گذری بر انقلاب اسلامی در استان خوزستان به روایت اسناد ساواک - بخش ششم
تاریخ انتشار: 13 مرداد 1404
تقسیمات سیاسی استان خوزستان.مبارزات مردم خوزستان در شهریورماه 1357
شهریور 1357 کشور همچنان در هیجان زمینهسازی برای شکلگیری یک انقلاب فراگیر بود. با وجود اینکه کابینهی شریف امامی که در 5 شهریور روی کار آمد سعی در آرام کردن مردم داشت، ولی خبرهای زیادی از ناآرامیها و تظاهرات مردم از سراسر کشور میرسید. اول شهریور 1357 در اکثر شهرهای ایران، به مراکز دولتی، بانکها، کابارهها، مشروبفروشیها و سینماها حمله شد. از جمله این شهرها، رشت، یزد و اهواز را میتوان نام برد. همچنین یک بمب در انبار مواد ضد عفونی شهر خرمشهر که معروف به انبار امریکایی بود رخ داد که منجر به کشته شدن دو نفر گردید.[1] در همین روز در تظاهراتی در بهبهان، یدالله گرایمی دانشآموز کلاس سوم راهنمایی بر اثر گلوله مأموران رژیم به شهادت رسید.[2]
2 شهریور 1357 در شهر آبادان تظاهراتی صورت گرفت که مشروح آن را روزنامه رستاخیز چاپ کرد؛. نخستین تظاهرات پس از تجمع مردم داغدیده آبادان در گورستان شهر (جنت آباد) زمانی که به سوی شهر باز میگشتند صورت گرفت. این تظاهرات با شلیک گاز اشکآور و تیراندازی پایان یافت. «تعدادی از این جمعیت که به طور پراکنده وارد شهر شده بودند در مناطق جمشیدآباد و سده اجتماع نموده و با سنگ و چوب به بانکهای واقع در این مناطق حمله بردند و شیشههای کلیه بانکهای این منطقه را از قبیل سپه، تهران، ملی، صادرات، پارس، داریوش و غیره شکسته و میز و صندلی این شعبات را معدوم کردند. در این موقع نیروهای انتظامی که از حمله به بانکها و اغتشاش آگاه شده بودند وارد عمل شدند و با شلیک تیرهوایی و گاز اشکآور که مدتی به طول انجامید موفق به متفرق کردن تظاهرکنندگان شدند.»[3]
روز سوم شهریور هیئت اعزامی آیتالله شریعتمداری برای بررسی حادثه آتشسوزی سینما رکس وارد آبادان شد و در منزل یکی از روحانیون به نام سیدمحمدتقی موسوی اقامت کرد. نتیجه تحقیقات این هیئت مقصر بودن شهربانی آبادان را نشان میداد.[4]
سوم شهریور استان خوزستان اوضاع ناآرامی داشت. در روز 3 شهریور مراسم شب هفت شهدای سینما رکس بر سر مزار آنان برگزار شد. پنج هزار نفر از مردم آبادان نیز در نقاط مختلف شهر تظاهرات کردند. مأمورین رژیم پهلوی با استفاده ازگاز اشکآور و اتومبیلهای آبپاش جمعیت را متفرق کردند. در جریان این درگیریها یک نفر به شهادت رسید و دو نفر نیز زخمی شدند. در دزفول نیز صد نفر از مردم شبهنگام راهپیمایی کردند. در همین شب، دو نفر با استفاده از قطع برق اعلامیه توزیع کردند که توسط مأموران دستگیر شدند. در خرمشهر نیز وضعیت زرد اعلام شد.[5] همچنین به گزارش ساواک «صبح روز 3 /6 /37 [57]، تعدادی اعلامیه مضره و فتوکپی شده در ماهشهر ـ استان خوزستان توزیع شده است. در این اعلامیه ضمن اشاره به حادثه آتشسوزی سینما رکس آبادان، واقعه مذکور به دولت نسبت داده شده و مطالبی نیز در مورد مصاحبه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر با خبرنگاران خارجی نوشته شده و در پایان شعارهائی به مضمون زیر درج شده است: «مردم مسلمان خوزستان، درود به روان شهدای ایرانی وملت مسلمان به رهبری امام خمینی، مرگ بر رژیم ضدخدائی و مردمی.» بنابر همین گزارش در بعد از ظهر همین روز «جمعی از اهالی بهبهان به انگیزه برگزاری مراسم یادبود برای یکی از اخلالگران کشته شده در تظاهرات روز 23 /5 /37 [57]، [شهید حبیبالله جوانمردی] در قبرستان عمومی شهر مذکور اجتماع و مبادرت به تظاهرات نمودهاند. در میان اجتماع کنندگان حدود 50 نسخه اعلامیه به امضاء 15 تن از روحانیون بهبهان توزیع شده که در آن به کشته شدن دو نفر از اخلالگران و دستگیری سه نفر از روحانیون افراطی اعتراض شده است.»[6] علاوه بر این «حدود ساعت 0030 روز 4 /6 /37 [57]، پس از خاتمه سخنرانی مذهبی واعظی به نام موسوی در مسجد پیروزآباد آبادان، حدود 2000 نفر از جمعیت حاضر در مسجد مزبور، در خیابانهای اطراف آن، ضمن دادن شعارهای مضره، با سنگ به مأمورین انتظامی حمله نمودهاند که مأمورین با پرتاب نارنجک گاز اشکآور اخلالگران را متفرق کردهاند.»[7]
روز 4 شهریور عدهای از مردم امیدیه در خوزستان علیه رژیم پهلوی دست به اعتراض زدند. ساواک در بولتن خود نوشت: «در ساعت 0100 روز 4 /6 /37 [57] حدود 300 نفر از اهالی بخش صنعتی امیدیه آغاجاری در مسجد امیدیه مشغول انجام فرایض دینی بودهاند. در این هنگام حدود 30 نفر جوان با دادن شعار درود بر خمینی وارد مسجد شده و سعی در تحریک سایرین داشتهاند. پیشنماز مسجد افراد مذکور را به سکوت دعوت نموده و این افراد مجدداً در ساعت 0300 متعاقب خاموش شدن چراغهای مسجد تحریکات خود را آغاز و از مسجد خارج شده و در یکی از خیابانهای امیدیه اقدام به آتش زدن اتومبیل یکی از کارگران شرکت نفت ایران نمودهاند. خسارت وارده به این اتومبیل جزئی گزارش شده است.»[8]
به گزارش روزنامه رستاخیز در روز 5 شهریور از ساعت 10 بامداد از طرف زندانیان آبادان تظاهرات شدیدی در محل زندان آبادان واقع در احمدآباد خیابان 10 صورت گرفت و در آن زندانیان دست به آتش زدن اشیاء و لباسهای خود زدند که از طرف مسؤلان و مأموران زندان خاموش شد، ولی زندانیان تا چند ساعت بعد به طورکلی ساکت ننشسته و تظاهرات خود را ادامه دادند.[9]
بنابر سندی به تاریخ 5 شهریور، در تظاهرات مردم آبادان در روزهای آغازین شهریور، چهار نفر از جمله؛ هانی سامری و حسن روزبهانی به شهادت رسیدند و 28 نفر نیز زخمی شدند. 13 نفر از نظامیان نیز مجروح شدند.[10]
نخستین شهید شوشتر
در سحرگاه روز چهارشنبه ۱۳۵۷٫۶٫۸ مصادف با ۲۵ رمضان ۱۳۹۸ ق در ساعت 3:30 بامداد شعلههای آتش از مغازه کتابفروشی محمد حجتی در میدان محله عبدالله بانو زبانه کشید و باعث شد همسایگان خود و خانواده ایشان پس از اطلاع در محل حاضر شوند. افرادی هم که برای نماز صبح به مسجد سید قطبالدین رفته بودند پس از نماز از واقعه مذکور اطلاع پیدا کرده و به افرادی که در میدان تجمع کرده بودند پیوستند. احساس همگان بر این بود که این آتشسوزی کار ساواک و مأموران شهربانی بوده که میخواستند ضربهای به مردم انقلابی بزنند. در این هنگام شعارهای ضد رژیم سر داده شد و با توجه به حضور نیروهای شهربانی در محل هر لحظه بر التهاب جمعیت افزوده میشد. حضور مردم که با روشن شدن هوا بیشتر میشد منجر به درگیری لفظی بین آنها و نیروهای شهربانی گردید از جمله دلایلی که منجر به تنش بیشتر شد این بود که رئیس شهربانی با توجه به اینکه ماه رمضان بود و مدتی از اذان گذشته بود آدامس در دهان و سیگار بر لب وارد میدان عبدالله بانو شده بود که با اعتراض تعدادی از مردم و از جمله رضا شکوهنیا مواجه شد. با افزایش تنش، مأموران با شلیک هوایی در صدد برآمدند مردم را متفرق کنند که منجر به بالا گرفتن تنش شد و درگیری بین دو طرف شروع شد. مردم با استفاده از سنگ و آجر به مقابله با نیروهای شهربانی پرداختند. در این شرایط که هر لحظه بر تعداد مردم افزوده میشد، مردم موفق شدند نیروهای شهربانی را به سمت خیابان فرح شرقی (امام خمینی کنونی) عقب برانند که در نهایت آنها از محل خارج شدند جمعیت که در آن لحظات ۲۰۰- ۲۵۰ نفر بودند پس از رسیدن به اداره ثبت احوال ساختمان آن را به آتش کشیدند و در ادامه تظاهر کنندگان شعارگویان به سمت چهارراه اصلی رفتند و بانک ملی روبه روی مسجد رسول را تخریب کردند آنها به مسیر خود ادامه داده تا به مسجد جزایری رسیدند. در این حین یکی از تظاهراکنندگان اعلام کرد ساعت ده پشت بازار سبزی حضور پیدا کنند. در ادامه نیروهای شهربانی وارد عمل شده و جمعیت را متفرق کردند[11]
مطابق اعلام قبلی، تظاهرات از محل کاروانسرا به سمت بازار سبزی و خیابان سادات (شهید) شروع شد و جوانان شعارگویان به حرکت درآمدند. بازاریان که از ماجرا اطلاع نداشتند دیدن این حادثه موجب ترس آنها گردید و مجبور شدند مغازههای خود را تعطیل کنند تظاهر کنندگان به محل سه راهی خیابان پهلوی (طالقانی) و خیابان سادات (شهید) رسیدند و در آنجا با نیروهای شهربانی مواجه شدند که پس از حوادث سحرگاه تا صبح همان روز به صورت آماده باش در محل حاضر بودند. در این هنگام برخورد شدیدی با نیروهای شهربانی صورت گرفت و آنها با شلیک گلوله افراد را متفرق نمودند. در این تعقیب و گریز، درجهداری به نام عزیزالله ابراهیمیان با شلیک دو گلوله اکبر شکوهنیا را به شهادت رساند. در این تیراندازیها همچنین دو نفر به نامهای محمد اعتصامی و غلامعلی خاکپور زخمی شدند.[12]
