گذری بر انقلاب اسلامی در استان خوزستان به روایت اسناد ساواک - بخش هشتم
تاریخ انتشار: 25 شهريور 1404
تقسیمات سیاسی استان خوزستان.گسترش تظاهرات و اعتصابات در استان خوزستان در آبان 1357
حوادث آبان 1357 سرشار از حماسهها و دلاوریهای بزرگ بود. ماه آبان با همهی سختیها و مشکلاتش، برای ملتی که میدید هر روز رژیم عقبنشینی میکند، شیرین و دلچسب بود و آنان را در این راه استوار و پایدارتر میکرد. تلاش برای آشتی دولت و ملت، ناکارآمد و بینتیجه ماند و نیز رژیم برای رضایت نیروهای ملی ـ مذهبی نیز موفقیتی به دست نیاورد. از اینرو تداوم خشونت میتوانست مُسکنی لحظهای برای موج روزافزون اعتصابات و تظاهرات خیابانی باشد. با این حال تظاهرات و اعتصابات روز به روز در حال گسترش بود.[1] همچنین در همین روز کارکنان تربیت بدنی خوزستان در اهواز نیز دست به اعتصاب زدند.[2]
در کنار اعتصابات فراگیر، تظاهرات و راهپیمایی گسترده اقشار مختلف مردمی، کار را برای رژیم سختتر کرد. در اهواز در اول آبان 1357 بیش از دو هزار نفر از دانشجویان دانشگاه جندیشاپور در شهر دست به تظاهرات زدند.[3] در بستان نیز دانشآموزان دست به راهپیمایی زدند. مأموران ژاندارمری برای جلوگیری از این راهپیمایی دخالت کردند که یکی از دانشآموزان به وسیله قنداق تفنگ از ناحیه کمر مصدوم شد.[4] در سوسنگرد نیز تظاهرات مشابهی برپا شد که در حوالی باشگاه افسران با دخالت مأموران متفرق شدند. در این تظاهرات چهار تن از دانشآموزان دستگیر که کمی بعد آزاد شدند.[5] در شوشتر نیز حدود 2000 نفر از مردم که گروه زیادی از اهالی دزفول نیز میان آنان بود، در مسجد جامع شهرستان اجتماع کرده سپس با دادن شعارهایی در حمایت از امام خمینی دست به تظاهرات زدند.[6] در شوش نیز تظاهراتی از صبح همین روز (1 /8 /57) آغاز شد و ساعت 13 پایان یافت. «در جریان این تظاهرات که حدود 3 هزار تن شرکتکننده داشت، هیچگونه برخوردی بین مأموران و تظاهرکنندگان که شعار میدادند رخ نداد.»[7]
صبح روز 2 /8 /57[8] سید محمود موسوی یکی از مجروحین حادثه روز 24 /7 /57 شهر دزفول به شهادت رسید. به گزارش ساواک «متعاقب فوت نامبرده، حدود 4000 نفر در برابر بیمارستان افشار شهر دزفول اجتماع و جنازه متوفی را به گورستان معصومآباد این شهر حمل[کردند] و در این محل تعداد جمعیت به حدود 30 هزار نفر رسیده است. پس از خاتمه مراسم تدفین، در ساعت 1300 روز مذکور جمعیت مورد بحث از گورستان به شهر مراجعت و ضمن راهپیمایی در خیابانها به دادن شعارهای ضد میهنی اقدام کردهاند. در جریان تظاهرات مذکور، عدهای زن چادری تعدادی اعلامیه مربوط به روحالله خمینی و عکس نامبرده را توزیع» کردند.[9] در همین روز مردم اندیمشک برای گرامیداشت هفتمین روز شهادت علیاصغر فلاح در مسجد امام حسین(ع) اجتماع کردند و پس از شنیدن سخنان یک روحانی با توصیه به حفظ نظم و آرامش، راهپیمایی کردند. راهپیمایان خواستهای خود را چنین مطرح کردند: آزادی کلیه زندانیان سیاسی، لغو حکومت نظامی از 12 شهر ایران، آزادی آیتالله طالقانی و منتظری.[10] همچنین به گزارش رئیس ساواک آبادان «در ساعت 9 روز جاری (2 /8 /57) دانشآموزان بخش بزگان سوسنگرد دست به تظاهرات زده که بدون دخالت مأمورین انتظامی متفرق» شدند.[11] تظاهراتی هم امروز (2 /8 /57) در شهر شوش رخ داد که ساعت یک بعدازظهر پایان گرفت. «در جریان این تظاهرات که حدود سه هزار تن شرکتکننده داشت، هیچگونه برخوردی بین مأموران و تظاهرکنندگان که شعار میدادند رخ نداد.[12] در همین روز جامعه روحانیت آبادان در تلگرافی به رئیسجمهور فرانسه از وی خواست که «حداکثر مراقبت و تکریم» را نسبت به امام خمینی روا دارد.[13]
در روز سوم آبان، اعتصاب غذای چند هزار نفری از کارکنان شرکت کشت و صنعت کارون در خوزستان شروع شد. اعتصاب کاری اینان از یک ماه قبل شروع شده بود.[14]در همین روز حدود 300 نفر از اهالی بخش رامشیر متشکل از فرهنگیان، کسبه و عشایر اطراف اقدام به راهپیمایی و تظاهرات نمودند.[15] همچنین روز 3 /8 /57 کلیه مدارس شهر اهواز تعطیل بود.[16]
4 آبان 1357 مردم آبادان با اجتماع بر سر مزار شهدای سینما رکس علیه حکومت شاه شعار دادند و پس از تظاهراتی متفرق شدند.[17] در هویزه 700 نفر از دانشآموزان و فرهنگیان راهپیمایی کردند. آنان در مقابل مسجد جامع ایستادند و علیه حکومت شعار دادند.[18] در ماهشهر نیز سه هزار نفر پس از اجتماع در مسجد جامع اقدام به تظاهرات کردند. در سوسنگرد و بستان هم تظاهراتی روی داد. در سوسنگرد تظاهرات با درگیری همراه شد و تعدادی از شیشههای بانکها و اماکن دولتی شکست.[19]
ساعت 15 روز چهارم آبان، شهر دزفول شاهد تظاهرات دوهزار نفری مردم بود. در این تظاهرات مردم با حمل پرچمهای سیاه در حمایت از امام خمینی شعار میدادند.[20] در همین روز اطراف مجسمه شاه و رضاشاه را در دزفول سیم خاردار کشیدند تا مردم نتوانند برای آسیب رساندن به آنها اقدامی کنند.[21] در اندیمشک نیز بیش از پنج هزار نفر از طبقات مختلف مردم دست به راهپیمایی گسترده زدند که از ساعت 9 صبح تا 3 بعدازظهر طول کشید.[22]
روز پنجم آبان اجتماعی با حضور سههزار نفر در مسجد جامع خرمشهر برگزار شد. به گزارش ساواک «در این مجلس واعظی به نام «جهانبین» در بالای منبر سخنرانی تحریکآمیزی نموده و از روحالله خمینی تجلیل و ضمن مورد نکوهش قرار دادن اهالی خرمشهر اظهار داشته: چرا مانند سایر شهرستانها قیام نکردهاید؟ بیایید مسلح شوید و دست از مبارزه نکشید. مشارالیه در دنباله سخنرانی خود از مأمورین انتظامی خواسته که تفنگها را به زمین گذاشته و به صف مردم بپیوندند. شخص مورد بحث سپس گفته: برای سرنگونی رژیم تا آخرین قطره خون ایستادگی نمایید...»[23] در گزارش کوتاه دیگری آمده بود که نام این واعظ شیخ عبدالرسول صداقت است.[24] در دزفول نیز مردم با استفاده از وسایل آهنی و تنه درختان و ایجاد آتشسوزی اقدام به راهبندان کردند. خبرگزاری پارس در بولتن روزانه خود نوشت که در تظاهرات دزفول عدهای مجروح شدند که یکی از آنان به نام فریدون فرهادی در اثر جراحات وارده به شهادت رسید.[25] از جمله اماکنی که در شهر دزفول آتش گرفت، ساختمان دادگستری بود.[26] خبرگزاری فرانسه در 27 اکتبر 1978 (1/ 5 آبان 57) به تظاهرات مردم دزفول با حضور دهها هزار نفر اشاره کرده بود.[27] در همین روز قریب به پنج هزار نفر در شوشتر دست به تظاهراتی گسترده زدند. به گزارش ساواک «این عده که پیشاپیش خود عکس آیتالله خمینی را حمل مینمودند و با خود شعارهایی زننده حمل مینمودند، در خیابانهای اصلی به راه افتادند. جمعی از دختران و زنان چادر به سر در بین این جمعیت بودند. سرپرستی این راهپیمایی را آقای ماهپار معلم فرهنگی به عهده داشت و مأمورین شهربانی و سربازان در دو ماشین نفربر و یک ماشین پیکان شهربانی جمعیت را همراهی مینمودند.»[28]
6 آبان نیز خوزستان ناآرام بود. به گزارش ساواک «از ساعت 0930 روز 6 /8 /1357 حدود 6000 نفر از دانشجویان و دانشآموزان در دانشگاه جندیشاهپور اهواز اجتماع و ضمن تظاهرات و دادن شعار له خمینی مبادرت به راهپیمایی نمودند. ضمناً اعلامیهای از طرف هیئت علمی دانشگاه تحت عنوان نخستین گردهمایی هفته همبستگی دانشجویان و استادان و بزرگداشت فداکاریهای زندانیان سیاسی در دانشگاه مزبور توزیع شده و به موجب آن از استادان و دانشجویان دعوت شده است که ساعت 1600 روز جاری در دانشکده علوم اجتماع نمایند.» همین گزارش افزود: «اعتصاب کارکنان ادارات کار، دارایی، تربیت بدنی، سازمان تعاون روستاها، کادر اداری دانشگاه جندی شاهپور، بیمارستانهای شماره 1 و 2 جندی شاهپور قسمتی از صنایع فولاد، اداره کل حفاظت محیط زیست، شرکت ملی نفت، خاص خدمات نفت و کارخانجات لولهسازی شرکت نفت کماکان ادامه دارد.»[29] در همین روز شهر مسجدسلیمان نیز شاهد یک راهپیمایی بیسابقه بود. این مراسم ساعت هشت صبح آغاز شد و با گرد آمدن در حیاط اداره آموزش و پرورش شروع شد. ساعت 30 /9 شیخ عبدالعظیم نصرآبادی معروف به محصلی برای حاضران سخن راند و سپس راهپیمایی آغاز شد. به گزارش ساواک «از ساعت 900 روز جاری حدود 10000 نفر از فرهنگیان و دانشآموزان و افراد متفرقه در مسجد سلیمان شروع به راهپیمایی نموده و با دادن شعارهایی مبنی بر طرفداری از خمینی و علیه 66 [شاه] در خیابان شاه به راه افتادند.»[30] بنابر همین گزارش در دشت میشان «از ساعت 09:30 روز جاری کلیه دانشآموزان و آموزگاران و افراد متفرقه دست به تظاهرات خیابانی» زدند.[31] در روز 6 آبان مراکز آموزشی در شهرهای آبادان، اهواز، خرمشهر، مسجد سلیمان، دزفول، اندیمشک، بهبهان، آغاجاری، ماهشهر، دشت میشان تعطیل بود.[32] مدارس شهر ایذه نیز در این روز تعطیل بوده و دانشآموزان ضمن انجام تظاهرات خیابانی، چند جام شیشه مدارس و یک دستگاه اتومبیل آمبولانس را شکسته و توسط مأموران پلیس متفرق شدند.[33] روز ششم آبان عدهای از فرهنگیان در مقابل اداره آموزش و پرورش دزفول اجتماع کردند. در این اجتماع اعلامیههایی از طرف فرهنگیان توزیع شد که در آنها از قضات شرافتمند دزفول که برای عوامل کشتار روزهای اخیر دزفول پرونده تشکیل داده بودند، قدردانی شده بود.[34] در شادگان نیز دانشآموزان، فرهنگیان و سایر طبقات مردمی که جمعیت آنان 2 هزار نفر بود دست به تظاهرات زدند. به گزاش ساواک تظاهرکنندگان «ضمن تجلیل از خمینی و حمل عکسهای او علیه 66 شعارهایی میدادند.»[35]
روز هفتم آبان مراسمی با حضور 8500 نفر از اقشار مختلف مردمی در مسجد جامع خرمشهر برگزار شد. به گزارش ساواک «در مجلس مذکور واعظی بنام «جهانبین» به منبر رفته و ضمن صحبت درباره استقرار حکومت به اصطلاح اسلامی تحت رهبری روحالله خمینی، بهشدت به خاندان جلیل سلطنت اهانت نموده و از حاضرین خواسته است که به جای تمثالهای اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر، عکسهایی از روحالله خمینی نصب نمایند. نامبرده سپس خطاب به جمعیت گفته: «آیا شما با رژیم موافق هستید؟» جمعیت مورد بحث با صدای بلند پاسخ دادهاند: «خیر». واعظ مزبور آنگاه مطالبی راجع به انحلال ساواک عنوان و اظهار داشته: «حکومت با قوانین بیاساس خود، ساواک را پایهگذاری کرد و حالیه باید منحل شود.» ناطق همچنین از حاضرین خواست که شعار «مرگ بر [شاه]...، زنده باد خمینی» بدهند که جمعیت این شعار را تکرار کرده است.»[36] علاوه بر این در همین روز فرهنگیان حاضر در دبیرستان ایراندخت به خیابانها آمده و شروع به تظاهرات کردند. به گزارش ساواک شعارهای آنان به شرح زیر بود: «سرنگون باد رژیم پهلوی ـ ما 66 [شاه] را نمیخواهیم ـ درود بر امام خمینی ـ آزادی کلیه زندانیان سیاسی ـ احترام به حقوق معلم.»[37]
صبح روز 7 آبان، اهواز شاهد تظاهرات گسترده دانشآموزی بود.[38] در نقاط مختلف شهر آبادان نیز تظاهرات پراکندهای به وسیله دانشآموزان صورت گرفت. روزنامهها نوشتند هزاران دانشآموز بهبهانی در دبیرستان پهلوی نماز جماعت خواندند.[39] همچنین «گروه کثیری از استادان و دانشجویان دانشگاه جندیشاپور در شهر دانشگاهی اهواز اجتماع کردند و پس از یک راهپیمایی طولانی در محوطه دانشگاه متحصن شدند. به نوشته روزنامه کیهان این عده که حدود 2000 نفر بودند، در محل سالن تربیتبدنی این دانشگاه اعتصاب غذای خود را آغاز کردند.[40]
8 آبان 1357 کارکنان اداره کار اهواز، دارایی، تربیت بدنی، اداره کل حفاظت محیط زیست، کارخانههای لولهسازی، دانشگاه جندیشاپور، بیمارستان شماره 1 و 2 جندیشاپور، صنایع فولاد و فرهنگیان در اعتصاب بودند. کارکنان بانک ملی اهواز نیز از صبح 8 آبان دست از کار کشیدند. در مسجد سلیمان کارکنان شهرداری، بانک ملی، کارمندان پتروشیمی و کارکنان شرکت ساختمانی پرسیزیول نیز دست به اعتصاب زدند.[41]
در همین روز تظاهرات گستردهای در خرمشهر برگزار شد.[42] به گزارش ساواک در این تظاهرات شعارهایی به مضمون: «شاه... را نمیخواهیم»، «سرنگون باد رژیم...»، «درود به خمینی»، «زندانیان سیاسی باید آزاد شوند» و «برقرار باد حکومت اسلامی» سر داده شد.[43] برابر گزارش ساواک از ساعت 8:30 همین روز «تعدادی دانشآموز مدارس اهواز در حدود 300 نفر در خیابانهای پهلوی و سیمتری ضمن اجتماع دست به تظاهرات به نفع خمینی زده و شعارهایی مبنی بر ارتش به ما ملحق شد، شهید راه حق شد، مرگ بر 66 [شاه]، درود بر خمینی، استقلال آزادی و حکومت اسلامی میدادند.» بنابر همین گزارش «مراکز آموزشی در شهرهای آبادان، اهواز، ماهشهر، مسجد سلیمان، دزفول، خرمشهر، آغاجاری و بهبهان (جز مدارس ابتدایی و کودکستانها) دشت میشان تعطیل» بودند. به استناد همین گزارش در مسجد سلیمان نیز از ساعت 9:30 «اجتماعی حدود 5000 نفر از فرهنگیان و دانشآموزان و کارمندان شهرداری مسجد سلیمان در خیابان فرمانداری شروع به تظاهرات نمودند و پلاکاردهایی حاوی شعارهای مضره زیر را در دست دارند و در خیابانها و محلات شهر راهپیمایی و با صدای بلند شعارها را تکرار مینمایند: مرگ بر سلطنت فاشیست پهلوی، پنجاه سال خیانت پنجاه سال جنایت، شاه ما تازه مسلمان شده، آب وضویش خون جوانان شده، شاه را بر ملت امتیازی نیست. زنده باد شاه کدام شاه، شاه نجف خمینی، پلیس تو بیتقصیری، در دست شاه اسیری.» این گزارش در مورد وضعیت آبادان نیز افزود: «روز جاری فرهنگیان آبادان قصد داشتند در دبیرستان دکتر فلاح اجتماع نمایند که از طریق فرمانداری نظامی از اجتماع آنان جلوگیری و در حدود 2000 نفر از دانشآموزان و افراد متفرقه در خیابانهای بهمنشیر تظاهرات پراکندهای انجام و با دخالت مأمورین با شلیک تیر هوایی و گاز اشکآور متفرق» شدند.[44]
