امام صادق(ع) فرمودند: رسول اکرم(ص) فرموده است: غافل‌ترین و ناآگاه‌ترین مردم کسی است که به دگرگونی و حال به حال شدن دنیا پند نگیرد. سفینه البحار، جلد 2، صفحه 146، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.

قرار دادن اسناد متقن و جهت دهنده در فضای مجازی به بسیاری از محققان و نویسندگان کمک شایانی خواهد کرد. مقام معظم رهبری در دیدار با کارکنان مرکز اسناد انقلاب اسلامی مورخه 1390/۱/31.

 

مقالات با درج سند

نگاهی به زندگی و فعالیت‌های مرحوم حجت‌الاسلام مصطفی زمانی


تاریخ انتشار: 28 بهمن 1403

حجت‌الاسلام مصطفی زمانی با شماره زندانی

 

چکیده

در نهضت انقلابی امام خمینی (ره)، آگاه‌سازی و روشنگری اهمیتی اساسی داشت. انقلاب اسلامی، انقلاب اذهان و باورها بود و یک دگرگونی عمیق اعتقادی و فرهنگی در اقشار مختلف جامعه را پدید آورد. این انقلاب از ابزارها و رسانه‌های مختلف مانند مسجد و منبر، وعظ و روضه، تولید و توزیع نشریه، اعلامیه و پیام و مانند آن‌ها استفاده می‌کرد. کتاب یکی از این ابزارها بود و به دلیل حجم، ماندگاری و ساختار و محتوا می‌توانست اثرات دیرپا و گسترده‌ای داشته باشد و به تدریج جغرافیای انقلاب را همپای دیگر رسانه‌ها و ابزارها گسترش دهد.

مرحوم حجت‌الاسلام مصطفی زمانی از همان روزهای آغاز نهضت امام خمینی(ره) با آن پیوند و همراهی داشت. او اگر چه از سنگر مسجد و منبر بهره برد و به روشنگری و گستراندن پیام انقلاب پرداخت؛ اما طی سال‌ها و در یک مبارزه مستمر، تألیف و ترجمه کتاب را برای مبارزه برگزید. داستان مرحوم زمانی و نشر کتاب و راه‌انداختن یک مؤسسه انتشاراتی در قم، از فرازهای جذاب و خواندنی تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی است. انتخاب این شکل از مبارزه، نام وی را در کنار نام بزرگانی نشاند که ساواک آثارشان را مضره و ممنوعه شناخته بود. به واسطه این شکل از مبارزه، شبکه‌ای از خوانندگان مختلف در سراسر ایران با ایشان و انتشارات پیام اسلام همراه شدند.

در نوشتار حاضر، مبارزات انقلابی حجت‌الاسلام مصطفی زمانی و نقش او در نهضت امام خمینی، با اتکا بر اسناد ساواک توصیف و بازسازی شده است. عمده تکیه این نوشتار بر پرونده ایشان در ساواک است که تاکنون انتشار نیافته است. برای تکمیل اطلاعات این اسناد، از دیگر اسناد ساواک به ویژه آن دسته از اسنادی که در شمار منشورات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به حلیه طبع آراسته گشته‌اند، استفاده شده است. در این مقاله کوشش شده است که جایگاه و نقش آن مرحوم در روند مبارزات انقلابی از آغاز تا پیروزی، بر بستر کلی‌تر و در پیوند با روندها و رویدادهای پیرامون، مورد بررسی قرار گیرد.

 

پرونده حجت‌الاسلام مصطفی زمانی در ساواک

پرونده حجت‌الاسلام مصطفی زمانی در اداره کل سوم به شماره 11539 نگه‌داری می‌شد. روی شماره این پرونده خط کشیده شده و پرونده دیگری با شماره 18879 ج 2 به وی اختصاص داده شده است. بخش مهم اسناد این پرونده، گزارش خبرهایی است که در ساواک‌های تهران (20ه‌) و قم (21ه‌) تولید شده است؛ مانند اخباری که منابع ساواک تهران درباره رفت‌وآمد حجت‌الاسلام زمانی میان قم و تهران و روابط وی با شهید آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی (1349-1308ش) و آیت‌الله سید محمود طالقانی (1358-1289ش) کسب کردند. برخی اسناد، گزارش مأموران شهربانی درباره فعالیت‌های مرحوم زمانی است؛ این گزارش‌ها مانند گزارش استوار دوم محمدی، موضوعات مطرح شده در سخنرانی آقای زمانی را در مسجد جامع خمین بازتاب داده‌اند.[1] این اسناد با گزارش‌های منابع ساواک از سخنرانی‌های روحانیون انقلابی تفاوت دارند و به توصیف روایی رویداد با معرفی راوی (مأمور) پرداخته‌اند. در حالی که گزارش‌ خبرهای ساواک در چنین مواردی، با حذف راوی، خبر را از زاویه راوی سوم شخص روایت کرده‌اند. رعایت اصل سلسله مراتب تحلیلی که در قالب ایام هفته بیان می‌شد دیگر تفاوت اسناد ساواک با اسناد شهربانی است. گزارش‌های مأموران شهربانی به گزارش خبرهای ساواک در سال‌های اولیه شکل‌گیری این سازمان شبیه هستند و به نظر می‌آید از اوایل دهه 1340ش به بعد، دگرگونی عمده‌ای در ساختار اسناد ساواک روی داده است.

برخی اسناد، مکاتبه حجت‌الاسلام زمانی با روحانیون انقلابی است؛ این مکاتبات بیشتر مربوط به ارسال منشورات مؤسسه پیام اسلام در قم برای گیرندگان شهرستانی هستند که اغلب روحانی و دارای گرایش‌های انقلابی بودند. برخی از این اسناد که به پرونده گیرندگانِ نامه‌ها نیز راه یافته، در قالب منشورات مرکز بررسی اسناد تاریخی منتشر شده‌اند؛ مانند مکاتبه آن مرحوم با آیت‌الدین بهاءالدین محلاتی(1360-1276ش).[2] دسترسی به این نامه‌ها و محتوای آن‌ها، معمولاً موضوع مکاتبه ساواک استان‌ها با اداره کل سوم و ساواک قم می‌شد. در یکی از این نامه‌ها آیت‌الله شیخ احمد جنتی (متولد 1305ش) که به اسدآباد همدان تبعید شده بود،[3] حجت‌الاسلام زمانی را به دلیل انتشار کتاب چهارصد حدیث مورد انتقاد قرار داد. این نامه به پرونده آیت‌الله جنتی راه نیافت و در کتاب آیت‌الله احمد جنتی به روایت اسناد ساواک از سلسله انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی‌(تهران، 1397) نیامده است. یکی دیگر از این اسناد در پرونده سید احمد کمالی (ش: 8027) نگه‌داری می‌شده و گزارشی است درباره مکاتبه کمالی از تهران‌ (خیابان ناصرخسرو، خیابان دارائی) با مرحوم زمانی در قم.[4] در برخی گزارش‌های ساواک درباره روحانیون انقلابی مانند حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی (1360-1301ش)، به حجت‌الاسلام زمانی نیز اشاره شده است. مرحوم ربانی شیرازی که تحت مراقبت ساواک قرار داشت، در اداره کل سوم دارای پرونده شماره 12550 بود و با انتشار اسناد آن پرونده در شمار سلسله منشورات مرکز بررسی اسناد تاریخی، محقق این فرصت را یافته است تا برخی اسناد مربوط به فعالیت‌های مرحوم زمانی را در این کتاب بیابد.[5] نمونه دیگر، راه یافتن اسنادی درباره حجت‌الاسلام زمانی به پرونده آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی (متولد 1305) است؛ گزارش ساواک درباره اختلاف اعضای هیئت تحریریه مکتب اسلام (تأسیس: 1337ش) با آیت‌الله سید محمدکاظم شریعتمداری (365-1284ش) از آن جمله است که بخش عمده‌ای از آن مربوط به مرحوم زمانی بود.[6]

تعدادی از اسناد این پرونده، گزارش بازرسی از منازل مخالفان حکومت است. این بازرسی‌ها به تشخیص دایره امنیت داخلی ساواک و اغلب برای کشف اسناد و مدارک مضره (انقلابی) صورت می‌گرفت و نتیجه آن در قالب گزارشی مکتوب تنظیم می‌شد. فهرست مکتوبات به دست آمده مانند کتاب و اعلامیه به این گزارش ضمیمه می‌شد. این گزارش‌ها به این دلیل به پرونده حجت‌الاسلام زمانی راه یافته‌اند که تعدادی از تألیفات وی را ساواک در شمار کتب مضره گنجانده بود.

تعدادی از مکاتبات اداره کل سوم با ساواک استان‌ها، درباره کتب مضره است که برخی آثار مرحوم زمانی در عداد آن‌ها بود. بررسی کتب مشکوک و قرار دادن یا ندادن آن‌ها در فهرست کتب مضره، تابع سازوکاری بود که برخی بخش‌های اداره کل سوم مانند 347 و 312 در آن نقش اساسی داشتند.[7] گنجاندن کتب در فهرست مذکور، معمولاً به دلیل محتوای ضدحکومتی آن‌ها بود. این کتب به دلیل چنین محتواهایی، اغلب با استفاده از روش‌های مختلف برای دور زدن روال مرسوم انتشار، چاپ می‌شدند و ساواک، شهربانی و وزارت‌خانه‌های مرتبط با چاپ و نشر کتاب، تلاش می‌کردند مانع توزیع و انتشار مجدد آن‌ها شوند. ساواک برای این کتب پرونده‌ای ویژه تشکیل داده بود که با شماره‌های 473612 و ک /1117 در اداره کل سوم نگه‌داری می‌شد. برخی از اسناد مربوط به حجت‌الاسلام زمانی که در پرونده انفرادی وی وجود ندارد، از پرونده کتب مضره سردرآورده است. بنابراین مطالعه پرونده کتب مضره که بیش از 600 برگ سند در آن مضبوط است، برای فهم سرنوشت آثار آن مرحوم و کیفیت برخورد ساواک با آن‌ها مهم است. پیش از این، علی‌رضا کمری در پرونـده‌ کتب مضره مذهبی گزارشی را درباره این پرونده منتشر کرده و برخی خطوط اصلی آن را توضیح داده است.[8]

در برخی پرونده‌ها مانند پرونده روحانیون بوشهر (کلاسه 161134)، اسنادی درباره ترویج آثار حجت‌الاسلام زمانی در جلسات روحانیون دیده می‌شود. گاهی همین اسناد علاوه بر کلاسه‌های موضوعی و گروهی به پرونده‌های انفرادی نیز راه می‌یافت. [9] با انتشار برخی اسناد ساواک در قالب مجموعه انقلاب اسلامی در استان‌ها مانند اسناد استان‌های بوشهر، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سمنان، گیلان، مازندران و همدان در قالب منشورات مرکز بررسی اسناد تاریخی، می‌توان گستره توزیع جغرافیایی آثار آن مرحوم و نشر آن‌ها در مناطق مختلف کشور را شناسایی کرد. بازسازی کامل‌تر شبکه روابط وی با روحانیون مخالف حکومت در مناطق مختلف کشور نیز با کمک اسناد منتشر شده روحانیون انقلابی مانند مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواک از سلسله انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی ممکن است.

آقای قاسم تبریزی در پیام بهارستان به سیر در زندگی و مبارزات حجت‌الاسلام مصطفی زمانی پرداخته است.[10] رسول جعفریان نیز در نوشتار یادی از مرحوم مصطفی زمانی آثار وی را دسته‌بندی و خطوط کلی آن‌ها را توصیف کرده است.[11] وی در این نوشتار به یادواره و کتابنامه استاد مصطفی زمانی استناد کرده است. این کتاب را ب‌ن‌ی‌اد ف‌ره‌ن‌گ‌ی اس‌لام در سال 1372 منتشر کرد.[12]

 

از نجف‌آباد تا قم

حجت‌الاسلام مصطفی زمانی در سال 1313ش /1353ق در نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد. در این سال‌ها حکومت مصمم به پیگیری قوانین کشف حجاب زنان و متحدالشکل کردن لباس مردان بود.[13] او هفت ساله بود که قوای متفقین ایران را در 1320ش اشغال کردند؛ رضاشاه را از تخت سلطنت به زیر کشیدند و پسرش را به جای او نشاندند. دومین دهه زندگی او با پدید آمدن یک دوره فضای باز و متشتت در عرصه سیاسی و به ویژه فعالیت‌های احزاب و مطبوعات همزمان بود. حجت‌الاسلام زمانی همزمان با گذراندن دوره تحصیلات عمومی، به کار اشتغال داشت. او در نجف‌آباد تحت تعالیم استادش آیت‌الله شیخ ابراهیم ریاضی نجف‌آبادی (1374-1317ق /1333-1279ش)[14] به تکمیل دانش ادبی خود پرداخت. شیخ ابراهیم ریاضی پس از پنج سال، کار ساخت مدرسه علمیه نجف‌آباد را در 1325 به پایان برده بود.[15] آخرین سال‌های نوجوانی‌ آقا مصطفی، مقارن با وقایع نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران و سپس کودتای فضل‌الله زاهدی علیه دولت دکتر محمد مصدق در مرداد 1332بود.

او در 17 سالگی  در سال 1330ش محضر استادش شیخ ابراهیم را به قصد قم ترک گفت و به این شهر هجرت کرد. مصطفی زمانی در قم به محضر استادان بزرگ این شهر رفت و از حضرات آیات محمدتقی ستوده (1378-1300ش)،[16] حسین نوری همدانی(متولد 1304ش)، مصطفی اعتمادی تبریزی(1394-1304) و علی فیض مشکینی (1386-1300ش) بهره‌ها برد. او دو سال پای درس خارج مرحوم آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی (1340-1254ش) نشست و هشت سال از عمر خویش را مصروف تلمذ در محضر امام خمینی و فراگرفتن درس خارج کرد. این دوره چند سالی به درازا کشید و به مقدمه‌ای از یک دوره جدید در تاریخ زندگی او بدل گشت. در اواخر این دوره حوادث مهمی در قم یکی پس از دیگری روی نمود و دوره جدید زندگی حجت‌الاسلام زمانی را با نهضت امام و جنبش اسلامی ایشان پیوند داد. بدین سان آقا مصطفی زمانی سی‌ساله عضوی از نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی شد. او به صف مبارزه پیوست و فعالیت خود را در قالب شرکت در مجمع علمی اسلام، تأسیس انتشارات پیام اسلام و تألیف آثار متعدد پی گرفت.

 

مجمع علمی اسلام‌شناسی

مجمع علمی اسلام شناسی را شهید آیت‌الله محمد مفتح روحانی 34 ساله همدانی در اوایل دهه 40 بنیان نهاده بود. به گزارش ساواک قم (21ه‌) آیت‌الله مفتح (1358-1307ش) به منظور سامان دادن به پژوهش‌های اسلام‌شناسی و برای آشنایی افراد و اعضا با سبک نویسندگی و ادبیات فارسی، این مجمع را بنیان گذاشته بود. حجت‌الاسلام زمانی، یکی از اعضای این مجمع بود که جلسات آن به صورت هفتگی در روزهای پنجشنبه برگزار می‌شد. او در جلسات مجمع در چاپخانه حکمت قم که متعلق به یحیی برقعی بود شرکت می‌کرد.

