25 دی روز تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی را گرامی می‌داریم.  امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: مردم! براى شما در تاریخ گذشته عبرت‌ها وجود دارد. نهج البلاغه، خطبه 182.

تاریخ، روشنگر نسل‌های آینده است و امروز قلم‌های مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند، باید نویسندگان امین این قلم‌ها را بشکنند. امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 3، ص 434.

مقالات با درج سند

فعالیت‌ها و اقدامات دولت‌های غربی علیه امام خمینی در نوفل‌لوشاتو، مطالعه موردی: فرانسه، آمریکا و انگلیس


تاریخ انتشار: 01 بهمن 1403

امام خمینی در نوفل‌لوشاتو

 

مقدمه

هجرت امام خمینی از عراق به فرانسه در مهرماه 1357، فصل تازه‌ای در تاریخ انقلاب اسلامی است؛ این هجرت انقلاب را جهانی کرد و پیروزی را سرعت بخشید. انتخاب کشور فرانسه برای اقامت موقت امام خمینی یک اقدام هوشمندانه بود؛ چرا که موجب شد صدای انقلاب اسلامی و امام به گوش جهانیان برسد. امام در مدت اقامت در فرانسه 65 سخنرانی ایراد کردند که به نسبت کمّی، بیش از دو برابر تعداد سخنرانی‌های ایشان از ابتدای نهضت بود. همچنین در این مدت چهارماهه، ایشان 117 مصاحبه با رسانه‌های مختلف انجام داده و 67 فقره اعلامیه، پیام و نامه صادر کردند. در دوره حضور امام در فرانسه، دیدارهای متعددی نیز بین ایشان و شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی از سراسر دنیا صورت گرفت که به نوبه خود در انعکاس مفاهیم انقلاب اسلامی مؤثر بود. اما در این میان نباید از فعالیت‌ها، اقدامات و توطئه‌های کشورهای غربی از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه و ... غافل ماند؛ در مدت حضور امام در فرانسه، کشورهای غربی که حامیان رژیم پهلوی بودند تلاش کردند تا روند پیشرفت انقلاب را با مانع مواجه نمایند. با سقوط رژیم پهلوی، منافع دولت‌های غربی در ایران تهدید می‌شد و طبیعی بود این کشورها برای مقابله با انقلاب اسلامی فعالیت کنند؛ از این رو نمایندگان این کشورها در فرانسه درحال تکاپو بودند. در این مقاله می‌خواهیم این اقدامات را مرور و بررسی کنیم.

 

هجرت امام خمینی به فرانسه

روز ۱۳ مهر ماه ۱۳۴۴ حضرت امام از ترکیه به تبعیدگاه دوم یعنی کشور عراق، اعزام شدند و حدود 13 سال از این کشور، نهضت را راهبری ‌کردند. از هنگام تبعید امام خمینی به عراق، ارتباط پیوسته و نزدیکی بین استخبارات عراق و ساواک وجود داشت و این دو سازمان اطلاعاتی و امنیتی هماهنگ با هم عمل می‌کردند. در سال 1357 در راستای کاستن از تأثیر اقدامات و فعالیت‌های امام خمینی، استخبارات عراق همسو با ساواک، شروع به اعمال فشار بر ایشان کرد تا اینکه در مهرماه حتی ملاقات با امام را نیز محدود کرده و منزل ایشان در نجف را تحت محاصره قرار داد. در نهایت امام تصمیم به مهاجرت گرفتند. کشورهای مختلفی مثل کویت، سوریه، پاکستان و... برای این کار در نظر بود اما در نهایت فرانسه برای اقامت موقت امام انتخاب شد.[1]

آیت‌الله سید حسن طاهری خرم‌آبادی که دائماً بین ایران و عراق در تردد بود و از اتفاقات بیت امام و تصمیمات ایشان اطلاع داشت درباره چرایی انتخاب فرانسه می‌گوید: «دلیل این‌که امام فرانسه را براى اقامت انتخاب کردند، روشن است. حضور در کشورهاى اسلامى، چنانچه که از اوضاع کویت مشخص شد، موجب دردسر براى امام مى‌شد. امام در اروپا و در کشورى که در آن آزادى بیش‌ترى وجود داشت، راحت‌تر مى‌توانستند اهداف انقلابى خود را پیگیرى کنند. اگر قرار بود که امام در جایى مستقر شوند که نتوانند اهداف خودشان را تعقیب کنند، در همان عراق مى‌ماندند، دیگر لزومى نداشت به کشور دیگرى سفر کنند؛ چون عراقى‌ها نمى‌گفتند که امام در عراق نباشد، بلکه مى‌گفتند که سکوت کند. حتى در فرانسه هم مى‌خواستند جلوى اقدامات امام را بگیرند و گرفتند، ولى حرکتى که در ایران انجام گرفت، باعث شد که فرانسوى‌ها هم نتوانند از فعالیت امام ممانعت کنند. روى هم رفته در آن فرصت اندک، امام فکر کردند که اگر به فرانسه بروند، به دلیل وجود آزادى عمل بیش‌تر، بهتر است...»[2]

امام خمینی و همراهانشان روز جمعه 14 مهر 1357 وارد فرودگاه اورلی پاریس شده و در منزل یکی از ایرانیان به نام غضنفرپور واقع در محله کشان (Cachan) مستقر شدند. پس از دو روز به خانه شخصی فردی به نام عسگری از دانشجویان مقیم فرانسه در نوفل‌لوشاتو، دهکده‌ای در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شهر پاریس نقل مکان کردند.

روز 14 مهرماه، شاپور بهرامی سفیر شاه در فرانسه درباره سفر امام خمینی به وزارت خارجه ایران گزارش داد: «به قرار خبر منتشره از طرف خبرگزاری فرانسه که از رادیوی لوگزامبورگ نیز پخش گردیده، آیت‌الله خمینی امروز وارد پاریس شده است. چون با توجه به موقعیت مشارالیه احتمال بسیار می‌رود که محافل مختلف و دستجات محرک و مطبوعات چپی و فرصت‌طلب فرانسه ضمن تماس با نامبرده فعالیت‌های خود را علیه دولت شاهنشاهی تشدید و به انتشار مطالب مغرضانه دیگری مبادرت نمایند. خواهشمند است دستور فرمایند چنانچه دستورالعمل خاصی در این مورد باشد ابلاغ نمایند.»[3] دولت ایران که از دور شدن امام از مرزهای کشور راضی به نطر می‌رسید، در پاسخ از فرانسه خواست برای اقامت امام در این کشور، محدودیت قائل نشوند.[4] رفته‌رفته وقتی گستره و وسعت فعالیت‌های امام خمینی و تأثیر اقدامات ایشان در دوره مهاجرت روشن شد، رژیم پهلوی به اشتباه خود پی برد. آنتونی پارسونز سفیر وقت انگلیس در ایران می‌نویسد: «شاه، شریف امامی و همه ما بر این اندیشه بودیم که آیت‌الله خمینی مرتکب اشتباه شده که جهان اسلام را به مقصد پایتخت کشوری مسیحی ترک نموده است. تأثیر و نفوذ او به همین سان قدرت سیاسی‌اش، کاهش خواهد یافت. البته ما به طرزی ناامید کننده در اشتباه بودیم. چنانکه تمامی جهان می‌دانند پاریس وسایل ارتباط عمومی بی‌نظیری فراهم آورد که توانست در صحنه نبرد شاه را مغلوب کند.»[5] در این مرحله حتی پروژه ربایش و از بین بردن امام نیز مطرح شد اما این طرح با مخالفت جدی ساواک مواجه گردید.[6] چرا که ساواک از عواقب سوء این اقدام آگاه بود. ساواک می‌دانست در صورتی که برای امام مشکلی پیش بیاید، در ایران اوضاع متشنج‌تر خواهد شد. از این رو تلاش می‌کرد از چنین اقداماتی پرهیز کند.

حضور چهارماهه امام خمینی در نوفل‌لوشاتو فصل تازه‌ای برای انقلاب اسلامی بود و منجر به شکوفایی آن شد. امام در این دهکده کوچک، رژیم پهلوی و حامیانش را به زانو درآورده و انقلاب را به پیروزی رساندند. اما در این مدت ایشان با کارشکنی‌ها و توطئه‌های مختلفی مواجه شد که در این بین رد پای کشورهای غربی قابل لمس و مشاهده بود. در این مقاله می‌خواهیم این کارشکنی‌ها را مورد بازخوانی قرار دهیم.

 

فعالیت‌های دولت‌های غربی علیه امام خمینی و نهضت اسلامی در فرانسه


    دولت فرانسه

فرانسه کشوری بود که به طور مستقیم درگیر ماجرای مهاجرت امام خمینی شده بود؛ این کشور از یک‌سو در راستای حفظ وجهه بین‌المللی خود نمی‌خواست با امام خمینی با شدت عمل برخورد کند و از سوی دیگر به خاطر همسویی با سیاست‌های آمریکا و ارتباط با رژیم پهلوی میل نداشت نهضت اسلامی اوج بگیرد. به همین خاطر، تحرکات و اقدامات دولت فرانسه علیه امام خمینی از بدو ورود امام به این کشور آغاز شد. دولت فرانسه که مایل به پیشرفت نهضت اسلامی نبود، درباره حضور امام در فرانسه از مسئولان رژیم پهلوی کسب تکلیف می‌کرد. والری ژیسکاردستن رئیس‌جمهور وقت فرانسه که در هنگام ورود امام به این کشور در برزیل به سر می‌برد، در خاطرات خود در این باره نوشته است: «قوانین و مقررات ما در مورد پناهندگی سیاسی به کسانی که به دلیل آزار و شکنجه به خاطر عقیده یا خطری که جان آن‌ها را تهدید می‌کند به این کشور پناه می‌آورند، خیلی باز و وسیع است... ولی ما نمی‌توانیم کسانی را که قصد ادامه مبارزه خصومت‌آمیز با حکومت کشور خود را دارند در خاک فرانسه بپذیریم. به همین دلیل روز 8 اکتبر (16 مهر 1357) رئیس پلیس حکمی در رد اجازه اقامت آیت‌الله خمینی در خاک فرانسه صادر کرد و در این حکم تأکید نمود که آیت‌الله باید روز دهم اکتبر (18 مهر) خاک فرانسه را ترک کند. صبح روز بعد سفیر دولت شاهنشاهی ایران در پاریس [شاپور بهرامی] به وزارت امور خارجه فرانسه مراجعه نمود و رسماً اعلام داشت که دولت ایران تقاضای اعمال هیچگونه محدودیتی را در مورد اقامت آیت‌الله خمینی در خاک فرانسه ندارد. به این ترتیب تصمیم رئیس پلیس برای خروج آیت‌الله از خاک فرانسه رسماً ابلاغ نشد. روز پانزدهم اکتبر (23 مهر)، سفیر ما در تهران [رائول دول‌یی] تلگرافی به من گزارش داد که با نخست‌وزیر ایران [جعفر شریف‌امامی] ملاقات کرده و نامبرده تأیید کرده است که هیچگونه مخالفتی با اقامت آیت‌الله خمینی در فرانسه ندارد.»[7]