علاوه بر این از صبح روز (8 /8 /57) مدرسه دارالعلم آیتالله بهبهانی در اهواز به محاصره مأموران ارتش شهربانی درآمد و از ورود و خروج افراد جلوگیری شد. همچنین حدود پنج هزار دانشجو، استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه اهواز (جندیشاپور) دست به راهپیمایی زدند و خواستار آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی شدند.[45] همه مدارس ایذه نیز در این روز تعطیل و آموزگاران در اعتصاب بودند.[46] در سوسنگرد نیز به دنبال شایعه آتش زدن مدرسه دخترانه بینش، اولیای دانشآموزان فرزندان خود را از مدرسه خارج کردند. همین موضوع موجب شکلگیری تظاهراتی در سوسنگرد شد که تا ظهر ادامه داشت.[47]
در 9 آبان سازمان تعاون و امور روستاهای اهواز، مسجد سلیمان، رامهرمز، دشت میشان، خرمشهر و آبادان، دارایی و امور اقتصادی و کار و امور اجتماعی اهواز در اعتصاب بودند. خبرهای دیگری که ساواک از سطح استان خوزستان و اعتصابات جمعآوری کرد یکی اعتصاب مجدد کارمندان اداره کل گمرک بندر شاهپور بود که از روز 9 آبان آغاز شد و دیگری اعتصاب کارگران تعمیرات و خدمات شرکت ملی گاز منطقه اهواز که به پشتیبانی از کارکنان شرکت نفت دست از کار کشیدند.[48] همچنین حدود 500 نفر از فرهنگیان، بازاریان، دانشآموزان و سایر طبقات مردمی در شادگان دست به راهپیمایی زدند و شعارهایی از قبیل: درود بر خمینی، مرگ برشاه و سرنگون باد رژیم پهلوی سر دادند.[49]
در همین روز در گوشه و کنار اهواز نیز تظاهرات پراکندهای صورت گرفت. نیروهای انتظامی با تیراندازی این اجتماعات اعتراضآمیز را پراکنده کردند.[50] فرهنگیان هفتگل نیز در گردهمایی خواستار انحلال ساواک، لغو حکومت نظامی و آزادی زندانیان سیاسی شدند.[51] در بهبهان نیز پیش از ظهر همین روز بیش از دو هزار تن از دختران دانشآموز مدارس این شهر با گرفتن روزه سیاسی اعتراض خود را نشان دادند.[52] به گزارش ساواک بعدازظهر روز نهم آبان «حدود 3000 نفر از اهالی شهرستان بندر ماهشهر مبادرت به راهپیمایی و تظاهرات و دادن شعارهای ضدملی نمودند.» بنابر همین گزارش «از ساعت 1600 روز جاری تعدادی حدود 1500 نفر از دانشآموزان، معلمین و اهالی آغاجاری در مسجد امیدیه اجتماع و از آنجا با دادن شعارهای «زنده باد خمینی» و حمل پلاکاردهایی حاوی شعارهای مذهبی در خیابانهای امیدیه به راهپیمایی» پرداختند.[53] در همین روز «تظاهرات پراکندهای وسیله حدود 2000 نفر از دانشآموزان و معلمان در نقاط مختلف شهر آبادان» صورت گرفت.[54]
به گزارش ساواک صبح روز 10 آبان «در حدود 700 نفر از معلمین و دبیران آموزش و پرورش اهواز در مدرسه منوچهری اجتماع و سپس به صورت آرام به مدرسه دهخدا رفتهاند و در آنجا اجتماع» نمودند. همین گزارش در ادامه افزود: «مرکز آموزش سپاهیان دانش در اهواز همه روزه در سر کلاس خود حاضر ولی دبیران مربوطه مانند سایر مراکز از تدریس خودداری» نمودند. بنابر همین گزارش «فرهنگیان و دانشآموزان خرمشهر در راهپیمایی ساعت 09:45 استادان شاخه خلیج فارس و خرمشهر شرکت» کردند. در همین روز «اعلامیه شماره 4 معلمین آغاجاری مبنی بر اینکه تا تحقق کلیه خواستهای خود مبنی بر 1ـ اجرای قانون اساسی، آزادی کلیه زندانیان سیاسی، لغو حکومت نظامی، انحلال ساواک، آزادی بیان و مطبوعات» به اعتصاب خود ادامه خواهند داد. «ضمناً راهپیمایی روز جاری برپا نموده و محرک جلسات و راهپیمایی 5 نفر نمایندگان معلمین به اسامی پهلوان، مستوفی، موسویزاده، عامری و بحرینی میباشند.» در مسجد سلیمان نیز «حدود 2 هزار نفر فرهنگی و سایر طبقات تظاهراتی برپا» کردند. در آبادان نیز مردم «در سطح شهر با حدود تقریبی 5000 نفر دست به تظاهرات زدهاند... ضمناً فرهنگیان آبادان در دبیرستان مهرگان اجتماع و با رئیس اداره آموزش و پرورش در حال مذاکره هستند. مأمورین برای متفرق کردن متظاهرین از گاز اشکآور و تیراندازی هوایی استفاده» کردند. علاوه بر این «کارکنان اداری آموزش و پرورش آبادان به عنوان پشتیبانی از دبیران و معلمان روز جاری دست از کار» کشیدند.[55]
بنابر دیگر گزارشها و تلفنگرامهای ساواک خوزستان به مرکز، کارمندان مجتمع فولاد پهلوی از روز 10 /8 /57 بر سر کار خود حاضر نشدند. کارگران صنعت نفت اهواز، کارگران کارخانههای لولهسازی اهواز و 250 نفر از کارکنان صنعت نفت آغاجاری نیز ضمن ترک کار دست به راهپیمایی زدند.[56]
در همین روز بیش از 3000 معلم، دانشآموز و دیگر طبقات شهری بهتدریج در خیابان سعدی سوسنگرد اجتماع کردند و در حالی که پلاکاردهایی با شعارهای ضددولتی در دست داشتند، به راهپیمایی آرام خیابانی پرداختند. تظاهرکنندگان که در دو گروه منظم راهپیمایی میکردند، مقابل مسجد جامع شهر روی زمین نشستند و به یاد شهدای اخیر وقایع کشور یک دقیقه سکوت کردند.[57] ساواک نیز در گزارشی نوشت: «در ساعت 10:30 تظاهراتی با شرکت حدود 1000 نفر به وسیله فرهنگیان و سایر طبقات در بخش هرمزگان ـ سوسنگرد آغاز و ضمن دادن شعارهای ضدملی و میهنی شروع به راهپیمایی نمودهاند و این تظاهرات در ساعت 1200 بدون هیچگونه خسارات جانی و مالی پایان یافت.» بنابر همین گزارش «در ساعت 09:30 روز جاری تظاهرات وسیعی وسیله فرهنگیان و دانشآموزان و کسبه در بخش شبان ـ سوسنگرد انجام گرفت و ضمن دادن شعارهای مذهبی و راهپیمایی در ساعت 11:30 بدون برخوردی با مأمورین متفرق گردیدند.» طبق مندرجات این گزارش در حالی که مدارس و اداره آموزش و پرورش آبادان تعطیل بود، 650 نفر از فرهنگیان در دبیرستان مهرگان گرد آمده و با رئیس آموزش و پرورش مذاکره کردند. در این روز تظاهرات دانشآموزی در سطح شهر منجر به آتشسوزی و شکستن شیشههای چند خودرو شد.[58]
روز دوازدهم آبان دو هزار نفر از مردم اهواز در مدرسه آیتالله بهبهانی اجتماع و سپس در خیابانها به تظاهرات پرداختند که بهتدریج تعداد تظاهرکنندگان به سی هزار نفر رسید. به گزارش ساواک «تظاهرکنندگان با در دست داشتن پلاکاردهایی که شعارهای مضرهای روی آن نوشته شده بود مبادرت به دادن شعارهایی به مضمون «ایران کشور ماست، خمینی رهبر ماست، ارتش برادر ماست»، نمودهاند.»[59] تظاهرات اهواز در سطح وسیعی در مطبوعات و رسانهها منعکس شد. در همین روز «تعدادی از دانشآموزان دبیرستانی و فرهنگیان و دانشجویان بخش هوزگان تظاهراتی در خیابانهای بخش هوزگان انجام دادند... شعارهایی که این عده میدادند عبارتند از مذهب اسلام را کتاب قرآن را مسجد کرمان را... [شاه] به آتش کشید (اهانت به اعلیحضرت) اتحاد، آزاد، حکومت اسلامی و شعارهای اهانتآمیز به اعلیحضرت.»[60]
در 13 آبان خیابانهای مرکزی اهواز شاهد تجمع و راهپیمایی بزرگی بود که به صورت بزرگترین راهپیمایی تاریخی در اهواز تا آن روز درآمد.[61] در آبادان نیز تظاهرات مشابهی صورت گرفت.[62] در مسجدسلیمان نیز تظاهراتی با حضور 15000 نفر شکل گرفت. در این تظاهرات شهردار، کارمندان شهرداری و کارمندان بانک ملی در این تظاهرات حضور داشتند.[63] بعد از ظهر همین روز مردم در مسجد امام حسین اندیمشک و اطراف آن اجتماع و سپس شروع به راهپیمایی کردند. با دادن شعارهای: زندانیان سیاسی را آزاد کنید. حکومت اسلامی میخواهیم به راهپیمایی خود ادامه دادند.[64] کلیه مدارس و دبیرستانهای شهر سوسنگرد نیز در روز 13 آبان تعطیل بود و 15000 نفر از فرهنگیان و دانشآموزان و سایر طبقات مردمی در همین روز دست به تظاهرات گستردهای زدند.[65] علاوه بر این، حدود ساعت 900 روز جاری عدهای از فرهنگیان و دانشآموزان و سایر طبقات (15000 نفر) تظاهرات وسیعی به طرفداری از امام خمینی انجام دادند و سپس در مسجد جامع، نماز جماعت برگزار کردند و بدون دخالت پلیس متفرق گردیدند.[66] در همین روز همه مدارس اهواز، پالایشگاه جندیشاهپور و بیمارستانهای شماره 1 و 2 جندیشاهپور و صنایع فولاد اهواز در اعتصاب بودند.[67]
به دنبال جنایات رژیم در تهران[68] جامعه روحانیت اهواز نیز در اعلامیهای ضمن حمایت از اعتصابات صنعت نفت، جنایات رژیم در کشتار مردم در 13 آبان را محکوم و عزای عمومی اعلام کردند. در بخشهایی از اعلامیه مذکور آمده بود: «... پیرو اعلامیه حضرت آیتالله العظمی نائبالامام خمینی دام ظلهالعالی و فرمان معظمله در مورد ادامه مبارزات حقطلبانه ملت مسلمان،[69] بالاخص اعتصاب مقدس کارکنان غیور و وفادار شرکت نفت ایدهمالله، ما جامعه روحانیت اهواز نیز پشتیبانی و حمایت کامل خود را از برادران عزیز شرکت نفتی اعلام میداریم و همصدا با تمام طبقات ملت مسلمان ایران، جنایات اخیر هیئت حاکمه مخصوصاً فاجعه دانشگاه تهران و دیگر کشتارهای اخیر را محکوم میکنیم و بدین مناسبت روزهای پنجشنبه، جمعه و شنبه 8، 9 و 10 ذیحجه مطابق 18، 19 و 20 آبان ماه 1357 را عزای عمومی اعلام میداریم. مسلماً اهالی محترم اهواز با تعطیل عمومی، همبستگی خود را با ملت مسلمان ایران بهویژه با کارکنان عزیز شرکت نفت، کارخانه صنایع فولاد، سازمان آب و برق، قضات، فرهنگیان، دانشگاهیان، پزشکان و سایر گروهها و اصناف که زبان از شمارش آنها عاجز است، اعلام خواهند داشت...»[70]
ادامه مبارزات مردم خوزستان در آبان 57
در 14 آبان، سازمانها و ادارات امور اقتصادی و دارایی اهواز، آبادان، خرمشهر و دزفول، حفاظت محیط زیست اهواز و دزفول، کار و امور اجتماعی دزفول، اهواز، خرمشهر، بندرشاهپور، آبادان و مسجد سلیمان، شرکت ملی نفت اهواز، آغاجاری، آبادان و مسجد سلیمان و پالایشگاه آبادان، شرکت سهامی خاص خدمات نفت اهواز و آغاجاری، گمرک آبادان، خرمشهر، بندر شاهپور و خارک، شرکت نفت ایران پان آمریکن خارک، شرکت شیمیایی ایران نیپون و ایران ژاپن بندر شاهپور، شرکت ملی گاز آغاجاری در اعتصاب بودند.[71] از اعتصابات دیگری که ساواک از استان خوزستان گزارش کرد، اعتصاب کارکنان تربیت بدنی اهواز، صنایع فولاد، عملیات برق، دانشگاه جندیشاپور، بیمارستان های شمار 1 و 2 جندیشاپور، کارخانجات لوله سازی شرکت ملی نفت ایران و قسمت ماکروویو شرکت مخابرات بود. همچنین تظاهرات پراکنده در گروههای 100 تا 150 نفری در سطح خیابانهای اهواز امروز وجود داشت که با تیراندازی مأموران و شلیک گاز اشکآور با آنها مقابله شد. کارگران و کارمندان شرکت ملی گاز و تعدادی از مردم آغاجاری نیز روز 14 آبان دست به تظاهرات زدند. کارگران شرکت تهران جنوب فاسترویلر پیمانکار مجتمع فولاد پهلوی نیز به مناسبت همبستگی با شهدای دیروز دانشگاه تهران دست از کار کشیدند. کارکنان ایرسرویس آبادان نیز دست به اعتصاب زدند. جواد اصفهانیان معاون سیاسی ـ اداری استاندار خوزستان ضمن اعلام این خبر به معاونت سیاسی و پارلمانی وزارت کشور در تلفنگرام خود (3831 /م ـ14 /8 /57) اضافه کرد: «ساعت 10 صبح روز جاری اتوبوسی حامل 40 نفر انگلیسی، استرالیایی، آلمانی، آمریکایی و سیلانی هنگام عبور از خیابان پهلوی بهبهان مورد حمله و سنگپرانی واقع شده که منجر به زخمی شدن راننده و شکستن چند شیشه اتوبوس گردیده است.»[72] در همین روز دبیران دبیرستان پهلوی دزفول در اعلامیهای ضمن اعلام انزجار از قانون اساسی و حکومت شاهنشاهی خواستار تغییر حکومت و برقراری حکومت اسلامی شده بودند.[73]
روز 15 آبان کارکنان مخابرات بهبهان، دزفول و مسجدسلیمان و کارکنان بخش تلگراف بندرماهشهر و کارکنان درمانگاه شماره یک این بندر و کارکنان سازمان شهرسازی استان خوزستان در اعتصاب بودند.[74] همچنین به گزارش ساواک در ساعت 15:30 روز 15 آبان 1357 «حدود 100 نفر از فرهنگیان شهرستان بندر ماهشهر به سربندر رفته و در اجتماع و تظاهرات فرهنگیان و اهالی سربندر که حدود 2 هزار نفر بودند، شرکت نمودند...»[75] آنچه در این روز و روزهای بعد، فضای جامعه را بهشدت متأثر کرده بود، جنایات رژیم در روز 13 آبان در تهران بود. این جنایات، همهی لایههای اجتماعی کشور را تحت تأثیر قرار داد و اعتراض همه افراد جامعه را برانگیخت بهطوری که رژیم طی روزها و ماههای بعد، از تبعات آن در امان نبود. به عنوان نمونه، در ادامه اعتراضات صورت گرفته به این جنایت، در روز 15 آبان نیز تعدادی از زندانیان امنیتی و 104 نفر از زندانیان عمومی اهواز تحت عنوان اعتراض به وقایع روز 13 /8 /1357 دانشگاه تهران و پشتیبانی از کارگران شرکت نفت به مدت 3 روز اعتصاب غذا نموده و از دریافت جیره غذایی خودداری نمودند.[76] برابر اعلام هنگ ژاندارمری سوسنگرد، ساعت 10 روز 15 آبان عدهای از فرهنگیان، دانشآموزان و کسبه بخش بستان در جلوی بخشداری تجمع و ضمن تظاهراتی تقاضای برکناری شهردار بستان را نمودند. تظاهرکنندگان ساعت 11:30 با دادن شعارهایی علیه رژیم پهلوی شروع به تظاهرات و راهپیمایی کردند.[77] از ساعت 9:30 روز 15 آبان میتینگی در اداره آموزش و پرورش مسجدسلیمان با شرکت حدود 4 هزار نفر از فرهنگیان، دانشآموزان، کارگران و کارمندان شرکت ملی نفت برگزار شد که در پایان حاضرین با در دست داشتن عکسهایی از امام خمینی و دکتر شریعتی دست به تظاهرات زدند. در همین روز عدهای از کارکنان گمرک، اداره دارایی، بازاریان و اقشار دیگر به پشتیبانی از فرهنگیان و دانشآموزانی که در مقابل دادسرای خرمشهر متحصن شده بودند، به آنان پیوستند و با سردادن شعارهایی در حمایت از امام خمینی و مخالفت با حکومت پهلوی، خواهان اجرای خواستههای فرهنگیان شدند. فرهنگیان همچنان در مقابل دادسرا به تحصن خود ادامه دادند و سرتاسر دیوار دادسرا را با عکسهای امام خمینی تزیین کردند.[78] روز 15 /8 /1357 حدود 600 نفر از دانشآموزان و کارکنان شرکت ملی نفت ایران در آبادان جلوی بیمارستانهای شماره 1 و 2 شرکت و اعتراض کردند. بورس از معدود نشریاتی که هنگام اعتصاب مطبوعات منتشر میشد درباره شهر آبادان نوشت که حدود هزارتن از کارکنان پالایشگاه و واحدهای مختلف شرکت ملی نفت ایران در منطقه آبادان مقابل اداره مرکزی این شرکت تحصن کردند، اما با دخالت مأموران نظامی متفرق شدند. این دخالت به مجروح شدن چند تن از شرکت نفتیها منجر شد.[79]