مراسم تشییع پیکر شهید شکوهنیا
عصر همان روز هشتم شهریور ۵۷ جنازه شهید بر دوش خیل جمعیت که در سرتاسر خیابان پهلوی (طالقانی) حضور پیدا کرده بودند به مسجد سید ناصرالدین انتقال داده شد. در مسجد شعارهای انقلابی سر داده میشد و تعدادی از جوانان دستهای خود را به خون شهید آغشته کرده و به سروصورت خود میزدند و بدین ترتیب انزجار و تنفر خود را از این اقدام نیروهای شهربانی اعلام مینمودند. پس از خروج از مسجد جنازه شهید بر دوش مردم انقلابی شوشتر و حومه به سمت میدان ۲۵ شهریور (17 شهریور) و مقام حضرت صاحبالزمان (عج) تشییع شد. در طول مسیر شعارهایی نظیر درود بر خمینی، مرگ بر این حکومت یزیدی، شاه باید بسوزد.... داده میشد. همچنین در این مراسم تعدادی از خواهران شعار میدادند: آزادی قلم، آزادی بیان، آزادی سخن، حفظ عفت و ناموس، ما رهبر اسلامی میخواهیم.[13]
در این مراسم نوحهخوانی محمد حجتی بر شور و احساسات مردم افزود: خمینی تو جانشین حسینی، سرور ما خمینی، خمینی خمینی تو رهرو حسینی.[14] مراسم تشییع تحت تدابیر شدید امنیتی نیروهای نظامی که تا بن دندان مسلح بودند و در دو طرف مسیر جاده مقام صاحب الزمان (عج) موضع گرفته بودند برگزار گردید.
مراسم خاکسپاری در میان حزن و اندوه مردم برگزار شد، اما این پایان راه نبود. پس از شهادت شهید شکوهنیا شهر به مدت سه روز تعطیل شد و تا چهل روز پارچههای سیاه بر سر در مغازهها نصب گردید.[15]
ادامه تظاهرات مردمی در خوزستان
در بیست و هشتم مرداد ۱۳۵۷ فیلم گوزنها به کارگردانی مسعود کیمیایی در سینما رکس آبادان بر روی پرده قرار داشت. صدها نفر برای تماشای این فیلم که دارای مضمونی سیاسی و اجتماعی بود ساعت 9 شب به سینما رفته بودند. هنگام تماشای فیلم، سینما دچار حریق شده و مردمِ داخل سینما گرفتار شدند، بررسیهای بعدی نشان داد که ازدحام جمعیت پشت درهای بسته سینما و گسترش آتشسوزی و استنشاق دود دلیل شهادت گرفتارشدگان بوده است. درباره تعداد حاضرین در سینما و تعداد نجاتیافتگان تفاوتهایی دیده میشود، اما در مورد تعداد شهدا اکثر گزارشها عدد ۳۷۷ نفر را ثبت کردهاند.[16] روزنامهها در اولین گزارشها صرفاً به خبر فاجعه پرداختند: «گروهى خرابکار و غیر معتقد به اصول انسانى با همکارى سرایدار سینما با مواد آتشزا سالن سینما را به آتش کشیدند.»[17] «خرابکار» صفتى بود که رژیم به مبارزان و افرادى میداد که علیه سلطنت شاه اقدام مىکردند. پس از گزارش خبر، روزنامههای دولتی خط القایی حکومت را با تحلیل هایشان دنبال کرده و نیروهای مذهبی را عامل جنایت معرفی کردند. روزنامه اطلاعات حتی ادعای همکاری سرایدار با خرابکاران را مطرح کرد. این جهتگیری شتابزده درحالی که ابعاد ماجرا هنوز پوشیده بود، بیانگر تلاش رژیم برای تثبیت روایت خود از ماجرا و تلقین آن به جامعه است.[18] برخلاف تلاش رژیم، اسناد و منابع گویای آن است که مردم به خصوص مردم آبادان شاه و ساواک را مقصر اصلی آتشسوزی سینما رکس میدانستند. و به هر بهانهای با گرامیداشت یاد شهدای مذکور، اعتراض خود را به رژیم نشان میدادند. به عنوان نمونه در روز نهم شهریور عدهای از مردم بر مزار شهدای سینما رکس حاضر شدند؛ آنان پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی آنها نوشته شده بود «ما حکومت اسلامی میخواهیم.» تعدادی از این مردم در بازگشت به شهر دست به تظاهرات زدند.[19] در همین روز عدهای از مردم بر سر مزار شهدای آبادان همقسم شدند که در مراسم روز بعد با مأموران درگیر شوند. این جلسه در مسجد فرحآباد برگزار شد و پس از سخنرانی و توزیع اعلامیه، جمعیت حاضر در خیابانها به راهپیمایی پرداختند.[20]
مراسم سوم شهید شکوهنیا در روز ۱۳۵۷٫6٫۱۰ ساعت ۸ صبح برگزار شد. در این روز جمعیتی حدود پنج هزار نفر به صورت راهپیمایی از داخل شهر حرکت کرده با نوحهسرایی و دادن شعار به سوی مقام صاحبالزمان (عج) حرکت کرده و سر مزار شهید به اجرای مراسم پرداختند.[21]
11 شهریور «گروهی از مردم اندیمشک در این شهر به تظاهرات آرام دست زدند که با نظارت مأموران پلیس بدون حادثه خاتمه یافت. این عده که در مسجد محمدی اندیمشک اجتماع کرده بودند پس از وعظ توسط شیخ محمدرضا اسدی واعظ معروف به بیرون آمدند و با ذکر صلوات در خیابان به راه افتادند. در این حال رئیس شهربانی و مأموران که در محل بودند آنها را به دو دسته تقسیم کردند و از آنان خواستند جدا از هم حرکت کنند و مردم در حالی که مأموران آنان را همراهی میکردند با ذکر صلوات برای شهدای اسلام دعا کردند. این تظاهرات بدون حادثه پایان یافت.»[22]
تظاهرات مردم خوزستان در عید فطر
از آغاز نخستوزیری شریف امامی،[23] ناآرامی و تظاهرات گسترده در اکثر شهرهای ایران جریان داشت. و نشانهای از همراهی مردم با رژیم دیده نشد؛ تظاهراتها در اکثر شهرها به زد و خورد مردم با نیروهای نظامی و کشته و مجروح شدن عدهای و دستگیری تظاهرکنندگان منجر گردید.
با نزدیکی عید فطر، مردم که در تدارک برگزاری مراسم عید بودند، با ایجاد دستجات و گروههای مختلف، با شور و هیجان بیشتری خود را برای برپایی یک تظاهرات عظیم آماده میکردند. شریفامامی که تازه دو هفته کارش را شروع کرده بود، با یک راهپیمایی بزرگ مواجه شد.«امروز بزرگترین راهپیمایی تاریخ ایران با شرکت بیش از سه میلیون نفر در سراسر کشور برگزار شد.»[24] متن بالا تیتر اکثر روزنامهها به ویژه روزنامهی اطلاعات بود که به نقل لحظه به لحظهی راهپیمایی پرداخته بودند. راهپیمایی 20 کیلومتری در تهران از تجریش شروع شد و تا جنوب شهر با حضور گستردهی مردم پایان یافت. دستجات مختلف از نقاط مختلف تهران در جهت مشخصی که از قبل تعیین شده بود، حرکت کرده بودند. نماز عید فطر در اطراف تپههای قیطریه با حضور کثیری از مردم به امامت آیتالله دکتر محمد مفتح برپا شد.[25] برخی از نزدیکان شاه از جمله احمدعلی مسعود انصاری، این تظاهرات را یکی از عواملی میدانند که همه ابهت و قدرتی که شاه به آن تظاهر میکرد را یکسره از بین برد.[26] در خوزستان نیز متعاقب نزدیک شدن به عید فطر، موضع روحانیت این بود که علیرغم برگزاری نماز عید فطر، باید از انجام مراسم عید خودداری کرد تا بدینوسیله اعتراض خود را در سطح کشور به رژیم شاه نشان داد؛ به همین دلیل روز 11 شهریور در آستانه عید سعید فطر ضمن انتشار اعلامیهای که در سطح استان خوزستان و خصوصاً شهر اهواز توزیع شد موضع خود را اعلام و اعتراض خود را به روند امور نشان دادند:
«بسمه تعالی
حوادث اسفبار و دلخراش که به طور مداوم در شهرهای ایران از طرف مقامات انتظامی و مأموران دولتی وقوع یافته و حملات خشونتبار آنان موجب ریخته شدن خون افراد بیگناه گردید و دستگیریها، شکنجهها سوختنها و ایراد ضرب و جرحها بر مردم مسلمان و شیعه و همچنین لطمههایی که بر احکام اسلامی و تبلیغات مذهبی وارد میشود و معلوم نیست تا چه زمانی این وضع ادامه داشته و چه وقت به این اعمال خاتمه میدهد.
در شرایط کنونی که از اجرای صحیح و واقعی قوانین اسلامی فقط نامی شنیده شده و تنها در روزنامهها و وسایل خبری درباره آنها وعدههایی داده میشود، امیدی به اجرای عدالت و اصلاح نابسامانیها احساس نمیشود.
آیا با این حال مسلمانان چه عیدی میتوانند داشته باشند که عیدها تبدیل به عزا شده است. خانوادهها سیاهپوش و مسلمین در سوگ عزیزان و جوانان از دست رفتهاند. آیا چگونه دل خوشی یافت میشود که قلوب، سرشار از حسرت و اندوه است.
لهذا جامعه روحانیت اهواز به منظور عرض تسلیت به ساحت مقدس حضرت بقیهالله الاعظم و پشتیبانی از مراجع عظام تقلید، بدین وسیله اعلام میدارد که در روز اول شوال ۱۳۹۸ هـ .ق پس از اقامه نماز عید فطر در مسجد از برگزاری مراسم عید فطر خودداری نموده و از انجام دید و بازدید معذور است. عید حقیقی مسلمین هنگامی است که همه احکام و قوانین اسلامی در تمام زمینهها به صورت قطعی و دائمی اجرا شده در کلیه جبهههای دینی و اجتماعی آزادی کامل به دست آمده و تمامی زندانیان و تبعیدیان مسلمان به خانه و وطن خود باز گردیده و در رأس تمامی خواستهها مرجع عالیقدر و زعیم غیور شیعیان حضرت آیتالله العظمی الخمینی مدظله العالی به کشور ایران مراجعت و این مملکت را به قدوم میمنت خود مزین فرمایند. «و ما ذلک علىالله بعزیز – جامعهی روحانیت اهواز - شنبه ۲۸ رمضان المبارک ۱۳۹۸.»[27]