همراهی دولت فرانسه با رژیم پهلوی موضوعی است که سفیر وقت شاهنشاهی در پاریس نیز در مکاتبات خود با وزارت خارجه ایران به آن اشاره کرده است. شاپور بهرامی در گزارشی به تاریخ 15 مهر به وزارت خارجه خبر داد که رئیس‌جمهور فرانسه با اعمال محدودیت برای امام موافق است. براساس این گزارش، ژیسکاردستن در پیام خود تصریح کرده بود که آیت‌الله خمینی «در خاک فرانسه به عنوان یک توریست تلقی می‌گردد و به همین دلیل مدت اقامتشان موقتی است و ظرف این مدت باید از هر نوع فعالیت سیاسی خودداری کنند.»[8] اما دولت ایران که گمان می‌کرد در صورت دور بودن امام از مرزهای ایران، از تأثیر اقدامات ایشان در داخل ایران کاسته خواهد شد، عقیده داشت نباید با اقامت امام در فرانسه مخالفت کرد. تجربه اعمال محدودیت برای امام در عراق، برای رژیم یک آزمون ناموفق بود؛ لذا آن‌ها تصور می‌کردند همین که ایشان از مرزهای ایران دور باشد کافی است و نباید با اعمال محدودیت، طرفداران ایشان در ایران را تحریک کرد. بر این اساس وزارت خارجه در پیامی در 17 مهرماه به سفارت ایران در فرانسه نوشت: «خواهشمند است نظر وزارت امور خارجه فرانسه را به این نکته جلب فرمائید که دولت ایران خواستار ایجاد محدودیت از نظر اقامت در فرانسه برای آقای خمینی نیست.»[9] با این وجود دولت فرانسه که از بدو حضور امام خمینی در این کشور، همسویی و همراهی کامل خود را با سیاست‌های رژیم پهلوی نشان داده بود، تلاش کرد محدودیت‌هایی برای امام و همراهانشان ایجاد نماید. از این رو 14 مهر، شب‌هنگام نمایندگانی از کاخ الیزه برای ملاقات با امام به محل اقامت ایشان در محله کشان رفتند تا حدود قانونی فعالیت‌های امام را مشخص کنند. حجت‌الاسلام اسماعیل فردوسی‌پور از همراهان امام خمینی درباره این ملاقات می‌گوید: «شب ‌‌نخست، ‌‌امام دستور دادند که کسی را نپذیرید من خسته هستم و با ‌‌ ‌‌هیچ کس مصاحبه یا ملاقات نمی‌کنم. عده‌ای از دانشجویان ‌‌هم ‌‌که آمده ‌‌ ‌‌بودند خداحافظی کردند و رفتند‌‌.‌‌ نماز مغرب و عشاء را خواندیم و بنا بود ‌‌ ‌‌استراحت بکنیم، زنگ زدند و گفتند که چند نفر از کاخ الیزه یعنی از ‌‌ ‌‌کاخ ریاست‌جمهوری آمده‌اند و گفته‌اند ما باید با شما ملاقات کنیم. امام ‌‌فرمودند من خسته هستم، امشب لازم نیست ملاقات بکنم فردا بیایند. ‌‌گفتند نه ما مأموریم که امشب ملاقات بکنیم و چند تا سؤال از ایشان ‌‌داریم. امام فرمودند خیلی خب حالا که این طور است بیایند. آمدند و ‌‌همان شب اول گفتند ما به شما خیرمقدم عرض می‌کنیم اما فعالیت ‌‌ ‌‌سیاسی در اینجا ممنوع است. امام فرمودند‌‌:‌‌ من نمی‌دانم، شما می‌ترسید‌‌ ‌‌من سخنرانی کنم، اعلامیه بدهم یا مصاحبه بکنم، مردم فرانسه هم متوجه ‌‌بشوند مثل مردم ایران علیه دولت فرانسه قیام بکنند؛ ولی من به شما ‌‌ ‌‌اطمینان می‌دهم سخنرانی، نوار و پیام من فارسی است. به مصاحبه که ‌‌رسید آن‌ها گفتند خیلی خب، پس شما سخنرانی کنید، نوار به ایران ‌‌بفرستید، پیام هم به ایران بدهید اما مصاحبه نکنید؛ برای اینکه در مصاحبه ‌‌ ‌‌قهراً خبرنگاران خارجی با زبان خارجی مصاحبه می‌کنند و بیانات شما ‌‌ترجمه می‌‌‌‌‌شود و مردم متوجه می‌شوند. امام فرمودند فعلاً مصاحبه ‌‌‌‌نمی‌کنم‌‌.‌»[10]

امام خمینی همیشه تأکید می‌کردند که حضورشان در فرانسه موقت است مثلاً در مصاحبه با نشریه «فاینشنال تایمز» در 16 آبان 1357 گفتند: «با هیچ مقام دولتی [فرانسه] رابطه‌ای ندارم. بودن من در فرانسه موقتی است.» آنگاه که پرسیده شد: «آیا پس از اتمام مدت اقامت در فرانسه، تقاضای پناهندگی سیاسی را با شرایطی که احتمالاً به شما تحمیل خواهد شد خواهید پذیرفت؟» اظهار داشتند: «من از هیچ دولتی تقاضای پناهندگی نخواهم کرد.»[11] لذا مشخص بود حضور امام در فرانسه برای تداوم مبارزه است. امام دو روز بعد از ورود به فرانسه به دهکده نوفل‌لوشاتو در جنوب غربی پاریس نقل مکان کردند. بعد از ورود امام به این منطقه، یکی از موضوعات چالش‌برانگیز برای دولت فرانسه، مسئله دیدارهای امام خمینی بود. به طور طبیعی اقشار زیادی خواستار ملاقات با امام بودند. یکی از این گروه‌ها، دانشجویان ایرانی مقیم پاریس بودند که به محض ورود امام به نوفل‌لوشاتو درخواست دیدار کردند. پس از اطلاع دولت فرانسه از این دیدار، دو نفر از طرف دولت فرانسه به دیدار امام رفته و رسماً اطلاع دادند که ایشان نمی‌توانند در برنامه مذکور شرکت نمایند و اعلام کردند مصاحبه با خبرنگاران مطبوعات، رادیو تلویزیون‌های فرانسوی و غیر فرانسوی و همچنین شرکت در برنامه‌های نماز جماعت و شرکت در میتینگ‌ها برای ایشان ممنوع است. نمایندگان مزبور رونوشت نامه رئیس شهربانی کل فرانسه را که در آن رسماً بر ممنوعیت حضور امام در تجمع مذکور- به علت اخلال در نظم عمومی- تأکید شده بود، تسلیم ایشان کردند. به سرعت خبر این موضوع و ایجاد محدودیت دولت فرانسه برای امام در مطبوعات ایران و محافل سیاسی منعکس شد. روزنامه اطلاعات نوشت: «دولت فرانسه از معظم‌له خواسته است که طی اقامت در پاریس از فعالیت‌های سیاسی خودداری نمایند.»[12] روزنامه کیهان نیز نوشت: «دولت فرانسه مایل به ادامه فعالیت سیاسی حضرت آیت‌الله نیست. خبرهای تأیید نشده حاکی است که دولت فرانسه در این رابطه عملاً با جلوگیری از مصاحبه مطبوعاتی آیت‌الله خمینی، مانع فعالیت سیاسی ایشان شده است. منابع آگاه گفتند اگر دولت فرانسه مانع فعالیت سیاسی حضرت آیت‌الله شود، ایشان به زودی این کشور را ترک خواهند گفت و این اقدام را به منظور استفاده از امکانات سیاسی و تماس بیشتر با نمایندگان ایرانی خود قلمداد کردند.»[13]

