20 دی سالگرد رحلت عالم بصیر مرحوم حجتالاسلام و المسلمین محمدحسین انزابی
تاریخ انتشار: 20 دي 1402
چکیده:
در مقطعی که قدرتهای بزرگ با زیر پا گذاشتن ارزشهای انسانی و از بین بردن استقلال ملتها به دنبال از بین بردن روح خودباوری و آزادیخواهی در اکثر نقاط جهان بودند، مردم غیور ایران تحت رهبری امام خمینی(ره) با عبرتآموزی از تجربه تلخ دوران مشروطه که به استبداد رضاخانی منتج گردید، به مبارزه با استبداد و استعمار پرداختند. این حرکت عمومی با محوریت جامع امام خمینی(ره) توانست علاوه بر بسیج تودههای مردم، با الهام از آموزههای دینی اسلام از قبیل قیام عاشورا و ایجاد انسجام در صفوف روحانیت ارکان نظام شاهنشاهی را در بهمن 1357 فرو ریزد.
حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدحسین انزابی ـ از یاران صدیق امام خمینی(ره)ـ مدتها پیش از آغاز نهضت امام در سال 1341 از طریق وعظ و خطابه در تبریز علیه سیاستهای ضد دینی سران خودکامه پهلوی مبارزه میکرد.
با گسترش نهضت حضرت امام خمینی(ره)، حجتالاسلام انزابی به عنوان خطیبی انقلابی منویات حضرت امام(ره) را در کنار شهید آیتالله محمدعلی قاضی طباطبائی و دیگر علمای آذربایجانشرقی به گوش مردم میرساند. اعتماد عمیق و منحصر به فرد آیتالله قاضی به ایشان به قدری بود که آن دو بزرگوار همواره در کنار هم بودند و حجتالاسلام انزابی به عنوان صدای رسای شهید آیتالله قاضی در جلسات دینی متشکله در مساجد و منازل مختلف به ایفای نقش میپرداخت.این مقاله مروری است بر مبارزات حجت الاسلام انزابی از دریچه ی اسناد ساواک.
کودکی و تحصیلات
حجتالاسلام و المسلمین محمدحسین انزابی در چهارم فروردین سال 1299 ﻫ ش در خانوادهای روحانی در تبریز دیده به جهان گشود. منطقهی انزاب و اروانق که به آن «گونی» به معنی سرزمین آفتابگیر کوچک میگویند، در شمال غربی تبریز واقع شده و منطقهای حاصلخیز در آذربایجان محسوب میشود.[1] خاندان انزابی براساس مستندات تاریخی تا چندین نسل از علمای نجف بوده و از چند قرن قبل ـ حداقل سیصدسال ـ در کسوت روحانیت مصدر خدمات مهمی در منطقه اروانق و انزاب بودهاند.[2]
جد اعلای خاندان انزابی، میرزا علی چهرگانی، معروف به آقاعلی پس از کسب علوم دینی از حوزه علمیه نجف اشرف، مدتی را در حوزهی علمیه مشهد به تدریس پرداخت، اما کمی بعد به توصیهی مادرش به چهرگان بازگشت. آیتالله مرتضی انزابی، پدر حجتالاسلام انزابی از فرزندان ایشان بود که در شهرستان خوی و تبریز محضر اساتید بزرگی را درک و برای تکمیل تحصیلات دینیاش عازم نجف اشرف شد.[3] این عالم ربانی پس از اخذ درجه اجتهاد از اساتید مبرز نجف، به تبریز بازگشت و در این شهر به تدریس علوم دینی و ارشاد و موعظه مردم مشغول شد. آیتالله مرتضی انزابی سرانجام در سال 1339ﻫ ش پس از سالها تلاش در راه گسترش مبانی اسلامی پس از یک دورهی بیماری در تبریز به ملکوت اعلی پیوست.[4]
حجتالاسلام محمدحسین انزابی در چنین خانوادهای رشد و نمو کرد. وی تحصیلاتش را در تبریز گذراند، اما شوق به تحصیل علوم دینی وی را راهی مدرسه طالبیه تبریز نمود. در این مدرسه ادبیات عرب را از استاد حاج میرزا علیاکبر ادیب اهری، معانی و بیان را از آیتالله حاج میرزا عبدالله مجتهدی، فقه و اصول را از محضر آیتالله میرزامحمود دوزدوزانی و آیتالله میرفتاح شهیدی و فلسفه و حکمت را از آیتالله سید مرتضی مستنبط غروی فراگرفت.
رونق و اهمیت حوزهی علمیه قم و حضور اساتید بزرگوار آن، باعث شد که حجتالاسلام انزابی در سال 1320 درحالی که بیستمین سال زندگیاش را پشت سر میگذاشت، عازم این شهر مقدس شود. وی در قم به تلمذ از محضر بزرگانی چون حضرت امام خمینی(ره) و آیات عظام: سید محمد حجت کوهکمری و سید شهابالدین مرعشی نجفی پرداخت.
حجتالاسلام انزابی پس از بازگشت به تبریز در کنار برپایی مجالس وعظ و خطابه، به تقویت حوزههای علمیه آذربایجان مشغول شد و در محضر علامه سید محمد حسین طباطبایی و برادر بزرگوارشان علامه سید حسن الهی طباطبایی و حجتالاسلام میرزا عباسقلی واعظ چرندابی نیز به فراگیری فلسفه پرداخت.
آغاز فعالیتهای سیاسی حجتالاسلام انزابی
اولین فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی حجتالاسلام انزابی علیه رژیم پهلوی را باید در اولین سالهای بازگشت ایشان به تبریز در اواسط دههی 20 ﻫ ش جستجو کرد.[5]
دههی 30 را باید یکی از سختترین دورههای تاریخ معاصر کشور دانست. در اوایل این دهه کودتاچیان وابسته به انگلیس و آمریکا در 28 مرداد 1332 نهضت ملت ایران در کسب استقلال و سرنوشت صنعت نفت را به شکست کشانده و حکومت دکترمحمد مصدق را سرنگون کرده و فضای یاسآوری را در کشور به وجود آوردند. در اوایل همین دهه بود که رژیم با اقداماتی چون ایجاد احزاب فرمایشی «مردم» و «ملیون» و انتخاب افرادی وابسته چون «منوچهر اقبال» به نخستوزیری، عملاً کنترل اوضاع را در اختیار گرفت و با تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت ملی (ساواک) و دفتر ویژهی اطلاعات که زیر نظر سازمانهای جاسوسی سیا، موساد و اینتلجنس سرویس هدایت میشدند به کنترل روحانیون و سایر مخالفین پرداخت.
