7 دی سالگرد رحلت مجاهد مخلص، حجتالاسلام و المسلمین غلامحسین جمی
تاریخ انتشار: 06 دي 1402
چکیده
شهر آبادان یکی از حساسترین مناطق کشور برای رژیم پهلوی و منبع تاراج ثروت ملی برای مستکبران غربی بود. رژیم به خاطر صادرات نفت و وجود اتباع فراوان خارجی که در این شهر زندگی میکردند، میکوشید تا آبادان را از حوادث دیگر مناطق کشور مجزا و مانع از گسترش اعتراضات به این شهر شود. این تلاش رژیم که با ارعاب و تهدید و تطمیع همراه بود هرگز عزم علمای نستوه و راسخ این شهر را سست نکرد و نتوانست اهداف رژیم را محقق گرداند. در حقیقت آبادان از آغاز نهضت حضرت امام (ره) یکی از کانونیترین مناطق فعالیت انقلابیون به حساب میآمد و بسیاری از چهرههای برجستهی انقلاب مانند «شهید آیتالله مرتضی مطهری» ، «شهید آیتالله محمد مفتح» و ... به مناسبتهای مختلف در این شهر به تبیین اندیشههای امام (ره) میپرداختند. در این شهر علاوه بر نیروهای مذهبی، سایر جریانهای سیاسی مانند حزب توده و جبهه ملی نیز فعالیت میکردند که چندان مقبولیتی نداشتند. این مقاله نگاهی است به مبارزات حجتالاسلام غلامحسین جمی یکی از مهم ترین چهرههای انقلابی در شهر آبادان. مبنای تهیه این مقاله اسناد ساواک و برخی مصاحبههای صورت گرفته با حجتالاسلام جمی در پرونده ایشان است.
کلید واژگان: حجتالاسلام غلامحسین جمی، انقلاب اسلامی، امام خمینی، رژیم پهلوی، ساواک، آبادان.
پیشینه خانوادگی و دوران جوانی
حجتالاسلام غلامحسین جمی، فرزند احمد در سال 1304 ﻫ ش در خانوادهای مذهبی، در اَهرَم مرکز تنگستان از توابع شهرستان بوشهر چشم به جهان گشود.[1] در دوران کودکی پدرش را از دست داد و به همین علت مجبور شد که برای تامین معاش خانواده از ادامه تحصیل انصراف دهد.[2]
موقعیت اقتصادی مناسبِ آبادان سبب شد تا او در سال 1327 به این شهر هجرت کند. در آبادان تحصیلات حوزوی را در محضر «آیتالله شیخ عبدالرسول قائمی» موسس مدرسه علمیه آبادان ادامه داد. در اواخر دههی 30 به « نجف اشرف» برای گذراندن دروس حوزوی عزیمت کرد، اما به دلیل ثابت نبودن شهریهی طلاب، سرپرستی خانواده و اوضاع سیاسی ایران و عراق در سال 1332 مجبور به بازگشت به کشور شد.[3]
بازگشت حجت الاسلام جمی به کشور هنگامی بود که پس از کودتای آمریکائی، انگلیسی 28 مرداد 1332 اوضاع سیاسی کشور کاملاً دگرگون شده و حکومت کودتا همهی صداها را خفه میکرد. اواسط همین دهه در دولت « منوچهر اقبال» با طراحی و مدیریت آمریکا دستگاه مخوف «ساواک» تأسیس و کوچکترین مخالفتی شدیداً سرکوب میشد. روحانی نستوه جمی به خاطر روحیهی انقلابی و مبارزی که داشت به سرعت تبدیل به چهرهای شاخص در آبادان شد و با مواضع و سخنرانیهای روشنگری که در «مسجد بهبهانیها» و «حسینیه اصفهانیها» انجام میداد، رژیم را به وحشت انداخت. در یک ارزیابی از ساواک در مورد میزان نفوذ ایشان آمده است: «ده هزار نفر طرفدار [دارد] »[4]و در مورد مخالفین ایشان آمده است که «مخالفین مشاهده نشده است»[5] با چنین حسن سابقهای که حجتالاسلام جمی در «آبادان» داشت، در دههی چهل و پنجاه مجالس وی از سوی ساواک به شدت کنترل شده و بارها مورد ارعاب و تهدید رژیم قرار گرفت.