اعضای مجمع آثاری را که در دست ترجمه یا تألیف داشتند، به مجمع می‌آوردند تا مورد بررسی قرار گیرد و درباره آن‌ها با اعضا گفت‌وگو و مشورت کنند. آیت‌الله مفتح در این جلسات، قواعد انشاء و نویسندگی را تدریس می‌کرد و طرف مشورت اعضا در تألیف و ترجمه آثارشان بود. وی در بازجویی به ساواک گفته بود که چون وقت جلسات مجمع کم بود، چند صفحه از نوشته‌های اعضا خوانده می‌شد تا در صورت لزوم آن‌ها را تصحیح و اغلاط ادبی‌شان را اصلاح کنند.[17]

نشریات این جلسه به صورت کتاب منتشر می‌شد و آیت‌الله مفتح بر اغلب آن‌ها مقدمه می‌نوشت. اداره کل سوم (316) از ساواک قم خواسته بود که هدف این جلسات روشن شود و برای اعضا و نشریات و تبلیغات آن‌ها محدودیت‌هایی ایجاد شود. دستور اداره کل سوم آن بود که به مسئول چاپخانه حکمت نیز شدیداً تذکر بدهند و تهدید کنند که در صورت مبادرت به انتشار آثار این افراد که خلاف مصالح مملکتی و حاوی مطالب تحریک‌کننده است، شدیداً تحت تعقیب قرار خواهد گرفت و چاپخانه‌اش تعطیل خواهد شد.[18]

در یک ارزیابی ساواک درباره روش کار مؤلفان و مترجمانی که آثارشان در مجمع علمی اسلام‌شناسی منتشر می‌شد آمده است که آن‌ها «نظرات انتقادی خودی را به نحو مکارانه‌ای در لباس داستان‌های مذهبی با شدت هر چه تمام‌تر عنوان نموده و با این حربه زبان به انتقاد از روش دولت نسبت به جامعه مذهبی گشوده‌اند؛ تا جایی که از تحریک و ترغیب خواننده به مبارزه با رژیم کوتاهی نمی‌نمایند.»[19] 

در این سال‌ها نهضت امام تازه جوانه زده بود. مقاومت در برابر تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، یک پیروزی مهم برای روحانیت بود. مخالفت با اصول شش‌گانه (6 بهمن 1341)، فاجعه فیضیه (فرورودین 1342)، سخنرانی امام خمینی در روز عاشورا (13 خرداد 1342) و دستگیری ایشان و قیام پانزده خرداد وقایع مهمی بودند که یکی پس از دیگری به فاصله‌ای کوتاه رخ نمودند و سنگ بنای نهضتی بزرگ شدند که مقدر بود پس از پانزده سال نظام شاهنشاهی را سرنگون کند. حجت‌الاسلام مصطفی زمانی که به هنگام تبعید امام خمینی متعاقب سخنرانی ایشان علیه کاپیتولاسیون در سال 1343، سی سال داشت، از نخستین روزها با نهضت امام پیوند خورده بود.

 

سخنرانی در زادگاه رهبر نهضت حضرت امام خمینی

حجت‌الاسلام مصطفی زمانی در محرم سال 1383ق/خرداد 1342 به آبادان رفته بود. محرمی که با سال‌های پیش تفاوت داشت و رویارویی روحانیت به رهبری امام با دستگاه حکومت به مرحله حادی رسیده بود. در این زمان روحانیون به شهرها و نواحی مختلف اعزام شده بودند تا پیام آغاز یک نهضت را به مردم برسانند. آن مرحوم در دوازده محرم در آبادان خبر دستگیری امام خمینی را شنید؛ «بنده و سایر طلاب‌ها وصیت‌نامه خود را نوشته و آماده همه‌گونه جانبازی شدیم.»[20] یک گزارش در سال 1343 ارادت و پیوند وی با نهضت امام را نشان می‌دهد. این گزارش را استوار دوم محمدی از شهربانی خمین نوشته است و موضوع آن سخنرانی حجت‌الاسلام زمانی در 4 تیر 1343 در مسجد جامع خمین است. او در این سخنرانی از دستگیری امام خمینی در قم سخن گفت: «یک عده لات سوار بر ماشین در خیابان‌های قم شعار می‌دادند مفتخوری تمام شد.» مرحوم زمانی سپس از فاصله طبقاتی و یک عده از مردمی سخن گفت که «سر گرسنه بر بالین می‌گذارند و عده‌ای دیگر که با حقوق زیاد به خوشگذرانی مشغول هستند.»[21] این بخش از سخنرانی وی که استوار محمدی بر آن انگشت نهاده بود، با سخنرانی امام خمینی در 13 خرداد 1342 (عاشورای 1383) در پیوند بود. امام خمینی در آن سخنرانی در پاسخ به شعار مفتخوری روحانیون گفته بودند که«آن روزی که آن رفراندم غلط انجام گرفت، در کوچه‌های قم، در مرکز روحانیت، چند نفر از اراذل و اوباش و بچه‌ها را راه انداختند و در اتومبیل‌ها نشاندند که بگویند مفتخوری تمام شد، پلوخوری تمام شد.»[22]

حجت‌الاسلام زمانی مبارزه را ادامه داد و نامه سرگشاده علماء حوزه علمیه فضلاء و مدرسین حوزه علمیه قم به هیئت دولت را امضاء کرد. این نامه که در 21 مهر 1342 نوشته شد و در محافل روحانی تهران توزیع گردید، با یادآوری حوادث بهار 1342، عزم روحانیون برای ادامه مبارزه را نشان می‌داد. در این نامه آمده بود که «حوادث سال گذشته و رنج‌ها و ناراحتی‌ها که در نتیجه مبارزه با بدعت‌ها از طرف دولت متوجه حوزه شد و قربانی‌ها که داد؛ برخلاف آن‌چه کوته‌فکران تصور می‌کردند کوچک‌ترین تأثیری در اراده آهنین افراد این حوزه و دانشجویان مکتب جعفری ننمود و همه با عشق و شوق فراوان به مرکز برگشته و برای ادامه تحصیلات و انجام وظائف دینی همچنان آماده شده‌اند.»[23]

حجت‌الاسلام زمانی در سخنرانی دیگری در مسجد جامع خمین، وجهه انقلابی خود را نشان داد و آشکارا از آمادگی برای مبارزه سخن گفت. او در این سخنرانی که خلاف قانون و تحریک‌آمیز توصیف شده است گفت که «عمامه طلاب به منزله کفن آن‌ها است.»[24] محمدصادق وکیل باشی متصدی شعبه آگاهی در مسجد جامع خمین، گزارش دیگری از سخنرانی وی در روز 10 /4 /1343 (مصادف با روز اربعین: 20 صفر 1384ق) را ثبت کرده است. مرحوم زمانی در منبر از مردم خواسته بود که «از دین و قرآن و مرجع تقلید پشتیبانی کنند زیرا قصد برخی، نابودی دین اسلام و حاکم کردن مذاهب دیگر است.» اشارات وی نشان می‌داد که شب قبل، شهربانی خمین، با روحانیون درباره مجالس سوگواری اربعین صحبت کرده و لابد برای آن‌ها خط و نشان کشیده بود که چنین و چنان بگویند. نکته مهم این گزارش آن بود که «کمیسیون روحانیون در شب روز مذکور منزل برادران خمینی به نام سید مرتضی پسندیده و سید نورالدین هندی تشکیل و تمام برنامه‌ریزی‌ها در آن‌جا انجام شده بود.» این اشاره نشان می‌دهد که حجت‌الاسلام مصطفی زمانی در سال‌های آغاز نهضت با خانواده امام در ارتباط بوده و به دعوت آن‌ها در خمین منبر رفته است. پس از ارسال این گزارش، دستور رسید که «تذکرات لازم را به آقای زمانی بدهند؛ او باید در حیطه امور مذهبی سخنرانی کند و آگاه باشد که در صورت لغزش، مورد تعقیب قرار خواهد گرفت.»[25] حجت‌الاسلام زمانی در سخنرانی خود در خمین، تلویحاً به فشارهای دستگاه بر وعاظ اشاره کرد و گفت که «بیش از این اجازه گفتن مطالب دیگر را ندارد.» او در سخنرانی خود از سیاست دستگاه‌های دولتی برای تهدید وعاظ و تحدید منابر آن‌ها سخن گفت.[26]

سروان عزت‌الله فرتاش جانشین رئیس شهربانی خمین در 23 تیر 1343، به ساواک قم نوشته است که اشخاص خیرخواه و مأمورین شهربانی از آقای زمانی خواسته بودند که در منبر فقط از امور مذهبی و ذکر مصیبت آل عبا سخن بگوید و وارد موضوعات سیاسی و تحریک‌آمیز نشود؛ اما وی«تحت تأثیر تحریکات برادران خمینی و استظهار ازدحام جمعیت قرار گرفت»، علی‌رغم تذکرات مأمورین شهربانی، وارد موضوعات سیاسی شد و «به گفتار خلاف مقررات خود ادامه داد.» پس از این سخنرانی‌ها، شهربانی خمین درصدد دستگیر حجت‌الاسلام زمانی برآمد؛ اما مأمورین شهربانی دیر به محل رسیدند و مرغ از قفس پریده بود.[27]

 

امضای اعلامیه‌ها در حمایت از نهضت امام خمینی

در سال‌های 1343 و 1344، نام حجت‌الاسلام مصطفی زمانی در شمار امضاءکنندگان دو نامه سرگشاده دیگر دیده می‌شود. در اسفند 1343 جمعی از حجج اسلام و محصلین اصفهانی حوزه علمیه قم به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر، نامه‌ای سرگشاده نوشتند.[28] در 30 آبان 1344، نامه سرگشاده دیگری را جمعی از حجج اسلام و فضلاء حوزه علمیه قم به نخست‌وزیر نگاشتند؛ موضوع نامه اخیر اعتراض به تبعید امام خمینی به خارج از کشور بود. در این نامه آمده بود که «ملت ایران نمی‌تواند ببیند مرجع تقلید و پیشوای مذهبی خود در تبعید و سایر رهبران ملی محدود بوده باشند و با این حال ساکت نشسته به کارهای هیأت حاکمه صحه گذارند.» آن‌ها نوشته بودند که «شما خیال نکنید با انتقال حضرت آیت‌الله‌العظمی آقای خمینی از ترکیه به عراق می‌شود احساسات افروخته این ملت را خاموش کرد؛ ادامه تبعید حضرت آیت‌الله خمینی در هر جا و به هر صورتی که باشد مایه ناراحتی و خشم عموم ملت است.» آن‌ها هشدار داده بودند «حکومت‌هایی که پایه آن بر ظلم و ستم به ملت است بقا و ثباتی ندارد.»[29]

 

رابطه با روحانیون انقلابی

با کمک اسناد ساواک می‌توان شبکه‌ای از روحانیون و فعالان مذهبی را ترسیم کرد که حجت‌الاسلام زمانی با آن‌ها در ارتباط بود. یکی از این افراد، آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی پیشنمار مسجد موسی بن جعفر(ع) در خیابان غیاثی تهران بود. مرحوم زمانی به این مسجد رفت و آمد می‌کرد. ساواک جنوب شرق تهران در فروردین 1347 نوشت که وی گاه‌گاهی به تهران می‌آید و با آیت‌الله سعیدی ملاقات می‌کند.[30] بنا بر یکی از اسناد، فرش‌فروشی جعفری نزدیک مسجد قیاسی(غیاثی) از آشنایان آیت‌الله سعیدی بود[31] و احتمالاً هنگامی که مرحوم زمانی نمی‌توانست آیت‌الله سعیدی را پیدا کند، به فرش‌فروشی جعفری می‌رفت تا خبری از آیت‌الله سعیدی بگیرد.

ساواک تهران از ساواک جنوب‌شرق این شهر خواست با زیرپاکشی از آیت‌الله سعیدی درباره مشخصات و شغل صاحب‌الزمانی (زمانی) کسب خبر کند. بنابراین سند، حسین نوری همدانی به ملاقات سعیدی در منزل وی در خیابان قیاسی (غیاثی) ایستگاه درختی می‌رفت و صاحب‌الزمانی نیز با آن‌ها مرتبط بود.[32] یکی از منابع ساواک که به آیت‌الله سعیدی نزدیک بود[33] توانست به طور غیرمحسوس از وی، اطلاعاتی درباره حجت‌الاسلام زمانی کسب کند. این منبع دریافته بود که حسین نوری از نویسندگان مجله مکتب اسلام با حجت‌الاسلام زمانی و آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی همکاری نزدیک دارد.[34] گزارش‌های بعدی نشان داد که حسین نوری، همان آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی است؛ یک گزارش دیگر مشعر بر این بود که آیت‌الله العظمی نوری همدانی، از مدرسین حوزه علمیه قم ضمن صحبت در مورد عدم ترقی روحانیت در ایران توصیه کرده بود که «برای مزید اطلاع، به نوشته‌های حجت‌الاسلام زمانی مراجعه کنید.»[35]

گزارشی از ساواک قم در آبان 1348 نشان می‌دهد که حجت‌الاسلام زمانی با آیت‌الله سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی (1369-1276ش) در ارتباط بوده است. منبع پس از یک گفت‌وگوی خصوصی با آقای زمانی از قول وی نوشته بود که آیت‌الله نجفی از نیامدن شاه به قم خوشحال است؛ زیرا دوست نداشته که به ملاقات وی برود. جوّ به اندازه‌ای علیه خانواده سلطنتی سنگین بود که در سفرهای شاه به قم، آیات عظام با اکراه به دیدن وی می‌رفتند؛ زیرا طلاب این موضوع را برنمی‌تافتند و معلوم نبود نسبت به این رفتار چه واکنشی نشان دهند.[36]

در 1347 روابط صاحب‌الزمانی[37] (حجت‌الاسلام زمانی) با آیت‌الله سید محمود طالقانی توجه ساواک تهران را به خود جلب کرد و آن ساواک از اداره کل سوم خواست که از طریق ساواک قم، این موضوع پیگیری شود.[38] اما اداره کل سوم پاسخ داد چون این تماس در تهران صورت گرفته است بنابراین باید به طور غیرمحسوس توسط ساواک تهران پیگیری شود. لذا از آن اداره کل خواست از طریق سایر منابع این موضوع را پیگیری کند.[39] با این حال ارتباط وی با آیت‌الله طالقانی به دلیل روحانی بودن، امری عادی تلقی می‌شد.[40] مرحوم زمانی در تماسی تلفنی به آیت‌الله طالقانی خبر داد که آیت‌الله حسین نوری همدانی در منزل آیت‌الله سعیدی در خیابان غیاثی مسجد موسی بن جعفر است. در این مکالمه درباره چند روحانی سخن رفت که دستگیر و زندانی شده بودند؛ «غیوری[41] را به زندان انفرادی بدون ملاقات برده بودند، آیت‌الله سعیدی در غیرانفرادی بود و هاشمی به زودی آزاد می‌شد.» آقای زمانی از ملاقات خود با علی بابایی گفت و اشاره کرد که «به غیر از رحمانی بقیه آزاد شده‌اند.»[42] کنترل این تماس تلفنی مورد توجه اداره کل سوم قرار گرفت و آن اداره کل، با ارسال برگه ارزیابی خبر از ساواک تهران خواست خبر منبع شاهد[43] درباره ارتباط حجت‌الاسلام زمانی با آیت‌الله طالقانی و مذاکرات آن‌ها در خصوص زندانیان، تحقیقات کاملی انجام دهد که روشن‌کننده واقعیت باشد و نتیجه را با خلاصه‌ای از سوابق و مشخصات وی ارسال نماید.[44]

در آبان سال 1346، یکی از همکاران افتخاری ساواک، این احتمال را مطرح کرد که حجت‌الاسلام زمانی در رفت و آمد به تهران، احتمالاً اعلامیه «عزایی به نام جشن»[45] را با خود همراه آورده باشد.[46] مکاتبات بعدی اداره کل سوم (316) و ساواک تهران، نشان داد که در این باره مدرک مستندی به دست ساواک نیامده است. با این حال ساواک تهران، عزم خود را جزم کرده بود که فعالیت‌های آقای زمانی را تا حد امکان زیر نظر بگیرد.[47] عطف به چنین سوابقی، در سال 1346 نام وی در شمار وعاظ ممنوع‌المنبر قرار گرفت.[48]

در سال 1347، حجت‌الاسلام مصطفی زمانی از طرفداران سرسخت امام خمینی به شمار می‌آمد؛ وی در این سال در خیابان چهارمردان قم منزل داشت و به کتابفروشی قم رفت‌وآمد می‌کرد.[49] گزارش دیگری به روابط وی با برخی روحانیون مانند شیخ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی (1395-1313ش) و عبدالرحیم ربانی شیرازی اشاره دارد.[50] در اسفند ماه ساواک قم گزارش داد که حجت‌الاسلام مصطفی زمانی و «عده زیادی از طلاب ناراحت (انقلابی) و طرفدار خمینی» در مجلس ختم درگذشت مادر عباس کریمی رئیس سابق اداره اوقاف قم در مسجد اعتضادالدوله شرکت کرده‌اند.[51]

