گذری بر انقلاب اسلامی در استان لرستان- بخش پنجم (بخش پایانی)
تاریخ انتشار: 19 فروردين 1404

مبارزات مردم لرستان در آذرماه 57
در آغاز آذرماه 1357 مدارس خرمآباد، همچنان تعطیل و فرهنگیان در اعتصاب بودند. در 4 آذرماه اوضاع مراکز آموزشی از جمله مدارس و دانشگاههای لرستان به شرح زیر گزارش شد:
«1-در شهر خرمآباد کودکستانها و دبستانها باز کادر اداری حاضر کادر آموزشی و دانشآموزان بعضاً حاضر میباشند لیکن درس داده نمیشود.
2ـ در مورد مدارس راهنمائی وضع به صورت دبستانها و کودکستانها بوده ولی در این مراکز دبیران تدریس نمینمایند.
3ـ در دوره متوسطه مراکز آموزشی بسته کادر اداری آموزش و دانشآموزان کلاً غایب میباشند.
4ـ مدرس عالی بهداشت و شاخه لرستان دانشگاه جندیشاهپور با بعضی از استادان حاضر لیکن دانشجویان کلی غایب میباشند.
5ـ در بخشهای شهرستان خرمآباد مدارس ابتدائی و راهنمائی و دبیرستانی کیفیتی شبیه به خرمآباد دارند.
6ـ شهرستان بروجرد و الیگودرز نیز وضع شبیه به شهر خرمآباد موجود میباشد.» [1]
روز 5 آذر به مناسبت همدردی با خانودههای شهدای وقایع اخیر در مشهد، «بازار و کلیه دکاکین شهر به استثنای مغازههای مایحتاج عمومی تعطیل» بودند.[2] تعطیلی و اعتصابات مدارس از گزارشهای تکرار شده در نیمه اول آذر 1357 است.[3]
11 آذر 1357 همزمان با آغاز محرم ۱۳۹۹ق، خرمآباد صحنه درگیری شدید میان مردم و نظامیان بود. بسیاری از مؤسسات دولتی به آتش کشیده شدند یا آسیب دیدند. عدهای از مردم نیز زخمی شدند. ساواک تظاهرات این روز را چنین گزارش کرد: «از صبح روز 11 / 9 / 57 (2537 شاهنشاهی)، عدهای از قشریون مذهبی و عناصر آشوبطلب در برخی از خیابانهای شهر خرمآباد به تظاهرات اخلالگرانه مبادرت کرده و ضمن آتشافروزیهایی در سطح خیابانها، شعارهایی نیز علیه مقدسات ملی دادهاند. اخلالگران در ساعت 15 روز مذکور به تعدادی از ادارات و مؤسسات دولتی و خصوصی حمله نموده و آنها را به آتش کشیدهاند که مأموران انتظامی برای متفرق کردن آشوبگران اقدام به شلیک چند تیر هوایی کردهاند که در نتیجه سه نفر از عناصر آشوبگر زخمی شده و دو نفر از مأموران نیز به علت اصابت سنگ که از ناحیه اخلالگران پرتاب شده، مجروح گردیدهاند. مجروحان به بیمارستان اعزام و تحت درمان قرار گرفتهاند.»[4]
شهربانی خرمآباد نیز در گزارشی به ابعاد دیگر این تظاهرات پرداخت: «صبح و بعد از ظهر روز 11 / 9 / 1357 تظاهرات اخلاگرانه وسیعی در خیابانهای مختلف خرمآباد به وجود آمده و اخلالگران ضمن حمله به مأموران انتظامی، ساختمانهای فرمانداری، شرکت تعاونی شهر و روستا و دفتر نیروی دریایی شاهنشاهی را آتش زده و شیشههای بانکهای سپه، ملی و اداره آبیاری و تعداد زیادی از چراغهای راهنمایی و رانندگی و شیشههای یک دستگاه اتومبیل پلیس رادیو تلویزیون را شکستند. مأموران انتظامی با استفاده از روش کنترل اغتشاشات و تیراندازی هوایی اخلالگران را متفرق که در نتیجه 3 نفر از مهاجمان در اثر اصابت گلوله مجروح و دو نفر نیز دستگیر گریدهاند. در این جریان 5 نفر پاسبان در اثر سنگ اخلالگران مجروح شدهاند.»[5]
در الیگودرز نیز طبق اسناد موجود در تاریخ 11 آذر 1357 ساعت 20:30 مردم «در حسینیه پونهزار تجمع و شیخی به نام [روحالله] خانجانی بالای منبر رفته و ضمن سخنرانی... افزود تا کی زیر بار این حکومت یزیدی و دیکتاری [دیکتاتوری] باید زندگی کرد خفقان و نبودن آزادی بیان همهگیر [است] امام حسین به خاطر عدالت و اسلام با یزید جنگ کرد.» بنابر همین گزارش، واعظ مذکور بعد از بیانات فوق، مردم را تشویق به مبارزه و شهادت در راه دین کرد و خطاب به جمعیت اظهار داشت: «به خاطر اسلام و آزادی خود را شهید کنید.» بعد از ختم جلسه «طبق توصیه حمیدرضا توکلی خانجانی خطاب به جمعیت گفت که شبها بعد از تمام شدن مجلس در خیابانها سروصدا راه بیندازند که بهانهای دست مأموران بدهند تا عده مردم زیاد شوند و همبستگی کامل به وجود آید.»[6]
در بروجرد در 11 آذر، ساواک در گزارشی در مورد یکی از طلا فروشهای پاساژ اکبر طلائیپور خیابان صفا نوشت: «در مجالس برای خمینی تقاضای صلوات نموده و در صحبتها ضمن پشتیبانی از خمینی اظهار داشته برای خود و دو فرزندم به منظور شهید شدن در روز عاشورا سه کفن تهیه کردهام. ضمناً اعلامیههای خمینی به مقیاس وسیعی در پاساژ مذکور پخش میشود.»[7]
در 12 آذر از صبح و عصر مردم شهر خرمآباد شاهد تظاهرات و درگیری میان مردم و پلیس بود. صبح تظاهرات پراکندهای در نقاط مختلف شهر برپا شد و با وجود تدابیر امنیتی نیروهای گارد، آنان به سر دادن شعار علیه رژیم پرداختند که با دخالت پلیس، تظاهرات به خشونت کشیده شد و یکی از پاسبانها به نام محمدتقی محسنفر به وسیله چاقو از ناحیه کتف و کمر زخمی شد؛ ضارب نیز مشخص نشد. این تظاهرات با دخالت پلیس فروکش کرد. ساعت 17 دوباره تظاهرات از سر گرفته شد که در نتیجهی آن دفتر استخدامی نیروی دریایی به آتش کشیده شد. در این روز در اثر تیراندازی مأموران 2 نفر زخمی شدند و نیز 5 نفر دستگیر شدند.[8]
در بروجرد روز 12 آذر، حدود 400 نفر از دانشآموزان در خیابانها به راهپیمایی پرداختند که در نتیجه تیراندازی مأموران، دو نفر از آنان مجروح شدند.[9] در همین روز دو نفر از روحانیون به نامهای محمد قدوسی و محمدعلی ملکی برکوک که در ایام ماه محرم از مشهد به بروجرد آمده بودند «به اتهام پخش اعلامیه مضره و تحریکآمیز» دستگیر شدند.[10]
به گزارش شهربانی بروجرد روز 14 آذر «بازار و دکاکین خیابانهای اصلی شهر و مؤسسات آموزشی» تعطیل بودند. بنابر همین گزارش «از روز 15 /9 /57 اکثر شعبات بانکهای مختلف دست از کار» کشیده بودند و در روز 16 آذر به جز بانک ملی «سایر بانکها به اعتصاب ادامه دادهاند.» این گزارش افزود «حوالی ساعت 1700 روز 15 /9 /57 حدود 150 نفر با دادن شعار مضره در خیابان به تظاهرات پرداختند که دو نفر از آنها دستگیر» شدند.[11]
15 آذر ساواک در مورد فعالیتهای شیخ مهدی احمدی و روحالله خانجانی که به دعوت حجتالاسلام ناصر بربرودی برای وعظ در ایام محرم به الیگودرز آمده بودند، در گزارشی نوشت: «هر دو نفر روی منبر به شدت مردم را تحریک نموده و علناً ضمن اهانت به خاندان جلیل سلطنت مردم را به قیام علیه رژیم تشویق مینمایند.» این گزارش ضمن اشاره به بیتوجهی این وعاظ به تذکرات داده شده، افزود: «وعاظ مذکور نیز در حال حاضر در الیگودرز هستند و قرار است بعد از روشن کردن به اصطلاح اذهان مردم به آنها دستور تظاهرات و آشوب بدهند چه در پایان هر جلسه جوانان تحریک شده در خیابان دست به تظاهرات میزنند دستور داده شد با توجه به دستورالعملهای رسیده اخیر مراتب در شورای تأمین مطرح و تصمیمات مقتضی درباره محرکین اتخاذ شود.»[12]
۱۶ آذر ۱۳۵۷ هر چه به روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی نزدیکتر میشد، بر شدت و دامنه تظاهرات افزوده میگشت در نتیجه وزارت کشور طی تلگرافی از شورای تأمین استان خواستار اعلام برقراری حکومت نظامی در خرمآباد شد. در ساعت ۲۲ شب ۱۶ آذر، شورای تأمین استان به منظور بررسی اوضاع و راهکارهای اجرای دستور یاد شده تشکیل شد. آنچه که از گزارش این شورا در خور اندیشه است اعتراض رئیس ساواک به عدم همکاری دادسرا در دستگیری و بازداشت تظاهر کنندگان میباشند. او نوشت:
«پس از تشریح وضع فعلی، منطقه از نظر امنیتی و وجود تحریکات در کلیه شئون اجتماع شهر و شهرستانها توسط این جانب و اشاره به اینکه با وجود جو دادسرای نظامی خرمآباد و عدم همکاری دادستان و بازپرس نظامی در مورد تفویض نمایندگی و صدور قرار و اینکه تاکنون به این علت در پاکسازی منطقه توفیقی به دست نیامده، در نتیجه محرکین، روز به روز جسور [و] جریتر شده و احتمال هرگونه پیش آمد و اتفاق سوئی در چند روز آینده متصور است.»[13]
این گزارش دلیلی گویا بر ناتوانی آنان در سرکوب و مهار مبارزه مردم است. این در حالی بود که مردم الیگودرز ساعت ۱۹ در گروههای مختلف در حسینیهها و خیابانهای آن شهر گرد آمده بودند و علیه حکومت شعار میدادند. مأموران با خشونت تمام به سرکوبی و پراکنده ساختن آنان اقدام کردند و دو نفر واعظ به نام شیخ روحالله خانجانی و شیخ مهدی احمدی را دستگیر کردند. تظاهرات الیگودرز در روز بعد یعنی ۱۷ آذر نیز ادامه پیدا کرد در این روز در بیشتر نقاط شهر، مردم به خیابانها آمدند و علیه حکومت و شاه شعار سردادند. تظاهر کنندگان ضمن آتشافروزی در خیابانها، با پرتاب سنگ و آجر شیشههای بانک بازرگانی را شکستند.[14]
ساعت 11 صبح روز هجدهم آذر «گروهی از عناصر اخلالگر در میدان و خیابان سعدی شهر خرمآباد ـ استان لرستان با دادن شعارهای مضره و ضد ملی مبادرت به تظاهرات اخلالگرانه نموده و به طرف مأمورین انتظامی مستقر در محل سنگ و آجر پرتاب» کردند. با تیراندازی مأموران یک نفر به شهادت رسید و چند نفر نیز مجروح شدند.[15] شهید این روز حسین سلگی بود.[16]
از هیجدهم تا بیستم آذر حکومت نظامی در خرمآباد برقرار بود. در هیمن روزها به مناسبت تاسوعا و عاشورا تظاهرات مردمی به اوج خود رسید. در روز 19 آذر همزمان با تاسوعای حسینی (ع) از صبح مردم بیاعتنا به حکومت نظامی به خیابانها ریختند. تظاهرکنندگان در حالی که چهرههای سرشناس روحانیت همچون آیتالله شیخ عباسعلی صادقی، شهیدان حجج اسلام سید فخرالدین رحیمی و سید نورالدین رحیمی در پیشاپیش آنها در حرکت بودند به نفع امام خمینی و بر ضد مقامات رژیم شعار دادند. شهربانی وقایع این روز را چنین گزارش کرده است:
