ساواک هرمزگان؛ ساختار، اقدامات و فعالیتها به روایت اسناد ساواک (1342-1357ش)
تاریخ انتشار: 24 خرداد 1401
گزارش پیشرو میکوشد با استناد به اسناد ساواک استان هرمزگان به بازسازی بخشی از تاریخ این سازمان بپردازد. مبنای پژوهش، اسناد منتشر شده در کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان (مجموعه 4 جلدی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، 1396ش) است. این نوشتار به ساختار، اقدامات و فعالیتهای این سازمان طی سالهای 1342 تا 1357 اختصاص دارد.
واژگان کلیدی: هرمزگان، ساواک، اسناد، ساختار، فعالیتها، منابع
تقسیمات اداری
استان هرمزگان کنونی، در روند تقسیمات کشوری ایران تا اواخر دهه 1330ش شرایط مختلفی را تجربه کرده و بخشی از ایالتهای "فارس و بنادر" و "کرمان و بلوچستان" تابع استان جنوب و مکران، و بالاخره بخشی از استانهای فارس و کرمان بوده است. در سال 1339ش، فرمانداری کل بنادر و جزایر بحرِعمان تشکیل شد. در این زمان در جنوب کشور یک فرمانداری کل دیگر به نام جزایر و بنادر خلیج فارس وجود داشت.[1] در سالهای 1341 و 1342ش ساواک بندرعباس زیر نظر ساواک فارس و بنادر فعالیت میکرد.[2] این موضوع نشان میدهد ساواک مستقلی به نام فرمانداری کل بنادر و جزایر بحر عمان وجود نداشته است. در اواخر سال 1342ش نام سازمان ساواک بنادر دریای عمان را مییابیم که نشان از راهاندازی سازمان مستقلی برای فرمانداریِ کلِ بحرِ عمان است. در این زمان ساواک فرمانداری کل بنادر و جزایر دریای عمان شامل ساواکهای بندرعباس (عباسی) و بندرلنگه بود و در مکاتبات از کد 17ه استفاده میکرد.[3]
در 1346ش با انحلال دو فرمانداری کل بنادر و جزایر خلیج فارس و بحر عمان، استان بنادر، جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان به مرکزیت بندرعباس (استان ساحلی) تشکیل شد.[4] در اسناد سال 1348، به استان ساحلی؛ بنادر و جزایر خلیج فارس و دریای عمان و در اسناد آذر 1355ش به بعد، به ساواک استان هرمزگان اشاره شده است.[5] بر اساس اسناد موجود علاوه بر شهر بندرعباس، جزایر هرمز، فین، قشم، مناطق گوربند، گهره، ایسین، حاجیآباد و جاسک و شهرستان میناب تحت پوشش ساواک بندرعباس،[6] و بخش کاویزدی، جزیره لاوان، بستک، بندر کنگ، چارک و مغویه و بخش گاوبندی تحت پوشش ساواک بندرلنگه بودند. [7]
پرویز فرنژاد (تا سال 1342ش)،[8] نیکوسرشت (1342-1351ش)،[9] محمد بیگزاده (1352-1357ش)،[10] و مهرام (از فرورودین 1357 به بعد) [11] رؤسای ساواک هرمزگان، و معینی (تا سال 1351)،[12] منافی(1351-1352ش)[13] و فرزانه (از سال 1352 به بعد)[14] رؤسای ساواک بندرلنگه بودند.
ساختار و دوایر
ساواک استان ساحلی / هرمزگان علاوه بر دایره امنیت داخلی که مهمترین بخش آن سازمان بود،[15] دارای واحدها و دوایر دیگری چون بایگانی،[16] ضدجاسوسی[17] و کشف رمز[18] بود. بایگانی، مسئول بررسی فیش به نام افراد و تشکیل پرونده بود و این کار را به دستور امنیت داخلی انجام میداد.[19] این پروندهها به شکل پروندههای انفرادی و موضوعی مانند روحانیون منطقه، ماههای محرم، صفر و رمضان، فعالیت عناصر مذهبی، پخش اعلامیههای مضره، مراکز آموزشی و مدارس و هیئتهای مذهبی بود.
واحد ضدجاسوسی نیز در انتقال و اعزام سوژه های خاص مسئولیت داشت. در هفدهم مهرماه 1357 به دستور ساواک کل، این واحد موظف شد برای اعزام یکی از مخالفین با فرمانداری نظامی یا فرماندهی پادگان در تدارک هیلکوپتر باشد.[20] ساواک بندرعباس دارای پایگاه برونمرزی بود[21] و با معاونت اطلاعات خارجی ساواک کل در ارتباط بود. این پایگاه - مانند پایگاههای برون مرزی زاهدان و خراسان- تا روزهای آخر عمر رژیم(19 بهمن) مشغول فعالیت بود. در این زمان مشکل مالی این واحد، موضوع مکاتبه با معاونت اطلاعات خارجی ساواک بود. تأمین بودجه این واحدها از مجرای بانک ملی میسر نبود و پیشنهاد شد که مسئول مالی اداره کل دوم[22] شخصاً به عنوان پیک ویژه مأموریت انتقال پول را بر عهده گیرد و با مسافرت به منطقه، پول را در دفتر استان به پایگاه مذکور تحویل دهد. موضوعی که در شرایط آن روزها دشوار و ناممکن مینمود. از این رو پیشنهاد شد برای این کار با اداره کل چهارم[23] هماهنگیهای لازم صورت گیرد.[24]
ساواک هرمزگان دارای محلهایی برای نگهداری پروندهها بود. ساختمان اداری ساواک علاوه بر کاربردهای اداری به اندازهای ظرفیت داشت که در مواقع حساس، خانوادههای پرسنل را برای مراقبت بیشتر به آنجا منتقل کنند.[25]
روابط درون سازمانی و برون سازمانی
ساواک هرمزگان در روابط اداری خود با ادارات کل ساواک در ارتباط و مکاتبه بود. این مکاتبات به ما کمک میکند روابط طولی میان ساواک هرمزگان و ساواک کل را بازسازی کنیم. بیشتر روابط ساواک با اداره کل سوم (امنیت داخلی) و ادارات زیرمجموعه آن مانند 312 و 316 بود.[26] اعتصابات کارگری به 342 و 343[27]و فعالیتها و اعتصابات دبیران و دانشآموزان و اخبار مراکز آموزشی به 324[28] منعکس میشد. این ساواک با ادارات کل دوم و چهارم(404) نیز در ارتباط بود.[29]
