مشهور امام، پی برد که ایشان در روز چهارم آبان1343/ بیستم جمادی‌الثانی1384، سالروز تولد حضرت فاطمه(س)، در منزل خود سخنرانی خواهد کرد و پیش‌بینی نمود که «راجع به تدریس بانوان در مدارس مردانه و همچنین مصونیت اتباع خارجی از دولت انتقاد کند و مطالب دیگری در این زمینه اظهار» خواهد کرد.[28] ساواک نیز یکی از عوامل خود را به سخنرانی منزل امام فرستاد و توانست یک حلقه نوار سخنرانی امام را به دست آورد.[29] پرونده اتهامی امام، شامل سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های تحریک‌آمیز و مخالفت با دولت بود که در هفده برگ تنظیم و برای دادرسی ارتش فرستاده شد. صدور اعلامیه‌هایی چون پیام به مناسبت زندانی شدن آیت‌الله سید محمود طالقانی و مهندس مهدی بازرگان (18 فروردین 1343)، سخنرانی در مسجد اعظم قم (26 فروردین 1343)، سخنرانی در 18 شهریور و پیام به اهالی کرمان (21 مهر 1343) و... به‌عنوان پرونده اتهامی امام مطرح بودند که بر اساس آن تقاضای صدور قرار قانونی شده بود.[30] با نطق امام در چهارم آبان، پرونده امام از نظر ساواک سنگین‌تر و زمینه برای بازداشت امام و تبعید ایشان فراهم شد؛ به ویژه که ساواک گزارش داد متن سخنرانی خمینی به صورت اعلامیه به سرعت در بازار و اغلب منازل تهران (حشمتیه، شمیران، نارمک و...)، قم، کاشان، تبریز، رشت، آبادان، سیرجان، همدان و... در میان دانشگاهیان نیز پخش شده بود و کمی بعد متن کامل سخنرانی، به صورت کتابچه کوچکی درآمده بود[31] و این سرعت عمل، رژیم را به وحشت انداخت. از طرف دیگر متن اعلامیه‌ی امام بسیار تند و افشاگرانه بود و پرده از خیانت‌های رژیم بر می‌داشت و قشرهای مختلف را به مبارزه علیه رژیم فرا می‌خواند. از این‌رو بود که برخی واعظان و روحانیون نیز در منابر مفاد سخنرانی امام را به اطلاع مردم می‌رساندند و «مشغول تحریک افکار عمومی» بودند.[32]

پس از این‌که شاه از خطرات سخنرانی و روشنگری‌های امام آگاه شد، به رئیس ساواک یعنی تیمسار حسن پاکروان دستور دستگیری و انتقال امام به تهران را جهت تبعید به ترکیه صادر کرد. اقدامات امنیتی برای بازداشت رهبر نهضت از چند روز قبل انجام شد و مأموران اطلاعاتی رژیم بدون اطلاع از مأموریتشان در اطراف خانه امام‌ خمینی در قم مستقر و اوضاع را زیر نظر گرفتند. آن‌ها از طریق بام و دیوار بیت امام واقع در محله یخچال قاضی قم وارد منزل شدند و به جستجوی ایشان پرداختند و سریعاً ایشان را به تهران و فرودگاه مهرآباد منتقل کردند[33] و از آنجا با هواپیمای نیروی هوایی ارتش همراه با دو نیروی امنیتی به ترکیه فرستادند.[34] خبر این واقعه مهم در روز سیزدهم آبان از مطبوعات و رادیو به آگاهی مردم رسید.[35] سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نیز طی بیانیه‌ای رسمی تبعید امام‌خمینی را به ترکیه تأیید و علت آن را اقدام ایشان علیه منافع و امنیت ملی اعلام کرد،[36] اما امام‌خمینی در داخل هواپیما خطاب به سرهنگ افضلی که ایشان را همراهی می‌کرد، علت تبعیدش را دفاع از استقلال وطن برشمرد.[37]

سرهنگ حسن بدیعی رئیس ساواک قم نیز -که امام خمینی از سبعیت و خشونت وی یاد کرده است- در این امر جدیت نشان داد.[38] پرویز معتمد از مأموران ساواک، همچون ماجرای مدرسه فیضیه و دستگیری امام بعد از واقعه پانزده خرداد 1342، در این عملیات نیز حضور داشت و به ضرب و شتم خدام منزل امام و بدرفتاری با شخص امام پرداخت.[39] سرهنگ حسن بدیعی در گزارشی در همین روز به ساواک تهران اطلاع داد: «کار تمام شد. [آیت‌الله خمینی] ساعت 5:15 به تهران اعزام گردید. صحن، مساجد، خیابان‌ها پاس گمارده شد. فعالیت اساسی در مورد انجام کار با مأمورین ساواک بود. وضع آرام [است]» [40]

در اطلاعیه عمومی ساواک علت تبعید امام «تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور» عنوان شده بود.[41]

 با پخش خبر تبعید امام به ترکیه، در سراسر کشور تحرکاتی صورت گرفت که ساواک نسبت به تحرکات قم و تهران بیش از دیگر شهرها حساسیت داشت و پس از این دو شهر روی برخی شهرها حساسیت بیشتری به خرج می‌داد. در واقع با دستگیری امام و تبعید ایشان با تدابیری که ساواک اندیشیده بود و کنترل شدید که اعمال می‌شد، مردم و مبارزان روحانی در قم نتوانستند قیامی همانند 15 خرداد 1342 تدارک ببینند. حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی از امنیتی بودن فضا در شهر خبر داد و گفت: «انتظار ما این بود که با انتشار اخبار و اطلاعیه‌های امام در این خصوص مردم قم به پا خیزند ولی مأموران همه جا را پر کرده بودند.»[42]