تمهیدات رژیم پهلوی و عوامل امنیتی استان خوزستان، جهت پیشگیری از تحرک مردم انقلابی بود. سرتیپ شمس تبریزی فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی در گزارشی پیرامون «برقراری آرامش در روز عید فطر» در شهر اهواز و سایر شهرهای استان خوزستان چنین گزارش داد: «... شورای تأمین بنابر درخواست شهربانی خوزستان به منظور پیشبینی در مورد برقراری حفظ نظم و آرامش در روز عید سعید فطر، تشکیل و شورا تصمیم گرفته؛ چنانچه در صورت تصویب شورا وضعیت زرد اعلام گردید، لشکر پشتیبانی لازم را برابر دستورالعملهای صادره از یگانهای انتظامی معمول دارد. علیهذا با توجه به اینکه در حال حاضر یک گردان پیاده مکانیزه و در حدود یک گروهان از گردان ۱۵۱ در اختیار پایگاه دریایی خرمشهر جهت پشتیبانی از یگانهای انتظامی قرار دارد، شورا پیشبینی در اختیار گذاردن یک گروهان از پشتیبانی به نیروی انتظامی را در هر یک از شهرستانهای اهواز و دزفول نموده است. مراتب جهت استحضار و صدور هر گونه اقدام به عرض میرسد. بدیهی است در صورت بروز اتفاقات و اعلام وضعیت زرد، اعزام حداقل یک گروهان در اهواز و یک گروهان در دزفول و شوشتر، علاوه بر یگانهایی که در آبادان و خرمشهر درگیر هستند ضروری میباشد؛ لذا مستدعی است و اگذاری این دو یگان را ظرف روز جاری صادر فرمایند، ضمناً تاکنون اوامری در مورد آماده نگهداشتن یگان با توجه به عید فطر ابلاغ نگردیده و چون آماده باش قبلی لغو شده، مقرر فرمایید اوامر عالی را نیز در این مورد امر به ابلاغ فرمایند.» [28]
علىرغم تمهیداتی که عوامل انتظامی و نظامی رژیم پهلوی؛ همچون ساواک، شهربانی، ارتش، ژاندارمری و ... شورای تأمین استان و لشکر ۹۲ زرهی، جهت ایجاد محدودیت برای راهپیمایی روز عید فطر فراهم کرده بودند، پس از نماز عید فطر، راهپیمایی عظیمی از سوی مردم اهواز صورت گرفت. به طوری که پس از برگزاری نماز عید فطر، مردم به خیابان ها آمده و راهپیمایی خود را در خیابانهای اصلی و مکانهای تجمع انقلابیون همچون حسینیه اعظم، مسجد بهبهانی و سایر خیابانهای اصلی شهر آغاز کردند. نکته مهمی که در ارتباط با برگزاری راهپیمایی و اقامه نماز عید در اهواز قابل ذکر است. برگزاری نخستین راهپیمایی دهها هزار نفری در اهواز و سایر شهرهای استان خوزستان با شعار استقلال، آزادی جمهوری اسلامی بود. به گفته عبدالحسین صانع از انقلابیون اهواز «در این روز پس از برگزاری مراسم نماز عید، مردم در خیابانهای اصلی شهر همچون، پهلوی، ۲۴ متری، سی متری و سایر خیابانها و کوچههای فرعی به راهپیمایی، آرام اما با شعارهای محکم پرداخته و راهپیمایی تا ساعتها ادامه داشت که اتفاق خاصی در این راهپیمایی رخ نداد.» وی در خصوص علت عدم برخورد نیروهای امنیتی؛ همچون پلیس، ساواک و نیروهای نظامی، علیرغم اینکه آنها قوای خود را در شهر اهواز خیلی تقویت کرده بودند میگوید: «تنها دلیلی که میتوان برای این مسئله گفت اینکه نیروهای نظامی و شهربانی چون دیدند جمعیت بسیار عظیم و با مشتهای گره کرده، راهپیمایی خود را آغاز کرده مصلحت ندیدند با آن جمعیت انبوه، کوچکترین برخورد را به وجود آورند؛ چرا که در آن صورت شهر دچار آشوب میشد.»[29]
مردم دزفول نیز مانند سایر شهرها در روز 13 شهریور با دعوت قبلی به سوی مسجد بازار سرازیر شدند و از آنجا پس از اقامه نماز عید در خیابانهای شهر به راه افتادند. حمید خاکسار از انقلابیون دزفول در این مورد میگوید: «در روز عید سعید فطر تصمیم گرفتیم حرکتی انجام دهیم این بود که رفتیم آیت الله قاضی را جهت اقامه نماز و ایراد خطبهها به مسجد بازار آوردیم و از همین زمان حضور پررنگ آیتالله قاضی در انقلاب آغاز شد مردم در آن روز به صورت منسجم و گسترده در شهر حرکت کردند.»[30]
در تظاهرات آن روز، مردم پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی آنها آزادی زندانیان سیاسی خواسته شده بود. از جمله شعارهای مردم در آن روز عبارت بود از:
«یا مرگ یا خمینی، خمینی خمینی خدا نگهدار تو میکشیم میکشیم دشمن خونخوار تو،
توطئه آبادان زیر سر پهلوی است، شاه باید بسوزد، درود بر سبحانی مجاهد روحانی»[31]
در این تظاهرات که تا بعد از ظهر آن روز ادامه داشت هرچند که در خیابانها صفوف نیروهای نظامی با آرایش خاص خود حضور داشتند، ولی فقط نظارهگر بودند. عدهای از مردم پس از تظاهرات به منزل شهید سبحانی و شهید اسدی مشکال رفته و از این شهدا تجلیل به عمل آوردند. این تظاهرات اولین نمایش شکوهمند مردم در دزفول بود که با انبوه جمعیت انقلابی و فریادهای رسا برگزار شد.[32]
همچنین بنابر گزارشهای موجود صبح روز 13 شهریور در مساجد آبادان «برای سلامت حضرت آیتالله خمینی دعا شد[33] و مردم در پایان نماز با ترتیب خاصی و در آرامش و سکوت راهی منازلشان شدند.» در بهبهان نیز مردم با جمع شدن بر سر مزار شهیدی که به دست نیروهای حکومت به شهادت رسیده بود (یداللّه گرایمی) یاد او را گرامی داشتند. پس از این تجمع مردم در «خیابانهای بهبهان به راه افتادند و دست به تظاهرات زدند. در بین آنها عده زیادی دختر و زن دیده میشدند. تظاهرکنندگان بلندگو و سنج و پارچههای سفید و مشکی که شعارهایی از جمله استقلال، آزادی و حکومت اسلامی بر آن نوشته شده بود در دست داشتند.» در دزفول نیز «گروهی قصد برپا داشتن تظاهرات خشن داشتند که با دخالت مأموران متفرق شدند.» همچنن «در شهرستان ایذه تظاهرات آرامی برپا شد و حدود سیصد نفر پس از خروج از مسجد جامع این شهر با دادن شعارهایی تا تنها میدان مدخل شهر پیشروی کردند و بدون دخالت مأموران متفرق شدند.»[34]
متعاقب حضور پرشور مردم در نماز عید فطر، امام خمینی در پیامی ضمن تشکر و تبریک به مردم ایران فرمودند: «فطر امسال عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناحهای ملت ایران بود. روزی که رشد فکری و عملی ملت را به دنیا ثابت کرد و پوچ بودن تبلیغات پردامنهی مخالفین نهضت را ثابت نمود.» و «خواست تمام ملت را که رفتن شاه و برچیده شدن بساط ظلم و چپاول مردم مسلمان است با کمال صراحت اعلام نمود. مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید، دست به عبادت ارزندهی دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه استکبار جبار و چپاولگر برای بهپا داشتن حکومت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است.» امام خمینی در این پیام اعلام کردند که ملت ایران بر سر دوراهی «پیروزی و توفیق بیرون کردن شاه یا تا آخر زیر چکمهی دژخیمان خرد شدن» قرار گرفته و از این جهت از ملت خواستند تا به «نهضت خود ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهند.» و تأکید کردند که با تمام شدن ماه رمضان مسئولیتها تمام نشده، بلکه «تظاهرات کوبنده برای رسیدن هدف اسلامی... و برقراری حکومت اسلامی» همچنان باید ادامه داشته باشد و «در هر فرصت و برای هر حادثه، اجتماعات خود را هرچه بیشتر در مساجد و محافل و فضاهای باز عمومی برپا نمایید.» امام خمینی در این پیام از مبارزان خواستند تا بیشتر با «خبرنگاران مصاحبه کنند» و عدم مشروعیت رژیم پهلوی را به دنیا نشان دهند. امام خمینی در این پیام از ارتش که «در راهپیمایی عظیم تهران و سایر شهرستانها به روی مردم وطنخواه خویش که از ستمکاری پنجاه سالهی دوران پهلوی به جان آمدهاند، آتش نگشودند» نیز تشکر کردند و خطاب به سربازان غیور از آنها خواستند که «بهپا خیزید، ذلت و اسارت بس است، پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید و فرزندان و برادران برومند خود را برای هوای نفس یک خاندان چپاولگر به خاک و خون نکشید.»[35]
ادامه مبارزات مردم خوزستان در شهریور 1357
14 شهریور «از ساعت 6 صبح حدود 1500 نفر از کارگران گروه صنایع کاغذسازی پارس هفت تپه دست از کار کشیدند. اعتراض آنها به کمی حقوق و سایر مزایای قانونی از قبیل حق مسکن، ایاب و ذهاب، جیره غیرنقدی، حق همسر و اولاد است. نماینده کارگران میگوید، ما قبلاً خواستهای خود را با مدیر عامل شرکت در میان گذاشتیم ولی وی جواب و تصمیمگیری درباره خواستههای ما را به بعد از مراجعت از سفر اروپای خود موکول کرد. بنابراین ما منتظر رفت و برگشت وی نشدیم و اعتصاب آرام خود را از امروز آغاز کردهایم.»[36] روز چهاردهم شهریور 280 نفر از کارگران بخش تعمیرات مرکزی پالایشگاه آبادان در اعتراض به عدم پرداخت اضافهکاری دست از کار کشیدند و در محل کار خود اجتماع کردند، اما با قول مساعد مسئولین به سر کار خود بازگشتند.[37] در همین روز بخشهایی از پالایشگاه آبادان دچار آتشسوزی شد.[38]