ساواک هرمزگان با قوای انتظامی و پلیس محلی نیز در ارتباط بود. بخشی از این روابط ناظر به زمینههای اطلاعاتی و امنیتی[30] و بخشی نیز ناشی از جایگاه انتظامی این نیروها بود.[31] قوای انتظامی(پلیس) جهت تعیین صلاحیت وعاظ برای سخنرانی در منابر، نظریه ساواک را جویا میشدند.[32] با این حال میان این قوا و ساواک، اختلافاتی درباره تحلیل اوضاع وجود داشت. مثلاً ساواک برخی اخبار واصله از ژاندارمری را غیرطبیعی تلقی میکرد. این برداشت ناشی از تحلیلهای ساواک و باور به اختلافات مذهبی شیعیان و اهل تسنن بود. ساواک چنین میپنداشت که اهل سنت در روند مبارزات با انقلابیون شیعه همراه نخواهند شد از این رو تلاش میکرد از این اختلافات به نفع رژیم استفاده کند.[33] این سازمان از رویه وحدتگرایانه روحانیون شیعه غافل بود؛ این موضوع ناتوانی و ضعف ساواک هرمزگان در شناخت روحیات و فرهنگ مردم را نشان میداد.[34] ساواک در برخی موارد مسئولین شهربانی را مورد انتقاد قرار میداد زیرا استعلام لازم درباره سخنرانی وعاظ مدعو را به موقع انجام نمیدادند.[35]
این سازمان با پایگاه نیروی دریایی ارتش در بندرعباس[36] رابطه و مکاتبه داشت. بنابر گزارش اسناد، افرادی که توسط ساواک دستگیر و بازداشت میشدند، قبل از محاکمه در پایگاه نیروی دریایی ارتش در بندرعباس نگهداری میشدند[37] و پس از انجام تحقیقات مقدماتی، محل نگهداری آنها به زندان شهربانی بندرعباس منتقل میشد.[38] در اواخر سال 1354ش زندان دژبان و یکباب ساختمان کنار آن در دست تکمیل بود. قرار بود از این محل برای نگهداری زندانیان سیاسی استفاده شود. یگان دژبان کار نگهبانی را انجام میداد و یک رابط از سوی ساواک به زندان سرکشی و مشکلات زندانیان را حل میکرد.[39]
رئیس ساواک شهرستان و استان و فرمانداری کل در شورای هماهنگی شرکت میکردند. در شورای هماهنگی شهرستان علاوه بر رئیس ساواک، فرماندهان شهربانی و ژاندرمری و فرماندار شهرستان شرکت میکردند. در شورای هماهنگی استان نیز رئیس ساواک استان، استاندار و فرماندهان شهربانی و ژاندارمری شرکت میکردند. در این شورا، رئیس ساواک موضوعاتی مانند احتمال وقوع راهپیمایی و تظاهرات و پیشبینیهای لازم[40] و آمادگی برای برخورد با اقدامات احتمالی مخالفین را مطرح میکرد.[41] از دیگر موارد، طرح خنثیسازی اقدامات و فعالیتهای روحانیون و مبارزان انقلابی در ماه رمضان بود که توسط ساواک تهیه میشد و در شورا مورد بررسی قرار میگرفت.[42] در واقع مهره اصلی و تأثیرگذارِ شورای هماهنگی شهرستان و استان، رئیس ساواک محل بود.
ساواک بندرعباس در ارتباطات خود از تلگراف استفاده میکرد. در سربرگ تلگرافات وارده / صادره، اطلاعات و مواردی مانند: مبدأ، مقصد، تاریخ، شماره، کاشف رمز، زمان مخابره، درجه تقدم (فوریت)، بخش اقدامکننده و مراجعی که جهت اطلاع در جریان قرار میگرفتند، ثبت میشد.[43] در برخی تلگرافها، کلمات رمز و معادل آنها آمده است. در سند شماره: 5136 / 324، تاریخ: 25 / 12 / 1353، معادل رمز کلمات بازرسی(دایر)، تفهیم و ترخیص(نرگس) آمده است.[44] گاهی بارش باران و قطع راه و خرابی تلفن سبب قطع ارتباط ساواک بندرعباس و مناطق تحت پوشش آن -مانند میناب- میشد و اخبار به موقع به ساواک نمیرسید.[45] ساواک استان ساحلی در مکاتبات خود از اعداد و اسامی رمز (مانند نیکنام، راد، منصور؛ برای اشاره به شاه، ایراندخت؛ برای اشاره به اشرف و افشان احتمالاً برای فرح) استفاده میکرد.[46]
روشهای ساواک
ساواک برای متوقف کردن فعالیتها، ترساندن افراد، ایجاد رعب و وحشت، تضعیف گروههای مخالف و غلبه بر مخالفین از روشهای مختلفی استفاده میکرد. در یک دستهبندی، میتوان این روشها را چنین برشمرد:
*احضار، تذکر، ایجاد محدودیت و ممنوعیت برای فعالیت. این روش در برخورد با روحانیون انقلابی و به منظور ارعاب، تحدید و ممنوعیت منبر آنها صورت میگرفت.[47] ساواک روحانیون انقلابی را تحت فشار قرار میداد تا امضاء و تأییدیه خود درباره تلگرافها و بیانیهها را انکار و تکذیب کنند. تبعید، احضار طلبههای مشمول خدمت اجباری، اخذ تعهد برای محدود کردن سخنرانان،[48] بازداشت روحانیون و احاله کار برخی از مخالفین به دادرسی ارتش برای تعقیب قانونی آنها از دیگر روشهای ساواک بود. درباره روحانیونی که ترخیص میشدند، سیاست تهدید و تحبیب (هدایت با اندرز) به کار برده میشد.[49]
*بررسی و تأیید صلاحیت یا عدم صلاحیت وعاظ برای سخنرانی: ساواک استان از ساواک شهرستان، شهربانی استان، پایگاه نظامی نیروی دریایی و ادارات دیگر مانند آموزش و پرورش انتظار داشت چنانچه واعظی خارج از منطقه استحفاظی به آنجا دعوت میشود، مشخصات وی اعلام؛ تا پس از بررسی پاسخ لازم در این باره داده شود.[50]
*ایجاد شکاف و اختلاف میان روحانیون و تقسیم آنها به موافق و مخالف حکومت: ساواک از روحانیون وابسته و موافق حکومت میخواست حملات مخالفین (روحانیون انقلابی) را با استناد به اصول مذهبی و به طریقه منطقی مورد نظر حکومت به مردم اثبات کنند.[51] همچنین با واسطه اشخاص مورد اعتماد به روحانیون محلی تفهیم میکرد که درباره مرجعیت امام خمینی، سیاست تشکیک و انکار را در پیش بگیرند.[52] ساواک از اختلاف میان انقلابیون استفاده میکرد و به روشهای مختلف در صدد تعمیق و گسترش آن بود. با انتشار نامه استاد شهید مرتضی مطهری(زندگی: 1298-1358ش) و مهندس مهدی بازرگان (زندگی: 1286-1373ش) درباره آثار دکتر علی شریعتی (زندگی: 1312-1356ش)، ساواک هرمزگان به دستور اداره کل سوم 312، موظف به پخش این نامه به طریق مقتضی و در پوشش مناسب شد.[53]
*بازرسی از منازل افراد، دستگیری و بازداشت آنها (کیفیت بازرسی در محور مستقلی در همین نوشتار توضیح داده شده است.)