در 16 آبان، امام خمینی در پیامی ضمن تشریح مجدد اهداف نهضت از مردم خواستند تا به نهضت ادامه دهند. اعتصابات را گسترش دهند. از دولت سرپیچی کنند و آن را فلج نمایند.[80] در 17 آبان ساواک گزارشی از گسترش اعتصابات در خوزستان ارائه داد.[81] در همین روز تعدادی از دبیرستانهای بهبهان توسط دبیران و دانشآموزان تغییر نام داده شده و در چند مدرسه، پرچم شاهنشاهی ایران با پرچم سبز منقش به لاالهالاالله تعویض شد.[82] تظاهراتی نیز توسط دانشآموزان دکتر حسابی اهواز که تعدادی از دانشجویان دانشگاه جندیشاپور نیز آنان را همراهی میکردند صورت گرفت.[83] روز 18 آبان تعدادی از مردم آبادان در مسجد بهبهانیها گرد آمدند و پس از استماع سخنرانی حجتالاسلام غلامحسین جمی راهپیمایی کردند. عصر این روز هفت هزار نفر بر سر مزار شهدا حاضر شدند. [84]
صدور پیام امام خمینی و حمایت مالی از کارکنان اعتصابی
با ادامه اعتصابات و عدم دریافت حقوق، از طرفی تأمین معیشت کارکنان اعتصابی، با مشکل مواجه شد و از طرف دیگر عاملی تهدیدکننده برای اعتصابات بود. از این رو امام خمینی در صدد مدیریت مشکل برآمد. معظمله در 18 آبان در پیامی خطاب به علما و روحانیون ایران فرمودند:
«...از حضرات آقایان تقاضای محترمانه دارم که در تمام شهرستانها و توابع آنها، هیئتهایی را که مورد وثوق هستند، انتخاب و مقرر فرمایید تا نیاز نیازمندان را، چه از حیث لزوم جراحی و چه از حیث فقدان سرپرست، و چه در اثر گرفتاریهای اقتصادیای که در اثر اعتصابات و تعطیلات بحق خود با آن دست به گریبانند، بر طرف نموده و به قدر مقدور نیازهای آنان را رفع کنند تا با پشتگرمی با اعتصابات خود، ضربه شدیدی بر پیکر دشمن وارد آورند. و بر ملت شجاع و آگاه است که خود نیز مستقیماً به خواهران و برادران خود کمک کنند و دیْن الهی خود را ادا نمایند. حضرات آقایان مجازند از سهم مبارک امام ـ علیهالسلام ـ در این امر مشروع و مقدس صرف نمایند و وکلای اینجانب در هر جا که هستند، مجازند تا نصف سهم مبارک امام ـ علیهالسلام ـ را صرف این نیازها نمایند. و نیز حضرات آقایان از بازرگانان و مردم خیرخواه دعوت نموده و آنان را تشویق کنند تا نگذارند برادران و خواهران آنان که در راه اسلام و احقاق حق خود صدمه دیدهاند و به ملت بزرگ خدمت کردهاند و در راه آن خون دادهاند، به سختی بیفتند...»[85]
در 23 آبان، آیتالله واعظ طبسی به شیخ غلامحسین جمی پیام داد که برخی از بازاریان و پزشکان حاضرند به اندازه کافی خانه و پول در اختیار کارکنان شرکت ملی نفت ایران که ممکن است به دنبال ادامه اعتصاب، اخراج یا از کار بیکار شوند، بگذارند. در بهشهر، روحانیون صندوقی تحت عنوان کمک به مستمندان تأسیس و مبلغی در حدود دو میلیون ریال از وجوه جمعآوری شده را برای اعتصابیون نفت ارسال کردند. روحانیون گرگان نیز وجوه جمعآوری شده را برای حمایت از ادامه اعتصابات نفت به آیتالله سیدکاظم نورمفیدی سپردند. کارگران و کارمندان نیز برای جبران ضرر مالی به کارکنان نفت، کمک کردند. عدهای از کارگران کارخانجات شرکت سهامی مخمل ابریشم و شرکت سهامی ریسندگی و بافندگی کاشان، از کارگزینی شرکتهای مذکور خواستند که معادل یک روز از دستمزدشان را برای کارکنان اعتصابی نفت ارسال نمایند؛ اما مسئولین از قبول این خواسته کارگران خودداری کردند. از اینرو عدهای از آنها خود دست بهکار جمعآوری کمک از کارگران شدند.[86]
ادامه مبارزات در خوزستان
متعاقب تشکیل دولت نظامی[87] و با پیشبینیهای ساواک برای جلوگیری از اتفاقات احتمالی آینده، دستگیری گسترده انقلابیون در همه نقاط کشور به شکلی جدی دنبال شد. به دنبال این سیاست، در 19 آبان در مسجدسلیمان 16 نفر دستگیر شدند. در دشتمیشان نیز 12 نفر از طبقات مختلف دستگیر و به لشکر 92 زرهی اهواز فرستاده شدند. در دزفول هم علیمحمد پورملک که گفته میشد خانه یک استوار را به آتش کشیده، دستگیر شد.[88]
روز 20 آبان 1357 مصادف با عید قربان، در سراسر کشور پس از برگزاری نماز عید و علیرغم تهدیدات دولت نظامی حکومت پهلوی و تشدید حضور نظامیان در معابر و خیابانها، تظاهرات گستردهای علیه جنایات رژیم به راه افتاد. در بعضی شهرها مراسم نماز توسط مأمورین رژیم پهلوی به خاک و خون کشیده شد. از جمله این شهرها میتوان از اهواز نام برد که تظاهرات مردم به خاک خون کشیده شد و جمعی از مردم به شهادت رسیدند. خبرها حاکی از این بود که «در تظاهرات شهر اهواز پنج نفر به شهادت رسیده دو نفر دیگر هدف گلوله قرار گرفتند.»[89] در خرمشهر بعد از نماز عید قربان 13 نفر شهید و 25 نفر زخمی شدند. بعضی از اسامی شهدا که توسط ساواک اعلام شده عبارت است از: کاظم بحرالدین، محمدجعفر مقبل، محسن شاکری و جباری. در امیدیه و آغاجاری نیز چند نفر مجروح شدند. شوشتر، دشتمیشان، بهبهان نیز شاهد تظاهرات مردمی در این روز بودند.[90]
در روز 21 آبان سازمانها و ادارات آب و برق دشت میشان، دزفول، آبادان، خرمشهر، ماهشهر و اهواز؛ گمرک اهواز، خرمشهر، خارک، آبادان و بندر شاهپور؛ شرکت ملی نفت اهواز، خارک، آغاجاری، مسجدسلیمان و آبادان؛ شرکت خاص خدمات خارک، آغاجاری و اهواز؛ شرکت نفت پانآمریکن خارک؛ کارخانجات شیمیایی ایران نیپون و ایران ژاپن بندر شاهپور؛ کارخانه لولهسازی اهواز؛ شرکت ملی گاز آغاجاری؛ لیسانسیههای امور دریایی بندر خرمشهر؛ کار و امور اجتماعی خرمشهر، دزفول و بندر شاهپور؛ حفاظت محیط زیست اهواز و دزفول؛ امور اقتصادی و دارایی خرمشهر، دزفول، آبادان و اهواز در اعتصاب بودند.[91]
در 23 آبان وقتی مردم اهواز در حال انجام تظاهرات و راهپیمایی در گوشه و کنار شهر بودند، به گزارش خبرگزاریهای مختلف به رگبار بسته شدند که حاصل آن 14 شهید بود. نشریه شماره 1 اخبار جنبش اسلامی در تاریخ 29 آّبان خبر امروز اهواز را به شرح زیر مخابره کرد: «در اهواز تظاهرات به خون کشیده شد و چهارده نفر به شهادت رسیدند که ناصر خروش، منصور نواصری، محسن محمدی، لیلا قشقایی (هشت ساله)، فرشته ریاضی (هشت ساله)، حسین صادقی، حشمتالله آرامی، پرویز ادبی و بهزاد براتی از جمله شهدای اهواز بودند.[92] شهربانی استان خوزستان روز 23 /8 /57 به فرماندار نظامی اهواز خبر داد که تابلوی سنگی مرمر که یادبود تأسیس دانشکده تربیت بدنی به دست شاه بود، شکسته شده و در پارکینگ جدید تربیت بدنی واقع در ضلع جنوبی رها شده است.[93]
گزارشی نیز از حال و هوای خرمشهر در این روز (23 /8 /57) وجود دارد که چنین است:
«خرمشهر...همچنان حالت یک شهر مرده را داشت. خیابانها خلوت، مغازهها بسته، بانکها تخریب شده سینماها سوخته بودند. فقط نظامیها حضور داشتند که مسلسل در دست از مجسمه پدر شاه نگهبانی میکردند. تانکها در چهارراهها مستقر بودند. نظامیها به تعداد زیاد در شهرکهای کارگری فرح آباد و شاهآباد نیز حضور داشتند...»[94]
در دزفول نیز بنا به گزارش ساواک تعدادی زن و مرد از تهران به این شهر آمدند و زنها در محل فاطمیه و مردها در مسجد آیتالله قاضی به تحریک مردم علیه حکومت پهلوی میپرداختند.[95]
صدور پیام تاریخی امام خمینی به کارکنان اعتصابی صنعت نفت
امام خمینی در 24 آبان ضمن صدور پیامی بر «ضرورت ادامه اعتصابات و حمایت مردم از اعتصابیون» تأکید کردند.[96] در همین روز به گزارش ساواک: «سازمان آب و برق دشتمیشان، دزفول، خرمشهر و آبادان؛ کارمندان گمرک اهواز و خارک؛ کارمندان شرکت نفت ایران پانآمریکن خارک؛ کارخانجات شیمیایی شاهپور و آبادان، ایران ژاپن و ایران نیپون؛ کارمندان شرکت ملی گاز آغاجاری؛ لیسانسیههای راهنمای امور دریایی خرمشهر، اداره کار و امور اجتماعی دزفول و بندر شاهپور؛ سازمان محیط زیست اهواز و دزفول؛ دارایی اهواز، دزفول و آبادان.» در اعتصاب بودند.[97] روز 25 آبان در دزفول کاریکاتوری از شاه روی دیوارهای بازار کشیده شده بود که او را فردی جنایت پیشه که تحت تعقیب است نشان میداد.[98]
صبح روز 26 آبان مراسم دعای ندبه در مسجد بهبهانیهای آبادان برگزار شد و حجتالاسلام غلامحسین جمی طی سخنانی از مردم خواست تا آخر با «رژیم غارتگر شاه» مبارزه کنند. وی همچنین از مردم خواست در روز عید غدیر مساجد را بسته و مغازهها را تعطیل کنند. پس از این سخنرانی ساواک وی را که رهبر مبارزات مردم آبادان و عامل تحریک مردم به اعتصابات و تظاهرات میدانست، دستگیر کرد. دستگیری حجتالاسلام جمی، موجی از خشم را در آبادان برانگیخت.
در 27 آبان همچنان اعتصابات ادامه داشت.[99] روز 29 آبان تظاهراتی در اعتراض به دستگیری حجتالاسلام جمی برگزار و بازار و تمامی مغازههای شهر تعطیل شد.[100] در 30 آبان به استثنای مدارس ابتدایی و راهنمایی برخی از شهرهای استان خوزستان، کلیه مراکز آموزشی تعطیل بودند. آموزگاران مسجدسلیمان اظهار داشتند: به سر کلاس نخواهند رفت؛ مگر اینکه دبیران راهی کلاسهای درس شوند. دبیران مسجدسلیمان هم، عقیده دارند تا افراد دستگیر شدهی اخیر آزاد نشوند، به اعتصاب خود ادامه خواهند داد. همچنین امروز حدود 200 نفر در خیابان امیری آبادان تظاهرات کردند و شیشه شعب بانک ملی و ایران و خاورمیانه را شکستند.[101]
صدور پیام امام خمینی و گسترش مبارزات
اول آذر 1357ش مطابق با 21 ذی الحجه 1398ق. در آستانهی ماه محرم امام خمینی در پیامی خطاب به ملت ایران راهبرد مبارزاتی خود را برای مقابله با دولت نظامی ازهاری و نیز وظایف ملت را برای ادامهی مبارزه مشخص ساختند. امامخمینی در این پیام ضمن برشمردن پیامهای ماه محرم، دولت نظامی را دولت یاغی معرفیکردند و از مردم خواستند تا از دولت سرپیچی کنند، به اعتصاب خصوصاً در صنعتنفت ادامه دهند، یاغیان را شناسایی کنند تا در آینده نزدیک بسزای اعمالشان برسند و از روحانیون خواستند تا از محرّم چون شمشیری الهی استفاده برند و از ملت خواستند تا همه بهسوی ساقط کردن سلسلهی پهلوی تلاش کنند[102]
پیام امام خمینی ضمن تأیید اعتصابات، مردم را به ادامه آن و گسترش مبارزات تا پیروزی حق بر باطل تشویق کرد. در اول آذر 1357 ادارات امور اقتصادی و دارایی اهواز، آبادان، رامهرمز و دزفول؛ 80 نفر از کارمندان شرکت خاص خدمات نفت آقاجاری؛ 90 نفر از کارمندان شرکت نفت ایران پانآمریکن خارک؛ بهداری و بهزیستی اهواز؛ حفاظت محیط زیست اهواز و دزفول؛ کارخانجات شیمیایی ایران ژاپن و ایران نیپون در بندر شاهپور؛ حدود نیمی از کارمندان شرکت خاص خدمات نفت اهواز در اعتصاب بودند.[103] ساواک خوزستان در نامهای به تاریخ امروز (1 /9 /57) به مدیریت کل اداره سوم این سازمان در تهران اعلام کرد که پنج نفر از اهالی بهبهان که به «اخلال در نظم شهر و تحریک مردم به آشوب و بینظمی» متهم هستند دستگیر شدند.[104] در همین روز آموزگاران دبستان فروغی آبادان از رفتن به کلاسهای درس خودداری و در دفتر دبستان اجتماع کردند.[105] در روزهای دوم و چهارم نیز گزارشهایی از ادامه اعتصابات ثبت شده است.[106]
روز چهارم آذر دو هزار نفر از مردم در یکی از مساجد دزفول اجتماع کردند و به سخنرانی یکی از روحانیان گوش فرا دادند. پس از وی یکی از جوانان طی سخنانی از بازاریان خواست یک هفته مغازههایشان را تعطیل کنند. پس از آن اعلامیههایی بین مردم توزیع شد و به دنبال آن مردم در خیابانها تظاهرات کردند. در این تظاهرات مردم با استفاده از تیرآهن و سنگ، راهبندان ایجاد کردند. مأموران حکومت پهلوی نیز به سوی مردم تیراندازی کردند که در نتیجه چهار نفر مجروح شدند و یکی از مجروحان به شهادت رسید.[107] بعداز ظهر امروز (4 /9 /57) نیز بهزاد قربانی در حین پخش اعلامیه در آبادان دستگیر شد.[108]
روز 5 /9 /1357 اکثر مغازههای شهرهای اهواز، دزفول، آبادان و خرمشهر تعطیل بوده است و عدهای از کارگران شرکت کشت و صنعت کارون در دزفول، آب و برق آبادان و خرمشهر و 80% کارکنان مجتمع فولاد پهلوی، کارگران نیروگاه برق اهواز، کارگران قسمتهای مختلف پالایشگاه آبادان، 30% شرکت سهامی خاص خدمات نفت و کارگران حمل و نقل فولاد مهر در آغاجاری از انجام کار خودداری کردند.[109]
در همین روزها فشار افکار عمومی و افزایش تظاهرات و اعتصابات در حمایت از حجتالاسلام غلامحسین جمی ساواک را وادار به آزاد ساختن وی در اوایل آذر کرد. پس از آزادی، نماینده ساواک بلافاصله با حجتالاسلام غلامحسین جمی ملاقات کرد و از وی خواست تا از نفوذ خود برای جلوگیری از بروز هرج و مرج در ماههای محرم و صفر استفاده کند. در مقابل، او نیز از ساواک خواست تا در سوگواری ماههای محرم و صفر دخالت نکند.[110]
امروز (6 /9 /57) سه نفر از اهالی دزفول توسط شهربانی دستگیر و تحویل دادسرای نظامی اهواز شدند. اتهام آنها اخلال در نظم بود. اسامی آنها حسنعلی سلیمانینژاد، محمود نظربیگی و شکرالله صفارزاده بود.[111]
مبارزات مردم استان خوزستان در محرم سال 1357
ماه محرم سال 1357 در حالی فرا رسید که حدود سه ماه بود که از آغاز تظاهرات و اعتصابات میگذشت. در این اوضاع و شرایط در کارخانه و ادارهها کمکاری و اعتصاب بود. از طرف دیگر وابستگان رژیم هم کماکان به خارج کردن پولهای خود از کشور مشغول بودند. در چنین موقعیتی طرفداران و مخالفان رژیم با بیم و امید فراوان منتظر فرارسیدن ماه محرم، بودند. همگان انتظار داشتند که در روز عاشورا میان مأموران و مردم زد وخورد شدیدی رخ دهد. هواداران رژیم معتقد بودند اگر شاه بتواند حوادث روز عاشورا را از سر بگذراند، از سقوط رهایی مییابد.[112] محرم 1357 در شب دهم آذر شروع شد و در همان شب، مردم علیرغم حکومت نظامی، تظاهرات گستردهای را در تهران و شهرستانها برپا کردند. مردم شهرهای استان خوزستان نیز در رخدادهای ماه محرم 57 حضوری فعال و چشمگیری داشتند. در این ماه شهرهای اهواز، دزفول، اندیمشک، بهبهان، خرمشهر، آبادان، ماهشهر و دیگر شهرهای این استان شاهد تظاهرات گسترده و فراگیری بود. در دزفول مردم شبها به تظاهرات میپرداختند. برای کنترل اوضاع شهر، شورای تأمین شهرستان دزفول در روز اول محرم تشکیل جلسه داد. در این جلسه در بارهی کنترل مجالس سوگواری محرم و دستگیری وعاظ ناشناخته، جلوگیری از پیوستن هیئتها به یکدیگر، حفاظت پیکرهها و مجسمهها و گرفتن تعهد از بانیان هیئتها و مساجد، تصمیمگیری شد. در ضمن در این جلسه تصویب شد که مأموران در روزهای تاسوعا و عاشورا مزاحم هیئتها و دستههایی که علیه رژیم شعار میدهند، نشوند؛ حتی به تیپ 2 زرهی دستور قاطع داده شد که از هرگونه تیراندازی حتی با مشاهده پایین آوردن مجسمهها خوداری کند.[113] از طرفی در دیگر، شهرهای استان نیز در روز اول محرم تظاهرات بود. در این میان مردم آبادان تظاهراتی با صد و پنجاه هزار نفر، برگزار کردند. تظاهرات آنها از مسجد نو، آغاز شد و در پیشاپیش مردم چند تن از روحانیان شهر از جمله آیتالله قائمی، آیتالله سیدکاظم دشتی، آیتالله صدرهاشمی، حجتالاسلام مکی و حجتالاسلام جمی، حضور داشتند. همچنین در این روز، مردم خرمشهر در مسجد جامع، تجمع و به سخنرانیهای روحانیان که مردم را دعوت به مبارزه میکردند، گوش دادند. ساواک برای کنترل اوضاع درب مسجد را بست و یکی از وعاظ را بازداشت کرد. در شهر شوش نیز مغازهها بسته و تظاهرات شد.[114]