16 شهریور برخی از شهرهای استان خوزستان اوضاع ناآرامی داشت. در اهواز کلیه مغازههای به استثنای فروشندگان مواد غذائی و داروخانهها، از صبح روز 16 /6 /57 تعطیل بودند. در دزفول نیز از صبه همین روز کلیه مغازههای شهر به استثنای مغازههای نانوائی تعطیل بود. در بهبهان نیز مغازههای شهر از صبح این روز (16 شهریور) تعطیل بود. از ساعت 10 صبح نیز سههزار نفر از مردم با شعارهای «استقلال، آزادی» و «ایران کشور ماست، خمینی رهبر ماست» تظاهرات کردند. با فاصله کمی از اجتماع مذکور یک دسته سیصد نفری جوانان بین 14 تا 20 ساله در معیت حدود 100 نفر زن و دختر با در دست داشتن پرچمهای سیاه، دست به اعتراض زدند. در خرمشهر نیز حدود 50 درصد مغازههای آن از صبح روز 16 /6 /57 تعطیل بود.[39]
گزارش دیگری تحت عنوان «انجام تظاهرات اخلالگرانه در برخی از شهرهای استان خوزستان» موجود است که اوضاع شهرهای استان خوزستان در روز 16 شهریور را به شرح زیر گزارش کرد:
«1ـ ساعت 1145 روز 16 /6 /57 (2537 شاهنشاهی)، حدود 2500 نفر از قشریون مذهبی در خیابان سعدی شهر بهبهان اجتماع و سید عبدالکریم بخردیان (از روحانیون بهبهان)، به مدت پانزده دقیقه برای آنها سخنرانی کرده است. نامبرده در اظهارات خود ابتدا جمعیت را به حفظ نظم و آرامش دعوت نموده و سپس گفته: «تظاهرات به همین نحو و به همین جا ختم می شود. از این پس هرکس اجتماعی تشکیل دهد، به جامعه روحانیت مربوط نخواهد بود.» یاد شده در خاتمه اظهارات خود، ضمن دعا برای کشته شدگان حوادث اخیر و مراجع تقلید خواستار آزادی سه نفر از روحانیون بهبهان [سیدمحمد حسین موسوی، شیخ محمد دعاوی و شیخ بزرگ مجتهدی] که به اتهام فعالیتهای ضد امنیتی دستگیر گردیدهاند، شده است. جمعیت پس از استماع سخنرانی واعظ مذکور، در ساعت 1200 روز مزبور به آرامی متفرق شدهاند.
2ـ ساعت 1600 روز 16 /6 /57، قریب 2500 نفر از طبقات مختلف مردم در دو گروه در گورستان شهر آبادان اجتماع کردهاند. جمعیت گروه اول که ظاهراً از قشریون مذهبی متشکل بوده، ضمن حمل پرچم، شعارهائی به مضمون «استقلال، آزادی و حکومت اسلامی» دادهاند. آنگاه یکی از روحانیون برای جمعیت مذکور به مدت 15 دقیقه سخنرانی کرده و در خلال اظهارات خود گفته: «ما استقلال، آزادی و حکومت اسلامی می خواهیم، آمدن خمینی به ایران دردی را دوا نمیکند.[40] دولت شریف امامی نیز برای ما مسئلهای نیست.» واعظ مذکور در خاتمه اظهارات خود جمعیت حاضر در گروه اول را دعوت نموده که در مجلس سخنرانی که قرار است در ساعت 1700 روز 17 /6 /57 در مسجد همایونشهریهای آبادان برگزار گردد، شرکت نمایند. گروه دوم که حدود 300 نفر بوده اند، با دادن شعارهایی به مضمون «دانشجو، کارگر، دهقان» و «مرگ بر..، آن... باید بسوزد»، سعی داشتهاند که در داخل افراد گروه اول نفوذ، لکن گروه مذهبیها با عنوان این مطلب که شما دارای مرام کمونیستی هستید، آنها را به اجتماع خود راه ندادهاند.
ضمناً پس از خاتمه سخنرانی واعظی که برای جمعیت گروه اول سخنرانی نموده، افرادی از گروه دوم، دور وی را گرفته و با گفتن این مطلب «که راه ما یکی است»، از وی خواستهاند تا ترتیبی دهد تا جمعیت گروه اول به اجتماع ملحق گردند. ضمناً مأمورین شهربانی هنگام متفرق شدن مردم، قصد دستگیری واعظ مذکور را داشتهاند که نامبرده با استفاده از ازدحام جمعیت متواری شده است.
3ـ از ساعت 1950 روز 16 /6 /57 قریب 200 نفر از جوانان در خیابان فرمانداری شهر مسجد سلیمان اجتماع و از آنجا به سمت خیابان همایون این شهر اقدام به راهپیمایی کردهاند. افراد مذکور در مسیر حرکت خود، ضمن دادن شعار به نفع روحاله خمینی و علیه مقامات عالیه مملکتی، چند جام از شیشههای شعبه بانک صادرات را در خیابان همایون شکستهاند که مأمورین انتظامی برای متفرق کردن آنها مداخله و 23 نفر از اخلالگران را دستگیر نمودهاند. در این حادثه شش نفر از اخلالگران و سه نفر از مأمورین انتظامی مجروح که تحت درمان قرار گرفتهاند.
4ـ ساعت 1730 روز 16 /6 /57، حدود 2000 نفر از قشریون مذهبی در مرکز شهر شوشتر اجتماع و سپس با دادن شعار به نفع خمینی، به سمت امامزاده صاحب الزمان (در خارج از شهر واقع است)، اقدام به راه پیمایی کردهاند. جمعیت مذکور پس از رسیدن به امامزاده مزبور مجدداً به مرکز شهر مراجعت و سپس متفرق گردیدهاند.»[41]
از دیگر اخبار امروز (16 /6 /57) خوزستان، اعتصاب گروهی از کارمندان سازمان آب و برق اندیمشک بود. «150 تن از کارمندان زن و مرد سازمان آب و برق قسمت طرح و آبیاری منطقه شمال خوزستان (اندیمشک) به علت اعتراض به عدم توجه مقامات سازمان به خواستههایشان دست از کار کشیدند و رو به روی اداره مرکزی روی چمنها نشستند. این عده در مورد اعتصاب خود گفتند طی سه سال گذشته هیچ گونه اضافه حقوقی از طرف سازمان آب و برق به ما پرداخت نشده است. در حالی که سطح هزینه زندگی طبق آماری که از طرف خود سازمان آب و برق انتشار یافته به 450 درصد رسیده است. این عده اضافه کردند با وجودی که اکثر زمینهای این منطقه در اختیار سازمان آب و برق است... تاکنون زمینی برای احداث مسکن در اختیار شرکت گذاشته نشده است. کارمندان همچنین گفتند هنگام تشریف فرمایی شاهنشاه آریامهر به خوزستان اعضای هیأت مدیره سازمان مسکن کارمندان خواستند عریضهای در این زمینه تقدیم شاهنشاه کنند اما رؤسای سازمان آب و برق با حیله و تزویر از این کار جلوگیری کردند و قول دادند به زودی ترتیب انتقال زمینی را برای احداث خانههای مسکونی به شرکت تعاونی خواهند داد ولی هنوز خبری نشده است. یکی از کارمندان گفت: در دستگاه اداری ما دیوان سالاری در حد اعلای خود حکومت می کند و حرف حساب خریداری ندارد و خانههای اداری و پستها فقط به نور چشمیها تعلق میگیرد.»[42]
اعلام حکومت نظامی در اهواز و شهرهای دیگر
بعد از برگزاری نماز عید فطر به امامت آیتالله دکتر محمد مفتح در تپههای قیطریه تهران، تظاهرات گستردهای بر ضد رژیم پهلوی شکل گرفت. تظاهرات در روزهای بعد هم ادامه داشت. در روز 16 شهریورماه، حدود نیم میلیون نفر در تهران تظاهرات کردند که این بزرگترین اجتماع مخالفان حکومت تا آن زمان بود.[43]
طبق منابع موجود شورای امنیت ملی متشکل از نخستوزیر، وزیر امورخارجه، رئیس ستاد ارتش، رئیس ساواک، رئیس شهربانی، فرمانده ژاندارمری و وزیر کشور روز شانزدهم شهریور جلسهای تشکیل دادند. ساعت 12 شب در این جلسه سپهبد مقدم رئیس وقت ساواک اظهار داشت که طبق گزارشهای رسیده تظاهرات پنجشنبه (16 /6 /57)، روز جمعه هم ادامه خواهد داشت و این که «قرار است فردا در مملکت آشوب به پا بکنند و مملکت را به هم بزنند. من مراتب را به عرض اعلیحضرت رساندم که به نظر من ضرورت دارد که اعلام حکومت نظامی بشود.» شاه به مقدم دستور میدهد مسأله را در شورای امنیت بررسی کنند. رئیس اداره دوم و سوم ارتش هم که در این جلسه شرکت کرده بودند به برقراری حکومت نظامی تأکید میکنند. پس از این جلسه شریف امامی، نخستوزیرِ شاه هیأت دولت را تشکیل میدهد. اعضای هیأت دولت قبل از نیمه شب دور هم جمع میشوند و آنجا سپهبد مقدم و ارتشبد ازهاری رئیس ستاد ارتش نسبت به برقراری حکومت نظامی تأکید میکنند. هیأت دولت نیز به این موضوع رأی میدهد. شریف امامی در آخرین مرحله برپایی حکومت نظامی را به نظر شاه میرساند و تأیید نهایی را از او میگیرد.[44] در جلسه هیئت دولت برقراری حکومت نظامی در تهران و شهرهای دیگر کرج، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و کازرون به تصویب هیئت دولت رسید.[45] متعاقب اعلام حکومت نظامی فرمانداران نظامی شهرها به این شرح منصوب شدند: سرلشکر عبدالرضا اسفندیاری (شیراز)، سرلشکر رضا ناجی (اصفهان)، سرلشکر احمدعلی بیدآبادی (تبریز)، سرتیپ عبدالرحیم جعفری (مشهد)، سرتیپ شمس تبریزی (اهواز)، سرتیپ جهانگیر اسفندیاری (آبادان)، سرلشکر کمال نظامی (قم)، تیمسار غفاری (کازرون)، سرتیپ شاپور میرهادی (کرج)، سرتیپ نعمتالله معتمدی (قزوین)، سرتیپ احمد نادور (جهرم).[46]