*دستگیری مخالفین و فعالان انقلابی: این کار منوط به فراهم بودن شرایط بود.[54]
*پخش شایعات: ساواک بندرعباس برای عمل به دستورهای ساواک کل، دستور داد شایعاتی را درباره بیماری امام خمینی منتشر کنند.[55] همچنین برای القاء سیاست مثبت حکومت پهلوی درباره روحانیت، ساواک هرمزگان به دستور ساواک کل مأموریت یافت به شکل غیرمستقیم این موضوع را تبلیغ و در محیطهای مختلف شیوع دهد.[56]
*سختگیری در استخدام افراد در ادارات دیگر: چنانچه افراد داوطلب خدمت در ادارات دولتی میشدند (مانند آموزش و پرورش، نیروی هوایی و .....)، صلاحیت آنها، از ساواک استعلام میشد. در این موارد، سوابق فرد در ساواک مورد بررسی و استناد قرار میگرفت و برخی افراد به ساواک احضار میشدند و از آنها پیرامون عقاید، افکار و ارتباطشان با افراد و گروهها تحقیق میشد. گاه از این افراد تعهد اخذ میشد که چارچوب مورد نظر ساواک را رعایت کنند. رفتارها و روابط این افراد نیز ممکن بود به نحو غیرمحسوس مورد مراقبت ساواک قرار گیرد.[57]
کسب خبر
ساواک هرمزگان مانند دیگر ساواکها برای کسب اخبار و اطلاعات مورد نیاز از روشهایی چون به کارگیری و استخدام منابع انسانی، سانسور مکاتبات پستی افراد، شنود مکالمات تلفنی، ضبط صدا، تعقیب و مراقبت استفاده میکرد. هر یک از این روشها و ابزارها، محدودیتها و مزیتهای خود را داشت. اسناد برجای مانده نشان میدهند که بخش غالب اخبار مورد نیاز ساواک از طریق منابع انسانی به دست آمده است. منابع انسانی به دلیل هوشمندی و توان نفوذ و رخنه در اطراف اهداف مورد نظر و توانایی تطبیق خود با اوضاع و شرایط و پیگیری موضوع و احیاناً طرح پرسشهای هدفمند بیشترین کارآیی را داشتهاند. از سوی دیگر نفوذ دادن منابع مورد اعتماد سوژهها (افراد هدف) به برخی فضاها و محیطها، محدودیتهای خود را داشت از اینرو استفاده از روشهای دیگر چون شنود مکالمات تلفنی و سانسور مکاتبات اهمیت پیدا میکرد. در اسناد ساواک هرمزگان، به ندرت به روش تعقیب و مراقبت و ایجاد پست ویژه برای این کار اشاره شده است.[58]
سانسور مکاتبات
برخی گزارشهای ساواک بر مبنای مکاتبات افراد تهیه شدهاند. بعضی از این مکاتبات از طریقی غیر از سانسور به دست ساواک رسیده و احتمالاً محصول کار منابع در دسترسی به نامههای خصوصی افراد بودهاند.[59] منبع 7128 ساواک بندرعباس، گزارشهایی را بر مبنای محتوای مکاتبات افراد تهیه کرده است.[60] منبع 11446 نیز اطلاعات متعددی را درباره مکاتبات افراد و محتوای آنها مطرح کرده و ضمن بازکردن نامهها و اطلاع از محتوای آنها، گزارشهای متعددی درباره نتیجه کار را به ساواک ارائه کرده است.[61] در برخی موارد منبع به مکاتبات خصوصی افراد دست پیدا میکرد و بخشهایی از آن را در فرصتی کوتاه، به حافظه میسپرد و در تهیه گزارش از آن استفاده میکرد.[62] در یک مورد دیگر آمده است که هر گونه اقدام مستقیم در مورد مفاد گزارش -که بر مبنای نامه تنظیم شده بود- موجب شناسایی منبع خواهد شد.[63] این اشاره نشان میدهد سوژه نامه را در اختیار منبع قرار داده یا از دسترسی وی به نامه اطلاع داشته است. علاوه بر اینها برخی ادارات و سازمانها مانند اوقاف هرمزگان، نیز پاکتهای پستی و .... را در اختیار ساواک قرار میدادند.[64]
اما بخشی از اطلاعات ساواک با سانسور مشخص مکاتبات پستی افراد حاصل میشد.[65] گزارشهایی که بر مبنای این روش تهیه شدهاند با کد 9111 مشخص[66] و سلسله مراتب تحلیل خبر آنها با یکشنبه(رهبر عملیات) شروع شده است.[67] در این روش، نامهها باز شده و محتوای آنها مطالعه میشد. برخی اطلاعات این مکاتبات برای ساواک مورد استفاده قرار میگرفت.[68] برخی از نامهها را پس از گشودن و اطلاع بر محتوای آنها، به منظور حفاظت عملیات، توزیع میکردند و اجازه میدادند در مسیر عادی خود قرار گرفته به دست گیرنده برسد.[69] گاهی نیز با توجه به موضوع مکاتبه (درجه مخالفت گیرنده با رژیم و یا روحیات وی) از رسیدن نامه به مقصد جلوگیری میشد.[70] این کار ممکن بود موقتی باشد و به کسب نظریه از مقامات مافوق موکول میشد.[71] در برخی موارد دستور داده میشد نامه به نشانی مورد نظر ارسال و گیرنده تحت مراقبت قرار گیرد. در چنین مواردی، نامه حکم یک سرنخ را داشت و موجب گشودن پروندهای برای گیرنده یا بازشدن صفحه جدیدی در پرونده وی میگشت.[72]
در سانسور مکاتبات پستی، پس از بازکردن آنها از متن مورد نظر فتوکپی گرفته میشد تا در بررسیها مورد استفاده و استناد قرار گیرد. ساواک با سانسور مکاتبات، به اطلاعاتی درباره شبکه مالی نهضت امام خمینی (گردآوری و ارسال وجوه سهم امام)[73] و مبارزه با تبلیغات بهاییها و آموزش افراد برای خنثی کردن تبلغات آنها[74] دستیافت.
شنود
ساواک مکالمات تلفنی برخی انقلابیون مذهبی را شنود میکرد.[75] استفاده از این روش، مستلزم استفاده از دستگاههای ضبط صوت بود. سند شماره: 4284 / ه1 تاریخ: 26 / 5 / 1357 نشان میدهد که علاوه بر منابع انسانی، از شنود مکالمات نیز برای پوشاندن اهداف استفاده میشده است. ساواک شهرستان نیز از این روش استفاده میکرد و ابزارهای لازم برای این کار را داشت. در یک مورد، ساواک بندرلنگه به ساواک استان اعلام کرد که ابزارهای لازم برای این کار از نظر فنی، دچار خرابی شدهاند.[76]
با استناد به اسناد موجود؛ ساواک هرمزگان، مکالمات تلفن منزل و مغازه علی مظفری[77] فرشفروش اهل بندرعباس را شنود میکرده است.[78] شنود مکالمات در یک روند اداری و طی دوره بیست روزه انجام میشد. البته در مورد آقای مظفری این دوره زمانی برای چندبار تمدید شده است. اگر چه اسناد اداری این موضوع در مجموعه اسناد استان هرمزگان وجود ندارد اما گزارشهای متعددی که درباره شنود مکالمات وی وجود دارد، این موضوع را اثبات میکند که شنود طی دوره زمانی طولانیتری صورت گرفته است. نتیجه این شنودها، گزارشهای خبری است که با منبع کد 1585 مشخص شده و به تشریح فعالیتهای علی مظفری اختصاص دارند.[79]