در واقع حاکمیت پهلوی که از میزان محبوبیت امام خمینی نزد مردم آگاهی داشت و همچنین تجربه قیام 15 خرداد را نیز داشت، همزمان با تبعید امام، تدابیر گسترده امنیتی را در شهر قم انجام داد. مرکز شهر قم به تصرف نیروهای امنیتی و نظامی درآمده بود. نیروهای مسلح زیادی در مقابل مدرسه و صحن حرم مطهر حضرت معصومه (س) به حالت آماده باش ایستاده بودند و حتی در اطراف منزل آیات عظام تقلید همچون آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی نیز نیروهایی گذاشته بودند که عبور و مرور افراد را در آنجا کنترل می‌کردند و وضعیت به گونه‌ای بود که کسی اجازه ورود و خروج به مدرسه فیضیه را نداشت. در حقیقت یک نوع حکومت نظامی محدود را ایجاد کرده بودند تا از وقوع عکس‌العمل شدید مردم جلوگیری کنند. با این حال، بر اساس برخی روایت‌ها، در اکثر نقاط مراسم نماز جماعت به عنوان اعتراض به تبعید غیر قانونی امام تعطیل شد و وعاظ از رفتن به مساجد خودداری ورزیدند و دو هفته این اعتصاب ادامه داشت و در شهر قم این تعطیلی طولانی شد.[43]

مراجع و روحانیت شیعه در خصوص لایحه کاپیتولاسیون فعالیت گسترده‌ای انجام ندادند اما در قضیه تبعید امام اکثریت آن‌ها به شدت پیگیر ماجرا شدند تا بتوانند در وهله اول زمینه‌ی آزادی امام را فراهم سازند و در صورت عدم موفقیت به دنبال اطمینان از شرایط مناسب اقامت امام در تبعیدگاه بودند که فعالیت‌های بی‌شمار آنان چنین مدعایی را می‌رساند. قبل از بررسی واکنش هر کدام از مراجع لازم به ذکر است که از همان صبح 13 آبان و تبعید امام منازل آیات و مراجع قم تحت مراقبت ساواک قرار گرفت شهربانی نیز جهت ممانعت از ورود افراد متفرقه مأمورینی را درب منزل آقایان گمارده بود.[44] علما نیز در کلاس‌های درس خود حاضر نشدند، ‌27 آبان آن سال نیز که مصادف با میلاد حضرت علی (ع) بود در آن روز نیز علما بر خلاف سال‌های گذشته جلوس نکردند و سردرب منازل علما و حرم نیز چراغانی نگردید. در قم بیش از شصت نفر از امامان جماعت به جز سه نفر بقیه به عنوان اعتراض در نماز جماعت حاضر نشده بودند.[45]

آیت‌الله مرعشی نجفی که در خصوص کاپیتولاسیون سخنرانی کرده و اعلامیه داده بود، ‌در واکنش به دستگیری و تبعید امام، اعلامیه شدید اللحنی را صادر کرد. در این نامه به دستگیری و تبعید امام اشاره کرده و این که فرزند امام را نیز که به خانه ایشان آمده بوده دستگیر کردند و مصونیت خانه مراجع را زیر پا گذاشته‌اند. «آقا زاده معظم‌له را که در منزل حقیر بوده از دیوار به منزل ریخته با وضع اسفناکی دستگیر می‌کنند.»[46] همچنین ‌دو نامه نیز به ترکیه برای امام ارسال می‌کند و از دولت ترکیه هم می‌خواهد که با امام خمینی به خوبی رفتار کند.

آیت‌الله گلپایگانی با ارسال نامه‌ای به امام، ضمن جویا شدن احوالش،‌ تأسف خویش را از این اقدام رژیم ابراز داشت:‌ «...حقیر برای جبران این حادثه حسب‌الوظیفه اقدام نموده و می‌نمایم...»[47]

آیت‌الله سیدمرتضی پسندیده برادر امام خمینی، طی نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت، ضمن درخواست مسافرت به ترکیه و ملاقات با حضرت امام، نوشت: «ادامه تبعید مرجع تقلید شیعیان حضرت آیت‌الله العظمی خمینی مدظله العالی، با شایعات اخیر موجب نگرانی شدید است...»[48] هرچند در ابتدا مقامات دولت ایران با درخواست ملاقات ایشان موافق بودند ولی مقامات امنیتی ساواک، ارتباط آیت‌الله پسندیده را با امام به مصلحت ندانسته با این امر مخالفت کردند. آیت‌الله پسندیده در این باره می‌گوید: «... هنگامی که حضرت امام به ترکیه تبعید شدند، دربار دستور داده بود که من و آیت‌الله سید فضل‌الله خوانساری برای دیدن امام به ترکیه برویم... ولی پاکروان می‌گوید: صلاح نیست که پسندیده برود و آقای خوانساری تنها برود.»[49]