بلافاصله پس از اعلام حکومت نظامی از طرف رژیم پهلوی در اهواز، اولین اعلامیه فرمانداری نظامی اهواز صادر شد که در آن پس از تاکید بر اجرای قانون فرمانداری نظامی ساعات منع رفت و آمد اعلام و دستور به عدم تشکیل هرگونه تجمع توسط مردم داده شده بود. سرلشکر شمس تبریزی[47] در این اطلاعیه به اخلالگران در مورد جدی گرفتن هشدارها اخطار داده بود. علیرغم این مسئله در شهر اهواز، دزفول و آبادان تظاهراتی صورت گرفت.[48]
واکنش علمای خوزستان به واقعه خونین 17 شهریور
در ساعت 20: 9 دقیقه صبح روز جمعه 17 شهریور، در میدان ژاله تهران در حالی که تمام میدان مملو از جمعیت تظاهر کننده بود، نیروهای نظامی به سرعت میدان را به محاصر خود درآوردند و تمام راههای منتهی به میدان را بستند. سپس در یک عمل وحشیانه به روی مردم آتش گشودند. پس از قتلعام 17 شهریور، علما با صدور اعلامیههایی ضمن تسلیت به بازماندگان، این جنایت رژیم را محکوم کردند. در تمامی روزنامهها از فاجعه 17 شهریور به عنوان «جمعه سیاه» یا «سپتامبر سیاه» و یا «8 سپتامبر خونین» یاد شد و تقریباً در همه مقالات بر این نکته اشاره شده بود که ادامه حیات رژیم در ایران غیرممکن است.[49]
پس از قتلعام 17 شهریور،. امام خمینی با صدور پیامی به ملت ایران اعلام کردند: «بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامی در تهران و سایر شهرستانهای بزرگ ایران ثابت کرد که پایگاهی در میان ملت ندارد.» امام اعلام حکومت نظامی را در مقابل مردمی که دست به راهپیمایی آرام میزنند و چنان «در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند که ارتش را گلباران» کردند، جرم دانستند. ایشان در این پیام آرزو کردند: «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد.» حضرت امام کشتار 17 شهریور را آشکار شدن واقعیت دولت آشتی ملی اعلام کردند که «شاه با حکومت آشتی ملی میخواست روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند، ولی فریب او خیلی زود برملا گردید.» در این پیام، رهبر انقلاب ملت ایران بار دیگر از ارتش خواستند به مردم بپیوندند تا «نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه میدهد هر چه زودتر ثبت» کنند. امام خطاب به علما نیز فرمودند: «در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید، بلکه روحیه عالی مقاومت جامعه را هر چه بیشتر تقویت کنید و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران متشکلتر کنید.»[50]
در اهواز نیز جامعه روحانیت با انتشار اعلامیهای که در سطح شهر توزیع شد از مردم خواست از سه روز بعد از هفده شهریور یعنی از 20 شهریور به مدت سه روز عزای عمومی برپا کنند و با ماندن در منازل روحانیت نیز از پذیرش مردم معذرت خواست. متن اعلامیه جامعه روحانیت اهواز درباره اعلام عزای عمومی به مناسبت فاجعه ۱۷ شهریور تهران به شرح زیر است:
«اناالله و اناالیه راجعون
به مناسبت فجایع هولناک و مصایب مؤلمه که بر جامعهی اسلام و مذهب تشیع وارد شده و میشود و موجب کشته شدن عدهی بیشماری از مسلمانان غیور و شریف ایران که جان بر کف نهاده و به مخالفت با ظلم و ستم و دفاع از مبانی عالیه اسلام و حمایت از مراجع تقلید و علمای اعلام به پاخاسته بودند گردید و در این راه گروه بیشماری مقتول و جمعیت انبوهی به خاک و خون کشیده شدند.
جامعهی روحانیت اهواز به تبعیت از حوزههای علمیه و زعمای مذهب شیعه و به منظور جانبداری از نظام بر حق اسلام، در اهواز از روز دوشنبه۵۷٫۰۶٫۲۰ به مدت سه روز عزای عمومی اعلام داشته؛ بنابراین نمازهای جماعت، بازارها دکاکین تعطیل و در این مدت اینجانبان در منازل خود مانده و از هر کاری و اقدامی که خون و جان مسلمانان را به خطر میاندازد خودداری خواهند نمود. امید است خداوند متعال پیروزی و نصرت را نصیب جامعه اسلامی بفرماید.»[51]
بعد از اعلام حکومت نظامی در شهرهای مهم کشور مردم دزفول نیز همانند سایر شهرها وقتی از فاجعه هفده شهریور میدان ژاله تهران مطلع شدند در غروب همان روز برنامهریزی کرد و در هیجده شهریور تظاهراتی ترتیب دادند و با پخش اعلامیه جنایات رژیم پهلوی را افشا نمودند. سیل جمعیت از خیابان سیروس (طالقانی) به طرف حوزه علمیهای آیتالله نبوی حرکت کردند. وقتی که مردم وارد حوزه علمیه شدند حجتالاسلام فارغ در آنجا سخنرانی میکرد که ناگهان نیروهای شهربانی از سیل عظیم جمعیت به وحشت افتاده و با گاز اشکآور و باتوم به مردم حمله کردند و عدهای را مجروح نمودند. مردم نیز پراکنده شده و به صورت دسته جمعی و به صورت دستههای جدا از هم در کوچههای منتهی به خیابان با نیروهای مهاجم درگیر شدند. دراین روز عبدالرحیم دیانتی[52] در حالی که به طرف مزدوران سنگ پرتاب میکرد توسط ستوان علی راهداری تعقیب شد و در جلوی منزلشان با ضرب گلوله به شهادت رسید. شهادت این بزرگوار قلوب مردم را جریحهدار ساخته و فردای آن روز شهر تعطیل شد.[53] مأموران رژیم در تعقیب فعالان دزفول، تعدادی از آنان از جمله حاج رجب ظهریفر را به اتهام تحریک مردم به اغتشاش دستگیر کردند.[54] در یک گزارش خبر، تظاهرات امروز دزفول، شنبه 18 /6 /57 با چند اسم از اهالی این شهر همراه بود. در بخشی از این گزارش خبر آمده بود: «عدهای دست به تظاهرات زدند و با پلیس شروع به جنگ و گریز کردند که در این میان عبدالرحمان بساقزاده دیپلمه هنرستان فنی دزفول و سید کریم عظیمیفر و فردی به نام افشار مورد شناسایی قرار گرفت.»[55]
در گزارشی از ساواک در مورد تظاهرات مردم دزفول در 18 شهریور آمده بود: «از ساعت 1030 روز 18 /6 /57، عدهای حدود 1000 نفر از مردم شهرستان دزفول در مسجد آیتاله نبوی اجتماع و یکی از وعاظ قشری ضمن سخنرانی مذهبی مطالب تحریکآمیزی عنوان و مستمعین در خاتمه مجلس از مسجد خارج و عدهای شروع به تظاهرات و دادن شعارهای ضد ملی و به نفع خمینی نمودهاند که مأمورین انتظامی با استفاده از نارنجک گاز اشکآور و شلیک چند تیر هوائی اخلالگران را متفرق کردهاند. در این جریان چهار نفر از اخلالگران مورد اصابت گلوله واقع که یکی از آنها فوت و سه نفر دیگر تحت درمان قرار گرفتهاند. در ساعت 1215 شورای تأمین شهرستان دزفول در فرمانداری تشکیل و پس از بررسی اوضاع و حوادث احتمالی، اعضاء شورا درخواست داشتهاند که وضعیت زرد اعلام شود، ولی نماینده تیپ زرهی دزفول اعلام وضعیت زرد را ضروری ندانسته و آمادگی تیپ را جهت پشتیبانی از واحدهای انتظامی اعلام داشته است.»[56] بنابر همین گزارش: «شب هنگام مورخه 17 /6 /57، 50 نفر که در شهر آبادان مقررات منع عبور و مرور فرماندار نظامی را رعایت نکرده بودند، وسیله مأمورین فرمانداری نظامی دستگیر گردیدهاند. سایر شهرهای استان خوزستان از صبح روز 18 /6 /57، وضع عادی داشته و مغازههای بازار و خیابانها باز بوده است.»[57]
یکی دیگر از خبرهای امروز استان خوزستان دستگیری یک نفر در بندر امام خمینی (بندر شاهپور) بود. ساواک در این مورد نوشت : 18 /6 /57 (2537 شاهنشاهی) تعداد 500 برگ اعلامیه مربوط به خمینی در دفتر شرکت کامپساکس در بندر شاهپور ـ استان خوزستان به دست آمده است. در تحقیقات معموله، دارنده این اعلامیهها که موزع آن نیز بوده، شناسایی و دستگیر گردیده است.»[58] در همین روز کارگران شرکت کشت و صنعت بینالمللی هاوائی واقع در شوش به عنوان اعتراض به عدم رسیدگی به درخواستهایشان دست از کار کشیدند: «از صبح روز 18 /6 /57 (2537 شاهنشاهی)، حدود 400 نفر کارگران کشت و صنعت مذکور از انجام کار خودداری و تقاضاهائی را از قبیل افزایش مزد، پرداخت حق مسکن، دادن وسائل ایمنی و لباس کار، ایجاد فروشگاه و تعاونی، پرداخت سود ویژه، بهبود وضع بیمه، مطرح نمودهاند...»[59] در شهر بهبهان نیز بعد از ظهر امروز گروهی از مردم قصد تظاهرات علیه رژیم را داشتند که یکی از روحانیان شهر آنان را از این اقدام منع کرد.[60]
در همین روز در آبادان در اعتراض به وضعیت موجود، ضمن عدم برگزاری نماز جماعت، مغازههای شهر نیز تعطیل بودند. ساواک در گزارشی در این مورد نوشت: «روز 18 /6 /57 در هیچ یک از مساجد آبادان نماز جماعت برگزار نگردیده و در حال حاضر کلیه مغازههای شهر بسته شدهاند همین روز(18 /6 /57) ازطرف کلانتری بخش 6 آبادان به شیخ کاظم هجری پیشنماز مسجد عربها تذکر داده شده که نسبت به برگزاری نماز جماعت اقدام نماید لکن یادشده اظهار نموده که من ایرانی نیستم و از خودم عملی انجام نمیدهم بلکه به وی دستور داده شده نماز در مسجد نخواند.» بنابر همین گزارش «پیشنمازان دیگری که از برگزاری نماز خودداری نمودهاند عبارتند از 1ـ شیخ عبدالستار اسلامی 2ـ سیدعلی نجفی پیشنماز مسجد صاحب الزمان» همین گزارش در مورد سایر روحانیون سرشناس آبادان نوشت: «ضمناً در حال حاضر آیت اله قائمی، غلامحسین جمی، سید محمدکاظم دهدشتی و شیخ سنابادی، شیخ[سید] حسین مکی، دکتر شیخ احمد علی کریمی در مسافرت هستند و قرار است شیخ غلامحسین جمی که از روحانیون بسیار افراطی منطقه میباشد برای رهبری روحانیون و صدور دستورات جدید در هفته آینده به آبادان بیاید و در حال حاضر در دماوند به سر میبرد.»[61]