اولین سند ساواک که در آن به حجتالاسلام انزابی اشاره شده به 21 / 1 / 1336 باز میگردد که نشان میدهد حجتالاسلام انزابی از منتقدین سیاستهای ضد دینی رژیم بوده و با مظاهر آن از جمله مشروبفروشی مخالفت کرده است. در این سند که گزارشی از مواضع علمای تبریز است میخوانیم:
« محترماً روز 12 / 1 / 36 که مصادف با روز اول ماه مبارک رمضان بود چند نفر از واعظین شهر که اغلب در مساجد به وعظ و خطابه مشهور بودند[به] طریق شایسته احضار[و] ضمن[بررسی] چگونگی اوضاع تذکر گردید که در مجالس وعظ و خطابه خود در مساجد، غیر از احکام دینی و مسائل شرعی از بحث در امورات سیاسی برخلاف مصالح کشور خودداری نمایند و برای استحضار از مفاد اظهارات آنان، مأمورین اعزام، در نتیجه 19 / 1 / 36 مفاد اظهارات وعاظ را در مساجد به شرح زیر گزارش دادند.
1ـ آقای میرزا محمد حسین انزابی چهرگانی در مسجد مقبره واقع در بخش 8 بازار در منبر ضمن وعظ و خطابه اظهار داشته: «از دولت معظم[6] تقاضا مینمایم مشروبات الکلی را به کلی موقوف [و] مالیات وصولی از آن به مالیات اجناس دیگر اضافه گردد.…
[آقای انزابی] اظهار نمود در چندی قبل با دو نفر صحبت میکردیم گفتند اذان گفتن در شهر باکو را که در رادیو شنیده میشود با مرام بلشویکی مغایرت دارد. همان موقع یک دسته خانم بیحجاب عبور میکرد. من به رفقا گفتم آیا این بیحجابی با مسلمانی مغایرت ندارد؟»[7]
تا پیش از شروع نهضت امام خمینی(ره) حجتالاسلام انزابی مانند بسیاری از روحانیون سراسر کشور برحسب وظیفهی دینی و اسلامی خود به صورت فردی در برابر رژیم موضعگیری میکرد و اقدامات و مفاسد رژیم پهلوی از جمله کشف حجاب را مورد انتقاد قرار میداد. در سندی آمده است:
«بعد از نماز جماعت آقای مولانا میرزا یحیی و انزابی یکی بعد از دیگری به منبر رفته[و] سخنرانی مذهبی ایراد [نمودند] آقای انزابی در مورد عدم تغییرات از آیههای قرآن بحث و مثالهایی کشید. در نتیجه سوره [آیه] حجاب را به میان کشید. [و] مسببین کشف حجاب و پیروی از آن را لعنت و نفرین فرمودند.»[8]
همراهی با نهضت امام خمینی(ره)
حجتالاسلام انزابی با آشکار شدن مواضع سیاسی حضرت امام خمینی (ره) در سال 1341 و به تبع آن اقدامات رژیم در تصویب قوانینی که مغایر اسلام بودند،[9] کوشید تا در منابر پرطرفدار خود از امام(ره) و اندیشههای ایشان حمایت کند.
باتصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مهرماه 1341 و حذف قید سوگند به قرآن از شرایط انتخاب شوندگان، امام خمینی(ره) این لایحه را مقدمهی توطئهی رژیم علیه اسلام و روحانیت دانست و علمای طراز اول قم را به تبادل نظر در این مورد دعوت کرد.
هیئت وعاظ تبریز به دنبال تصویب این لایحه جنجال برانگیز، طی اعلامیهای که به امضای عالمان مشهوری از جمله آقایان هاشم شکوری، حسن ناصرزاده، محمد حسین انزابی، واعظ مدنی، محمد حسن بکایی،عیسی اهری، محمود وحدت و ..... رسیده بود، از تبدیل عبارت "قسم به قرآن کریم "به "قسم به کتاب آسمانی " اعلام انزجار کرده و خواستار حمایت از رهبران دینی تا حصول نتیجه قطعی شده بودند.[10]
میزان محبوبیت حجتالاسلام انزابی در این زمان به حدی بود که انتشار شایعهی کشتهشدن ایشان در اوایل سال 1342 باعث شد تا در کمیتهی اطلاعاتی و انتظامی که در استانداری تبریز تشکیل شده بود موضوع مورد بررسی قرار گیرد. توضیح آن که در روز دوم فروردین 1342 که مصادف با سالروز شهادت حضرت امام صادق(ع) بود، در مدرسه فیضیه قم مراسم عزاداری و سوگواری برگزار شد که توسط ساواک و مزدوران رژیم به ضرب و شتم و کشتار طلاب و مردم انجامید. در همین زمان جمعی از طلاب «مدرسه طالبیه تبریز» نیز به علت نصب اعلامیه امام خمینی(ره) به دیوار مدرسه مورد تهاجم قرار گرفتند که عدهای از آنها مجروح و برخی نیز به شهادت رسیدند. انتشار شایعه کشته شدن حجتالاسلام انزابی به این واقعه برمیگردد. در سندی از ساواک آمده است:
«تعقیب صورتجلسه 2 / 1 / 1342 در مورد حادثه روز دوم فروردین، جناب آقای استاندار اظهار فرمودند: باوجود این که چهار روز از آن حادثه میگذرد متأسفانه هنوز اطلاعات کافی به دست نیامده و گزارش دقیقی به اینجانب نرسیده که کدام عوامل موجب بروز حادثه گردیدهاند و مقدمات امر چگونه انجام گرفته و چه اشخاصی محرک اصلی بودهاند و لااقل این اندازه روشن نشده کسی که در مسجد جامع میرزا یوسف آقا به دروغ خبر کشته شدن آقای انزابی را اعلام و مردم را به عصیان تحریک نموده، چه کسی بوده است تا شدیداً تحت تعقیب قرار گیرد.»[11]
با نزدیک شدن به خرداد 1342 که مقارن با ایام محرم بود، رژیم پهلوی با صدور دستوراتی برای ساواک و نیروهای نظامی سراسر کشور، از جمله تبریز کوشید تا ضمن کنترل مردم، روحانیون را از پرداختن به موضوعاتی مانند در خطر بودن اسلام و مسأله فلسطین که مورد تأیید ویژهی حضرت امام(ره) بود منصرف سازند.[12]
براساس اسناد این مجموعه حجتالاسلام انزابی در سخنرانیهای خود پیش از قیام خونین 15 خرداد، موقعیت حساس کشور را بارها تذکر داده و مردم را به ایستادگی در برابر رژیم و حمایت از مرجعیت دعوت میکرد. وی در 12 / 3 / 1342 چند روز قبل از کشتار مردم در شهرهای تهران و قم، با تطبیق شرایط زمان امام حسین(ع) با اوضاع جاری کشور میگوید:
«مردم! حضرت امام حسین علیهالسلام را به پای محاکمه کشیدند، بلکه جوانان رشید اسلام [را] از پیشامدی که خواهد شد بترسانند[تا] در مقابل دینفروشان مقاومت ننمایند. شما ای جوانان امروزی اسلام وحشت نکنید که یکی را به محاکمه کشیدند، بلکه سینه خود را سپر نموده و امروز که دین اسلام احتیاج به کمک شماها دارد نترسید بلکه استقامت به خرج دهید»[13]
وی در 15 خرداد 1342 نیز در سخنانی تهدیدآمیز در مسجد جامع تبریز، به دولت مهلتی چند روزه برای اصلاح قوانین خلاف اسلام داده و بر ضرورت پیروی کامل از مراجع تقلید تأکید کرد:
«مراجع تقلید برای ما دستور داده بودند که در دهه عاشورا با منطق و استدلال احکام آنها را بازگو کنیم تا هیأت حاکمه شاید پنبهها را از گوش خود درآورده اگر به حرف ما گوش دادند فبهاالمراد و اگر گوش ندادند ما باید منتظر بمانیم تا دستوری از مراجع تقلید برای ما برسد. پس گفتن یک حرف برای اشخاص شکست محسوب نمیشود. باید قوانینی که مخالف اسلام است از بین برود…
ما اعلام خودمان را به دولت ابلاغ[کردهایم] شما گوش به زنگ باشید اگر تا 5 روز [دیگر] به خواستههای ما جواب ندادند بایستی قیام نمائیم. 5 سال [با عزت] عمر کردن بهتر از 50 سال [ذلت] است.»[14]
سند فوق نشان میدهد که حجتالاسلام انزابی با حضرت امام(ره) در ارتباط بوده و در طول ماه محرم به دنبال پیروی از منویات و دستورات ایشان بوده است.[15] رژیم پهلوی در صبحگاه 15 خرداد 1342 با یورش به بیت امام(ره) در قم، ایشان را که برای نماز صبح آماده میشدند دستگیر و در پادگان عشرتآباد تهران زندانی کردند. چند روز بعد از این حادثه در 17 خرداد اسدالله علم، نخستوزیر، به منظور ارعاب مردم و روحانیون در مصاحبهای اعلام کرد که رهبران مذهبی دستگیر شده پس از محاکمه نظامی به احتمال زیاد اعدام خواهند شد.[16] این گفتهی حجتالاسلام انزابی در مسجد قلعهبیگی ظاهراً در پاسخ به این تهدید اسدالله علم بوده است:
«این هیأت حاکمه بیدین، در این دوران دل مومنین را به درد آورد. قسم به خدا اگر قدرت شما صد برابر [بیشتر] از قدرت فعلی باشد، آن جسارت را در شما نمیبینم که مویی از سر مراجع تقلید کم کنید، در خاتمه میبینید خودتان محو و از بین رفتهاید.»[17]
در تبریز مانند دیگر شهرهای کشور روحانیت آگاه و مردم مبارز، همسو با علمای عظام به مخالفت خود علیه رژیم ادامه داده و حجتالاسلام انزابی در مجالس مختلف علیه رژیم به سخنرانی میپرداخت. در سندی به تاریخ 25 / 3 / 1342 آمده است:
«ساعت 40 / 9 بعدازظهر که در مسجد کوچک جنب کلانتری مجلس روضهخوانی بود. آقای انزابی بالای منبر اظهار داشت. خدایا ما تانک و طیاره نداریم. این دستگاه حاکم ما را محو و نابود کن و جماعت آمین میگفتند.»[18]
در این زمان رژیم تعدادی از وعاظ تبریز از جمله حجتالاسلام حاج شیخ عبدالحمید بنابی و حجتالاسلام اسنقی را ممنوعالمنبر کرد.[19] حجتالاسلام انزابی که در شرایط بسیار سخت قرار داشت و هر آن احتمال دستگیری وی نیز میرفت، در منبرهای خود که به گفتهی ساواک با غلیان احساسات مردم همراه بود، به افشای ماهیت رژیم و ارائه گزارشی از وضعیت کشور و چگونگی برخورد رژیم با معترضین در 15 خرداد میپرداخت. سند زیر یکی از سخنرانیهای وی را ثبت کرده است:
«در روزهای 15 و 16 خرداد که چند نفر کفنپوش از ورامین به تهران میآمدند. در بین راه همه آنها را به مسلسل بستند حتی یکی از آنها به سلامت نماند. خدا به این هیأت حاکمه لعنت کند. (که همه در تائید اظهارات وی اظهار داشتند، لعنت کند) در یک دست دولت سرنیزه است و در دست دیگرش دروغ. اگر صدا در بیاوری فوراً با سرنیزه میکشند و با دروغ شرح وقایع را با آب و تاب نقل میکنند… (در این جا اشخاص تحریک شده چنان گریه میکردند که اصلاً وضع محل مزبور تغییر یافته بود) بعداً اظهار داشت منتظر دستور مجتهدین هستیم باید تا خون در بدن داریم از دین خود دفاع نمائیم. در این موقع مردم اظهار داشتند: (صحیح است)[20]
در سخنرانی دیگری در «مسجد شاهزاده» تبریز وی وضعیت تهران را با کربلا مقایسه کرده و علت مهاجرت علمای سراسر کشور به تهران برای مشورت دربارهی چگونگی برخورد با رژیم را به اطلاع مردم رسانده است:
«آقایان! امروز در مرکز، قیامت است و عین کربلاست چون از وقتی که حضرت آیتالله آقای خمینی و چند نفر دیگر را زندانی نمودهاند آقایان مراجع تقلید، از هر نقطه کشور، کار خود را رها نموده و به تهران آمدهاند؛ از جمله از مشهد، آیتالله میلانی و از قزوین، آقای قزوینی [آیتالله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی] و عده دیگر و حتی شاید آقای حکیم و سایر مجتهدین که در خارج کشور میباشند به ایران بیایند. میدانید چرا؟ برای اینکه موضوع دین، هرگاه از میان برود باید عموم مسلمانان شهید گردند...این هیئت حاکمه که همیشه منظورش، از بین بردن دین اسلام است.( در این موقع، عموم اظهار داشتند لعنت)...»[21]
حجتالاسلام انزابی از نخستین کسانی بود که پیام حضرت امام خمینی(ره) را به خوبی درک، و به موقع وارد عرصه مبارزه با رژیم پهلوی شد. ایشان در آن مقطع حساس تاریخی پس از قیام 15 خرداد 1342 با هدایت شهید آیتالله قاضی طباطبایی در مسیر ایجاد وحدت کلمه در میان امت مبارز و انقلابی آذربایجان شرقی همت گماشت. از جمله اقدامات ایشان این بود که بهرغم توطئههای ساواک، توانست مقلدین سایر مراجع را نیز با نهضت امام(ره) همسو کرده و برای جلوگیری از تفرقه و تشتت طیفهای مختلف روحانی را در یک مسیر قرار دهد. وی همچنین در جلب حمایتهای معنوی آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم و سایر مراجع عظام از جمله آیتاللهالعظمی میلانی و آیتاللهالعظمی سیدابوالقاسم خویی که مقلدین زیادی در آذربایجان داشتند، نقش فعالی برعهده داشت.[22] تحریم انتخابات فرمایشی مجلس دوره بیست و یکم شورای ملی و چهارم مجلس سنا که از سوی آیتاللهالعظمی میلانی مطرح شده بود از جمله مواردی است که با استقبال حجتالاسلام انزابی مواجه شده و باعث شد تا ایشان از این طریق مشروعیت رژیم را با چالشی اساسی مواجه کند.[23]