«ساعت ۹، عده زیادی به عنوان عزاداری به خیابانها آمده و ساعت ۱۰ تعدادی از آنان به ساواک حمله نمودند که وسیله مأموران ژاندارمری و پلیس مستقر در ساواک متفرق شده و تعدادی از دستگیر شدگان اخیر که در ساواک تحت بازجویی قرار داشته، به ندامتگاه شهربانی خرم آباد منتقل گردیدند. ساعت ۱۱:۳۰ عدهای از افراد اخلالگر و مخرب به طرف کلانتری بخش یک هجوم آورده و قصد حمله به کلانتری را داشتند که با اقدامات انجام شده، از نزدیک شدن آنان به کلانتری جلوگیری شده است. حدود ۱۰ هزار نفر از عزاداران که سه نفر قشری به اسامی شیخ عباسعلی صادقی، سید فخرالدین رحیمی و سید نورالدین رحیمی در پیشاپیش آنان حرکت میکردند، تمثال مبارک اعلی حضرت همایون شاهنشاه آریا مهر بزرگ ارتشتاران را به نحو موهنی در یک پلاکارد نقاشی نموده و با خود حمل میکرده و ضمن حرکت شعارهای مضره میدادند.»[17] همزمان با خرمآباد در دیگر شهرهای و بخشهای لرستان، تظاهراتی در قالب عزاداری برپا شد که در شهر الیگودرز به درگیری با مأموران منجر شد و با دخالت پلیس مردم پراکنده شدند. همچنین در جریان دیگری دوتن از مردم زخمی شدند و برای درمان به اصفهان اعزام شدند.[18]
شهربانی لرستان در گزارشی اوضاع استان لرستان در روزهای 19 و 20 آذر را به شرح زیر اعلام میکند: «روزهای 19 و 20 جاری حدود سه الی چهار هزار نفر از مردم که تعدادی زن و با چادر مشکی و روبند و تعدادی از روحانیون تندرو در داخل آنها بوده و اکثریت را محصلین و فرهنگیان تشکیل دادهاند در گروههای مختلف در خیابانهای شهرستان بروجرد با دادن شعارهای مضره مردم را به اتحاد و اتفاق با یکدیگر فراخوانده و وارد مسجد شاه نیز شده و در آنجا چند نفر از روحانیون و فرهنگیان برای آنان سخنرانیهای تحریکآمیز نموده و خواستار ادامه مبارزه» شدند. بنابر همین گزارش«صبح روز 19 /9 /57 دستجات عزاداری در خیابانهای شهرستان الیگودرز به حرکت در آمده و با آرامش کامل مراسم سوگواری را انجام داده و مجدداً حدود 1500 نفر از جوانان در حسینیه الیگودرز اجتماع با در دست داشتن پلاکتهای مذهبی و مضره با دادن شعارهای مضره خواستار حکومت اسلامی شده و به راهپیمائی خیابانی پرداخته که بدون دخالت مأمورین انتظامی متفرق» شدند. همین گزارش افزود از: «ساعت 0930 الی 1230 روز 20 جاری حدود دو هزار نفر از فرهنگیان و دانشآموزان و مردم شهرستان دورود از مسجد آیتاله بروجردی خارج و در کلیه خیابانهای شهر به راهپیمائی پرداخته و حدود یکصد نفر از آنان در نزدیکی شهربانی در میدان شاپور اجتماع و متوقف شده دو نفر از شرکت کنندگان برای آنان بر علیه رژیم سخنرانی سپس با دادن شعارهای مضره و ضد ملی و میهنی به طرف مسجد مذکور حرکت و بدون هیچگونه دخالت مأمورین انتظامی متفرق» شدند.[19]
بعداز ظهر 19 /9 /57 بار دیگر در الیگودرز تظاهراتی به وقوع پیوست که در آن مردم به ساختمان ساواک حمله کردند: «مقارن ساعت 1700 روز 19 /9 /57 (2537 شاهنشاهی) قریب [به] 2 هزار نفر از قشریون مذهبی و عناصر آشوبطلب در شهر الیگودرز ـ استان لرستان ضمن دادن شعارهای ضد ملی و علیه مقامات عالیه مملکتی به تظاهرات اخلالگرانه پرداخته و به ساختمان سازمان اطلاعات و امنیت الیگودرز نیز حمله کرده که با مقابله و تیراندازی مأمورین، اخلالگران متفرق و دو نفر از آنان مجروح و به بیمارستان اعزام و تحت معالجه قرار» گرفتند.[20]
به گزارش ساواک در بعد از ظهر روز 20 آذر 1357 «به تحریک دو نفر از روحانیون با سابقه خرمآباد به اسامی 1ـ سید فخرالدین رحیمی 2ـ شیخ عباسعلی صادقی که به تازگی از زندان آزاد شدهاند حدود 500 نفر از فرهنگیان مقابل استانداری اجتماع و خواستار آزادی زندانی [بودند] که اخیراً دستگیر شدهاند و چون در حالت تهاجم بودند به وسیله گاز اشکآور متفرق شدند.» آنچه در این تظاهرات نظر ساواک را به خود جلب کرد: «نقش سید فخرالدین رحیمی و شیخ عباسعلی صادقی در این تظاهرات بوده بدین ترتیب که نامبردگان در 2 روز اخیر به خصوص روز جاری ضمن سخنرانی بسیار زننده و تحریکآمیز و توهین 66 مرتباً مردم را به شورش و اغتشاش و حتی جنگهای مسلحانه دعوت نموده که با طرز بسیار زنندهای به مقدسات ملی و میهنی اهانت مینمودند همچنین مردم را به اجتماع و تظاهرات مجدد در مورخه 21 /9 /57 دعوت کردهاند علیهذا با اعلام اینکه مراقبت ادامه دارد ادامه فعالیت این دو نفر روحانی که فعالیت ضد امنیتی و تحریک آنان باعث تعجب همگان و ناراحتی شدید وطنپرستان شده و منطقه حساس لرستان به هیچ عنوان به مصلحت نیست خواهشمند است در زمینه دستگیری و اعزام آنان به مرکز سریعاً نظریه ابلاغ فرمایند.»[21]
ساواک خرمآباد به منظور کنترل اوضاع 22 نفر را که بیشتر آنها از فرهنگیان بودند دستگیر کرد. خانوادههای این فرهنگیان به منزل شیخ مهدی قاضی یکی از روحانیون مشهور شهر رفتند و خواهان آزادی همسران خود شدند. ساواک گزارش داد چند نفر از خانوادههای فرهنگیانی که «به اتهام انجام اقدامات خلاف و تحریکآمیز دستگیر» شده بودند: «به منزل شیخ مهدی قاضی یکی از متنفذین ناراحت و مخالف منطقه رفته و چون وی حضور نداشته لذا از عبدالرحمن قاضی که در منزل برادرش بود خواستار آزادی همسران خود شدهاند. عبدالرحمن قاضی ضمن دلداری به آنها اظهار نموده شما هیچگونه نگران نباشید اولاً به همین زودیها من کاری خواهم کرد که آنها را آزاد کنند و اضافه شده اینگونه دلاوران هستند که انشااله به همین زودیها رژیم را سرنگون خواهند نمود و اظهار نمود همانطوری که برادرم شیخ مهدی قاضی در دانشگاه قاضیآباد برای آنان سخنرانی نموده است و قول داده نمیگذارم مویی از کسی که در راه مبارزه با رژیم دستگیر میشوند کم شود و از هر حیث چه از لحاظ مادی و چه معنوی پشتیبان آنها هستیم و خواهیم بود و به خانواده معلمین اظهار داشت من به شما تبریک میگویم که چنین مردان دلاوری و مبارزی همسران شما میباشند سپس مبلغی پول به آنها ارائه ولی مشارالیها از گرفتن پول خودداری و گفتهاند ما فعلاً احتیاج به پول نداریم فقط میخواهیم که هر چه زودتر همسران ما آزاد شوند. مشارالیه مجدداً به آنان قول میدهد... هم آنها آزاد میشوند و هم به زودی کد 66 و خانوادهاش نابود خواهد شد.»[22]
روز 21 آذر شهر خرمآباد بار دیگر صحنه درگیری و تظاهرات خونین بود که در نتیجه آن شهرام حافظی، متولد 1338 خرمآباد، دانشآموز دوران دبیرستان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شهید شد.[23]
برابر اعلام شهربانی، در بروجرد حدود ساعت 9 روز 21 آذر «گروههایی به تعداد 200 الی 500 نفری در نقاط مختلف شهر دست به تظاهرات زده و با دادن شعارهای مرگ بر 66 [شاه] با راهپیمائی در خیابان به حرکت» در آمدند.[24] علاوه بر این ساواک لرستان امروز (21 /9 /57) در سانسور پستی خود نامهای را پیدا کرد که به امضاء «خلق مسلمان مبارز و آزادیخواه بخش کوهدشت لرستان» برای رئیس مجلس شورای ملی، جواد سعید فرستاده شده بود. در این نامه با تأکید بر خواست حکومت اسلامی، رژیم پهلوی دشمن دین اسلام معرفی شده بود. [25]
ساواک در 22 آذر در مورد فعالیتهای حجتالاسلام فخرالدین رحیمی و آیتالله عباسعلی صادقی نوشت: «در روزهای تاسوعا و عاشورا حسینی، سید فخرالدین رحیمی و شیخ عباسعلی صادقی که به ترتیب به تازگی از تبعید و زندان آزاد شدهاند نقش رهبری و تحریک مردم را به تظاهرات و اغتشاش به عهده داشته و از هیچ اقدامی در این زمینه فروگذار ننمودهاند دو نفر مذکور حتی رکیکترین اسائه ادب را به کد 66 نموده و علناً و به طور وضوح مردم را به قیام مسلحانه و تهیه اسلحه تحریک و دعوت» میکنند.[26]
برابر گزارش شهربانی شهرستان بروجرد، حوالی ساعت 13:30 روز 23 /9 /57 «گروههائی از افراد بازنشسته در داخل شهر شروع به دادن شعارهای ملی و میهنی نمودند.» [27]
بر اساس گزارش ساواک، در روز بیستوپنجم آذر عدهای از فرهنگیان بروجرد در دادگستری این شهر اجتماع کرده و خواستار آزادی معلمانی شدند که در وقایع روزهای اخیر دستگیر شده بودند. آنان اعلام کردند که تا آزادی این افراد به اعتصاب خود ادامه خواهند داد.«چند نفر از روحانیون بروجرد از جمله شیخ حجتاله زمانی و شیخ محمد بروجردی نیز در این اجتماع حاضر و حمایت خود را اعلام» کردند.[28]
در گزارشی از سازمان اطلاعات و امنیت لرستان در تاریخ 29 آذر، آمده بود: «آقایان زبردست و نکوئی قضات دادگستری استان لرستان به قرار اطلاع واصله موثق، نامبردگان بالا به عناوین مختلف از روی ایده و عقاید مخالف رژیم مشروطه سلطنتی، گروهی از فرهنگیان خرمآباد را تحریک به تحصن در استانداری و اداره کل دادگستری استان نموده و آنان را راهنمائی مینمایند تا نیل به نتیجه نهائی مقاومت کرده و تحصن اختیار نمایند. نامبردگان از جهات ملی و میهنی وضع نامتعادل و نامطلوبی دارند و هر دو نفر از مخالفین سرسخت رژیم میباشند که تاکنون اقدامات و فعالیتهای آنان از جهات آلوده کردن روحیه و افکار قضات جوان دادگستری استان بیتأثیر نبوده است و علاوه بر آن سعی بر این دارند همواره اقدامات و فعالیتهای مراجع انتظامی و امنیتی را خنثی و در مسیر مخالفت قرار دهند و ادامه کار آنان در منطقه حساس لرستان به جز ایجاد بدبینی و تضعیف روحیه افراد شاهدوست و وطنپرست و آلوده کردن اجتماع حساس لرستان نتیجه دیگری در بر نخواهد داشت...»[29]
گسترش مبارزات مردمی لرستان در دیماه 1357
مردم و نیروهای مذهبی خرمآباد، زمانی دی ماه را آغاز کردند که با وجود شدت عمل نظامیان و دستگیری شمار چشمگیری از تظاهرکنندگان و مبارزان شهر، همچنان مصممتر از پیش به راهپیماییهای خود ادامه دادند. گزارشهای موجود گویای ابتکار عمل مردم و ناتوانی نظامیان است. بر پایه گزارشهای ساواک در روزهای آغازین این ماه، گروههای مختلف مردم در جلوی منزل حاج شیخ مهدی قاضی گرد آمدند و ایشان طی سخنانی آنان را به اقدام علیه حکومت و مقام سلطنت برانگیخت.[30]