در این شرایط، گروهی از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی با صدور پیام و ارسال نامه، از رئیس‌جمهور و دولت فرانسه نسبت به ایجاد محدودیت برای امام گلایه کرده و خواستار رفع این قبیل محدودیت‌ها شدند. دولت فرانسه در موقعیت حساسی قرار گرفته بود. از یک طرف از سوی محافل سیاسی تحت فشار بود و از سوی دیگر تمایل داشت جانب رژیم شاه را بگیرد و به همین دلیل، دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی دو کشور به طور مرتب با هم مکاتبه و تبادل نظر داشتند. به گزارش ساواک «به منظور تسریع و پیگیری اقدامات مربوط به جمع‌آوری اطلاعات پیرامون فعالیت‌های خمینی در پاریس، معاون اطلاعات خارجی ساواک [علی معتضد] از تاریخ پنجشنبه 20/ 7/ 57 تا یکشنبه 23/ 7/ 57 به پاریس مسافرت و طی آن ملاقات‌هایی با مقامات سرویس اطلاعاتی فرانسه و برخی از منابع اطلاعاتی به عمل آورد.» طی این مذاکرات، درباره محل استقرار امام، اطرافیان ایشان و دیدارهای امام صحبت و اطلاعاتی مبادله شد. براساس این گزارش «مقامات سرویس فرانسه همچنین اظهار داشتند که قرار بود ظرف روز 23/ 7/ 57 خمینی برای مصاحبه به محلی در داخل شهر پاریس برود اما نماینده پلیس امنیتی فرانسه به منزل او رفت و به خمینی اظهار داشت که اگر به محل ملاقات برود پلیس مجبور است همه کسانی را که به آنجا رفته‌اند از محل اخراج کند.» در این دیدارها درباره اخراج امام از فرانسه نیز مذاکره شد که در نهایت طرف ایرانی این موضوع را به مصلحت ندانست چرا که عقیده داشتند «خمینی در پاریس تحت کنترل دوستان فرانسوی ایران است در حالی که معلوم نیست کشور مقصد بعدی او تا چه حد بتواند یا بخواهد فعالیت‌های او را کنترل کند.»[14] با این وجود اعمال محدودیت برای امام خمینی همچنان مورد تأکید طرفین قرار گرفت. در آبان آن سال «کنت دومرانش» رئیس سرویس اطلاعات فرانسه[15] به ایران سفر و با شاه نیز دیدار کرد. نتیجه این سفر، اعمال فشار بیشتر به امام و مراقبت از فعالیت‌های ایشان بود. ساواک در این باره گزارش داد:

«سری

نخست‌وزیری

سازمان اطلاعات و امنیت کشور (سازمان اطلاعات خارجی)

تاریخ: 21/ 8/ 1357

پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر

مفتخراً به شرف عرض می‌رساند تلگرام مشروحه زیر در تاریخ یکشنبه 21 آبان ماه 57 از سرویس اطلاعاتی فرانسه جهت تقدیم به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر واصل گردیده است: رئیس سرویس فرانسه بعد از مراجعت از تهران با رئیس‌جمهوری فرانسه ملاقات نمود. رئیس سرویس فرانسه افتخار دارد به شرف عرض پیشگاه مبارک شاهنشاه برساند که رئیس‌جمهور فرانسه همانطور که خواسته شده بود موافقت نموده که فشارهای لازم بر خمینی اعمال گردد.

جان‌نثار سپهبد ناصر مقدم»[16]

با وجود اعمال محدودیت‌ها از طرف دولت فرانسه، بعد از استقرار امام در نوفل‌لوشاتو، گروه‌ها و اقشار مختلف به دیدار ایشان می‌رفتند و محل اقامت امام کانون توجه رسانه‌های مختلف شد و هر روز اخبار بسیاری از آنجا مخابره می‌شد. کم‌کم خبرگزاری‌ها و خبرنگاران موفق به مصاحبه با امام شدند و دیدگاه‌های ایشان را منعکس کردند. با توجه به سرعت تحولات در ایران، پیام‌های امام به سرعت مخابره می‌شد. در پی تشدید فعالیت‌های امام، بار دیگر از سوی دولت فرانسه نماینده‌ای به نوفل‌لوشاتو اعزام شد. در خاطرات ژیسکاردستن در این باره آمده است: «در اواخر نوامبر (آذر 1357) سفیر ایران به ما اطلاع داد که نوارهای پیام آیت‌الله همچنان به ایران فرستاده می‌شود. من به آقای شایه متصدی امور قراردادها در وزارت خارجه دستور دادم به نوفل‌لوشاتو برود و رسماً اخطار کند که دولت فرانسه این وضع را تحمل نخواهد کرد.»[17] به این ترتیب کلود شایه به دیدار امام رفت تا پیام رئیس‌جمهور فرانسه و موضع رسمی این دولت را ابلاغ نماید. در این باره در گزارش ساواک آمده است:

«خیلی محرمانه

تاریخ: 14/ 9/ 57

دولت فرانسه به خمینی اعلام کرده که ادامه فعالیت‌های وی علیه ایران که موجب اخلال خواهد شد در روابط ما با دولت ایران قابل تحمل نمی‌باشد و از خمینی خواسته شده که این روش را ترک نماید.

توضیح اداره کل دوم: در ساعت 10 و 30 دقیقه به علت اختلال در برق و مخابرات به منظور اعلام خبر فوق میسر نگردید با مدیریت کل اداره سوم تماس برقرار گردد.

محترماً موضوع از بی‌بی‌سی نیز پخش شده است.»[18]

پس از این دیدار، خبرنگار روزنامه انگلیسی «دیلی تلگراف» در 15 آذر از امام سؤال کرد: «آیا پس از ملاقات آقای شایه، نماینده وزارت خارجه فرانسه، با شما در چند روز قبل تغییری در بیانیه‌های شما رخ خواهد داد؟» امام پاسخ دادند: «خیر، من هرگز حتی برای یک لحظه هم موضع خود را تغییر نمی‌دهم. این تکلیف الهی است و در صورت سکوت، مسئول خدا خواهم بود.» ایشان در پاسخ به این پرسش که عکس‌العمل شما در مقابل ایجاد محدودیت از سوی دولت فرانسه چگونه خواهد بود، گفتند: «اگر محدود بکنند ما در فرانسه نمی‌مانیم و به جای دیگری خواهیم رفت؛ لکن برای فرانسه صورت خوشی نخواهد داشت.»[19]

قاطعیت امام خمینی در مواجهه با تحرکات دولت فرانسه و تداوم فعالیت‌ها و مبارزات ایشان موجب شد حتی موضوع اخراج امام از فرانسه مورد بحث و بررسی دولتمردان فرانسوی قرار گیرد. ژیسکاردستن می‌گوید:

 «... نوارهای تازه‌ای حاوی پیام آیت‌الله به تهران ارسال می‌شد... بی‌درنگ وزیر کشور را به الیزه احضار کردم و از او خواستم اقدامات و پیش‌بینی مقتضی به عمل آورد و ترتیب اخراج آیت‌الله را از کشورمان فراهم نماید. من تأکید کردم مقدمات مربوط به اخراج او را تا پایان هفته فراهم سازد. وزیر کشور احتمال واکنش و خطر ناشی از این تصمیم و نتایج آن را در تهران، در رابطه با هموطنانمان در ایران و نیز منافع فرانسه تشریح کرد. من به او گفتم تصمیم خود را گرفته‌ام و خاطرنشان ساختم که نمی‌توانم اجازه بدهم فرانسه صحنه آشوب و ناآرامی شود... آخرین اقدامات ضروری، آگاه ساختن شاه بود... این کار نیز انجام گرفت. کمی بعد به من گفته شد که باید با تلفن فوری صحبت کنم. تلفن‌کننده شخص شاه بود. وی از اینکه او را در جریان تصمیم خود گذاشته بودیم تشکر کرد و گفت: تصمیم به اخراج آیت‌الله مربوط به فرانسه است و دولت ایران هیچ‌گونه مسئولیتی به عهده نمی‌گیرد، ولی اگر پس از اخراج او چگونگی امر از وی سؤال شود، خواهد گفت با این اقدام موافق نبوده است.»[20] چنانکه مشخص است شاه از دامنه‌دار شدن بحران و گسترش اعتراضات در ایران نگران بود. همچنین این احتمال وجود داشت که در صورت خروج امام از فرانسه، ایشان به کشورهای همسایه (ازجمله سوریه) مراجعت کنند. در این صورت ضمن این که امکان مراقبت از فعالیت‌های امام کمتر می‌شد، یک بار دیگر ایشان به کشوری در نزدیکی ایران بازمی‌گشت و ممکن بود دامنه فعالیت‌های ایشان و آثار این فعالیت‌ها و مبارزات بیشتر شود؛ به این ترتیب موضوع اخراج امام منتفی شد و یک بار دیگر ژیسکاردستن تصمیم گرفت کلود شایه را به دیدار امام اعزام کند. این دیدار در 20 آذرماه انجام شد و کلود شایه با اشاره به اعلامیه امام خمینی در 19 آذر گفت: «دولت فرانسه در مورد فعالیت‌های شما در خاک فرانسه مشکلی دارد که حداقل آن، بیان مطالب ایراد شده از جانب شماست. دولت ما با نهایت دقت بیانات دیروز شما را خوانده است؛ به همین دلیل امروز من اینجا آمده‌ام. در بیانات دیروز شما سه مطلب وجود دارد؛ دعوت به اعتصابات، دعوت به فرار سربازان ارتش و... دعوت به نافرمانی و ایجاد بلوا. اظهارات شما در این مورد از حد آزادی بیان گذشته است. قانون برای خارجیان ـ هرکس و به هر ترتیبی ـ از هر کجا که آمده باشند... یکی است. هر خارجی مقیم فرانسه می‌تواند نظام سیاسی کشور خود را مورد انتقاد قرار دهد و ما آن را می‌فهمیم... اما برای ما بسیار مشکل است که دعوت به نافرمانی و ایجاد مشکل و بلوا در کشور را بپذیریم... کسی که از کشوری تبعید شده است و بر ما وارد می‌شود، ممکن است دوست ما باشد یا بالعکس، فرق نمی‌کند؛ در هر موقعی و در هر شرایطی قوانین ما برای همه یکسان است. منظور من از دیدار شما این است که ناراحتی و عدم رضایت دولت فرانسه را نسبت به اعلامیه‌ای که دیروز صادر کردید، به شما ابلاغ کنم.» امام در پاسخ به فرستاده دولت فرانسه، رژیم حاکم بر ایران را یک رژیم غیرقانونی خواندند و تصریح کردند: «اگر دولت فرانسه مایل نیست ما حرف حقمان را بزنیم ـ حرف خود را که همه آزادند حرف حقشان را بزنند، نگوییم ـ ما با ناراحتی به جای دیگر منتقل می‌شویم.» امام سپس مصالح فرانسه را گوشزد کرده و فرمودند: «شاه جانی است و برای حیثیت فرانسه ضرر دارد که از یک جانی طرفداری کند. فرانسه که آزادیخواه است، در برابر مظلومان و آزادیخواهان می‌گوید فریاد نزنید، تا آن‌ها جنایت خود را بکنند؛ این برخلاف مصالح فرانسه است و فرانسه باید مصالح آتی خود را ببیند.»[21] در این دیدار نماینده دولت فرانسه تلاش کرد با توجه به جایگاه امام خمینی و پایگاه اجتماعی ایشان و سرعت مخابره اخبار، با ملایمت و ملاحظه‌کاری سخن بگوید؛ اما امام به طور شفاف مواضع خود را بیان کرده و تأکید کرد در صورت اعمال فشار از سوی دولت، فرانسه را ترک خواهد کرد.

