گذری بر انقلاب اسلامی در استان لرستان- بخش چهارم
تاریخ انتشار: 11 اسفند 1403

شهریور ناآرام در لرستان
بنابر اسناد موجود، اوضاع استان لرستان در شهریورماه 1357 ناآرام بود و هر روز دامنه اعتراضات مردمی گستردهتر میشد. به گزارش ساواک، در روز چهارم شهریور ده نفر از نمازگزاران مسجد صاحبالزمان(عج) کوهدشت پس از اقامه نماز با شعار «زنده باد خمینی» تظاهرات کردند که همگی آنان دستگیر شدند: «حدود ساعت 0300 روز 4 /6 /37 [57]، ده نفر از افراطیون مذهبی پس از خروج از مسجد صاحبالزمان در بخش کوهدشت خرمآباد ـ استان لرستان، ضمن دادن شعار «زنده باد خمینی»، به تظاهرات خیابانی مبادرت کردهاند. 10 نفر مورد بحث توسط مأمورین ژاندارمری دستگیر گردیدهاند.»[1]
در بروجرد «شب هنگام مورخه 7 /6 /57 (2537 شاهنشاهی)، به دنبال سخنرانی تحریکآمیز یکنفر واعظ افراطی به نام «دیباجی»... حدود 50 نفر از مستمعین در خاتمه سخنرانی از مسجد خارج شده و با دادن شعار «زنده باد خمینی» مبادرت به تظاهرات خیابانی نمودهاند. مأمورین انتظامی نسبت به متفرق نموده [نمودن] جمعیت اقدام نمودهاند و در این بین کودک خردسالی که قصد عبور از عرض خیابان را داشته، بر اثر تصادف با اتومبیل مجروح شده است. فرد مجروح به بیمارستان قدس اراک منتقل» شد.[2]
9 شهریور ساواک در گزارشی در مورد «محسن رضائی دانشآموز سال دوم دانشسرای مقدماتی الیگودرز» نوشت: «نامبرده بالا در ساعت 1130 مورخه 2 /6 /37 [57] با در دست داشتن کتابی به نام شهادت نوشته دکتر علی شریعتی به منزل شیخ احمد کروبی از روحانیون مخالف رفته و ساعت 12 از منزل وی خارج» شد.[3] برابر گزارش گروهان الیگودرز، در یازده شهریور سینمای این شهرستان آتش زده شد.[4]
برگزاری با شکوه نماز عید فطر در لرستان
عید فطر سال 1398ق مطابق با 13 شهریور سال 57، از روزهای اوجگیری مبارزات مردمی در لرستان بود. عید فطر سال 1357 از چندین جهت برای مردم و نیروهای مذهبی خرمآباد اهمیت داشت و گستردهتر از سالهای پیش برگزار شد. ساواک و مقامات امنیتی که در پایان نخستین دهه این ماه به سرکوب خونین قیام مردم پرداخته و چهرههای مبارز و عوامل اصلی نهضت را دستگیر کرده بودند، گمان میکردند که مردم دیگر یارای مبارزه ندارند و به تدریج از صحنه بیرون خواهند رفت ولی آنچه که در روز عید فطر روی داد، چنین امیدی را به یأس تبدیل کرد.
گزارش ساواک از مراسم این روز خرمآباد گویای همه چیز است: «از ساعت 7 روز 13 / 6 / 57 حدود 1500 [احتمالاً اشتباه تایپی است و 15000 صحیح است] نفر بعد از خاتمه نماز عید فطر در حالی که حسین جزایری در پیشاپیش آنها حرکت میکرد، ضمن حمل پرچمهایی به رنگ سفید که روی آنها شعارهای مضره تحت عنوان «زنده باد خمینی» نوشته شده بود، به طرف گورستان عمومی شهر خرمآباد حرکت کردهاند. در مراجعت از گورستان، اجتماعکنندگان به گروههای 50 الی 60 نفری تقسیم شده و مبادرت به شکستن شیشههای شعبه بانک ملی، حزب رستاخیز، سازمان اوقاف و ادارات تعاون و امور روستاها، دادگستری و کشاورزی کردهاند. تظاهرکنندگان سپس قصد رفتن به طرف پادگان شماره یک تیپ 84 خرمآباد را داشتهاند که با شلیک چند تیر هوایی به وسیله نگهبانی درب جبهه[ورودی پادگان] مسیر خود را تغییر داده و سپس متفرق شدهاند.»[5]
به نوشته جراید بیش از ده هزار نفر از مردم خرمآباد در تظاهرات و راهپیمایی روز 13 /6 /57 شرکت کردند. پس از اینکه نماز در مسجد صاحبالزمان و خیابانهای اطراف اقامه شد، آیتالله سیدحسین جزایری از علمای شهر سخنرانی کرد. وی ضمن اشاره به سیاستهای دولت و خواستههای جامعه روحانیت، خواستار آزادی 5 تن از روحانیون خرمآباد شد.[6] مردم با ذکر صلوات و اللّهاکبر خواستهای مطرح شده را تأیید کردند و سپس عازم گورستان خرمآباد شدند؛ جایی که شهدای هشتم ماه رمضان [مرداد 57] در آنجا خفته بودند. روزنامه آیندگان نوشت که مردم بر سر مزار شهدا عزاداری کردند و سپس روبهروی مسجد علوی ایستادند و خواستار گشایش آن شدند: «در اینجا عکسهای آیات عظام خمینی و شریعتمداری را به همراه پلاکارتهایی که شعارهایی از جمله چرا برادرکشی، چرا مسلمانکشی و قاتلان برادرانمان را مجازات کنید در دست داشتند. پس از این دستههای مردم در خیابانها به راه افتادند و در چهار راه بانک به تظاهرات دست زدند و اقدام به شکستن شیشهها و تابلوهای شعب بانکها و ادارات کشاورزی، اوقاف، مجتمع گوشت لرستان و دو مرکز بهداشت کردند که مأمورین پلیس دخالت کردند و با تیراندازی هوایی در خیابانهای سعدی و تقاطع کریمخان زند تظاهرکنندگان را متفرق کردند.»[7]
به گزارش ساواک در این تظاهرات «سه نفر از اخلالگران به اسامی یوسف صفری فرزند محمدحسن و شکراله حیدرپناه فرزند مرتضی و محمدحسن دبستانیان فرزند غلامحسین که نسبت به کد 66 [یعنی شاه] نیز اسائه ادب» کرده بودند به وسیله شهربانی استان دستگیر شدند.[8]
در خرمآباد «شب مورخه 15 /6 /57 احمد متوسلیان[9] فرزند غلامحسین... در حالیکه مشغول تکثیر اعلامیه خمینی به تاریخ 8 رمضان درباره کشتار اصفهان و شیراز و اعلامیه فاجعه سینما رکس آبادان بوده به وسیله مأمورین شهربانی دستگیر [شد] جمعاً 93 برگ اعلامیه کشف و در بازرسی از منزلش تعدادی کتب مضره و نوارهای مذهبی قابل بررسی به دست» آمد. [10]
شانزدهم شهریور شهر خرمآباد به اشغال نیروهای پلیس و کامیونهای ارتش درآمد، زیرا در این روز مردم با بستن مغازهها و تعطیل کردن شهر، بر آن بودند تا زمینه تظاهرات زنان خرمآباد را در اعتراض به حوادث خونین این شهر فراهم سازند. به همین علت از ساعت 10 صبح، افراد پلیس و مأموران ارتش با کامیونهای خود در نقاط حساس شهر موضع گرفتند.[11] ساواک در مورد حوادث این روز گزارش داد: «از صبح روز 16 /6 /57، کلیه مغازههای بازار و خیابانهای شهر خرمآباد تعطیل بوده است. حدود ساعت 1430، نزدیک به 400 نفر جوان بین 17 تا 25 ساله و تعدادی قریب به 150 نفر زن و دختر در جلوی فاطمیه خرمآباد اجتماع و مبادرت به دادن شعار به نفع خمینی و علیه دولت نمودهاند. آنها تصمیم داشتهاند در محل گورستان شهر اجتماع که مأمورین پلیس آنها را متفرق ساختهاند. افراد مذکور در دستجات پراکنده به سوی گورستان عزیمت و مقارن ساعت 1500 تعداد آنها به حدود 2000 نفر بالغ شده است و مجدداً به سوی شهر حرکت کردهاند. مأمورین پلیس به متفرق کردن تظاهرکنندگان که شعارهای ضد ملی میدادهاند، پرداخته و ضمناً مأمورین ژاندارمری نیز به کمک مأمورین شهربانی شتافتهاند و تظاهرات تا ساعت 1600 ادامه داشته است که مأمورین انتظامی با تیراندازی هوائی عناصر اخلالگر را متفرق و در این جریان یک نفر زن و پسر بچهای هدف گلوله قرار گرفته که به بیمارستان شیروخورشید انتقال و تحت معالجه میباشند.»[12]
در بروجرد شبهنگام در مسجد جامع شهر، آیتالله شیخ محمد حجتی بروجردی[13] طی سخنانی به راهپیمایی و تیراندازی این روز اشاره کرد و به شدت شاه را مورد حمله و انتقاد قرار داد. به گزارش ساواک: «حوالی ساعت 2100 روز 16 /6 /57 شیخ محمد بروجردی در مسجد جامع حین وعظ اظهار میدارد امروز در خرمآباد خبری بوده شنیدهام از صبح صدای گلوله به گوش میرسد کسی نیست بپرسد از این آقا [شاه] که قول داد قانون اساسی را در مملکت اجراء کند در این چند روز چه کاری انجام داده پولی که از من و شما میگیرند با آن اسلحه خریده و سینه خودمان و فرزندانمان را هدف قرار میدهند این خونها نمیخوابند زنی که پسرش و شوهرش را از دست داده بود و جهت تحویل گرفتن جنازه آنها مراجعه مینماید 700 تومان پول گلوله از او گرفتهاند، اینها از پای نمینشینند مگر آنکه 30 میلیون نفر مردم کشته شوند.»[14]
روز 17 شهریور 1357 خونینترین رخداد در تهران به وقوع پیوست. در ساعت 9:20 دقیقه روز جمعه، در میدان ژاله در حالی که تمام میدان مملو از جمعیت تظاهر کننده بود، نیروهای نظامی ابتدا به سرعت میدان را به محاصر خود درآوردند و تمام راههای منتهی به میدان را بستند. سپس در یک عمل وحشیانه به روی مردم آتش گشودند.[15] مردم لرستان نیز با داشتن یک شهید به نام میرنازار خندان در این رویداد بزرگ سهیم بودند.[16] به گزارش ساواک در شب بعد اعلامیه دستنویسی در سطح شهر خرمآباد توزیع شد که طی آن به مناسبت کشتار هفده شهریور تهران، دو روز تعطیل عمومی در شهر اعلام شده بود: «شب هنگام مورخه 18 /6 /57، اعلامیه دستنویسی در بعضی نقاط شهر خرمآباد توزیع و در آن اعلام شده است که به مناسبت همدردی با بازماندگان کشتهشدگان حوادث روز 16 /6 /57[17] تهران، 48 ساعت در این شهر تعطیل عمومی اعلام گردد. ضمناً شایعاتی در خرمآباد رواج داشته که چون سربازان اسرائیلی در تهران عدهای را کشتهاند، لذا قشریون مذهبی مزاحمتهایی جهت افراد پیرو اقلیت مذهب کلیمی فراهم خواهند کرد.»[18]
به گزارش ساواک سه نفر از جوانان بروجرد ساعت 23:30 هیجدهم شهریور، روی دیوارهای شهر «شعارهای زنده باد خمینی مرگ بر کد 66 [یعنی شاه] نوشته» بودند.[19] به استناد اعلام شهربانی بروجرد: «در ساعت 1830 مورخه 23 /6 /1357 که در بروجرد تعطیل عمومی بوده حدود 30 نفر از جوانان بروجرد در خیابان صفا شروع به تظاهرات نموده و ضمن فرستادن صلوات به طرف گورستان شهر رهسپار شده که ابتدا به تذکر مأمورین توجه نداشته لیکن در نزدیک گورستان با اخطار مأمورین متفرق میگردند و در بررسیهایی که به عمل آمد مشخص گردید که رهبری گروه منظور را شخصی به نام علی رساپور که از بستگان دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی (متواری) میباشد به عهده داشته که از همان تاریخ متواری» شد.[20]ساواک در گزارشی دیگر «محرک اصلی تعطیل بازار [را] شیخ ابراهیم نجفی بروجردی» معرفی کرد و نوشت: «دختری به نجفی تلفن کرد از او سؤال نمود که دکاکین بسته است و تعطیل عمومی است؟ نجفی گفت بلی بسته و قم هم تعطیل کرده، دختر گفت: بعضی از خیابانها باز است نجفی گفت: من چکار کنم سرنیزه ندارم که بگویم ببندید تا آنجا که قدرت داشتهام کردم و گفتم و انشااله یواش یواش درست میشود.»[21]