در روز 19 شهریور نیز مراسم تشییع جنازه شهید رحیم دیانتی در مسیر بهشتعلی (قبرستان دزفول) صورت گرفت که مردم هنگام بازگشت ضمن تظاهرات تعدادی از بانکها و فروشگاههای بزرگ و مطب دکتر عباسی پزشک ساواک را به آتش کشیدند مأموران شروع به شلیک هوای کرده و مردم نیز وقتی با مأمورین نتظامی روبهرو شدند، شعار «برادر ارتشی چرا مسلمانکشی» و شعار «ارتش برادر ماست خمینی رهبر ماست» را سر دادند.[62]
ساواک در گزارشی اوضاع شهرهای خوزستان در روز 19 شهریور را به شرح زیر گزارش کرد:
«خوزستان: الف ـ روز 19 /6 /57، چند نفر از روحانیون قشری شهر خرمشهر ضمن تشکیل جلسهای تصمیم گرفتهاند که مردم روز 20 /6 /57 بدون انجام تظاهرات، بازار و مغازههای شهر خرمشهر را تعطیل و در خانههای خود بمانند و نماز جماعت نیز برگزار نگردد.
ب ـ در شهرستان اهواز اعلامیهای توزیع شده است که در آن از مردم دعوت به عمل آمده که روز 20 /6 /57، بازار و مغازههای خیابانهای این شهر تعطیل باشد. در این اعلامیه اخطار شده که هرکس مغازه خود را باز نماید، به آتش کشیده خواهد شد. ضمناً در این شهر شایعاتی وجود دارد که از روز 20 /6 /57 به مدت یک هفته عزای عمومی اعلام شده و کلیه مغازهها بسته خواهد بود.
پ ـ از صبح روز 19 /6 /57 بازار و مغازههای خیابانهای شهر بهبهان تعطیل بوده است و روحانیون این شهر تصمیم گرفتهاند دو روز تعطیل عمومی اعلام و از مردم بخواهند که از هرگونه اقدامات اخلالگرانه پرهیز نمایند.
در سایر شهرستانهای استان خوزستان وضع حالت عادی داشته است.»[63] در یکی از گزارشهای استانداری خوزستان خبری از دستگیری تعدادی از شهروندان رامهرمزی آمده که «شهربانی رامهرمز چهار نفر به اسامی محمدعلی بهمنی فرزند کیامرث، هوشنگ حاتمیزاده فرزند یوسف، محمد روحانی، فرزند کل صالح و عباس شیخی فرزند محمد به اتهام شکستن تابلوهای فرمانداری و شیروخورشید سرخ محل و نوشتن شعار برروی دیوارها وسیله شهربانی رامهرمز دستگیر و همراه با پرونده متشکله به دادگاه بخش مستقل رامهرمز احاله گردیدند.»[64]
در گزارشی که ضد اطلاعات ژاندارمری به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور مخابره کرد آمده بود: «در ساعت 1300 روز جاری [20 /6 /57] در اثر تیراندازی مأمورین در شهرستان دزفول یک نفر دانشجوی دانشکده پزشکی اهواز به نام محمود پناهی اهل دزفول مجروح و در بیمارستان افشار دزفول بستری گردیده است.»[65]
در آبادان بنابر گزارش ساواک مورخه 26 شهریور «آیتالله شیخ عبدالرسول قائمی دیزیچه امام جماعت مسجد نو و شیخ غلامحسین جمی پیشنماز مسجد جمی، سید محمد کاظم دهدشتی، پیشنماز مسجد بهبهانیها و شیخ [سید] حسین مکّی که مدتی در مسافرت بودند به آبادان مراجعت و اهالی و روحانیون برای ملاقات آنان به خصوص ملاقات قائمی هر روز به مدرسه علمیّه وی میروند.»[66]
به گزارش ساواک مورخه « 28 / 6 / 57 سید حسین مکّی که یکی از روحانیون مخالف میباشد در مدرسه علمیّه قائمی تعدادی اعلامیه به امضای خمینی که در آن به حکومت اهانت و دستگاه حکومت را مسئول کشتارهای اخیر دانسته و مطالب اهانتآمیز دیگر بین چند نفر از روحانیون که در مدرسه علمیّه حضور داشتهاند پخش نموده است.»[67]
جمعبندی
شهریورماه 1357 در خوزستان با شهادت دانشآموز یدالله گرایمی در بهبهان آغاز شد. چند روز بعد در دزفول نیز تظاهرات رنگ خون به خود گرفت و اکبر شکوهنیا با شلیک دو گلوله به شهادت رسید. از مهمترین حوادث این ماه برگزاری نماز عید فطر بود که با سالهای گذشته تفاوت اساسی پیدا کرد. تفاوتی که به دنیا نشان داد، شاه ایران مقبول مردم کشورش نیست و حامیان او باید فکری اساسی کنند. مردم در خوزستان با برپایی باشکوه نماز عید فطر و برگزاری راهپیماییهای متعدد در این روز (13 شهریور) ضمن انزجار از رژیم پهلوی، همراهی خود را با رهبری نهضت اعلام داشتند. همین حضور پرشکوه مردم خوزستان در صحنه مبارزات باعث شد که در برخی از شهرهای این استان حکومت نظامی اعلام شود. چند روز بعد از برگزاری نماز عید فطر بزرگترین جنایت رژیم شاه یعنی فاجعه 17 شهریور به وقوع پیوست. متعاقب این اقدام، اقشار مختلف مردمی در خوزستان ضمن محکوم کردن این جنایت، دست به تظاهرات گسترده زدند. به طوری که روز بعد از فاجعه 17 شهریور، در دزفول عبدالرحیم دیانتی با ضرب گلوله دژخیمان رژیم به شهادت رسید. در همین زمان اخباری از اعتصاب کارگران در خوزستان مخابره شد به عنوان نمونه از صبح روز 18 شهریور کارگران شرکت کشت و صنعت بینالمللی هاوائی واقع در شوش به عنوان اعتراض به عدم رسیدگی به درخواستهایشان دست از کار کشیدند. در ادامه این ماه نیز مردم ضمن انجام راهپیماییهای متعدد همبستگی خود را با نهضت اسلامی بیش از پیش به نمایش گذاشتند.
ادامه دارد....
[1] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان گیلان، تهران، 1390، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 2، ص 287. توضیحات سند.
[2] . پایگاه اطلاعرسانی انقلاب اسلامی، https:/ /22bahman.ir/show.php?page=post&id=23278. به نقل از فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، ج 2، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، ص 1164.
[3] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1381، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 10، ص 33. توضیحات سند.
[4] . همان، ص 71-76.
[5] . همان، ص 76 – 79.
[6] . همان.
[7] . همان.
[8] . همان، ص 150، توضیحات سند.
[9] . همان، ص 158، توضیحات سند.
[10] . گزارش ساواک به شرح زیر است: «اسامی مجروحین و فوت شدگان شرکت کننده در تظاهرات وقایع اخیر آبادان که تا این تاریخ مشخص گردیده به شرح زیر اعلام میگردد. ... 1ـ غلامعلی کریمی سرباز لشکر 99 زرهی درحال انجام وظیفه مصدوم گردیده است 2ـ جهانگیر طهماسبی سرباز لشکر 99 زرهی درحال انجام وظیفه مصدوم گردیده است 3ـ محمدرضا صفوی دانشآموز در حال تظاهرات در اثر ضربه مصدوم گردیده است 4ـ هادی رضائی بر اثر اصابت گلوله از ناحیه ران 5ـ علی اسکندری بر اثر اصابت گلوله از ناحیه ران 6ـ احمد واعظی زاده بر اثر اصابت گلوله از ناحیه پای چپ قسمت پائین 7ـ جلال عزیزیان در تظاهرات ضربه خورده 8ـ عزیز مزروعه در تظاهرات ضربه خورده 9ـ محمد حسینزاده سرباز ژاندارمری در حین انجام وظیفه با اتومبیل تصادف نموده 10ـ فتحاللّه خانی سرباز وظیفه با اسلحه خودش از ناحیه شانه چپ مجروح شده است 11ـ کاظم سلیمانی درجهدار شهربانی در تظاهرات تیرخوردگی از ناحیه مچ دست 12ـ سیدحسین میرحسینی درجهدار شهربانی در حین انجام [وظیفه] تیرخوردگی از ناحیه لاله گوش چپ 13ـ امیر قنبریان درجهدار شهربانی در اثر پرتاب سنگ مصدوم شده است 14ـ عبدالرضا زارع درجهدار شهربانی از ناحیه لب مصدوم شده است 15ـ عبدالواحدترفی درجهدار شهربانی شکه شده است 16ـ مینا کوهزاده بیات ده ساله از ناحیه گونه تیر خورده است 17ـ عزیزاله جعفری تیرخوردگی از ناحیه پا 18ـ حسن باباعلی تیرخوردگی از ناحیه ران چپ 19ـ پاسبان قنبرزاده در حین انجام وظیفه در اثر کمانه تیر مصدوم شده است 20ـ پاسبان حسنزاده در حین انجام وظیفه در اثر ترکش تیر کمانه شده مصدوم گردیده است 21ـ گوهر قادری تیرخوردگی از ناحیه پستان 22ـ علی صداقت در اثر تیرخوردگی دست راست وی قطع گردیده است 23ـ مجید فرحنژاد ده ساله تیرخوردگی دست راست 24ـ امیر قربانیان تیرخوردگی مچ دست راست 25ـ سیدرضا خرم تیرخوردگی ران راست 26ـ غلام بذرافکن تیرخوردگی مچ پای راست 27ـ کورش عبداللهی تیرخوردگی شانه راست 28ـ احمد بنیظریفیان تیرخوردگی ساق پای چپ 29ـ امیر ندارد تیرخوردگی قادر به صحبت نیست 30ـ غلامحسین روح زا ـ تیرخوردگی مچ پای راست 31ـ مسعود عوض پور تیرخوردگی ساق پای راست 32ـ سیدجواد حسینی تیرخوردگی ساعد چپ 33ـ رسول موجی تیرخوردگی قوزک پای چپ 34ـ خیراله هاشمی تیرخوردگی شکم 35ـ سیدطالب موسوی تیرخوردگی دست چپ 36ـ عبدالنبی شریف فاد تیرخوردگی و قطع دست راست 37ـ عبدالمجید شفیعی : تیرخوردگی 38ـ محسن شاهبندری تیرخوردگی دست راست 39ـ آقا بیگم شکرالهی تیرخوردگی پای راست 40ـ پاسبان ناهید بوسیله ضربه مصدوم شده است 41ـ پاسبان جلالی بوسیله ضربه مصدوم شده است ب: فوت شدگان در تظاهرات چهار نفر فوت شدهاند که هویت دو نفر ایشان تاکنون روشن نشده یک نفر به نام هانی سامری فرزند جمعه و نفر دیگر به نام حسن روزبهانی که بستگان وی به بیمارستان مراجعه و عنوان کردهاند که ضربه وارده به وی در اثر تصادف بوده است که بلافاصله جسد تحویل بستگانش شده است.» همان، ص 158-161.