با پیشرفت انقلاب و تحولات داخلی ایران و سرعت انعکاس اخبار درباره امام خمینی، دولت فرانسه به ناچار مواضع خود نسبت به امام را تعدیل کرد. دولتمردان فرانسوی به این نتیجه رسیده بودند که سقوط شاه محتمل است. لذا در واپسین دیدار رسمی با امام خمینی، تنها درباره مواضع ایشان نسبت به برخی امور سیاسی پرس و جو کردند. این دیدار در 10 دی 1357 شکل گرفت و کلود شایه به همراه ژاک روبر از مقامات وزارت امور خارجه‌ فرانسه، به بهانه انقضای ویزای اقامت سه ماهه امام با ایشان دیدار کردند.[22]

 


    دولت آمریکا

بعد از کودتای 28 مرداد 1332 دولت آمریکا به عنوان اصلی‌ترین حامی و متحد رژیم پهلوی، نقش ویژه‌ای در تحکیم پایه‌های این رژیم داشت. مواضع امام خمینی نیز درباره آمریکا روشن و قاطع بود. دلیل اصلی تبعید امام در سال 1343 سخنرانی ایشان علیه آمریکا و کاپیتولاسیون بود.[23] در بدو ورود به فرانسه هم امام بر مواضع ضدآمریکایی خود تأکید کردند و در 16 مهر، ادامه جنایات شاه را نتیجه حمایت آمریکا دانستند و تصریح کردند «ما نمی‌خواهیم آمریکا سرپرست ما باشد.»[24] امام خمینی در طول حضور در فرانسه، طی ده‌ها مصاحبه نسبت به توطئه‌های آمریکا در ایران روشنگری کردند.

در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی مأموران آمریکایی به طور دقیق تحولات ایران را رصد و سیاستمداران این کشور به طور مرتب شاه را راهنمایی می‌کردند. سفارت آمریکا در تهران به عنوان یک مرکز جاسوسی، اطلاعات بسیاری از وقایع ایران جمع‌آوری می‌کرد و سفیر وقت آمریکا در ایران، یکی از مشاوران اصلی شاه بود. به هنگام مهاجرت امام خمینی از نجف به پاریس نیز آمریکایی‌ها مرتباً اخبار را پیگیری و تحلیل می‌کردند. سفارت آمریکا در تهران برای اولین بار در سوم مهرماه 57 از احتمال ترک عراق توسط امام خبر داد و از سفارت خود در عراق خواست اخبار و اطلاعات را به طور دقیق رصد کند.[25] جالب این که مأموران سفارت آمریکا نیز به مانند سیاستمداران ایرانی بر این عقیده بودند که با خروج امام از عراق و دور شدن از مرزهای ایران، اثرات اقدامات ایشان کم خواهد شد. در 27 مهر 1357 سفارت آمریکا در تهران در گزارشی خطاب به وزارت خارجه این کشور نوشت: «ستاره خمینی ظاهراً رو به افول است. اظهارات علنی خمینی در فرانسه ماهیت مبهم و قدیمی مفهوم‌های سیاسی او را نشان داده است. این واقعیت که خمینی از صحنه بسیار دور است و در یک کشور مسیحی واقع شده است ممکن است نفوذ او را در اینجا به فرسایش برساند.»[26] اما بعد از حضور امام در فرانسه و اوج گرفتن انقلاب، نظر آمریکایی‌ها در این مورد تغییر کرد. ویلیام سولیوان در خاطرات خود اشتباه استراتژیک شاه و حامیان او درباره هجرت امام به فرانسه را این طور تحلیل کرده است: «با تصمیم و درخواست شریف‌امامی، عراقی‌ها آیت‌الله خمینی را از کشورشان اخراج کردند که نتایج عکسِ انتظارات حکومت ایران را داشت. آیت‌الله خمینی که با گذرنامه ایرانی مسافرت می‌کرد مانند سایر اتباع ایرانی که بدون ویزای ورود به فرانسه وارد آن کشور می‌شدند، بدون برخورد با مشکلی وارد فرانسه شد و در ویلای کوچکی در حومه پاریس اقامت گزید. علاوه بر شاگردان و مشاوران آیت‌الله که از عراق آمده بودند، گروهی از مخالفان شاه که در آمریکا و نقاط دیگر جهان فعالیت می‌کردند به دور او جمع شدند و از ایران هم گروه گروه برای دیدار وی رهسپار پاریس شدند. برعکس تصورات شریف امامی که می‌گفت آیت‌الله خمینی در پاریس به کلی فراموش خواهد شد، آیت‌الله در مرکز توجه مطبوعات و محافل سیاسی جهان و در دسترس تلویزیون‌های دنیا قرار گرفت. چهره عجیب و استثنائی این مرد روحانی که در زیر درختی در حومه پاریس نشسته و از هزاران کیلومتر دورتر با سخنان آتشین خود بر ضد شاه، انقلابی را رهبری می‌کرد توجه همه جهانیان را به خود جلب کرده بود.»[27]

به هنگام حضور امام خمینی در پاریس، دولت آمریکا به عنوان اصلی‌ترین حامی شاه تلاش کرد اقداماتی را علیه امام خمینی و انقلاب اسلامی صورت دهد. مقامات آمریکایی چه در کاخ سفید و چه در پنتاگون به طور ویژه و صریح از شاه حمایت می‌کردند. در 21 آذر 57 جیمی کارتر طی یک سخنرانی با انتقاد از فعالیت‌های امام در فرانسه، حمایت خود را از شاه اعلام کرد. کارتر همچنین در 25 آذر طی یک پیام محرمانه به شاه اظهار کرد: «از کوشش‌های او برای اعاده امنیت و ثبات در ایران پشتیبانی می‌کند.»[28] این در حالی بود که محرم از راه رسیده بود و مردم ایران از این فرصت برای تشدید مبارزه با شاه استفاده می‌کردند. کاخ سفید علاوه بر این که با اعزام نمایندگان خود به ایران تلاش کرد روحیه شاه را حفظ کند[29] تعدادی از فرستادگان خود را نیز به نوفل‌لوشاتو اعزام نمود تا از شتاب انقلاب جلوگیری کند. هدف اولیه این مأموریت‌ها آشنایی با نظرات و دیدگاه‌های امام خمینی بود تا در صورت امکان بتوانند تصمیمات ایشان را خنثی کنند. از سوی دیگر کاخ سفید تلاش کرد با برقراری تماس با امام خمینی، دیدگاه‌های ایشان درباره رژیم حاکم بر ایران را تعدیل کند. زبیگنیف برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر می‌گوید: «هدف از نزدیکی به [آیت‌الله خمینی] این بود که اطمینان حاصل شود آیا او با نوعی حکومت غیرنظامی که برای شاه نقش حامی قائل باشد موافق است یا نه؟»[30]

یکی دیگر از برنامه‌ها و طرح‌های آمریکا علیه امام خمینی در فرانسه تلاش برای مرعوب ساختن ایشان بود. در این راستا در 18 دی 57، جیمی کارتر رئیس‌جمهور وقت آمریکا از والری ژیسکاردستن رئیس‌جمهور فرانسه خواست تا دو تن را به نمایندگی از آمریکا به دیدار امام بفرستد تا ایشان را از موضع خود عقب برانند. ابراهیم یزدی در کتاب خاطرات خود درباره آن ملاقات می‌نویسد: «چند روز بعد از پایان کنفرانس گوآدلوپ، کارتر پیامی برای امام فرستاد که در آن با کمال وقاحت و بی‌شرمی علیرغم روابط بین‌المللی و با نهایت صراحت اعلام کرد که دولت بختیار مورد حمایت آمریکاست و از امام خواست از وی حمایت نماید و تهدید کرد که در صورت مخالفت آیت‌الله با دولت بختیار، وقوع یک کودتای نظامی حتمی است. و اینکه بهتر است آیت‌الله در بازگشت به ایران عجله نکند.»[31] امام در پاسخ به این پیغام فرمودند: «راجع به دولت بختیار شما سفارش می‌کنید که ما برخلاف قوانین خود عمل کنیم. بر فرض آنکه من چنین خطایی بکنم، ملت ما حاضر نخواهد بود. ملت ما این همه مصیبت کشید و این همه خون داد برای آن است که از زیر بار رژیم سلطنتی و سلسله پهلوی خارج شود. ملت ما حاضر نیست که تمام خون‌ها هدر برود و شاه به سلطنت باقی باشد... و اما قضیه کودتا، الان از ایران به من اطلاع دادند که یک کودتای نظامی در شرف تکوین است و می‌خواهند کشتار زیادی بکنند... به آمریکا اخطار می‌کنم اگر چنین کودتایی بشود از چشم شما می‌بینند...»[32]

بعد از این ماجرا، آمریکایی‌ها به این نتیجه رسیدند که مستقیماً با امام و اطرافیان ایشان ارتباط بگیرند. به روایت ابراهیم یزدی، فرستاده کارتر (وارن زیمرمن از دیپلمات‌های ارشد سفارت آمریکا در فرانسه) در 26 دی 57 به نوفل‌لوشاتو مراجعت کرد. ملاقات یزدی با فرستاده کاخ سفید در رستوران کوچکی نزدیک اقامتگاه امام خمینی برگزار شد. ابراهیم یزدی صحبت‌های فرستادگان کاخ سفید را ترجمه می‌کرد و بعد از جلسه به سمع و نظر امام می‌رساند. قرار بر این بود که یزدی پیام کاخ سفید را به امام منتقل کند و پاسخ را دریافت کند. به روایت یزدی، نماینده دولت آمریکا در این دیدار درباره موضوعاتی چون وضعیت ارتش و احتمال وقوع کودتا سخن گفت. آمریکایی‌ها قصد داشتند با طرح این موضوعات، امام و اطرافیانشان را از وقوع حوادثی از این دست مرعوب کنند. فرستاده کاخ سفید گفت: «رهبران نظامی علایم و نشانه‌های جدی داده‌اند که در صورت برگشت ناگهانی آقا به تهران، برای محافظت قانون اساسی ممکن است وارد عمل شوند.» او ضمن اینکه از قدرت گرفتن گروه‌های چپ و توده‌ای‌ها اظهار نگرانی کرد، پیشنهاد داد نمایندگان امام با تصمیم‌گیران رژیم پهلوی سازش کرده و به تفاهم برسند. در این دیدار همچنین از امام خواسته شد تا بازگشت به ایران را به تأخیر اندازد.[33]

از آنچه ذکر شد چنین برمی‌آید که آمریکایی‌ها از برقراری تماس با امام خمینی در این برهه، چند هدف داشتند: 1- به تأخیر انداختن بازگشت امام به ایران 2- مرعوب ساختن امام 3- کند کردن روند مبارزه 4- یافتن راهی برای سازش و تفاهم.