دستگیری حجتالاسلام انزابی در سال 1342
افزایش فعالیتهای حجتالاسلام انزابی که در قالب سخنرانی و ارتباط با مخالفین رژیم ادامه داشت، باعث شد تا ساواک تبریز در تلگرافی برای ساواک مرکز، بهرغم ترس از واکنش مردم خواستار دستگیری ایشان و تعداد دیگری از علمای استان شود. در این گزارش به تاریخ 28 / 6 / 1342 آمده است:
«به منظور قطع ریشه فساد و جلوگیری از تحرکات علنی چند تن از روحانیون که اهالی را دعوت به ادامه مبارزه و ایستادگی در مقابل قوای نظامی مینمایند و این عمل در روحیه متعصبین این شهر بسیار موثر واقع و در صورت ادامه آن امکان وقوع حوادث ناگوار میرود کمیته امنیت مصمم است که چهار نفر از علمای طراز اول به اسامی قاضی طباطبایی، سید احمد خسروشاهی، عبدالله مجتهدی و میرزاعلی انگجی و دو نفر از وعاظ ناراحت به نامهای انزابی و ناصرزاده را دستگیر و به مرکز اعزام دارد. چون طبق اوامر صادره دستگیری این قبیل اشخاص مستلزم کسب اجازه قبلی از مرکز میباشد، مقرر فرمایند مقتضیات رای عالی را سریعاً امر به ابلاغ فرمایند. توضیحاً به عرض میرساند ضمن این که ممکن است دستگیری نامبردگان منجر به تعطیلی بازار و وقوع حوادثی بشود ولی در عین حال دستگیری آنان تأثیر فوقالعاده زیادی در امنیت منطقه داشته و با این ترتیب ریشه فساد به کلی قطع خواهد شد»[24]
با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان سال 1342، رژیم که به شدت از فعالیت روحانیون استان دچار وحشت شده بود، نقشهی خود برای دستگیری روحانیون طرفدار امام خمینی(ره) که از چند ماه قبل مطرح شده بود، تسریع بخشیده و بسترهای انجام این اقدام را فراهم کرد. در سندی از ساواک آمده است.
«...مسجد معروف به قلعهبیگی که از طرف شهربانی بسته شده بود و به وعاظ ناراحت، اجازه رفتن بالا[ی] منبر داده نمیشد مجدداً باز و چند نفر از نامبردگان که سابقه طرد از تبریز و تبعید به مرکز را دارند دوباره به کار خود و تبلیغ مردم مشغول گردیدهاند. برای این که ادامه سخنرانیهای میرزا محمدعلی قاضی طباطبایی و سید احمد خسروشاهی اقدامات چند نفر از روحانیون مخالف و وعاظ ناراحت، بالاخره باعث گمراهی مردم و موجب وقوع حوادث نامطلوب خواهد شد، با توجه به نزدیک شدن ماه رمضان، مصلحت منطقه، چنین ایجاب مینماید که در درجه اول اشخاص مشروحه زیر [به] وسیله شهربانی و با پشتیبانی و راهنماییهای ساواک، دستگیر و به مرکز اعزام گردند. مشروط به این که حداقل به مدت یک سال از مراجعت آنان به آذربایجان، قویاً جلوگیری شود. در غیر این صورت بدون تردید نتیجه معکوس گرفته خواهد شد. 1- میرزا محمدعلی قاضی طباطبایی2- سید احمد خسروشاهی3- میرزا محمدعلی انگجی (رئیس کمیته جبهه ملی استان) 4- اشراقی 5- دروازهای 6- انزابی... به موازات دستگیری سری اول در تبریز و برای این که عکس العملهایی در سایر نقاط استان نشان داده نشود، اجازه داده شود که درباره چند نفر از روحانیون مخالف و ناراحت منطقه من جمله اردبیل، آذرشهر، اهر به همین منوال اقدام گردد.»[25]
در سند دیگری توصیههایی نیز برای جلوگیری از اعتراضات مردم نسبت به دستگیری روحانیون منطقه ارائه شده است. از جمله:
«چون منازل نامبردگان در مناطق مختلف شهر واقع شده است و مأمورین انتظامی نیز در این مورد ورزیدگی کافی ندارند و دستگیری شبانه انجام خواهد گرفت. استدعا دارد مقرر فرمایند 8 الی10 نفر از افراد کیهان[26] طوری به تبریز حرکت نمایند که روز یکشنبه [هفته] جاری در تبریز باشند»[27]
در تلگراف مورخه 3 / 9 / 1342 نیز که به مرکز مخابره شده مجدداً بر دستگیری حجتالاسلام انزابی و دیگر مبارزان استان که به عنوان درجه یک معرفی شدهاند، تأکید شده است.[28] به این ترتیب ابتدا در 12 / 9 / 1342 تلفن منزل حجتالاسلام انزابی قطع[29] و سپس برابر حکم رئیس شعبه 7 بازپرسی دادستانی ارتش، در تاریخ 14 / 9 / 42 وی به اتهام اقدام بر ضد امنیت ملی بازداشت و به زندان قزلقلعه تهران فرستاده شد.[30]
در 14 بهمن 1342 با دخالت مراجع عظام قم، نجف و مشهد، رژیم پس از گذشت 2 ماه آقای انزابی و سایر علمای بازداشتی را با قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران آزاد کرد.[31] با نزدیک شدن به ماههای محرم و صفر و افزایش نگرانی رژیم از وقوع تحرکات انقلابی، اداره کل سوم ساواک تلگراف زیر را برای ساواک تهران ابلاغ کرد:
«به فرموده،مقرر است، پنج نفر روحانیون تبریز، آقایان:قاضی طباطبایی- ناصرزاده- خسروشاهی- دروازهای و انزابی، تا پایان ماههای محرم و صفر، حق خروج از تهران را نداشته و باید اعمال و رفتار آنان، تحت کنترل کامل قرار گیرد.»[32]
حجتالاسلام انزابی پس از پایان ماه محرم و صفر به تبریز بازگشت. در همین زمان رژیم در اقدامی که با استقلال کشور مغایرت داشت، لایحه کاپیتولاسیون را در زمان نخستوزیری حسنعلی منصور به تصویب رساند. امام خمینی(ره) طی سخنانی در تاریخ 4 / 8 / 1343 شدیداً به مخالفت با آن برخاست. که همین موضوع باعث شد تا رژیم ایشان را در 13 آبان 1343به ترکیه تبعید کند.[33]