آیت‌الله شریعتمداری نیز در واکنش به این اقدام رژیم (تبعید امام)‌ در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیان،‌ انجام اقدامات حاد در اعتراض به تبعید امام را بی‌فایده دانست و جهت بازگرداندن ایشان،‌ مذاکره با دولت را به صلاح دید. در تأئید این مدعا می‌توان به روایتی استناد کرد که محتاط بودن آیت‌الله را می‌رساند. حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی نقل می‌کند: «چند نفر بودیم که قرار گذاشتیم برای بازگشت امام به ایران در حوزه حرکتی بکنیم، از قبیل تعطیل درس‌ها و غیره... از جمله بنا شد من و آیات [حسینعلی] منتظری و [علی] مشکینی با آقای شریعتمداری ملاقات کنیم و از ایشان درخواست حرکتی بکنیم. ایشان اقدامات اعتراض آمیز را به مصلحت نمی‌دید.»[50] با وجود این، ایشان در پاسخ به تلگراف‌های علما، تأسف خود را از تبعید امام خمینی ابراز داشت و ده روز بعد از تبعید امام،‌ در تلگرافی خطاب به امام نوشت: «با ابلاغ سلام و تحیات. حادثه ناگوار فاجعه تبعید جناب عالی موجب تأثر و تأسف شدید است و از خداوند متعال خواستارم که به زودی وسایل مراجعت جناب عالی را به حوزه علمیه قم فراهم فرماید تا نگرانی رفع گردد. حقیر تا حدود امکان مشغول اقدامات بوده و کوتاهی نخواهم کرد.»[51]

 

اقدامات طلاب مبارز حوزه علمیه قم علیه تبعید امام خمینی

یکی از منابعی که داده‌های معتبر و متقنی درباره فعالیت‌های مردم قم در این دوره تاریخی دارد، مجموعه اسناد شهربانی است. شهربانی قم در این دوره تاریخی، ریز فعالیت‌ها و اقدامات انقلابی مردم قم را گزارش می‌کرد. بر اساس گزارش شهربانی اغلب امام جماعت‌های شهرستان‌ها پس از تبعید امام ‌خمینی، مبارزه منفی در پیش گرفتند و در نماز جماعت حاضر نشدند. این گزارش‌ها از اول آبان شروع می‌شود و تا نیمه آذر 1343 ادامه دارد.[52] تنها در شهر قم بیش از شصت نفر از ائمه جماعت برای اعتراض به تبعید امام‌ خمینی در نماز حاضر نشدند؛ اما پس از آنکه مرجع تقلید وقت، آیت‌الله سیدمحمدرضا گلپایگانی آغاز به سخنرانی، درس و نماز کرد آنان نیز به اقامه جماعت پرداختند.[53]

ساواک روز 14 آبان گزارش نمود که اعلامیه‌ای از طرف حوزه علمیه قم منتشر شده و در آن ضمن اشاره به ربودن شبانه امام خمینی، از مردم خواسته است که با تعطیل مغازه‌ها و اعتصاب عمومی مراتب انزجار خود را از دستگاه حاکمه اعلام دارند.[54] همچنین بنا بر گزارش رئیس ساواک قم، بازار تعطیل و با تهدید و فشار به بازاریان از بستن مغازه‌ها جلوگیری شد و از منازل مراجع قم مراقبت به عمل آمد.[55] طلاب در مدرسه فیضیه اعلامیه‌هایی با مضمون «پیشوای عظیم‌الشأن شیعیان جهان را مأمورین مسلح دستگیر کردند» و «با تعطیل عمومی انزجار خود را به هیأت حاکمه فاسد ابراز دارید» نصب کرده بودند. آنان همچنین در مدرسه خان اجتماع اعتراض آمیزی داشتند که با حضور رئیس ساواک و شهربانی و تذکر و تهدید متفرق شدند.[56] یا از همان روزهای اول تبعید در مدرسه فیضیه اعلامیه‌ای که به شیشه یکی از درب‌ها چسباندند که از سوی مأموران کنده شد و طلاب را تهدید کردند که در صورت ادامه این رویه، از مدرسه اخراج خواهند شد و درب مدرسه را خواهند بست.[57] همچنین در شب 15 /9 /1343 اعلامیه‌های تحت عنوان «جوانان روشنفکر و ترقی‌خواه حوزه علمیه قم» در شهرستان قم پخش گردید.[58] برخی از طلاب نیز به سرعت از قم راهی شهرستان‌های مختلف برای ادامه فعالیت انقلابی شدند و این موضوع حساسیت ساواک را برانگیخت و گزارش‌هایی از حضور آنان در شهرهای مختلف تهیه کردند.[59]

روحانیون و طلاب طرفدار امام به منظور جلب توجه عموم مردم نسبت به تبعید امام و تداوم نام ایشان تصمیم گرفتند در مسجد بالاسر در جنب حرم حضرت معصومه (س) مراسم دعای توسل برگزار کنند و در خلال آن ذکری از تبعید امام بنمایند.[60] همچنین مراسم دیگری که با هماهنگی طلاب حوزه علمیه در مساجد فیضیه و مسجد امام قم قصد برگزاری بود توسط ساواک جلوگیری به عمل آمد.[61] در اواخر آذر همان سال در نشریه انتقام که از سوی طلاب حوزه علمیه مخفیانه منتشر می‌شد نیز بخشی از آن به لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی و تبعید امام خمینی اختصاص یافت.[62]

حوزه علمیه قم که نسبت به بازداشت امام اعلامیه‌ای صادر کرده و خواستار تعطیلی مغازه‌ها و اعتصاب عمومی شده بود ‌در اعلامیه‌ای دیگر در سه صفحه به تصویبنامه و تبعید امام پرداخته بود: «اگر این وطن فروشان شخص ایشان را موقتاً از ما گرفتند،‌ اهداف عالیه ایشان را نمی‌توانند از ما بگیرند. اکنون نوبت شماست سعی کنید که وظیفه مقدس خود را درست انجام دهید.»[63] آنان همچنین دو نامه نیز در خصوص لزوم برگزاری جشن نیمه شعبان و حمایت از امام نوشتند:‌