ساواک هرمزگان با مطالعه این گزارشها به این نتیجه رسید که وی ریشه اصلی، گرداننده و مرکز فعالیتهای انقلابی در منطقه است.[80] این ساواک در خرداد 1357 با جمعبندی نتیجه شنود مکالمات ضمن تشریح اهمیت نقش وی در مبارزات انقلابی در هرمزگان، اذعان کرد که وی در این مکالمات جوانب احتیاط را رعایت نموده است. این ساواک به اداره کل سوم 312 پیشنهاد کرد که با تهیه طرح دستگیری وی برای فرونشاندن شعله انقلاب در منطقه و به دست آوردن اطلاعات بیشتر موافقت شود.[81] اداره کل سوم نیز دستور داد با تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی وی به یکی از شهرهای انارک، اقلید یا شهر بابک تبعید شود.[82] اما ساواک هرمزگان اعلام کرد مدارک و مستندات لازم برای ارائه در کمیسیون امنیت اجتماعی وجود ندارد.[83] سرانجام ساواک هرمزگان با توجه به محدودیتهای موجود پیشنهاد کرد در صورت تصویب اداره کل سوم سیاست ارشادی در این باره اجرا شود. در این روش با احضار سوژه، به فعالیتهای وی، شنود مکالمات تلفنی و سایر اقداماتش اشاره نمیشد، بلکه به شکل غیرمستقیم وضعیت برای وی تشریح میشد. ساواک منتظر تأثیرات این اقدام بر روحیه هدف میشد و در صورت مثبت بودن ارزیابیها این روش در فرصتهای مناسب ادامه پیدا میکرد.[84]
شنود مکالمات تلفنی مشکلات خودش را داشت. گاه مکالمه نامفهوم بود و گاه دو طرف مکالمه جانب احتیاط را نگه میداشتند یا موضوعات مهم را به گفتوگوهای حضوری موکول میکردند. این موضوع در نظریه سهشنبه و چهارشنبه مورد اشاره قرار گرفته است.[85] گاه طرفین از اصطلاحات رمزی استفاده میکردند.[86] در یک مورد مأمور شنود به این نتیجه رسید که گوینده جمله را طوری ادا میکرد که اگر کسی از گوشی دیگری مکالمه را میشنود، نتواند موضوع را بفهمد.[87]
گزارشهای خبری موجود نشان میدهد مکالمات تلفنی دیگر انقلابیون نیز توسط ساواک شنود میشده است.[88] در مهرماه 1357 مکالمات تلفنی شیخ عباس گرجیزاده معروف به متین[89] شنود میشد.[90] همچنین ساواک با شنود مکالمات متوجه شد که برخی کارمندان مخابرات بندرعباس[91] با انقلابیون همکاری میکنند و خواستار برخورد با این افراد شد.[92]
بازرسیها و بازداشتها
بازرسی منازل و دستگیری افراد و تعقیب آنها با هماهنگی ساواک مرکز و طی مکاتبات و تلگرافها صورت میگرفت.[93] در روند اداری بازرسی، ساواک، ضرورت بازرسی را به دادسرا اعلام میکرد. دادسرا نمایندهای برای شرکت در بازرسی معرفی میکرد یا نمایندگی خود را به ساواک تفویض مینمود.[94] بازرسی معمولاً توسط تیمی مرکب از مأموران شهربانی یا ژاندارمری و ساواک انجام میشد.[95] نتیجه بازرسی با امضاء مأمورین و سوژه در یک صورتجلسه ضبط میشد. معمولاً فهرستی از کتابها و اعلامیههای به دست آمده در بازرسی ثبت میشد. در یک مورد برای بازرسی از منزل سوژه و بازداشت وی در شهرستان میناب، ساواک بندرعباس یک رهبر عملیات و یک پاسدار همراه را با تجهیزات لازم به وسیله لندرور به محل اعزام کرد.[96] اگر بازرسی از منازل افراد و دستگیری و بازداشت آنها، محدوده و امکان فعالیت منابع ساواک را محدود میکرد و سبب هوشیاری سوژه و نتیجتاً کم شدن امکان نفوذ در اطراف وی میشد، ساواک طرح دستگیری را به زمانی دیگر موکول میکرد. همچنین اگر دستگیری سوژه ادامه عملیات شناسایی درباره یک فعالیت یا سلسله فعالیتهای مخالفین را با مانع روبرو میکرد، این کار انجام نمیشد.[97] در برخی موارد افراد، مأمورین تیم بازرسی را اغفال میکردند و با دادن نشانی اشتباهی، فرصتی برای امحاء اسناد و مدارک یا انتقال آنها به محلی دیگر را فراهم میکردند.[98] نهایتاً این که بازرسی منزل افراد و بازداشت، منوط به رعایت حفاظت منابع ساواک بود.[99]
خطشناسی
در موارد معدودی به تلاش ساواک بندرعباس برای شناخت برخی افراد از طریق بررسی و شناخت خط آنها اشاره شده است.[100] اما درباره این موضوع که آیا ساواک هرمزگان در شناخت خط افراد و تطبیق آنها با موارد مورد نظر موفق بوده یا خیر اطلاعات بیشتری در دست نداریم. سوابق موجود در ساواک استانها و شهرستانها نشان میدهد خطشناسی در این ردهها، بیشتر برای یافتن عاملین شعارنویسی بر دیوارهای شهر یا نویسندگان نامهها و نوشتههای مجهولالمؤلفی بود که اغلب به قصد تهدید نوشته میشدند.[101]
منابع
دایره امنیت داخلی مهمترین بخش ساواک استان و شهرستان بود و کلیه عملیات کسب خبر از مخالفین زیر نظر این دایره انجام میشد. رهبران عملیات زیر نظر مدیر امنیت داخلی فعالیت میکردند و منابع را در روند کسب اخبار و اطلاعات لازم، آموزش میدادند. برخی از آموزشهایی که منابع از رهبران عملیات دریافت میکردند، در گزارشهای خبر(نظریه یکشنبه یا رهبر عملیات) مورد اشاره قرار گرفته است. این آموزشها احتمالاً به شکل حضوری و در جریان روابط رهبران عملیات و منابع به آنها ارائه میشد. چند نمونه از آموزشهای رهبران عملیات به منابع برای پیشبرد روند عملیات را میتوان چنین فهرست کرد:
*کسب اخبار و مراقبت از افراد مورد نظر(هدف / سوژه)[102]
*مراقبت از منبرهای روحانیون[103]
*تحقیق برای تعیین نحوه افکار و عقاید افراد[104]
*نفوذ در جلسات مخالفین و شناخت افراد مرتبط و نحوه تشکیل جلسه و کسب اطلاعات لازم[105]
*زیر نظر گرفتن فعالیتهای یک محیط اداری یا آموزشی[106]
*حفظ ارتباط منبع با سوژه[107] و گزارش اخبار مکتسبه[108]
*هدایت منبع برای عضویت در گروه به منظور کشف شبکه روابط اعضا و کتب مضره مورد نظر ساواک[109]
*شرکت در جلسات مخفیانه(مانند جلسات گروههای مذهبی) و مراقبت از فعالیتها و افراد شرکتکننده و گزارش تمام فعل و انفعالات جلسات[110]
*نفوذ در جلسات مخالفین، شناسایی افراد مرتبط و کسب اطلاعات لازم درباره نحوه تشکیل جلسه[111]
*کشف موضوع(مثلاً محل اختفای کتب مورد نظر) به نحو کاملاً غیرمحسوس به طوری که سوءظنی ایجاد نشود.[112]
*شناسایی عاملین شعارنویسی بر دیوارها[113]
*شناسایی و نفوذ در احزاب، گروهها، دستهها و هیأتهای مذهبی؛ تحقیق درباره اهداف، اساسنامه، سازمان، مؤسسین، نفوذ، تعداد اعضا، قدرت مالی، نحوه فعالیتها، تاکتیک و شگرد کار[114]
*شناسایی شبکه مالی حامی نهضت امام خمینی(ره) تلاش برای کشف سازوکارهای گردآوری وجوه سهم امام، کمیت این وجوه و کیفیت اختصاص آن.[115]
*مراقبت از انقلابیون تبعید شده[116] به هرمزگان.[117]
یک موضوع مهم درباره منابع آن بود که انتظار میرفت خبر را به موقع در اختیار رهبر عملیات قرار دهند.[118] اگر منبع خبر را دیر به ساواک میرساند، گزارش وی ارزشی نداشت.[119] گاهی اخبار مربوط به یک سوژه توسط دو منبع گزارش میشد. [120]
ساواک هرمزگان با استخدام و به کارگیری منابع متعدد، اخبار و آگاهیهای لازم را از افراد و محلهای مورد نظر چون مساجد، بازارها، مدارس و مراکز آموزشی و کتابخانهها، جلسات و هیئتهای مذهبی، روستاها (مانند روستاهای میناب) و مناطق شهری کوچک (مانند گوربند از توابع بندرعباس) ادارات مختلف، پخش اعلامیه، تظاهرات و راه پیماییهای مردمی به دست میآورد.