جواب امام از طریق یزدی به زیمرمن به این شرح بود: «اول اینکه گفته‌اید که توده‌ای‌ها را برای برخورد مسلحانه تحریک می‌کنند، چه سند یا مدرکی دارید که ارائه بدهید؟ این تحریکات از جانب خود ارتش است. آن‌ها به دنبال بهانه هستند. همچنین به نظر ما، یک ائتلاف اعلام نشده‌ای بین ارتش و کمونیست‌ها دیده می‌شود تا این بهانه به دست ارتش داده شود. هدف هماهنگی کمونیست‌ها و ارتش، لطمه به اعتبار جنبش اسلامی است. دوم اینکه روشن کنید که منظور از حرکت ارتش برای «محافظت قانون اساسی» چیست؟ آیا حفظ سلطنت است یا حفظ ارتش برای آینده؟ آیا نگرانی آن‌ها و هدفشان حفظ سلطنت است یا حفظ ارتش؟ در صورت فرض دوم مسئله فرق می‌کند. سوم اینکه آیا درست است که آمریکایی‌ها تمام وسایل را از بین می‌برند، یا از کشور خارج می‌سازند؟»[34] قرار شد در ملاقات بعدی، نماینده دولت آمریکا پاسخ این سوالات را بدهد.

تماس دوم در 27 دی حاصل شد. در این دیدار که باز هم امام خمینی حضور نداشت و یزدی در جلسه حاضر بود، وارن زیمرمن مطالب خود را از روی نوشته‌ای می‌خواند و یزدی ترجمه آن‌ها را یادداشت می‌کرد تا بعد از جلسه در اختیار امام بگذارد. نماینده کاخ سفید در این دیدار درباره گسترش درگیری در ایران، نگرانی از قدرت گرفتن گروه‌های چپ و لزوم مذاکره بین جریان انقلاب و دولت مستقر در تهران نکاتی را مطرح کرد و درباره پرسش‌هایی که قبلاً مطرح شده بود، پاسخ‌هایی گنگ و مبهم داد. در پایان به نمایندگی از دولت آمریکا، این سؤالات را مطرح کرد: سرنوشت سرمایه‌گذاری‌های آمریکا در ایران چه خواهد بود؟ آینده فروش نفت به غرب چگونه است؟ آینده روابط سیاسی، نظامی ایران با آمریکا و روسیه چطور خواهد بود؟»[35]

پاسخ امام خمینی به سؤالات فرستاده کارتر روشن بود چرا که ایشان در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های متعدد، مواضع خود در این باره را اعلام کرده بودند. مثل جلسه قبل، قرار شد یزدی نکات مطروحه را به سمع امام رسانده و پاسخ ایشان را در جلسه آتی ارائه کند. سومین دیدار در 28 دی و باز هم بدون حضور امام برگزار شد و ابراهیم یزدی ابعاد سیاست خارجی مدنظر امام خمینی را برای طرف آمریکایی تشریح کرد. در اینجا به حفظ استقلال ایران و صیانت از منافع ملی تأکید شده بود. جلسه چهارم باز هم بدون حضور امام و با حضور یزدی به نمایندگی ایشان در 4 بهمن در مجاورت قامتگاه امام برگزار شد. در این دیدار هم موضوعات جلسات قبل از سوی طرف آمریکایی تکرار شد و آمریکایی‌ها بار دیگر خواستار تأخیر در مراجعت امام به ایران شدند.[36] در همه این دیدارها، یزدی تنها مسئولیت داشت پیام طرف آمریکایی را دریافت کرده و به امام منتقل کند و نقطه نظرات امام را به آمریکایی‌ها ابلاغ نمایند.

ویلیام سولیوان درباره دیدارهای یزدی - زیمرمن می‌گوید: «در پاسخ پیشنهاد من برای تماس با اطرافیان آیت‌الله خمینی در پاریس، وزارت امور خارجه آمریکا از سفارت ما در پاریس خواست که با ابراهیم یزدی تماس برقرار نماید. سفارت آمریکا در پاریس وارن زیمرمن رئیس قسمت سیاسی سفارت را برای ملاقات و مذاکره با یزدی در نظر گرفت. زیمرمن در اجرای این دستور دو یا سه بار در یک رستوران کوچک نزدیک اقامتگاه آیت‌الله خمینی در حومه پاریس با یزدی ملاقات کرد، اما چون زیمرمن دستورالعمل مشخصی برای مسائلی که باید در این دیدارها در میان بگذارد نداشت و از اوضاع داخلی ایران هم اطلاعــات کافی نداشت، تماس‌های او با یزدی زیاد مفید واقع نشد.»[37] طبق خاطرات سایروس ونس وزیر امورخارجه وقت آمریکا، یکی از مأموریت‌های زیمرمن این بود که جلوی مراجعت ناگهانی امام خمینی به ایران را بگیرد.[38]

چنانچه از این مذاکرات برمی‌آید، آمریکایی‌ها اصرار داشتند قانون اساسی که مشروطه سلطنتی بود، حفظ شود و اعتبار رژیم سلطنتی پا بر جا بماند. از این رو تمایل داشتند بازگشت امام به ایران را به تأخیر انداخته و زمینه سازش را فراهم کنند. آمریکایی‌ها همچنین نگران موقعیت خود در ایران و قدرت گرفتن روسیه بودند. آن‌ها در نوفل‌لوشاتو تلاش کردند با مذاکره و گفتگو، خواسته‌های خود را جامه عمل بپوشانند و جریان انقلاب را متوقف نمایند. هرچند که فرستادگان کارتر موفق به دیدار مستقیم با امام نشدند و به دیدار و مذاکره با اطرافیان ایشان بسنده کردند. همزمان سفرا و فرستادگان و مأموران آمریکا در داخل ایران هم در تکاپو بودند تا رژیم منحط پهلوی را از سقوط برهانند.

یکی دیگر از برنامه‌های آمریکا علیه جریان انقلاب اسلامی و امام خمینی در پاریس، ارتباط گرفتن با افراد نزدیک به ایشان بود. گروهی از کارمندان سیا در نزدیکی محل اسکان امام در دهکده نوفل‌لوشاتو مستقر شدند و کوشیدند تا با برخی افراد نزدیک به امام همچون ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده و ابراهیم یزدی ارتباط گرفته و اطلاعاتی دریافت کنند. به عنوان نمونه مأموران آمریکایی موفق شدند با ابوالحسن بنی‌صدر ارتباط بگیرند. در اسناد لانه جاسوسی از بنی‌صدر با نام رمز «اس.دی.لور» نام برده شده است.[39] تام آهرن رئیس باشگاه سیا در تهران مأمور ارتباط با بنی‌صدر بود. چنانکه در اسناد لانه جاسوسی آمده، «اولین ملاقات‌ها با اس.دی.لور حدود یک ماه قبل از پیروزی انقلاب در پاریس انجام شد»[40]