 «بدین وسیله از عموم طبقات به خصوص آقایان روحانیین دعوت می‌شود روز یکشنبه، که مصادف با میلاد یگانه مصلح جهان و ویران‌کننده کاخ‌های ستمگران و نابودکننده زمامداران خودپرست و بی‌ایمان است،‌ ساعت چهار بعد از ظهر برای بزرگداشت شعائر مذهبی و اظهار پشتیبانی و حمایت از پرچمدار عظیم الشأن شیعه حضرت آیت‌الله خمینی و ابراز انزجار از دستگاه جبار حاکمه در صحن بزرگ حضرت معصومه علیها سلام حضور به‌هم رسانند.»[64]

حجت‌الاسلام سیدمهدی طاهری خرم آبادی درباره فعالیت مدرسین و فضلای حوزه علمیه قم در این زمینه می‌نویسد:‌ «.. قرار شد آقایان دو نفر دو نفر بروند پیش علما و مراجع و با آن‌ها در مورد جریانات اخیر به مشورت بپردازند.» [65] این‌ها همه در حالی بود که مقامات حکومت پهلوی که به رشد فکری و سیاسی طلاب حوزه علمیه قم پی برده بودند، محرمانه فعالیت‌هایی درصدد حذف مرکزیت حوزه علمیه قم انجام می‌دادند. بر اساس یکی از اسناد ساواک، در تاریخ 24 /4 /1343، مذاکرات محرمانه‌ای بین مقامات وزارت فرهنگ در جریان بوده است تا از طریق اعزام طلبه‌های قم به دهات و همچنین از راه تأسیس مدارس مذهبی در قم به وسیله دولت، قم را از مرکزیت حوزه علمیه بیندازند.[66]

با نزدیک شدن ماه رمضان و ایام تبلیغ در شرایطی که استبداد پهلوی با توسل به انواع شیوه‌های ارعاب و تهدید و نفوذ سعی در استقرار یک نظام توتالیتاریستی خشن و بی‌رحم داشت، نسل پرورش یافته در مکتب و مرام امام خمینی در غیاب او، برای استمرار حرکتی که او آغاز کرده بود، پا به میدان گذاشتند و برای شکستن جو ارعاب و وحشت و امیدوار ساختن نسل جوان حوزه علمیه قم و زنده نگاه داشتن افکار عمومی به ادامه راه امام خمینی، پس از تبعیدشان و شرایط پیش آمده برای اینکه بار دیگر ارتباط حوزه علمیه قم با مردم در اقصی نقاط کشور برقرار شود، 32 نفر از استادان و فضلا با تنظیم نامه‌ای خطاب به آیات عظام سید محمدهادی میلانی و سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی چنین نوشتند:

«بسم الله الرحمن الرحیم. پس از اهدای سلام به عرض عالی می‌رساند نظر به اینکه ماه مبارک رمضان در پیش است و طلاب و محصلین حوزه علمیه قم برای ترویج و تبلیغ عازم مسافرت هستند، پیوسته به این جانبان مراجعه کرده، سؤال می‌کنند: چنانچه از طرف دولت تضییقاتی نسبت به مسایل روز و هدف عالی روحانیت و تجلیل از مقام حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی مدظله واقع شود، وظیفه چیست؟ لازم دانستیم از مراجع عالی قدر کسب تکلیف کنیم. مستدعی است حضرت عالی صریحاً وظیفه را تعیین فرمایید. ادام الله ظلهم.

مهدی الحسینی الروحانی، ربانی شیرازی، ناصر مکارم، علی مشکینی، حسینعلی منتظری، محمد محمدی، عبدالعظیم محصلی، سید محمدرضا سعیدی، محمد مفتح، ابراهیم امینی، حسین تقوی، علی اکبر مسعودی، عبدالله جوادی، احمد آذری قمی، احمد جنتی، ابوالقاسم خزعلی، حسین شب زنده دار، حسین نوری، هاشم تقدیری، محمدحسین مسجدجامعی، محمدتقی مصباح، سید جلال‌الدین طاهری، محمد موحدی، لنکرانی، صالحی نجف آبادی، سید محمدباقر ابطحی، جعفر سبحانی، مهدی الحائری، سید یوسف تبریزی، [علی]قدوسی، سید حسن طاهری، علی قدیری.»[67]

 در کنار این فعالیت‌ها، تلاش برای اطمینان از سلامت و امنیت امام و همچنین آزادی ایشان از تبعید در میان طلاب حوزه علمیه قم ادامه داشت. از اول آذر تا نیمه آذر 1343، در ظرف دو هفته تعدادی طومار و نامه از طرف محصلان حوزه علمیه قم تنظیم و خطاب به رئیس جمهوری ترکیه و از طریق سفارت کبرای آن کشور در تهران فرستاده شد. طلاب در این نامه از تبعید امام خمینی به ترکیه اظهار تأسف و نگرانی نمودند و تقاضا کردند که از مشارالیه به عنوان یک رهبر عالیقدر و مرجع تقلید اسلامی پذیرائی نمایند.[68]