در گزارشی به تاریخ سوم دی ماه، به افزایش شعارنویسی، نقاشی و کاریکاتور در معابر و خیابانهای بروجرد و حتی در روستاهای آن اشاره شده که باعث ناراحتی و تضعیف روحیه طرفداران رژیم شاه شده بود: «اخیراً عوامل منحرف و مخالف اقدام به نوشتن شعارهای مضره «مرگ بر... و نقاشی کاریکاتورهائی از... و نوشتن مطالب زننده در زیر آن کاریکاتورها در معابر مختلف شهر نموده که با توجه به تبلیغات مضره ضد رژیم باعث نگرانی و تشویش مردم وطنپرست و طرفدار رژیم شده و ادامه آن باعث تضعیف روحیه وطنپرستان خواهد شد. ضمن آنکه به قرار آخرین خبر رسیده روز جاری در کوچه حاج فارسی خیابان شهناز روبروی بانک ملی یکی از این کاریکاتورها مشاهده گردیده. خواهشمند است دستور فرمائید به نحو مقتضی نسبت به جلوگیری از تکرار این اقدامات و محو شعارهای نوشته شده اقدام لازم به عمل آید.»[31]
در گزارش ساواک در روز 5 دی به دو نفر به اسامی محمد رهبر و نکویی که از قضات دادگستری خرمآباد بودند به عنوان گردانندگان اعتصابها و تظاهرات شهر معرفی شدهاند: «نامبردگان بالا در تظاهرات اخیر شهرستان خرمآباد جزو گردانندگان اعتصابات شهرستان مذکور بوده و در صف مقدم متظاهرین حرکت میکردهاند. یادشدگان همچنین به طور علنی پشتیبان اخلالگران بوده و در جریان رسیدگی به پرونده اخلالگران خرمآباد نهایت گذشت را درباره آنان معمول داشتهاند. شخص رئیس کل دادگستری استان نیز به سبب محدود بودن اختیارات، قادر به تعویض یاد شدگان نمیباشد، ضمناً دو نفر مذکور مراجعین به دادگستری را تحریک به شکایت از مأموران انتظامی نموده و به همین علت مأموران قادر به انجام وظایفی که به عهده آنان محول شده نمیباشند.» [32]
در روز ششم دی پزشکان و کارکنان بیمارستانهای بروجرد در محوطه دادگستری این شهر اجتماع کردند و سپس به تظاهرات پرداختند: «حدود ساعت 1030 روز مذکور عدهای از محصلین و فرهنگیان در خیابانها به آنان پیوسته و در حدود بیش از دو هزار نفر میشدند که به گروههای مختلف تقسیم و به تظاهرات ادامه» دادند که در ساعت 11:30با پرتاب گاز اشکآور و تیراندازی مأموران پراکنده شدند. در این روز مغازهها و مراکز آموزشی و ادارههای تعاون و امور روستاها و پست در اعتصاب بودند.[33]
روز 7 دی مردم خرمآباد به خیابانها آمدند و تظاهرات گستردهای را در سطح شهر آغاز کردند. دیری نگذشت که این تظاهرات به دخالت پلیس انجامید و سراسر شهر را آتش و دود فرا گرفت. تظاهر کنندگان ضمن درگیری و زد و خورد با مأموران به تخریب و آتشسوزی در اماکن دولتی و عمومی پرداختند. در درگیریهای این روز یک دستگاه اتومبیل ارتشی، یک دستگاه اتومبیل متعلق به ژاندارمری و یک دستگاه اتومبیل از اداره رادیو تلویزیون، همچنین ساختمان اداره کل کشاورزی و بانک صادرات شعبه سعدی به آتش کشیده شدند و بسیاری از چراغهای راهنمایی و رانندگی تخریب شدند. تظاهر کنندگان با برپایی آتش در بیشتر خیابانها و شکستن شیشه ادارت دولتی، علیه حکومت شعار میدادند.[34] اگرچه تظاهرات در پایان شب فروکش کرد، ولی از فردا صبح نیز این تظاهرات از سر گرفته شد.
۹ تا ۱۵ دی، خونینترین روزهای انقلاب در خرمآباد بود. نظامیان در این هفته برای سرکوبی مردم از هیچ کوششی دریغ نورزیدند. در حقیقت درگیری روزهای یاد شده نبرد برای ماندن، بود از این رو درگیریها هم برای دولت و هم مردم اهمیت داشت. مردم نیز با وجود خشونت بیسابقه نظامیان حضوری گسترده و پررنگتر از همیشه در صحنه پیدا کردند. درگیری و تظاهرات، دود، آتش، تیراندازی، شهید شدن، دستگیری، زخمی شدن، تشییع جنازه، سوگواری و..... مفاهیم و اعمالی بودند که زندگی روزمره مردم لرستان را تشکیل دادند. در این هفته نه تنها خرمآباد، بروجرد و الیگودرز بلکه سراسر بخشها و روستاها، علیه حکومت و نظامیان شوریدند و صحنه درگیری و تظاهرات مردمی بودند. روز ۹ دی نخستین روز هفته بازار خرمآباد تعطیل بود و هزاران نفر در خیابانها دست به تظاهرات زدند. شهر بروجرد نیز وضعیتی همانند داشت. در گزارش ساواک رویدادهای این روز چنین نمود یافتهاند:
«متعاقب اقدامات اخلالگرانه گروهی آشوبطلب در روزهای ۷ و ۵۷٫۱۰٫۸ (۲۵۳۷) شاهنشاهی در شهرهای بروجرد و خرمآباد استان لرستان، از صبح روز ۵۷٫۱۰٫۹ اوضاع شهرهای مذکور به شرح زیر گزارش شده است:
1 - کلیه مراکز آموزش تعطیل بوده است. 2- کلیه مغازهها به استثنای دکاکین ما یحتاج عمومی تعطیل بوده و تظاهرات مختلفی از ساعت ۱۱ حدود ۱۰۰۰ نفر در مقابل ساختمان دادگستری اجتماع نموده و قصد دارند پیکره شاهنشاه آریامهر در میدان شهر را پایین بیاورند. 3- در تظاهرات شهرهای خرمآباد و بروجرد تا ساعت ۱۳:۳۰ روز مذکور چند نفر از اخلالگران و دو نفر از مأموران انتظامی مجروح شده که جهت مداوا به بیمارستان اعزام گردیدهاند.»[35] در این روز افزون بر دستگیری و زخمی شدن دهها تن از تظاهرکنندگان، محمدجعفر مرادیان در خرمآباد به شهادت رسید.
تظاهرات روز 10 دی خرمآباد در سطح بسیار گستردهای برگزار شد و در شهر شایع شد که شاه از کشور فرار کرده است. در این روز به کلانتری بخش 3 خرمآباد حمله شد و تعدادی از مؤسسههای دولتی و خصوصی دچار آتشسوزی شدند. در درگیریهای این روز چند نفر مجروح شدند. [36] در این روز دو نفر به نامهای رضا زندی دخت و علیحیدر حیدرزاده به شهادت رسیدند. بعد از ظهر همین روز در بروجرد نیز دست به تظاهرات زدند، آنها ضمن حمله به منزل کارمندان ساواک، به تخریب بانکها دست زدند. در این درگیری 8 تن زخمی و یک دبیر به نام علی بیاتی به شهادت رسید.[37]
برابر گزارش شهربانی خرمآباد، روز یازدهم دی ماه، شهر خرمآباد به صورت یک شهر سوخته و جنگزده درآمده بود و موانع متعددی که در خیابانها وجود داشت که مانع از انجام فعالیتهای شهربانی میشد، اما مسئولین مربوطه هیچ تلاشی در جهت پاکسازی شهر انجام نمیدادند. این گزارش استیصال و درماندگی مقامات شهر در مقابل تظاهرات مردمی را به خوبی نشان میدهد: «تمام سطح شهر خرمآباد در حال حاضر به صورت یک شهر سوخته و جنگزده و سنگربندی شده درآمده است و این موانع در خیابانها بهترین جایگاه و سنگر برای اخلالگران و آسیب رساندن به نیروها و بزرگترین مانع برای حرکت قوای انتظامی است با اینکه این قبیل وظایف به عهده شهربانی نیست معهذا با تمام پیگیریها و تلاشهاییکه از طرف این شهربانی به عمل میآید و آن استانداری نیز مستحضر است متأسفانه آقایان مدیران کل و رؤسای ادارات این استان که سالها و روزگارانی از کلیه مواهب و امتیازات این کشور برخوردار بودهاند و میبایست در چنین روزی در قبال وظایف ملی و میهنی و برخورداری که داشتهاند ایمان و حسن علاقه خود را ابراز دارند که عکس آن مشاهده و حالت انزوا و گوشهگیری و بیتفاوتی کاملاً مشهود و هیچگونه همکاری به عمل نمیآید. تلفنهای مکرر و مذاکرات حضوری نیز مثمر ثمر واقع نمیشود فقط نیروی انتظامی است که با رویدادها مواجه است آن هم وسایلی از قبیل ماشینهای آتش نشانی، لودر، کمپرسی، آمبولانس و کارگر و ابزار کار برای مقابله با این پیش آمدها که ضروری است در اختیار ندارد. روز گذشته از 2 دستگاه ماشینهای آتشنشانی شهرداری، یکدستگاه به علت نقص فنی نتوانسته است در صحنههای حریق حاضر شود. اغتشاشاتی که لاینقطع ادامه دارد معلوم نیست تکلیف مردم بلادفاع چه خواهد شد. آقایانی که با عناوین و در ترکیب و تنظیم ادارات و محلهای کار خود از لحاظ مبلمان و دکور و وسایل لوکس از همدیگر پیشی میگرفتند و قدرت و مسئولیتها را هم در چنین وسائلی و عناوین میپنداشتند کجا رفتهاند و مسئولیت و وظیفه را فعلاً به چه تعبیر مینمایند. علیهذا این شهربانی وظیفهای که از نظر حفظ امنیت به عهده دارد پیشنهاد مینماید که با استحضار از چگونگی و ملاحظه وضع فعلی شهر سریعاً دستوراتی صادر فرمایند که نسبت به پاکسازی سطح شهر و رفع انسداد معابر وسیله مسئولین امر و کسانی که وسیله در اختیار دارند فوراً اقدام و نتیجه را اعلام فرمایند والا به علت عدم تحرک و آسیبپذیری نیروها این شهربانی ناگزیر است افراد خود را در اطراف قرارگاههای خود مستقر و به حفاظت بپردازد.»[38] در این روز جوانی 21 ساله به نام مهدی حسنوند به شهادت رسید. در کوهدشت نیز درگیریهای مردم به شهادت دو تن به نامهای سیدمرادعلی حسینی دانشآموز کلاس پنجم و علیاکبر سهمالدینی انجامید.[39]
در بروجرد نیز به گزارش ساواک «بعدازظهر روز 11 /10 /57، تعدادی از منازل مأمورین شهربانی و افراد پلیس در شهر بروجرد به آتش کشیده شد که به دنبال آن شماری از مأمورین انتظامی با اظهار ناراحتی از این حادثه با حالتی خشمگین، ضمن سرپیچی از دستورات مافوق، به خیابانها ریخته و شیشههای تعدادی از مغازههای قشریون مذهبی را شکسته و به منزل شیخ حجتاله زمانی، طلبه ناراحت بروجرد حمله برده و ضمن مضروب نمودن وی، منزلش را به آتش کشیدهاند. در این برخوردها چند نفر مجروح گردیده و جهت مداوا به بیمارستان اعزام» شدند.[40]
وضعیت بحرانی شهرهای استان لرستان در روزهای بعد نیز همچنان ادامه یافت. بعد از ظهر 12 دی تظاهرکنندگان در خرمآباد و بروجرد به خیابانها ریختند و با مأموران درگیر شدند. این وضعیت تا پایان هفته ادامه داشت. با سقوط دولت غلامرضا ازهاری و آزادی مطبوعات، خبرنگاران کیهان و اطلاعات گزارشهای کلی این روزهای لرستان را ثبت کردند. روزنامه کیهان زیر عنوان «خرمآباد شهر جنگزده» نوشت: «در چند روز اخیر تظاهرات وسیعی در نقاط مختلف شهر خرمآباد، کوهدشت، پلدختر، ماسور و اسبستان انجام گرفت. و طی آن عدهای مجروح و کشته شدند. در تظاهرات هفته پیش 6 نفر در کوهدشت، یک نفر در پلدختر و چند نفر در خرمآباد کشته شدند. در جریان این تظاهرات نقاط مختلف شهر خرمآباد از جمله اداراتی که در خیابانهای 6 بهمن، سعدی، پهلوی، شاهبختی، کورش، کریمخان زند و 24 اسفند قرار دارد، به آتش کشیده شد و روز گذشته، جمعه 15 دی نیز تظاهرات پراکندهای در خرمآباد انجام شد که با دخالت مأموران انتظامی خاتمه یافت. بازار خرمآباد از امروز [16 دی] وارد هشتمین روز تعطیل خود شده است و اکثر ادارات و کلیه مدارس استان در اعتصاب به سر میبرند. بانکها، نیز تعطیل است و شهر خرمآباد به صورت شهر جنگزدهای درآمده است.»[41]