انواع منابع
در اسناد ساواک هرمزگان از برخی منابع با عنوان تحت آزمایش یاد شده است. گزارشهای این منابع، محصول مشاهدات، مسموعات و تحقیقات آنها بود.[121] این دسته از منابع، گاه گزارشهایشان از محیطهای اداری و آموزشی بود و توسط ساواک برای این محلها نشانگذاری شده بودند.[122]منابع آزمایشی، تحت هدایت و راهبری رهبران عملیات قرار داشتند. آنها برای چگونگی نفوذ در اهداف و فضاهای مورد نظر (مانند کتابخانه مدارس) آموزشهای لازم را دریافت میکردند.[123] از آنها انتظار میرفت که اخبار را سریعاً و بدون تأخیر به رهبر عملیات ارائه کنند.[124] اگر عملیات و اقدامات منابع تحت آزمایش مورد تأیید ساواک قرار میگرفت، مرحله آزمایشی را با موفقیت پشت سرمیگذاشت و دارای کد (رمز عددی) میشد.[125] البته در برخی موارد، به جای کد از شناسه نام(مانند هرمز) برای منبع استفاده میشد.[126]برخی منابع نیز دارای عنوان "نشانشده" هستند. این دسته از منابع مسموعات و مشاهدات خود را به اطلاع رهبران عملیات میرساندند[127] و تحت آموزش و راهنمایی آنها فعالیت میکردند. برخی از این منابع دانشآموز دبیرستانی (دانشسرای مقدماتی بندرعباس) بودند.[128]
در حالی که در گزارشها از جنسیت منابع صحبتی به میان نیامده، به نظر میآید که اغلب منابع مرد بودهاند. برخی از دلایل این موضوع عبارت بودند از:
1- بیشتر سوژهها مرد بودند و طبیعتاً منابعی که میتوانستند به آنها نزدیک شوند و اعتمادشان را به دست آورند، نیز باید مرد میبودند.
2- فعالیتهای اطلاعاتی زنان در اغلب استانها و شهرستانهای ایران، مشکلات و سختیهای خودش را داشت و امکان ارتباطگیری رهبران عملیات با منابع زن، دشوار بود. بخش عمدهای از این وضعیت نتیجه فرهنگ عمومی برای رفتوآمد زنان بود با این حال در برخی موارد بنا به ضرورت و با توجه به جنسیت هدف مورد نظر لزوم استخدام منبعی از جنس مؤنث مطرح میشد.[129]
علاوه بر منابع از همکاران افتخاری نیز یاد شده که آموزشهای لازم را برای شناسایی و مراقبت از افراد و گروهها دریافت میکردند.[130] از برخی از منابع با عنوان همکاران اتفاقی یاد شده؛ آنها نیز مسموعات و مشاهدات خود را به ساواک گزارش میکردند.[131] برخی گزارشها محصول مسموعات / مشاهدات یا تحقیق همکار / منبع بود.[132] برخی گزارشها نتیجه مسموعات و مشاهدات مستمر منابع و نتیجه فعالیت و مراودات آنها در یک محیط اداری مانند مدرسه هستند. از این رو جبههگیری علیه همکاران اداری در گزارشهایشان دیده میشود.[133]
گزارشهای منابع اغلب به صورت روایت از زاویه راوی سوم شخص است. در این گزارشها در واقع شخص سومی وجود ندارد و منبع در یک ملاقات خصوصی اطلاعاتی را از سوژه گرفته است. در این گزارشها، منبع همان دوستی است که در گزارش با سوژه ملاقات داشته است. عدم ذکر نام دوست و صرفاً اشاره به ملاقات سوژه با یکی از دوستان برای رعایت حفاظت منبع بود.[134] این موضوع درباره گزارشهای منابعی که با عنوان همکار توصیف شدهاند نیز درست است. آنها رویدادنگاری نفوذ را با ضمیر سوم شخص ثبت کردهاند، اما آشکار است که نفر سومی وجود ندارد.[135] مسلماً رویدادنگاری این نفوذ که در قالب گزارش عملیاتی خبر تنظیم میشده و به پیوست گزارشهای خبری بوده، مفصلتر و محصول فعالیت منابع و رهبران عملیات بوده است. ما به گزارشهای عملیاتی دسترسی نداریم تا درباره محتوا و نحوه تنظیم آنها داوری کنیم. اما گزارشهای خبری موجود در پروندههای ساواک، شکل یکسانی دارند. به نظر میآید دستورالعمل مشخصی برای تنظیم گزارشهای خبری و شکل روایت آنها-سوم شخص- وجود داشته است. برای فهم اهمیت این فرمها، میتوان آنها را با نمونههای قبل از خود مقایسه کرد. گزارشهای پیشین بینظم، سلیقهای و سبک انشایی روایت متکلم وحده دارند و حفاظت منبع، سلسله مراتب تحلیلی و هدایت رهبران عملیات در آنها دیده نمیشود. [136]
گاهی منبع به درخواست سوژه، در محل ملاقات حاضر میشد و توصیه او در انتخاب کوچههای خلوت شهر را به عنوان محل ملاقات میپذیرفت.[137] گاه برخی اخباری که منبع گزارش میکرد، به صورتی خصوصی توسط سوژه بیان شده بود و رهبر عملیات اعلام میکرد که هرگونه اقدام مستقیم و انعکاس مطالب، باعث سوخته شدن منبع میگردد.[138]
پرونده منابع
منبع دارای پرونده بود و ساواک استان ساحلی، برخی گزارشهای منابع را جهت ضبط در پرونده آنها به 342 ارسال میکرد.[139]ساواک برای منابع پرونده انفرادی تشکیل میداد. در این پروندهها، محصول فعالیتها و اقدامات منابع ضبط میشد. ردههای بالاتر با بررسی پروندههای منابع درباره میزان و نحوه فعالیت آنها نظر میدادند. در اواخر فروردین 1357، اداره کل سوم(312) به ساواک هرمزگان نوشت که بیشتر گزارشهای آن سازمان فاقد ارزش اطلاعاتی و غیر قابل بهرهبرداری میباشند.[140] در یک نمونه از چنین گزارشهایی به شماره: 5834 / ه1 به تاریخ: 17 / 11 / 1356؛ منبع، اطلاعات مبهم و غیردقیقی را درباره منبر یک واعظ در مسجد پاکوه میناب ارائه کرده است. بنابر این گزارش، واعظ ناشناس که توسط منبع شناسایی نشده اما مورد شناسایی شهربانی بوده، سخنان تحریکآمیز بیان کرده و مردم را به جنبش همگانی دعوت میکرده است. رهبر عملیات نیز با اشاره به احتمال صحت خبر، به ادامه تحقیقات برای شناسایی واعظ مزبور اشاره کرده است.[141] معلوم نیست چرا ساواک استان هرمزگان این گزارش را که فاقد اطلاعات دقیقی بوده به اداره کل سوم ارسال کرده است. اداره کل سوم این گزارش را ناقص و نامفهوم ارزیابی کرده و ارسال گزارشهایی از این دست را بیفایده، موجب متراکم شدن کارها و درگیری و اتلاف وقت و نتیجتاً غافل شدن پرسنل آن اداره کل از امور مهم ارزیابی کرده بود. از نگاه آن اداره کل، لازم بود رهبران عملیات برای ارسال گزارشهای قابل بهرهبرداری توجیه شوند.[142]