طرح دیگر آمریکایی‌ها که در دوره حضور امام در پاریس از سوی جناح تندرو و مسئولین پنتاگون مطرح شد، طرح ترور امام خمینی بود که در اسناد ساواک اشاراتی به آن شده است.[41] ژنرال هایزر آمریکایی در شورای‌ فرماندهان ارتش پهلوی‌ پیشنهاد کرد: «اگر ارتش‌ تا این‌ حد علاقه‌ دارد که‌ خمینی‌ را حذف‌ کند چرا به‌ کسی‌ پول‌ نمی‌دهد که‌ او را بکشد؟» پرویز راجی‌ سفیر شاه‌ در انگلیس‌ نیز از قول‌ ژنرال‌ هیگ‌ آمریکایی‌ فرمانده‌ ناتو می‌نویسد: هیگ‌ بعد از ابراز نگرانی‌ از موقعیت‌ شاه‌ پرسید: «درباره‌ مردی‌ که‌ الان‌ در پاریس‌ نشسته‌ چطور شما می‌گویید قادر به‌ محو کردنش‌ نیستید؟» هیگ‌ پاسخ‌ شنید که ‌طرح‌هایی‌ برای‌ انزوای‌ وی‌ در دست‌ اقدام‌ است‌. هیگ‌ که‌ از این‌ پاسخ‌ عصبانی‌ شده‌ بود گفت‌: «نه‌ منظورم‌ این‌ها نیست‌! می‌خواهم‌ بدانم‌ که‌ اصولاً چرا شما برای‌ محو فیزیکی ‌خمینی‌ اقدام‌ نمی‌کنید؟» بختیار نیز موضوع‌ را با کمیسیون‌ امنیتی‌ که‌ از فرماندهان‌ نظامی‌ هر روز در نخست‌وزیری‌ تشکیل‌ می‌شد مطرح‌ کرد. به‌ گزارش‌ گری‌سیک‌ مشاور امنیتی‌ کاخ‌ سفید، طرح‌ بختیار این‌ بود «که‌ هواپیمای‌ آیت‌الله خمینی‌ را به‌ جزیره‌ قشم‌ انتقال‌ داده‌، وی‌ و همراهانش‌ را در آن‌ جزیره‌ در بازداشت‌ نگه‌ دارد.» وقتی‌ خبر توطئه‌ بختیار به‌ کاخ‌ سفید رسید «واکنش‌ اولیه‌ کارتر در برابر برنامه ‌بختیار فوق‌العاده‌ مثبت‌ بود.» او «با خوشحالی‌ گفت‌: عالی‌ است‌»؛ امّا در کاخ‌ سفید همه‌ نظرات‌ آن‌ قدر سطحی‌ و ناسنجیده‌ نبود. ونس‌ اصلاً این‌ طرح‌ را نپسندید و با حرارت‌ زیادی‌ گفت‌: «اقدام‌ به‌ چنین‌ کاری‌ به‌ طور وسیعی‌ بر ناآرامی‌های‌ کنونی‌ خواهد افزود، حتی ممکن است‌ آیت‌الله خمینی‌ به‌ قتل‌ برسد و نتایج‌ غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ و خطرناکی ‌به‌بار آورد. برژینسکی‌ و براون‌، وزیر دفاع‌ اصرار می‌کردند که‌ اگر بختیار قصد دستگیری‌ آیت‌الله خمینی‌ را دارد باید در انجام‌ این‌ کار ترغیب‌ شود و هرگونه‌ اقدامی ‌برای‌ جلوگیری‌ از اجرای‌ این‌ تصمیم‌ اشتباه‌ بزرگی‌ خواهد بود. سرانجام‌ این‌ بحث‌ به‌جایی‌ نرسید و کاخ‌ سفید نتوانست‌ تصمیم‌ قاطعی‌ اتخاذ کند.[42]

 


    دولت انگلیس

یکی دیگر از دولت‌های غربی که در راستای اهداف و سیاست‌ها و منافع خود، در دوره حضور امام خمینی در پاریس به اقداماتی علیه ایشان دست زد، دولت انگلیس بود. این دولت با سابقه دیرینه حضور استعماری در ایران، منافع بسیاری در کشور داشت و به عنوان دولتی که در روی کار آمدن رژیم پهلوی صاحب نقش بود، یکی از حامیان خارجی شاه محسوب می‌شد. جرج‌ براون‌ وزیر خارجه‌ اسبق‌ انگلیس‌ که‌ تجربیاتی‌ در مبارزه‌ با قیام‌های‌ داخلی‌ داشت‌ در اوایل‌ آبان‌ 57 با شاه‌ ملاقات‌ کرد و شاه‌ را تشویق‌ کرد که‌: «اگر تصمیم‌ دارد هم‌ چنان‌ بر سر قدرت‌ باقی‌ بماند، لاجرم‌ نباید نازک‌ طبعی‌ نشان‌ دهد و از به‌ کارگیری‌ نیروی‌ نظامی‌ در سطح‌ وسیع‌ یا استفاده‌ از افرادی ‌مثل‌ هویدا و نصیری‌ به‌ عنوان‌ سپر بلا غافل‌ بماند.»[43]

حمایت انگلیس از رژیم پهلوی موضوعی بود که امام در یکی از اولین سخنرانی‌های خود در فرانسه به آن اشاره کردند. ایشان در سخنرانی روز در سخنرانی 19 مهر به نقش انگلستان در روی کار آوردن رضاخان و حمایت از محمدرضا شاه اشاره کردند و فرمودند: «از روز اول که من یادم است ـ شماها جوانید یادتان نیست ـ از روز اولی که رضاشاه کودتا کرد، کودتایی بود که با دست انگلیس‌ها بود. خود انگلیس‌ها هم بعد از اینکه این [رضا شاه] رفت، در رادیو دهلی گفتند که (من خودم شنیدم) ما رضاشاه را آوردیم ولیکن خیانت کرد بردیمش. آن وقتی که بردند او را به جزیره کذا، در رادیو دهلی گفتند که ما رضاشاه را آوردیمش سر کار و بعد از اینکه خیانت کرد او را بردیم. خود آقای محمدرضا خان گفت...: «متفقین وقتی که آمدند اینجا، صلاح دیدند که من باشم! از خاندان ما باشد!» لکن جنابعالی هم دست نشانده هستی! «صلاح دیدند که من باشم» معنایش این است که آن‌ها مرا قرار دادند.»[44]

موضع رسمی و صریح امام خمینی درباره انگلیس روشن و واضح بود. متقابلاً موضوع هجرت امام به فرانسه هم برای دولت انگلیس با اهمیت تلقی می‌شد و سفارت این کشور در ایران به طور کامل در جریان امور قرار داشت و عموماً مسئولان رژیم را مشورت می‌داد. آنتونی پارسونز سفیر انگلستان، در کتاب خاطرات خود درباره مهاجرت امام به فرانسه نوشته است: «شریف امامی در اوایل اکتبر دوبار درباره موضوع خروج خمینی از عراق با من و همتای آمریکایی‌ام صحبت کرد. بار اول گفت که خمینی درصدد خروج از عراق است و دولت عراق هم از این موضوع استقبال کرده است. در واقع هنگامی که شریف امامی این مطلب را با ما در میان گذاشت، آیت‌الله خمینی با اتومبیل به طرف جنوب عراق در حرکت بود و احتمالاً در نظر داشت به کویت برود. شریف امامی از این بیم داشت که خمینی پس از ورود به کویت، ناگهان از دهانه خلیج‌فارس با یک قایق موتوری به طرف ایران حرکت کند و در سواحل ایران پیاده شود. شریف‌امامی معتقد بود که اگر جلوی خمینی گرفته نشود و او آزادانه در داخل ایران دست به فعالیت بزند، رژیم سرنگون خواهد شد و اگر هنگام ورود به خاک ایران بازداشت شود، خطر جنگ داخلی در پیش خواهد بود. شریف امامی با مقایسه بین این دو خطر، دومی را ترجیح داد و گفت هرچه پیش آید در صورت ورود خمینی به خاک ایران، او را بازداشت خواهد کرد. شریف امامی پس از این اقدامات و تأکید درباره خطرات احتمالی ورود خمینی به کویت گفت: آیا ما انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها نمی‌توانیم دولت کویت را قانع کنیم که از ورود خمینی به کویت جلوگیری نمایند؟ من گفتم: نمی‌توانم چنین توصیه‌ای به دولت انگلستان بکنم، ولی جریان مذاکراتمان را به لندن گزارش خواهم کرد.»[45] چنان که روشن است، دولت انگلیس تلاش کرد تا در آن مقطع مانع از ورود امام خمینی به کویت شود. سفیر انگلیس‌ در ملاقاتی‌ به‌ عباس قره‌باغی آخرین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران شاه‌ گفته‌ بود: «به‌ طوری‌ که‌ ملاحظه‌ کردید وقتی‌ خمینی‌ خواست‌ از عراق‌ به‌ کشور کویت‌ برود، چون‌ کشور کویت‌ از کشورهای‌ دوست‌ نزدیک‌ انگلستان‌ است‌، برای‌ اینکه‌ خمینی‌ در همسایگی‌ ایران‌ نتواند علیه‌ دولت‌ ایران‌ تحرکات‌ بکند، از دولت‌ دوستمان‌ کویت‌ خواستیم‌ که‌ اجازه‌ ورود به‌ خمینی‌ را ندهد که ملاحظه کردید نداد.»[46]

در جریان حضور امام در فرانسه، انگلستان با استفاده از ابزارهای خود مشغول فعالیت بود و تلاش می‌کرد فضای رسانه‌ای و خبری را هدایت کند. علاوه بر حضور خبرنگاران و فعالان رسانه‌ای انگلیسی در فرانسه، رادیو بی.بی.سی بنگاه خبرپراکنی انگلیس نیز به شدت فعال شده بود. این خبرگزاری پس از اوج‌گیری نهضت اسلامی همواره در صدد تضعیف آن بود. بی.بی.سی با تفسیر یا انتشار اخبار تلاش می‌کرد تا بین نیروهای انقلابی تفرقه ایجاد کند، ارتش را علیه نیروهای انقلابی تحریک کند، با قدرتمند جلوه دادن حاکمیت پهلوی انقلابیون را مأیوس کند، مردم از تشکیل یک حکومت اسلامی را ناامید سازد، حرکت تکاملی مردم را حرکت به سوی هرج و مرج جلوه دهد و خطر به قدرت رسیدن جریان‌های چپ را بزرگنمایی کند.[47]

در ایامی که امام به تازگی به فرانسه رفته بود، «جرالد مانسل» معاون مدیرعامل بی‌بی‌سی و رئیس بخش برون‌مرزی آن، در ۲۲ مهر ماه ۱۳۵۷ طی نامه‌ای به سفیر ایران در انگلیس پرده از سیاست این رادیو در مقابل امام خمینی برداشت و نوشت: «به اعتقاد من، این واقعیت بدون چون و چرا باید پذیرفته شود که آیت‌الله خمینی در عرض چند ماهه اخیر عامل مهمی در صحنه سیاسی ایران بوده است. به همین جهت طبیعی است که هر قدم و هر جمله او مورد توجه رسانه‌های جهانی و از جمله بی.بی.سی قرار داشته باشد، ولی با این حال باید تذکر داد که بر اساس ضوابط تعیین شده برای اطاق خبر سرویس خارجی بی.بی.سی از اواسط ماه مه (اردیبهشت) به این طرف پخش مطالب مربوط به فعالیت‌های آیت‌الله خمینی هیچگاه از نصف اخبار و تفسیرهای مربوط به ایران تجاوز نکرده است. در طول این مدت حدود ۴۶۰ مورد مطالب راجع به ایران از برنامه فارسی بی.بی.سی پخش شده که ۲۳ مورد آن راجع به آیت‌الله‌های مقیم ایران بوده است.»[48]