در روزنامه اطلاعات نیز گزارش دیگری از مهمترین رویدادهای خرمآباد در روزهای 9 تا 15 دی چاپ شد که به خوبی اوضاع آن روزها را بیان میکند: «شهر خرمآباد در روزهای هفته پیش یکپارچه در آتش میسوخت، کلیه خیابانهای شهر به وسیله آتش زدن لاستیک اتومبیل بر روی مأموران بسته شده بود و همچنین گروهی از مردم بیش از ده اتومبیل دولتی و شخصی را به آتش کشیدند. اداره مالاریا – اتاق اصناف- شورای داوری- بهداری بهزیستی- اداره ثبت احوال بانک رفاه کارگران- چایخانه سنتی شهرداری- بانک ایرانشهر و هتل 6 طبقه شقایق نیز طعمه حریق شد. مأموران برای متفرق کردن مردم از گاز اشکآور و تیراندازی استفاده میکردند. به گفته یک مقام آگاه، در مورد تلفات خرمآباد صدها نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتهاند که از این عده چهار نفر کشته شدهاند، ولی شهود عینی، تعداد شهدا را بیش از این میدانند. برای اهدای خون به مجروحان صفهای طویلی در مقابل بیمارستان این شهر تشکیل شده است. مردم خرمآباد به خاطر عزای ملی که از سوی آیات عظام اعلام شده است، شهر را سیاهپوش کردهاند و کلیه مغازهها و ادارات این شهر تعطیل است.»[42]
16 دی افزون بر بانکها و ادارات دولتی، بازار خرمآباد وارد دهیمن روز اعتصاب خود شد. این در حالی بود که تظاهرات گستردهای سراسر خیابانهای شهر را در بر گرفته بود، تظاهرکنندگان خواستار بازگشت آیتالله العظمی خمینی و آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی بودند. این تظاهرات با دخالت مأموران پلیس به خشونت کشیده شد و پس از چند ساعت درگیری فروکش کرد.[43] 17 دی تظاهرات مردم خرمآباد ادامه داشت. آنان همچنان بازگشت فوری امام خمینی به ایران را خواستار بودند. درگیری مأموران با مردم تا ساعت 7 شب به درازا انجامید که در نتیجه آن چندین نفر زخمی شدند و در بیمارستان شیر و خورشید یا منازل خویش بستری شدند.[44]
به گزارش روزنامه کیهان در روز 18 دی تظاهرات مردم خرمآباد با دخالت مأموران گارد شهربانی به خشونت کشیده شد: «ابتدا تظاهرات به صورت آرام و با شرکت بیش از 4 هزار نفر از اهالی شهر از چهارراه فرهنگ آغاز شد، ولی پس از یک ساعت راهپیمایی در حالی که تعداد تظاهرکنندگان به بیش از 30 هزار نفر رسیده بود، به هنگام عبور از خیابان سعدی به علت دخالت مأموران گارد شهربانی به خشونت کشانده شد. روحانیون خرمآباد که در پیشاپیش تظاهرکنندگان حرکت میکردند، جزو اولین کسانی بودند که مورد حمله مأموران قرار گرفتند. عدهای از جوانان تظاهرکننده پس از دیدن صحنه زد و خورد با کندن موزائیکهای پیادهرو و پرت کردن آن به طرف افراد پلیس، به مقابله پرداختند که دامنه مقابله آنان به خیابانهای اطراف کشیده شد. در این موقع دیگر اهالی خرمآباد که نتوانستنه بودند در صفوف منظم تظاهرکنندگان حضور یابند، در محلههای مختلف شهر به انبوه تظاهرکنندگان پیوستتند. طی این مدت، دهها نفر مورد اصابت قرار گرفتند و عدهای از مأموران شهربانی نیز با فلاخن مجروح شدند.[45]
ساواک نیز وقایع روز 18 دی خرمآباد را اینگونه گزارش میدهد: «روز جاری در شهرستان خرمآباد بازار و دکاکین و کسبه و مراکز آموزشی تعطیل و تظاهرات ناآرام و ضد ملی در چند نقطه آغاز و طی آن عدهای در بین جمعیت به سوی پلیس تیراندازی در نتیجه مأمورین نیز تیراندازی و در این واقعه 5 نفر از اخلالگران به وسیله تیراندازی مجروح و بستری شدند.» [46]
تظاهرات روز 18 /10 /57 اهالی بروجرد با تشییع پنجمین شهید، ماشااللّه کوقان همراه بود. مردم در یک اجتماع 50 هزار نفری این شهید را تا گورستان جهان آباد تشییع کرده و به خاک سپردند. دامن زدن به ناامنی در شهر بروجرد باعث شده بود که کاسبان اجناس خود را از مغازهها تخلیه کنند. آتش گرفتن یک مغازه لوازم خانگی که امروز (18 /10 /57) رخ داد به این ناامنی بیشتر دامن زد.[47]
تظاهرات مردم کوهدشت نیز نخست به آرامی و با شرکت بیش از 10 هزار نفر در اعتراض به کشتارهای اخیر کشور آغاز شد، ولی با تیراندازی مأموران به خشونت انجامید، در نتیجه 6 نفر به شهادت رسیدند و 15 نفر نیز زخمی شدند. از میان شهدا سه نفر به نامهای مراد مردای، اکبر قبادی و سیدعلی جان موسوی شناسایی و به حاک سپرده شدند، ولی سه تن دیگر تا 24 دی به علت عدم شناسایی در سردخانه نگهداری شدند.[48]
روز 19 دی با وجود بارندگی شدید تظاهرات پراکندهای در خرمآباد برپا شد که تا دو بعدازظهر ادامه داشت. در بروجرد نیز بنابر گزارش روزنامه اطلاعات تظاهرات زیر بارش برف و با شرکت بیست هزار نفر از مردم بر پا شد.[49]
بنابر گزارشی روز 19 دی در خرمآباد «گروهی از روحانیون شهر مذکور در رابطه با تظاهرات روز 18 /10 /57، نامهای تسلیم مقامات شهر خرمآباد نموده و در آن درخواست خروج گارد از شهر را نموده و از مسئولین امر خواستهاند، مسئولیت کامل شهر و مردم به عهده آنان (روحانیون) گذاشته شود و تظاهرات نیز آزاد باشد، آنان (روحانیون) نیز در عوض قول میدهند که هیچگونه عمل خشونتآمیزی انجام نشود در غیر این صورت هیچ گونه مسئولیتی را قبول نکرده و جلوی مردم را نخواهند گرفت.»[50]
از ساعت 9 صبح روز 20 دی «حدود ده هزار نفر از اهالی خرمآباد در حالی که اکثراً روحانیون خرمآباد در پیشاپیش آنان بودند در خیابانهای شهر به پیادهروی کاملاً آرام پرداخته و یکی از وعاظ که اهل خرمآباد و ساکن قم میباشد به نام سیدمحمد صالح طاهری برای مردم سخنرانی و آخرین اعلامیه خمینی را مبنی بر این که نبایستی به افسران و افراد پلیس و ساواک و منازل آنان حمله کرد و آتشسوزی ایجاد نمود همچنین منع تخریب و آتشسوزی اماکن عمومی و غیره و ایجاد نفاق و خواستار شناسائی عاملین آتشسوزی و تخریب و معرفی آنان برای محاکمه به علما قرائت گردید و کلیه حاضرین به آرامش دعوت شدند این پیادهروی بدون هیچ حادثهای خاتمه یافت.»[51]
21 دی مردم خرمآباد به سنت همیشه، روز پنجشنبه در گورستان خضر گرد آمدند و مراسم هفتم و چهلم شهدا را برپا داشتند. این گردهمایی گسترده، تظاهراتی بزرگ علیه حکومت بود که طی آن تظاهرکنندگان خشمگین و سوگوار، خواستار بازگشت آیتالله العظمی خمینی و آزادی زندانیان سیاسی شدند.[52]
به گزارش ساواک «شب هنگام مورخ 23 /10 /57 و متعاقب بروز شایعه در زمینه رؤیت عکس آیتاله خمینی در هلال ماه، عدهای از عناصر فرصتطلب در پارهای از خیابانهای شهر خرمآباد به تظاهرات و آتشافروزیهای موضعی مبادرت کرده و صدای شلیک چند تیر از ناحیه این افراد شنیده شده است.» بر پایه همین گزارش «تظاهرات فوق تا ساعت 0100 روز 24 /10 /57، به طور پراکنده ادامه داشته و سپس متظاهرین به تدریج متفرق» شدند.[53] روز بعد تظاهرات بزرگ و آرامی که به گفته ساواک دههزار نفر از مردم در آن شرکت داشتند برپا شد: «از ساعت 0930 روز 24 /10 /57، حدود 10000 نفر از طبقات مختلف مردم خرمآباد با دادن شعارهائی علیه مقامات عالیه مملکتی در خیابانهای شهر مزبور به راهپیمائی و تظاهرات پرداخته و پس از استماع سخنرانیهای تحریکآمیز چند تن از قشریون مذهبی در ساعت 1230» متفرق شدند.[54] ساواک ابعادی دیگر از این راهپیمایی را به شرح زیر گزارش کرد: «روز جاری از ساعت 0930 با شرکت حدود 10 هزار نفر از طبقات مختلف مردم در خرمآباد پیادهروی نسبتا آرامی توأم با شعارهای ضد ملی و اسائه ادب به کد 66 [شاه] انجام شد که در این اجتماع حاج نبی صادقی متعصب مذهبی و شیخ مهدی روشنی موموند یکی از طلاب با سابقه و باقر عباسی فرهنگی بازنشسته که اخیراً از زندان آزاد شده سخنرانی و بر له خمینی و علیه رژیم و اسائه ادب شدید به کد 66 ایراد نمود و همگان را برای پیادهروی و تظاهرات روز اربعین حسینی دعوت نمودهاند در این پیاده روی 3 نفر دیگر به اسامی نعمت سعیدی راننده تاکسی با سابقه ضد امنیتی و نجمالدین ولدبیگی کارمند مخابرات و محمدشاه اسدی خیاط فعالیت چشمگیری داشتهاند.»[55]
25 دی تظاهراتی با شرکت 10 هزار تن از مردم الیگودرز برگزار شد. در حالی که روحانیون در پیشاپیش تظاهرکنندگان حرکت میکردند، تصاویری از امام خمینی را در دست داشتند و علیه حکومت شعار میدادند. 26 دی مردم خرمآباد با شنیدن خبر خروج شاه از کشور به خیابانها ریختند و با راهاندازی کاروان شادی، در میدان مجسمه (آزادی امروز) گرد آمدند و مجسمه رضاشاه را پایین کشیدند. 27 دی حشمتالله حیدری چگنی دانشآموز دوره راهنمایی که در تظاهرات 18 دی از ناحیه شکم تیر خورده بود و به شدت زخمی شده بود، پس از چند روز بستری در بیمارستان، به شهادت رسید و با حضور هزاران نفر از مردم به خاک سپرده شد. در هیمن روز گروهی از زندانیان سیاسی خرمآّباد آزاد شدند و مورد استقبال مردم قرار گرفتند. 28 دی کارمندان رادیو تلویزیون مرکز خرمآباد با تسلیم نامهای به دفتر روزنامه کیهان نسبت به اظهارات بختیار مبنی بر ساواکی بودن نیمی از کارکنان رادیو تلویزیون ملی ایران، اعتراض کردند.[56] آنان تصمیم گرفتند به مدت یک هفته هر روز یک ساعت از ساعت 13 – 14 در رادیو خرمآباد سکوت اعلام کنند. 29 دی 1357 با شرکت 120 هزار تن از مردم، عشایر و طوایف خرمآباد و اطراف آن تظاهراتی در خیابانهای این شهر برپا شد. تظاهر کنندگان با وجود بارش باران به محله بد نام «افسر آباد» حمله کردند و آنجا را به آتش کشیدند.[57]