روحانیون اهواز در روز یازدهم آذر با صدور اعلامیهای حادثه شب اول محرم تهران را تسلیت گفته و تأکید کردند «پایه کاخ جباران و ستمگران سست و متزلزل است.»[115] در این روز فردی که از قم به اهواز آمده بود، در حین پیاده شدن از قطار، در حالی که تعداد زیادی عکس و اعلامیه امام خمینی(ره) به همراه داشت، دستگیر و تحویل فرمانداری نظامی شد.[116] در همین روز کلیه مغازههای دزفول و شوش تعطیل بودند و از ساعت 9 صبح، حدود 1000 نفر از اهالی شوش دست به تظاهرات زدند.[117] به گزارش ساواک در این روز «ادارات کشت و صنعت کارون واقع در شوشتر، بانک ملی آبادان، گمرک خرمشهر، امور اقتصادی و دارایی رامهرمز؛ 20 نفر کارآموزان صنعت نفت و 20 نفر کارمندان شرکت ملی گاز آغاجاری؛ لولهسازی نیروگاه برق رامتین و زرگان و ناحیه 2 بهداری و بهزیستی اهواز؛ کارمندان قسمتهای تعمیرات کلی و امور کالا و اداره پرسنل پالایشگاه نفت آبادان» در اعتصاب بودند. همچنین «کارمندان ناحیه برق جنوب آبادان و خرمشهر اعلام نمودهاند، به عنوان همبستگی با سایر طبقات از اول ماه محرم به مدت 15 روز در اعتصاب بسر خواهند برد.»[118]
صدور پیام امام خمینی و گسترش مبارزات
از دیگر وقایع روز 11 آذر صدور پیامی از طرف رهبری نهضت بود که در حوادث بعدی نهضت نقش مهمی داشت. متعاقب جنابات شاه در شب اول محرم، امام خمینی در روز 11 آذر در پیامی خطاب به ملت ایران با تقبیح کشتار مردم، بر ادامه اعتصابات تا حصول نتیجه نهایی تأکید کردند. در این پیام امام، فرار سربازان از سربازخانهها را به سبب اینکه نباید در خدمت ستمکار بود، وظیفهای شرعی قلمداد کردند.[119] این پیام امام، مورد استقبال وسیع سربازان و نیروهای مسلح قرار گرفت و نیروهای متدین ارتش و قوای انتظامی که حاضر به رویارویی با مردم نبودند، از پادگانها فرار کردند. ساواک در همین روز به شایعه پخش خبر فرار «سربازان آبادان و اهواز» در تهران اشاره کرد و نوشت، خبر «فرار کردن سربازان در آبادان و اهواز موجبات پایین آمدن احتمالی روحیه افراد نیروهای مسلح شاهنشاهی و بهرهبرداری دشمن در اجرا گذاردن برنامههای ویرانگرانه خود شده و باعث دلسردی بیشتر مردم میگردد.»[120]
از صبح روز 12 /9 /1357 عدهای از اهالی شهر اهواز در چند نقطه شهر مبادرت به تظاهرات پراکنده نمودند که به وسیله مأمورین پلیس متفرق شدند. به گزارش ساواک در همین روز «کارکنان شرکت ملی نفت ایران و خاص خدمات نفت، قسمتهایی از سازمان آب و برق صنایع فولاد، کارخانه لولهسازی شرکت نفت و اداره گمرک در محل کار خود حاضر [شده]، لیکن از انجام کار خودداری نمودهاند.» همین گزارش افزود: «اعتصاب کارکنان اداره امور اقتصادی و دارایی کماکان ادامه دارد و مدارس راهنمایی و دبستانها باز [است]، لیکن کلاس تشکیل نگردیده است. بازار و مراکز تجاری شهر نیز تعطیل و 50% مغازههای خیابانها باز میباشند.»[121] در 12 آذر سه نفر از طلاب علوم دینی به نامهای علی کرمی، حسن شریفطبع، رجبعلی دلوی حیدری که جهت سخنرانی مذهبی از قم به شهر مسجدسلیمان رفته بودند، «در مجالس مذهبی مردم را تحریک به آشوب و اقدام علیه حکومت ایران میکردهاند، وسیله مأمورین انتظامی دستگیر» شدند.[122] در ساعت 19 روز 12 آذر 1000 نفر از اهالی اندیمشک که عموماً جوان بودند، در یکی از مساجد شهر تجمع کردند و در ساعت 21 شروع به دادن شعار علیه رژیم کردند. آنها قصد راهاندازی تظاهرات در شهر را داشتند که با ورود مأمورین انتظامی بهتدریج متفرق شدند.[123]
در روز 13 آبان ساواک در گزارش روزانه خود بار دیگر به روند اعتصاب در خوزستان اشاره کرد.[124] علاوه بر این برابر گزارش شهربانی ماهشهر ساعت 9 صبح روز 13 آذر، در چند نقطه شهر تظاهراتی انجام شد که مأمورین با استفاده از گاز اشکآور و تیراندازی هوایی تظاهرکنندگانی را که با تیر و کمان و سنگ و چماق به مأمورین حمله مینمودند، متفرق کردند. در این میان تعداد 4 نفر مجروح شدند.[125] شهربانی شوشتر نیز امروز (13 /9 /57) درباره وضعیت این شهر نوشت: «از صبح روز جاری 70% دکاکین شهر شوشتر تعطیل بوده است.»[126] به گزارش ساواک در همین روز «واعظی که در مسجد نو آبادان سخنرانی مینموده اعلام داشته است فردا 14 /9 /57 به خاطر همبستگی با اعتصابیون شرکت ملی نفت و سوم کشتهشدگان تهران اعتصاب عمومی خواهد بود و از کلیه مغازهداران خواسته مغازههای خود را تعطیل نمایند.»[127]
صبح روز 14 /9 /57 حدود 35 نفر کارگران تعمیرکار فنی سد پهلوی دزفول به عنوان همکاری و اعلام همبستگی با کارکنان اعتصابی سازمان آب و برق اهواز در اتاق فرمان جمع و بهتدریج بر تعداد آنها اضافه شد.[128] در همین روز ساواک در گزارشی نوشت: «کارگران قسمتهای بهرهبرداری نفت مربوط به خاص خدمات نفت در آغاجاری از حضور در ایستگاهها خودداری [کردهاند] و جریان نفت بزودی قطع خواهد شد. هر چند که تعداد معدودی از کارکنان به کار مشغول میباشند لکن به قدری تبلیغات و اقدامات اخلالگرانه علیه آنان زیاد است که مجبورند با گارگران اعتصابی همکاری داشته باشند. بهویژه اینکه یکی از وعاظ به نام جعفری مردم را تحریک به اجرای دستورات صادره از پاریس مینماید.»[129] غیر از این «کارکنان قسمت ورشاپ پالایشگاه آبادان اقدام به اعتصاب» کردند.[130] سفارت آمریکا که با حساسیت فراوان اعتصابات بخش صنعت نفت را پیگیری میکرد، امروز در گزارشی به وزارت امور خارجه آمریکا نوشت: «همانطور که کارکنان بیشتری به اعتصابیون میپیوندند تولید نفت ایران مستمراً کاهش مییابد.» تولید نفت امروز (14 /9 /57) بنابر همین گزارش به حدود چهارمیلیون بشکه تقلیل یافت.[131]
در تظاهرات روز 14 آذر در بهبهان دو نفر مجروح شدند.[132] در همین روز «مأمورین فرمانداری نظامی اهواز از منبر رفتن یک نفر روحانی به نام موسوی به علت نداشتن اجازهنامه از شهربانی اهواز جلوگیری به عمل آورد که در نتیجه نامبرده مسجد عباسیه را ترک مینماید. ساعت 22 هفت نفر از آیات اهواز از جمله آیتالله مروّج، آیتالله شیخ علی انصاری، سید کاظم مرعشی در مسجد عباسیه متحصن شده و اظهار داشتهاند تا زمانی که اجازه سخنرانی در مساجد و حسینیها بدون سپردن تعهد داده نشود، به تحصن خود ادامه خواهند داد.»[133] برابر اعلام فرمانداری نظامی آبادان و حومه، ستواندوم توپخانه افسر وظیفه ابراهیم رضایی جمعی لشگر 92 زرهی اهواز از تاریخ 15 آذر فرار کرد.[134]
روز 16 آذر سه هزار نفر از مردم اهواز به سمت مزار شهدا در بهشتآباد حرکت کردند. مأموران برای متفرق کردن آنان تیراندازی کردند که در نتیجه دو نفر به شهادت رسیدند و پنج نفر مجروح شدند. در نقطه دیگری از شهر نیز تظاهراتی در این روز برگزار شد که بر اثر تیراندازی مأموران یک نفر به شهادت رسید. در پی این حادثه، فرماندار نظامی اهواز، ساعات منع رفت و آمد را از ده شب تا شش صبح اعلام کرد. [135] منابع دیگر شهدای امروز در اهواز را شانزده شهید و چهل مجروح اعلام کردند. [136] وحشیگری و بیرحمی مأموران رژیم در این روز تنها منحصر به اهواز نشد، بلکه تظاهرات مردم آبادان نیز به خاک وخون کشیده شد. در این حادثه یک نفر شهید و چند نفر زخمی گردید.[137]
در نیمهشب شانزدهم آذر که مصادف با شبهای عزاداری ماه محرم بود، در اقدامی جالب و ابتکاری، از چهار نقطه شهر دزفول شعارهای انقلابی از طریق بلندگو پخش شد.[138] در تظاهرات روز 17 آذر در دزفول، 6 نفر از مردم مجروح و پنج نفر دستگیر شدند.[139] گفته میشد در این روز 800 کفن از قم به دزفول رسید و قرار بود مردم با پوشیدن این کفنها در تظاهرات شرکت کنند.[140] همچنین شهربانی دزفول به فرمانده تیپ 2 زرهی دزفول خبر داد:
«برابر اطلاع واصله عده زیادی از محله سیاهپوشان و صحرا بدر غربی و اطراف خیابان قارون برای اطفال خردسال پارچههای سفید تهیه [کرده] که در شب عاشورا به صورت کفنپوش در جلو دستجات از آنان استفاده نمایند.»[141]
سرکوب خونین تظاهرات مردم این استان در روز 17 آذر، هفتم محرم ادامه داشت. در این روز در شهرهای دزفول و بهبهان، تظاهرات بود. بر اساس گزارش مأموران ساواک، بر اثر تیراندازی مأموران در دزفول دو نفر زخمی[142] و در تظاهرات بهبهان، دو دانشآموز پسر و یک دانشآموز دختر در اثر تیراندازی مأموران مجروح شدند.[143]
روز هفدهم آذر، سرنشینان یک خودرو، مقابل منزل فرمانده لشکر 92 زرهی اهواز پیاده شده و قصد حمله به آنجا را داشتند که با تیراندازی مأموران متواری شدند. در حادثهای مشابه، شب هنگام، سرنشینان یک خودرو مقابل اداره پست اهواز به سمت مأموران حکومت پهلوی تیراندازی کردند که با مقابله مأموران، مجبور به فرار شدند.[144] از جمله رخدادهای مهم در شهر دزفول فرار نظامیان از پادگان این شهر بود.[145] همچنین رئیس اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش در نامهای به رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) خبر داد که سرباز لیسانسهوظیفه عیسی نقیبی محمدپور که ساکن شهر آبادان است، از امروز (18 /9 /57) فرار کرده است.[146]
تاسوعای حسینی در استان خوزستان
روز تاسوعا (19 آذر)، بنابر اعلام قبلی روحانیت اهواز، مردم در مقابل حوزه علمیه بهبهانی اجتماع کرده و در حالی که یکی از روحانیون به نام مهدی پیشوایی و تعدادی از قضات دادگستری پیشاپیش آنان حرکت میکردند، به تظاهرات آرام پرداختند. به گزارش ساواک این تظاهرات که با حضور صد هزار نفر از مردم برگزار شد، «تعداد زیادی زن و دختر نیز به همراه آنان بودند» ضمن حمل پلاکاردهایی از عکس امام خمینی، دکتر علی شریعتی «با دادن شعارهای ضد ملی به راهپیمایی ادامه میدادند در مسیر تظاهرکنندگان که اکثراً لباس سیاه به تن داشتند از مأمورین نظامی و انتظامی خبری نبود و خود افراد انتظامات را به عهده داشتند. تظاهرکنندگان مسیر مشخص را پیموده و به دارالعلم مراجعت کرده و متفرق شدند. شعارهایی که افراد میدادند عبارت است از: 1ـ رهبر ما خمینی ـ نهضت ما حسینی. 2ـ بگو مرگ بر (66). 3ـ ولیعهد به سلطنت رسیدنت مهاله[محاله]. 4ـ خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم. 5ـ خمینی تو وارث حسینی. و روی یکی از پلاکاردهایی که پیشاپیش جمعیت حمل میشد، نوشته شده بود: ارتش انتخاب کن یا جبهه حسین را یا جبهه یزید را.»[147] ساعت هشت شب امروز (19 /9 /57) نیز مهدی پیشوایی در حسینیه اعظم برای گروه زیادی از مردم که در این مکان اجتماع کرده بودند، سخنرانی کرد. وی خواستار برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی شد.[148] روز 19 /8 /57 حدود 50 نفر از دانشآموزان بخش هفتگل در خیابانهای این بخش دست به تظاهرات زدند. به گزارش ساواک «این تظاهرات بنا به تحریک داریوش عبدمولایی که در اهواز دانشجوست، ترتیب یافته و شعارهای ضد ملی نیز در دست وی بوده است. مشارالیه یک شب قبل از تظاهرات به هفتگل وارد و در منزل حسن فتحی سکونت نمود که پس از تظاهرات متواری میگردد. از محرکین اصلی ابراهیم ارشدی، حسن فتحی و هزاروند مورد شناسایی» قرار گرفتند.[149] برابر گزارش ساواک اهالی هفتتپه نیز دست به تظاهرات زده و شعار مرگ بر شاه سردادند. بنابر همین گزارش تظاهرکنندگان شعارهایی از سینما رکس آبادان و مسجد کرمان میدادند و آتشسوزی این دو مکان را به دولت نسبت میدادند و عکسهایی از امام خمینی با خود حمل مینمودند. این عده که حدود 200 نفر برآورد شده، چند خیابان هفتتپه را طی نمودند و سپس پراکنده شدند.[150]
افزون براین، تظاهرات گستردهای در شهردزفول برگزار شد. به گزارش ساواک بعد از ظهر روز تاسوعا جمعیت زیادی از مردم که شمار آنان به 300 هزار نفر میرسید به صورت دو هیئت بزرگ از دو قسمت شهر حرکت کرده و در چهارراه سیمتری به هم پیوستند و در طول مسیر شعارهایی همچون: «تا شاه کفن نشود، این وطن، وطن نشود» سر دادند. مردم در سه نقطه شهر به زمین نشستند. در این تظاهرات حبیب ضریحی ـ دبیر آموزش پرورش ـ برای جمعیت سخنرانی و ارتش را به پیوستن به صف مبارزان و طرفداری از امام خمینی دعوت کرد.[151] بر اساس همین گزارش در شوشتر «از ساعت 0900 روز جاری عدهای حدود 5000 نفر در خیابانهای شهر به حرکت در آمدند و ضمن پیادهروی و دادن شعارهای ضد ملی عدهای از وسط جمعیت در حین عبور سنگهایی به شهرداری و فرمانداری و بنای یادبود پرتاب» نمودند. در بخش اندیمشک نیز «از ساعت 09:30 حدود 3000 نفر در حالی که چند نفر از روحانیون اندیمشک مقابل آنان بودهاند راهپیمایی و مبادرت به دادن شعارهای ضد ملی مینمایند و عکسهایی از خمینی و دکتر شریعتی همراه خود» داشتند. در شوش نیز «از ساعت 0800 روز جاری عدهای حدود 3000 نفر به حرکت در آمده و مبادرت به دادن شعارهای ضد ملی» نمودند.[152]
عاشورای حسینی در استان خوزستان