بی.بی.سی درصدد آن بود که رهبری امام خمینی را تضعیف کرده و برای انقلاب، «رهبر تراشی» کند. از این رو تلاش می‌کرد برخی از چهره‌های دیگر را به عنوان رهبر اپوزیسیون مطرح سازد. در همین راستا با گروه‌های مخالف رژیم پهلوی از جمله اعضای جبهه ملی مصاحبه می‌کرد. از جمله افرادی که بی.بی.سی تلاش می‌کرد نام و دیدگاه‌های او را مطرح کند، آقای سید کاظم شریعتمداری بود. این اقدام در راستای تضعیف رهبری امام صورت می‌گرفت. بی.بی.سی در یکی از گفتگوهای خود با آقای شریعتمداری در 4 بهمن 57، نظرات وی را راجع به دولت بختیار، حکومت اسلامی، خروج شاه از ایران، اوضاع ایران، وضع ارتش و... جویا شد.[49]

یکی دیگر از خطوط رسانه‌ای انگلیس، ترساندن مردم از وقوع هرج و مرج بود. روزنامه کیهان، روز سوم بهمن 1357 در آستانه ورود امام به میهن، یکی از اخبار بی.بی.سی را منعکس کرد و نوشت: «هارولد برالی خبرنگار بی‌بی‌سی در تهران در گزارشی می‌گوید نگرانی فوری در حال حاضر این است که روز جمعه که آیت‌الله خمینی پایش را به ایران می‌گذارد، چه حوادثی در خیابان‌های تهران پیش خواهد آمد. انتظار می‌رود که اگر میلیون‌ها نفر نباشد حداقل صدها هزار نفر به خیابان‌ها خواهند ریخت و طبق نوشته روزنامه تهران ژورنال، رهبران مذهبی که مسئولیت حفظ نظم و امنیت را آن روز به عهده خواهند داشت، یک وظیفه فوق انسانی را به عهده دارند. خبرنگار ما می‌افزاید که کنترل جمعیت ممکن است از دست خارج شود و اگر قرار باشد از مصیبت احتراز شود باید یک نفر جایی عمیقاً و شدیداً مشغول فکر کردن باشد. یک مقدار از این فکر کردن‌ها مسلماً به عهده دولت غیرنظامی دکتر بختیار است. تا به حال هیچ علامتی که حاکی از تغییر در بن‌بست سیاسی بین دکتر بختیار و آیت‌الله خمینی باشد، وجود نداشته است. مسئله دیگر این است که ارتش چگونه عکس‌العمل نشان خواهد داد؟ شکی نیست که آن روز به خصوص سعی خواهد داشت که کلاً از انظار دور بماند.»[50]

بی.بی.سی در آستانه ورود امام خمینی به میهن با نقل گزیده‌هایی از اخبار دست به یک جنگ روانی علیه امام زد. این رادیو در اخبار شبانگاهی خود در دهم بهمن ۱۳۵۷ گفت: «هرج و مرج در ایران» حاکم شده و «مراحل ابتدایی یک جنگ داخلی را طی می‌کند» و «در حال سوق یافتن به سوی یک جنگ همه جانبه داخلی است.» این رادیو درباره مدل حکومتی امام خمینی تصریح کرد: «ظهور این اتحاد و یگانگی در پشتیبانی از طرح جمهوری اسلامی آیت‌الله خمینی فریبنده است» و نباید اجازه داد تا «روش حکومتی از سوی آیت‌الله خمینی بر آن‌ها تحمیل شود.» این رادیو با برشمردن گروهک‌های چپ و راست سعی می‌کرد با تحریک، آن‌ها را در مقابل امام قرار دهد.[51] سیاست رسانه‌ای انگلیس در ایام حضور امام خمینی در پاریس، وخیم جلوه دادن اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران و ترساندن مردم از آینده بود. در دهه اول بهمن 57، بی.بی.سی با انتشار اخبار و تحلیل‌هایی، به اضطراب مردم دامن می‌زد. روزنامه کیهان در 10 بهمن 57 یکی از اخبار این رادیو را اینطور منعکس کرد: «ایون چارلتون یکی از مفسران بی‌بی‌سی طی تفسیری زیر عنوان «امید رسیدن برای راه حل صلح‌آمیز در ایران کمتر شده است»، می‌نویسد: گزارش‌های اولیه پس از صدور اعلامیه شنبه شب دکتر بختیار در اینکه برای ملاقات با آیت‌الله خمینی عازم پاریس خواهد شد حاکی از امکان انجام مذاکرات بین این دو شخصیت بود و این خبر امیدوارکننده‌ترین قدمی بود که پس از رفتن شاه در صحنه‌ طوفان‌زده سیاسی ایران برداشته می‌شد و روزنامه‌های تهران از آن استقبال کردند. در نظر بسیاری از شخصیت‌های درگیر در ماجرا و ناظرین سیاسی چنین ملاقاتی می‌توانست راه‌گشای بن‌بست سیاسی باشد که در حال حاضر هر روز بیشتر از روز پیش کشور را به سوی یک جنگ داخلی و هرج‌ومرج توأم با کشتار سوق می‌دهد، ولی علیرغم خوش‌بینی‌های اولیه با گذشت چند ساعت هرگونه امیدی که در جهت امکان ملاقات بین دکتر بختیار و آیت‌الله خمینی ایجاد شده بود در یک حالت بدگویی‌ها و تهمت‌زدن‌های دوجانبه از میان رفت و به دنبال او تمام راه‌حل‌های پیشنهاد شده از سوی شخصیت‌های میانجی که در شرایط حاضر ملاقات بین این دو شخصیت را حیاتی می‌دانند، دکتر بختیار اعلام داشت که از سفر به پاریس چشم پوشیده است و در نتیجه ایران یک قدم دیگر به سوی هرج‌ومرج کامل برداشت. نکته عجیب و تأسف‌بار این ماجرا در این است که هر دو شخصیت نامبرده در اصل یک هدف دارند؛ هم دکتر بختیار و هم آیت‌الله خمینی هردو در طول زمان از مخالفین سرسخت رژیم استبدادی شاه بودند و در حال حاضر اختلاف آن دو بر سر ملاحظات بیهوده و بی‌ثمر درباره ارتباط قانون اساسی حاضر و در عین حال مشکل برقراری ارتباط از فاصله دور بین این دو شخصیت است؛ یکی در محاصره مشاورین، اطرافیان و مترجمین خود قرار گرفته و دیگری از سوی گروه پرقدرت فرماندهان ارتش که شدیداً نسبت به نحوه‌ای که شاه کشور خود را ترک کرده رنجیده و آزرده‌خاطر هستند. پس از گزارش عدم مذاکرات دکتر بختیار و آیت‌الله خمینی دامنه تظاهرات خشونت‌بار و درگیری با نیروهای انتظامی به شدت گسترش یافت که نتیجه آن چیزی جز تلفات جانی زیاد نبود.»[52] در این خبر، چند نکته حائز اهمیت است: 1- بنگاه خبرپراکنی انگلیس تلاش می‌کرد راهی برای ایجاد تفاهم بین امام خمینی و دولت مستقر در ایران (دولت بختیار) پیدا کند. 2- با استفاده از تعابیری چون «بن‌بست سیاسی»، «جنگ داخلی» و «هرج‌ومرج توأم با کشتار» مردم را از آینده بترساند. 3- با این تعبیر که «هر دو شخصیت نامبرده در اصل یک هدف دارند» امام خمینی و شاپور بختیار را در یک صف قرار دهد. 4- با بیان این که امام خمینی «در محاصره مشاورین، اطرافیان و مترجمین خود قرار گرفته» تلاش کرد تصمیمات امام را نظرات اطرافیان ایشان جلوه دهد.و 5- وقوع اعتراضات در ایران را نتیجه تصمیمات امام خمینی بداند.[53]

 

جمع‌بندی

امام خمینی در دوره حضور چهار ماهه در فرانسه (مهر تا بهمن 1357) نهضت اسلامی را راهبری کرده و در نهایت با هدایت ایشان، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. اما در دوره حضور امام در نوفل‌لوشاتو، علاوه بر تحرکاتی که دشمنان انقلاب در داخل ایران داشتند، در فرانسه نیز توطئه‌ها و فعالیت‌هایی علیه امام خمینی و انقلاب در جریان بود؛ ازجمله سه کشور فرانسه، آمریکا و انگلیس به طور جدی در این رابطه فعال بودند. فرانسه به عنوان کشوری که امام به صورت موقت در آن اقامت داشت، تلاش کرد تا با ایجاد محدودیت برای ایشان، مانع از فعالیت‌های امام شود. آمریکا به عنوان حامی اصلی رژیم پهلوی کوشید با باز کردن باب مذاکرات سیاسی و سپس نفوذ در بین اطرافیان امام، مسیر نهضت را کند و یا منحرف نماید. انگلیس نیز به عنوان متحد رژیم شاه، تلاش کرد در حوزه رسانه‌ای به توطئه‌های خود ادامه دهد. اما در نهایت همه این کشورها مغلوب سیاستمداری و هوشمندی امام خمینی شدند و در پروژه‌های خود ناکام ماندند.

 

پی‌نوشت‌ها: 


[1] فکوریان، علی، کشورهای مقصد هجرت امام خمینی در سال 1357، فصلنامه مطالعات تاریخی، س 21، ش 82، 1402، ص 55-33.

[2] احمدی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، ج 2، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 237-235.

[3] امیر علایی، شمس‌الدین، در راه انقلاب و دشواری‌های مأموریت من در فرانسه، دهخدا، تهران، 1362، ص 200.

[4] همان، ص 202.

[5] پارسونز، آنتونی، غرور و سقوط، ترجمه سیدمحمدصادق حسینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 130 و 131.

[6] امیر علایی، شمس‌الدین، همان، ص 227-226.

[7] ژیسکاردستن، والری، قدرت و زندگی (کنفرانس گوادلوپ)، ترجمه محمود طلوعی، انتشارات پیک ترجمه و نشر، 1368، ص 104.