در 23 شهریور ساواک از پخش شایعه به کارگیری رژیم از سربازان اسرائیلی در سرکوب مردم گزارش داد: «در شهرستان خرمآباد شایع گردیده که سربازان ارتش شاهنشاهی ایران از دستورات فرماندهان مربوط نسبت به جلوگیری از اغتشاشات خودداری مینمایند. لذا به همین علت از وجود سربازان اسرائیلی به منظور سرکوبی آشوبگران در ایران استفاده میگردد.»[22]
ساواک در گزارشی در مورد «تحریک مغازهداران الیگودرز توسط قربانعلی سلوکی» نوشت: «روز پنجشنبه مورخه 23 /6 /57 قربانعلی سلوکی به اتفاق برادرش براتعلی در خیابانهای الیگودرز راه افتاده و به هر دکانداری که رسیدهاند او را وادار به تعطیل مغازه خود نمودهاند و سپس از ساعت 0900 تا 17 دو نفری به منزل شیخ احمد کروبی» رفتند.[23] در سند دیگری میخوانیم که جواد نیکروش و محمدرضا قلیان «روز پنج شنبه ساعت 1000 مغازهداران الیگودرز را مجبور به تعطیل مغازه[های] خود» کردند. [24]ساواک در گزارشی دیگر از «پخش نوار و کتاب مضره توسط قربانعلی سلوکی» در روز 24 شهریور در الیگودرز گزارش داد.[25]
25 شهریور ساواک گزارش داد: «شیخ احمد کروبی در منزل خود واقع در کاظمآباد در حضور عباس سرلک، ابوطالب سرلک، سهراب مروتنیا اعلامیهای قرائت میکرد... در بالای اعلامیه نوشته شده بود اعلام خطر به دولت و با نام خمینی شروع شده بود و در متن اعلامیه آمده بود که دولت توطئه خائنانهای برای از بین بردن مردم و جوانان این مملکت تدارک دیده که آنها را از بین ببرد، با ریختن خون جوانان و انقلابیون نمیگذارند که انقلاب به ثمر برسد و آنها پیروز شوند. کروبی در خاتمه به افراد حاضر در جلسه متذکر شد که شما جوانان این شهر چرا نشستهاید و مراکز فساد به خصوص باشگاه شهرداری را ویران و به آتش نمیکشید.»[26]
مقامات امنیتی رژیم برای تغییر فضای ایجاد شده و کسب مشروعیت از دست رفته خود، سعی کردند تا با گردآوری عدهای از کشاورزان، کدخدایان و روستانشینان شهرستان بروجرد، آنان را به نام پشتیبانی از «اعلیحضرت و خاندان جلیل سلطنت» به تظاهرات در سطح شهر وادار کنند. بر پایه گزارشهای موجود حدود 8000 نفر در روز 26 شهریور در شهر بروجرد به منظور یاد شده رژه رفتند. این عمل موجبات واکنش روحانیون شهر از جمله شیخ محمد حجتی بروجردی را فراهم ساخت. به گزارش ساواک: «متعاقب تظاهرات فوق، شیخ محمد حجتی بروجردی (مقیم بروجرد) تلفنی با سازمان اطلاعات و امنیت محل تماس گرفته و اظهار داشته: «در این موقعیت انجام چنین تظاهراتی به مصلحت نمیباشد و شنیدهام که در این تظاهرات نسبت به خمینی اهانت شده است و این عمل اثر بدی در بین جوانان به وجود آورده و اگر عکسالعمل حادی از طرف مردم مشاهده گردد، دستگاه مسئول خواهد بود.»[27] متعاقب اعتراض آیتالله شیخ محمد بروجردی، جوانان شهر به خیابان ریختند و ضمن سر دادن صلوات و شعارهایی با مضمون: «خمینی را میخواهیم، رژیم باید عوض شود.» اعتراض خود را نشان دادند.[28] همزمان با بروجرد، رژیم در شهرهای ازنا و الیگودرز نیز روستاییان را به تظاهرات و پشتیبانی از سلطنت واداشته بود.[29]
پیشگامی فرهنگیان و دانشآموزان لرستانی در مبارزه
نمیه دوم سال 1357 دگرگونی چشمگیری در مبارزات مردم لرستان به وجود آمد. اگرچه تا این زمان گروههای سیاسی و هوادران آنها راهپیماییها را سامان میدادند و به طور معمول مساجد کانون پیدایش حرکتها بودند، ولی در این زمان تودههای کارگزاران و وابستگان دولت پا به میدان مبارزه نهادند و تظاهرات دانشآموزی به همراه فرهنگیان نیز به اوج خود رسید. به طوری که سوم مهر، شهر بروجرد صحنه تظاهرات دانشآموزی بود. معلمان و دانشجویان دانشسرا دست به اعتصاب زدند. مدارس تعطیل شد و دانشآموزان به خیابانها ریختند.[30] 5 مهر شهر خرمآباد شاهد یک تظاهرات 30 هزار نفری بود. مردم شهر در میدان سعدی اجتماع کردند «و یکی از روحانیون در حالی که مردم را به آرامش دعوت میکرد خواستهای آنها را مطرح کرد... و خواستار بازگشت آیتالله العظمی خمینی و آزادی زندانیان سیاسی شدند. اجتماع کنندگان سپس اقدام به راهپیمایی کردند. آنها پلاکاردهایی همراه داشتند که خواستهای آنان روی آنها نوشته شده بود و پرچمهای سیاهی را نیز حمل میکردند... از طرفی این جمعیت قرار گذاشتند خیابانهای پهلوی، سعدی و ششم بهمن به ترتیب خیابانهای خمینی، شهدا و عامری نامیده شود.» تظاهرات بعدازظهر خرمآباد تا حدی دچار درگیری شد. مردم برای خنثی کردن اثر گاز اشکآور زباله و لاستیک آتش زدند و تیراندازیهایی هم صورت گرفت که چند نفر مجروح شدند.[31]
در بروجرد نیز از ساعت 10 صبح روز 5 مهر 1357 «حدود 1000 نفر در خیابان پهلوی اجتماع و ضمن تظاهرات شروع به تخریب و آتش زدن بعضی از اماکن نمودند همزمان در نقاط مختلف شهر دستجات پراکنده شروع به حمله به مؤسسات نموده از جمله جمعیتی به سمت پیکره 66 [شاه] حمله [کردند] که با همکاری نیروی ارتشی و پرتاب گاز اشکآور و تیراندازی هوائی متظاهرین متفرق شدند. روز مذکور نیز جمعی به ساختمان نیروی پایداری حمله و با شکستن شیشهها پس از تیراندازی نگهبانان نیرو و همکاری نیروهای تقویتی شهربانی متفرق شدند در جریان حمله این روز گویا هفت نفر از اخلالگران به طور سطحی مجروح شدهاند که حالشان رو به بهبودی است.»[32]
برابر گزارش سازمان اطلاعات و امنیت بروجرد در مورخه 8 /7 /57 تعداد چندین برگ اعلامیه مضره تحت عناوین «متن اعلامیه حضرت آیتالله خمینی به مناسبت حکومت نظامی در تهران و شهرستانها» و «قطعنامه راهپیمائی و تظاهرات تهران» و «اعلامیهای به امضاء خمینی در مورد زلزله طبس» و «اعلامیهای به امضاء شریعتمداری و گلپایگانی و مرعشی به مناسبت هفتمین روز کشته شدگان تهران» در کشوهای کلاسهای دبیرستان محمدرضا شاه مشاهده شد.[33]
در 9 مهر «حدود یکصد نفر از معلمین بخش... [دورود]، به بهانه اعتراض به محاصره منزل خمینی از طرف دولت عراق، از رفتن به کلاسهای درس خودداری و در خیابانها به حرکت درآمدند.»[34]
همچنین بعد از ظهر همین روز در خرمآباد تظاهرات پراکندهای از «سوی عده معدودی جوان زیر بیست سال مشهود بود که چند نفر از آنها از فرصت استفاده [کردند] و با پرتاب سنگ، شیشههای یکی از فروشگاههای مجتمع صنعتی گوشت و دو مغازه کفش بلا و ملی را شکسته و متواری» شدند.[35] ساعت 19:50 همین روز «حدود پنج هزار نفر از اهالی بخش دورود در مسجد جامع شهر اجتماع [کردند] که شیخ علیاکبر وحیدی مسئول حوزه علمیه دورود به منبر رفته و پس از سخنرانی تحریکآمیز و دعوت مردم به تعطیل و اعتصاب مورخه 10 /7 /57 جمعیت به حالت تظاهر و با دادن شعارهای ضد ملی و اهانت به کد 66 از مسجد خارج و به طرف مأمورین با سنگ و چوب حمله[کردند] در نتیجه پلیس مبادرت به تیراندازی هوائی نموده که دو نفر مجروح و تظاهرکنندگان متفرق» شدند.[36] شهید این واقعه شیرمحمد پاپی بود.[37] در تاریخ 9 مهر مأموران شهربانی الیگودرز با همکاری مأموران ساواک محل «در بازرسی از منزل مهدی رضوی فقیه فرزند محسن شغل محصل تعدادی کتاب و نوار مذهبی مضره کشف و نامبرده را دستگیر و تحویل ساواک محل نمودهاند.»[38]
10 مهر با اینکه مدارس شهر بروجرد باز بود اما دانشآموزان به مدرسه نرفتند. در گوشه و کنار شهر نیز تظاهرات پراکندهای صورت گرفت که در یک مورد منجر به شکستن شیشههای اداره برق منطقهای بروجرد شد. پیش از ظهر همین روز نیز بازار بروجرد تعطیل بود. این واکنشها احتمالاً به خاطر همبستگی شهر دورود و محکوم کردن تیراندازی به سوی دانشآموزان آن شهر ـ که دیروز صورت گرفت ـ بوده است.[39]
آغاز درگیری خونین فرهنگیان و دانشآموزان لرستانی با مأموران رژیم
11 مهر 1357 آغاز درگیری خونین فرهنگیان خرمآباد و نیروهای رژیم است که تا سه روز ادامه داشت. به گزارش ساواک «عصر مورخه 11 /7 /57 به هنگام خروج دانشآموزان دبیرستان دختر و پسر از مدارس، عدهای از آنان مبادرت به دادن شعارهای ضدملی نموده که چون دامنه تظاهرات آنان گسترش یافته پلیس دخالت و با دستگیری شش نفر دختر و 7 نفر پسر دانشآموزان تظاهرکنندگان متفرق لیکن متعاقب آن حدود 70 نفر از دبیران و معلمین آموزش و پرورش خرمآباد در خانه معلم اجتماع و خواستار ملاقات با مدیرکل آموزش و پرورش استان شده که مشارٌالیه در اجتماع آنان حضور یافته و عناصر مزبور خواستار آزادی محصلین دستگیر شده و عدم دخالت پلیس در مسیر حرکت دانشآموزان شدند.»[40] بنابر گزارشی دیگر در همین روز «50 نفر از دانشجویان مدرسه عالی بهداشت خرمآباد از رفتن به کلاس امتناع» کردند.[41]
تظاهرات دانشآموزی خرمآباد ظهر 12 /7 /57 آغاز شد. یحیی لیقوانی رئیس ساواک لرستان اولین خبر را چنین به مرکز تلگراف کرد: «حدود ساعت 12 روز جاری عدهای از دانشآموزان دبیرستانی خرمآباد به هنگام خروج از دبیرستان مبادرت به تظاهرات و دادن شعارهای ضدملی نمودهاند که با دخالت پلیس متفرق شده و اعلامیههای دستنویس از طرف فرهنگیان پخش [شد] که در آن نوشته شده چون دانشآموزان دستگیر شده مورد شکنجه پلیس قرار گرفتهاند دست از تظاهرات برنخواهند داشت.»[42] روزنامه رستاخیز ضمن انعکاس خلاصهای از تظاهرات دانشآموزی خرمآباد نوشت که در مذاکرات به عمل آمده بین معلمان شهر و مقامات آموزش و پرورش توافق شد دانشآموزان دستگیر شده آزاد شوند و نوشت: «شب دانشآموزان بازداشت شده به خانههای خود بازگشتند.»[43] در هیمن روز دانشآموزان چند دبیرستان دخترانه شاهى و دبیران دبیرستانها و مدارس راهنمایى و معلمان خرمآباد اعتصاب کردند.[44]