به گزارش ساواک در روز عاشواری حسینی در تاریخ 20 آذر 1357 اقشار مختلف مردمی «گروههای تقریبی 3000 الی 5000 نفری تحت عنوان برگزاری مراسم عاشورای حسینی در برخی از خیابانهای شهرهای اهواز، دزفول، خرمشهر، مسجدسلیمان، آغاجاری و بندر ماهشهر به راهپیمایی پرداخته و گروهی از متظاهرین نیز در حالی که پلاکاردهای حاوی مطالب مضره با خود حمل میکردهاند، شعارهایی علیه مقامات عالیه مملکتی دادهاند.»[153] در گزارش خبر تظاهرات اهواز آمده است که نام خیابانها در روز عاشورا تغییر کرد و مردم نامهای خمینی، شریعتمداری، شریعتی، غفاری، طالقانی و... بر آنها گذاشتند.[154] روزنامه اطلاعات درباره تظاهرات روز عاشورا در مسجدسلیمان نوشت: «بیش از 3 هزار نفر از طبقات مختلف مردم در خیابانهای شهر به راه افتادند و پس از عبور از خیابانهای اصلی به ناحیه نفتون رفتند و به هنگام بازگشت، تظاهرات رنگ خشونت به خود گرفت.»[155] نشریه اخبار جنبش اسلامی از عاشورای آبادان چنین نوشت: «روز عاشورا راهپیمایی بزرگ با شرکت طبقات مختلف مردم تشکیل میشود. هنگام عبور جمعیت از مقابل نیروی دریایی، به خاطر شعارهای ضد سلطنتی که مردم میدادند، سربازان اقدام به تیراندازی میکنند و در نتیجه 6 نفر کشته و تعداد زیادی زخمی میشوند.»[156] در اندیمشک نیز تظاهرات مردمی علیه رژیم شکل گرفت.[157] در شهرک بهرام که مسیر جاده اندیمشک ـ اهواز قرار دارد نیز تظاهراتی علیه رژیم روی داد. تظاهر کنندگان با در دست داشتن پرچم مشکی «پس از دور زدن در محیط شهرک به لب جاده آمده و راهبندان نموده و شیشههای یک تریلر را شکستند که پس از یک الی دو ساعت پاسگاه ژاندارمری شوش متوجه شد و پس از حضور در محل تظاهرکنندگان را پراکنده» کرد.[158]
تظاهرات روز عاشورای مردم دزفول نیز از شکوه و عظمت خاصی برخودار بود. از ساعتهای آغازین این روز، دستههای عزاداری به خیابانهای شهر آمده و به صورت یک هیئت بسیار بزرگ و با شکوه مسیر همیشگی مراسم روز عاشورا را طی کردند. مردم در اوج این تظاهرات در محل امامزاده روبند، در حالی که بلندگوهای خود را روبهروی پادگان تیپ 2 زرهی قرار داده بودند، شعار می دادند: «آخرین روز است، ارتش تو انتخاب کن، یا جبههی حسین را یا جبهه ی یزید را». این حرکت مردم تأثیر عجیب و شگرفی در روحیه ارتشیان و تحریک و ترغیب آنان برای پیوستن به نیروهای انقلاب داشت؛ بهطوری که از فردای آن روز سربازان از پادگان فرار کردند و شناکنان از عرض رودخانه گذشتند و به شهر آمدند. آنها یا به انقلابیون میپیوستند و یا به شهر خود میرفتند. در این میان انقلابیون برای شماری از سربازان که غیر بومی بودند، پول و لباس تهیه کرده و آنها را راهی شهرهای خودشان کردند.[159]
در یکی از گزارشهای ساواک در بارهی راهپیمایی مردم دزفول در روز عاشورا، آمده است: «ساعت 1400 روز 20 /9 /57 یک نفر ابتدا بالای ستون یادبود پنجاهمین سال سلطنت پهلوی در میدان مثلث دزفول رفته و عکس خمینی را در آن بالا نصب سپس با رنگ روی تمام پلههای آن جملات بسیار زننده نوشت بعداً به دیوار مقابل این جمله را نوشت. ارتش به این بیغیرتی، هرگز ندیده ملتی.» برابر با همین گزارش «پسر جوانی که ریش کوتاهی داشت و دزفولی بود، عکسی دستش بود که رئیسجمهور چین را با شهبانو نشان میداد. در حالی که مشغول نوشیدن مشروب بودند و لیوان مشروبی در عکس دست شهبانو بود و زیر این عکس نوشته شده بود شاهی که میگوید: مشروب خوردن کاری زشت و حرامی است، پس چرا حاضر میشود زنش با بیگانه مشغول عیش و نوش و خوشگذرانی باشد و عکس را نشان مردم میداد.» به استناد همین گزارش تظاهرکنندگان ساعت 15:15 دقیقه «به میدان مثلث رسیدند. در ابتدا پرچمهای الوان که شعارهای گوناگون روی آنها نوشته شده بعد از آن مردان و سپس زنها و دختران بودند در بین آنها با بلندگوهای قوی شعارهایی میدادند و تظاهرکنندگان با مشتهای گره کرده و صداهای بلند پاسخ میدادند. تمام این شعارها زننده و منقلب و تحریککننده بوده و اصلاً بوی عزاداری نداشت. نمونهای از شعارها بدین شرح بودند: 1- انقلابیترین فرد جهان است [آیتالله]خمینی. رهبر ارتش آزادگان است [آیتالله]خمینی. 2- ... [شاه] رویت سیاه. ایران را کردی کربلا. 3- مرگ بر این سلسله ... [پهلوی] لطف حسینی شده ما را نصیب. نصرٌ منالله و فتحٌ قریب 4ـ عاشورا. عاشورا. روز پیروزی ملت بر شاه 5ـ غیرت تو در کجاست برادر ارتشی. چرا برای یزید برادرت میکشی 6ـ جان فدای وفایت خمینی. سر میکنیم نثارت خمینی 7ـ از کشته شدن در ره دین باک نداریم. تا پیروزی قطعی به کف آریم.» بنابر همین گزارش یکی از دستهها که جمعیت آن 3000-3500 نفر بود، در جلوی میدان مثلث نشستند و به سخنرانی یکی از وعاظ گوش کردند که از اطاعت و فرمانداری ارتش از شاه بهشدت انتقاد کرد.[160]
در همین روز (20 /9 /57) در ایذه مأموران رژیم به مردم بیگناه و عزادار این شهر حمله کرده و عدهای از مردم را مجروح و زخمی کردند. به دنبال این اقدام، پنج نفر از روحانیون شهر در نامهای به آیتالله محمد صدوقی، ضمن گلایه از این برخورد مأموران رژیم، اخبار شهر را به اطلاع وی رساندند.[161] آیتالله صدوقی نیز در پاسخ این نامه، با ابلاغ تسلیت خود به مردم ایذه مژده پیروزی دادند.[162] افزون بر این در دیگر شهرهای استان، مثل ماهشهر نیز تظاهرات باشکوهی برگزارشد. آیتالله طاهری خرمآبادی در دههی محرم سال 1357 در ماهشهر بود. وی شبها در ماهشهر و روزها در آبادان به منبر میرفت. وی دربارهی راهپیمایی مردم ماهشهر میگوید: «بنده دیگر در روز تاسوعا به آبادان نیامدم، زیرا که مجلس سخنرانی و منبر به راهپیمایی مردمی تبدیل شده بود و علاوه بر این، در روز تاسوعا، در پی تدارک راهپیمایی روز عاشورای ماهشهر بودیم... ماهشهر به دو بخش قدیم و جدید تقسیم شده بود... بر اساس برنامهریزیهایی که انجام گرفت، قرار بر این شد که جمعیت از ماهشهر جدید به ماهشهر قدیم بیایند و راهپیمایی از ماهشهر قدیم شروع شود و در ماهشهر جدید به پایان برسد. مراسم پایانی هم در همان مسجد شرکت نفت برگزار شود. الحمدالله راهپیمایی بسیار مفصل و خوبی، با توجه به شرایط و ویژگی آن منطقه، در ماهشهر برگزار شد و مردم حضور چشمگیری در این راهپیمایی داشتند... سخنران مراسم پایانی راهپیمایی عاشورا هم خودم بودم که سخنرانی مفصلی ایراد کردم.»[163] شایان گفتن است در این روز شهر سوسنگرد نیز تظاهرات بود.[164] در گتوند نیز دسته عزاداری از محل حسینیه به حرکت درآمد. «این مراسم از بدو حرکت تا پایان تحت تدابیر شدید نیروهای پاسگاه ژاندارمری گتوند و گروهان شوشتر برگزار شد. جمعیت عزادار پس از رسیدن به مقام شاه خراسان به سخنرانی حجتالاسلام علیاکبر ادیب گوش فرا دادند.»[165] وی سخنرانی خود را اینگونه آغاز کرد: «... برای سرنگون شدن رژیم جائرانه و خیانتکار و جنایتکار دودمان پهلوی برای سلامتی نائب امام ما، رهبر و محبوب ما، عزیز ما سرگردان در ممالک به خاطر قرآن و اسلام یعنی روح خدا امام خمینی صلوات ختم کنید...»[166]
جمعبندی
آبان 1357 برای خانوادهی سلطنتی که هرساله در این ماه جشن تولد شاه و ولیعهد را برپا میکرد، به سختی گذشت. هر روز خبرهای تازهای از اغتشاشات، تظاهرات و ناامنی در سراسر کشور به گوش شاه و خانوادهاش میرسید. در این ماه اعتصابات، خصوصاً اعتصاب در صنعت نفت در خوزستان در ابعاد گستردهای شدت گرفت. نتیجه آن شد که از اواسط این ماه، تولید نفت شدیداً فروکش کرد.[167] رژیم این بار تلاش کرد از نفوذ روحانیون استفاده کند. رئیس ساواک خوزستان، فرماندار نظامی آبادان و سرپرست شهربانی آبادان در ملاقات با آیتالله سید عبدالرسول قائمی روحانی مبارز و با نفوذ شهر، ضمن اشاره به تأمین امتیازات مورد نظر اعتصابیون صنعت نفت، خطر کمونیستها برای کشور را یادآوری کردند و از وی خواستند به اتفاق سایر روحانیون، نسبت به متقاعد کردن کارکنان صنعت نفت برای تعطیلی اعتصابات اقدام نمایند. آیتالله قائمی پاسخ داد با توجه به سیاسی شدن اعتصابات در سراسر کشور، بهتر است ابتدا موضوع در قم حل و فصل شود.[168] علاوه بر گسترش اعتصابات در خوزستان، مردم و اهالی این منطقه ضمن حمایت از حرکت مردم سایر شهرهای کشور، برخورد رژیم با مردم را بهشدت محکوم کردند که نمونه آن در 13 آبان و محکوم کردن جنایات رژیم در کشتار مردم در تهران قابل مشاهده است. همچنین از دیگر حرکتهای قابل تحسین در این ماه، میتوان به گسترش تظاهرات و اعتراضات دانشآموزان، دانشجویان و فرهنگیان این استان اشاره کرد که در حمایت از رهبری نهضت روز به روز باشکوهتر برگزار میشد. اول آذر 1357ش مطابق با 21 ذی الحجه 1398ق. در آستانهی ماه محرم امام خمینی در پیامی خطاب به ملت ایران راهبرد مبارزاتی خود را برای مقابله با دولت نظامی ازهاری و نیز وظایف ملت را برای ادامهی مبارزه مشخص ساختند. این امر باعث گسترش تظاهرات مردمی در خوزستان شد. بهطوری که در محرم این سال شهرهای اهواز، دزفول، اندیمشک، بهبهان، خرمشهر، آبادان ماهشهر، و دیگر شهرهای این استان شاهد تظاهرات گسترده و فراگیری بود. تظاهرات گسترده مردم خوزستان در روز تاسوعا و عاشورای این سال (نوزدهم و بیستم آذر) مراسم این دو روز را از شکل مذهبی خارج کرد و تماماً رنگ سیاسی به خود داد و همه گروهها با در دست داشتن پلاکاردهایی بر ضد رژیم و شعارهایی علیه دولت و شاه، انزجار خود را از نظام سلطنتی اعلام کردند.
ادامه دارد....
پینوشتها:
[1]. ساواک در گزارشی وضعیت اعتصاب کارمندان وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت در روز 1 /8 /57 در خوزستان را به شرح زیر گزارش کرد: «سازمان و ادارات تعاون و امور روستاهای اهواز، مسجد سلیمان، رامهرمز و دشت میشان؛ پست آبادان، اهواز، رامهرمز، دزفول، اندیمشک، شوشتر، خرمشهر، مسجد سلیمان و ماهشهر؛ امور اقتصادی و دارایی اهواز، آبادان، دزفول و خرمشهر؛ بهداری و بهزیستی خرمشهر، دزفول و ماهشهر؛ حفاظت محیط زیست اهواز و محیطبانی دزفول؛ کار و امور اجتماعی بندر شاهپور، خرمشهر، اهواز، آبادان و دزفول؛ بنادر و کشتیرانی بندر شاهپور؛ لیسانسیههای راهنمای امور دریایی و بانک داریوش خرمشهر؛ کادر پزشکی و پرستاری شبکه سینا و شرکت سهامی خاص خدمات نفت اهواز؛ پتروشیمی ایران و ژاپن و شرکت شیمیایی شاهپور در بندر شاهپور؛ کانون کارآموزی زرگان وابسته به بهداری و بهزیستی اهواز؛ شرکت ملی نفت و شرکت سهامی خاص خدمات خارک؛ شرکت ملی گاز آغاجاری؛ کارخانه لولهسازی اهواز وابسته به شرکت ملی نفت؛ درمانگاه پتروشیمی شاهپور وابسته به بهداری شرکت ملی نفت؛ پلی کلینیک دزفول، اندیمشک و هفت تپه؛ ریشه کنی مالاریا در دزفول و جمعیت شیر و خورشید سرخ مسجد سلیمان» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1383، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 14، ص 47-52.
[2]. همان، توضیحات سند.
[3]. همان، ص 45. توضیحات سند.
[4]. همان، ص 42. توضیحات سند.
[5]. همان.
[6]. اسناد پایانی.
[7]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 9. توضیحات سند.
[8]. وضعیت اعتصاب کارمندان وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت در روز 2 /8 /57 در استان خوزستان به شرح زیر گزارش شد: «سازمانها و ادارات تعاون و امور روستاهای اهواز، مسجد سلیمان، رامهرمز و دشت میشان؛ امور اقتصادی و دارایی اهواز، آبادان، دزفول و خرمشهر؛ بهداری و بهزیستی خرمشهر؛ دزفول و ماهشهر؛ کار و امور اجتماعی بندر شاهپور، خرمشهر، اهواز، آبادان و دزفول؛ حفاظت محیط زیست اهواز و دزفول به بنادر و کشتیرانی بندر شاهپور؛ لیسانسیههای راهنمای امور دریایی و بانک داریوش خرمشهر؛ کادر پزشکی و پرستاری شبکه سینا و شرکت سهامی خاص خدمات نفت اهواز؛ پتروشیمی ایران و ژاپن و شرکت شیمیایی شاهپور در بندر شاهپور؛ شرکت ملی گاز آغاجاری؛ درمانگاه پتروشیمی شاهپور وابسته به بهداری و بهزیستی شرکت ملی نفت و جمعیت شیر و خورشید سرخ مسجد سلیمان.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 111-116.
[9]. همان، ص 68. خبرنگار رستاخیز نوشت: سید محمد موسوی یکی از آموزگاران دزفول بود. «فرهنگیان و مردم جنازه آموزگار شهید را در حالی که به دوش داشتند به گورستان معصومآباد بردند. عده تشییع کنندگان حدود 40 هزار نفر بود. این ششمین نفری است که در جریان تظاهرات هفته گذشته دزفول جان خود را از دست داده است.» همان، توضیحات سند.
[10]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 68. توضیحات سند.
[11]. همان، ص 81. توضیحات سند.
[12]. همان.
[13]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 70. توضیحات سند.
[14]. ساواک وضعیت اعتصاب کارمندان وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت در روز 3 /8 /57 در استان خوزستان را به شرح زیر گزارش داد: «سازمانها و ادارات تعاون و امور روستاهای اهواز، مسجد سلیمان، رامهرمز و دشت میشان؛ امور اقتصادی و دارایی اهواز، آبادان، دزفول و خرمشهر، حفاظت محیط زیست اهواز و دزفول؛ کار و امور اجتماعی بندر شاهپور، خرمشهر، اهواز، آبادان و دزفول؛ بهداری و بهزیستی ماهشهر و دزفول؛ شرکت سهامی خاص خدمات نفت اهواز و خارک؛ بنادر و کشتیرانی، پتروشیمی ایران و ژاپن، ایران نیپون درمانگاه پتروشیمی و شرکت شیمیایی شاهپور در بندر شاهپور؛ شرکت ملی نفت خارک؛ شرکت ملی گاز آغاجاری؛ کارخانه لوله سازی اهواز؛ پلی کلینیک دزفول، اندیمشک و هفت تپه؛ ریشه کنی مالاریای دزفول؛ شورای ورزش دشت میشان؛ و عده معدودی از پالایشگاه و شرکت ملی نفت آبادان.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 183-188.
[15]. اسناد پایانی.
[16]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 182، توضیحات سند.
[17]. همان، ص 233. توضیحات سند.
[18]. همان.
[19]. همان.