فعالیتهای حجتالاسلام انزابی پس از تبعید امام
فضای شدید امنیتی حاکم بر کشور در دوران تبعید امام خمینی(ره) هرگز مانع از ابراز عشق و دلدادگی مرحوم آقای انزابی به آن مرد بزرگ الهی نشد، به طوری که وی به مناسبتهای مختلف از طریق تلگراف، این علاقه وافر به امام(ره) را نشان میداد. ساواک که هر گونه حرکت علمای مبارز آذربایجان و آقای انزابی را به شدت زیر نظر داشت، پیام تبریک روحانیون آذربایجان در تاریخ 1 / 8 / 1344 به اداره کل سوم را به این صورت، گزارش کرده است:
« تا این تاریخ روحانیون مشروحه زیر تلگرافی که جنبه تبریک داشته در مورد ورود آقای خمینی به عراق مخابره نمودهاند. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت آذربایجان شرقی- مهرداد
●
●
●
●
پیام تبریک حجتالاسلام انزابی برای حضرت امام(ره) به مناسبت ورود ایشان به عراق نیز به این شرح بوده است:
«حضرت آیتالله خمینی، از استماع ورود حضرتعالی به جوار امیرالمؤمنین علیهالسلام فوق العاده مشعوف، بدین وسیله تهنیت عرض و بقای دولت مبارک را از خداوند متعال خواستارم. محمدحسین انزابی واعظ»[35]
حضرت امام خمینی(ره) نیز در پاسخ به ابراز ارادت آقای انزابی، ایشان را بدین شرح مورد تفقد قرار داده است:
« خدمت جناب مستطاب ثقهالاسلام خطیب محترم آقای آقا شیخ محمد حسین انزابی دامت اقباله به عرض میرساند، تلگراف جنابعالی که حاوی تبریک ورود حقیر به عتبات عالیات بود موجب تشکر گردید و چون احتمال داده میشد که جواب تلگرافی را نرسانند مبادرت به جواب کتبی شد. از خدای تعالی موفقیت آن جناب و عموم مروجین شریعت مقدسه را در إعلاء کلمه طیبه اسلام خواستار و ملتمس دعا هستم. و السلام علیکم و رحمت الله. از قرار اطلاع، تلگرافات حقیر را نرساندند. چنانچه تلگرافاتی که از ایران برای اینجانب شده است فوری نرساندند و این معنی ظاهراً برای ایجاد نگرانی و تفرقه است. جنابعالی این معنی را بهر نحو صلاح میدانید به حضرات آقایان و دیگران ابلاغ فرمایید. روح الله الموسوی الخمینی»[36]
دفاع از احکام اسلامی
سلسلهی پهلوی از آغاز تأسیس در سال 1304، کوشید تا با طرق و روشهای مختلف حوزهی نفوذ اسلام را در سطح جامعه به شدت کاهش داده و با اجرای طرحها و مصوبات مختلف میان مردم و روحانیت فاصله ایجاد کند. این توطئهها در دورهی پهلوی دوم به دلیل این که در پوشش مصوبات و قوانین به ظاهر اصلاحطلبانه انجام میگرفت، به مراتب خطرناک تر از دوره رضاخان بود.. طرح لایحه حمایت از خانواده در سال 1345 از جمله این قوانین ضداسلامی است. مفاد این لایحه که پارهای از بندهای آن مخالفت صریح با احکام اسلام داشت، توسط علمای سراسر کشور در منابر برای مردم تبیین شده و همین موضوع منجر به واکنش رژیم گردید.
سخنرانیهای حجتالاسلام انزابی علیه لایحه حمایت از خانواده نیز باعث دستگیری و بازداشت یک هفتهای ایشان توسط ساواک شد، حتی بنا به دستور استاندار تبریز مقرر گردید که ایشان برای مدتی به تهران فرستاده شود.[37] ساواک مرکز نیز بنا به درخواست ساواک تبریز؛ در پینوشتی خواستار تشکیل کمیسیون امنیت ملی برای تبعید ایشان به یکی از مناطق جنوب کشور شد.[38] به رغم اهتمام ساواک برای تبعید حجتالاسلام انزابی، استاندار وقت تبریز آقای صفاری (بهرغم درخواست اولیهاش برای فرستادن آقای انزابی به تهران) به دلیل ترس از واکنش مردم خواستار رفع تعقیب از حجتالاسلام انزابی گردید. در سندی از ساواک به این موضوع صراحتاً اشاره شده است:
«محترماً به استحضار میرساند، ساواک تبریز در تاریخ 15 / 12 / 45 اعلام نموده نامبرده بالا در منابر خود، به طور کنایه نسبت به لایحه حمایت خانواده، مطالبی ایراد مینمود، لذا مشارالیه احضار و فعلاً در این ساواک نگهداری میشود و استاندار نظر داده که یاد شده مدتی در تهران اقامت نماید. در پایان، ساواک مزبور نظر مرکز را در این مورد استفسار کرده مراتب به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید. پینوشت فرمودند: (کمیسیون امنیت را تشکیل و به یکی از مناطق جنوب با نظر کمیسیون تبعید نماید) در اجرای امر مراتب به آن ساواک اعلام اینک پاسخ واصله حاکی است که در مورد تشکیل کمیسیون امنیت مراتب به استانداری آذربایجانشرقی اعلام، استانداری مزبور در پاسخ اشعار داشته (چون آقای شکوری واعظ و آقایان نگارستانی و منیری و چند تن از اصناف بازار ضمن اذعان به ناراحتیهایی که آقای انزابی ایجاد میکند، تقاضا دارند که به ملاحظه تقارن این ایام با سال نو ضمن اخذ تعهد از وی که وارد مسائل غیر معقول نشود، رفع تعقیب از وی شود. بنابر این از نظر حفظ سیاست محل که این ایام ضرورت دارد نظر به جهاتی که اطلاع دارید، کاملاً مراعات شود. بنابراین، دستور فرمایید با اخذ تعهد لازم رفع تعقیب از نامبرده فرمایید) علیهذا این ساواک با توجه به نامه استانداری اقدام و شخص یاد شده پس از اخذ تعهد در تاریخ 20 / 12 / 45 آزاد گردید»[39]
در پایان همین سند تیمسار نعمتالله نصیری رئیس ساواک با خط خود نوشته است:
«به جناب آقای استاندار بگویند [آقای انزابی] تاکنون چندبار مزاحمت فراهم نموده و یقین بدانند که در آینده نزدیک خود جناب آقای استاندار تقاضای تبعید او را خواهند کرد[زیرا] دستبردار نیست.»[40]
مخالفت با جشن تاجگذاری