13 مهر خونینترین درگیری در این ماه به وقع پیوست. در این روز تظاهرات مردم خرمآباد با شدت بیشتری در سطح شهر ادامه پیدا کرد و با دخالت ارتش و سرکوب مردم ـ که بیشتر آنان را دانشآموزان مدارس تشکیل میدادند سه شهید و تعدادی زخمی به جا ماند. بهروز زمانی دانشآموز ششم متوسطه رشته ریاضی از دبیرستان پهلوی و جلال سرباز دانشآموز سال ششم دبیرستان به شهادت رسیدند و سعید اماناللهی که به بیمارستان در اراک منتقل شده بود و از آنجا به تهران، دو روز بعد شهید شد. [45]بیشتر رسانهها این تظاهرات را کموبیش منعکس کردند. روزنامه آیندگان نوشت که دانشآموزان کلاسهای درس را به عنوان اعتراض به حمله مأموران به مدارس ترک و در خیابانها تظاهرات کردند. دامنه این تظاهرات به سرعت گسترش پیدا کرد و در بعضی از خیابانها آتشسوزیهای بزرگی به وجود آمد. تظاهرکنندگان در مسیر راهپیمایی خود بدون استثناء به مؤسسههای دولتی و بانکها حمله کردند. تظاهرات خرمآباد از ساعت 30 /8 صبح شروع شد و تا 12 ساعت بعد ادامه داشت. پیش از ظهر ارتش با زرهپوشهای خود وارد خیابانهای اصلی شهر شد. روزنامه اطلاعات نیز نوشت: «مأموران انتظامی برای متفرق ساختن دانشآموزان اقدام به پرتاب گاز اشکآور کردند، اما دانشآموزان همچنان به راهپیمایی و دادن شعار ادامه دادند. روزنامه رستاخیز هم نوشت که دانشآموزان بعضی خیابانها را مسدود کردند و با سنگ و آجر به پلیس حمله ور شدند.[46] مجروحان این حادثه را از 7 تا 47 نفر نوشتهاند که بیشتر آنها دانشآموز بودند.[47]
حوادث این روز خرمآباد بازتاب گستردهای در کشور داشت. در اعلامیه مورخ ۱۷ مهر ۱۳۵۷ اساتید و فضلای حوزه علمیه قم، از رخداد خرمآباد یاد شده است. همچنین در اعلامیهای که علمای تهران به مناسبت چهلم شهدای ۱۷ شهریور منتشر کردند به وقایع خرمآباد اشاره نمودند. آیتالله محمد صدوقی، آیتالله حسن طباطبایی قمی و مراجع عظام قم آیات: مرعشی، شریعتمداری و گلپایگانی نیز در اطلاعیههای جداگانهای که به مناسبت چهلم شهدای ۱۷ شهریور تهران منتشر نمودند، کشتار مردم خرمآباد را یادآور شدند. افزون بر این دبیرستان دخترانه شرف تهران در ۱۷ مهر، فرهنگیان شیراز در ۱۸ مهر، دانشآموزان و دانشجویان سمنان در ۱۹ مهر و معلمان اهواز در ۲۵ مهر طی قطعنامههایی که در پایان تظاهرات روزهای یاد شده صادر کردند ضمن محکوم نمودن کشتار فرهنگیان خرمآباد و اعلام حمایت از قیام آنان خواستار مجازات مسببان این حادثه شدند. دکتر سکندر اماناللهی بهاروند استاد مردم شناسی دانشگاه شیراز هم به عنوان یکی از چهرههای فرهنگی لرستان طی نامهای به رئیس مجلس شورای ملی کشتار خرمآباد را غیر قانونی و خلاف حقوق انسانی دانست و خواستار قطع دخالت خشونتآمیز دولت، مجازات عاملان و پرداخت خسارت به بازماندگان شد.[48]
گسترش اعتصابات در لرستان
اعتصاب اعتراضی بود که در مهرماه میان کارکنان دولتی در لرستان رواج یافت، اگرچه کارکنان اداره برق لرستان از ۸ مهر به اعتصابیون وزارت برق در سراسر کشور پیوستند ولی فرهنگیان الگوی این عمل بودند و در ترویج اعتصابهای لرستان نقش چشمگیری داشتند. همزمان با درگیریها و اعتصابات فرهنگیان، ۱۵۰ نفر از رانندگان خطوط خرمآباد - بروجرد و خرمآباد - اندیمشک در ۱۲ مهر ۵۷ دست از کار کشیدند. آنان خواستار افزایش کرایهها و کاهش حق بیمه اتومبیل به نصف بودند در نتیجه این عمل مسافرت از خرمآباد به دیگر شهرها مختل شد و در بحرانیتر کردن اوضاع مؤثر افتاد. کارکنان اداره پست لرستان نیز در ۱۲ مهر دست به اعتصاب زدند. چکیده خواستههای آنان که در ۱۴ ماده اعلام شد، افزایش حقوق تا میزانی که بتوان یک خانواده ۵ نفری را به طور کامل و مرفه اداره کرد، اصلاح قوانین استخدام، افزایش پرداخت اضافه کار، تأمین مسکن، محاسبه سنوات خدمت پیمانی، یکسان کردن پاداش سالیانه، تشکیل کانون کارکنان وزارت پست و تلگراف، رفع تبعیض میان کارکنان پست و شرکت مخابرات، برکناری افراد بدنام از ادارات و.... بود. کارکنان سازمان تعاون روستایی استان و شهرستان خرمآباد نیز در ۱۵ مهر به جمع اعتصابیون پیوستند و خواستههایی مشابه دیگر کارمندان از جمله افزایش حقوق تأمین مسکن و... را اعلام داشتند. کارمندان بیمارستان پهلوی، بیمارستان شیروخورشید، ثبت اسناد، دادگستری و فرهنگیان دورود از جمله دیگر اعتصابیون روز ۱۵ مهر هستند. در ۱۷ مهر کارکنان ناحیه راه آهن لرستان نیز دست از کار کشیدند و به اعتصابیون راه آهن تهران پیوستند. در ۲۵ مهر کارکنان سازمان دامپزشکی لرستان دست به اعتصاب زدند. کارکنان اداری و درمانی اداره بهداری دورود نیز در ۲۶ مهر دست از کار کشیدند و خواستههای خود را مطرح نمودند.[49]
ادامه تظاهرات دانشآموزی در لرستان
از بعداز ظهر روز 14 مهر مجدداً تظاهرات پراکندهای در شهر خرمآباد صورت گرفت. تیپ 84 خرم آباد و نیروهای ژاندارمری به همراه مأموران شهربانی کنترل تظاهرات این روز خرمآباد را به عهده داشتند.[50] روز 15 /7 /57 مدارس خرمآباد در پی خودداری آموزگاران از حضور در کلاسهای درس یکسره تعطیل بود. همچنین در همین روز تانکها و زرهپوشهای ارتش در نقاط حساس شهر مستقر شدند. اکثر مغازهداران شهر و بازار به خاطر همدردی با جامعه معلمین و دانشآموزان محل کسب خود را بستند. در بروجرد نیز دانشآموزان، معلمان، روحانیون و گروهی دیگر از مردم به عنوان اعتراض به وقایع اخیر خرمآباد، کرمانشاه و دورود دست به تظاهرات و راهپیمایی زدند که این راهپیمایی به آرامی پایان یافت ولی در ساعت 3 بعد از ظهر تظاهرات مجدداً آغاز شد و پلیس با استفاده از ماشین آبپاش و شلیک تیرهوایی اقدام به متفرق کردن تظاهرکنندگان نمود. در این هنگام شیشههای اداره آموزش و پرورش، چند بانک و یک مشروب فروشی شکسته و اتومبیل آموزش و پرورش به آتش کشیده شد.[51] دبیرستانهای دورود نیز در این روز تعطیل بودند.[52]
به گزارش ساواک در روز 16 مهر در خرمآباد «تظاهرات و آتشافروزی به وسیله چوپ و لاستیک در معابر به صورت پراکنده وجود داشتند و بازار و دکاکین نیمه تعطیل و مدارس تعطیل» بود. بنابر همین گزارش «کارمندان و کارگران بیمارستان 240 تختخوابی شیروخورشید سرخ که حدود 50 نفر میباشند از صبح امروز اعتصاب و خواستههایی از قبیل وام مسکن ـ اضافه کردن پایه حقوق و سهیم کردن 20 درصد از درآمد بیمارستان را عنوان نموده و در بروجرد و دورود بازار و مدارس نیمه تعطیل و تحریکاتی برای تظاهرات مشهود است و در الیگودرز اوضاع تقریباً عادی است.» در همین روز شخصی به نام کیومرث مسعودی کارمند پست و تلگراف تهران به خرمآباد مراجعه کرده و با دانشآموزان اعتصاب کننده مذاکره داشت. در این زمان دانشآموزان در بیانیهای یادآور شدند تا مفاد این بیانیه عملی نگردد از رفتن به کلاس خودداری خواهند کرد:
«الف: آزادی کلیه دستگیرشدگان حوادث اخیر به ویژه آزادی معلمین و دانشآموزان بازداشت شده حوادث اخیر و عدم تعقیب کلیه افرادی که به نحوی در جریانات صنفی و فرهنگی همکاری داشتند.
ب: تعقیب و مجازات مسببین حمله به دبیرستان پهلوی و عاملین کشتار دانشآموزان بیگناه در خرمآباد.
پ: عدم استقرار پلیس و مقامات انتظامی در اماکن که مسیر حرکت دانشآموزان است.
ت: اعلام آمار کامل کشتهشدگان حوادث اخیر و علل کشتار دانشآموزان بیگناه که به خاطر خواستهای صنفی کشته شده از طریق کانون وکلای ایران.
ج: تشکیل کانون دانشآموزان وابسته به اتحادیه معلمین خرمآباد و بررسی مشکلات آنان با کمک و همکاری اولیاء.
چ: ایجاد کتابخانه در مدرسه از طریق اولیاء امور مستقل از هر گونه اعمال نفوذ غیر دانشآموز.
خ: ایجاد اطاق کوهنوردی و تهیه وسایل لازم و تقویت ورزشهای جمعی.
د: ایجاد تعاونیهای دانشآموزی.
ر: بررسی و رفع نواقص آموزش از قبیل تعداد کلاسها ـ تعداد دانشآموزان و دبیران و ساعات درس بر اساس آئیننامههای مصوبه وزارت آموزش و پرورش.
ز: ایجاد آزمایشگاه و کارگاههای فنی و تکمیل واحدهای موجود.
ضمناً دانشآموزان پسر و دختر خرمآباد پشتیبانی کامل خود را از خواستههای مشروع و انسانی جامعه معلمین خرمآباد اعلام میدارند.»[53]
روز 16 مهر خرمآباد شاهد تظاهرات گستردهای بود. روزنامه اطلاعات در مورد آن نوشت: «تظاهرکنندگان با وجود مقاومت پلیس چند ساختمان دولتی و یک بانک را در خیابان سعدی به آتش کشیدند و در این خیابان با آتش زدن بشکههای قیر و تودههای چوب و هیزم راه را به روی مأموران بستند.»[54] روزنامه رستاخیز هم نوشت که پلیس برای پراکنده کردن تظاهرات از گاز اشکآور و شلیک تیرهوایی استفاده کرد: «تظاهرکنندگان همچنین شیشههای بانک صادرات شعبه پل، ولیعهد و شمشیرآباد را شکستند.» به گزارش این روزنامه از صبح 16 مهر «کارکنان بیمارستانهای پهلوی و یکصدوچهل تختخوابی شیروخورشید و آموزشگاه بهیاری خرمآباد دست از کار کشیدند و خواستههای خود را اعلام کردند. آموزگاران و فرهنگیان خرمآباد امروز نیز همچنان به اعتصاب خود ادامه دادند و از رفتن به کلاسهای درس خودداری کردند.» [55]
در ساعت 5 بعداز ظهر روز 17 مهر «عده کثیری از آموزگاران و دبیران مدارس شهر الیگودرز در جلسه متشکله در سالن دبستان تخت جمشید شرکت نمودند. ابتدا آقای عباسینژاد [از مدرسه] کودکان استثنائی در مورد امور اداری و آموزشی مطالبی بیان داشته و سپس آقای حجتاللّه زارع شغل آموزگار [ضمن] سخنرانی خطاب به حاضرین اظهار داشت که با گفتن صحیح است مطالب اظهار شده از ناحیه وی را تأیید نمایند و سپس خواستهها را به شرح زیر عنوان نمود.
1- ایجاد کتابخانه آزاد در کلیه مدارس و عدم دخالت مأمورین سازمان و شهربانی در مورد انتخاب نوع کتاب.
2- نمایش فیلمهای مذهبی و سیاسی برای فرهنگیان و دانشآموزان به طور آزاد بدون سانسور و مزاحمت مأمورین انتظامی در هر هفته یکبار.
3- تشکیل کلاسهای اسلامی در دبیرستانها و مدارس راهنمایی و سخنرانی افراد مذهبی و دعوت افراد صاحبنظر در مذهب از سایر شهرستانها و سخنرانی اینگونه افراد برای دانشآموزان دختر و پسر.