[20]. همان، ص 208. تظاهرات امروز (4 /8 /57) دزفول برای شهادت سید محمود موسوی آموزگار دزفولی بود که چند روز پیش به دست نیروهای حکومتی به شهادت رسید. مجلس یادبود این شهید در مسجد جامع شهر با حضور مردم برپا شد. «بعدازظهر از ساعت 2 مردم دزفول راهی معصومآباد (گورستان عمومی) شدند و دزفول به صورت تعطیل درآمد. ساعت 6 بعدازظهر پنج شنبه (مردم در حال بازگشت بودند) که ناگهان در فلکه شهر آتشسوزی روی داد. بانکهای ملی شعبه مرکزی و تمام شعب بانک صادرات و بازرگانی و سپه و نیز ادارات دادگستری و دارایی، شهرداری، آموزش و پرورش، فرمانداری، پلی کلینیک دچار آتشسوزی شد.» همان توضیحات سند.
[21]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 208، توضیحات سند.
[22]. همان.
[23]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 256.
[24]. همان، توضیحات سند.
[25]. همان، ص 258، توضیحات سند.
[26]. همان.
[27]. درکتانیان، غلامرضا، انقلاب اسلامی در دزفول، تهران، 1388، مر کز اسناد انقلاب اسلامی، ص 173.
[28]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 257.
[29]. اسناد پایانی.
[30]. اسناد پایانی.
[31]. همان.
[32]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 339. توضیحات سند.
[33]. همان، ص 340. توضیحات سند.
[34]. همان، ص 337.
[35]. همان.
[36]. به گزارش ساواک «یاد شده در دنباله سخنرانی خود به تظاهرات اخلالگرانه میدان ژاله تهران اشاره کرده و افزوده: «جلادان رژیم در این تظاهرات بیش از 1300 نفر را به خاک و خون کشیدند و ما در آینده نزدیک انتقام خون آنان را خواهیم گرفت.» واعظ مورد بحث سپس درباره حکومت زمان هویدا به صحبت پرداخته و گفته: «این فرد کثیف در طول این سیزده سال، تمام شعائر مذهبی را به نابودی کشاند.» آنگاه خطاب به جوانان گفت: «رژیم را سرنگون کنید و حکومت اسلامی به جای آن برقرار نمایید.» ناطق در خاتمه اظهارات خود از مردم دعوت کرد برای استماع سخنرانی وی در ساعت 2100 روز 8 /7 /57، مجدداً در مسجد، اجتماع نمایند و متعاقب آن با استفاده از ازدحام جمعیت از مسجد خارج و متواری شده است.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 360 – 362.
[37]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 378.
[38]. اسناد پایانی.
[39]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 378. توضیحات سند.
[40]. همان، ص 377. توضیحات سند.
[41]. همان، ص 464-468. توضیحات سند. به گزارش ساواک وضعیت اعتصاب کارمندان وزارتخانهها و مؤسسات دولتی وابسته به دولت در روز 8 /8 /57 در استان خوزستان به شرح زیر بود: «سازمانها و ادارات تعاون و امور روستاهای اهواز، مسجد سلیمان، رامهرمز، دشت میشان، خرمشهر و آبادان؛ امور اقتصادی و دارایی اهواز، آبادان، خرمشهر و دزفول؛ کار و امور اجتماعی اهواز، آبادان، خرمشهر، بندر شاهپور، دزفول و مسجد سلیمان؛ شرکت سهامی خاص خدمات نفت اهواز و آغاجاری؛ کارخانجات شیمیایی ایران و ژاپن، ایران نیپون بندر شاهپور؛ شرکت ملی نفت آغاجاری، آبادان و قسمتی از پالایشگاه آبادان و مسجد سلیمان؛ حفاظت محیط زیست اهواز و دزفول؛ شرکت ملی گاز آغاجاری؛ شرکت ملی نفت ایران پان آمریکن خارک؛ اعضای شورای ورزش هفتگل و مسجد سلیمان؛ بانک ملی ایران آبادان و خارک؛ ریشه کنی مالاریای دزفول؛ بانک داریوش و لیسانسیههای امور دریایی بندر خرمشهر؛ گمرک خارک و بندر شاهپور؛ شهرداری، فرهنگ و هنر بانک ملی ایران مسجد سلیمان؛ مجتمع فولاد پهلوی اهواز.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 464-468.
[42]. همان، ص 426. توضیحات سند.
[43]. اسناد پایانی.
[44]. اسناد پایانی.
[45]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 462. توضیحات سند.
[46]. همان.
[47]. همان.
[48]. همان، ص 510، توضیحات سند.
[49]. اسناد پایانی.
[50]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 503، توضیحات سند.
[51]. همان.
[52]. همان، ص502. توضیحات سند.
[53]. اسناد پایانی.
[54]. همان.
[55]. اسناد پایانی. در روز 10 آبان سازمانها و ادارات تعاون و امور روستاهای (اهواز، مسجد سلیمان، رامهرمز، دشتمیشان، خرمشهر، دزفول)، کار و امور اجتماعی (آبادان، اهواز، خرمشهر، بندر شاهپور، دزفول، مسجد سلیمان) محیط زیست (اهواز، دزفول)، ریشهکنی مالاریای دزفول و لیسانسیههای امور دریایی بندر خرمشهر، کارخانجات شیمیایی ایران و ژاپن و ایران نیپون بندر شاهپور، اعضای شورای ورزش هفتگل و مسجد سلیمان در اعتصاب بودند. (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 571-576).
[56]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 14، ص 571، توضیحات سند.
[57]. همان، ص 546، توضیحات سند.
[58]. اسناد پایانی.
[59]. همان، ص 45-65.
[60]. بنابر این گزارش «این عده عبارتند از علی پورحویزاوی فرزند کاظم و عبدالامام حویزاوی فرزند دریول حسنپورحویزاوی فرزند کاظم، حبیب نیسی (مسلمانی) فرزند حاج عبدالنبی... افراد مزبور از گردانندگان و رهبران اصلی تظاهرات در بخش هوزگان میباشند.» (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 80).
[61]. عِلْم، محمدرضا، انقلاب اسلامی در اهواز، تهران، 1386، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، ص 299.
[62]. همان.
[63] . اسناد پایانی.
[64]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان ج 15، ص 128.
[65]. همان، ص 131. در 13 آبان سازمانها و ادارات امور اقتصادی و دارایی اهواز، آبادان، خرمشهر و دزفول، حفاظت محیط زیست اهواز و دزفول، کار و امور اجتماعی دزفول، اهواز، خرمشهر، بندر شاهپور، آبادان و مسجد سلیمان، شرکت ملی نفت اهواز، آغاجاری، آبادان و مسجد سلیمان و پالایشگاه آبادان،1 شرکت سهامی خاص خدمات نفت اهواز و آغاجاری و 60 درصد از کارمندان نفت خارک، لوله سازی اهواز، گمرک آبادان، خرمشهر، بندر شاهپور و خارک، لیسانسیههای راهنمای دریایی خرمشهر، شرکت نفت ایران پان آمریکن خارک، شرکت شیمیایی ایران نیپون و ایران ژاپن و بندر شاهپور، شرکت ملی گاز آغاجاری، فرهنگ و هنر، تعاون روستایی و بانک ملی مسجد سلیمان در اعتصاب بودند. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 158-162.
[66]. اسناد پایانی.
[67]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 158-162. توضیحات سند.
[68]. در روز 13 آبان 1357 رژیم پهلوی در تهران دست به جنایت بزرگی زد. در این روز که مصادف با سالروز تبعید امام خمینی(ره) بود، ملت مسلمان ایران، بهویژه دانشآموزان و دانشجویان ضمن تجمع در دانشگاه تهران، تظاهراتی برپا کرده و همچون روزهای قبل از آن، علیه رژیم شاه به شعاردادن پرداخته و خواهان بازگشت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی شدند. اما به ناگهان رگبار گلوله از هر طرف باریدن گرفت و تعداد زیادی از مردم به خصوص دانشآموزان و دانشجویان به خاک و خون کشیده شدند. صدای شلیک گلوله تا ساعتها ادامه یافت و به وضوح مشخص بود که وضع با روزهای قبل تفاوت دارد. برای مطالعه بیشتر بنگرید به؛ «جنبش دانشآموزی در سال 57 و جنایت رژیم شاه در 13 آبان در دانشگاه تهران»، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[69]. متعاقب این جنایت بزرگ، امام خمینی در پیامی خطاب به ملّت ایران نوشتند: «من نمیدانم که از کدام مصیبتهای ملت و از کدام جنایتهای شاه بنویسم، قلم من عاجز است. آیا جنایاتی را که در دانشگاه تهران به دست دژخیمان شاه واقع شد متذکر شوم یا از کشتارهایی که در سراسر ایران به امر این جنایتکار حرفهای صورت گرفت؟» امام خمینی از ملت خواستند تا «رسیدن به هدف، نهضت را هر چه شورانگیزتر ادامه دهد.» امام خمینی هدف نهضت را سرنگونی شاه، نابودی رژیم شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی اعلام کردند و تصریح نمودند: «هر کس یا هر گروه که با این پیشنهادهای سهگانه موافق نیست، راه او غیر از راه ما و راه ملت ایران است.» امام خمینی لازمهی رسیدن به این اهداف را «ادامهی اعتصاب در تمام دستگاههای دولتی» و «پشتیبانی از اعتصاب کارمندان» و «کمک مالی به کسانی که در اثر اعتصاب ضرر دیدهاند» اعلام کردند. امام خمینی در پایان از «سران نیروهای هوایی و زمینی و دریایی» خواستند «با افراد خود به ملّت بپیوندند که اطاعت شاه اطاعت از طاغوت است» و از «سربازان و سایر قوای انتظامی» خواستند که از «اوامری که برخلاف مسیر ملت است سرپیچی کنند» و از خانوادهی نظامیان خواستند تا آنها را از «مخالفت با ملت و از ظلم و ستم به خواهران و برادران اسلامی خود باز دارند.» صحیفه امام خمینی، ج 4، صص 308ـ 310.
[70]. علم، همان، ص 207.
[71] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 219-225.
[72]. همان، ص 219-225. توضیحات سند.
[73]. اسناد پایانی.
[74]. به گزارش ساواک در روز 15 آبان سازمانها و ادارات آب و برق و قضات دادگستری اهواز؛ گمرک اهواز، بندر شاهپور، آبادان و خارک؛ حفاظت محیط زیست اهواز و دزفول؛ کارخانه لوله سازی و کار و امور اجتماعی اهواز، بندر شاهپور، خرمشهر، آبادان و دزفول؛ شرکت ملی نفت اهواز، آبادان، آغاجاری و مسجد سلمیان، امور اقتصادی و دارایی اهواز، آبادان، خرمشهر، بندرشاهپور و دزفول، شرکت شیمیایی ایران ژاپن و شیمیایی بندرشاهپور؛ لیسانسیه های امور دریایی بندر خرمشهر، فرهنگ و هنر مسجد سلیمان، تعاون و امور روستاهای دشت میشان، بهداری و بهزیستی آبادان، دادگستری دزفول، ناحیه بخش اهواز و آبادان، شرکت ملی اهواز و آغاجاری، شرکت نفت ایران، پان آمریکن خارک، شرکت سهامی خاص خدمات اهواز، آغاجاری، مسجد سلیمان و خارک در اعتصاب بودند. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 282-287.
[75]. اسناد پایانی.
[76]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 261. توضیحات سند.
[77]. همان، ص 260.
[78]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 159.
[79]. همان، ص 258، توضیحات سند.
[80]. در بخشی از پیام امام آمده بود: «... من گرچه میدانم که فریبکاریهای شاه و نرمش لفظی و ارعاب عملی او، در صفوف فشرده ملت بزرگ ما تأثیری ندارد، لکن در هر موقع و در هر پیشامد لازم میدانم تذکراتی به شما عزیزانم بدهم:
1- هدف همان است که در سخنرانیها و اعلامیههای خود ذکر نمودهام:
الف) سرنگونی سلطنت پهلوی و رژیم منحوس شاهنشاهی.
ب) بپا داشتن حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر ضوابط اسلام، متکی به آرای ملت.
2- نهضت با شیوههای گوناگون، مخصوصاً اعتصابات در همه ادارات و دستگاههای دولتی باید ادامه داشته باشد. دولت نظامی ایران غاصب و مخالف قانون است و بر ملت است که از آن اطاعت نکنند و به سرپیچی و کارشکنی تا حد فلج نمودن دستگاههای دولتی پیش رود. من از جمیع کارمندان محترم دولت و سایر مؤسسات که با اعتصابات خود پشتیبانی از برادران و خواهران خود کردهاند، تشکر میکنم. این یک وظیفه اسلامی است و لازم الاجراست.
3- شاه با روی کار آوردن دولت نظامی، دست به توطئه دیگری زده است و آن اینکه از طرفی در پیشگاه خدا و ملت عذر تقصیر میخواهد و اعتراف به اشتباهات و جنایات خویش در طول سلطنت ننگینش میکند و از آیات عظام و علمای اعلام و سایر طبقات استمداد میکند و از طرف دیگر دولت نظامیاش با سرکوبی شدید و قتلها و اعزام چماق بدستها و سرنیزهدارها و توپ و تانکها بر ملت مظلوم میتازد و عزیزان ما را بیش از پیش به خاک و خون میکشد. به خیال آنکه با این نقشه میتواند خودش را از گناه قتل و غارتهای دوران سلطنتش تبرئه نماید...» امام در ادامه تأکید کردند: «امروز بر تمام طبقات ملت از مراجع عظام و علمای اعلام و مدرسین و فضلای عالیمقام و اساتید محترم دانشگاهها و دانشسراها و دانشجویان دلیر و طلاب شجاع تا جناحهای سیاسی و روشنفکر و از کارگران و کشاورزان تا بازاریان و اصناف، از کارمندان دولتی تا افسران نیروهای سهگانه، از سربازان تا صاحبمنصبان عالیرتبه و بر همه اقشار ملت تکلیف الهی و وجدانی است که با اتحاد کلمه بدون هراس از قدرتها و ابرقدرتها، هدف اسلامی خود را تعقیب و گلوی این ستمگر تاریخ را بفشارند و با قاطعیت و جدیت به سوی هدف پیش روند که وعده خداوند به مستضعفین نزدیک است و کشتن و کشتهشدن در راه خدا سرفرازی است.» صحیفه امام خمینی، ج 4، ص 349-352.
[81]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 398-403.
[82]. اسناد پایانی.
[83]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 395. توضیحات سند.
[84]. یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ حجتالاسلام غلامحسین جمی، تهران، 1392، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 214.
[85]. صحیفه امام خمینی، ج 4، ص 408-409.
[86]. حیدری، میلاد، روایتی از اعتصاب کارکنان صنعت نفت در سال 1357، فصلنامه «مطالعات تاریخی»، سال بیستویکم، شماره 82، پاییز 1402، ص 124.
[87]. پس از شکست پی در پی نخستوزیران انتصابی محمدرضا پهلوی برای فریب یا سرکوب نهضت اسلامی مردم ایران، رژیم شاه پس از مشورت و کسب تکلیف از مقامات آمریکایی، ارتشبد ازهاری را به نخستوزیری منصوب کرد و او نیز دولت نظامی خود را برای ارعاب و سرکوب هرچه بیشتر مردم و ایجاد تزلزل در ادامه مسیر توفنده انقلاب اسلامی در روز 15 آبان 1357 به مجلس معرفی نمود. ازهاری مانند دولتهای پیش از خود ترفندهایی برای آرام نمودن اوضاع در پیش گرفت و در همین حال بر شدت سرکوب مردم افزود ولی با روشنبینی و وحدت اقشار مختلف جامعه و یکپارچگی آنها در پیروی از رهبر کبیر انقلاب اسلامی و رهبری روشن بینانه حضرت امام خمینی(ره) کاری از پیش نبرد و اربابان خود را از بهبود اوضاع به سود شاه و اربابان او ناامید کرد و در روز 11 دی 1357 استعفا داده و جای خود را به شاپور بختیار سپرد. بنگرید به: «دولت نظامی ارتشبد غلامرضا ازهاری»، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[88]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 15، ص 462، توضیحات سند.