از جمله اقدامات رژیم پهلوی که با اهداف و انگیزههای خاصی همراه بود، برگزاری جشنهای مختلف از قبیل: جشن هنر شیراز،[41]جشن تاجگذاری،[42]جشن 2500 ساله[43]بود. ماهیت همهی این جشنها ترویج فرهنگ غربی، طرح باستانگرایی، صرف هزینههای هنگفت و فاصله گرفتن از موازین مذهبی جامعه بود، به همین دلیل همواره یکی از چالشهای نیروهای انقلابی و رژیم پهلوی در مورد برگزاری این جشنها بود. اسناد نشان میدهد که حجتالاسلام انزابی همواره نسبت به نحوهی برگزاری این جشنهای انتقاد داشته و در موقعیتهای مختلف به مخالفت با آن پرداخته است. یکی از جشنهای مهم دههی 40، جشن تاجگذاری بود که در آن محمدرضا پهلوی و همسرش فرح، طی مراسمی پرهزینه در آبان 1346 تاج سلطنت را بر سر گذاشتند. در سندی از ساواک به تاریخ 13 / 6 / 1346 به نقل از مأمورین شهربانی گزارش شده است که حجتالاسلام انزابی از تزئین مغازههای مردم در این روز ممانعت به عمل آورده است:
«اطلاع واصله حاکی است عدهای از متعصبین بازاری و طرفداران آیتالله خمینی به طور پنهانی در بازار، اصناف را تحریک مینمایند که روز جشن فرخنده تاجگذاری شاهنشاه آریامهر از چراغانی و تزیین دادن مغازههای خودشان خودداری نمایند و این تحریکات از ناحیه آقای انزابی واعظ سرچشمه گرفته[است]»[44]
دفاع از ملت مظلوم فلسطین
مبارزه با رژیم غاصب اسرائیل از مهمترین موضوعات مطرح شده از سوی حضرت امام خمینی(ره) در طول سالهای مبارزه با رژیم پهلوی و بعد از آن بود. مواضع حضرت امام (ره) در مورد رژیم صهیونیستی، باعث شده بود تا ساواک مانع از گسترش آن در جامعه شود، لذا در سال 1342 از جمله شروط سخنرانان مذهبی در ماههای محرم و صفر مخالفت نکردن با رژیم اشغالگر قدس بود. خوشبختانه روحانیت کشور با پیروی از اندیشههای امام(ره) و آگاهی از ماهیت استعماری رژیم اشغالگر قدس و به منظور دفاع از کیان جوامع اسلامی، موضع سازش ناپذیری نسبت به اسرائیل اتخاذ کرده و در منابر به انتقاد از آن پرداختند. حجتالاسلام انزابی به گفته اسناد ساواک توجه ویژهای به مسالهی فلسطین داشته و از بیان مظالم اسرائیل علیه مسلمانان فروگذار نکرده است. از جمله اقدامات ایشان در کنار علمای مبارز استان آذربایجان شرقی، جمعآوری کمک برای مبارزان فلسطینی بوده است. در سندی به تاریخ 19 / 1 / 1351 آمده است:
«به قرار اطلاع همزمان با شایعات مربوط به تشکیل دولت آزاد فلسطین چند نفر از اهالی تبریز از جمله محمدعلی قاضی طباطبایی و میرزا محمد حسین انزابی چهرگانی برای جمعآوری پول از بازاریان آن شهرستان به منظور کمک به فلسطین فعالیتهایی را آغاز نمودهاند»[45]
در سند دیگری به جمعآوری کمک برای مجاهدین فلسطینی در تبریز اشاره شده است:
«چند روز قبل (تاریخ دقیق نامعلوم) هیئت مذهبی چهرگانی انزابی واعظ به سرپرستی حاجی غلام رضازاده و ابوالفضل اصلانزاده در تبریز مبلغی تحت عنوان کمک به فلسطینیها جمع آوری نموده و برای صندوق مجاهدین اسلام در تهران ارسال داشتهاند.»[46]
تأسیس هیأت علمسیز و پخش اعلامیه امام
حجتالاسلام انزابی پس از تبعید حضرت امام(ره) و تحت نظر قرارگرفتن شدید به وسیله ساواک، روش مبارزاتی خود را تغییر داده و به جای حملهی مستقیم کوشید تا از طریق یک هیأت مذهبی، فعالیتهای سیاسی خود را دنبال کند. علمسیز هیأت[47] که در سال 1343 در تبریز به وسیله ایشان تأسیس شد، در راستای تحقق این هدف صورت گرفت و توانست در مدت فعالیت خود که تا پایان حیات سیاسی رژیم پهلوی ادامه داشت به محلی برای مبارزان مسلمان تبدیل شود. در این هیئت که جلسات آن از سوی رژیم کنترل میشد، اندیشههای امام(ره) و روشهای مبارزاتی علیه رژیم به شکل مخفیانه و پنهانی تبلیغ و آموزش داده میشد که در خاطرات سیاسی برخی از اعضای آن انعکاس یافته است. در اسناد ساواک این هیئت صرفاً مذهبی معرفی شده است که نشاندهندهی پنهانکاری اعضای آن و عدم نفوذ کامل ساواک در جلسات آن میباشد. از دیگر فعالیتهای حجتالاسلام انزابی در تبریز که با پنهان کاری زیادی همراه بود باید به پخش اعلامیههای حضرت امام(ره) در منطقه آذربایجان اشاره کرد. از آن جایی که این کار با هوشیاری و دقت فراوانی انجام میگرفت، لذا گزارشهای زیادی در اسناد ساواک راجع به آن وجود ندارد.. در سند زیر به این موضوع اشاره شده است:
«روز 5 / 7 / 57 سه نفر از 32 الی 35 ساله که فارسزبان بوده و گویا از تهران آمده بودند در منزل میرسجاد حججی ضمن صحبت در مورد مقدسی فرزند حاج میرزا علی مقدسی و غفاری اظهار داشتند این دو نفر عامل پخش اعلامیههای خمینی در میانه میباشند. میرسجاد ضمن صحبت اظهار داشت در زنجان شیخ اسدالله رزاقی [و] در تبریز عده زیادی از طرفداران شیخ انزابی در توزیع اعلامیهها فعالیت چشمگیری دارند …»[48]
حجتالاسلام انزابی پس از پیروزی انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، از جمله اولویتهای نیروهای انقلابی تشکیل سازمانها و نهادهایی بود که وظیفهی حراست از انقلاب را برعهده داشتند. در آذربایجان شهید آیتالله قاضی طباطبایی به دلیل شناخت و اعتمادی که به حجت الاسلام و المسلمین انزابی داشت، ایشان را به عضویت شورای مرکزی کمیتههای انقلاب اسلامی در آورد. این شورا وظیفه داشت تا ضمن ساماندهی به شرایط عادی زندگی مردم، با کمک نهادهای حکومتی از جمله کمیتهها، شهربانی و ژاندارمری توطئههای بازماندگان رژیم پهلوی و گروهک های مزدور را درهم شکنند.