4- ایجاد بانک اسلامی برای مبارزه با رباخواری و بانکهایی که بابت وام پرداختی بهره دریافت مینمایند.
5- آزادی زندانیان سیاسی از جمله حشمتاللّه جوادی ـ محمدحسن قلی ـ حسن پناهی ـ مرتضی عسگری ـ محمد آزادی- اکبر علیمیرزائی ـ ابوالقاسم مقدسی ـ عبداله محمودی ـ اسماعیل مدنی ـ سیامک صالحی ـ هاشمی- حجتاله انصاری و به خصوص علی میرزائی... »[56]
صبح و بعدازظهر روز 17 مهر تظاهرات پراکندهای در خیابانهای خرمآباد در جریان بود. تظاهرکنندگان در ضمن راهپیمایی شعارهایی در دوستی با ارتش میدادند. بعدازظهر نیز... مأموران با گاز اشکآور آنان را پراکنده کردند. تظاهرکنندگان برای از بین بردن اثر گاز اشکآور لاستیکهای فرسوده و زبالهها را در این خیابانها آتش زدند و مانع عبور و مرور شدند... نیروهای ارتش در نقاط مختلف شهر مستقر بودند... تعطیل مدارس خرمآباد وارد پنجمین روز خود شد و اکثر مغازههای شهر جز فروشندگان مواد غذایی تعطیل بود. روزنامه اطلاعات در همین روز، تلگراف آیتالله سیدشهابالدین نجفی مرعشی را به آیتالله حسین جزایری که حامل ابراز تأسف از حوادث اخیر شهر خرمآباد بود چاپ کرد.[57]
17 مهر کارکنان اداره امور اقتصادی و دارایی بروجرد دست از کار کشیدند و به دیگر اعتصابیون شهر پیوستند.[58] خبرهای دیگری که از امروز (17 /7 /57) بروجرد منتشر شد چنین بود که: «دانشآموزان در گوشه و کنار شهر به طور پراکنده دست به تظاهرات زدند. بازار و اغلب مغازههای بروجرد تعطیل بود و معلمان و دانشآموزان از رفتن به کلاسها خودداری کردند. نیروهای انتظامی در نقاط مختلف شهر مستقر شدند و در چند نقطه بین تظاهرکنندگان و نیروهای انتظامی برخوردهایی روی داد.»[59]
به گزارش ساواک از ساعت 10 صبح روز 18 مهر، خرمآباد شاهد تظاهرات مردمی بود.[60] همچنین ساعت 9 صبح همین روز «حدود 300 نفر از معلمین و دانشآموزان الیگودرز ضمن حرکت در خیابان پهلوی آن شهر مبادرت به دادن شعار زنده باد خمینی نموده و به طرف مأموران پلیس سنگ و آجر پرتاب» کردند.[61]
ساواک در گزارشی در روز 19 مهر وضعیت استان لرستان را اینگونه گزارش داد: «1ـ سطح منطقه... از نظر تظاهرات ضد ملی آرام میباشد و در بررسیهای معموله شخصی [مشخص] گردیده که اکثر پروندهها و لوازم دادسرای شهرستان خرمآباد که در مورخه 18 /7 /57 به وسیله اخلالگران به آتش کشیده شده سوخته و از بین رفته است. بازار در خرمآباد اکثراً بسته بوده و مدارس تعطیل است و صبح روز جاری کارکنان اداره کل بهداری و بهزیستی و اداره ریشه کنی مالاریا دست از کار کشیدند.
2ـ در بروجرد. اوضاع به طور کلی آرام و صبح روزجاری حدود 300 نفر از معلمین بروجرد نزد رئیس رادیو مراجعه و خواستار اقدامات عاجلی برای خواستهای خود شدهاند و همچنین در ساعت 2130 مورخه 18 /7 /57 دکان خرازیفروشی رحیمزاده که کلیمی میباشد در بازار بروجرد به آتش کشیده شده است.
3ـ در الیگودرز و ازنا مدت 3 روز است اداره پست الیگودرز و ازنا اعتصاب کرده و از گرفتن نامه و کارهای اداری خودداری مینمایند و روز 18 /7 /57 کارکنان سازمان تعاون و امور روستاها نیز به بهانه اضافه حقوق اعتصاب کردند.
4ـ به طور کلی اوضاع شهرستان خرمآباد و بروجرد به دنبال تظاهرات و اغتشاش و ناآرامیها مستمر و به آتش کشیدن چند بانک و ادارات دولتی و تعطیل مدارس همچنین تعطیل مداوم بازار از ترس آتشسوزی نامساعد بوده و اهالی و کسبه به شدت از این وضع ناراحت و در ادارات دولتی کمکاری شدیدی محسوس و اکثر مدیران ادارات خانوادههای خود را به تهران اعزام و افراد با نفوذ منطقه را ترک کردهاند...»[62]
در گزارشی دیگری در 19 مهر 1357 در مورد «اجتماع معلمین در دبیرستان محمدرضاشاه» آمده است: «اداره کننده این جلسه غلامرضا مراقبی دبیر ـ محمود رنجبر دبیر ـ عباس زرین دبیر دبیرستانهای بروجرد بودند. رنجبر ضمن سخنرانی اظهار داشت ما برای همدردی و همبستگی با برادرانی که در تهران و خرمآباد و کرمانشاه کشته شدهاند و اظهار تنفر از دستگاه ظالمانه اینجا جمع شدهایم و قطعنامهای به این شرح قرائت کرد 1ـ برداشتن حفاظت از اداره آموزش و پرورش که مایه فساد و اخلال است 2ـ آزادی زندانیان سیاسی در سراسر کشور 3ـ تشکیل کانون معلم 4ـ آزادی مطلق برای دبیران مدارس و دخالت نکردن سایر ادارات دولتی در امر تدریس و کار دبیر و دادن استقلال به دبیران سپس برای جمعآوری امضاء جلسه را ترک و رنجبر اظهار داشت فردا سرکلاس نروید و اجتماع کنید در دبیرستان پهلوی تا قطعنامه به آقای نورمحمدی رئیس اداره آموزش و پرورش داده شود و پس از روشن شدن تکلیف سرکلاس بروید در این جلسه شخصی به نام محمود منادی اظهار داشت هر کس در این جلسه مخالف خمینی است از جلسه بیرون برود مراقبی در پاسخ یکی از دبیران که اظهار داشت آیا بهتر نیست در دفتر دبیرستانهای مربوطه بنشینید و سرکلاس نروید که مراقبی پاسخ میدهد خیر، بایستی در دبیرستان پهلوی اجتماع و به طور دستهجمعی اقدام نمود.» [63]
ساعت 10 روز 20 /7 /1357 «حدود 80 نفر دانشآموز در سبزه میدان شهر خرمآباد مبادرت به تظاهرات، دادن شعار مضره و پخش اعلامیه نمودند که [به] وسیله نیروهای انتظامی مستقر در میدان متفرق» شدند. بنابر این گزارش «اعلامیههای مزبور یکی چاپی به امضاء جامعه روحانیت لرستان به امضاء حاجی سید حسین جزایری به تاریخ 13 /7 /1357 تحت عنوان همدردی با فرهنگیان و محکوم کردن اقدامات قوای انتظامی به عنوان جنایتکاران تاریخ نرونها، آتیلاها، مغولها و حجاج که مقدسترین اماکن را برخلاف احکام اسلام و آیات قرآن به طور وحشیانه و اعمال قرون وسطائی از بین میبرند و به جامعه آموزگاران و دبیران بیاحترامی مینمایند و دیگری خطی به امضاء سید احمد طاهری، یداللّه حیدری، سید فخرالدین نجفی، سلطانمراد مفیدی، سید محمدحسن طاهری حاوی مطالب تحریکآمیز و به نفع روحاللّه خمینی بوده است.»[64]
ساواک در گزارشی دیگر در 20 مهر با اشاره به اینکه «به مناسبت شب هفت کشتهشدگان حوادث اخیر شهر خرمآباد، در روز 20 /7 /57 بازار و اکثر دکاکین شهر مذکور تعطیل بوده است» نوشت: «روز 20 /7 /57 (2537 شاهنشاهی)، سید احمد طاهری یکی از روحانیون شهر مذکور در رابطه با حوادث اخیر این شهر، اعلامیهای تحت عنوان «اطلاعیه جامعه روحانیت خرمآباد» تهیه نموده است. یاد شده در اعلامیه مذکور ضمن تأیید اقدامات اخلالگران در زمینه تظاهرات اخیر شهر خرمآباد آشوبگریهای اخیر شهر مزبور را به پیروی از هدفها و دستورات خمینی عنوان نموده و به مقامات عالیه مملکتی اهانت و مردم را به مبارزه علیه رژیم کشور، تحریک کرده است.» بر پایه این گزارش «اعلامیه مذکور با تحریک طاهری، به امضاء سید یداللّه صدری، فخرالدین نجفی، سلطانمراد مفید و سید محمدحسن طاهری (از روحانیون شهر خرمآباد)، رسیده و توسط عوامل وی در نقاطی از شهر خرمآباد پخش گردیده است.» این گزارش افزود: «به علت فشاری که از طرف قشریون مذهبی در رابطه با حوادث اخیر شهر خرمآباد نسبت به حاج آقا حسین جزایری (یکی از روحانیون شهر خرمآباد) وارد آمده، روز 20 /7 /57، اعلامیهای از سوی نامبرده مبنی بر سوء رفتار پلیس با مردم و طرفداری از حقوق معلم و انتقاد از بسته شدن مدارس منتشر و در نقاطی از شهر خرمآباد پخش» شد.[65]
به گزارش ساواک روز 23 مهر در بروجرد «حدود هزار نفر از معلمین دهات و دانشآموزان و افراد متفرقه تظاهرات ناآرامی را ایجاد که سرانجام با استفاده از گاز اشکآور و تیراندازی هوائی متفرق شدند.»[66] بعدازظهر همین روز نیز دانشجویان دانشسرای راهنمایی تحصیلی بروجرد دست به راهپیمایی زدند. همچنین «ساعت 2100 روز 23 /7 /1357 مأموران شهربانی بروجرد با همکاری یکی از اهالی شخصی به نام علی مصطفی حسینپور فرزند رضاقلی طلبه حوزه علمیه نوربخش را هنگام پخش اعلامیه دستگیر» کردند. [67]
روز 24 مهر، فرهنگیان خرمآباد با توجه به وقایع پیشآمده و تأکید بر اعتصاب، با ارسال نامهای به وزیر آموزش و پرورش، خواستههای خود را در 13 بند اعلام کردند که در رأس آنها رفع توهین از معلمان و دانشآموزان بود. فرهنگیان کوهدشت نیز خواستههای همانندی را در 17 بند به رئیس آموزش و پرورش استان اعلام داشتند و تلگرافی هم به نخستوزیر فرستادند. آنها برای برآورد این خواستهها ده روز مهلت دادند و یادآور شدند طی این مدت از حضور در کلاس درس خودداری خواهند کرد.[68]
در 24 مهر بروجرد شاهد برگزاری تظاهرات بود. در همین روز «حدود 250 نفر پسر و حدود 40 نفر دختر که اکثر آنها دانشآموز بودهاند و در بین آنان 3 یا 4 نفر از آموزگاران روستاها دیده شده در حالی که شعارهایی مبنی بر درود به فرزندان مجاهد خلق و درود به روان پاک شیر محمد پاکی (که در حوادث اخیر کشته شده) توسط دو دختر حمل میکردند در خیابانهای» دورود دست به راهپیمایی زدند.[69]
بر اساس اسناد موجود، روز 25 مهر نیز دانشآموزان در خرمآباد دست به تظاهرات زدند. گزارش دیگری از تظاهرات فرهنگیان خرمآباد در این روز آمده است. در الیگودرز نیز دانشجویان دانشسرای مقدماتی در اعتصاب بودند. [70]در کوهدشت نیز به دنبال دستگیری دو تن از معلمان به نامهای شکرالله حسنوند و سیفالله حسامی از روز 25 مهر معلمان منطقه در خانه معلم گرد آمدند و دست به اعتصاب غذا زدند. در ادامه فرهنگیان رومشکان نیز به آنها اضافه شدند.[71]
روز 27 مهر مدارس و دبیرستانهای خرمآباد کماکان تعطیل و در حال اعتصاب بودند. مدارس راهنمائی و ابتدایی نیز نیمه تعطیل و شاخه لرستان دانشگاه جندی شاپور نیز تعطیل بود. در ازنا نیز مدارس کماکان تعطیل بود. در دورود نیز بعد از ظهر همین روز به مناسبت شب هفت شهید شیرمحمد پاکی مراسمی بر مزار وی برپا شد. «در پایان این مراسم صدها تن از مردم شهر دست به تظاهرات و راهپیمایی در خیابانها زدند. پیشاپیش تظاهرکنندگان روحانیون حوزه علمیه دورود و همچنین عدهای از زنها در حرکت بودند. آنان شعارهایی که در آن آزادی زندانیان سیاسی خواسته شده بود با خود حمل میکردند. تظاهرات آرام مردم بدون دخالت پلیس پایان یافت.»[72]