صبح روز 21 /9 /1343 در مدرسه فیضیه اعلامیه‌ای به امضای اصناف و بازرگانان قم به این مضمون نصب شد: «به منظور تعقیب هدف بازرگانان و اصناف تهران مبنی بر تعطیل روز 20 آذر و اعتراض به قانون شکنی و اختناق و تبعید آیت‌الله خمینی، بازرگانان و اصناف قم از عموم اهالی و طلاب دعوت می‌نمایند که عصر روز مذکور در مسجد امام [حسن عسگری (ع)] اجتماع نمایند.»[69] در کنار روحانیون، اصناف به ویژه تجار قمی در اعتراض به تبعید امام خمینی، به صحنه آمدند. آنان به همراه طلاب مبارز حوزه علمیه قم همچنین در همان روز، که تعدادشان به 200 نفر می‌رسید جهت اجتماع به سمت مسجد امام حسن عسگری(ع) حرکت کردند و پس از اینکه دَر مسجد از سوی مأموران انتظامی بسته شده بود به سمت مسجد فیضیه راه افتادند و در بین راه صلوات می‌فرستادند و در آنجا نیز با بسته بودن درب مسجد روبرو شدند و مأموران آن‌ها را متفرق کردند.[70] طلاب همچنین در آستانه سال جدید 1344 بنا بر آن داشتند که عید را به علت تبعید امام خمینی، تحریم کرده و سوگواری صورت دهند. در گزارش ساواک در این باره آمده است: «عده‌ای از طلاب قم که در مدرسه فیضیه اجتماع کرده بودند اظهار شده، اعلامیه‌ای از طرف طلاب حوزه علمیه قم منتشر می‌شود مبنی بر اینکه چون رهبر و پیشوای حوزه علمیه آیت‌الله خمینی در ایران نیستند عید نوروز را سوگواری ملی اعلام خواهند نمود. گفته می‌شود، طلاب قم قصد دارند در ایام عید بلوا نموده و تظاهراتی بنمایند.»[71] این کار با ممانعت ساواک صورت نگرفت و عده‌ای از طلاب (حدود پانصد نفر) در شب سال تحویل در حرم حضرت معصومه (س) در ضلع جنوب غربی حرم اجتماع کرده و پس از خواندن دعای توسل هنگام شعار دادن برای امام خمینی به آنان اخطار شد که ظرف یک ربع ساعت متفرق شوند اما آن‌ها چون به اخطار توجهی نکردند، مأمورین پلیس آن‌ها را متفرق کردند.[72] همچنین طلاب طرفدار امام خمینی، بار دیگر برنامه‌ای چیدند برای تحصن در مدرسه فیضیه در 2 فروردین 1344 که توسط مأموران امنیتی ممانعت به عمل آمد.[73]

فعالیت یاران و اصحاب امام خمینی در قم در نخستین سال تبعید ایشان، سبب حساسیت مدیرکل اداره سوم ساواک شد و در ماه مبارک رمضان 1385ق-1344ش، طی تلگرافی به مرکز قم خواستار ممنوع المنبر شدن افراد زیر شد:

 «1ـ شیخ یحیی انصاری از وعاظ شهرستان قم 2ـ سعید اشراقی از وعاظ شهرستان قم 3ـ شهاب اشراقی از وعاظ شهرستان قم 4ـ شیخ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی از وعاظ شهرستان قم 5ـ علی مشکینی از وعاظ شهرستان قم 6ـ میرهادی خسروشاهی از وعاظ شهرستان قم 7ـ سید محمدرضا سعیدی از وعاظ شهرستان قم 8ـ رضا گلسرخی از وعاظ شهرستان قم 9ـ سیدمحمد تسلطی از وعاظ شهرستان قم 10ـ سیداحمد کلانتری از وعاظ شهرستان قم 11ـ شیخ جعفر مهاجری از وعاظ شهرستان قم 12ـ محمد موسوی از وعاظ شهرستان خوی مدیرکل اداره سوم ـ مقدم»[74]

عملکرد روحانیت در قم در قبال کاپیتولاسیون در دو سطح قابل بررسی است. سطح اول مرجعیت شیعه قرار داشتند که به جز استثنائاتی همچون آیت‌الله مرعشی، مابقی آن‌ها توجه چندانی به کاپیتولاسیون نداشته و یا حداقل در زمان مطرح شدن آن و مسائل پیرامون آن واکنش در خوری انجام ندادند. علت چنین رویکردی نخست بازمی‌گردد به سیاست خشن و سخت رژیم در برخورد با مخالفان و سرکوب شدید حوزه علمیه و قیام 15 خرداد و همچنین سخت گیری‌هایی که در خصوص طلاب صورت داد، و مراجع تقلید نیز برای حفظ حوزه از برخورد مستقیم با رژیم پرهیز کردند. چنانکه در همین قضایای کاپیتولاسیون، نامه نگاری به شخص شاه همچون مسئله انجمن‌های ایالتی و ولایتی دیده نمی‌شود. علت مهمتر شاید در نوع نگاه آنان به تصویبنامه‌ها و لوایح قابل پیگیری باشد. آن‌ها اولویت واکنش و برخورد با رژیم را مربوط به لوایح و قوانینی می‌دیدند که برخورد مستقیم با شریعت اسلام داشت چنانچه در اصلاحات ارضی و انجمن‌های ایالتی و ولایتی چنین بود. از این منظر عدم مداخله آنان در کاپیتولاسیون قابل تحلیل است. در سطح دوم روحانیت و طلاب مبارز حوزه‌های علمیه قرار داشتند. اینان به شدت درگیر لایحه شدند و دوشادوش امام خمینی این مسئله را پیگیری کردند. نکته بعدی اینکه علی رغم سکوت و عدم مداخله علما و مراجع تقلید در لایحه کاپیتولاسیون اما با دستگیری و تبعید امام خمینی، اکثر قریب به اتفاق مراجع و طبقات روحانی شیعه با همکاری و اتحاد توانستند پشتیبانی لازم از امام خمینی را به عمل آورند و با پیگیری آنان بود که امام از ترکیه به نجف اشرف منتقل شدند.[75]