روز 30 دی 1357 مصادف با اربعین حسینی، سراسر ایران شاهد تظاهرات و سوگواری بود. بنابر گزارشی در روز سیام دی عدهای از چماقداران طرفدار رژیم که ساواک تعداد آنها را هزاران نفر ذکر کرد به کنار جادههای اطراف خرمآباد آمدند و به خودروهایی که عکس شاه بر روی آنها نصب نبود حمله میکردند. متعاقب آن نیروهای انقلابی در داخل شهر به حالت بسیج درآمدند تا در صورت حمله چماقداران به شهر با آن مقابله کنند. به گزارش روزنامه اطلاعات: «هزاران تن از جوانان این شهر چوب به دست گرفتند و در خیابانها به تظاهرات پرداختند. تظاهرات ساعتها به طول انجامید ولی هجوم چماق بهدستها عملی نشد.»[58] علاوه بر این در این روز 300 هزار تن از اهالی خرمآباد و عشایر مناطق اطراف دست به تظاهرات زدند که طی آن نمایندگان و سران عشایر با جامعه روحانیت اعلام همبستگی کردند. در بروجرد نیز مردم با همراهی علما دست به تظاهرات زدند و در پایان قطعنامهای در ده ماده قرائت کردند. مردم الیگودرز نیز پس از اجتماع در حسینیه این شهر دست به تظاهرات زدند و خواستار برقراری حکومت اسلامی شدند. در کوهدشت نیز، هزاران تن از مردم در حالی که عکسهایی از امام خمینی و دکتر علی شریعتی در دست داشتند و شعارهایی علیه دولت بختیار سر میدادند، تظاهراتی بر پا کردند. آنان در قطعنامه پایانی این تظاهرات، خواست خود را مبنی بر برقراری جمهوری اسلامی و تغییر نام خیابانها به نام مجاهدان مبارز و شهیدان شهر، اعلام داشتند. همچنین مردم پلدختر طی تظاهراتی در این روز، عدم صلاحیت مجید پارسا، نماینده ملاوی در مجلس شورای ملی را اعلام نمودند.[59]
بهمن خونین لرستان
اول بهمن ۵۷ هم چنان که شایعه حمله چماقداران به شهرها و غارت آنها بالا میگرفت، مردم و جوانان خرمآباد در حالی که چوب دستی در دست داشتند به خیابانها آمده و کنترل شهر را به دست گرفتند. آنان ضمن سردادن شعارهایی بر ضد رژیم و دولت بختیار، هم بستگی خود را با دیگر مردم ایران اعلام کردند. در پی این عمل و اعلام آمادگی جوانان برای پاسداری از امنیت شهر و اقدام عملی آنان در این زمینه، گارد شهربانی به روی جوانان یاد شده آتش گشود که در نتیجه، دو تن به نامهای رضا کوشکی و محمدرضا حسینی مجروح شدند و در بیمارستان شیر و خورشید سرخ بستری گردیدند. هم چنین با دستگیری دو تن از تظاهر کنندگان، مردم کامیون مأموران گارد شهربانی را به محاصره درآوردند. نظامیان اقدام به تیراندازی کردند، ولی همین که با تیراندازی متقابل مردم رو به رو شدند به استانداری پناه بردند. سرانجام ناگزیر دستگیر شدگان را آزاد کردند و خود نیز به مردم پیوستند. هم چنین طوایف مختلف عشایر لرستان با انتشار اطلاعیههایی همبستگی خود را با مردم ایران اعلام کردند و تأکید نمودند تا آخرین قطره خون خود از نهضت پشتیبانی خواهند کرد. این حرکت که در روزهای بعد هم چنان ادامه پیدا کرد در خنثی کردن توطئه حمله چماقداران نقش مؤثری داشت. شهر کوهدشت در این روز شاهد استقبال دو تن از زندانیان سیاسی خود بود. این دو، حجتالاسلام محمدکریم مروجی و عزیز شمسی بودند. آنان دو ماه پیش در تظاهرات خیابانی این شهر دستگیر و به زندان خرمآباد اعزام شدند.[60]
۲ بهمن ۵۷ شب هنگام جوانان خیابان شاهآباد و چند نقطه دیگر که به پاسداری از امنیت شهر مشغول بودند با نیروهای گارد شهربانی درگیری پیدا کردند. در نتیجه، مردم شبانه به خیابانها ریختند و دست به راهپیمایی زدند. تظاهر کنندگان در جلوی منزل حجتالاسلام سید فخرالدین رحیمی اجتماع کردند و مراتب را به ایشان اعلام داشتند. او نیز مردم را به آرامش فراخواند و به خانههای خود فرستاد ولی به دنبال خاموشی برق در ساعت ۱۱ شب دوباره در خیابان کورش میان جوانان پاسدار و نیروهای گارد شهربانی درگیری پدید آمد که با حضور مردم در خیابانها تا ساعت دو نیمه شب، شهر وضعیتی بحرانی داشت.[61]
کارکنان برق ناحیهای لرستان ضمن اعلام هم بستگی با امام و انقلاب از ۲ تا ۱۲ بهمن دست به اعتصاب زدند و تنها کادر نگهبانی به منظور رفاه مردم به کار خود ادامه دادند.[62]
3 بهمن ۵۷ مردم خرمآباد با وجود ریزش باران، ساعتها در انتظار ورود یکی از زندانیان سیاسی به نام محسن نهاوندی به سر بردند و به گرمی از وی استقبال کردند. همچنین در این روز نمایشگاه عکسی از شهدای خرمآباد و دیگر شهرهای ایران به ویژه شهدای ۱۷ شهریور تهران، در دانشگاه خرمآباد برپا شد که تا روزهای بعد ادامه داشت و حتی به سبب استقبال مردم، مدت آن تا پایان بهمن ماه تمدید شد. عکسهایی از تظاهرات خیابانی خرمآباد و نیز اطلاعیهها و اعلانات گروههای سیاسی و ادارات دولتی استان از دیگر جلوههای نمایشگاه یاد شده بودند. افزون بر این فروشگاهی برای عرضه کتاب، نوار و پوستر در کنار این نمایشگاه برپا بود.. در کوهدشت، مردم با اجتماع در مسجد صاحب الزمان (عج) بر آن شدند تا فروشگاههای اسلامی دایر کنند و پاسداری از امنیت شهر را به جوانان بسپارند. الیگودرز نیز طی یک راهپیمایی از زندانیان سیاسی این شهر به نامهای اسماعیل توکلی، قربانعلی سلوکی، اسدیان، عسکری و سینایی که به تازگی آزاد شده بودند، استقبال با شکوهی به عمل آوردند.[63]
4 بهمن 57 عشایر خرمآباد همراه با دیگر مردم این شهر با برپایی تظاهرات خواستار استعفای نمایندگان مجلس این شهرستان در مجلس شورای ملی شدند. همچنین آنان برای مقابله با توطئه چماقداران دست به انشتار اطلاعیهای زدند. در اطلاعیه عشایر لرستان آمده بود:
«آن کس که چماق به دست گیرد و هدفی مغایر با انقلاب خلق ایران داشته باشد، گور خود را کنده است... با تمام توان و ایثار آخرین قطره خون با چنین دستهی مزدوری مبارزه خواهد شد و به دستور امام خمینی هرگونه اقدامی از جانب چنین گروه یا دستههایی، با شدیدترین عکسالعمل عشایر لرستان رویارو خواهد شد.»[64]
این در حالی بود که عشایر شمال لرستان چون کاکاوند، ایتوند و اولادقباد طی نامهای که از هرسین برای آیتالله جلیلی به کرمانشاه فرستادند، همبستگی خود را با ملت ایران و امام خمینی اعلام کردند.[65]
جوانان خرمآباد هم با انتشار اطلاعیهای به چماقداران گردنه بگیر هشدار دادند اگر دست از عمل ناجوانمردانه خویش برندارند، برای تنبیه آنان وارد عمل خواهند شد. هم چنین کارکنان اداره اطلاعات و جهانگردی خرم آباد با ارسال نامهای برای وزیر از همکاری با او سر باز زدند و به مردم پیوستند. در کوهدشت نیز مردم با گرد آمدن در سالن ورزشی کشتی آریامهر این شهر، آن را به نام غلامرضا تختی تغییر دادند. هم چنین تصمیم گرفتند به سبب جلوگیری از دستبرد شبانه فرصتطلبان به منزل پزشکان شهر، شب هنگام، پزشکان تنها با معرفی ستاد اسلامی جوانان بیماران را بپذیرند. در بروجرد نیز مردم ۸ تن از زندانیان آزاد شده را به نامهای غلامرضا اشترانی، علیرضا شکوهی، اصغر یزدی، رضا ستوده، احمد شوشتری، مجید شیرپی، حسن دستپرورده و محمد شیخی به گرمی استقبال کردند و از مبارزه آنان تجلیل نمودند.[66]
۵ بهمن ۵۷ مردم خرمآباد به سنت همیشگی برای تجلیل از شهدای این شهر روز پنج شنبه را در گورستان خضر گرد آمدند. آنان که در دستههای چند صد نفری به سوی خضر میرفتند علیه رژیم و دولت بختیار شعار میدادند در اجتماع یاد شده یکی از روحانیون شهر و نیز یکی از زندانیان سیاسی به نام محسن نهاوندی به ایراد سخن پرداختند. در کوهدشت نیز والدین سه تن از شهدای این شهر به نامهای اکبر سهمالدینی، سید مرادعلی حسینی و بگ مراد مرادی با تسلیم دادخواستی به دادگستری خرم آباد علیه ستوان یکم روزبهانی، فرمانده گروهان ژاندارمری کوهدشت، اعلام جرم کردند.[67]
در حالی که خبر حمله چماقداران چالانچولان به ماشینها، توجه مردم و مطبوعات را به خود جلب کرده بود طایفه یاراحمدی ساکن این روستا با انتشار اطلاعیهای در روزنامه محلی ندای لرستان ضمن اعلام همبستگی با مردم و رهبری نهضت، چنین اعمالی را ناجوانمردانه خواندند:
«احتراماً به استحضار میرساند: به دنبال مقالهای که در روزنامه هفتگی چهارشنبه چهارم بهمن ماه شماره ۱۰۵۷ راجع به چماق بهدستان چالانچولان در آن روزنامه درج شده بود، باید به اطلاع مجریان آن روزنامه و هم چنین مردم غیور لرستان برسانیم که نه تنها مردم مبارز و میهندوست قریه چالانچولان دست به چنین اعمال ناجوانمردانهای نزدهاند بلکه پشتیبانی خود را نسبت به انقلاب ایران به رهبری آیتالله العظمی امام خمینی اعلام میدارد. پیروز باد نهضت خلق - از طرف اهالی چالانچولان یاراحمدی.»[68]
۶ بهمن ۵۷ هم چنان که در سراسر کشور شایعه حمله چماقداران بالا میگرفت و مردم آماده رویارویی با این توطئه میشدند، مردم پلدختر نیز از روزها پیش خود را به این منظور آماده کرده بودند. ناگهان روز جمعه عدهای چماق بهدست با سه دستگاه مینیبوس از روستاهای اطراف این شهر از جمله روستای مورانی به شهر ریختند و به طرفداری از رژیم پهلوی شعارهایی سر دادند. آنان که از سوی نیروهای ژاندارمری پشتیبانی میشدند به فروشگاهها و مردم یورش آوردند. مردم به ویژه جوانان شهر در برابر آنان ایستادند و آنها را پراکنده کردند. مأموران ژاندارمری که چماق بهدستان را در حال شکست میدیدند خود وارد عمل شده و بر روی مردم آتش گشودند. در نتیجه سه تن به نامهای محمدباقر مطرب پورعزیزی (۱۴ ساله، دانشآموز)، محمدحسن زینیوند (۱۸ ساله، دیپلمه) و شیخ مراد آبسری (۵۰ ساله، کشاورز) به شهادت رسیدند و چندین نفر دیگر نیز زخمی شدند. به دنبال این رویداد، مدتی میان آبسریها و مورانیها درگیری ایجاد شد و حتی آبسریها زمینهای مورانیها را به تصرف درآوردند و اعلام کردند تا زمانی که چماق بهدستان این طایفه اظهار ندامت نکنند و به مردم نپیوندند زمینهای آنان آزاد نخواهد شد.[69]
روز هفتم بهمن تظاهراتی در خرمآباد برگزار شد. بر روی یکی از پلاکاردهایی که مردم در دست داشتند نوشته شده بود «ما مردم مسلمان خرمآباد خواستار برقراری جمهوری اسلامی به رهبری امامخمینی هستیم».[70] در الیگودرز نیز نزدیک به 30 هزار تن از اهالی شهر و روستاهای اطراف شهر دست به راهپیمایی زدند و از امام خمینی پشتیبانی کردند.[71] در ازنا نیز تظاهرات همانندی برگزار شد و یک نمایشگاه عکس برپا گردید.