در 27 مهر مطبوعات نوشتند که پنج تن از علمای خرمآباد که هشتم ماه مبارک رمضان در این شهر بازداشت و به تهران اعزام شده بودند آزاد شدند.[73]
28 مهر معلمان خرمآباد در ادامه اعتصاب خود در خانه معلم گرد آمدند و حضور در کلاس را منوط به برآوردن خواستههای خویش در چارچوب قانون اساسی دانستند. در پایان معلمان و دانشآموزان در خیابانهای شهر به راهپیمایی پرداختند.[74] 29 مهر شهر کوهدشت شاهد تظاهرات فرهنگیان بود و هزاران تن از دانشآموزان و مردم این شهر به راهپیمایی و شعار علیه دولت پرداختند. در بروجرد نیز کارکنان بیمارستان نهم آذر دست به اعتصاب زدند و از پذیرش بیماران خودداری نمودند.[75]
روز 30 مهر دبیرستانها و مدارس راهنمایی خرمآباد کلاً تعطیل و معلمین در اعتصاب بودند «بخشهای تابعه نیز نیمه تعطیل و اکثر فرهنگیان در اداره کل آموزش و پرورش استان اجتماع نموده تا موضوع اعتصاب آنان مورد رسیدگی قرار گیرد.»[76] فرهنگیان خرمآباد پس از ساعتها بحث و تبادل نظر با مقامات آموزش و پرورش و بی نتیجه ماندن مذاکرات دست به راهپیمایی در سطح شهر زدند. مأموران حکومتی با ماشینهای آبپاش به مقابله با تظاهرکنندگان پرداختند و چون چارهای نبخشید با گاز اشکآور آنان را پراکنده کردند. در این تظاهرات شیشههای چند بانک شکست. فرهنگیان خرمآباد گفتند که تا دهم آبان در کلاسهای درس حاضر نخواهند شد.[77] همچنین بر پایه گزارشهای موجود در این روز تعویض رئیس اداره کل آموزش و پرورش در شمار خواستههای فرهنگیان بود. در بروجرد نیز فرهنگیان تهدید کردند چنانچه غلامرضا محمدی، دبیر هنرستان صنعتی که از 15 روز پیش بازداشت شده بود آزاد نشود و به خواستههای آنان پاسخ داده نشود از یکم آبان اعتصاب را از سر خواهند گرفت.[78]
گسترش تظاهرات انقلابی مردم لرستان در آبان 57
آبان در حالی آغاز شد که درگیریهای خیابانی در خرمآباد و دیگر شهرهای لرستان به اوج خود رسید و هر روز بر ابعاد آن افزوده میشد. در این ماه نیز بر تعداد شهدای شهر افزوده شد و از دیگر شهرها نیز شهیدانی تقدیم انقلاب شد. عصر روز اول آبان تظاهرات عظیمی که حتی شهربانی هم آن را «بسیار وسیع و گسترده» توصیف کرد در خیابانهای خرمآباد برگزار شد. در این راهپیمایی تعداد زیادی از ادارهها و مؤسسات دولتی دچار تخریب و آتشسوزی شدند و یک دستگاه کامیون ارتش، متعلق به تیپ 84 پیاده خرمآباد بر اثر سنگباران واژگون شد و دو نفر کارگر 30 ساله و 50 ساله به نامهای شفیع سپهوند و هبتالله فیضی به شهادت رسیدند. و «5 نفر از مهاجمین به اسامی حمید ماسوری، امیر بیرالوند، علی دوانی، منصور قنبری و بانو عالم طولابی» مجروح شدند.[79] شهربانی در گزارش خود شهر خرمآباد را در پایان این روز «شهر نیمسوخته» توصیف کرد.[80] به دنبال حوادث مذکور گروهی از معلمان در بیمارستان اجتماع کردند و شعارهایی مانند: «مرگ بر 66 جلاد»[شاه]، «مرگ بر 66 آنارشیست» سردادند سپس این شعارها را با رنگ قرمز بر در و دیوار بیمارستان نوشتند.[81]
به گزارش ساواک از ساعت 9 صبح اول آبان 1357 در بروجرد «دانشآموزان دبیرستان پهلوی در محوطه دبیرستان اجتماع و ضمن تظاهرات و شعارهای ضد میهنی به دبیرستان بحرالعلوم و سایر دبیرستانهایی که به صورت نیمه تعطیل بود رفته و به اتفاق سایر محصلین مبادرت به تظاهرات پراکنده در شهر نموده و متفرق» شدند. علاوه بر این «حدود 500 نفر زن که اغلب آنان معلم و محصل بودند با چادر مشکی در اداره آموزش و پرورش اجتماع و پس از سخنرانی، مبادرت به راهپیمایی در خیابانها و دادن شعار نموده و با سنگ و آجر به مأمورین پلیس حمله کردند...»[82] دانشآموزان مدارس «الشتر» نیز با صدور قطعنامهای در 13 مورد، همبستگی خود را با معلمان و دانشآموزان مدارس سایر نقاط اعلام کردند و خواستار عدم دخالت نیروهای نظامی در امور آموزش و پرورش شدند.[83]
روز دوم آبان در خرمآباد ضمن تعطیل بودن مدارس و بازار، مردم «در اکثر خیابانهای شهر، با علم و کُتل سیاه به تظاهرات ضد ملی پرداخته و با شعارهای اسائه ادب به کد 66» دست به راهپیمایی زدند.[84] و از ساعت 16 «روز جاری نیز به تدریج حدود 500 نفر که اکثر محصل میباشند در خیابانهای بروجرد به تظاهرات ضدملی» پرداختند.[85] به گزارش روزنامه کیهان در این تظاهرات یک دانشآموز 13 ساله به نام احمد کزازی به شهادت رسید و پنج نفر مجروح شدند.[86]
روز سوم آبان در شهر بروجرد ناآرامی به اوج رسید. تظاهرات از صبح این روز با تشییع پیکر شهید احمد کزازی آغاز شد. این مراسم راهپیمایی بزرگی بود که همه اقشار مختلف مردمی در آن حضور داشتند. مردم در حالی که روی پیکر شهید گل پرتاب میکردند، نوشتههای علیه رژیم با خود حمل میکردند. شعارهایی چون «ایران شده کربلا، هر روز شده عاشورا»، «اتحاد، مبارز، پیرزوی» و... سر میدادند. در گورستان جهانآباد، آیتالله محمد بروجردی ضمن ابراز تنفر از اعمال خشونتبار مأموران، مردم را به آرامش دعوت کرد. در این هنگام خبر شهادت محمد تختچین یکی دیگر از دانشآموزانی که در درگیریهای روز مجروح شده بود اعلام شد.[87] تشییعکنندگان در بازگشت دست به تظاهرات گستردهای زدند که در نتیجه آن دو نفر به نامهای ابراهیم پیریایی معروف به چراغعلی، دانشآموز سال ششم دبیرستان بحرالعلوم و رضا رنجبر، مستخدم 34 ساله مدرسه راهنمایی نهم آذر به شهادت رسیدند.[88] در راهپیمایی مردم خرمآباد نیز یکی از معلمان به نام سهراب مصطفایی به شدت زخمی شد و پس از یک روز بستری به شهادت رسید.[89]
روز 4 آبان شهدای روز گذشته بروجرد «توسط عدهای در حدود ده هزار نفر تشییع و به خاک سپرده شد... کلیه کسبه و بازار شهر مغازههای خود را تعطیل نموده و هیچ یک از مؤسسات آموزشی شهر» در این روز باز نبود.[90] در همین روز تظاهرات مردم خرمآباد به زدوخورد با نیروهای رژیم انجامید: «گروه زیادی از مردم خرمآباد که روحانیون پیشاپیش آنها در حرکت بودند در حالی که پرچمهای سیاه با خود حمل میکردند با دادن شعارهای ضد دولتی در خیابانها به راهپیمایی پرداختند. در یکی از خیابانها، واعظی سخنرانی کرد و طی آن خواستار مجازات عاملان کشتار روزهای پیشین این شهر شد.» اما بعدازظهر تظاهرات با خشونت مأموران گارد شهربانی روبهرو شد و با تیراندازی و پرتاب گاز اشکآور همراه گردید. «جنگ و گریز مردم و مأموران ساعتها ادامه داشت که در نتیجه عده زیادی از جمعیت و چند تن از مأموران مجروح شدند.»[91]
در گزارش ساواک خرمآباد در 7 آبان آمده است که حسن و مجید بهرام «حدود پنج هزار نفر از اهالی را جمعآوری و به سازمان اطلاعات و امنیت الیگودرز حمله نموده و حدود یک ساعت و نیم سازمان را در محاصره داشتهاند و مبادرت به شدیدترین اهانتها به مقدسات ملی و میهنی و اهانت و فحاشی به کارمندان سازمان الیگودرز[کردهاند]، کلیه شیشههای آن را شکسته و یکی از کارمندان را مجروح نمودهاند.»[92]
در این روز دامنه تظاهرات و حوادث خرمآباد گستردهتر بود. به گزارش ساواک از ساعت ده صبح همین روز «حدود ده هزار نفر از اخلالگران در حالی که ملبس به پیراهن سیاه میباشند در خیابانهای شهر به تظاهرات ضدملی و اسائه ادب به کد 66 مشغول و ... به تحریک اخلالگران کلیه میادین و خیابانهای شهر پرچمهای سیاه نصب شده و با تهدید اکثر تاکسیها و اتومبیلهای شخصی و ادارات نیز مبادرت به این عمل [یعنی سیاه پوش کردن] کردهاند.» بنابر همین گزارش «بازار و ادارات دولتی و دکاکین نیمه تعطیل و اکثر کارمندان دولت و مدیران کل از ترس اداره را ترک نموده و به منزلهای خود رفتهاند، مدارس و مراکز آموزش و شاخه دانشگاه تعطیل میباشد و در بخش کوهدشت عدهای تظاهرات ناآرام داشته که مبادرت به شکستن شیشههای بانک صادرات و تعاون نموده که با تیراندازی هوائی مأمورین ژاندارمری متفرق شدهاند.»[93] در همین روز حجتالاسلام سیدشکرالله طاهری[94] روحانی مبارزی که در فروردین ماه به سردشت و سپس اقلید فارس تبعید شد، به خرمآباد بازگشت و مورد استقبال مردم قرار گرفت. افزون بر این اعتصاب غذای زندانیان عادی زندان خرمآباد آغاز شد. زندانیان سیاسی نیز در روز بعد بدان پیوستند.[95]
9 آبان در خرمآباد مردم دست به راهپیمایی زدند. در این راهپیمایی تعداد زیادی از مردم زخمی شدند. تظاهرکنندگان که حدود 10 هزار نفر بودند با دادن شعارهایی علیه رژیم در خیابانهای شهر به راه افتادند. مأموران گارد شهربانی که از تهران به خرمآباد رفته بودند با تیراندازی حدود چهل نفر را زخمی کردند. مردم نیز با فلاخنهای خود توانستند تعدادی از مأموران را مجروح کنند.[96]
به گزارش ساواک «بعدازظهر روز 10 /8 /57 (2537 شاهنشاهی)، حدود 4000 نفر از قشریون مذهبی با دادن شعارهائی علیه مقامات عالیه مملکتی، در خیابانهای شهر خرمآباد به تظاهرات اخلالگرانه مبادرت نموده و با ایجاد آتشافروزی در سطح خیابانها، اقدام به راه بندان کردهاند. ضمناً در جریان راهپیمایی اخلالگران، یکنفر روحانی که در بین آنها بوده، در اغلب میادین شهر برای تظاهرکنندگان سخنرانیهای تحریکآمیزی ایراد کرده است.»[97] روزنامه رستاخیز تعداد تظاهرکنندگان را حدود پنجاه هزار تن نوشت و راهپیمایی این روز خرمآباد را بیسابقه توصیف کرد: «راهپیمایان در حالی که عکسهایی از آیتالله العظمی خمینی و پرچمهای سیاه در دست داشتند ضمن دادن شعارهایی خواستار بازگشت حضرت آیتالله العظمی خمینی، آزادی زندانیان سیاسی، تعقیب و مجازات کشتارهای اخیر ایران بودند. در بین راهپیمایان زنان نقش مهمی داشتند و فرهنگیان نیز در این راهپیمایی شرکت داشتند. در بین راه مردم به روی راهپیمایان گل و گلاب نثار مینمودند.»[98] در همین روز شهر الیگودرز نیز شاهد راهپیمایی طبقات مختلف مردم بود.[99]