بنا بر گزارش دیگری مربوط به همین سال (1347ش)، شیخ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی که به قصد زیارت به قم رفته بود، همراه با حجت‌الاسلام زمانی و شیخ حسن صانعی (402-1313ش) به منزل مرحوم ربانی شیرازی رفته بودند. بنا بر گزارش مذکور، اعمال و رفتار آقای ربانی شیرازی تحت مراقبت ساواک قرار داشت و سوابق وی نشان می‌داد که افراد ناراحت (انقلابی) به منزل وی رفت و آمد می‌کنند. [52] گزارش دیگری وی را در ارتباط با روحانیون ناراحت (انقلابی) و طرفدار امام خمینی نشان می‌دهد؛ شرکت شیخ مرتضی حائری یزدی (1295-1364ش)، آیت‌الله علی‌اکبر فیض مشکینی، شیخ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، آیت‌‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی و حجت‌الاسلام زمانی در یک مجلس عزا در مسجد اعتضادالدوله قم توجه ساواک را به خود جلب کرده بود.[53]

مرحوم مصطفی زمانی با شیخ محمدعلی روحانی‌فرد (1364-1325ش)[54] نیز در ارتباط بود. روحانی‌فر در سال 1349، در حجره‌اش در مدرسه عمادیه گرگان[55] به شیخ عبدالنبی احمدی روحانی گرگانی (1378-1322ش)[56] گفته بود که به همراه حجت‌الاسلام زمانی در یک گروه تحریر مقالات عضو است. وی گفته بود که ساواک قم مقالات آن‌ها را جمع نموده و مانع انتشار آن‌ها شده است. از این سند برمی‌آید که در این زمان میان حجت‌الاسلام زمانی و آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی نقار و کدورتی روی نموده بود؛ روحانی‌فرد به شیخ عبدالنبی گفته بود که «عضو گروه نویسندگانی است که با آیت‌الله مکارم کار می‌کنند. اما اگر آقای مکارم متوجه می‌شد که آقای روحانی فرد با حجت‌الاسلام زمانی دوست است، او را به جمع مذکور راه نمی‌داد.»[57] احتمالاً اختلاف و دودستگی میان روحانیون بالا گرفته و مرحوم زمانی به جبهه‌ مخالف آیت‌الله مکارم پیوسته بود. در سال 1350 برخی روحانیون پایتخت جزوه‌های کوچکی را که در قم تکثیر شده بود، میان خود رد و بدل می‌کردند. این جزوه، اعلامیه امام خمینی خطاب به زائرین بیت‌الله الحرام بود[58] که در مراسم حج سال گذشته در مکه پخش شده بود. گفته می‌شد آقای زمانی در جریان تکثیر و پخش این اعلامیه‌ها قرار دارد.[59]

 

همکاری حجت‌الاسلام زمانی در دارالتبلیغ اسلامی

دارالتبلیغ را آیت‌الله سید محمدکاظم شریعتمداری (1284-1365ش) بنا نهاده بود و حجت‌الاسلام زمانی با ایشان و دارالتبلیغ در ارتباط بود.[60] در اردیبهشت 1348، منبع 1708 ساواک تهران از شمس فراهانی[61] نقل کرده بود که حجت‌الاسلام زمانی در نزد آیت‌الله شریعتمداری جایگاهی دارد و آقای شریعتمداری از وی برای کار در دارالتبلیغ دعوت کرده است. شمس فراهانی از مرحوم زمانی شنیده بود که آیت‌الله شریعتمداری دست او را برای نوشتن مقاله بازگذاشته و به وی گفته است «هر چه دلش خواست می‌تواند بنویسد.»[62]

در بهار 1348، حمایت‌های آیت‌الله شریعتمداری از حجت‌الاسلام زمانی مشکل‌ساز شد. آیت‌الله شریعتمداری، نام کتابخانه مکتب اسلام را به کتابخانه دارالتبلیغ تغییر داده و حجت‌الاسلام زمانی را به ریاست آن برگزیده بود. او از اعضای هیئت تحریریه مکتب اسلام خواسته بود که نوشته‌های آقای زمانی را در آن مجله منتشر کنند. اقدامات آیت‌الله شریعتمداری مورد انتقاد حجت‌الاسلام سیدهادی خسروشاهی (1398-1317ش)، حجت‌الاسلام غلامرضا (رضا) گلسرخی (1369-131)،[63] آیت‌الله جعفر سبحانی (متولد 1308، تبریز) و آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی قرار گرفت؛ در نتیجه این انتقادات، مرحوم زمانی از ریاست کتابخانه دارالتبلیغ عزل شد؛ اما روابط منتقدان با آیت‌الله شریعتمداری بر مدار سابق بود و تنها مرحوم خسروشاهی برای آشتی به دیدار او رفت.[64] ظاهراً اختلاف جدی‌تر و بیش‌تر از یک اختلاف ساده بود؛ بنا بر یکی از گزارش‌های ساواک، آیت‌الله شریعتمداری درباره آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی گفته بود «چون آقای مکارم شیرازی را رئیس هیئت مدیره دارالتبلیغ نکردند ناراحت شده است و موقعی که شاه تلگراف تسلیت برای درگذشت آیت‌الله سید محسن حکیم (1390-1306ق/ 1349-1268ش)[65] را به وی (شریعتمداری) مخابره کرد، مکارم و شیخ مرتضی مطهری از دارالتبلیغ رفتند و فکر کردند که با این عمل لطمه‌ای به او می‌خورد ولی برای تدریس دو نفر را به جای آن‌ها دعوت کرده است.»[66]

 

شهید جاوید و شهید آگاه

انتشار کتاب شهید جاوید نوشته حجت‌الاسلام نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی (1303-1385ش) در سال 1349ش، مخالفت‌ها و موافقت‌هایی را در روحانیون و طلاب قم برانگیخت. تقریظ آیات علی‌اکبر فیض مشکینی و حسینعلی منتظری (388-1301ش) بر این کتاب با اعتراض مخالفان روبه‌رو شد. در چنین جوّی و در مقابله با نوشته صالحی نجف‌آبادی، کتاب «شهید آگاه و رهبر نجات‌بخش اسلام» اثر آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی (1400-1297ش)[67] منتشر شد. دو گروه رویاروی هم ایستاده و از آثار و افکار جبهه مقابل انتقاد می‌کردند. در چنین شرایطی ساواک تصمیم گرفت به اختلافات دامن بزند.[68]

از یک گزارش برمی‌آید که حجت‌الاسلام زمانی که در گزارش‌ها، از روحانیون طرفدار امام خمینی معرفی شده است و شاید انتظار می‌رفت در جبهه موافقان آیت‌الله صالحی نجف‌آبادی باشد، در این زمان به جبهه مخالفین وی پیوسته بود. مرحوم زمانی، در این ایام به دلیل انتشار کتاب الله‌اکبر (نماز: گفتگو با خدا) گرفتار ساواک گشته و تازه آزاد شده بود؛[69] از این رو، دوستانش به دیدن وی می‌رفتند. اما مرحوم صالحی نجف‌آبادی به ملاقات حجت‌الاسلام زمانی نرفت زیرا وی به جناح آیت‌الله گلپایگانی نزدیک شده بود. از وی نقل شده است که «زمانی را تطمیع کرده‌اند؛ لذا هنوز به دیدن او نرفته‌ام تا ببینم بعد چه می‌شود.»[70]

 

نامه آیت‌الله احمد جنتی

پس از انتشار کتاب چهارصد حدیث در سال 1353، کتاب مورد انتقاد طرفداران امام خمینی قرار گرفت. برخی می‌گفتند این کتاب با همکاری دستگاه منتشر شده است. احمد جنتی نیز این کتاب را مورد انتقاد قرار داد و نامه‌ای به حجت‌الاسلام زمانی نوشت. این نامه را ساواک به دست آورد و در صدد برآمد از این اختلافات استفاده کند. آیت‌الله جنتی در این زمان بنا بر رأی کمیسیون امنیت اجتماعی به سه سال تبعید در همدان محکوم شده بود. ساواک قصد داشت با احضار آیت‌الله جنتی به گونه‌ای رفتار کند که وی تصور کند حجت‌الاسلام زمانی با دستگاه در ارتباط است.[71] نامه آیت‌الله جنتی حاوی ایراداتی به ترجمه و گزینش احادیث بود. دوستی که نزد ایشان رفته بود، از این کتاب انتقاد کرده بود. پس از شرح ماجرا، آیت‌الله جنتی نگران شد. روزهای بعد از ناحیه دیگری هم به وی اعتراض شد. پس از مدتی جزوه به دست شیخ احمد رسید و با مطالعه، اعتراضات را به‌حق یافت و اشکالات بیشتری از آن‌چه شنیده بود در آن یافت. او متوجه شد که «کار افلاس علمی و ورشکستگی اخلاقی سخت بالا گرفته است.»

شیخ احمد جنتی به حجت‌الاسلام زمانی نوشت که «نمی‌دانم چه مجوزی دارد که حدیثی را از لابه‌لای کتابی درآورند و به صورت مستقل با ترجمه فلان و تهذیب فلان منتشر کنند که قهراً معنای این عنوان این است که دو نفر این حدیث را به طور استقلال یکی را تهذیب یا تنظیم کرده و دیگری ترجمه»؛ لذا صدای اعتراض‌ها برآمده بود که چرا آیت‌الله جنتی، چنین کاری کرده است؟ «در صورتی که روح مترجم لااقل کوچک‌ترین اطلاعی از آن نداشت.» از این فقره برمی‌آید که بخشی از اعتراضات به آیت‌الله جنتی بوده و مرحوم زمانی کار را به گونه‌ای تنظیم کرده بود که گویی شیخ احمد جنتی هم در این کار به عنوان مترجم با وی شریک بوده است. او نوشته بود «قسمتی از حدیث را حذف کرده‌اید در حالی که روح مترجم از این کار بی‌خبر است؛ آفرین بر این امانت‌داری، قریب 21 مورد اضافاتی به عنوان تفسیر، توضیح یا توجیه افزوده‌اند در حالی که مترجم از این موضوع بی‌خبر است در حالی که اگر با مترجم هماهنگ می‌کردند او با برخی از آن‌ها موافقت نمی‌کرد. قریب هشت مورد ترجمه تحریف شده؛ اگر چه از جهت معنی کم‌تفاوت است اما با رعایت امانت هیچ سازگار نیست.» اعتراض آیت‌الله این بود که آیا در وضع موجود، اسلام را پیام همین است که «نوره چه خاصیت دارد و آمیزش در کدام شب مستحب است و مسائلی از این قبیل؟!! و باز نفهمیدم علت انتخاب این حدیث برای چهلمین نشریه و سر این که حدیث چهارصد فقره‌ای به نام چهارصد حدیث معرفی شده چیست؟ و اصولاً علت انتخاب و استخراج این حدیث از کتاب نصایح و ذکر نام تهذیب‌کننده و مترجم چه بوده است؟»

 

ماجرای شهر تاریک

در اواخر بهار و اوایل تابستان 1354، ساواک، حجت‌الاسلام مصطفی زمانی مدیر انتشاراتی پیام اسلام را احضار کرد و درباره اظهارات آقای سید ضیاءالدین تنکابنی (دبیر دبیرستان‌های بروجرد؛ در ساواک پرونده انفرادی شماره 94213 داشت.)[72] مورد بازجویی قرار داد. درباره تنکابنی پای ساواک لرستان در میان بود[73] و موضوع به یک جزوه موسوم به شهر تاریک برمی‌گشت؛ که داستانی انتقادی و تحریک‌آمیز درباره وضع نابسامان یک فرد نیازمند و متکدی بود[74] و با نام رمز طوفان، به تمام شهیدان و مجاهدان تقدیم شده بود.[75] سید ضیاءالدین تنکابنی در 14 و 16 مرداد 1353 در غیاب مرحوم زمانی به مؤسسه انتشاراتی پیام اسلام مراجعه کرده و 32 کتاب دارای شماره رسمی و اجازه نشر را خریداری کرده بود. وی به ساواک لرستان گفته بود که جزوه شهر تاریک را از حجت‌الاسلام زمانی گرفته است. مرحوم زمانی را بابت این جزوه به ساواک بردند؛ او در بازجویی، سابقه روشن 4 ساله مؤسسه و هشت ساله مطبوعاتی خود را یادآوری کرد و نوشت که احتمالاً تنکابنی از جواب رد برای چاپ جزوه مذکور ناراحت شده و آن را به وی منسوب کرده است.[76] بالاخره ساواک لرستان در 10 خرداد 1353 به اداره کل سوم نوشت که تنکابنی جزوه شهر تاریک را به آقای زمانی داده تا در صورت امکان تکثیر و پخش کند.[77] اما چون تنکابنی[78] گفته بود که جزواتی معدود را به آن مرحوم داده است، ساواک لرستان به اداره کل سوم نوشت که دستگیری و اعزام وی به لرستان لزومی ندارد.[79] با این‌حال، ساواک قم در 20 آذر 1353 به دستور اداره کل سوم[80] منزل و محل کار حجت‌الاسلام زمانی را بازرسی کرد اما مدارک مضره‌ای به دست نیاورد. این ماجرا، بدین گونه ختم به خیر شد و آن مرحوم از قید و بند بی‌دلیل رست.

 

روابط حجت‌الاسلام زمانی با حجت‌الاسلام زین‌العابدین قربانی

در سال 1352، حجت‌الاسلام زین‌العابدین قربانی (فرزند غلامحسین، متولد 1312ش، روستای پنجاه از توابع آستانه اشرفیه)[81] از روحانیون فعال و انقلابی گیلان دستگیر شد. پس از دستگیری او، در گفت‌وگوهای اطرافیان و دوستانش، احتمالات متعددی درباره دلیل دستگیری وی مطرح شد. برخی می‌گفتند که قربانی در انتشار فتوائیه علیه شرکت زمزم متعلق به حبیب ثابت پاسال (1368-1282ش)[82] نقش مهمی داشته است.[83] برخی دیگر معتقد بودند او نقش حساس و جایگاه مهمی در رهبری و سازماندهی فعالیت انقلابی طرفداران امام خمینی در منطقه داشته است. یکی از فعالان منطقه‌ گفته بود که «قربانی رهبری یک گروه منسجم برای تبلیغ و ترویج دین مبین اسلام و نشر افکار و عقاید قائد اعظم آیت‌الله خمینی و پیروی از برنامه‌های مبارزاتی ایشان را در شهرستان‌های گیلان و قسمتی از مناطق غربی مازندران تا شهسوار (تنکابن) را به عهده دارد.» برخی می‌گفتند گروه تحت رهبری قربانی با گروه ضدبهائیت (انجمن تبلیغات اسلامی) و کانون بحث و انتقاد مذهبی در ارتباط است و نقش مرکزی این سازماندهی‌ها بر عهده آیت‌الله محمدعلی گرامی قمی (متولد 1317، قم)[84]، حجت‌الاسلام زمانی و چند روحانی مشهور حوزه علمیه قم است.[85]

 

نخستین آثار

اسناد ساواک که از نخستین روزهای تأسیس این سازمان (1335ش) تا پایان حکومت شاهنشاهی، سخنرانی‌های روحانیون را ثبت کرده‌اند، نشان می‌دهند که آن‌ها، رویدادها و روندهای تاریخ را در قالب تفسیر دو گانه حق و باطل به مخاطبان ارائه می‌کرده‌اند. در این تفسیر، تاریخ صحنه رویارویی حق و باطل نشان داده می‌شد که ابراهیم (ع)، موسی (ع) و پیامبر اسلام (ص)، ائمه شیعه (علیهم‌السلام)، صالحان و پاکان و مستضعفان در جبهه حق ایستاده بودند و در سوی دیگر نمرود، فرعون، پیشوایان شرک و کفر، بنی‌امیه، بنی‌عباس و دیگر حکومت‌های ظالم و اشراف و مترفین قرار داشتند. تاریخ، صحنه جدال مستضعفین و مترفین، نور و تاریکی، خیر و شر و ظلمت و هدایت بود. این جدال از سپیده‌دم تاریخ آغاز شده بود و تا روزگار کنونی ادامه داشت. سخنران به گونه‌ای تاریخ را برای مخاطب تصویر می‌کرد که او متوجه می‌شد نمرود، فرعون، بنی‌امیه، بنی‌عباس و پهلوی در امتداد هم قرار دارند. سخنران، سرشت حکام ظالم و طاغی را با احتیاط در قالب اشارات، استعاره‌ها و کنایه‌ها تصویر می‌کرد و مخاطب هم متوجه می‌شد که واقعاً پای پهلوی در میان است و میان یزید و پهلوی وجوه شبه را می‌جست و می‌یافت.