طبیعی بود که پس از تبعید امام خمینی به ترکیه، مراجع و مردم به شدت نگران حال ایشان بودند. اما با هجرت امام به عراق در 13 مهرماه 1344 اندکی از این نگرانی کاسته شد، چرا که فضای نجف به علت وجود حوزه‌ی علمیه‌ی این شهر نسبت به ترکیه امن‌تر بود.[76] از این رو تلگراف‌های متعددی مبنی بر خشنودی از مشرف شدن امام به کربلا و نجف برای ایشان مخابره می‌شد که ساواک جلوی مخابره آن را گرفت: «1ـ آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری به آنکارا ـ ترکیه ـ آیت‌الله خمینی 2ـ آیت‌الله شهاب‌الدین حسینی مرعشی نجفی ـ آنکارا ـ آیت‌الله خمینی 3ـ آیت‌الله موسوی گلپایگانی ـ وسیله سفارت ایران در آنکارا ـ آیت‌الله خمینی 4ـ سید محمد وحیدی وسیله سفارت ایران در آنکارا ـ آیت‌الله خمینی برای مخابره به اداره تلگراف تهران تسلیم گردیده که از مخابره آن جلوگیری گردیده است.»[77] در یکی دیگر از گزارش‌های ساواک در آن بازه تاریخی فهرست اسامی افرادی وجود دارد که برای امام خمینی تلگراف زده‌اند. در این فهرست نام علامه محمدحسین طباطبایی نیز به چشم می‌خورد. ساواک محتوای این تلگراف را که از قم به نجف مخابره شده بود این گونه گزارش می‌دهد: «قم – نجف – حضرت آیت‌الله آقای خمینی، نجف. تبریک تشرف و تقدیم ادعیه‌ی خالصانه. محمدحسین طباطبایی.»[78]

پس از گذشت یک سال از تبعید امام خمینی جمع کثیری از فضلا و علمای حوزه علمیه قم طی نامه سرگشاده به امیرعباس هویدا نخست وزیر در 30 آذر 1344 به ادامه تبعید امام خمینی واکنش نشان داده و سیاست‌های دوگانه و نادرست رژیم را در خصوص کاپیتولاسیون تشریح کردند. در بخشی از این نامه آمده است: «ما نفهمیدیم اگر کاپیتولاسیون به نفع و صلاح ملت است چرا یک روز برای الغاء آن جشن‌ها گرفتند و الغاء آن را از افتخارات هیأت حاکمه آن روز شمردند و اگر به ضرر است چرا دومرتبه آن را با وضع فجیع‌تری به ملت ایران تحمیل کردند؟.... امروز هیأت حاکمه ایران هرگونه آزادی خواهی، تظلم ، شکوه از فقر و بیچارگی و بالاخره هرگونه مبارزه با عوامل فساد و ایادی استعمار را با تهدید، ارعاب، حبس، شکنجه، تبعید و اعدام پاسخ می‌دهد و دائماً کوشش می‌کند نفس‌ها را در سینه‌ها خفه سازد و خفقان را بیشتر گسترش دهد.»[79] فضلای حوزه علمیه قم در پایان نامه، با هشدار به عوامل رژیم که ادامه چنین رویه‌ای سبب افزایش شکاف ملت و حکومت خواهد شد، از دولت خواستند به تبعید امام خمینی و شرایط اسفناک موجود، پایان دهد.[80]

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . روزنامه اطلاعات، 16 فروردین 1343، ص 2.

[2] . در این باره بنگرید به مقاله: گذری بر انقلاب اسلامی در استان قم - بخش سوم، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[3] . امام خمینی در آئینه اسناد شهربانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1383، ج 1، ص 50-52.

[4] . روحبخش، رحیم، «اعلام خطر آیت‌الله - مروری بر مبارزات امام و مراجع علیه کاپیتولاسیون»، ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران معاصر، س 3، ش 25، مهر 1382، ص 34.

[5] . برای آشنایی با تاریخ طولانی کاپیتولاسیون در ایران بنگرید به مقاله: قیام امام خمینى علیه کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه در 13 آبان 1343؛ کاپیتولاسیون به روایت اسناد ساواک؛ کاپیتولاسیون، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[6] . حدیث بیدارى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1374، چ 2، ص 61.

[7] . مجلس شورای ملی، مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و یکم، بی جا، بی تا، ج 2، ص ۷۴۰.

[8] . ژنرال هایزر که در سال 1357 به ایران سفر کرده بود، تعداد مستشاران نظامی امریکا در ایران را بالغ بر 85 هزار نفر بیان کرده است (هایزر، رابرت، مأموریت در تهران(خاطرات ژنرال هایزر)، ترجمه علی‌اکبر رشیدی، تهران، اطلاعات، 1363، ص 18.)

[9] . چلونگر، محمدعلی، کاپیتولاسیون در تاریخ ایران، تهران، نشر مرکز، 1382، ص 206.