[89]. علم، همان، ص 309.
[90]. حسینیان، روحالله، یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 625-627.
[91]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 16، ص 43-47.
[92]. علم، همان، ص 309.
[93]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 16، ص 145، توضیحات سند.
[94] . همان، ص 129، توضیحات سند.
[95]. همان، ص 129.
[96]. در پیام ایشان آمده بود: «رحمت خداوند تعالی بر شما آگاهانی که با اعتصاب پرارزش خود، روی ملت را سفید نمودید. اعتصاب شما هر روز و هر ساعتش با ارزش و کوبنده است؛ ارزشمند برای ملت غارتزده ایران که از جریان این طلای سیاه و مخزن پربرکت کشور که سالهاست خائنان به غارت دادهاند و نفتخواران به غارت بردهاند، جلوگیری کرده و از هدر دادن مال ملت فقیر به اندازه قدرتتان منع نمودهاید.» امام خمینی درباره وظیفه مردم ایران گفتند: «بر ملت شریف ایران است که در مواقعی که کارگران و کارمندان شرکت نفت و سایر مؤسسات و ادارات دولتی دست به اعتصاب میزنند، از آنان با کمال احترام پشتیبانی کنند و ضررهای آنان را به بهترین وجه جبران نمایند و آنان را در اعتصابات مقدسشان، که برای اظهار تنفر از شاه خائن و خاندان کثیفش و پشتیبانی از مبارزات همگانی مردم است، تشویق و تقدیر کنند.» ایشان در پیامشان درباره استفاده از دولت نظامی برای سرکوب قیام مردم ایران گفتند و آن را بیدوام نامیدند: «دولت نظامی غیر قانونی سعی دارد با سرنیزه مردم را به حالت عادی خود برگرداند؛ غافل از آنکه با سرنیزه نمیشود رضایت ملت را جلب کرد این سرنیزهها بالاخره انفجار عظیمی را به بار خواهند آورد. دولت یاغی نظامی، آخرین راهی است که شاه برای نجات خویش به آن متوسل شده است. این دولت نیز دوامی نمیتواند داشته باشد؛ چرا که این نظام از باطن پوسیده است.» امام، آمریکا را از پشتیبانی از شاه برحذر داشتند: «آمریکا باید بداند که اگر بخواهد با فشار خود دولت نظامی را سرپا نگاه داشته و مردم بیپناه ما را هر روز و هر شب زیر رگبار گلوله مزدوران خود قرار دهد و اگر بخواهد با تهدید و ارعاب هر چه بیشتر، کارمندان محترم و کارگران محروم شرکت نفت را که خواستار رفتن شاه شدهاند زیر فشار خود قرار دهد، طرحهایی برای چاههای نفت داده میشود تا مخازن پربهای ما برای نسلهای آتیه باقی بماند. آمریکا باید در پشتیبانی از شاه تجدید نظر کند. سیاستمداران آمریکا دولت خودشان را از این سیاست ظالمانه و مخالف حقوق بشر که بالمآل مخالف مصالح مردم آمریکا است، برحذر کنند.» ایشان ضمن قدردانی از اعتصاب شرکت نفت، مخابرات، شرکت واحد، مطبوعات و اعتصاب سایر ادارات و مؤسسات دولتی، بیان کردند که عمر چپاولگریها به پایان رسیده است: «نهضت مقدس اسلامی ما عمر چپاولگریها و دیکتاتوریها را در ایران به سر آورده است. صاحبمنصبانی که بر روی ملت آتش میگشایند باید بدانند که پیروزی ملت نزدیک است و انتقامش از خائنین سخت؛ عهد و پیمان شاه سست است و قهر انقلابی ملت سهمگین. و باید بدانند که شاه ممکن است آنان را نیز مانند نوکرهای وفادارش ـ برای ابقای خود ـ به محاکمه و زندان بکشد.» صحیفه امام خمینی؛ ج 4، ص 498-500.
[97]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 16، ص 199-203.
[98]. همان، ص 235. توضیحات سند.
[99]. همان، ص 335-338.
[100]. همان، ص 407. توضیحات سند.
[101]. همان، ص 481. توضیحات سند.
[102]. امام در این پیام که در اول آذر ماه (برابر با 21 ذیالحجه 1398) صادر شد، تأکید کردند: «اکنون که ماه محرّم چون شمشیر الهی در دست سربازان اسلام و روحانیون معظم و خطبای محترم و شیعیان عالیمقام سیدالشهداء ـ علیهالصلوه و السلام ـ است، باید حد اعلای استفاده از آن را بنمایند و با اتکا به قدرت الهی، ریشههای باقیماندۀ این درخت ستمکاری و خیانت را قطع نمایند که ماه محرّم، ماه شکست قدرتهای یزیدی و حیلههای شیطانی است.» رهبر نهضت بر خطبا، وعاظ و گویندگان مذهبی تکلیف کردند: «بیش از پیش به تکلیف الهی خود که افشاگری جرایم رژیم است عمل فرمایند.» طلاب نیز موظف شدند تا در این ماه «دهقانان محروم و محترم را از فجایع شاه و کشتار مردم بیدفاع، آگاه گردانند.» امام همچنین سایر اقشار جامعه را به برچیدن بساط رژیم شاهنشاهی در ماه پیروزی خون بر شمشیر فراخواندند. یکی از فرازهای مهم این پیام، تأکید بر استقلال مراسم عزاداری از تسلط دربار بود. در حالی که دستگاه پهلوی هیآت مذهبی را زیر ذره بین امنیتی خود گرفته بود، امام از متولیان هیئتهای مذهبی خواستند با مقاومت فزونتر و بدون کسب اجازه از دستگاههای امنیتی رژیم، مراسم عزاداری را برپا کنند. ایشان فرمودند: «...اقامۀ مجالس سوگواری باید مستقل بوده و منوط به اجازۀ شهربانی یا سازمان خرابکار به اصطلاح امنیت نباشد. شما ملت عزیز، مجالس را بدون مراجعه به مقامات بر پا نمایید و در صورت جلوگیری در میادین و خیابانها و کوچهها اجتماع کنید و مصائب اسلام و مسلمین و خیانتهای رژیم شاه را برملا نمایید.» در فراز دیگری از این اعلامیه به مردم نوید داده شده بود که «شاه رفتنی است» و «با دست توانای شما، پرچم پرافتخار حکومت اسلامی در تمام اقطار به اهتزاز» درخواهد آمد. صحیفه امام خمینی، ج 5، ص 75- 78.
[103]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1384، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 17، ص 55-59.
[104]. اسامی این افراد عبارت بودند از: خلیفه قراغانی(بستنی فروش)، رمضان عبدینژاد(کاسب)، جعفر باقرپور(معلم)، نعمتالله فرهنگ(دبیر)، حاج محمود قایقی(خیاط). انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان ج 17، ص 54. توضیحات سند.
[105]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 17، ص 54.
[106]. همان، ص 104-108.
[107]. همان، ص169.
[108]. همان، توضیحات سند.
[109]. همان، ص 216-226.
[110]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام غلامحسین جمی، همان، ص 229.
[111]. همان، ص 229. توضیحات سند.
[112]. هویدا، فریدون، سقوط شاه، ترجمه ح.ا. مهران، تهران، 1365، اطلاعات، صص181-183.
[113]. درکتانیان، همان، ص 179-180.
[114]. سرکوب خونین تظاهرات مردم خوزستان در محرم 57 توسط رژیم پهلوی، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[115]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، 1384، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج 18، ص73-75، توضیحات سند.
[116]. اسناد پایانی.
[117]. اسناد پایانی.
[118]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 18، ص 111-116.
[119]. در این پیام حضرت امام آمده بود: «اخبار طاقتفرسای ایران عزیز تا این ساعت که یک روز از محرم نگذشته است، روح و جان اینجانب را معذب نموده است. من، آنان را که با سکوت و احیاناً با اعمال خود از شاهِ خیانتکار پشتیبانی میکنند، نصیحت میکنم که به ملت مظلوم که برای اسلام خون میدهند و فداکاری میکنند، بپیوندند. من از سربازان سراسر کشور خواستارم که از سربازخانهها فرار کنند. این وظیفهای است شرعی که در خدمت ستمکار نباید بود. اعتصاب بزرگ خود را هرچه بیشتر ادامه دهید و دستگاهِ این خائنینِ یاغی را فلج کنید.» صحیفه امام خمینی(ره)، همان، ج 5، ص 152-154.
[120]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 20، ص 5-19.
[121]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 18، ص 177.
[122]. همان، ص 178.
[123]. همان، ص 179 و 197-210 و 206. در روز 12 آذر «ناحیه 2 بهداری و بهزیستی و 15% از کارمندان ادارات مرکزی شرکت سهامی خاص خدمات نفت اهواز؛ امور اقتصادی و دارایی اهواز و رامهرمز؛ نیروگاه برق رامین و زرگان وابسته به توانیر اهواز؛ 62 نفر از کارمندان سد رضاشاه کبیر در مسجد سلیمان؛ کارمندان فنی شرکت سهامی خاص خدمات نفت و شرکت ملی گاز آغاجاری؛ گمرک بندر شاهپور و خرمشهر؛ اداره بندر و کشتیرانی شاهپور؛ 110 نفر از کارمندان ناحیه برق جنوب در آبادان و خرمشهر؛ بانک ملی آبادان؛ کارمندان قسمتهای تعمیرات کلی، امور کالا و اداره طرحریزی پرسنلی پالایشگاه آبادان 3؛ 130 نفر از 220 نفر کارمندان کارخانه لوله سازی اهواز؛ 60 نفر [این شصت نفر کارمندان سکوهای نفتی فریدون، اردشیر، سیروس و داریوش واقع در آبهای خلیج فارس بودند. این سکوها روزانه 300 هزار شبکه نفت استخراج میکرد.] از 400 نفر کارکنان شرکت نفت ایران و پان آمریکن خارک» در اعتصاب بودند. همچنین به گزارش ساواک «کلیه کارکنان مجتمع فولاد پهلوی اهواز روز 12 /9 /57 از انجام کار خودداری و با شعارهای مذهبی و بانک الله اکبر در مجتمع به راهپیمایی» پرداختند.
[124]. همان، ص 306-311.
[125]. همان، ص 292.
[126]. همان، توصیحات سند.
[127]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله عبدالرسول قائمی، تهران، 1393، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 544.
[128]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 18، ص 407.
[129]. همان، ص 406.
[130]. همان، توضیحات سند.
[131]. همان.
[132]. همان، ص 385.
[133]. همان.
[134]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 20، ص 267.
[135]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 19، ص 41-42.
[136]. همان، توضیحات سند.
[137]. همان، ص 42.
[138]. به گزارش ساواک: «شعارهایی به شرح زیر از بلندگو پخش گردیده به نحوی که صدا در اکثر نقاط شهر بهخوبی شنیده میشود: 1ـ ارتش انتخاب کن راه یزید یا راه حسین را 2ـ درود بر مجاهدین راه اسلام، این... رهبر نیست جلاد است. مردم مسلمان بپاخیزید. دین از دست رفته، این جلاد را از بین ببرید. ضمناً مرتباً در بین این شعارها صدای الله اکبر گفته می شود.» اسناد پایانی.
[139]. 1ـ رحیم خوشحالپور از ناحیه ران 2ـ عباس کاظمی از ناحیه ران 3ـ طاهره روشنحال، 40 ساله از ناحیه سینه 4ـ فریده روشنحال 18 ساله از ناحیه شانه زخمی شدند. در واپسین ساعات امروز نیز دو برادر به نامهای موسی راستین و رحیم راستین زخمی شدند. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 19، ص 124.
[140]. همان، ص 125.
[141]. همان، توضیحات سند.
[142]. همان، ص 121.
[143]. «1ـ موسی مکّی 13 ساله محصل از ناحیه ران 2ـ زهرا پاینده 9 ساله از ناحیه زانو 3ـ محمود تبریزی 15 ساله محصل خراش سطحی از ناحیه پا.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 19، ص 128.
[144]. همان، ص 127.
[145]. ساوک در گزارشی اعلام کرد: «بنابر اعلام فرمانده تیپ زرهی دزفول در ظرف 10 روز بهتدریج 50 نفر از افسران و درجهداران و سربازان تیپ مذکور محل خدمت خود را ترک و تاکنون مراجعت نکردهاند. بیشتر این افراد در 2 سه روز اخیر ترک پست کردهاند و اسلحه با خود نبردهاند. این خبر مورد تأیید فرمانده ضداطلاعات تیپ مزبور قرار گرفت. مقرر فرمایید در صورت هرگونه اقدام، حفاظت 2 نفر یادشدگان فوق رعایت گردد. ضمناً در چند روز اخیر چندین نفر از افراد تیپ در محل تیپ بازداشت بودهاند و یک نفر از افرادی که ترک پست نموده به نام ستوان دوم ذکری که پدر وی پیشنماز در اندیمشک است، اظهار داشته: به فرمان امام خمینی ترک پست کرده...» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 19، ص 126.
[146]. همان، ص 231.
[147]. همان، ص 308.
[148]. همان، ص 308، توضیحات سند.
[149]. همان، ج 15، ص 463.
[150]. بنابر همین گزارش «رهبریِ آنها را علیحسین کاریان، کارمند کارخانه کاغذ پارس و ابراهیم چهارلنگی و عباسقعلی بلداجی و محمد قاسمی و اسدالله آشوب به عهده داشتند.» همان، ص 311.
[151]. همان، ص 309.
[152]. همان.
[153]. اسناد پایانی.
[154]. همان، ص 500-502، توضیحات سند.
[155]. همان.
[156]. همان.
[157]. اسناد پایانی.
[158]. همان، ص 504.
[159]. درکتانیان، همان، ص181.
[160]. اسناد پایانی. گزارش ساواک از گزارش مذکور چنین بود: «ارتش! آخر چرا از خواب غفلت بیدار نمیشوی تا کی میخواهید فریب این رهبر خیانتپیشه و خائن به وطن و ملت را بخورید. مگر این حقوقی که میگیرید از ملت نیست پس چرا به خاطر نوامیس خود ملت شریف و مسلمان ایران با آنها همصدا نمیشوید و به فرمان این خونخوار اجنبی سینه خواهران و برادران مسلمان هموطن خود را تیر باران میکنید؟ آخر کمی فکر کنید. والی[والله] در دنیا منفور ملت و در آخرت مورد غضب خدای قرآن خواهید بود این را بدانید ما در راه مبارزه و کسب آزادی به رهبری امام خمینی سرانجام با شما که نمیخواهید از گمراهی و فریب خوردگی رهایی یابید مقابله و مبارزه میکنیم و مطمئن باشید پیروزی از آن ما است.» همان.
[161]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 20، ص 422، توضیحات سند.
[162]. همان، ج 21، ص 152، توضیحات سند.
[163]. خاطرات آیتالله سید حسن خرمآبادی، تدوین: محمدرضا احمدی، تهران 1377، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 2، ص249.
[164]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، همان، ج 19، ص505.
[165]. اسدی، محمدعلی، انقلاب اسلامی در شوشتر و گتوند، تهران، 1393، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 151.
[166]. همان.
[167]. مجموع تولید در سیزدهم آبان به حدود 58 /1 میلیون بشکه رسید. پالایشگاههای شیراز و تبریز تعطیل و تولید آبـادان فقط دویست هزار بشکه معادل یک سوم ظرفیت آن بود. مجموع تولید در پانزدهم آبان به حدود 3 /1 میلیون بشکه کاهش یافت. این کمترین میزان از زمان آغاز اعتصابات بود. حیدری، همان، ص 119.
[168]. همان.