بخش زیادی از همّ روحانیون، گستردن و توسعه چنین تفسیری از تاریخ بود. این تفسیر دست‌مایه نوشتن کتاب‌های تاریخی و داستان نیز می‌شد. چنان‌که بخشی از آثار حجت‌الاسلام زمانی نیز در چنین فضایی منتشر شد؛ تأکید بر مبارزه دائمی حق و باطل از روزگاران دور تا کنون. برخی از این آثار، ترجمه و برخی دیگر محصول قلم خود او بودند. نخستین آثار مرحوم زمانی محصول ارتباط او با مجمع اسلام شناسی بود و از چاپخانه حکمت قم سر بیرون آورد.

نخستین کتابی که از مجمع علمی اسلامی بیرون آمد، شیعه و زمامداران خودسر نوشته محمدجواد مغنیه[86] نویسنده لبنانی بود. عنوان اصلی کتاب «الشیعه و الحاکمون» بود که ابتدا با عنوان «تاریخ خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس» و سپس با نام «شیعه و زمامداران خودسر» منتشر شد. این کتاب شرح جنایات و مصائبی بود که شیعه در طول تاریخ به جرم حق‌گویی از طرف زمامداران حکام تحمل کرده است. پانزده روز طول کشید تا مرحوم زمانی کتاب را ترجمه کند؛ یک ماه بعد کتاب با مقدمه آیت‌الله مفتح منتشر شد.

در گام‌های بعد، مرحوم زمانی، به سراغ دو پیامبر الهی رفت و آن‌ها را به صحنه آورد تا نشان دهد پیامبران راهنمایان و الگوهای جاودانی برای مبارزان جبهه حق هستند. نتیجه این تلاش‌ها، انتشار کتاب‌های ابراهیم بت‌شکن یا قهرمان توحید (سال 1343) و کودک نیل یا مرد انقلاب (1344) بود. این دو کتاب در شمار سلسله منشورات مجمع اسلام شناسی به طبع رسیدند و آیت‌الله محمد مفتح بر این دو کتاب نیز مقدمه‌هایی نوشت.

 

انتشارات پیام اسلام

پس از هجرت آیت‌الله مفتح به تهران، مرحوم زمانی انتشارات پیام اسلام را تأسیس کرد. این اقدام، مبارزات زمانی را وارد مرحله‌ای جدید کرد. او این مؤسسه انتشاراتی را توسعه داد و آن را مرکز نشر آگاهی و دانایی قرار داد. این مرکز، آثار و افکار حجت‌الاسلام زمانی و دیگر نویسندگان و مترجمان انقلابی را به دوردست‌ترین نقاط کشور برد.

دفتر اصلی انتشارات پیام اسلام در قم مستقر بود و در شهرستان‌ها نمایندگی داشت. برنامه این مؤسسه راه‌اندازی کتابخانه اسلامی در روستاها و شهرهای کوچک بود. مؤسسه بر آن بود که کتاب‌های انحرافی باعث به بیراهه کشاندن افراد شده است؛ مفاسد اخلاقی به شهرهای کوچک و روستاها رسیده و زنگ خطر علیه مسلمانان در محیط‌های کوچک به صدا درآمده است؛ از این‌رو لازم است مردم را از خواندن کتاب‌های آلوده برحذر داشت. از نگاه این ناشر، رشد فکری اسلامی با تأسیس کتابخانه‌های اسلامی ممکن بود و باید به موازات ساخت مدرسه و جاده و مسجد پیش می‌رفت. هدف مؤسسه تهیه کتاب‌های مفید اسلامی به قیمت ارزان برای طبقات اجتماع بود و با نشر یک پرسش‌نامه در صدد تهیه فهرستی از نیازهای جامعه و شناخت مخاطبان خود برآمد.

در تبلیغات این مؤسسه درباره فضای فرهنگی آمده است که «با سرگرمی‌های سالم، عزیزان خود را از طریق ایجاد کتابخانه از مفاسد نجات دهید. دبیران برای ایفاء وظیفه مذهبی و معرفی کتاب‌های مذهبی، آثار این مؤسسه را به آن‌ها معرفی کنند. سخنگویان مذهبی، برای به دست آوردن کتاب‌های مفید در تکاپو هستند و این مؤسسه کتاب‌های مفید اسلامی را برای کتابخانه‌ها آماده کرده است.»

نامه‌های گوناگونی که به دفتر مؤسسه می‌رسید حاکی از آن بود که برخی افراد بی‌بضاعت توان خرید کتاب را ندارند. از این‌رو، مؤسسه تصمیم گرفت که کتابخانه سیار پیام اسلام را راه بیندازد. مؤسسه برای اجرای این برنامه به نمایندگان فعال نیاز داشت و از افراد مشتاق و علاقه‌مند دعوت کرد خود را به این مؤسسه معرفی کنند. مؤسسه همچنین برای دریافت آراء و افکار علاقه‌مندان به همکاری یا اهداء کتاب دست استمداد دراز کرد. این مؤسسه یک دوره چهل جلدی آثار خود را با تخفیف در این راه عرضه می‌کرد. از 40 اثر معرفی شده در پیام این مؤسسه 16 اثر به حجت‌الاسلام مصطفی زمانی متعلق بود.[87] برخی آثار آن مرحوم که در اسناد ساواک به آن‌ها اشاره شده و در سلسله منشورات پیام اسلام منتشر شده‌اند، عبارتند از:


    کتاب دنیا در خطر سقوط نوشته ابوالحسن علی ندوی (با ضعف مسلمین دنیا در خطر سقوط، تهران، محمدى، 1344) [88]
    نماز گفتگو با خدا (الله اکبر)[89]
    اعتیادهای خطرناک[90] یا اعتیادات خطرناک (برای جوانانی که در راه سعادت و پیروزی خود و اجتماع گام برمی‌دارند.) این کتاب درباره مضرات دخانیات بود.[91]
    نقش کلیسا در ممالک اسلامی (نوشته مصطفی خالدی و عمر فروخ؛ برای طبقه تحصیلکرده و آینده‌نگر، تهران، کتابخانه صدر، 1347)
    مردان پاک (برای تمام طبقات به‌ویژه سخنگویان مذهبی)
    پیشگویی‌های علمی قرآن (برای دانش‌پژوهان دبیرستانی)
    راه مبارزه با مشکلات پیمان زناشویی (مورد نیاز تمام جوانان و همه طبقات)
    علی بن ابی‌طالب پیشوای مسلمین (برای محبان اهل بیت و آنان‌که از حوادث پند می‌گیرند)
    دختر وظیفه‌شناس (کتاب اول قصه‌های اسلامی ماه)
    مرگ سبز (کتاب دوم قصه‌های اسلامی ماه)
    سلیمان و بلقیس (یک اثر انتقادی و تاریخی درباره فلسطین و حوادث خونین آن، چاپ اول 1344).[92]
    فروع دین (برای آنان که فلسفه نماز، روزه و .... را می‌جویند)
    روزه و ماه خدا (چاپ دوم اسرار و فلسفه روزه برای جوانان)
    راه و بیراهه یا سرنوشت استعمار در ممالک اسلامی (برای آنان که راه مبارزه با استعمار و نقشه‌های استعمارگران را مطالعه می‌کنند)
    نقشه‌های استعماری و نغمه‌های شوم.[93]
    دوستی‌های تلخ و شیرین (برای کسانی ‌که در جستجوی دوست شایسته هستند و آیین دوست‌یابی را از نظر اسلام می‌خواهند، پیام اسلام، قم، 1349)
    چرا رفوزه شدم (برای آنان‌که به آینده خود علاقه‌مند و راه پیروزی بر مشکلات را می‌جویند)[94]
    به سوی اسلام یا آئین کلیسا؟ (قم، پیام اسلام، 1346، برای آنان که در مسائل اعتقادی و احکام الهی تحقیق می‌کنند و آیین برتر را می‌جویند)
    عشق و خودکشی (برای آنان‌که در زندگی شکست خورده و تصمیم به خودکشی گرفته‌اند)[95]
    مذهب و رهبر ما (المراجعات نوشته مرحوم آیت‌الله عبدالحسین شرف‌الدین عاملی؛ مناظره دو رهبر مذهبی) [96]
    اسلام و تمدن جدید (در اصول دین و عقاید شیعه امامیه)[97]
    آینده اسلام اثر مالک بن نبی دانشمند الجزایری [98]
    چهارصد حدیث[99]
    نردبان ترقی[100]

علاوه بر آثاری که در اسناد ساواک به آن‌ها اشاره شده، چند اثر دیگر مرحوم زمانی بدین قرار است:


    قصه‌های قرآن (محمد احمد جاد المولی، علی محمد البجاوی، محمد ابوالفضل ابراهیم، سید شحاته پژواک اندیشه، قم، 1380)
    اسلام و بلاهای نوین (نوشته محمد غزالی، تهران، فراهانى، 1347)
    کارنامه سیاسی‌ـاجتماعى و اخلاقى محمد (نوشته محمدحسین مظفر، کانون انتشارات محمدی، 1349)
    داستان‌های مصور اسلامی (مرغ سلیمان، طوفان نوح، بابا آدم و ننه حوا، لقمان حکیم، اویس فضانورد، شتر صالح، گلستان آتش، قوچ بهشتی)
    امام علی (ع) و نهج البلاغه
    نهج البلاغه از دیدگاه قرآن (شرح نهج البلاغه)؛ در چهار جلد.
    ترجمه نهج البلاغه با فهرست موضوعی
    امام علی (ع) صدای عدالت انسانی (تألیف جرج جرداق، جلد پنجم از این مجموعه؛ تهران، فراهانى، 1348)
    ترجمه دیوان امام علی(ع)
    امام کاظم (ع)
    جهان اسلام
    جنایات غربی در شرق
    طمعکاران کینه‌ور (نقشه‌های استعماری، عنوان اصلی آن: الاستعمار، احقاد و اطماع، نوشته غزالی المصری است.)[101]
    اسلام و خدمات اجتماعی
    اسلام از نظر یک مسیحی (جودسن کلونلیوس، قم، 1348)
    کنفرانس مذهبی لبنان (ترجمه)
    مسائل نوجوانان و جوانان
    بلوغ و غریزه جنسی
    طوفان جوانی
    نماز نیروی مقاومت اسلامی
    خط کور
    هنر چیست و هنرمند کیست
    عروسی تولدی جدید
    خودآموز کفایه الاصول با حاشیه‌های توضیحی
    وسواس؛ پیدایش، رشد و درمان آن.[102]
    چهل حدیث از امام علی (ع) (برگرفته از شرح نهج‌البلاغه نوشته عبدالحمید بن هبه‌الله ابن ابی‌الحدید)
    توهم (بنیاد فرهنگی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم، 1393)
    مقدمه بلای صهیونیسم نوشته سید محمدتقی سجادی (انتشارات پیام اسلام)

حجت‌الاسلام زمانی آثاری را برای پاسخ به نیازهای روز تألیف کرده بود. وی به حل مشکلاتی توجه داشت که جامعه ایرانی با آن روبه‌رو بود و راهنمایی را برای سبک زندگی اسلامی عرضه می‌کرد. مشکلاتی مانند اعتیاد به دخانیات، عشق، خودکشی، مسائل جنسی و موضوعاتی مانند آن ممکن بود جوان ایرانی را به بیراهه و گمراهی بکشاند و زندگی او را تباه کند. بنا براین علما و روحانیون انقلابی وظیفه خود دانستند بخشی از تلاش خود را در این جبهه متمرکز کنند و به جنگ این مشکلات بروند. آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در یک بازجویی در ساواک نوشته بود که «این کتاب‌های کوچک که بحث‌هایی درباره جوانان هستند، برای مبارزه با مفاسد اخلاقی نسل جوان مانند اعتیاد به مواد مخدر و الکل و آلودگی‌های جنسی و اجتناب از نشریات مضره و رمان‌های عشقی و جنایی و پلیسی و امثال آن منتشر شده است.» هدف از نشر این کتب، هدایت جوانان بود. به عقیده آیت‌الله مکارم، «این کتاب‌ها، سرگرمی بسیار مفید و سالمی برای نسل جوان بود و آن‌ها را از بسیاری از فعالیت‌های مضره از هر نوع و از هر قبیل بازمی‌داشت.» وی به بازجو گفته بود که «نشر این کتب، یک خدمت مهم فرهنگی و علمی و اخلاقی است که باید مورد تشویق قرار گیرد و از گوشه و کنار ما فراوان شنیده‌ایم که عده‌ای از جوانان گمراه به واسطه خواندن این کتاب‌ها دست از مواد مخدر، مشروبات الکلی، آلودگی‌های جنسی و مانند آن برداشته‌اند.»[103]

کتاب‌هایی که برای ترجمه انتخاب شده بود، بر کارایی اسلام برای مقابله با مشکلات زندگی بشر تأکید می‌کردند و اسلام را در مقابل ناکارآمدی، گرفتاری و خساراتی که تمدن غربی و مارکسیسم به وجود آورده بود، به عنوان راهی برای نجات بشر پیشنهاد می‌کردند. این آثار به دین اسلام و مسلمانان توجه داشتند و طبیعی بود که بخشی از مخاطبان این آثار را ایرانیان مسلمان تشکیل دهند. این نوشته‌ها اسلام را نیاز امروز و فردای جوامع اسلامی می‌دانستند؛ اسلامی که می‌توانست پاسخگوی نیازهای بشر سرگردان و تهی‌شده امروز باشد.

مؤلفان و مترجمان تلاش می‌کردند گاه با رمز و کنایه و گاه آشکارا و به صراحت، پیام اسلام انقلابی را در آثار خود بگنجانند. آن‌ها این کار را هوشمندانه و با زیرکی انجام می‌دادند. در کتب ترجمه شده این کار را معمولاً در پاورقی‌ها و افزودهای مترجم می‌آوردند. این پاورقی‌ها قابل دفاع بود و مترجم می‌توانست در بازجویی‌ها یا در دادگاه بگوید که افزودن این مطالب برای فهم کتاب لازم بوده و منظور آن‌ها، حکومت یا اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران نبوده است. اما در کتب تألیفی، این کار دشوارتر بود و دستگاه‌های مسئول معمولاً متوجه این موضوع می‌شدند و مؤلف سخت می‌توانست مسئولان را متقاعد کند که در آوردن مطلب خاصی، بی‌غرض و بدون منظور عمل کرده است. شرایط حاکم بر فضای تألیف و ترجمه، منجر به شکل‌گیری فهرست کتب مضره در ساواک شد.

 

فهرست کتب مضره

نشر این کتاب‌ها و آثاری با مختصات مذکور، از نظر ساواک دور نماند. ساواک به تدریج فهرستی از کتب مضره تدوین کرد؛ این فهرست محصول فعالیت اداره کل سوم ساواک بود.ساواک دریافته بود که انقلابیون و مخالفان حکومت، بخشی از پیام خود را با انتشار کتاب به جامعه هدف منتقل می‌کنند. از این رو بخشی از برنامه‌ها و اقدامات خود را بر موضوع کتاب متمرکز کرد. آن سازمان به این نتیجه رسیده بود که سازوکار موجود برای مراقبت از نشر کتاب و دادن مجوز به مؤلفان و مترجمان، پاسخگوی وضع موجود نیست و برخی روندهای اداری و خلأهای قانونی این امکان را به مخالفان می‌دهد که به اشکال مختلف، پیام خود را در کتاب‌ها بگنجانند.

بخشی از مدیریت این فضا به اداره کل سوم سپرده شد. این اداره کل به بررسی متن کتاب‌های منتشر شده پرداخت. در این بررسی‌ها، مطالب مشکوک و مضره مشخص می‌شدند و اگر در کارشناسی و جمع‌بندی نهایی رأی به مضره بودن کتاب داده می‌شد، آن کتاب در فهرست کتب مضره ساواک قرار می‌گرفت. اداره کل سوم ساواک هر سال، این فهرست را به ادارات ساواک استان‌ها و فرمانداری‌های کل ارسال می‌کرد تا از توزیع آن‌ها جلوگیری شود؛ همچنین از شهربانی خواسته می‌شد از توزیع این کتب در کتابفروشی‌ها جلوگیری کند.