[11] . اسدی، محمدعلی، انقلاب اسلامی در شوشتر و گتوند، تهران، 1393، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 132 – 133.
[12] . همان، ص 134.
[13] . همان، ص 136.
[14] . همان.
[15] . همان.
[16]. گوشهای از جنایات رژیم پهلوی به روایت اسناد ساواک، جلد 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، در دست چاپ.
[17] . همان.
[18] . همان. همچنین بنگرید به مقاله؛ «گذری بر انقلاب اسلامی در استان خوزستان به روایت اسناد ساواک - بخش پنجم»، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[19] . اسناد پایانی.
[20] . به گزارش ساواک: «در جریان درگیری پلیس با اخلالگران، چند نفر به شرح زیر مصدوم و یکی از مصدومین بعداً فوت نموده است.
الف ـ اخلالگران با ریختن بنزین به لباس یک مأمور شهربانی و پرتاب یک روزنامه مشتعل، او را آتش زده و در نتیجه مأمور مزبور دچار سوختگی گردیده و در بیمارستان شیروخورشید سرخ تحت مداوا میباشد و به قرار اطلاع حالش رضایتبخش است.
ب ـ شخص مجهولالهویهای در اثر اصابت گلوله به سرش مصدوم و به بیمارستان شیروخورشید سرخ منتقل شده لیکن به علت عدم تاثیر معالجات در روز 11 /6 /57 فوت نموده است.
پ ـ یک نفر زن در اثر اصابت گلوله از ناحیه پا مصدوم و به بیمارستان شرکت ملی نفت ایران اعزام و حالش رضایتبخش است.
ت ـ شخصی به نام منوچهر فدائی، 35 ساله در اثر اصابت گلوله از ناحیه ران مصدوم و در بیمارستان شیروخورشید سرخ تحت عمل جراحی قرار گرفته و حالش رضایتبخش میباشد.»[20] در همین روز مراسمی در مسجد پیروزآباد برگزار شد و سخنران مجلس با اشاره به وجود فساد در کشور، خواهان برپایی حکومت اسلامی شد و اظهار داشت: «این مملکت، مملکت نیست. عدهای خیلی ثروتمند و عدهای دیگر فقیر هستند. در طبقات بالا هر شب مشروبخواری و قمار است. باید حکومت اسلامی در این مملکت بوجود آید. سینماها، قمارخانهها و رستورانها باید بسته شوند.» همان، توضیحات سند.
[21] . اسناد پایانی.
[22] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 10، ص 346. توضیحات سند.
[23] . جعفر شریفامامی از جمله آخرین نخستوزیران دوره پهلوی دوم بود. او بعد از پایان دوران یکساله نخستوزیری جمشید آموزگار (۱۶ مرداد ۱۳۵۶ تا ۵ شهریور ۱۳۵۷) و قبل از شروع دوران دو ماهه نخستوزیری ازهاری (۱۵ آبان ۱۳۵۷ تا 15 دی ۱۳۵۷) به مدت 70 روز این سمت را بر عهده داشت (5 شهریور ۱۳۵۷ تا ۱۴ آبان ۱۳۵۷) وی قبلاً نیز یک بار سابقه نخستوزیری داشت (5 شهریور ۱۳۳۹ تا ۱۴ اردیبهشت ۱۳۴۰)
[24]. روزنامه اطلاعات، 14 /6 /57، ش 15703، ص 4.
[25]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1381، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 424- 425
[26] . بنگرید به مقاله: «واقعه خونین 17 شهریور 1357 تهران»، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[27] . علم، محمدرضا، انقلاب اسلامی در اهواز، تهران، 1386، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، ص 176-177.
[28] . علم، پیشین، ص 175.
[29] . همان، ص 176.
[30] . انقلاب اسلامی در دزفول، ص 157.
[31] . همان.
[32] . همان.
[33] . بنابر سندی که تاریخ 1 شهریور 1357 را دارد، ساواک در گزارشی نوشت: «به قرار اطلاع خمینی دارای بیماریهای مزمن از قبیل کمر درد و ناراحتی قلبی است که به علت کهولت سن گهگاه شدت مییابد و او را بستری مینمایند و با توجه به اینکه این بیماریها هر آن ممکن است وی را از پای درآورد اصلح است بیماریهای او به طور مداوم بین مردم ایران شایع شود تا چنانچه فوت نمود عناصر افراطی و فرصتطلب نتوانند از مرگ او مانند مرگ پسرش بهرهبرداری تبلیغاتی نمایند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1381، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 10، ص 32. ظاهر سند نشان میدهد که دستگاه امنیتی با اشاعه این خبر درصدد پیشگیری حوادثی بود که امکان داشت با رحلت امام خمینی در ابعادی وسیعتر در ایران رخ دهد، اما این احتمال را هم میتوان داد که دستگاه مرموز و جنایت پیشه ساواک چه بسا تصمیم به نابودی رهبر انقلاب داشت و بدین وسیله در حال پیشگیری از تبعات بعدی آن بود، چرا که در آن زمان خبری از بیماری امام خمینی در بین مردم نبود. بنابر این میتوان گفت متعاقب این شایعات بود که مردم برای سلامتی امام خمینی دعا میکردند.
[34] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 10، ص 454. توضیحات سند.
[35]. صحیفه امام، ج 3، ص 454 ـ 457
[36] . همان، ص 483.
[37] . اسناد پایانی.
[38] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 10، ص 482.
[39] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1382، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 11، ص 13 – 20.
[40] . جمله «آمدن خمینی به ایران دردی را دوا نمیکند» به قرینه دیگر جملات این سخنران درست نمییابد و به احتمال زیاد مربوط به ضبط و انعکاس ناقص توسط گزارشگر ساواک است.
[41] . اسناد پایانی.
[42] . جعفر شریفامامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1385، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 606. توضیحات سند.
[43] . آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمسآوری، محسن مدیر شانهچی، تهران: نشر مرکز، 1377، ص 476.
[44] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 11، ص 42. توضیحات سند.
[45] . الموتی، مصطفی، ایران در عصر پهلوی، ج 13، لندن: چاپ یکا، شهریور 1371، صفحه 198.
[46] . بنگرید به مقاله؛ «برقراری حکومت نظامی در روز هفدهم شهریورماه 1357؛ پیشزمینهها و آثار»، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[47] . سرلشکر شمس تبریزی فرماندار نظامی اهواز بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در خرداد 1358 در دادگاه انقلاب محاکمه شده و به اعدام محکوم گردید.
[48] . علم، پیشین، ص 181.
[49] . بنگرید به: واقعه خونین 17 شهریور 1357 تهران، پیشین.
[50] . صحیفه امام، ج 3، ص 459ـ 461.
[51] . علم، پیشین، ص 186.
[52] . عبدالرحیم دیانتی 15 فروردین 1335 در دزفول به دنیا آمد. پدرش ابراهیم کفاش بود و مادرش خورشید نام داشت. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. 18 شهریور 1357، در زادگاهش هنگام شرکت در تظاهرات علیه حکومت پهلوی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در بهشت علی در دزفول واقع است. دو برادرش حبیب و عبدالحمید نیز از شهدای دفاع مقدس هستند. پایگاه اطلاعرسانی انقلاب اسلامی، https:/ /22bahman.ir/show.php?page=post&id=24094 به نقل از فرهنگ اعلام شهدا: استان خوزستان، ج 1، تنظیم: مرکز مطالعات و پژوهشهای بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران، نشر شاهد، 1395، ص 572.
[53] . درکتانیان، غلامرضا، انقلاب اسلامی در دزفول، تهران، 1388، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 158.
[54] . همان، ص 159.
[55] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 11، ص 94. توضیحات سند.
[56] . همان، ص 94- 98.
[57] . همان، ص 94- 98.
[58] . اهمان، ص 98. توضیحات سند.
[59] . همان، ص 120. اسناد پایانی مقاله.
[60] اسناد پایانی.
[61] . اسناد پایانی.
[62] . درکتانیان، پیشین، ص 160.
[63] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 11، ص 127-131.
[64] . همان. توضیحات سند.
[65] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ج 11، ص 191. توضیحات سند.
[66] . یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام غلامحسین جمی، 1392، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 208.
[67] . اسناد پایانی.