تظاهرات مردم شوشتر در اول آبان 57.

تظاهرات مردم شوشتر در اول آبان 57.

اعتصاب و تظاهرات در حوزه استحفاظی ناحیه ژاندارمری خوزستان روزهای دوم و سوم آبان 57.

تظاهرات دانشآموزان و آموزگاران سوسنگرد.

تظاهرات 5 ابان 1357 در شوشتر.

گزارش ساواک از برگزاری مجلس مذهبی در مسجد جامع خرمشهر و ایراد سخنرانی توسط یکی از وعاظ در 5 آبان.

تظاهرات دانشآموزی در شهرهای استان خوزستان 6 آبان

تظاهرات دانشجویان و دانشآموزان در دانشگاه جندی شاهپور اهواز در 6 آبان 1357.

دستگیری پنج نفر از سرنشینان یک خودرو در اهواز.

تظاهرات 7 آبان در اهواز.

راهپیمائی در شهر خرمشهر در 8 آبان.

گزارش ساواک از تظاهرات دانشآموزی در شهرهای استان خوستان در روز 8 آبان 57 ص 1.

گزارش ساواک از تظاهرات دانشآموزی در شهرهای استان خوستان در روز 8 آبان 57 ص 2.

تظاهرات مردمی در شادگان روز 9 آبان 1357.

اوضاع برخی شهرهای خوزستان در 9 آبان 1357.

تظاهرات دانشآموزان خوزستان در 10 آبان 57 ص 1.

تظاهرات دانشآموزان خوزستان در 10 آبان 57 ص 2.

تظاهرات مردمی در شهرهای استان خوزستان در 10 آبان 1357 ص 1.

تظاهرات مردمی در شهرهای استان خوزستان در 10 آبان 1357 ص 2.

تظاهرات مردم مسجدسلیمان در 13 آبان 57.

تظاهرات در سوسنگرد 13 آبان 57.

تظاهرات در بخش هوزگان روز 13 آبان.

اعلامیه جامعه فرهنگیان دزفول در 14 آبان 57.

تظاهرات فرهنگیان سربندر در تاریخ 15 آبان 57.

گزارش ساواک از مدارس بهبهان در 17 آبان 1357.

نصب کاریکاتور شاه به دیوار بازار کهنه دزفول.

گزارش خبر موضوع صفر رفیعی نیا صاحب عکاسی نگاه.

دستگیری علی عباسمنش در 11 آذر در اهواز.

تظاهرات مردم شوش در 11 آذر 1357.

پخش شعارها از بلندگوهای شهر دزفول در نیمه شب 16 آذر 57.

تظاهرات 20 آذر در اندیمشک.

حوادث و وقایع برخی از شهرهای استان خوزستان در روز 20 آذر 57.

تظاهرات مردم خوزستان در سال 57.

تظاهرات مردم بهبهان در سال 57.

تظاهرات مردمی در خوزستان در سال 57.

حضور مردم دزفول در راهپیمایی سال 57.

حضور زنان خوزستانی در تظاهرات سال 57.

حضور مردم خوزستان در تظاهرات سال 57.

حمایت از اعتصابات صنعت نفت در سال 57.

شهید سید محمود موسوی.

شهید سیدمحمدجعفر مقبل.

شهید سیدمحمدجعفر مقبل.

شهید کاظم بحرالدینی.
تعداد مشاهده: 489