ساواک همچنین بر مؤلف یا مترجم، ناشر و چاپخانه انواع فشارها را تحمیل می‌کرد. معمولاً در گام اول، مؤلف کتاب به ساواک احضار می‌شد و مورد بازخواست قرار می‌گرفت و از او خواسته می‌شد درباره مطالبی توضیح دهد که اداره کل سوم آن‌ها را مضره تشخیص داده شده بود. در برخی موارد، مؤلف یا مترجم را به دادگاه می‌فرستادند تا از مطالب کتابش دفاع کند. مسئولان مؤسسات نشر و چاپخانه‌ها نیز تحت فشار قرار می‌گرفتند که چرا به نشر چنین کتبی رضایت داده‌ و به چاپ آن‌ها اقدام کرده‌اند؛ آن‌ها تهدید به تعطیلی مرکز نشر می‌شدند.[104]

در چنین شرایطی ساواک چاره را در آن دید که امور نشر را سامان دهد و قبل از نشر کتب مضره، مانع انتشار آن‌ها شود. کارشناسان ساواک به این نتیجه رسیده بودند که تهیه فهرست کتب مضره و جلوگیری از توزیع آن‌ها، کارساز نیست و حتی به انتشار و توزیع بیشتر و گسترده‌تر چنین کتبی کمک می‌کند. برای این منظور، کمیسیونی ویژه مرکب از نمایندگان ساواک، شهربانی، وزارت فرهنگ و هنر و اطلاعات و جهانگردی تشکیل شد تا سازوکاری برای انتشار کتب مجاز و مورد تأیید فراهم آید. شرط انتشار مجدد کتبی که در فهرست مذکور قرار گرفته بودند، حذف و اصلاح مطالب یا تصاویر مورد نظر اداره کل سوم بود.[105]

برخی از آثار حجت‌الاسلام زمانی، در فهرست کتب مضره قرار گرفته بود. بررسی ساواک نشان داد برخی مطالب کتاب کودک نیل، تحریک‌آمیز و خلاف مصالح کشوراست؛ بنا بر این انتشار آن به مصلحت نبود و دستور جمع‌آوری آن صادر شد. کتاب ابراهیم بت‌شکن، نیز به فهرست کتب مضره راه یافته و دستور جمع‌آوری آن‌ صادر شده بود.[106] کارشناسان ساواک در ارزیابی این کتاب نوشته بودند که «در لفافه مطالب را عنوان نموده که از لحاظ تحریک افکار و تشویش اذهان قابل و بررسی است.» آن‌ها بر این باور بودند که «کلیه کتاب‌های زمانی تحت عنوان دینی و در پوشش مذهب دارای رایحه انقلابی و داستان‌های شورشی است.»[107]

ساواک، در کتاب کودک نیل (مرد انقلاب)، مطالب و موضوعاتی یافت که آن را غیرقابل انتشار ساخته بود؛ مطالب کتاب همه با کنایه و اشاره و توهین به مقامات عالیه مملکتی نوشته شده بود. این کتاب داستان مربوط به زندگی موسی و پرورش وی در دربار فرعون بود و مترجم تلاش کرده بود در خلال داستان «مغرضانه نسبت به دربار سلطنتی کشور اهانت کند.» نظر نهائی آن بود که چاپ این کتاب با توجه به مقتضیات سیاسی کشور به مصلحت نیست. شهربانی و وزارت فرهنگ و هنر مأمور جمع‌آوری و جلوگیری از پخش کتاب شدند و به ساواک قم دستور داده شد که مانع چاپ مجدد و انتشار آن شود و به ناشر و نویسنده تذکرات لازم را بدهد. حجت‌الاسلام زمانی این کتاب را در نیمه دوم سال 1343، به فارسی برگردادند؛ در همان ایامی که حکومت پهلوی، امام خمینی را به دلیل سخنرانی علیه تصویب کاپیتولاسیون به ترکیه تبعید کرد. مترجم با زیرکی این موضوع را در صفحه 16 آورده بود. بنا بر نوشته مترجم، وی «کار پاکنویس کتاب در آبان 1343 و تبعید حضرت آیت‌الله العظمی آقای خمینی از قم و پانزده روز تعطیلی حوزه برای ابراز نگرانی، به پایان برده بود.» این کتاب در سال‌های 1347، 1350 و 1354 مورد ارزیابی قرار گرفت و مضره بودن آن تأیید شد.[108]

در سال 1344 کتاب دنیا در خطر سقوط، مورد بررسی قرار گرفت و مطالب آن «غالباً از نظر مذهبی و تعریف از روح‌الله خمینی مضره تشخیص داده شد.» در ارزیابی ساواک از این کتاب در خرداد 1345 آمده است که «اغلب با حروف درشت به طور اعم از دستگاه سلطنت انتقاد می‌کند که پس از تداعی معانی جنبه تحریک‌آمیز پیدا می‌کند.» در این بررسی برخی عبارات مسئله‌دار آن مشخص شده است؛ مانند «تعطیلی درس‌های حوزه علمیه به هنگام حصر مرجع عالیقدر شیعیان جهان حضرت آیت‌الله العظمی خمینی و مهاجرت علما به تهران برای آزادی ایشان، زمامدارانی که خود را مفتخوار نمی‌دانند، شاهان و استانداران روباه صفت.»[109]

کتاب آینده اسلام و امواج خطرناک (نوشته مالک بن نبی، ترجمه حجت‌الاسلام زمانی) در سال‌های 1345، 1350 و 1354 مورد بررسی اداره کل سوم (316 و 347) قرار گرفت. ابتدا شهربانی نسخ آن را جمع‌آوری کرد؛ زیرا بدون مجوز وزارت فرهنگ و هنر، منتشر شده بود. در سال‌های بعد این کتاب در فهرست کتب مضره گنجانده شد. ارزیابی ساواک آن بود که «مترجم از نویسندگان منحرف بوده و ترجمه‌های وی دارای مطالب برخلاف مصالح ملی کشور است.» افزوده‌های مترجم و نوشته‌های وی درباره قانون حمایت خانواده، استعمار و تقویت اقلیت‌های مذهبی مورد توجه ساواک قرار گرفت و باعث شد نام کتاب در فهرست کتب مضره قرار گیرد.[110]

ارزیابی ساواک درباره کتاب شیعه و زمامداران خودسر آن بود که «بدون گواهی وزارت فرهنگ و هنر در چاپخانه حکمت قم به چاپ رسیده، حاوی مطالب اغواکننده و نامناسبی است و انتشار آن مقرون به صلاح نیست.» وزارت فرهنگ نیز با اشاره به جنبه تاریخی کتاب، نوشت: «لحن تند و اظهارات خارج از موضوع مترجم، اصالت کتاب را پایین آورده و مطالب آن را اغواکننده و نامناسب ساخته است؛ از این رو انتشار کتاب به مصلحت نیست.»[111]

در اردیبهشت 1352، به کلیه ساواک‌ها اعلام شد که کتاب نماز گفتگو با خدا (الله اکبر) نوشته حجت‌الاسلام زمانی دارای مطالب مضره است.[112] ارزیابی اولیه آن بود که این کتاب به دلیل مطالب نامناسب درباره کشف حجاب قابل توزیع نیست.[113]یک ماه بعد (خرداد 1352)، بازپرس شعبه 12 دادستانی ارتش برای وی قرار منع تعقیب صاد کرد. آن مرحوم در ساواک مورد بازجویی قرار گرفت. او در بازجویی گفته بود که اصل این کتاب، به عربی و مطالب آن مربوط به جهان اسلام است و هیچ نگاه خاصی به موضوع کشف حجاب در ایران ندارد. آن‌گونه که از اسناد برمی‌آید حجت‌الاسلام زمانی گفته بود که کتاب با اطلاع اداره نگارش آموزش و پرورش با اعمال اصلاحاتی چاپ شده است؛ اما توزیع تعداد اندکی از نسخه‌های اصلاح نشده کتاب در نتیجه بی‌دقتی کارگر چاپخانه روی داده و کارگز مزبور اخراج شده بود. ساواک پرونده آن مرحوم را پس از طی تحقیقات کامل، به اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی ارسال کرد. بازپرس پرونده به علت فقد دلیل کافی، قرار منع تعقیب وی را صادر کرد.[114]

در سال 1353 اداره کل سوم در نامه‌ای به ساواک قزوین نوشت که با تهیه طرح لازم، با همکاری مسئولین دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی آثار برخی نویسندگان که در انحرافات فکری دانشجویان موثر تلقی می‌شد به نحو مقتضی از کتابخانه‌های دانشگاه‌ها و مدارس آموزش عالی جمع‌آوری شود. در این فهرست نام حجت‌الاسلام مصطفی زمانی در زمره چنین مؤلفانی و در کنار نام امام خمینی، آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله مکارم شیرازی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر علی شریعتی و جلال آل‌احمد آمده بود.[115]

در سال 1354، اداره یکم عملیات و بررسی (312) در نامه‌ای به اداره چهارم عملیات و بررسی 347، نظر آن اداره را درباره مضره بودن 9 کتاب، جویا شد. فهرست اولیه 8 کتاب بود و قبل از ارسال به صورت دستی، نام کتاب نهمی را به آن افزوده بودند. در این فهرست کتاب‌های عشق و خودکشی، راه و بیراهه، اعتیادهای خطرناک از حجت‌الاسلام زمانی دیده می‌شود که دو کتاب اخیر وی با زدن علامت، مضره شناخته شده است.[116]

 

نشر آیات قرآن

یکی از اقدامات انتشارات پیام اسلام، انتخاب هدفمند برخی آیات قرآن و انتشار آن‌ها در قالب هدیه به خریداران و مشتریان آثار این مؤسسه بود. در یک مورد آیه 154 سوره بقره و در مورد دیگر آیه 5 سوره قصص انتخاب و به نشانی خریداران کتاب و مرتبطین با این مجمع ارسال شد. در آیه نخست آمده بود که «ما می‌خواهیم بر آن کسانی که در زمین زبون به شمار ‌رفته‌اند، منت نهیم و آنان را پیشوا و وارث قرار دهیم» و در آیه دوم تأکید می‌شد که «و به آنان که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده نگویید، بلکه آن‌ها دارای حیات‌اند، ولی شما درک نمی‌کنید.» این دو آیه آشکارا جهت‌گیری‌های انقلابی داشتند. در آیه نخست وعده داده شده بود که زمین به مستضعفان خواهد رسید و در آیه دوم مؤمنان تشویق به شهادت و انتخاب حیات ابدی شده بودند.

ساواک آگاه بود که این آیات در فضاهای انقلابی و ضد حکومتی رواج دارند. برخی آیات دیگر نیز در این زمره بودند و ساواک متوجه شده بود که با اهداف خاصی ترویج می‌شوند. بخشی از آیه 11 سوره رعد نیز با چنین نگاهی ترویج می‌شد. این آیه اشاره می‌کرد که «خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند» و این به معنی دعوت به جهاد و حرکت برای تغییر و جنبش بود. بنابراین اقدام انتشارات پیام اسلام و مدیر آن حجت‌الاسلام مصطفی زمانی مورد حساسیت ساواک قرار گرفت.

ساواک خوزستان یک بسته پستی به نشانی آبادان ایستگاه 13 کتابفروشی صفائیان را به دست آورد که 14 برگ ترجمه فارسی و انگلیسی آیه 154 سوره بقره در آن درج شده بود.[117] از این رو موضوع را به اداره کل سوم اطلاع داد؛ اداره کل سوم به ساواک خوزستان نوشت که «این آیه از شعارهای گروه‌های خرابکار است و توزیع آن به مصلحت نیست.» از این رو دستور داد از توزیع آیه مذکور جلوگیری شود و با احضار حجت‌الاسلام زمانی، از وی در این باره تحقیق گردد که با چه انگیزه‌ای این آیه را منتشر کرده‌ است؟ ضمناً باید به وی تذکر داده شود که در صورت تکرار چنین کاری، تصمیمات شدیدتری در انتظار وی و مؤسسه پیام اسلام خواهد بود.[118]

احضار حجت‌الاسلام زمانی نشان داد این مؤسسه در یک مقیاس وسیع اقدام به نشر و توزیع این آیه کرده است. او به مسئولان ساواک قم توضیح داد که این آیه به ابتکار خود وی در مقیاس هشت‌هزار برگ در چاپخانه امید روز در خیابان ناصر خسرو تهران و به مناسبت ولادت امام دوازدهم (عج) منتشر شده و تصور نمی‌کرده که آن چاپخانه بدون کسب اجازه مقامات ذی‌صلاح مرکز اقدام به چاپ آن کرده باشد. او همچنین گفت که این آیه را بدون نظر خاصی انتخاب کرده است. ساواک قم به مرحوم زمانی تذکر جدی داد و او را تهدید کرد که اگر به چنین رویه‌ای ادامه دهد تصمیمات سختی درباره وی و مؤسسه پیام اسلام اتخاذ خواهد کرد. آن ساواک منابع خود را برای زیر نظر گرفتن حجت‌الاسلام زمانی توجیه کرد و از اداره کل سوم خواست که تذکرات لازم را به چاپخانه امید روز بدهد.[119]

در اردیبهشت 1353، تعداد 34 برگه از ترجمه آیه 5 سوره قصص جمع‌آوری شد.[120] مرحوم زمانی به ساواک قم گفته بود که ترجمه این آیه به مناسبت ماه محرم به ابتکار خود وی در دو مرحله در چاپخانه‌های مهر استوار و حوزه علمیه قم در هفت هزار برگ منتشر شده و به صورت هدیه به خریداران کتاب داده شده است. ساواک وی را توجیه کرد که قبل از چاپ هر نوشته‌ای ابتدا از آن سازمان اجازه بگیرد. ساواک قم ضمن اشاره به افکار مخالف وی، چنین ارزیابی کرد که وی از چاپ این آیه هدف خاصی نداشته است.[121] یازده نسخه این آیه در 12 فرورودین 1353 برای آبادان ارسال شد و ساواک خوزستان انتخاب و ترجمه این آیه را محتملاً با سوءنیت روحانیون افراطی و مخالف مستقر در قم مرتبط دانست. آیت‌الله مکارم شیرازی بر آن بود که برای «چاپ آیات قرآن باید طرح دیگری ریخت».[122]

 

نشر دانایی در جغرافیای ایران

اسناد ساواک گویای این واقعیت هستند که علیرغم قرار گرفتن آثار مرحوم زمانی در فهرست کتب مضره، این کتب در نقاط مختلف کشور خواهان داشته است. با کمک این گزارش‌ها می‌توان گستره جغرافیایی خوانندگان آثار وی را بازسازی کرد. این گستره جغرافیایی از سیستان تا بوشهر، تایباد، مشهد، مازندران، همدان، خوزستان و تهران گسترده بود. این اسناد همچنین گواه آن هستند که آثار آن مرحوم با استقبال قابل توجهی از سوی طیف‌های مختلف خوانندگان از جمله دانش‌آموزان و دانشجویان مواجه شده بودند. یک نکته مهم درباره اوضاع فرهنگی دهه‌های 40 و 50، استقبال مردم از کتاب و کتابخوانی و توسعه کتابخانه‌ها بود.