بنا بر اسناد موجود، سازمان هرمزگان در نامهای به سازمان بندرلنگه اعلام کرده است که بررسی پروندههای محصول اطلاعاتی و عملیاتی منابع نشان میدهد که برخی از آنها تلاش و فعالیت قابل توجهی نداشته و گزارشهای آنها معطوف به هدف مربوطه نمیباشد؛ وضعی که در صورت تداوم نتیجهای جز افزایش مکاتبات و اتلاف وقت رهبران عملیات، مسئولان ردههای بالاتر و تحمیل هزینه هنگفت و بیثمر برای ساواک نداشت؛ از اینرو ساواک استان به سازمان بندر لنگه دستور داد پرونده منابع موجود را دقیقاً بررسی و وضعیت آنها را تعیین کند و چنانچه رهبران عملیات، رهبری صحیح و کارائی و شایستگیهای لازم برای انجام وظایف و مسئولیتهای خود در هدایت منابع را از دست دادهاند، مجدداً اهمیت کار برای آنها توجیه شود. رهبران عملیات میبایستی برای بهبود و اصلاح وضع موجود، ضمن ملاقات مستمر با منابع تحت رهبری خود، انگیزه همکاری آنها را تشدید و اهمیت وظایف را به آنها یادآور شوند و به تحرک و فعالیت بیشتر تشویق کنند. اما چنانچه عدم تلاش منابع، سبب خاموشی هدف (سوژه) و عدم دسترسی به اخبار مورد نیاز شود، لازم است فرم پایان کار جهت این دسته از منابع تنظیم و به ساواک استان ارسال تا به فعالیت آنها خاتمه داده شود. در صورت پایان کار منابع، لازم بود برای پوشانیدن هدف و استخدام و جایگزینی منابع واجد شرایطی اقدام شود که قادر به تأمین نیازمندیهای اطلاعاتی ساواک باشند.[143]
آخرین روزها
با مطالعه اسناد میتوان نمودار اوج غرور و حضیض ذلت ساواک را ترسیم کرد. در حالی که ساواک در دهههای 1340 و 1350ش در کنترل و تسلط بر فعالیتهای مخالفین توانا مینمود، در سالهای 1356 و 1357، با چهرهای درمانده و ناتوان از این سازمان روبرو هستیم. مخالفین علناً ساواک را ناتوان میشمردند، انتساب به ساواک، مورد انزجار بود و در آخرین روزها احتمال حمله به مقرهای آن وجود داشت. به گزارش اسناد موجود میزان قدرت ساواک در ماههای آخر فعالیت این سازمان چنین توصیف شده است: ساواک قدرتی ندارد و اعضای آن با زبان خواهش و تمنا کارشان را انجام میدهند.[144] این اظهارات در ادبیات سازمان، ذیل عباراتی چون تجری افراد در نتیجه مماشات ساواک توصیف شده است.[145]
در دی ماه 1357، ساواک بندرعباس از تهدید رئیس و دو نفر از رهبران عملیات این سازمان توسط مخالفین خبر داد.[146] در اواخر دی ماه 1357 در حالی که حکومت در گرداب ناتوانی و سقوط دست و پا میزد و احتمال حمله به ساختمانها و مقرهای ساواک در نقاط مختلف کشور وجود داشت[147] ساواک بندرلنگه به شهربانی این شهر نوشت که علاوه بر پروندهها و اسناد و مدارک مربوطه، خانوادههای کارمندان سازمان نیز در ساختمانهای ساواک سکونت داده شده و از شهربانی خواست مأمورین بیشتری برای حفاظت آن سازمان تخصیص یابد. در این نامه آمده چنانچه تأمین حفاظت ساواک برای شهربانی مقدور نباشد این کار به ژاندارمری محول شود.[148]
سخن پایانی
ساواک هرمزگان در راستای اهداف اساسی ساواک کل درصدد شناخت و تسلط بر فعالیتهای انقلابیون در این منطقه بود. این سازمان با استفاده از روشها و ابزارهای مختلف برای رسیدن به این اهداف تلاش میکرد. به گواهی اسناد موجود این سازمان با دو پست بندرعباس و بندرلنگه در تسلط بر فعالیتهای مخالفین توفیقی نداشت؛ مثلاً از برخی نقاط این منطقه مانند بندر کنگ اطلاعی در اسناد و گزارشهای ساواک دیده نمیشود. نکات مهم درباره این سازمان را میتوان در استخدام و آموزش و راهبری منابع و شنود مکالمات تلفنی مشاهده کرد. با این حال برخی رهبران عملیات و منابع چندان کارایی نداشتند و محصول کار آنها کیفیت چندانی نداشت. این وضعیت نتیجه فقدان سازوکارها و تجارب اداری بود که بخشی از آن با تقسیمات کشوری ارتباط داشت؛ به گونهای که این پست ساواک را میتوان در حد یک شهرستان ارزیابی کرد. ناکارآمدی این سازمان در تحلیل غیرواقعبینانه اختلافات میان اهل تشیع و تسنن منطقه قابل مشاهده است؛ موضوعی که نشان میداد تحلیل ژاندارمری در این زمینه به واقعیت نزدیکتر است. ایجاد اختلاف میان مردم، شایعهپراکنی، تهدید مخالفین، وارد کردن انواع فشار بر آنها، تحدید فعالیتها و ممنوعالمنبر کردن وعاظ، بازرسی از منازل افراد، بازداشت و دستگیری آنها، فهرستی کوتاه از فعالیتهای ثبت شده ساواک هرمزگان است. این فعالیتها خشم و نفرت مردم را برانگیخت[149]و هر لحظه احتمال حمله مردم خشمگین به مقرهای این سازمان وجود داشت. این سرنوشت سازمانی بود که فعالیتهایش، نتیجهای جز نفرت و خشم مردم در سراسر کشور نداشت وضعیتی که به انحلال این سازمان در آخرین روزهای حکومت پهلوی منجر شد.
[1] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان ، ج 1، صفحات یازده و دوازده.
[2] همان، ج 1، ص 1، 3.
[3] همان، ج 1، ص 7، 9، 10، 11، 16، 17، 19، 21، 32، ج 2، ص 43، 44.
[4] ، همان، ج 1، ص 33، ج 2، ص 26، 27.
[5] همان، ج 1، ص 23، ج 2، ص 43، 44. نام این استان در سال 1355ش، به هرمزگان تغییر یافت. همان، ج 1، صفحه دوازده.
[6] همان، ج 1، ص 2، 55، 58، 66، 67، 140، 300، ج 3، ص 18، 56، 57، 66، 83 ، 214.