[10] . سند شماره 16191 /20 الف، در کتاب: مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1383، ج 2، ص 205. همچنین تفصیل آن را بنگرید در: قوه مقننه در دوره پهلوی؛ مطالعه موردی: دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[11] . شکرزاده، حسن، مبارزات امام‌خمینی(ره) به روایت اسناد (از آغاز نهضت تا تبعید به ترکیه)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386، سند شماره 181.

[12] . «گفتگو: سه موج حادثه‌ساز تا انقلاب اسلامی»، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، 1378، ص 24.

[13] . همان.

[14] . صحیفه امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1387، ج‌ 1، ص 418- 420؛ سیر مبارزات امام خمینی در آئینه اسناد به روایت ساواک، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1388، ج 4، ص 21 - 27.

[15] . همان.

[16] . برای آگاهی از متن کامل سخنرانی و اعلامیه تاریخی بنگرید به: صحیفه امام خمینی، همان، ج 1، ص 415-424.

[17] . روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1381، ص 1042.

[18] . سند شماره: 3450 / 21- 15 / 8 / 48، در کتاب: آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396.

[19] . امام خمینی در آئینه اسناد شهربانی، همان، ص 102؛ سیر مبارزات امام خمینی در آئینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 4، ص 30.

[20] . دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1394، ج 1، ص 585 ـ 587.

[21] . اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ج 1، ص 258.

[22] . همان، ص 259.

[23] . معادیخواه، عبدالمجید، جام شکسته(خاطرات)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1371، ص 73.

[24] . سند شماره 117800018، آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

[25] . فراتی، عبدالوهاب، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران از مرجعیت امام خمینی تا پیروزی انقلاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379، ص 115.

[26] . همان.

[27] . دوانی، همان، ص 337.

[28] . قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 6، ص 432؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 4 ، ص 18-17.

[29] . قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، همان، ج 6، ص 433؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 4، ص 20-19.

[30] . سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 4، ص 78.

[31] . همان، ص 45ـ 74.

[32] . همان، ص 34.

[33] . امام در آئینه اسناد شهربانی، همان، ج 2، ص140 ـ 141 و 425.

[34] . مدنی، سیدجلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، 1378، ج 2، ص 118.

[35] . روحانی، همان، ج 1، ص 1057.

[36] . مدنی، همان، ج 2، ص 120.

[37] . سیر مبارزات امام خمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 5، ص 23؛ روحانی، همان، ج 2 ، ص 13.

[38] . شکرزاده، همان، سند شماره 195. درباره بدیعی بنگرید به: نگاهی کوتاه به سرتیپ حسن بدیعی رئیس ساواک قم در سال‌های 1340 تا 1345، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[39] . مصاحبه پرویز معتمد(عضو ساواک) با ایرج مصداقی در سایت:  http://www.irajmesdaghi.com/maghaleh-630.html-

[40] . قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، همان، ج 6، ص 469؛ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 4 ، ص 117. دوازده روز بعد، سرهنگ بدیعی از حسن پاکروان رئیس کل ساواک درخواست نمود سروان سیف‌الدین عصار را مورد تشویق قرار دهند: «نامبرده بالا در مورد دستگیری خمینی (روز 13 /8 /43) با سرعت و دقت کامل انجام وظیفه نموده و در مدت توقف در قم با روحیه‌ای قوی وظایف محوله را به نحو احسن انجام داده است. به‌طوری‌که از بدو شروع عملیات از شهربانی تا خاتمه دستگیری با افراد خود در مدت 15 دقیقه متهم را دستگیر و به شهربانی تحویل نموده [است]. علیهذا بدینوسیله از فعالیت مشارالیه تقدیر می‌گردد. مستدعی است امر و مقرر فرمایند مراتب را در سوابق یا پرونده کارگزینی وی منعکس فرمایند.» (قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، همان، ج 6، ص 482)

[41] . امام در آئینه اسناد شهربانی، همان، ج 2، ص 367.

[42] . سه موج حادثه ساز، همان، ص 25.

[43] . روحانی، همان، ص 24. فراتی، همان، ص 176.

[44] . امام در آئینه اسناد شهربانی، همان، ص 32.

[45] . همان.

[46] . اسناد انقلاب اسلامی، همان، ص 262.

[47] . همان، ص 269.

[48] . فصلنامه حضور، ش 17، 1378، ص 352.

[49] . خاطرات آیت‌الله پسندیده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 117.

[50] . سه موج حادثه‌ساز، گفتگو با  همان، ص 188ـ‌189.

[51] . اسناد انقلاب اسلامی، همان، ص 109.

[52] . امام در آئینه اسناد شهربانی، همان، ج 3، ص 78.

[53] . همان، ج 4، ص 28.

[54] . مدرسه فیضیه، پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1386، ص 157 و 168.

[55] . سیر مبارزات امام در آئینه اسناد ساواک، همان، ص 79. روحانی، همان، ص 31.

[56] . همان، ص 79.

[57] . امام خمینی در آئینه اسناد شهربانی، همان، ج 2، ص 353.

[58] . پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، همان، ص 156.

[59] . سند شماره 5997 /5، در کتاب: امام خمینی در آئینه اسناد شهربانی، همان، ج 2، ص 350.

[60] . سیر مبارزات امام خمینی در آئینه اسناد به روایت ساواک، همان، ص 81.

[61] . امام خمینی در آئینه اسناد شهربانی، همان، ص‌ 353.