در سال 1345 کتاب‌های انتشارات پیام به سراوان در سیستان و بلوچستان رسیده و ساواک آن‌ها را از طریق 9111 (سانسور مکاتبات پستی) کنترل کرده بود.[123] در همین سال، کشف آثار حجت‌الاسلام زمانی و ممانعت از توزیع آن‌ها موضوع مکاتبه ساواک طیبات (تایباد) با شهربانی شهرستان جام بود.[124] همچنین اخباری درباره فروش کتاب آینده اسلام در کتابفروشی‌های تهران به ساواک تهران (20ه‌) رسیده بود.[125]

در تیر 1348، علی‌رغم این که کتاب کودک نیل مضره اعلام شده و در فهرست کتب ممنوع‌النشر قرار داشت، در انتشارات جهان در خیابان بوذرجمهری به فروش می‌رسید.[126] کتاب‌فروشی اخوان امانی در قزوین، آثار مرحوم زمانی از جمله کتاب شیعه و زمامداران خودسر را به فروش می‌رساند. ساواک قزوین پس از دست یافتن به یک محموله که از شرکت سهامی انتشار در خیابان باب همایون برای کتابفروشی امانی ارسال شده بود، یک جلد از کتاب مزبور را برای بررسی و اظهار نظر به اداره کل سوم فرستاد و توجه آن اداره کل را به صفحات 139، 201، 230، 232 و صفحه آخر آن جلب کرد و خواستار اعلام نظریه درباره آن شد.[127]

در سال 1348، در جلسه انجمن قرائت قرآن در بوشهر، شیخ محمد جواد اعتصامی سرپرست جلسه، از کتاب دنیا در خطر سقوط (ترجمه حجت‌الاسلام مصطفی زمانی) بسیار تعریف کرد و به اعضاء پیشنهاد کرد که این کتاب را مطالعه کنند. در همان جلسه برخی اعضا، در جست‌وجوی کتاب برآمدند و منبع ساواک بوشهر (16 ه‌) این احتمال را مطرح کرد که یکی از اعضا این کتاب را در خانه‌اش داشته باشد.[128]

در دی 1349 اداره کل سوم در نامه‌ای به ساواک استان مازندران، فهرست کتب مضره را ارسال کرد و آن اداره کل را درباره کتب موجود در مسجد نصیرخان بهشهر، به نامه بخش 325 به شماره و تاریخ170 /325-6 /2 /1348 ارجاع داد. در فهرست اسامی که به نامه ادراه کل سوم منضم بود، برخی آثار مرحوم مصطفی زمانی از جمله تاریخ خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس، شیعه و زمامداران خودسر، ابراهیم بت‌شکن، کودک نیل، دنیا در خطر سقوط، آینده اسلام دیده می‌شود.[129]

در مرداد سال 1351، ساواک سمنان به اداره کل سوم خبر داد که مؤسسه خیریه تعلیماتی و تحقیقاتی علمی و دینی اصول دین از شهرستان قم، تعداد قابل توجهی جزوات انتشارات پیام اسلام را برای رؤسای ادارات و افراد محلی فرستاده است.[130]در آبان 1352 ساواک کرمان به اداره کل سوم نوشت که با توصیه دکتر مهدی صحرائیان استاد مدرسه عالی امور اداری و بازرگانی کرمان، محلی به نام لانه دانشجو در محوطه نمازخانه این مدرسه تأسیس شده است. برخی دانشجویان با اغتنام فرصت، «محرمانه کتب مضره و ناسالمی» را از کتابخانه‌های مختلف جمع‌آوری و به کتابخانه مذکور آورده بودند. بیشتر این کتاب‌ها متعلق به کتابخانه انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده نفت آبادان و دانشگاه پهلوی شیراز بود. ساواک نوشته بود که گردانندگان کتابخانه، با دادن این کتب به دانشجویان و تشویق آن‌ها به مطالعه این دسته از کتب سعی دارند موجبات گمراهی و انحراف آن‌ها را فراهم سازند. رهبر عملیات توضیح داده بود که پس از تحقیقات بیشتر درباره این کتابخانه و کتاب‌های آن، برای جلوگیری از آلودگی و انحراف دانشجویان و خنثی کردن هرگونه تحریکات و تبلیغات مسموم، به نحو مقتضی کتب مورد بحث را جمع‌آوری و ضبط کرده و ساواک به واسطه مسئولان این مدرسه، کتابخانه مزبور را تعطیل و کتب غیرمضره آن را به کتابخانه اصلی مدرسه انتقال داد. در فهرست کتب مضره این کتابخانه نام برخی آثار حجت‌الاسلام زمانی دیده می‌شود؛ ابراهیم بت‌شکن، نقشه‌های استعماری و نغمه‌های شوم.[131]

گزارش دیگری از ساواک کرمان نشان می‌داد که عده‌ای از مردم که از بودن کتابخانه در محل مدرسه راهنمایی قاسم‌آباد ناراضی بودند، بر آن شده بودند که خود در بازار محل کتابخانه‌ای دایر کنند. آن‌های برای این کار سه مغازه در بازار را برای محل فعالیت کتابخانه اختصاص داده و برای راه‌اندازی آن وجوهی کمک کرده بودند. در این گزارش آمده است که یک کارمند اداره آموزش و پرورش ده جلد کتاب از جمله کتاب مذهب و رهبر ما نوشته مرحوم آیت‌الله عبدالحسین شرف‌الدین عاملی ترجمه حجت‌الاسلام زمانی را به کتابخانه اهداء کرده بود.[132]

به گواهی اسناد منتشر شده ساواک استان مازندران، روح‌الله افراسیابی علاقه‌مند به توزیع منشورات انتشارت پیام اسلام بود و نمایندگی این ناشر را به دست آورده بود. او رئیس یک بانک اسلامی در شهرستان نور مازندارن بود و چند شب در هفته را به تبلیغ اسلام به روستاهای نور می‌رفت. او یک باب مغازه در قریه خشت‌سر خریده بود و قصد داشت آن را به محل عرضه و فروش کتب از جمله منشورات پیام اسلام تبدیل کند.[133]ساواک استان نهم (خراسان، 9 ه‌) به شهربانی آن استان نوشت که در بیشتر کتاب‌فروشی‌های مشهد کتب مضره مذهبی از جمله کودک نیل به‌طور آزاد به‌فروش می‌رسد. ساواک از شهربانی خواست در این مورد تحقیق و در صورت مشاهده، این قبیل کتب را ضبط کنند.[134] این ساواک به ساواک سرخس نوشت کتاب نماز گفتگو با خدا (الله اکبر)را به فهرست کتب مضره اضافه کنند و نسخه‌های آن را از طریق مراجع جمع‌آوری کنند.[135]

در فروردین 1357، ساواک سمنان (14 ه‌) خبر داد که کتابخانه سیار پیام اسلام وابسته به انتشارات اسلام قم، 15 جلد کتاب را از طریق پست برای کتابخانه نجفی (علی‌اکبر بهرامی) ارسال کرده است. این ساواک فهرست کتب مذکور را برای اداره کل سوم ارسال کرد؛ اما یادآور شد که در این فهرست، کتاب مضره‌ای دیده نمی‌شود. اما ممکن است مطالب بعضی از آن‌ها مضره باشد و چون برخی از این کتب شماره ثبت کتابخانه ملی ندارند، بررسی آن‌ها ضروری است.[136]

آثار مرحوم زمانی مورد استقبال انجمن اسلامی دانش‌آموزان دبیرستانی در شیراز قرار گرفته بود. در گزارش‌ها آمده است که فقط دانش‌آموزان کنجکاو و بااستعداد و اهل مطالعه را به این انجمن راه می‌دهند. بنا براین گزارش‌ها، تشکیل این انجمن مورد استقبال دانش‌آموزان ممتاز قرار گرفته بود. آثار آیت‌الله مکارم شیرازی و حجت‌الاسلام مصطفی زمانی در این انجمن‌ها مطالعه می‌شد و تأثیر زیادی بر دانش‌آموزان نهاده بود؛ گفته می‌شد این آثار ایمان دانش‌آموزان را به گونه‌ای تقویت نموده که حاضر هستند جان خود را در گرو ایمان خود بگذارند.[137] دانش‌آموزان سمنانی نیز از آثار مرحوم زمانی استقبال می‌کردند. در نتیجه تحقیقات ساواک سمنان مشخص شد که برخی دانش‌آموزان درباره مسائل دینی و سیاسی بحث و مطالبی را در گفت‌وگوهای خود مطرح می‌کنند. این تحقیقات حاکی از آن بود که آن‌ها برخی آثار حجت‌الاسلام زمانی از جمله کتاب اسلام و تمدن جدید را مطالعه می‌کنند. موضوع این کتاب در اصول دین و عقاید شیعه امامیه بود.[138]

اسناد گواه آن هستند که آثار مؤسسه انتشارات پیام اسلام به هرمزگان رسیده بود.[139] در سال 1356، ژاندارمری اسفراین، خبر داد که آثار منتشر شده پیام اسلام به این منطقه رسیده است. چند دانشجوی تربیت معلم نیشابور، این کتاب‌ها را از قم به اسفراین برده بودند.[140]طلاب انقلابی نیز مبلغ آثار حجت‌الاسلام زمانی بودند؛ چنان‌که یک طلبه انقلابی که طلاب مدرسه صالحیه گرگان[141]را به فعالیت‌های انقلابی بر ضد رژیم تشویق می‌کرد و در این شهر منبر می‌رفت، کتاب‌های حکومت اسلامی (امام خمینی) و شیعه و زمامداران خودسر را داشت.[142]

ایجاد شبکه‌ای از فروشندگان و مراکز توزیع منشورات پیام اسلام، باب مکاتبه حجت‌الاسلام زمانی با برخی روحانیون در شهرستان‌ها را گشود و به تعمیق روابط پیشین وی با روحانیون کمک کرد. در اسناد ساواک، مدارکی درباره مکاتبه حجت‌الاسلام زمانی با شیخ محمدعلی عالمی (1380-1306ش) در دست است. به گواهی اسناد ساواک سمنان، برادران خانه‌زر در سمنان کتابفروشی داشتند و برخی کتب آقای زمانی را به علاقه‌مندان عرضه می‌کردند. منبع ساواک از علی‌اکبر خانه‌زر شنیده بود که این کتاب را از شیخ محمدعلی گرفته است؛ اما وی در بازجویی گفت که کتاب مزبور را از مغازه فراهانی در بازار تهران خریده است.[143] گزارش دیگری نشان می‌داد که حق با منبع بوده است؛ بنا بر این سند، شیخ محمدعلی در فروردین 1349، نامه‌ای به مؤسسه انتشارات دانش قم نوشته و تقاضای ارسال تعدادی کتاب کرده بود. در این گزارش وی از طرفداران آیت‌الله گلپایگانی توصیف شده است. از جمله کتاب‌های مورد تقاضای شیخ محمدعلی، کتاب ابراهیم بت‌شکن بود.[144]

حجت‌الاسلام مصطفی زمانی با شیخ بهاءالدین محلاتی در ارتباط بود. یک گزارش از ساواک فارس در فروردین 1344، نشان می‌دهد میان آن دو مکاتبه‌ای برقرار بوده است.[145] ساواک فارس موضوع را به اداره کل سوم اطلاع داد و از آن اداره کل خواست سوابق آقای زمانی را ارسال دارند.[146] حجت‌الاسلام زمانی در این نامه با اشاره به نامه پیشین شیخ بهاءالدین (به تاریخ: 8 /1 /1344) نوشته بود که رسید یک جلد بردگان استعمار (شماره 35) را دریافت کرده است اما رسید 15 جلد کتاب کودک نیل و وجه 18 جلد زمامداران ارسالی 24 رجب1384 به دست وی نرسیده است. او نوشته بود که «چاپ اول کودک نیل» و «زمامداران» تمام شده، چاپ شماره 5 اسلام شناسی به نام «اسلام پیشرو» در دست صحافی است و کار نشریه ماهیانه به پایان نرسیده است. وی از مرحوم محلاتی خواسته بود که وجه مربوط به کتاب را به حساب جاری 185/ م در بانک صادرات قم به نام خودش (زمانی) واریز کنند زیرا فصل مسافرت نزدیک شده بود و ارسال دستی وجوه ممکن بود تولید زحمت کند.[147]

 

بازرسی‌ها و بازجویی‌ها

با استفاده از اسناد بازرسی‌ها و بازجویی‌ها می‌توان دریافت که آثار مرحوم زمانی، از تهران، تا زاهدان و از مازندارن تا بندرعباس توزیع شده بود. در تیر 1349، محل کسب و منزل محمود دادفرما بازرسی شد و مدارکی از جمله کتاب شیعه و زمامداران خودسر به دست آمد. وی که احتمالاً در توزیع اعلامیه‌های ضد رژیم دشت داشت، کتاب نردبان ترقی نوشته حجت‌الاسلام زمانی را در اختیار یکی از دوستانش قرار داده بود.[148]

در تیرماه 1350، یک طلبه قزوینی به نام شیخ ابراهیم کرمانشاهی (متولد 1322ش) که در مدرسه نجفی قم تحصیل می‌کرد، به طور موقت به مدرسه علوم دینی پیغمبریه[149] قزوین آمده و نوار سخنرانی امام خمینی را با خود همراه آورده بود. پس از بازرسی از حجره وی، یک جلد کتاب قهرمان توحید نوشته حجت‌الاسلام زمانی به دست آمد.[150] بنا بر اسناد موجود، در تیر 1352، در بازرسی از منزل شهید حجت‌الاسلام مهدی شاه‌آبادی (1309-1363ش) در خیابان فرح‌آباد تهران یک کتاب از آثار مرحوم زمانی به دست آمد.[151] در خرداد 1353، از محل سکونت و کار صادق کفعمی خراسانی فرزند آیت‌الله شیخ محمد کفعمی (1362-1289ش)، مدارک و کتب متعددی از جمله راه و بیراهه نوشته زمانی به دست آمد.[152] یک ماه پیش، همین کتاب را در بازرسی از کتابخانه عمومی مسجد حکیم واقع در خیابان علم به دست آورده بودند.[153]

شهربانی تربت جام در اردیبهشت 1357، در بازرسی از منزل داود گنابادی، تعدادی کتاب به دست آورد.[154] در آبان همان سال، صفر حقیقی، در یک نمایشگاه کتاب غیرقانونی در خیابان پهلوی مشهد، کتاب‌های ممنوعه از جمله کتاب شیعه و زمامداران خودسر را به علاقه‌مندان می‌فروخت. بازرسان اعزامی، تعداد 19 جلد از این کتاب را از نمایشگاه مذکور به‌دست آوردند.[155] در شهریور 1357، مأمورین انتظامی مازندران در بازرسی از اتومبیل هیلمن متعلق به محمدمهدی خوانساری اهل تهران، برخی کتب از جمله کتاب جوانان چرا نوشته حجت‌الاسلام زمانی را به دست آوردند.[156] در همین ماه، مأمورین گشتی شهربانی گنبد، در بازرسی از یک اتوموبیل، تعدادی کتاب و اوراق مضره از جمله 137 جلد شیعه و زمامداران خودسر به دست آوردند.[157]ساواک خراسان در دی 1357 به اداره کل سوم نوشت که در نتیجه بازرسی‌های شهربانی خراسان از کتابفروشی‌های صفر حقیقی، حمید احسانی و محمدحسین شریفان، به نسخه‌هایی از کتاب شیعه و زمامداران خودسر دست یافته‌اند.[158]

حاج حسین حسین‌زاده موحد در بازجویی درباره اشعاری که از منزل وی کشف شده بود، نوشته است که این اشعار را از کتاب شیعه و زمامداران خودسر انتخاب کرده است. سراینده این اشعار محمدحسین بهجتی بود و حجت‌الاسلام زمانی این اشعار را در پاورقی کتاب به عنوان ترجمه شعر عربی منقول در متن آورده بود. حسین‌زاده موحد نوشته است که اصل شعر به عربی و در رد حکومت بنی‌امیه بوده و شاعر مرگ و نابودی آن‌ها را آرزو کرده است.[159]

 

سخن پایانی

اسناد گواه آن هستند که حجت‌الاسلام مصطفی زمانی طی 15 سال مبارزه، با نهضت امام خمینی همراه و همگام بوده است. او در سال‌های نخستین نهضت، در آبادان و خمین به سنگر مسجد رفت و با سلاح وعظ و خطابه، به روشنگری اذهان پرداخت و تلاش کرد که پیام انقلاب را به گوش مردم برساند. آن مرحوم همچنین نخستین اعلامیه‌ها را در حمایت از نهضت امام و علیه حکومت پهلوی امضا کرد. اما تلاش برای تألیف و ترجمه آثار آگاهی‌بخش و روشنگر، بخش اصلی مبارزه مستمر او در نهضت امام را تشکیل می‌داد.