[7] همان، ج 1، ص 105، 107، 286، 369، 370، ج 2، ص 344، ج 3، ص 1، 209، ج 4، ص 231، 234، 281، 282. ساواک بندرلنگه (17 / ل) از نظر تحلیل سلسله مراتب خبر، دارای سه رده تحلیلی شنبه(منبع خبر)، یکشنبه(رهبر عملیات) و 17 / ل(رئیس ساواک) بود. همان، ج 1، ص 35، 283.
[8] همان، ج 1، ص 2، 4. در این زمان ساواک بندرعباس تابع ساواک فارس و بنادر بود.
[9] همان، ج 1، ص 7، 10، 12، 16، 20، 26، 46.
[10] همان، ج 1، ص 104، 137، 183.
[11] همان، ج 2، ص 266، 267، 270.
[12] همان، ج 1، ص 27.
[13] همان، ج 1، ص 44.
[14] همان، ج 1، ص 86، ج 2، ص 264، 288، ج 3، ص 89.
[15]بخش امنیت داخلی ساواک استانها، دارای دو شعبه بود: شعبه یک برای فعالیتهای پنهانی و مضره و شعبه دو برای کشف و گزارش نارضایتیها. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، تهران، مؤسسه اطلاعات، چاپ هشتم، سال 1374، ص 432.
[16] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، همان، ج 1، ص 255، 268
[17] برخی ساواک ها دارای شعبه ضدجاسوسی بودند. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، همان. درباره ضدجاسوسی ساواک هرمزگان، نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، همان، ج 4، ص 66.
[18] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، همان، ج 1، ص 267، 269.
[19] همان، ج 1، ص 255، 268 ج 2، ص 160.
[20] همان، ج 4، ص 54.
[21] در ساواک استانهای مرزی، شعبه برون مرزی هم وجود داشت. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، همان.
[22]وظیفه اداره کل دوم ساواک کسب اطلاعات خارجی بود. این اداره از طریق پایگاههای برون مرزی در کشورهای هدف، شبکههای پنهانی ایجاد میکرد و به واسطه این شبکهها، اخبار و اطلاعات مورد نیاز را جمعآوری و به مرکز انتقال میداد. اداره دوم پس از کسب اطلاعات خارجی، آن را به اداره کل هفتم ساواک ارسال میکرد که وظیفه عمده آن بررسی و تحلیل اطلاعات خارجی بود. بین این دو اداره کل ارتباط تنگاتنگی وجود داشت و به همین دلیل توسط یک رئیس اداره میشدند؛ از ترکیب این دو اداره کل، سازمان اطلاعات خارجی ساواک شکل میگرفت. البته این دو اداره کل، مدیران مستقل و جدا از هم نیز داشتند. نک: شاهدی، مظفر، ساواک: سازمان اطلاعات و امنیت کشور، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 111-112.
[23] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: هرمزگان، همان، ج 4 ، ص 123. اداره کل چهارم (حفاظت)، عهدهدار حفاظت و حراست از تمام دوایر، وزارتخانهها و مؤسسات دولتی و ادارات و دوایر و تشکیلات ساواک بود. نک: شاهدی، مظفر، همان، ص 131-133.
[24] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، همان، ج 4، ص 362.
[25] همان، ج 4، ص 355.
[26]همان، ج 2، ص 198، 322.
[27] همان، ج 1، ص 35، ج 2، ص 38، 39.ج 4، ص 53، 56، 58.
[28]همان، ج 4، ص 64. بخش چهار اداره دوم(عملیات و بررسی) از اجزاء اداره کل سوم(امنیت داخلی) ویژه وزارت آموزش و پرورش بود و شامل سه دایره عملیات و بررسی بود. شاهدی، مظفر، همان، ص 116-117.
[29] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، همان، ج 4، ص 362.
[30] درباره ساواک بندر عباس و ژاندارمری عباسی این شهرستان؛ نک: همان، ج 1، ص 2.
[31] دستگاههای انتظامی روحانیون انقلابی را تحت فشار قرار میدادند و از آنها میخواستند از ورود به موضوعات سیاسی پرهیز کنند. نک: همان، ج 1، ص 297.
[32] همان، ج 3، ص 182.
[33] همان، ج 4، ص 164.
[34] همان، ج 3، ص 96، ج 4، ص 11، 100-101، 119، 164.
[35] همان، ج 1، ص 354.
[36] این پایگاه دارای دایره اطلاعات و ضداطلاعات بود. همان، ج 1، ص 376.
[37] ساواک بندرعباس، محل مورد نیاز برای نگهداری متهمان را نداشت و شهربانی و دژبان نیروی دریایی نیز برای نگهداری این دسته از متهمین در محدودیت بودند. ج 3، ص 46.
[38] همان، ج 1، ص 362، ج 2، ص 6، 12، 13.
[39] همان، ج 1، ص 376.
[40] همان، ج 3، ص 38.
[41] همان، ج 2، ص 71.
[42]همان، ج 3، ص 162، 170.
[43] همان، ج 1، ص 34، 294.
[44] همان، ج 1، ص 179.
[45] همان، ج 2، ص 221.
[46] همان، ج 1، ص 40، ج 2، ص 65، 307 ، ج 3، ص 61، ج 4، ص 135.
[47] همان، ج 1، ص 9، 10، 43، 179، ج 2، ص 197، ج 4، ص 107.
[48] همان، ج 1، ص 60.
[49] همان، ج 1، ص 11-12.
[50] همان، ج 1، ص 328، 338، 339، 347، 363، 364، 366، 367، ج 2، ص 190.
[51] همان، ج 1، ص 11-12.
[52] همان، ج 1، ص 28؛ این موضوع پس از رحلت آیتالله العظمی سید محسن حکیم (1306-1390ق) و اقبال مردمی به مرجعیت امام خمینی، اهمیت فراوان یافت و رژیم به اشکال مختلف در صدد تشکیک در مرجعیت امام خمینی برآمد.
[53]همان، ج 2، ص 198.
[54] همان، ج 1، ص 181-183.
[55] همان، ج 3، ص 256. در یک مورد جالب ساواک گیلان از ساواک بندر انزلی خواست در محل و بین طبقات به ویژه متعصبین مذهبی شایع نمایند چاپ و انتشار رسالات امام خمینی(ره) با نظر مقامات حکومتی انجام میشود. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ استان گیلان، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1389، ج 1، ص 195.
[56]انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، همان، ج 4، ص 35. نیز نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک؛ استان گیلان، همان، ج 2، ص 343
[57] همان، ج 1، ص 271، 273، ج 2، ص 35.
[58] همان، ج 2، ص 183.
[59]همان، ج 1، ص 91، ج 2، ص 146، 165.
[60] همان، ج 1، ص 377، ج 3، ص 183، 237.
[61] همان، ج 2، ص 63، 70، 80، 163، 164، 165، 226، 227، ج 3، ص 51، 52، ج 4، ص 21.
[62] همان، ج 1، ص 128.
[63]همان، ج 2، ص 138.
[64]همان، ج 2، ص 194، 203.
[65] همان، ج 1، ص 377، ج 3، ص 318، ج 4، ص 13.
[66] در اسناد به منابع 9111 و توجیه آنها برای جمعآوری پاکات خاص اشاره شده است. همان، ج 4، ص 13.
[67] همان، ج 3، ص 49.
[68] همان، ج 1، ص 342، 346، ج 3، ص 150.
[69] همان، ج 2، ص 227، ج 3، ص 140، 237، ج 4، ص 21.