گزارش ساواک در مورد وضعیت مصدومین و تیرخوردگان تظاهرات 2 شهریور در آبادان. ص 1.

گزارش ساواک در مورد وضعیت مصدومین و تیرخوردگان تظاهرات 2 شهریور در آبادان. ص 2.

حوادث و وقایع شهر آبادان و سایر شهرهای استان خوزستان در 3 شهریور 57. ص 1.

حوادث و وقایع شهر آبادان و سایر شهرهای استان خوزستان در 3 شهریور 57. ص 2.

گزارش شهربانی شوشتر به دادگاه این شهر در خصوص حریق مغازه محمد حجتی.

اجتماع و تظاهرات در گورستان آبادان.

گزارش ساواک از مراسم سوم شهید شکوهنیا. ص1.

گزارش ساواک از مراسم سوم شهید شکوهنیا. ص2.

دلنوشتهای از شهید اکبر شکوهنیا.

گزارش ساواک از تظاهرات در شوشتر پس از شهادت اکبر شکوهنیا.

اجتماع و خودداری از انجام کار توسط عدهای از کارگران کارخانه کاغذ پارس واقع در هفتتپه دزفول استان خوزستان به عنوان اعتراض به کمی مزد.

اعتراض کارگران تعمیرات مرکزی پالایشگاه آبادان.

گزارش ساواک از انجام تظاهرات مردم استان خوزستان در 16 شهریور 57. ص1.

گزارش ساواک از انجام تظاهرات مردم استان خوزستان16 شهریور 57. ص2.

اعلامیه دولت برقراری حکومت نظامی در تهران و 11 شهرستان مذکور.

دست از کار کشیدن کارگران شرکت کشت و صنعت بینالمللی هاوائی واقع در شوش.

قصد تظاهرات در شهر بهبهان ـ استان خوزستان.

عدم برگزاری نماز جماعت در آبادان.

پخش اعلامیه توسط سید حسین مکّی در آبادان.

سوءقصد به جان امام جمعه آبادان.

شهید اکبر شکوهنیا

شهید عبدالرحیم دیانتی

سنگ مزار شهید عبدالرحیم دیانتی

شهید یدالله گرایمی

سنگ مزار شهید یدالله گرایمی
تعداد مشاهده: 808