حجت‌الاسلام زمانی که از آغاز با شهید آیت‌الله محمد مفتح در مجمع علمی اسلام‌شناسی همراه شده بود، کتاب را به مثابه ابزاری آگاه‌بخش برگزید. در سال‌های بعد او خود بانی انتشارات پیام اسلام شد که از قم، کتاب و دانایی را به روستاها و شهرهای این سرزمین هدیه می‌برد. بررسی آثار آن مرحوم اعم از تألیف و ترجمه، نشان می‌دهد که وی آگاهانه و بر اساس مسئولیتی که برای خود احساس می‌کرد، به تألیف و ترجمه روی آورد. انتخاب‌های او در هر دو زمینه، آگاهانه و با توجه به نیاز جامعه صورت می‌گرفت و به همین دلیل با استقبال مردم و حساسیت ساواک همراه شد. مبارزات سیاسی حجت‌الاسلام زمانی، آمیز‌ه‌ای از احساس مسئولیت و عمل به تکلیف، آگاهی، احتیاط، دوراندیشی و آینده‌نگری بود.

حجت‌الاسلام زمانی، چند سالی پس از انقلاب زیست و در 30 بهمن 1369 در اثر سکته مغزی در سن 56 سالگی درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) در شهر قم به خاک سپرده شد و خانواده، دوستان و به ویژه آن‌ها که او را طی دوران مبارزه به واسطه آثارش می‌شناختند، در اندوه و ماتم گذاشت. آن‌ها که با خواندن آثارش به جریان فرهنگی و سیاسی انقلاب علاقه‌مند شده یا به مبارزه پیوسته بودند، با ناباوری خبر درگذشت او را شنیدند و به روحانی انقلابی فکر می‌کردند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان به آگاه‌سازی و روشنگری می‌اندیشید.

 

  پی‌نوشت‌ها: 


[1] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 9256/ الف، تاریخ: 1 /5 /1343، سند شماره: 992/ق م، تاریخ: 22 /4 /1343.

[3] درباره تبعید آیت‌الله جنتی نک: مرکز بررسی اسناد تاریخی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله احمد جنتی، تهران، 1397، ص 227.

[4] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 77590 /316، تاریخ: 23 /11 /134.6.

[5] مرکز بررسی اسناد تاریخی، آیت‌الله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک، ص 172.

[6] همان، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج1، ص 367.

[7] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 578 /347، تاریخ: 26 /3 /1354.

[8] مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، فصلنامه مطالعات تاریخی ، زمستان 1383، شماره 5، صفحات 137 – 117.

[9] مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، ج 1، ص 68.

[10] مجلس شورای اسلامی، پیام بهارستان، دوره دوم، پاییز 1388، شماره 5، صفحات 225-209

[11] جعفریان، رسول، یادی از مرحوم مصطفی زمانی (25 سال پس از درگذشت)، https://www.khabaronline.ir/news /513460

[12] هیئت تحریریه بنیاد فرهنگی اسلام، یادواره و کتابنامه استاد مصطفی زمانی، ناشر: بنیاد فرهنگی اسلام، قم، 1372

[13] برای ملاحظه چند روایت سندمحور درباره کشف حجاب و متحدالشکل کردن لباس نک: مرکز بررسی اسناد تاریخی، تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، تهران، 1378، واقعه کشف حجاب؛ اسناد منتشر نشده از واقعه کشف حجاب در عصر رضاخان، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، تهران، 1371، منظورالاجداد، سیدمحمدحسین، سیاست و لباس (گزیده اسناد متحدالشکل شدن البسه: 1318-1307ش)، سازمان اسناد ملی ایران، 1380. همچنین مقالات متعدد در سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[14] درباره شیخ ابراهیم ریاضی نک: زندگینامه ابراهیم ریاضی نجف‌آبادی در سایت http: //nbo.ir.این زندگینامه بر اساس کتاب «بنیانگذار بنای عشق» نوشته محمدجواد نورمحمدی نوشته شده است.

[15] این مدرسه بعدها مدرسه علمیه الحجه نام گرفت، مساحت تقریبی آن 700 متر بود، 26 حجره، یک شبستان بزرگ و یک کتابخانه دارد. نک: http: //nbo.ir.

[16] ایشان عضو گروهی بود که از سوی ایت‌الله العظمی سید حسین بروجردی (ره) مأمور جمع‌آوری کتاب جامع احادیث الشیعه شده بود. درباره ایشان نک: مصاحبه با استاد ستوده، مجله حوزه(ویژه حوزه‌های علوم دینی)، دوره 2، شماره 9، فرورودین 1364، صفحات 70-59، منتشر شده در: https: //jh.isca.ac.ir/article.

[17] مرکز بررسی اسناد تاریخی، شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح به روایت اسناد ساواک ص 515. علوی تبریزی، محصل همدانی واعظ، سیدناصر بهاری همدانی، محمد ولایتی تبریزی، مقدم زنجانی، سید جعفر شیخ الاسلامی، احمد مصطفوی کرمانی، غلامحسین حقانی تهرانی، شریعتی سبزواری، عبدالرحیم بخشایشی تبریزی، غلامحسین رحیمی اصفهانی و محمودی اهوازی، اعضای مجمع اسلام‌شناسی بودند. همان، شهید حجت‌الاسلام حاج شیخ غلامحسین حقانی به روایت اسناد، ص 74. در بازجویی ساواک از آیت‌الله محمد مفتح برخی اسامی دیگر نیز آمده است؛ از جمله حسنی، خیرخواه، محمودی بهبهانی، مهدی طارمی. نک: شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح به روایت اسناد ساواک، همان.

[18] همان، ص 69-68.

[19] پرونده کتب مضره، ش پ: 243612، س ش: 0202-0200.

[20] مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، ج 1، ص 19، همان، آیت‌الله سید مرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک، ص 13.

[21] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 9256/ الف، تاریخ: 1 /5 /1343، سند شماره: 992/ق م، تاریخ: 22 /4 /1343.

[22] صحیفه امام (مجموعه آثار امام خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، 1393، ج 1، ص 244.

[23] مرکز بررسی اسناد تاریخی، پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مدرسه فیضیه به روایت اسناد ساواک، ص 107.

[24] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، ج 1، ص 19، همان، آیت‌الله سید مرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک، ص 13.

[25] همان، آیت‌الله سید مرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک، ص 8، همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، ج 1، ص 15.

[26] همان، آیت‌الله سید مرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک، ص 13، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، ج 1، ص 19.

[27] همان، ج 1، ص 24.

[28] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، ج 1، ص 25، همان، روشنگر دوران؛ حجت‌الاسلام حاج سید محمد احمدی به روایت اسناد ساواک، ص 45.

[29] همان، پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 210، همان، آیت‌الله العظمی محمد فاضل لنکرانی به روایت اسناد ساواک، ص 28. مرحوم زمانی در سال 1344 در خیابان اراک شهر قم منزل داشت. همان، آیت‌الله شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 222. او چند سال بعد در صفائیه قم، هفت متری ناصری منزل داشت. نک: پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 578 /347، تاریخ: 26 /3 /1354.

[30] همان، سند شماره: 6 /20 و، تاریخ: 11 /1 /1347.

[31] همان، سند شماره: 33917 /20ه‌2، تاریخ: 8 /11 /1346.

[32] همان، سند شماره: 35592 /2ه‌، تاریخ: 19 /11 /1346.

[33] در بهمن 1346،منبع 724 از سعیدی مراقبت می‌کرد. مرکز بررسی اسناد تاریخی، آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت ساواک، ص 171.

[34] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 10856 /316، تاریخ: 16 /2 /1347.

[35] مرکز بررسی اسناد تاریخی، آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص 214.

[37] در این گزارش و چند گزارش دیگر، نام وی به شکل فتحعلی صاحب‌الزمانی آمده است. آیا فتحعلی صاحب‌الزمانی همان مصطفی زمان است یا شخص دیگری است؟ قرار دادن این گزارش‌ها در پرونده زمانی نخستین دلیلی است که نشان می‌دهد وی همان مصطفی زمانی است. ساواک در برخی موارد، اسامی و مشخصات افرادی را که شناخت کافی از آن‌ها در دست نبود، به اشتباه ثبت می‌کرد. در مراحل بعدی و با تشکیل پرونده و گرفتن مشخصات سجلی و عکس افراد، پرونده تقویت و اطلاعات آن تصحیح می‌شد.

[38] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 9360/ه‌2، تاریخ: 15 /3 /1347، سند شماره: 737 /2ه‌، تاریخ : 21 /2 /1347.

[39] همان، سند شماره: 30887 /316، تاریخ: 27 /3 /1347.

[40] همان، سند شماره: 14824 /20ه‌3، تاریخ: 19 /4 /1347.

[41] منظور آیت‌الله سید علی غیوری (1393-1309ش) اهل نجف‌آباد اصفهان است درباره زندگی، آثار و خدمات آن مرحوم به سایت شورای حفظ و نشر آثار ایت‌الله سیدعلی غیوری (ره) به نشانی https: //ghayuri.ir مراجعه کنید.

[42] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 33917 /20ه‌2، تاریخ: 8 /11 /1346. نیز نک: مرکز بررسی اسناد تاریخی، آیت‌الله العظمی حسین نوری همدانی به روایت اسناد ساواک، ص 154. در ۲۰/۱۱/۴۶ سید محمدرضا سعیدی خراسانی، شیخ حسن طاهری، شیخ شجونی واعظ و شیخ حسین کاشانی از شیخ اکبر ‌هاشمی و شیخ جعفری اصفهانی که تازه از زندان آزاده شده‌اند دیدن کردند و ضمن صحبت‌ها از جعفری اصفهانی راضی بودند و می‌گفتند خود را نباخته و همه مطالب را نگفته. همان، آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی، ص 171.

[43] در اسناد ساواک برای اشاره به کنترل مکالمات تلفنی، از رمزهای 1585 و شاهد استفاده می‌شد.

[44] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 80394 /312، تاریخ: 15 /11 /1346.

[45] علمای حوزه علمیه قم در این اعلامیه به جشن‌های موسوم به تاجگذاری حمله کرده و نوشته بودند که «گستاخی را به حدی رسانده‌اند که مراجع تقلید و علمای اعلام و ائمه‌ جماعات و به طور کلی قشر مذهبی را که اکثریت نزدیک به تمام ملت را تشکیل می‌دهند برای همکاری در جشن و سرور واهی خود تحت فشار گذاشته‌اند و بدون این که ذره‌ای از آن همه جنایات و خیاناتی که در این دو، سه ساله اخیر نسبت به دین و دینداران کرده‌اند شرمی به خود راه دهند از این طبقه شریف طلبکارانه مطالبه دارند که همه‌ خلاف‌ها و مظالم آن‌ها را که هنوز هم ادامه دارد، ندیده بگیرند و خود را شریک در شادی و سرور آن‌ها اعلام نمایند!!! این‌ها حاضر نیستند که حتی برای یک بار منصفانه از خود بپرسند ملت مسلمانی که مرجع عالی ‌شأن تقلید خود حضرت آیت‌الله العظمی جناب آقای خمینی مدظله العالی را در تبعید می‌بینند و چند سال است از زیارت وجود شریفش محروم است چگونه می‌تواند به جشن بپردازد؟» نک: روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ج 2، ص 422، به نقل از: مروری بر علل، اهداف و پیامدهای جشن تاج‌گذاری پهلوی دوم، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[46] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 23325 /20 ه‌ 3، شماره: 21 /8 /1346.

[47] همان، سند شماره: 28221 /20 ه‌3، تاریخ: 22 /9 /1346، بازگشت به نامه شماره: 61243 /316، تاریخ: 15 /9 /1346.

[48] گزارش خبر موضوع: وعاظ افراطی و ممنوع المنبر، تاریخ: 13 /9 /1346، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ملا احمد کروبی به روایت اسناد ساواک، ص 46، شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح به روایت اسناد ساواک ص 161، آیت‌الله العظمی علی‌اکبر فیض مشکینی به روایت اسناد ساواک ص 76، همان یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیت‌الله حاج شیخ محمد یزدی، 1400، ص 129.

[49] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 27 /20و، تاریخ: 21 /1 /1347.

[50] مرکز بررسی اسناد تاریخی، آیت‌الله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک، ص 172.

[51] همان، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص360.

[52] همان، آیت‌الله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک، ص 172.

[53] همان، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج1، ص360.

[54] محمدعلی سلمانی ایلواری معروف به روحانی‌فرد در کردکوی گلستان زاده شد. ایشان پس از سال‌ها مبارزه و خدمت، در اول اسفند سال 1364 بعد از عملیات غرورآفرین والفجر 8 به اتفاق چهل تن از شخصیت‌های مملکتی و در رأس آنان «شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله محلاتی» نماینده امام در سپاه، رهسپار مناطق جنگی شد. هواپیمای حامل این عزیزان در آسمان اهواز مورد تهاجم موشک هواپیماهای رژیم بعثی قرار گرفت و با سقوط هواپیما، روح بلند این مجاهدان به آسمان پرکشید و در جوار قرب الهی آرام گرفتا. اسناد مبارزات وی در شمار سلسله منشورات مرکز بررسی اسناد تاریخی (تهران، اول، 1399) به چاپ رسیده است. درباره وی نک: گذری به زندگی و فعالیت‌های شهید حجت‌الاسلام محمدعلی روحانی فرد به روایت اسناد ساواک، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی. نک: خارکوهی، غلامرضا، نگاهی به مبارزات و خدمات شهید حجت‌الاسلام محمدعلی روحانی‌فرد، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، فصلنامه مطالعات تاریخی، ص 135-49.

[55] مدرسه عمادیه (مدرسه آقاحسین عمادیه یا مدرسه دروازه نو) واقع در محله درب ‌نو انتهای کوچه قاضی اعظمی از بناهای دوره صفوی است. نک: انقلاب اسلامی در استان گلستان به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 95. این مدرسه در سال 1378 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.

[56] در کتاب انقلاب اسلامی در استان گلستان به روایت اسناد ساواک، برخی اسناد فعالیت‌ها و مبارزات شیخ عبدالنبی احمدی آمده است. به عنوان نمونه نک: ج 1، ص 23، 24، 26، 29، ج 5، ص 80.

[57] مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان، ج 1، ص 141.

[58] امام خمینی (ره) در بهمن 1349ش به مناسبت برگزاری مراسم حج پیام مهمی را برای زائران بیت‌الله‌الحرام ارسال نمودند. درباره این پیام نک: صحیفه امام، 1393، ج 2، ص 326-322. درباره این پیام نک: روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج 2، ص 698.

[59] مرکز بررسی اسناد تاریخی، شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 103.

[60] روز 15 مهر 1344، مؤسسه‌ دارالتبلیغ اسلامی به طور رسمی افتتاح شد. مقدمات تأسیس آن از سال 1343 پایه‌ریزی شده بود. درباره اختلافاتی که بر سر تأسیس دارالتبلیغ به وجود آمد نک: کرمی‌پور، حمید، خاطرات آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1382، احمدی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1377، ج 1، رسول جعفریان، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول 1383، ماجرای میانجیگری مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی در باره تأسیس دارالتبلیغ اسلامی؛ تأسیس دارالتبلیغ اسلامی توسط آقای سید کاظم شریعتمداری در قم و نظر امام خمینی درباره آن، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[61] آیا منظور حاج شمس فراهانی صاحب کتابفروشی فراهانی در بازار (بین الحرمین) پشت مسجد شاه تهران است که در اسناد منتشر شده ساواک در کتاب‌های پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، مسجد ارک تهران، ص 182، آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج 3، ص 231، به وی اشاره شده است؟ درباره وی نک: شهید حجت‌الاسلام سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد به روایت اسناد ساواک، ص 210، 212، 639. وی ناشر برخی آثار شهید عبدالکریم (حبیب) هاشمی‌نژاد بود.

[62] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 13089 /20ه‌3، تاریخ: 28 /2 /1348.

[63] در فاصله سال‌های 1344 تا 1355 بیش از هفتاد مقاله از وی در مجله درس‌هایی از مکتب اسلام منتشر شد. برای دیدن این فهرست و متن مقالات نک: پرتال جامع علوم انسانی به نشانی: https: //ensani.ir/fa/article.

[64] مرکز بررسی اسناد تاریخی، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 367.

[65] درباره آیت‌الله حکیم نک: نگاهی به زندگی و حیات سیاسی آیت‌الله العظمی سید محسن حکیم، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[66] مرکز بررسی اسناد تاریخی، استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد ساواک، ص 315.