[70] همان، ج 2، ص 246، 252، ج 3، ص 318، ج 4، ص 144.
[71] همان، ج 2، ص 314. سرنوشت برخی نامهها مشخص نیست. همان، ج 3، ص 183.
[72] همان، ج 3، ص 26.
[73] همان، ج 1، ص 278-280.
[74] همان، ج 3، ص 51، 237.
[75] شهربانی نیز برخی مکالمات را شنود میکرد. همان، ج 2، ص 192.
[76] همان، ج 3، ص 226.
[77] درباره زندگی و سوابق مبارزاتی علی مظفری (متولد 1325ش)، نک: همان، ج 1، ص 190.
[78] همان، ج 2، ص 110.
[79]همان، ج 2، ص 114، 144، 145، 175.
[80] همان، ج 2، ص 131، 136، 164.
[81] همان، ج 3، ص 105-106.
[82] همان، ج 3، ص 109.
[83] همان، ج 3، ص 114.
[84] همان، ج 3، ص 149.
[85] همان، ج 2، ص 139، 341.
[86] همان، ج 4، ص 115.
[87] همان، ج 2، ص 233.
[88] همان، ج 2، ص 115، 141، ج 4، ص 85، 131، 141، 230.
[89] درباره زندگی، فعالیتها، مبارزات و سوابق حجتالاسلام حاج شیخ عباس گرجیزاده معروف به متین (متولد قریه شمیل بندرعباس-1328ش) نک: همان، ج 1، ص 258.
[90] همان، ج 4، ص 47، 51، 67، 80، 82، 109، 114، 115، 116، 117، 119.
[91] در اسناد دیگر به اعضای خانواده آنها اشاره شده که دارای فعالیتهای انقلابی بودهاند. بنابر این همکاری آنها با مخالفین حکومت در این راستا قابل فهم است. نک: همان، ج 4، ص 146-147.
[92] همان، ج 4، ص 85، 290.
[93] همان، ج 1، ص 294، 300، 330، 331.
[94] همان، ج 4، ص170، 171.
[95] همان، ج 4، ص 176-179.
[96] برای طی مراحل قانونی، دادگاه شهرستان جهت صدور حکم نمایندگی دادستان برای مأمور ساواک در جریان امور قرار میگرفت. همان، ج 1، ص 300، 301.
[97] همان، ج 1، ص 181-183.
[98] همان، ج 1، ص 309.
[99] همان، ج 1، ص 281.
[100] همان، ج 1، ص 375.
[101] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: کتاب اول چهار محال و بختیاری، ص 148. شهربانی نیز از این خطشناسی برای شناخت افراد استفاده میکرد. ساواک و شهربانی برای شناسایی عاملین شعارنویسی بر دیوارهای شهر، از شعارها عکس میگرفتند و سپس آن را با شواهد دیگر تطبیق میدادند. نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، همان، ج 1، ص 99، 103، 264، 265، 290، 323، 361-362.
[102] همان، ج 1، ص 105.
[103] همان، ج 1، ص 21.
[104] همان، ج 1، ص 111، 114.
[105] همان، ج 1، ص 350.
[106] همان، ج 1، ص 129.
[107] همان، ج 1، ص 243.
[108] همان، ج 1، ص 129.
[109] همان. نیز نک: همان، ج 1، ص 137.
[110] همان، ج 1، ص 133 ص252-253، ج 2، ص 38.
[111] همان، ج 1، ص 350.
[112] همان، ج 1، ص 242.
[113] همان، ج 1، ص 250، 251، 256.
[114] همان، ج 1، ص 17-18، 19.
[115] همان، ج 1، ص 266، 267، 294.
[116] تبعید مخالفین به منطقه، ساواک محل را در شرایطی ویژه قرار میداد. ساواک محل موظف میشد محل سکونت آنها را به گونهای انتخاب کند که قابل کنترل و مراقبت باشند. این محل میبایست نزدیک شهربانی، ژاندارمری یا محل سکونت یکی از منابع و همکاران افتخاری ساواک میبود. ساواک ترتیبی اتخاذ میکرد تا یکی از منابع و همکاران افتخاری مستمراً با وی در ارتباط باشد. مراقبت از ترددها به محل سکونت تبعیدیان، کنترل مکاتبات آنها، ممانعت از سخنرانی و حضورشان در مجالس عمومی و ممنوعیت برگزاری هرگونه کلاس درس و بحث از دیگر اقدامات ساواک برای ایجاد محدودیت برای این افراد بود. ساواک از شرکتهای مسافربری میخواست که هرگونه مسافرت و جابهجایی و رفتوآمد آنها را به موقع گزارش کنند. همان، ج 1، ص 83-84.
[117]همان، ج 2، ص 129.
[118] همان، ج 1، ص 136.
[119] همان، ج 1، ص 45.
[120] همان، ج 1، ص 129.
[121] همان، ج 1، ص 108، 111، 112، 247، 253، 259، ج 2، ص 148، 149، 313، ج 3، ص 38.
[122] همان، ج 1، ص 108، 111، 178، 184، 186،189.
[123] همان، ج 1، ص 129.
[124] همان، ج 1، ص 136.
[125] همان، ج 1، ص 153، 156-157.
[126] همان، ج 1، ص 154.
[127] همان، ج 2، ص 95، 118، 119، 184. درباره منابعی با عنوان کاندیدا و کاندیدای نشان شده؛ نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: چهار محال و بختیاری، همان ص 182، 286، 297.
[128] همان، ج 2، ص 133، 148، 149.
[129] همان، ج 3، ص 9.
[130] همان، ج 1، ص 77.
[131] همان، ج 3، ص 45 ، نیز نک: همان، ج 3، ص 19، 45، ج 4، ص 313.
[132] همان، ج 1، ص 105، 296، 297، 299، 309، 321، 323، 324، ج 2، ص 111، 152، 271، ج 4، ص 6، 7.
[133] همان، ج 1، ص 110.
[134] همان، ج 1، ص 285، 295، 299، 309، 311، 313، 332، 344، 349، ج 2، ص 176.
[135] همان، ج 2، ص 111.
[136] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان گیلان، همان، ج 1، ص 12-13.
[137] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، همان، ج 1، ص 349.
[138] همان، ج 1، ص 63، 110.
[139] همان، ج 1، ص 35.
[140]اهمان، ج 2 ، ص 322.
[141]همان، ج 2، ص 168.
[142] همان، ج 2، ص 322.
[143] همان، ج 2، ص 321.
[144] همان، ج 4، ص 67. نیز نک: همان، ص 106، 117.
[145]همان، ج 4، ص 73، 118.
[146] همان، ج 4، ص 350.
[147] نک: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: کتاب اول چهارمحال و بختیاری، همان، ص 460، 461، 464.
[148] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: استان هرمزگان، همان، ج 4، ص 355.
[149] در روزهای آغاز آذر1357، یکی از خواستههای مخالفین انحلال سازمان امنیت بود. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک: چهارمحال و بختیاری، همان، ص412
بندرلنگه - بازداشتگاه ساواک
بندرلنگه - بازداشتگاه ساواک
تظاهرات ماه محرم در بندرعباس- سال 1357
تظاهرات مردم بندرعباس در سال 1357
تظاهرات مردم در بندرعباس - سال 1357
تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندر لنگه - سال 1357
تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندرلنگه - سال 1357
تعداد مشاهده: 4174