[62] . همان،‌ ص83.

[63] . اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 4، ص 119.

[64] . همان، ص 129.

[65] . قلی‌زاده علیار، مصطفی، خاطرات حجت‌الاسلام سیدمهدی طاهری خرم آبادی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1389، ص 56.

[66] . قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، همان، ج 6، ص 209.

[67] . اسناد انقلاب اسلامی، همان، ج 1، ص 297.

[68] . مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، همان، ص 157.

[69] . سند شمار 345، سیر مبارزات امام خمینی در آئینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 4، ص 298.

[70] . همان، ص 159.

[71] . سند شماره 3297، در کتاب: مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، همان، ص 167.

[72] . همان، ص 169.

[73] . همان، ص 170.

[74] . آیت‌الله العظمی علی‌اکبر فیض مشکینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1390، ص 34.

[75] . قربانی، حسینعلی و مهدی زمانی، «مواضع و عملکرد مراجع تقلید و روحانیت شیعه با کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی»، پژوهش در تاریخ، دوره 6، ش 2، 1394، ص 112-113.

[76] . البته هدف رژیم پهلوی از تغییر محل تبعید امام از ترکیه به عراق، انزوای ایشان بود. کارگزاران رژیم گمان می‌کردند به علت حضور علما و مراجع سرشناس در حوزه‌ی علمیه‌ی نجف، امام خمینی منزوی خواهد شد.

[77] . سند شماره 032 /32، در کتاب: آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1389، ج 1، ص 127.

[78] . سیر مبارزاتی امام خمینی در آئینه اسناد به روایت ساواک، همان، ج 5، ص 342.

[79] . همان، ج 9، ص 274-275.

[80] . همان، ص 276. 



دعوت طلاب مبارز قم برای برپایی مراسمی جهت سومین سالگرد حمله به مدرسه فیضیه


متن سخنرانی مهم امام خمینی در قم در شهریور 1343 و انتقاد از حکومت


متن سخنرانی مهم امام خمینی در قم در شهریور 1343 و انتقاد از حکومت


متن سخنرانی مهم امام خمینی در قم در شهریور 1343 و انتقاد از حکومت


متن سخنرانی امام خمینی درباره کاپیتولاسیون


متن سخنرانی امام خمینی درباره کاپیتولاسیون


متن سخنرانی امام خمینی درباره کاپیتولاسیون


متن سخنرانی امام خمینی درباره کاپیتولاسیون


متن سخنرانی امام خمینی درباره کاپیتولاسیون


اعلامیه آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی در خصوص کاپیتولاسیون


اعلامیه آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی در خصوص کاپیتولاسیون


اعلامیه آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی در خصوص کاپیتولاسیون


اعلامیه آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی در خصوص کاپیتولاسیون


اطلاعیه ساواک دایر بر تبعید امام خمینی


گزارش ساواک از دستگیری فرزند امام خمینی حاج آقا مصطفی


زندانی شدن حاج آقا مصطفی در انفرادی


تهدید شدن طلاب مدرسه فیضیه در آبان 1343 از سوی مأموران حکومت


پخش اعلامیه از سوی طلاب انقلابی قم در سطح شهرستان قم


تظاهرات طلاب حوزه علمیه قم به سمت مسجد امام حسن عسگری(ع) در آذر 1343


عزیمت طلاب از قم به شهرستان‌ها برای انتقال پیام نهضت


مخالفت برخی نمایندگان شورای ملی با تصویب قانون کاپیتولاسیون


درخواست طلاب حوزه علمیه قم از رئیس جمهور ترکیه برای پذیرایی مناسب از امام خمینی


برنامه برخی طلاب حوزه علمیه قم برای تحریم عید نوروز 1344 و اعلام سوگواری برای تبعید امام خمینی


شعار طلاب در شب سال تحویل در حرم حضرت معصومه برای آزادی و بازگشت امام خمینی از تبعید


برنامه طلاب حوزه علمیه قم برای تحصن در 2 فروردین 1344


تلگرام آیات عظام قم به امام خمینی در هنگام اقامت در عراق


ممنوع المنبر کردن روحانیان حامی امام خمینی در سال 1344


نامه جمعی از علما و فضلای حوزه علمیه قم خطاب به نخست وزیر در پاییز 1344 جهت آزادی امام خمینی


مشروح نامه جمعی از فضلای حوزه قم به نخست وزیر


دعوت اصناف و بازرگانان قم برای تجمع در مسجد امام حسن عسگری (ع) و اعتراض به تبعید امام خمینی


تصویب قانون کاپیتولاسیون (الحاق مستشاران نظامی امریکا به قرارداد وین)


امام خمینی در تبعید در ترکیه


امام خمینی و حاج آقا مصطفی در بورسای ترکیه


آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی پیشتاز مراجع در انتقاد از کاپیتولاسیون


انتقاد شدید آیت‌الله مرعشی از تبعید امام خمینی


آیت‌الله سید مرتضی پسندیده و پشتیبانی از نهضت اسلامی امام خمینی از طریق اعتراض به کاپیتولاسیون


آیت‌الله حسین لنکرانی، واسط رسیدن اطلاعات مربوط به کاپیتولاسیون به امام خمینی


جولیوس هومز (سفیر) به اتفاق ژنران ماکسول تیلور و ژنرال اکهارت رئیس ستاد نیروهای مسلح و رئیس هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران


 

تعداد مشاهده: 318


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.