۸ بهمن ۵۷ جوانان خرمآباد با تشکیل گروه حفاظت از شهر، اعلام کردند با همکاری عشایر به نبرد با چماقداران خواهند پرداخت. هم چنین اعضای انجمن شهر، شهرستان و شورای داوری خرمآباد با انتشار اعلامیههایی از سمت خود استعفا دادند و به مردم پیوستند. در دورود نیز فرهنگیان این شهر گروه حفاظت تشکیل دادند و وظایف پلیس و شهربانی را بر عهده گرفتند. ۹ بهمن ۵۷ شهر خرمآباد از صبح تا ساعت 19 شب شاهد راهپیمایی پراکنده مردم و گروههای انقلابی بود. در الیگودرز نیز گروه حفاظت به وسیله جوانان شهر تشکیل شد و پاسداری از امنیت مردم بر عهده آنان واگذار گردید.۱۰ بهمن ۵۷ بازار خرمآباد در اعتراض به کشتار روز یکشنبه تهران تعطیل بود و مردم در گوشه و کنار شهر دست به راهپیمایی زدند همچنین مردم، داوطلبانه خون بسیاری برای مجروحان تهران اهدا کردند. این در حالی بود که عشایر طایفههای میر، بهاروند و کرد علیوند در پی رویدادهای پلدختر با تسلیم نامهای به نمایندگی کیهان اعلام کردند: چماقداران اجیر شده ژاندارمری را پراکنده کردهاند و در حضور روحانیون خرمآباد سوگند یاد کرده که کلیه اختلافات قبیلهای را کنار بگذارند و نیروی خود را در راه مبارزه با دیکتاتوری و پیروزی نهضت به کار گیرند. مردم بروجرد نیز با برپایی تظاهرات گسترده ای در عصر این روز نسبت به کشتار مردم تهران اعتراض خود را اعلام داشتند.[72]
۱۱ بهمن ۵۷ شهر خرمآباد در اعتراض به کشتار اخیر تهران شاهد راهپیمایی مردم و گروههای انقلابی بود در این روز تظاهر کنندگان شعار: «میکشم میکشم آنکه برادرم کشت» و «مرگ بر بختیار آمریکایی» سر میدادند.[73] این در حالی بود که همه روزه در مسجد صاحب الزمان (عج) جلساتی برگزار میشد و در آن جلسات روحانیون و جوانان پیرامون مسائل مذهبی و حکومت اسلامی بحث میکردند در گزارشهای موجود استقبال جوانان از جلسات یاد شده، چشمگیر توصیف شده است. همچنین کارکنان شرکت ملی نفت ایران، امور پخش خرمآباد با انتشار اطلاعیهای به خاطر رویدادهای خونین تهران دست از کار کشیدند و خواستههای خود را، بازگشت زعیم عالیقدر امام خمینی، انحلال مجلسهای تحمیلی و غیر قانونی و استعفای عبدالله انتظام، مدیر عامل شرکت ملی نفت از شورای سلطنت اعلام کردند. مردم شهر در همبستگی با اعتصاب کنندگان خرید نفت و بنزین را تحریم نمودند از این رو جوانان برای آسایش و رفاه شهروندان به پخش هیزم و زغال در میان آنان مبادرت ورزیدند.[74]
۱۲ بهمن ۵۷ به مناسبت ورود امام خمینی به ایران، مردم به خیابانها آمدند و دهها هزار نفر از طبقات مختلف به طرفداری از امام خمینی علیه دولت غیر قانونی بختیار شعار دادند. در اجتماع تظاهرکنندگان این روز حجتالاسلام سیدفخرالدین رحیمی و سیدمجید سیفالسادات سخنرانی کردند. سپس کارناوال شادی پس از روزها سوگواری و ماتم در خیابانها به راه افتاد و مردم با پخش شیرینی و رقص و پایکویی ورود امام را جشن گرفتند. عده زیادی نیز در این روز و روز قبل به تهران عزیمت کردند. شهر بروجرد نیز یکپارچه شور و هیجان بود و هزار نفر در خیابانهای این شهر دست به راهپیمایی زدند. آنان ضمن برگزاری جشن و سرور، خواستار استعفای نماینده خود در مجلس شورای ملی و برکناری دولت بختیار بودند. همچنین در این روز نخستین فروشگاه تعاونی اسلامی بروجرد گشایش یافت. در پلدختر مراسم هفتم شهدای این شهر برگزار شد و همزمان با ورود امام جشن گرفته شد. افزون بر این سراسر مناطق لرستان همچون دیگر نقاط ایران شادمان از ورود امام به میهن بودند.[75]
۱۳ بهمن ۵۷ کارکنان صنایع نظامی دورود و مردم این شهر با برپایی راهپیمایی گستردهای در خیابانها ضمن اعلام همبستگی با انقلاب و امام خمینی، خواستار استعفای پروین دخت سلیلی نماینده خود در مجلس شورای ملی شدند.[76]
۱۴ بهمن ۵۷ جامعه روحانیت خرمآباد و فرهنگیان آنجا ضمن ابراز انزجار از بازداشت همافران درجهداران و افزارمندان نیروی هوایی و اعلام همبستگی با آنان خواستار آزادی ایشان شدند. همچنین سران ایل جودکی با تهیه و ارسال نامهای برای آیات عظام شریعتمداری، گلپایگانی و مرعشی پشتیبانی خود از انقلاب را اعلام کردند:
«حضرات آیات عظام حجتالاسلام و الاعلام جنابان آقایان حاج سید کاظم شریعتمداری، حاج محمدرضا گلپایگانی، حاج نجفی مرعشی
رونوشت: جامعه محترم روحانیت خرمآباد.
ضمن خوش آمد امام خمینی به وطن که بهار آزادی را از آن خود ساخت به نمایندگی از طرف عموم عشایر ایل جودکی بخش ملاوی و ساکنان پلدختر لرستان در پیرو نیات و اقدامات قبلی خود، بدین وسیله نیز همبستگی خود را با انقلاب و نهضت مقدس ملی و مذهبی هموطنان عزیز اعلام و آمادگی خود را برای مقابله با دشمنان دین مبین اسلام در هرچه زودتر به ثمر رسیدن این نهضت مقدس طبق دستور و رهبری زعیم عالیقدر جهان اسلام به استحضار و آگاهی عمومی هموطنان عزیز میرساند. پل دختر لرستان - جان نثاران حاج محمد میرزا نصیری، عباس نصیری، رحیم نصیر مقدم، عزیزالله نصیر مقدم، حاج ملکنیاز نصیر مقدم، یعقوب نصیری، شریف نصیری.»[77]
۱۵ بهمن ۱۳۵۷ سران ایل بیرانوند با انتشار اطلاعیهای ضمن اشاره به گذشته مبارزاتی این ایل، آمادگی خود را برای لبیک به فرمان احتمالی جهاد از سوی امام خمینی اعلام کردند. همچنین در گزارشهای موجود به انتشار هفته نامهای به نام «دهقان علوی» از سوی این ایل اشاره شده است که در آن تاریخ مبارزاتی بیرانوندها و اخبار محلی درج میشد. در دورود نیز با میانجیگری و فعالیت علما و روحانیون منطقه، سران ایلات و طوایف زز و ماهرو، درب آستانه و طوایف حاجیوند بختیاری به انقلاب پیوستند. ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ در شهرهای لرستان از جمله دورود تظاهرات بر پا شد. در راهپیمایی مردم دورود که از سوی کارکنان صنایع نظامی به راه افتاد شرکت کنندگان با صدور قطعنامهای خواستار تشکیل جمهوری اسلامی، انحلال ضد اطلاعات کارخانه، لغو تهدید خدمتی کارکنان و آزادی کارکنان دستگیر شده گردیدند.[78]
۱۷ بهمن ۱۳۵۷ مردم لرستان با تهیه طومارهایی حمایت خود را از دولت موقت اعلام کردند. در شهر خرمآباد هزاران نفر در مسجد صاحب الزمان (عج) گرد آمدند و به امضای طومار پرداختند. طومار یاد شده در چهار نسخه ۲۰ متری تهیه شد که به ادعایی در شمار بلندترین طومارهای مبارزاتی ملت ایران قرار داشت. دو نسخه از آن برای امام خمینی و مهدی بازرگان و دو نسخه برای روزنامههای کیهان و اطلاعات ارسال شد. مردم کوهدشت نیز با ارسال دو طومار برای امام و مهندس بازرگان، نخستوزیری بازرگان و ورود امام به ایران را تبریک گفتند. کارکنان استانداری لرستان هم با نصب عکس امام خمینی در محل کار خود تکبیرگویان به مردم پیوستند. همچنین در این روز چند تن از زندانیان سیاسی آزاد شده به خرمآباد بازگشتند و مورد استقبال گرم مردم قرار گرفتند.[79]
۱۹ بهمن ۱۳۵۷ در نقاط مختلف لرستان راهپیماییهایی در حمایت از دولت بازرگان صورت گرفت و در شهرهای خرمآباد بروجرد الیگودرز و.... هزاران نفر به خیابانها آمدند و از دولت بازرگان پشتیبانی کردند.[80] ۲۰ بهمن ۱۳۵۷ عشایر مناطق شرقی لرستان در شهر بروجرد حضور یافتند و با برپایی تظاهراتی به امام خمینی و انقلاب اسلامی اعلام همبستگی کردند.[81] ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ هزاران نفر از مردم لرستان با برگزاری راهپیماییهایی آمادگی خود را برای اجرای فرمان جهاد از سوی امام خمینی اعلام کردند. خرمآباد، بروجرد، کوهدشت، دورود و.... شهرهایی هستند که گزارش راهپیمایی مردم آنها به ثبت رسیده است.[82]
۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با اینکه در سراسر کشور نبردهای سنگینی میان مردم و آخرین بازماندههای رژیم پهلوی روی داد ولی شهرهای لرستان به ویژه خرمآباد نسبت به شهرهای دیگر روز آرامی داشت و درگیریها از شب ۲۲ بهمن تا پایان روز ۲۳ به وقوع پیوستند. ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ خونینترین روز تاریخ مبارزات مردم لرستان، به ویژه شهر خرمآباد است. در این روز برای فتح آخرین سنگرهای رژیم پهلوی، شهر یکپارچه در دود و آتش فرو رفت. دهها تن جان باختند و یا زخمی شدند. با فتح ژاندارمری هزاران سلاح به دست مردم افتاد رخدادهای این روز ابعاد گستردهای دارد.
خبرنگاران حاضر در صحنه، گزارشهایی تهیه کردهاند که تصویر کلی وقایع را روشن میکند. در گزارش خبرنگار کیهان آمده بود:
«پس از تصرف قرارگاه شهربانی استان، کلیه کلانتریهای خرمآباد توسط مردم تصرف و اموال و مهمات شهربانی ضبط شد. مردم پس از اعدام انقلابی سروان محمد علی قهرمانی، معاون گارد شهربانی که در چند ماه گذشته مرتکب فجایع فراوانی شده بود برای تصرف ژاندارمری به طرف این محل رفتند. بعد از ۶ ساعت زد و خورد بین مردم مسلح و افراد ژاندارمری ستاد تصرف و افراد تسلیم شدند. در این نبرد عشایر مسلح خرمآباد به کمک مردم آمدند و اموال و مهمات ژاندارمری از طرف مردم به غنیمت گرفته شد.... زندانیان خرمآباد دیروز به وسیله مردم آزاد شدند و خانه رئیس شهربانی به تصرف مردم درآمد. رئیس شهربانی هم اکنون متواری میباشد. تیپ ۸۴ خرمآباد هم با ملت ایران اعلام همبستگی کرد و فرمانده آن اظهار داشت تمامی ما در خدمت مردم هستیم.»[83]
گزارش خبرنگار اطلاعات مفصلتر است و ابعاد دیگری از رخدادهای این روز را نشان میدهد:
«شهر خرمآباد به آتش و خون کشیده شد و دهها کشته و صدها مجروح به جا گذاشت. ساعت ۹٫۳۰ دقیقه دیروز شهربانی خرمآباد به تصرف مردم درآمد و درهای زندان به روی زندانیان گشوده شد و صدها زندانی، زندان را ترک کردند. گروهی از جوانان که اسلحه و مهمات شهربانی را به دست آورده بودند، با خودروهای شهربانی به خیابان آمدند. در جریان حمله به شهربانی دو اتومبیل نیز به آتش کشیده شد سیل خروشان جمعیت، سپس به سوی سازمان امنیت خرمآباد به راه افتاد و برای تماشای مردم درهای ساواک را باز کردند. در این لحظه گروهی به ساختمان هنگ ژاندارمری خرمآباد که فاصله کمی با ساواک دارد، حمله بردند و با شکستن در اسلحهخانه اسلحهها را بیرون آوردند و بین مردم توزیع کردند. در پی حمله مردم به ژاندارمری، مأموران ژاندارمری شروع به تیراندازی کردند و در این تیراندازیها عده زیادی از هر دو طرف کشته شدند. تلفات این برخورد خونین بسیار سنگین است و اجساد آنان در سردخانه شیر و خورشید سرخ خرمآباد نگهداری میشود. اتاقهای بیمارستان شیر و خورشید سرخ نیز مملو از زخمیهاست که شمار آنها صد نفر است... ستاد عملیات پزشکی خرمآباد با تمام نیرو به کمک آسیبدیدگان شتافت و مردم وسایل لازم پزشکی را به بیمارستان حمل کردند. تمام دانشآموزان پادگان ۱۰۴ خرمآباد نیز همراه گروه زیادی از مردم کنترل بیمارستان را به دست گرفتند. ساعت ۲ بعد از ظهر هنگ ژاندارمری به دست مردم افتاد و افراد آن گریختند. ساختمان هنگ ژاندارمری به آتش کشیده شد و در پی آن عدهای نیز ساختمان شهربانی را آتش زدند دهها اتومبیل نیز طعمه آتش شد.»[84]
آمار تلفات این روز به ویژه در گزارشهای اولیه متفاوت است. شهدا را از ۲۳ تا ۵۰ نفر و زخمیها را از ۱۰۰ تا ۴۰۰ نفر نوشتهاند. متأسفانه به دلایل گوناگون، نهادهای مسؤول نیز گزارش دقیقی از آمار تلفات این روز منتشر نکردهاند با این همه بر پایه آنچه که در دست است شمار شهیدان ۲۳ بهمن خرمآباد به شرح زیر میباشد:
۱- علی محمد دلفانی ۲- اسدالله رعیت 3- عصمتالله نیکپی ۴- رضا گودرزی ۵- شاهمراد نوکر مراد ۶- رستم رضایی 7- محمدرضا بسطامی 8- ماشاءالله رباط نمکی 9- حشمتالله بیرانوند ۱۰- محمدرضا جهانگیری 11- طاهر بارانی بیرانوند ۱۲- حسن سوری ۱۳– قدرتالله علیدادی 14- علی دهقان 15- پاپی جمعه سپهوند ۱۶– بیکمراد کوتاهی 17- غلام احمدی تبار ۱۸- محمد جواد عزیزی ۱۹- قاسم جودکی ۲۰- یدالله مرادی ۲۱– اللهمراد شیرزادی موحد 22- علی عزیزی ۲۳- احمدعلی نجفی فرداد 24- محمد بیرانوند 25- محمدکریم مرادی فرد و.... این افراد بیشتر دانشآموز، جوانان انقلابی و عشایر مسلحی بودند که به یاری انقلابیون شهر آمدند و به طور عمده از میان طبقه متوسط به پایین جامعه برخاسته بودند.[85]
افزون بر خرمآباد در دیگر نقاط لرستان چون کوهدشت، پلدختر، نورآباد، الشتر، چغلوندی، زاغه، پاپی دورود، الیگودرز، ازنا، بروجرد و اشترنیان، درگیریهای همانندی در شب ۲۲ بهمن تا ۲۳ بهمن روی داد که در بیشتر موارد پاسگاه ژاندارمری، کلانتریها و دیگر اماکن امنیتی، انتظامی به تصرف مردم درآمدند. و بدین ترتیب مردم خرمآباد و دیگر شهرهای لرستان همچون سراسر ایران سرنوشت خویش را به دست گرفتند.[86]
پینوشتها:
[1] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1384، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 17، ص 197.
[2] . همان، ص 268.
[3] . همان، ص 485.
[4] . دالوند، حمیدرضا، انقلاب اسلامی در لرستان، تهران، 1384، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ اول، ج 2، ص 241-242.
[5] . همان، ص 242.
[6] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1384، همان، ج 18، ص 71.
[7] . همان، ص 72.
[8] . دالوند، پیشین، ص 243.
[9] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 189.
[10]. همان، ص 182.
[11] . همان، ص 449، اسناد پایانی مقاله.
[12] . همان، ص 393.
[13] . دالوند، پیشین، ص 244.
[14] . همان.
[15] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1384، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 19، ص 238.
[16] . شهید حسین سلگی متولد بخش چغلوندی لرستان و از نیروهای انقلابی و مبارز دهه 50 خرمآباد است که در تظاهرات سال 57 نقش برجسته و پررنگی داشت. وصیتنامه وی سندی گویا در معرفی شخصیت و سابقه مبارزاتی وی است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
هوالباقی
حال که به یمن ایزد منان زمان نابودی رژیم سفاک پهلوی سررسیده و نوای آزادی از حلقوم مرد خدا آیتالله خمینی، گوش سرسپردگان ساواکی را کر نموده است، بیم آن دارم که بدون وصیتنامه ندای حق را لبیک گویم، لذا مبادرت به تنظیم این وصیتنامه مینمایم. خواهش دارم به مطالبی که ذیلاً درج نمودهام، عمل نمایید. باشد که آرامش ابدی نصیب من گردد و در پیشگاه خداوند رو سفید باشم. پدر و مادر مهربان، میدانم برای پرورش جسم و روح و سایر اعضای خانواده چه رنجها و چه مشقتها کشیده و چه رنجها بردید. امکان دارد در همین ایام به دست این نامردان خفاش صفت کشته یا اسیر شوم و در زیر شکنجه جان به جان آفرین تسلیم نمایم. انتظار دارم که این مسأله شما را نرنجاند و همانند کوه استوار باشید که خداوند صبر کنندگان را دوست دارد. اگر به باری خداوند، انقلاب پیروز شد که این نهایت آرزوی من است که مشکلی نیست و چنانچه پیروزی انقلاب به طول کشید شماها نیز مورد اذیت و آزار قرار خواهید گرفت. سعی کنید از تهدیدات این پستفطرتان نترسید که تمامی پیشوایان ما در زیر شکنجه شهید شدهاند. لذا انتظار دارم همانگونه که خداوند شهدا را عفو می فرماید، حقیر را حلال نمایید. از خدمت خواهران و برادرانم حلالیت میطلبم همیشه سعی کنید همانند سابق، اسلام را یاری کنید. نماز را به پا دارید تا در زندگی موفق باشید؛ زیرا نجات انسان در گروی خداشناسی است. در خاتمه از کلیه دوستان و سایر بستگان به خصوص آقای... که مرا در نبردهای ۱۷ شهریور، افتخار ما و نبرد دانشگاه و تظاهرات دزفول همانند شیر ما را یاری مینمود، خداحافظی مینمایم. به امید پیروزی، مرگ بر شاه، مرگ بر خاندان پهلوی، مرگ بر ساواک، زنده باد آزادی زنده باد اسلام، زنده باد آیتالله خمینی. والسلام. حسین سلگی شهید ره عشق ۵۷٫۷٫۱۲ (پیره) مرد کوهستان.» دالوند، ص 245-246.
[17] . همان، ص 247.
[18] . همان.
[19] . اسناد پایانی.
[20] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 376.
[21] . همان، ص 497. اسناد پایانی.
[22] . همان، ص 498.
[23] . دالوند، پیشین، ص 248.
[24] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1385، همان، ج 20، ص 82.
[25] . همان، ص 82.
[26] . همان، ص 195.
[27] . همان، ص 295.
[28] . همان، ص 434.
[29] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1385، همان، ج 21، ص 268.
[30] . دالوند، پیشین، ص 249.
[31] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1385، همان، ج 22، ص 124.
[32] . همان، ص 237.
[33] . همان، ص 309.
[34] . دالوند، پیشین، ص 249.
[35] . همان، ص 250.
[36] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 564.
[37] . دالوند، پیشین، ص 251.
[38] . اسناد پایانی.
[39] . همان، ص 252.
[40] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 17- 18.
[41] روزنامه کیهان، 16 دی 57.
[42] . روزنامه اطلاعات، 19 دی 57.
[43] . دالوند، پیشین، ص 255.
[44] . همان، ص 255.
[45] . روزنامه کیهان، 19 دی 57.
[46] . همان.
[47] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1386، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 23، ص 399.
[48] . دالوند، پیشین، ص 256.
[49] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 23، پیشین، ص 487.
[50] . همان، ص 486. همچینن اسناد پایانی مقاله.
[51] . اسناد پایانی.
[52][52] . روزنامه کیهان، 23 دی 57.
[53] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1386، همان، ج 24، ص 67.
[54] . همان، ص 67.
[55] . همان، ص 90.
[56] . در اواخر دی ماه 1357 شاپور بختیار طی سخنانی در مجلس شورای ملی ضمن تشریح برنامههای خود، کارکنان رادیو و تلویزیون را عاملین و همکاران ساواک خوانده بود. این سخنان خشم کارکنان را که در اعتصابات دوران ارتشبد ازهاری شرکت داشتند، برانگیخت و خواستار عذرخواهی او شدند و تهدید نمودند چنانچه به خواسته آنها عمل نشود برنامههای خود را قطع میکنند. بنگرید به: توهین شاپور بختیار به کارکنان رادیو و تلویزیون و واکنش آنها در دی ماه سال 1357، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[57] . دالوند، پیشین، ص 258 – 259.
[58] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 215..
[59] . دالوند، پیشین، ص 260.
[60] . همان، ص 262.
[61] . همان، ص 263.
[62] . روزنامه کیهان، 12 بهمن 57.
[63] . دالوند، پیشین، ص 264.
[64] . نگاهی کوتاه به نقش عشایر در پیروزی انقلاب اسلامی 1356 – 1357، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[65] . همان.
[66] . دالوند، پیشین، ص 265.
[67] . همان، ص 266.
[68] . همان، ص 263-264.
[69] . همان.
[70] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1387، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 25، ص 28.
[71] . همان، ص 60.
[72] . دالوند، پیشین، ص 268.
[73] . روزنامه کیهان، 12 بهمن 57.
[74] . انقلاب اسلامی در لرستان، پیشین، ص 268.
[75] . همان، ص 269.
[76] . روزنامه کیهان، 16 بهمن 57.
[77] . دالوند، پیشین، ص 269-270.
[78] . همان، ص 271.
[79] . همان، ص 271.
[80] . روزنامه کیهان، 19 بهمن 1357.
[81] . همان، 21 بهمن 57.
[82] . همان، 22 بهمن 57.
[83] . روزنامه کیهان، 24 بهمن 57.
[84] . روزنامه اطلاعات، 24 بهمن 57.
[85] . دالوند، پیشین، ص 274-275.
[86] . همان، ص 275.