[8] همان، ص 201.

[9] همان، ص 202.

[10] شعاع حسینی، فرامرز و روح بخش، رحیم، خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسی پور، مؤسسه چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1387، ص 235-234.

[11]صحیفه امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، نسخه الکترونیک، ج 4، ص 367.

[12] روزنامه‌ اطلاعات، مورخ 17 /7 /1357.

[13] روزنامه‌ کیهان، مورخ 17 /7 /1357.

[14] سند مندرج در انتهای این مقاله.

[15] کنت الکساندر دومُرانْشْ (۱۹95- ۱۹21) افسر ارشد ارتش فرانسه بود که به مدت 11 سال (از نوامبر ۱۹۷۰ تا ژوئن ۱۹۸۱ یعنی از آبان 1349 تا خرداد 1360) ریاست سازمان اطلاعات و امنیت فرانسه را بر عهده داشت. نام او به خاطر رابطه نزدیک سرویس امنیتی فرانسه با ساواک و فعالیت‌های این سازمان در فرانسه علیه امام خمینی، با تاریخ ایران گره خورده است. ناصر مقدم رئیس وقت ساواک در 29 شهریور 1357 در معرفی او به شاه نوشت: «کنت الکساندر دومرانش، رئیس سرویس فرانسه، در سال 1921 [1300 ش] در پاریس متولد شده است. در سال 1939 [1318] با درجه ستوانی وارد ارتش فرانسه شد و بعد از آن در نیروی مقاومت فرانسه خدمت نموده است. وی در حال حاضر سرهنگ احتیاط نیروی زرهی و سواره نظام می‌باشد. در پایان جنگ جهانی دوم آجودان اول مارشال ژوئن رئیس ستاد ارتش دفاع ملی فرانسه، بوده است. نامبرده به سمت رابط دائمی میان ژنرال دوگل، مارشال ژوئن و ژنرال آیزنهاور خدمت کرده است. بعد از جنگ فعالیت خود را متوجه صنایع خصوصی نمود ولی دولت فرانسه مأموریت‌های استراتژیکی و سیاسی مهمی در نقاط مختلف دنیا به وی محول نمود. وی در زمان ریاست جمهوری پمپیدو به سمت رئیس سرویس فرانسه منصوب گردید و هنوز نیز در این سمت انجام وظیفه می‌کند.» دومرانش پس از تصدی مسئولیت در سازمان اطلاعات و امنیت فرانسه چندین بار به ایران سفر کرد و با مسئولین امنیتی رژیم و خود شاه دیدار کرد. یکی از این سفرها در سال 1351 بود که به تصریح ساواک «مناسبات ساواک با سرویس فرانسه که در گذشته محدود به مبادله اطلاعات میان دو سرویس بود، از سال 1351 با مسافرت کنت دومرانش رئیس آن سرویس به ایران و شرفیابی نامبرده به پیشگاه مبارک شاهنشاه آریامهر وارد مرحله جدیدی شد.» بنا بر همین گزارش «از سال 1353 به بعد، کنت دومرانش ماهانه پنجاه ‌هزار دلار از ساواک دریافت می‌کرده تا صرف تبلیغات ضد‌ کمونیستی در فرانسه بکند». در دوره ریاست دومرانش، سرویس امنیتی فرانسه به ارائه آموزش به ساواک پرداخته و در رویدادهای سیاسی ایران، به این سازمان مشاوره می‌داد. در سال 1357 و به هنگام عزیمت امام خمینی به فرانسه نیز دومرانش به صورت پیوسته با ساواک در ارتباط بود و حتی راهی ایران شد و با شاه نیز دیدار و گفتگو کرد که شرح آن در متن این مقاله زیر آمده است. هرچند در نهایت اقدامات و فعالیت‌های سازمان اطلاعات و امنیت فرانسه مانع از پیروزی انقلاب نشد، اما عمق دشمنی این سازمان جاسوسی علیه انقلاب اسلامی را نمایان کرد. در این باره بنگرید به: عملکرد و فعالیت سرویس اطلاعاتی فرانسه در ایران و حقوق 50 هزار دلاری الکساندر کنت دومارانش!، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[16] سند مندرج در انتهای این مقاله.

[17] والری ژیسکاردستن، همان، ص 106ـ 107.

[18] انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ، ج 18، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384، ص 244.

[19] صحیفه امام خمینی، همان، نسخه الکترونیک، ج 5، ص 178 و 179.

[20] والری ژیسکاردستن، همان، ص 106ـ 107.

[21] صحیفه امام خمینی، همان، نسخه الکترونیک، ج 5، ص 210-208.

[22] نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1390، ص 731. همچنین بنگرید: اقامت امام خمینی (ره) در پاریس و پیامدهای داخلی و بین‌المللی آن، بخش اول تا سوم و اقدامات فرانسه و ژیسکاردستن در جریان انقلاب اسلامی ایران، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[23] درباره کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی بنگرید به مقالات: قیام امام خمینى علیه کاپیتولاسیون و تبعید به ترکیه در 13 آبان 1343؛ کاپیتولاسیون به روایت اسناد ساواک؛ کاپیتولاسیون، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[24] صحیفه امام، همان، نسخه الکترونیک، ج 3، ص 495 و 496.

[25] اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ج 3، ص 116.

[26] اسناد لانه جاسوسی، همان، ج 1، ص 838.

[27] سولیوان، ویلیام، مأموریت در تهران (خاطرات سولیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران)، ترجمه ابراهیم مشفقی‌فر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص 215.

[28] نجاتی، غلامرضا، همان، ص 760.

[29] برای آگاهی از نقشه‌ها و طرح‌های آمریکا برای حفظ شاه، به مقاله «تلاش‌های سفرا و مأموران آمریکایی برای حفظ سلطنت پهلوی» مندرج در همین سایت مراجعه کنید.

[30] برژینسکی، زبیگنیف، قدرت و اصول (خاطرات برژینسکی)، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1379، ص 494.

[31] یزدی، ابراهیم، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، انتشارات قلم، 1363، ص 91.

[32] همان، ص 93 و 94.

[33] نجاتی، غلامرضا، همان، ص 854-853 .

[34] همان، ص 857-854.

[35] همان، ص 860-858.

[36] همان، ص 865-861.

[37] سولیوان، ویلیام، همان، ص 230.

[38] ونس، سایروس، انتخاب دشوار (سال‌های بحرانی در سیاست خارجی آمریکا)، ترجمه خیراله خیری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 78.

[39] اسناد لانه جاسوسی، همان، ج 1، ص 471.

[40] همان، ص 467.

[41] بنگرید به مقاله «اولین طرح ترور امام خمینی (ره) در پاریس» مندرج در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.

[42] حسینیان، روح‌الله، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 785.

[43] همان، ص 706. همچنین بنگرید به: تلاش‌های سفرا و مأموران آمریکایی برای حفظ سلطنت پهلوی، سایت مرکز بررسی اسناد تاریخی.

[44] صحیفه امام خمینی، همان، نسخه الکترونیک، ج 3، ص 507.

[45] پارسونز، آنتونی، همان، ص 357 ـ 356.

[46] قره‌باغی، عباس، اعترافات ژنرال (خاطرات ارتشبد عباس قره‌باغی)، نشر نی، 1368، ص 32.

[47] مهدوی، عبدالرضا (هوشنگ)، انقلاب ایران به روایت رادیو بی.بی.سی، 1387، ص 11.

[48] همان، ص 13.

[49] روزنامه اطلاعات، مورخ 4 بهمن 1357.

[50] روزنامه کیهان، مورخ 3 بهمن 1357.

[51] حسینیان، روح‌الله، همان، ص 710.

[52] روزنامه کیهان، مورخ 10 بهمن 1357.

[53] برای مطالعه بیشتر درباره فعالیت رادیو بی.بی.سی در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، مقاله «آیا رادیو بی‌بی‌سی در روند مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی نقش داشت؟» مندرج در همین سایت را ببینید.



گزارش ساواک از همکاری سرویس اطلاعاتی و دولت فرانسه با دستگاه پهلوی در رابطه با اعمال محدودیت برای امام خمینی در فرانسه


گزارشی از اعمال محدودیت دولت فرانسه برای امام خمینی


پیغام وزارت خارجه ایران برای سفیر ایران در پاریس درباره حضور امام در فرانسه


تلگراف سفیر شاهنشاهی در فرانسه درباره ورود امام به این کشور


گزارش ساواک از دیدار کلود شایه با امام خمینی


گزارش سفیر ایران در فرانسه درباره همکاری فرانسه با رژیم پهلوی در رابطه با ایجاد محدودیت برای امام


گزارشی از جلسه نمایندگان اطلاعاتی ایران و فرانسه درباره امام خمینی (سه برگ)


گزارشی از جلسه نمایندگان اطلاعاتی ایران و فرانسه درباره امام خمینی (سه برگ)


گزارشی از جلسه نمایندگان اطلاعاتی ایران و فرانسه درباره امام خمینی (سه برگ)


مخالفت ساواک با طرح ربایش امام در فرانسه


بیوگرافی کنت‌دومرانش رئیس سرویس فرانسه


گزارشی از سفر دومرانش به ایران. ص 1


گزارشی از سفر دومرانش به ایران.ص 2


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


امام خمینی در نوفل‌لوشاتو


حضور خبرنگاران برای پوشش اخبار در نوفل لوشاتو


محمدرضا پهلوی در کنار ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه


محمدرضا پهلوی در کنار ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه


از راست به چپ: جیمز کالاهان (نخست‌وزیر انگلیس)، ژیسکاردستن (رئیس‌جمهور فرانسه)، جیمی کارتر (رئیس‌جمهور آمریکا)، و هلموت‌ اشمیت (صدراعظم آلمان) در کنفرانس گوادلوپ (ژانویه 1979 - دی 1357)


جیمی کارتر رئیس‌جمهور آمریکا در کنار شاه


الکساندر کنت دومارانش


الکساندر کنت دومارانش


 

تعداد مشاهده: 26

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.