شبهنگام یازدهم آبان اعلامیههای دستنویسی در خیابانهای خرمآباد تحت عنوان قطعنامه فرهنگیان مبارز خرمآباد و توابع توزیع شد. اعلامیه مذکور در سی ماده تنظیم شده بود که از جمله آنها انحلال سازمان اطلاعات و امنیت و مجازات عاملان کشتارهای اخیر بود. در این اعلامیه بر محاکمه سرهنگ فضایل احمدی رئیس شهربانی استان و دو تن از افسران شهربانی تأکید شده بود.[100]
روز 11 آبان در بروجرد «حدود 500 نفر از قشریون مذهبی به منزل شیخ محمد حجتی بروجردی (روحانی قشری شهر بروجرد) مراجعه و از آنجا به اتفاق نامبرده برای فاتحهخوانی به گورستان شهر رفتهاند...» در همین روز « حدود 2000 نفر از طبقات مختلف مردم در حسینیه پل زال شهر الیگودرز اجتماع و سپس با دادن شعارهای ضد ملی از آنجا خارج و به طرف شهربانی حرکت کرده و در مقابل شهربانی تقاضای آزادی زندانیان دستگیر شده حوادث اخیر این شهر را نمودهاند.» [101]
به گزارش ساواک ساعت 9:30 صبح روز «12 /8 /57 حدود 15 هزار نفر فرهنگیان، دانشآموزان، بازاریان و تعدادی از کارمندان دولت در میدان سعدی شهر خرمآباد اجتماع و در حالیکه گروهی از روحانیون در جلوی آنها قرار داشتهاند، به صورت دستهجمعی ضمن دادن شعارهای ضد ملی، به طرف گورستان شهر خرمآباد حرکت [کردند] در گورستان به تظاهرات پرداخته و شعارهائی علیه مقامات عالی مملکتی و به نفع روحاللّه خمینی» دادند. در هیمن روز «حدود 3 هزار نفر از قشریون مذهبی در شهر بروجرد ـ استان لرستان به تظاهرات خیابانی مبادرت و شعارهائی به نفع روحاللّه خمینی و علیه مقامات عالیه مملکتی داده و سپس متفرق» شدند. در شهر الیگودرز نیز تعدادی اعلامیه دستنویس توزیع شد که در آن اعلام شده بود: «ساواک را نابود خواهیم کرد.»[102]
۱۳ آبان شهر کوهدشت ناآرامترین شهر لرستان بود. در این روز سراسر شهر تعطیل بود. و مردم دست به تظاهرات زدند.[103] تظاهرات از ساعت 9 صبح با حضور فرهنگیان و دیگر قشرهای مردم آغاز شد. تظاهرکنندگان در حالی که عکسهایی از امام خمینی را حمل میکردند، علیه رژیم شعار میدادند. برای سرکوب تظاهرات «از طرف ناحیه ژاندارمری لرستان نیروی کمکی به این بخش اعزام» شد. در نتیجه درگیری نیروهای رژیم با مردم، دانشآموزی به نام عبدالله شهبازی به شهادت رسید.[104] در همین روز «عدهای در گروههای 200 تا 500 نفری به طور پراکنده در شهر خرمآباد مبادرت به تظاهرات اخلالگرانه کردهاند که بدون درگیری با مأمورین انتظامی متفرق شدهاند. همچنین 50% بازار و مغازههای این شعر [شهر] تعطیل بوده است.» در الیگودرز نیز مردم دست به راهپیمایی زدند. آنها «ضمن حمل پلاکاردهائی که در آن خواستههای خود از جمله انحلال ساواک و تغییر بعضی اسامی خیابانهای شهر را روی آنها نوشته بودند، شعارهائی به نفع خمینی میدادهاند که بدون برخورد با مأمورین انتظامی متفرق» شدند. در همین روز «قسمتی از بازار و مغازههای شهر بروجرد تعطیل» بود.[105] همزمان در الشتر نیز مردم به خیابانها ریختند و دست به تظاهرات زدند.[106] این در حالی بود که که کارگران کارخانه پارسیلون خرمآباد و کارکنان شبکه بهداری و بهزیستی دست از کار کشیدند و به اعتصابکنندگان پیوستند.[107]
بر اساس دعوت قبلی دانشجویان شاخه لرستان دانشگاه جندیشاپور، در روز 14 آبان، 6 هزار نفر از فرهنگیان، دانشجویان و دانشآموزان خرمآباد در مقابل این دانشگاه اجتماع کرده و پس از استماع سخنرانی چند نفر و صدور قطعنامه در خیابانهای شهر راهپیمایی کردند. مراکز آموزشی شهر در این ایام تعطیل و اعتصاب در ادارهها مشهود بود.[108] در بروجرد نیز از صبح همین روز «حدود 10000 نفر از فرهنگیان دانشآموزان روحانیون و دیگر طبقات مردم دست به تظاهرات گسترده که ضمن راه پیمایی در خیابانها و دادن شعارهای ضد ملی به کد 66 [شاه] اهانت نمودند و با توجه به اینکه ادارات مخابرات استان نیز دست به اعتصاب زدهاند تعدادی از کارکنان اداره مذکور به جمع تظاهرکنندگان پیوسته و با حمل پلاکاردهایی تقاضای خود را که از جمله آزادی کلیه زندانیان سیاسی، انحلال ساواک، برقراری حکومت اسلامی» بود عنوان کردند.[109] در الشتر و نورآباد نیز تظاهرات شده بود. [110]
15 آبان مردم خرمآباد، الیگودرز، کوهدشت دست به راهپیمایی زدند. در بروجرد نیز از ساعت 9 صبح گروههایی از مردم در مسجد شاه اجتماع کردند.[111] 16 و 17 آبان نیز شهر خرمآباد صحنه تظاهرات و درگیری میان مردم و نیروهای نظامی بود که در نتیجه آن نزدیک به 20 نفر زخمی شدند.[112]
19 آبان فرهنگیان شهرستان بروجرد با صدور اعلامیهای اعلام کردند که تا سقوط دولت نظامی به مبارزات خود ادامه میدهند و تا تاریخ 4 /9 /57 از رفتن به کلاسهای درس خودداری میکنند.[113] 20 آبان از ساعت 9:30 تظاهراتی در شهر خرمآباد برگزار شد که بانی اصلی آن دانشآموزان و فرهنگیان و مناطق اطراف شهر بودند.[114]
به گزارش ساواک «روز 23 /8 /1357 تعدادی اعلامیه فتوکپی شده به امضاء فرهنگیان و دانشآموزان مسلمان بروجرد مبنی براینکه طبقات مردم و معلمین خواستار ادامه تظاهرات و عدم حضور در کلاس تا تشکیل حکومت اسلامی به رهبری خمینی میباشند توزیع» شد.[115] 25 آبان شهر الیگودرز صحنه درگیری و تظاهرات بود. 28 آبان نیز خرمآباد در تعطیلی کامل بود. و اعلام شد این اعتصاب تا 3 یا 4 روز آینده ادامه خواد داشت.[116]
شب هنگام سیام آبان در حالی که نیروی گارد شهربانی خرمآباد جهت استقرار در پایگاه خود واقع در بیرون شهر عازم آنجا بود، در بین راه مورد حمله عدهای مهاجم قرار گرفتند که از تپهها و جنگلهای اطراف جاده به سوی آنها تیراندازی میکردند. نیروهای شهربانی با تیراندازی متقابل به سمت آنها تقاضای نیروی کمکی از ژاندارمری و ارتش کردند. در این درگیری که پنج ساعت به طول انجامید یکی از مأموران مجروح شد.[117]
پینوشتها:
[1] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 10، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381، ص 155.
[2] . همان، ص 249.
[3] . حاج ملا احمد کروبی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 318.
[4] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 10، پیشین، ص 374.
[5] . دالوند، حمیدرضا، انقلاب اسلامی در لرستان، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 178-179.
[6] . همان، ص 179.
[7] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 10، پیشین، ص 440.
[8] . همان، ص 440.
[9] . حاج احمد متوسلیان در سال 1332 در محله «امامزاده سید اسماعیل» در خیابان مولوی تهران به دنیا آمد. پدر و مادرش اهل تقوا و دیانت بودند و بر اساس آموزههای اسلامی، وی را تربیت کردند. متوسلیان در مبارزات سیاسی قبل از انقلاب فردی فعال بود و بعد از پیروزی انقلاب در پاکسازی شهرهای کردستان از ضد انقلاب نقشی مهم داشت. در دوران دفاع مقدس با تشکیل تیپ 27 محمد رسولاللّه در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس حضوری مؤثر داشت. ایشان در سال 1361 با حمله اسراییل به لبنان، به کمک مردم سوریه و لبنان شتافت اما با وجود مصونیت دیپلماتیک، توسط فالانژیستهای وابسته به رژیم صهیونیستی دستگیر شد و سرنوشت وی تاکنون در هالهای از ابهام قرار گرفته است. برای مطالعه بیشتر، ر،ک: نگاهی به زندگی جاویدالاثر سردار حاج احمد متوسلیان، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[10] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 11، پیشین، 1382، ص 515.
[11] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 181.
[12] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 11، پیشین، ص 20 - 13.
[13] . آیتالله محمد حجتی بروجردی متولد 28 صفر 1329ق/ 1289ش در محله رنگینه بروجرد است. پدر او ملاعبدالله از روحانیون شناخته شده بروجرد و از اساتید سطح آیتالله سیدحسین بروجردی به حساب میآمده است. شیخ محمد مقدمات دروس حوزه را در زادگاه خود گذرانده و برای بهرهمندی بیشتر در سال 1305 به حوزه علمیه قم وارد شد. در این دوره از اساتیدی چون آیات عظام: محمدعلی ادیب تهرانی، شیخ علیاصغر صالحی کرمانی، سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدمحمدتقی خوانساری، میرزا محمدهمدانی و شیخ عبدالکریم حائری بهرهمند شد. ایشان سالها پیش و پس از انقلاب اسلامی در بروجرد به تدریس و تبلیغ مشغول بود و منشأ خدمات اجتماعی و فرهنگی بسیاری از جمله دانشکده پرستاری، درمانگاه امام خمینی، کتابخانه آستان قدس رضوی و... است. شیخ محمد بروجردی سرانجام در روز سهشنبه 1 جمادیالثانی 1419 برابر با 31 شهریور 1377 در سن 90 سالگی چشم از جهان فروبست و در کنار تربت پدر خود در مسجد رنگینه بروجرد به خاک سپرده شد. رفیعی، محمدامین، سالهای نخستین حوزه علمیه قم به روایت روزنوشتهای یک طلبه، فصلنامه مطالعات تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، بهار 1400 - شماره 72، ص 83.
[14] . همان، ص 35.
[15] . ن،ک: واقعه خونین 17 شهریور 1357 تهران، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[16] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 181.
[17] . در سند 16 شهریور قید شده است. ولی منظور همان شهدای 17 شهریور است.
[18] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 11، پیشین، ص 127- 131.
[19] . همان، ص 125.
[20] . همان، ص 273.
[21] . همان، ص، 315. اسناد پایانی مقاله.
[22] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 11، ص 290.
[23] . همان، ص 280.
[24] . همان، ص 280.
[25] . همان، ص 313.
[26] . ملا احمد کروبی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 320.
[27] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 11، ص 353.
[28] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 182.