شعارنویسی و نقش کاریکاتورهای زننده در معابر بروجرد، 3 دی 1357

تظاهرات 6 دی 1357 در بروجرد

گزارش شهربانی خرمآباد از وضعیت این شهر در تاریخ 11 دی ماه 1357

تسلیمنامه روحانیون شهر خرمآباد در رابطه با تظاهرات روز 15 دی 1357

حوادث روز 18 دی در خرمآباد

تظاهرات مردم خرمآباد در 20 دی 1357

موضوع: محمد رهبر ونکوئی، قضات دادگستری خرمآباد ـ استان لرستان

گزارش ساواک از وضع آموزش و پرورش لرستان در 8 آذر 57

گزارش ساواک از سخنرانی تحریکآمیز در حسینیه پونهزار الیگودرز

تظاهرات دانشآموزان بروجرد در 12 آذر 57

گزارش شهربانی بروجرد از وقایع روزهای 14، 15 و 16 آذر 1357

تظاهرات مردم الیگودرز در 17 آذر 57

وقایع شهربانیهای تابعه در مورخه 19 آذر

تظاهرات اخلالگرانه و حمله به ساختمان سازمان اطلاعات و امنیت الیگودرز 19 آذر

گزارش ساواک از تظاهرات 20 آذر در خرمآباد

وضعیت شهر بروجرد در 21 آذر 57

گزارش شهربانی شهرستان بروجرد در 23 آذر 57

اعتراض فرهنگیان شهرستان بروجرد در 25 آذر 57

درباره شیخ مهدی قاضی آذر 57

فعالیت انقلابی قضات دادگستری استان لرستان

سخنرانی شهید سید فخرالدین رحیمی در یکی از راهپیماییهای انقلاب در شهر خرم آباد

راهپیمایی انقلابی مردم خرمآباد

شهید حسین سلگی

شهید شهرام حافظی

شهید رضا زندی دخت

شهید سید مرادعلی حسینی

شهید اکبر سهمالدینی

تظاهرات مردم خرم آباد در بهمن 57

شهید علیحیدر حیدرزاده

شهید حشمتالله حیدری چگنی

شهید علی بیاتی

شهید محمدجعفر مرادیان

شهید احمدعلی نجفی فرداد

شهید اسدالله رعیت

شهید عصمتالله نیکپی

شهید علی عزیزی

شهید محمد جواد عزیزی

شهید یدالله مرادی

شهید محمدکریم مرادیفرد

شهدای 23 بهمن خرمآباد
تعداد مشاهده: 89