لازم به توضیح است که دخالتهای آقای شریعتمداری در انتصاب مسئولین برخی از کمیتهها، باعث به وجود آمدن مدیریت دوگانه در آذربایجان شده و حجت الاسلام و المسلمین انزابی میکوشید تا این شکاف را با ایجاد هماهنگی و ارتباط میان کمیتههای انقلابی با آیتالله قاضی و آیتالله مدنی از بین ببرد.[49]
اقدامات تفرقهانگیز حزب خلق مسلمان و آقای شریعتمداری در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و همهپرسی قانون اساسی در سال 1358 را باید اوج تقابل ضد انقلاب با جمهوری اسلامی در آذربایجان دانست. در این زمان اقدامات، سخنرانیها و مواضع روشنگرانه حجتالاسلام و المسلمین انزابی در مساجد تبریز، خصوصاً مسجد آیتالله شهیدی که وی امام جماعت آن را برعهده داشت، قوت قلبی برای نیروهای انقلابی و محملی برای سازماندهی هواداران انقلاب و اطرافیان شهید آیتالله قاضی و شهید آیتالله مدنی به حساب میآمد.
حجتالاسلام و المسلمین انزابی پس از تشکیل مجلس خبرگان رهبری در بررسی و تبیین موضوع اصل ولایت فقیه که از سوی حزب خلق مسلمان مورد انتقاد قرار گرفته بود، کوشید تا با شبههزدایی اقشار مختلف جامعه را با آن آشنا کند.
به دنبال تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در 24 آبان 1358 و تایید 5 / 99 درصدی آن در همهپرسی صورت گرفته، حزب خلق مسلمان به موضعگیری علیه قانون اساسی و ایجاد اغتشاش و ضرب و شتم مردم بیگناه و تخریب سازمانها و ادارات دولتی پرداخت که تصرف صدا و سیمای مرکز آذربایجان شرقی، آتش زدن جایگاه نماز جمعه تبریز، تحصن خشونتآمیز مقابل استانداری،[50] راهپیمایی و تظاهرات علیه انقلاب اسلامی و حمله به خانه شهید آیتالله مدنی از جمله آنها میباشد.
پس از شهادت آیتالله قاضی طباطبایی در 10 آبان ماه 1358 توسط گروهک فرقان، حجتالاسلام انزابی در کنار آیتالله مدنی که مورد حملهی اقشار ناآگاه و گروهک خلق مسلمان بود، به اجرای منویات حضرت امام خمینی (ره) پرداخت.
حجتالاسلام انزابی به دلیل مردمی بودن و همراهیش با انقلاب اسلامی در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی در 24 اسفند 1358، از حوزه انتخابیهی تبریز به مجلس راه یافت و در افتتاحیه دورههای اول، دوم و سوم، به عنوان رئیس سنی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.
حجتالاسلام انزابی در طول حضور 12 سالهی خود در مجلس شورای اسلامی، همواره بر سادهزیستی و مردمی بودن اصرار داشت و در جریان نفوذ لیبرالها به ارکان دولت از جمله افرادی بود که رأی به عدم کفایت سیاسی بنی صدر داد. ایشان با حضور مکرر در جبهههای حق علیه باطل، همواره پشتیبانی خود را از رزمندگان اسلام نشان داده و پس از پایان مجلس سوم، با حضور در دفتر مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) به عنوان رابط رهبری با ائمه جمعه و دفتر پاسخگویی به مسایل شرعی خدمت نمود. از دیگر خدمات ایشان میتوان به تألیف و تدوین ده جلد مجموعه خطابهها اشاره کرد.
ارتحال
حجتالاسلام و المسلمین انزابی سرانجام پس از عمری تلاش صادقانه و تحمل سه سال بیماری، در روز دوشنبه سوم شوال 1420 برابر با بیستم دیماه سال 1378 دار فانی را وداع و در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد.
پینوشتها:
[1] نگاه شود به تحلیل آقای حسین انزابی راجع به واژه انزاب و موقعیت جغرافیایی آن مندرج در پیام بهارستان، د 2، س 2، ش 5، 1388، ص 541.
[2] . محبوبی، مجید، آیتالله حاج شیخ مرتضی چهرگانی انزابی، ستارگان حرم، شماره 12، مهرماه 1378.
[3] ستارگان حرم، شماره 12، مهرماه 1387. ایشان 19 سال در نجف اقامت گزید و به مراتب بالایی در فقه و اصول رسید. از اساتید ایشان در نجف اشرف میتوان به : آیتالله سید محمد کاظم یزدی، آیتالله میرزا فتحالله شریعت اصفهانی، آیتالله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و آیتالله آقا ضیاءالدین عراقی اشاره کرد.
[4] همان. از ایشان آثار فراوانی به جای مانده است که از آن جمله میتوان به: رساله فی علمالاصولالفقه، رساله فی التکلیف، رساله فی الظن، رساله فی المکاسب، رساله فی اصولالدین و کتاب قضا اشاره کرد.