[29] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 11، ص 353.
[30] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 185.
[31] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 14، 1383، ص 255.
[32] . همان، ص 255.
[33] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 12، 1382، ص 205.
[34] . اسناد پایانی مقاله.
[35] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 12، ص 257 - 258.
[36] . همان. این گزارش که ساعتی پس از پایان تظاهرات دورود به مرکز ارسال شد از شهادت شهروندان این شهر اطلاعی به دست نمیدهد. اما در بولتن تک برگی دیگری آمده است که «مجروحین مذکور به بیمارستان شیروخورشید سرخ بروجرد اعزام که یک نفر از آنها به علت مؤثر واقع نشدن معالجات در بیمارستان فوت و نفر دیگر بستری و تحت درمان قرار گرفته است.» با این حال مطبوعات نوشتند که دو نفر هدف گلوله قرار گرفتند و کشته شدند. «در پی یک اعتصاب عمومی در شهر دورود هزاران نفر از مسجد جامع این شهر خارج شدند و در خیابان پهلوی دست به تظاهرات زدند. تظاهرکنندگان در حالی که شعارهای آزادی خواهانه میدادند در امتداد این خیابان اقدام به پیشروی کردند و دقایقی بعد مأموران انتظامی دو طرف خیابان را اشغال کردند و با تظاهرکنندگان به زدوخورد پرداختند. در جریان این زدوخورد دو نفر هدف گلوله قرار گرفتند و کشته شدند. همچنین گروهی، از نواحی مختلف بدن به شدت مجروح شدند... با پایان گرفتن تظاهرات گروههایی از سربازان پادگان بروجرد به دورود اعزام شدند و کنترل شهر را به دست گرفتند.» همان.
[37] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 186.
[38] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 12، پیشین، ص 288.
[39] . همان، ص 313.
[40] . همان، ص 332. روزنامهها درباره تظاهرات دانشآموزان خرمآبادی نوشتند که «از دو روز پیش به این سو کلیه دانشآموزان مدارس خرمآباد به دنبال اعتصاب فرهنگیان، شرکت در کلاسهای درس را تحریم کردند و به صفوف اعتصابیها پیوستند. دانشآموزان علت اقدام خود را نبودن محل مناسب برای آموزش اعلام داشتند. به دنبال همین نارضایتیها بعدازظهر امروز (11 /7 /57) گروههایی از دانشآموزان دختر دبیرستان شاهدخت و دیگر مدارس خرمآباد پس از خاتمه کلاس درس و هنگام خروج از مدارس خود اقدام به دادن شعارهای ضد دولتی کردند. با مداخله مأمورین انتظامی دانشآموزان متفرق شدند ولی چندین دانشآموز دختر و پسر به شدت مجروح شدند. به دنبال همین درگیری بود که فرهنگیان در خانه معلم اجتماع کردند و خواستار پایان دادن به رفتار مأموران انتظامی در امور مربوط به آنان شدند. همان.
[41] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 12، ص 333.
[42] همان، ص 377 - 379.
[43] همان.
[44] . روزشمار انقلاب اسلامى، ج 6، تهران: دفتر ادبیات انقلاب اسلامى، چاپ اول، 1378، ص 176.
[45] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 12، پیشین، ص 402 - 403.
[46] . همان.
[47] . از جمله این افراد میتوان به افراد زیر اشاره کرد: حشمتالله طولابی، مصطفی طولابی، هوشنگ زینیوند، محمد آجرلو، حمید حسنوند، مریم بیرانوند، گیتی معینی، منوچهر چمنآبادی، ملکحسین اختری، نادر مسعودی، فرشته علیپور، عبدالرضا حبیبزاده، قدرتالله کیوان، یدالله طولابی، یدالله موسوی، حشمتالله خدادای، خسرو کمالیفر، غلام ساکی، خسرو زمانی، نصرالله توکل، ابراهیم پیرحیاتی، حمیدرضا خرمآبادی، حمیدرضا گودرزی، سیدتقی زکیخانی و چند نفر دیگر. انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 193.
[48] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 199.
[49] . همان، ص 200.
[50] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 12، پیشین، ص 445.
[51] . همان، ص 472 – 473.
[52] . همان، ص 472.
[53] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 13، پیشین، 1383، ص 5-6.
[54] . همان.
[55] . همان.
[56] . همان، ص 66 – 69.
[57] .همان، ص 98 - 99.
[58] . همان، ص 104.
[59] . همان، ص 134 - 136.
[60] . همان، ص 168.
[61] . همان، ص 214.
[62] . همان، ص 242 – 244.
[63] . همان، ص 134 - 136.
[64] . همان، ص 338.
[65] . همان، ص 310 - 312.
[66] . همان، ص 35 – 36.
[67] . همان، ص 35 – 36.
[68] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 206 – 208.
[69] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 13، ص 517.
[70] . همان، ص 553 - 554.
[71] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 209.
[72] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 13، ص 632 – 633.
[73] . همان، ص 626.
[74] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 211.
[75] . همان.
[76] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 13، ص 718-719.
[77] . همان، ص 718-719.
[78] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 212.
[79] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 14، پیشین، ص 3 - 5.
[80] . همان.
[81] . همان.
[82] . همان، ص 43.
[83] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 220.
[84] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 14، پیشین، ص 63.
[85] . همان، ص 65.
[86] . همان.
[87] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 227.
[88] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 14، پیشین، ص 126-128.
[89] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 222
[90] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 14، پیشین، ص 234.
[91] . همان، ص 223.
[92] . همان، ص 393.
[93] . همان، ص 124.
[94] . حجت الاسلام و المسلمین سید شکرالله طاهری سال ۱۳۱۴ شمسی در خانوادهای متدین در خرمآباد دیده به جهان گشود. تحصیلاتش را از مکتبخانهای در زادگاهش آغاز و علوم متداول و قرآن را نزد پدرش مرحوم سید روحالله طاهری آموخت. پس از آن وارد حوزه علمیه شد و مقدمات سطوح عالی حوزه را از محضر آیتالله شهید سید اسدالله مدنی و مرحوم آیتالله شیخ عباسعلی صادقی قهاره فرا گرفت. سپس درس خارج فقه را از محضر مرحوم آیتالله صادقی قهاره کسب فیض کرد و ضمن تحصیل دروس حوزه به تدریس هم اشتغال داشت و مقدمات و سطح عالی حوزه را تدریس میکرد. او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، همگام با امام خمینی(ره) و مردم به مبارزه علیه رژیم ستمشاهی پرداخت و پس از مدتی از سوی ساواک دستگیر و به کردستان و سپس فارس تبعید شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس در مدرسه علمیه کمالیه خرمآباد پرداخت و نخستین مسئول دفتر نظارت شورای نگهبان در استان لرستان بود. مرحوم حجتالاسلام و المسلمین طاهری سالها توفیق اقامه نماز جماعت در مساجد مختلف خرمآباد از جمله مسجد حضرت موسی بن جعفر(ع) در مرکز و بازار شهر خرم آباد را بر عهده داشت. ایشان در 12 تیرماه 1402 در سن 88 سالکی دار فانی را واع گفت. خبرگزاری حوزه، کد خبر: 1095576.
[95] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص ۲۳۲.
[96] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 15، پیشین، ص 17.
[97] . همان، ج 14، ص 528.
[98] . همان.
[99] . همان.
[100] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 15، پیشین، ص 9 -11.
[101] . همان، ج 14، پیشین، ص 479.
[102] . اسناد پایانی مقاله.
[103] . در سالگرد تبعید امام خمینی از وطن به دلیل مخالفت با لایحه ذلتبار کاپیتولاسیون، در روز 13 آبان 57 تظاهرات دانشآموزی در سراسر کشور برپا بود. اما در تهران، تظاهرات دانشجویان و دانشآموزان رنگ خون به خود گرفت. در این روز گروههای دانشآموزی با تعطیل نمودن مدارس به سوی دانشگاه تهران حرکت کردند. هر لحظه بر تعداد تجمع کنندگان افزوده میشد. نیروهای نظامی از ساعت 11 صبح محاصره دانشگاه را آغاز کردند. حدود ساعت 12 ظهر نیروهای ارتش جلوی در جنوبی دانشگاه مستقر شدند و شلیک نارنجک گاز اشکآور را به داخل دانشگاه آغاز کردند و باعث شهادت و مجروح شدن عدهای از دانشآموزان و دانشجویان شدند. حادثه 13 آبان 1357 بعد از حادثه 17 شهریور آن سال، دومین رویداد خونین در دولت شریفامامی در طول هفتاد روز صدارت بود. در مورد شهدا و کسانی که در این روز زخمی شدند نقل قولهای بسیاری است. گزارشهایی تعداد کشتهها را بین 8 تا 10 نفر و زخمیها را 80 نفر اعلام کردند. اما دانشجویان تعداد شهدا را 65 نفر اعلام کرده بودند. برای مطالعه بیشتر بنگرید به: جنبش دانشآموزی در سال 57 و جنایت رژیم شاه در 13 آبان در دانشگاه تهران، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[104] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 236.
[105] . اسناد پایانی مقاله. همچنین انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 15، ص 86 -95.
[107] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 236.
[108] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 15، پیشین، ص 201.
[109] . همان.
[110] . همان.
[111] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 15، پیشین، ص 248.
[112] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 237-238.
[113] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 15، پیشین، ص 452.
[114] . همان، ص 502.
[115] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 16، پیشین، 1383، ص 140.
[116] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 239.
[117] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 17، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384، ص 40.