[67] برای اطلاع از آثار و اندیشه‌های آیت‌الله صافی گلپایگانی ر.ک: https: //www.saafi.ir. همچنین بنگرید به: گذری بر زندگی علمی و سیاسی مرحوم آیت‌الله العظمی لطف‌الله صافی گلپایگانی، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[68]«پیشنهاد می‌گردد در صورت تصویب اقدامی به عمل آید که در مجله مکتب اسلام که در قم منتشر می‌شود و خود هیئت تحریریه نیز تصمیم برآن دارند مطالبی علمی علیه نویسنده و تقریظ‌نویسان آن درج گردد و چون مشترکین این مجله اغلب علما و روحانیون می‌باشند تصور می‌رود اقدام از آن طریق و تسریع درج این گونه مقالات در مجله مزبور حائز اهمیت باشند.» آیت‌الله العظمی علی‌اکبر فیض مشکینی به روایت اسناد ساواک، ص 186.

 امام خمینی، گسترش این اختلافات را نتیجه اقدامات رژیم می‌دانستند. ایشان چند سال بعد در این باره فرمودند: «ما دیدیم که دو سال، سه سال ـ حالا هم تتمه‌اش هست ـ کتاب شهید ‌جاوید؛ چه بساطی درست کردند برای کتاب شهید جاوید! یکی از آن طرف کشید و یکی از آن طرف کشید؛ و یک ماه مبارک و یک ماه محرم و سایر ایام خودشان را صرف کردند و قوا را هدر بردند و اعلیحضرت با کمال آرامش، اموال این ملت را خورد و سلطه خودش را تحکیم کرد بر آن‌ها!» نک: صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ج 4 (مهر 1357- آبان 1357)، ص 236. نیز نک: کتاب «شهید جاوید» و اختلاف ایجاد شده بین علماء و طلاب و دستور شاهانه برای تار و مار نمودن روحانیان مبارز، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[69] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 578 /347، تاریخ: 26 /3 /1354.

[71] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 4767 /21، تاریخ: 12 /8 /1353.

[72] همان، سند شماره: 3409 /324، تاریخ: 19 /9 /1353.

[73] همان، سند شماره: 1806 /324، تاریخ: 18 /5 /1354، سند شماره: 1759 /15ه‌، تاریخ: 4 /4 /1354.

[74] همان، سند شماره: 1263 /324، تاریخ: 2 /4 /1354.

[75] همان، سند شماره: 1154 /15ه‌، تاریخ: 0 /3 /1354.

[76] همان، سند شماره: 3229 /21ه‌، تاریخ: 2 /4/،1354 سند شماره: 42 /21ه‌، تاریخ: 14 /2 /1354، سند شماره: 724 /324، تاریخ: 21 /2 /1354.

[77] همان، سند شماره: 1154 /15ه‌، تاریخ: 0 /3 /1354.

[78] تنکابنی در ساواک لرستان به ارتباط خود با نجفی روحانی قوچانی که به بروجرد آمده بود اشاره کرد. به گفته تنکابنی پس از ابراز تمایل وی به داشتن نسخه‌ای از کتاب حسنک کجایی (نوشته محمد پرنیان)، نجفی چند جزوه از آن را برایش تهیه کرد. تنکابنی به ساواک لرستان گفته بود که با دو دانش‌آموز دانشسرای مقدماتی خرم‌آباد نیز در ارتباط بوده و قصد داشته آن‌ها را آماده (مخالفت) کند. اداره کل سوم به ساواک لرستان دستور داد در حضور والدین مهوش محمودی و مهناز شفیعی به آن‌ها تذکر بدهند و از آن‌ها تعهد بگیرند. همان، سند شماره: 4044 /324، تاریخ: 24 /10 /1353، سند شماره: 4484 /15ه‌، تاریخ : 8 /10 /1353.

[79] همان، سند شماره: 5163 /15ه‌، تاریخ : 13 /11 /1353.

[80] همان، سند شماره: 3409 /324، تاریخ: 19 /9 /1353.

[81]بر اساس اسناد ساواک، در سال 1349، وی مبلغ مرجعیت امام خمینی و دعوت به نهضت ایشان بود. در سال 1353 وی در شمار مظنونین درجه 3 ساواک بود. مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج 1، ص 394، 181و از آثار وی می‌توان به 1ـ به‌سوی جهان ابدی 2ـ تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی 3ـ علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین 4ـ فلسفه آفرینش 5ـ تفسیر جامع آیات الاحکام، 6ـ اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی 7ـ علم حدیث 8ـ حکومت اسلامی و ولایت فقیه 9ـ اسلام و حقوق بشر اشاره کرد. وی از نویسندگان کتاب زن و انتخابات است که با مقدمه آیت‌الله مکارم شیرازی (تاریخ نشر: احتمالاً 1339ش) منتشر شده است. درباره این کتاب نک: شاملو، حمیدرضا، زن و انتخابات، منتشر شده در سایت دانشنامه فقه معاصر به نشانی: https: //feqhemoaser.com/ نیز نک: جعفریان، رسول، «جدال‌های دینی درباره مشارکت زنان در انتخابات مروری بر مقالات محمدباقر مجتهد کمره‌ای (۱۳۳۹-۱۳۴۲ش)»، در پیام بهارستان، شماره ۹، پاییز ۱۳۸۹ش، همو، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی و سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی)، تهران، نشر علم، ۱۳۹۶ش. برای آشنایی با زندگی و برخی فعالیت‌های ایشان نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج 1، ص 130.

[82] درباره ثابت پاسال نک: مروری بر زندگی و فعالیت‌های حبیب ثابت پاسال منتشر شده در سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی به نشانی https: //historydocuments.ir/، تاریخ انتشار: 30 بهمن 1402، مرکز بررسی اسناد تاریخی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، حبیب‌ ثابت پاسال، چاپ اول، 1396. خاطرات ثابت پاسال در سال 1993م/ 1372ش در لوس‌آنجلس منتشر شد. درباره این خاطرات نک: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، نقد و بررسی خاطرات حبیب ثابت پاسال براساس اسناد ساواک، منتشر شده در 17 خرداد 1399، https: //psri.ir.

[83] چون این شرکت متعلق به بهائیان بود، خرید و فروش محصولات آن توسط مسلمانان تحریم شد. در این باره نک: مرکز بررسی اسناد تاریخی، قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 35، شهید آیت‌الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی به روایت اسناد ساواک، ص 379، آیت‌الله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج 3، ص 605، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 169، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، ج 1، ص280، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج 1، ص 359، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، ج 1، ص 217

[84] درباره آیت‌الله محمدعلی گرامی نک: احمدی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله محمدعلی گرامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.

[85] مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گیلان، ج 1، ص 338.

[86] شیخ محمدجواد مغنیه (1322-1400ق) نگرش جدیدی نسبت به گزاره‌هاى اسلامى داشت و تلاش مى‌کرد مفاهیم و اندیشه‌هاى اسلامى را براساس شرایط و منطق عصر جدید، تبیین و تفسیر کند. نسبت به مذاهب و فرق اسلامى، نظرگاه «تقریب» داشت فى ظلال نهج‌البلاغه (شرح نهج‌البلاغه) از آثار اوست. مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 9، ص 305. کتاب وی با عنوان اسلام بر‌ فراز‌ اجتماع‌، ترجمه محمد رضا‌ انصاری‌‌ (سال 1354) به عنوان کتاب مضره اعلام شـده اسـت.

[87] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 8040/ه‌1، تاریخ: 12 /1 /1353.

[88] مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، ج 1، ص 68 «ماذا خسروا العالم بانحطاط المسلمین‌» نوشته الحسنی، ابوالحـسن، با عنوان «حـدود خـسارت جهان و انحطاط‌ مسلمین‌» نیز به فارسی ترجمه شده است. قم‌، 1354‌ ش.

[89] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 578 /347، تاریخ: 26 /3 /1354.

[90] همان، سند شماره: 428 /312، تاریخ: 4 /3 /1354.

[91] مرکز بررسی اسناد تاریخی، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک ، ج 1، ص 202.

[92] در این کتاب، وى داستان مفصلى از سرزمین فلسطین و ماجراى جنگ‌هاى صلیبى و شرحى داستانى از زندگى سلطانى و پادشاهى سلیمان نبى (ع) ارائه کرده است. این داستان همزمان، گفتگوى میان سلیمان و بلقیس است که صورت داستانى و عشقى به خود مى‌گیرد و در نهایت سلیمان با بلقیس ازدواج مى کند. در این کتاب تجربه‌هاى حکومت سلیمان و دشوارى‌ها و راه‌حل‌های آن سخن رفته است. این اثر به نوعی درباره سیاست و دولت خوب و برخی از تحولات جاری در حکومت‌ها است. تیتر کودتای سفید به نوعی تحول در دولت مملکت سبا اشاره دارد. نک: جعفریان، رسول، یادی از مرحوم مصطفی زمانی (25 سال پس از درگذشت)، منتشر شده در سایت https://www.khabaronline.ir/news /513460

[93] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، ج 3، ص 76.

[94] ولی‌الله کشفی از اعضای گروه ابوذر نهاوند کتاب چرا رفوزه شدم را مطالعه کرده بود. همان، گروه ابوذر نهاوند به روایت اسناد ساواک، ص 116.

[95] کتاب‌های ردیف 5 تا ردیف 21 از سند شماره: 8040/ه‌1، تاریخ: 12 /1/ 1353موجود در پرونده مصطفی زمانی استخراج شده است.

[96] مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، ج 3، ص 265.

[97] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ استان سمنان، ج 1، ص 415.

[98] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 14508 /324، تاریخ: 27 /2 /1345.

[99] همان، سند شماره: 4767 /21، تاریخ: 12 /8 /1353.

[100] مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 1، ص 302، 317.

[101] جعفریان، رسول، یادی از مرحوم مصطفی زمانی (25 سال پس از درگذشت)، منتشر شده در سایت

https://www.khabaronline.ir/news /513460

[102]https://web.archive.org/web /20130922012207

مرحوم زمانی کتاب وسواس را ابتدا به زبان عربی نوشت و سپس به فارسی ترجمه کرد. (برگ شقایق، قم، 1387) وی این اثر را بر مینای مدارک فقهی و روانشناسی اسلامی در طول هفت سال نوشت.

[103]همان، آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک ، ج 1، ص 202.

[104] وزارت اطلاعات و جهانگردی به شهربانی نوشت: با توجه به اقدام عنایت الله طباطبایی نیا مدیر مسئول چاپخانه علمیه قم در نشر 5 کتاب (ابراهیم بت شکن، کودک نیل یا مرد انقلاب، شیعه و مهدویت، پرتوی از جمال انسانیت، دنیا در خطر سقوط) تا صدور کارت صلاحیت وی، از ادامه کار و فعالیت چاپخانه جلوگیری نمایند. پرونده کتب مضره، س ش: 0252.

[105]چاپ پرتوی از جمال انسانیت؛ تفسیر سوره یوسف، نوشته نعمت‌الله صالحی‌ نجف‌آبادی، به شرط انجام اصلاحاتی در مقدمه‌، بلامانع اعلام شد. همچنین چاپ مجدد کتاب بـاد و بـاران در قـرآن نوشته مهندس مهدی بازرگان و جنایات تاریخ (حافظ، تهران، بی‌تا)، نوشته مرحوم سیدجعفر شـهیدی مشروط به حذف چند جمله شـده بود.

[106] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 578 /347، تاریخ: 26 /3 /1354.

[107] پرونده کتب مضره، ش پ: 243612، سند شماره: 0249-0247.

[108] همان، ش پ: 243612، سند شماره: 0218، 0219، 0220 .

[109] همان، ش پ: 243612، سند شماره: 0221، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، ج 1، ص 68.

[110] همان، ش پ: 243612، س ش: 0207-0208، 0210، 0212-0211، 0213.

[111] همان، ش پ: 243612، س ش: 0178-0179، 0183 .

[112] این کتاب در سال 1352 به دلیل وجود مطالب‌ اهانت‌آمیز و تحریک‌کننده، ایراد به‌ رفع‌ حجاب و شـکنجه کـردن متهمان مـضره شناخته شد و دسـتور‌ جمع‌آوری‌ آن‌ صادر گشت.

[113] پرونده کتب مضره، ش پ: 243612، سند شماره: 0512-0513 .

[114] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 578 /347، تاریخ: 26 /3 /1354.

[115] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، ج 2، ص 191.

[116] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 428 /312، تاریخ: 4 /3 /1354.

[117] همان، سند شماره: 103337/ ه‌1، تاریخ: 6 /6 /1353.

[118] همان، سند شماره: 5423 /312، تاریخ: 9 /7 /1353.

[119] همان، سند شماره: 4766 /21، تاریخ: 12 /8 /1353.

[120] همان، سند شماره: 2040 /21، تاریخ: 29 /2 /1353.

[121] همان، سند شماره: 2208 /21ه‌، تاریخ : 19 /3 /1353، سند شماره: 2340 /21ه‌، تاریخ :: 2 /4 /1353، نیز سند شماره: 2291 /312، تاریخ: 19 /3 /1353.

[122] آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 317.

[123] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 30740 /11ه‌، تاریخ : 15 /11 /1353.

[124] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 5، ص 209.

[125] پروند مصطفی زمانی، سند شماره: 419 /20ه‌، تاریخ: 14 /3 /1345.

[126] همان، سند شماره: 581 /325، تاریخ: 15 /4 /1348.

[127] مرکز بررسی اسناد تاریخی، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، ج 1، ص 264.

[128] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، ج 1، ص 68.

[129] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران،ج 1، ص 128.

[130] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ استان سمنان، ج 1، ص 264.

[131] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، ج 3، ص 76 .

[132] همان، ص 265.

[133] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج 2، ص 107.

[134]همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 6، ص 118.

[135] همان، ج 7، ص 409.

[136] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ استان سمنان، ج 2، ص 323.

[137] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 172.

[138] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ استان سمنان، ج 1، ص 415.

[139] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان هرمزگان، ج 2، ص 37.

[140]همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی، ج1، ص 454.

[141] در یک گزارش مربوط به سال 1352 آمده است که مدرسه صالحیه گرگان دارای 70 نفر طلبه است که به سرپرستی حاج سیدعلی رئیس اداره می‌گردد این طلاب در مدرسه شبانه‌روزی بوده و هزینه خوراک همگی و پوشاک اکثریت آنها به عهده رئیسی است و نامبرده این هزینه‌ها را که در ماه متجاوز از هزار تومان است از محل وجوهاتی که در گرگان دریافت می‌دارد هزینه می‌نماید. همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان، ج 2، ص 26.

[142] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 9، ص 305.

[143]همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ استان سمنان، ج 1، ص 66.

[144] همان، ص207

[145] پرونده مصطفی زمانی، سند شماره: 2410 /321، تاریخ: 25 /1 /1344

[147] همان، ص 222.

[148] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان همدان، ج 1، ص 302، 317.

[149] بنابر متن «قزوین آیینه تاریخ و طبیعت ایران» محمدعلی حضرتی‌ها، این مدرسه را ساروتقی وزیر شاه عباس دوم صفوی در سال 1052ق بنا کرده است. ملاوردی‌بیک نیز در سال 1150ق این مدرسه را تعمیر کرد. نک:

 https: //www.qazvin.mcth.ir/

[151] همان، شهید حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی شاه‌آبادی به روایت اسناد ساواک، ص 19.

[152]همان، آیت‌الله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک، ص 239.

[153] همان، شهید حجت‌الاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی، ص 140.

[154] در صورت‌‌جلسه پیوست این سند، اسامی «راه و بیراهه یا سرنوشت استعمار در ممالک اسلامی» آمده است. همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 12، ص 365.

[155]همان، ج 16، ص 391.

[156] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، ج 6، ص 273

[157] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان، ج 4، ص 11

[158] همان، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی، ج 20، ص 271.

[159] همان، شهید حاج حسن حسین‌زاده موحد به روایت اسناد ساواک، ص 162.





















حجت‌الاسلام مصطفی زمانی


حجت‌الاسلام مصطفی زمانی


حجت‌الاسلام مصطفی زمانی


























حجت‌الاسلام مصطفی زمانی


 

تعداد مشاهده: 320


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.