[5] حجتالاسلام انزابی در سخنرانی تیرماه 1342 ضمن حمله به رژیم به خاطر کشتار مردم در 15 خرداد، گریزی به پیشهوری و فرقه دموکرات زده و نقش علما در مقابله با کمونیست را یادآور شده است. ر.ک: سند مورخه 4 / 4 / 1342 از کتاب یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
پس از شکست فرقه دموکرات آذربایجان، روند رویدادهای کشور به صورتی بود که عملاً روحانیت را وارد میدان کرد. ترویج اندیشههای انحرافی چون؛ کسرویگری و کمونیست، در کنار ظهور جریانهای دینی مانند فدائیان اسلام و نقش آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی در جریان ملی شدن صنعت نفت، قطعاً مسائلی نبودند که از دید روحانی شجاعی چون حجتالاسلام انزابی دور مانده باشند.
[6] نخستوزیر در این زمان دکترمنوچهر اقبال بود.
[7] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 1، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[8] همان، صفحه 23 و 27.
[9] در لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی و همچنین اصول انقلاب سفید، بندهایی وجود داشت که با قوانین اسلامی مغایرت داشت. ر.ک: نهضت امام خمینی(ره)، سید حمید روحانی، دفتر اول، موسسه چاپ و نشر عروج، 1386.
[10] . اسناد انقلاب اسلامی، ج3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 39. در بخشی از این اعلامیه آمده است:
«در تعقیب اقدامات و تلگرافات قبلی درباره تصویبنامۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی، که برخلاف شرع مقدس اسلام و قانون اساسی ایران، قسم به قرآن کریم تبدیل به کتاب آسمانی گردیده و قرآن مجید را در ردیف کتب ضاله قرار داده و همچنین شرط اسلام و مرد بودن را از انتخاب کننده و انتخاب شونده حذف کردهاند، بدین وسیله (هیئت وعاظ و منبریهای تبریز) انزجار شدید خود را [از این مصوبه] ابراز و تا حصول نتیجه قطعی در هر مرحله پشتیبانی کامل خود را از رهبران دینی و مراجع تقلید قم و نجف دامت برکاتهم اظهار نموده و در دفاع از حریم مقدس اسلام و تشیع از هیچگونه فداکاری دریغ نخواهیم کرد.»
[11] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 28.
[12] . برای آگاهی از شروط ساواک برای سخنرانان این دهه و مواضع امام(ره) و سایر انقلابیون ر.ک: قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ص 310 ـ 308.
[13] . یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 39.
[14] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 41.
[15] . در این زمان حضرت امام خمینی(ره) با ارسال نامههایی برای وعاظ و روحانیون سراسر کشور از آنها خواسته بود تا علیه انقلاب سفید و سیاستهای رژیم به افشاگری بپردازد. در سندی از ساواک آمده است: «نظر به این که از طرف خمینى به تمام طلاب و وعاظى که براى محرم از قم به شهرستانها حرکت مینمایند دستور شدید براى تبلیغ و تحریک داده شده است لازم است که در شهرها و قراء مراقبت کامل بشود و عنداللزوم عناصر محرک را که شناخته شدهاند، دستگیر نمایند، از پخش هر گونه اعلامیه و عکس خمینى جدا جلوگیرى شود. ضمنا باید مراقبت نمود که اگر علاوه بر این اشخاص کسان دیگرى دست در کار تحریک شوند از اقدامات آنها ممانعت به عمل آورده و در صورت لزوم دستگیر شوند، نتیجه اقدامات معموله را هر روز گزارش دهید.» 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 226.
[16] روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، جلد اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 500 . اسدالله علم در یادداشتهایش بارها سرکوب مردم در جریان 15 خرداد را از افتخارات هنگام نخستوزیریاش دانسته و از آن با غرور یاد کرده است. ر.ک: یادداشتهای علم، 7 جلد، تهران، مؤسسه انتشارات معین و مازیار، 1393.
[17] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 56.
[18] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 50.
[19] در مورخه 7 / 4 / 1342 حجتالاسلام انزابی به ممنوعالمنبر شدن برخی از وعاظ اشاره کرده و در این مورد گفته است: «آن دو نفر را از منبر قدغن کردند، در عوض 10 نفر به جای آنان حقیقت امر و مزدوری و جنایتکاری دولت را در منابر خواهد گفت.»
[20] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 105.
[21] همان، صفحه 81.
[22] همان، صفحه 71.
[23] همان، صفحه 120.
[24] همان، صفحه 122.
[25] همان، صفحه 136.
[26] منظور از افراد کیهان نیروهای عملیاتی ساواک است.
[27] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 118.
[28] همان، صفحه 136.
[29] همان، صفحه 140.
[30] همان، صفحه 144.
[31] همان، صفحه 168.
[32] همان، صفحه 172.
[33] . ر.ک: 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد 6، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382.
[34] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 196.
[35] . همان، صفحه 196 و 197.
[36] همان، صفحه 200.
[37] همان، صفحه 285.
[38] همان، صفحه 286.
[39] . همان، صفحه 292 و 293.
[40] همان.
[41] جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381.
[42] . جشن تاجگذاری به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385.
[43] بزم اهریمن: جشنهای دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک و دربار، 4 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[44] . یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 300.
[45] همان، صفحه 511.
[46] همان، صفحه 564.
[47] علمسیز هیأت به معنای «هیئت بدون پرچم» است.
[48] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدحسین انزابی، صفحه 582.
[49] مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین میرزا نجف آقازاده و حاج بیوک آسایش.
[50] اعدامم کنید (خاطرات محمدحسن عبد یزدانی)، تدوین مهدی نعلبندی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 452.
حجتالاسلام محمدحسین انزابی
حجتالاسلام انزابی در محضر آیتالله العظمی بروجردی(ره)
جشن نیمه شعبان ـ نشسته از سمت راست: حجتالاسلام انزابی ـ حجتالاسلام ناصرزاده ـ میرزا حسن آلانقی ـ شهید آیتالله قاضی طباطبایی
نماز جمعه تبریز ـ میدان راهآهن ـ سال 1358
از راست به چپ: حجتالاسلام انزابی ـ آیتالله شهید قاضی طباطبایی ـ حجتالاسلام روحانی ـ حجتالاسلام میرزا جواد باقری بنابی
حجتالاسلام عبدالحمید شربیانی ـ آیتالله شهید قاضی طباطبایی ـ حجتالاسلام انزابی
نماز جمعه تبریز به امامت شهید آیتالله مدنی با حضور شهید باهنر
آیتالله ملکوتی و حجتالاسلام انزابی در جمع رزمندگان اسلام
از چپ به راست: شهید آیتالله قاضی طباطبایی ـ حجتالاسلام انزابی ـ غروی (استاندار وقت) ـ حجتالاسلام عبدالحمید شربیانی
حجتالاسلام انزابی و عباس دوزدوزانی در بازدید از مجروحین جنگی
حجتالاسلام انزابی در کنار شهید حجتالاسلام محمدجواد باهنر
تعداد مشاهده: 11599