تظاهرات اخلالگرانه در شهرستان بروجرد ـ استان لرستان 7 شهریور 57

گزارش خبر موضوع شیخ ابراهیم نجفی بروجردی شهریور 1357

درباره علی رساپور شهریور 1357

تظاهرات 5 مهر در بروجرد

توزیع اعلامیه مضره در بروجرد 8 مهر57

بیانیه دانشآموزان خرمآبادی در مهر 57 ، ص 1

بیانیه دانشآموزان خرمآبادی در مهر 57 ، ص 2

بیانیه دانشآموزان خرمآبادی در مهر 57 ، ص 3

تظاهرات روز 17 مهر در خرمآباد

قصد تظاهرات آموزگاران و دبیران راهنمای الیگودرز 17 مهر 57، ص 1

قصد تظاهرات آموزگاران و دبیران راهنمای الیگودرز 17 مهر 57، ص 2

تظاهرات روز 18 مهر در خرمآباد

تظاهرات 20 مهر در خرمآباد

تظاهرات در خیابانهای بروجرد مهر 57

اجتماع معلمین در دبیرستان محمدرضاشاه

بازرسی از منزل مهدی رضوی فقیه فرزند محسن شغل محصل

تظاهرات دانشآموزی در خرمآباد

تظاهرات معلمان دورود به محاصره منزل امام خمینی در نجف اشرف

گزارش ساواک از پخش اعلامیه توسط احمد متوسلیان

محمد صادق ایرجی وکیل دادگستری

حوادث و وقایع استان لرستان در 10 آبان 1357

گزارش ساواک از اوضاع شهرهای لرستان در 12 آبان 1357

گزارش ساواک از اوضاع شهرهای لرستان در 13 آبان 1357

حاج احمد متوسلیان

حاج احمد متوسلیان

شهید میرنازار خندان

شهید شیرمحمد پاپی

شهید جلال سرباز

شهید سعید اماناللهی

شهید شفیع سپهوند

شهید هبتالله فیضی

شهید احمد کزازی

شهید ابراهیم پیریایی

شهید رضا رنجبر

شهید سهراب مصطفایی

معلم شهید سهراب مصطفایی میان دانشآموزان

شهید سهراب مصطفایی

شهید عبدالله شهبازی

نمایی از تظاهرات انقلابی مردم خرمآباد

تظاهرات مردمی در خرمآباد

تظاهرات مردمی خرمآباد

تظاهرات دانشآموزن لرستانی علیه رژیم پهلوی

تظاهرات مردمی در خرمآباد

تظاهرات مردم لرستان علیه رژیم پهلوی

تظاهرات مردم خرمآباد علیه سلطنت پهلوی
تعداد مشاهده: 211