ورود به عرصهی سیاست و مبارزه
از آن جایی که سازمان اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی (ساواک) در سال 1335 تشکیل شده بود، لذا اسنادی که در پروندهی مرحوم جمی وجود دارد به پس از این تاریخ باز میگردد و نمیتوان براساس آن آغاز فعالیت سیاسی ایشان را به طور دقیق مشخص کرد. براساس گفتههای حجتالاسلام جمی، فعالیت سیاسی ایشان به پیش از ملی شدن صنعت نفت باز میگردد. در این زمان جمعی از نیروهای مذهبی تبلور مبارزه علیه رژیم پهلوی و اندیشههای انحرافی را در چهرهی «فدائیان اسلام» میدیدند و به آنها گرایش داشتند. حجتالاسلام جمی نیز به عنوان نیرویی مذهبی و ایدئولوژیک به این جریان و خصوصاً شخص « شهید حجتالاسلام نواب صفوی» علاقهی زیادی داشت؛ خصوصاً آن که وی معتقد بود حوزههای علمیه و روحانیت میبایست به مسائل سیاسی توجه بیشتری نشان دهند.[6]
1ـ فعالیتهای سیاسی حجتالاسلام جمی در دههی 40
مرحوم جمی به دلیل این که در حوزه علمیه قم تحصیل نکرده بود تا قبل از سال 1341 ﻫ ش شناخت زیادی از امام خمینی (ره) نداشت.[7] مخالفت امام با طرح «لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی» در سال 1341 که بندهایی از آن عملاً با مبانی اسلامی در تضاد بود، آغاز آشنایی حجتالاسلام جمی با امام خمینی(ره) و اندیشههای ایشان بود. ایستادگی امام در برابر این اقدام رژیم پهلوی را باید نقطهی عطفی در جریان نهضت امام خمینی دانست. حجتالاسلام جمی که در این زمان در آبادان بود در این مورد گفته است:
« پس از مخالفت امام با طرح انجمنهای ایالتی و ولایتی و صدور اعلامیه توسط ایشان ما متوجه این مرد بزرگ شدیم و از آن وقت عاشقانه به طرف امام کشیده شدم و آنچه که میتوانستم در جلسات، منبرها، محافل خصوصی و عمومی در ترویج راه و رسم ایشان کوتاهی نکردم و اکنون افتخار میکنم که دربست در خدمت ایشان هستم.»[8]
2- قیام 15 خرداد 1342 و نقش حجتالاسلام جمی در آبادان
یکی از بزرگترین حوادث تاریخ معاصر ایران قبل از 22 بهمن 1357 بیتردید قیام خونین 15 خرداد است. این خیزش مردمی در زمان نخستوزیری «اسدالله علم » از عناصر سرسپردهی رژیم پهلوی، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) صورت گرفت و به گفتهی کسانی چون «حسین فردوست» تا آستانه فروپاشی رژیم پهلوی نیز پیش رفت.[9] اهمیت قیام 15 خرداد در این است که آشکارا مرزبندی سیاسی جدیدی در ایران به وجود آورد که در آن روحانیت و در رأس آنها امام خمینی(ره) رهبری مبارزه علیه رژیم پهلوی را برعهده گرفتند و این در حالی بود که احزاب و جریانهای چپ و راست در مقابل این جنایات سکوت اختیار کردند.
با انتشار اخبار مربوط به قیام 15 خرداد و کشتار معترضین به دست نیروهای رژیم، حجتالاسلام جمی در منابر و مجالس آبادان به افشای جنایات رژیم پهلوی و نشان دادن ماهیت حرکت امام خمینی (ره) پرداخت. از این زمان وی به عنوان شخصیتی تأثیرگذار در منطقه، تحتنظر رژیم قرار گرفت و تلاش شد تا ضمن اعمال فشار و ایجاد محدودیت، اقداماتش نیز کنترل شود. در سندی در این مورد آمده است:
«نامبرده بالا [حجتالاسلام غلامحسین جمی] از روحانیون مخالف است و از طرفداران خمینی میباشد که در شهر آبادان ساکن است ولی در اعمال و رفتار خود محافظهکار و میانهرو میباشد. به وسیله این ساواک مرتباً تذکرات لازم به وی داده میشود و مخصوصاً در این مورد به نامبرده گوشزد گردیده از این اعمال برحذر باشد ضمناً دستور داده شده بوسیله پستخانه مراسلات و مکاتبات وی تحت کنترل قرار گیرد.»[10]
این سند همچنین نشان میدهد که وی با بسیاری از مبارزین و انقلابیون در ارتباط بوده و به همین خاطر ساواک در صدد کنترل آنها از طریق ثبت و ضبط نامهها و مکاتباتشان بوده است. حجتالاسلام جمی در مصاحبههایش به فشارهای ساواک در این زمان اشاره کرده است: «در همین رابطه خود بنده را هم مکرر احضار کرده و آنجا مرا معطل میکردند و تهدید مینمودند و پروندهای هم برای این جانب درست کرده بودند.»[11]
3- تبعید امام(ره) و تلاش برای حفظ نام ایشان
« لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی» که در کابینهی «حسنعلی منصور» در 21 مهر 1343 به تصویب مجلس شورای ملی رسید، موجی از مخالفت را در میان نیروهای مذهبی و ملی به وجود آورد که در رأس آنها امام خمینی قرار داشت. امام(ره) در 4 آبان 1343 در یک سخنرانی شدیداللحن از این لایحه انتقاد و سیاستهای رژیم پهلوی را محکوم کرد.[12] چند روز بعد در 13 آبان، رژیم پهلوی امام خمینی(ره) را به ترکیه و یکسال بعد به عراق تبعید کرد. حجتالاسلام جمی در 15 آبان 1343 در مسجد بهبهانیهای آبادان با بهره گیری از تمثیلها و نمونههای تاریخی از قبیل هجرت پیامبر، تبعید امام را مورد انتقاد قرار داد.[13]
اسناد ساواک نشان میدهند که حجتالاسلام جمی به قیام امام خمینی و رهبری ایشان ایمان قلبی داشته و از هر فرصتی برای بیان عقاید امام(ره) استفاده میکرده است. در سندی از ساواک در سال 1344 به فعالیتهای سیاسی وی اشاره شده است:
«نامبرده بالا [غلامحسین جمی] یکی از واعظینی است که در کلیه سخنرانیهای خود انتقاداتی از وضع موجود نموده و نسبت به حوادث چند ساله اخیر با روحانیون مخالف هم صدا بوده و اقدامات آنها را تائید مینموده است. البته از طرف این ساواک مرتباً تذکرات لازم به وی داده شده و اعمال او تحت نظر میباشد.»[14]
4- نقد اوضاع سیاسی کشور و منطقه
از ویژگیهای بارز سخنرانیهای حجتالاسلام جمی توجه به مسائل جاری کشور و منطقه بود. ایشان این روحیهی مسئول بودن در اجتماع را در سالهای پس از انقلاب نیز همچنان حفظ کرد. در اسناد ساواک به کرات آمده است که حجتالاسلام جمی به مسئولین رژیم پهلوی در مورد عدم توجه به وظایف اجتماعیشان هشدار داده است. از آن جایی که محبوبیت ایشان در منطقه بسیار زیاد بود، مقامات سیاسی استان توصیههای وی را جدی گرفته و از ایجاد تنش با او خودداری میکردند. از جمله مسائل منطقهای مورد توجه حجتالاسلام جمی، موضوع فلسطین و اوضاع عراق بود.
براساس اسناد ساواک، در سال 1348 هنگامیکه رژیم عراق علیه شیعیان اجحاف میکرد، وی با سخنرانیهای افشاگرانهی خود مردم را در جریان سیاستهای منطقهای علیه شیعیان قرار میداد. در سندی در این مورد آمده است:
«آقای جمی بالای منبر رفته ابتدا در باره دین اسلام و حوزههای علمیه نجف اشرف و قم صحبت کرد سپس درباره حکومت عراق سخنانی گفته و اظهار داشت اخیراً خبرهایی به گوش ما رسید که این حکومت بعثی عراق دست به کارهایی زده که از نظر ما مسلمانان بسیار مهم است. این حکومت حسنالبکر کار را به جایی رسانده که توهین به حوزه علمیه نجف اشرف کرده و چند وقت پیش اطلاع رسید که عدهای از مأمورین عراق شبانگاه به منزل آقای حکیم حمله کرده و میخواستند پسر آقای حکیم را دستگیر کنند ...
این حکومت بعثی عراق به جای این که ایرانیان را از عراق اخراج کند بروند بیتالمقدس را از دست اسرائیل نجات دهند و یا اورشلیم را از دست اسرائیل بگیرید و یا سرزمینهای اشغالی را از دست یهودیان پس بگیرند. ملت مسلمان و برادران دینی ما وظیفه داریم و آن این است هرکس بخواهد به دین مقدس اسلام توهین نمایند ما از این دین دفاع نماییم و سایر علمای اعلام وظیفه داریم در این مورد در جلساتی که تشکیل میشود مردم را آگاه سازیم و من بنا به وظیفه[ای] که برعهده دارم تا آن جایی که امکانات اجازه میدهد میکوشم و مسلمانان را از این عمل ننگین حکومت عراق آگاه میسازم.»[15]
5- فعالیتهای سیاسی حجتالاسلام جمی در دههی 50
حجتالاسلام جمی در دههی 50 یکی از چهرههای برجسته آبادان بود و به همین دلیل بارها از سوی ساواک برای ایشان و خانوادهی محترمشان مزاحمتهایی ایجاد شد. این فشارها و اقدامات صرفاً برای تضعیف روحیهی وی صورت میگرفت. رژیم پهلوی تصور میکرد که با این سیاست نه تنها ایشان را از ادامهی مبارزه منصرف خواهد کرد، بلکه مردم آبادان را نیز دچار وحشت خواهد نمود. دستگیری فرزند حجتالاسلام جمی در سال 1351 از جمله اقدامات ارعابی رژیم به حساب میآید.[16] اسناد ساواک نشان میدهد که لحن صحبت و مواضع حجتالاسلام جمی در دههی 50 بسیار تندتر از قبل بوده است.
با وجود افزایش شدت عمل رژیم، حجتالاسلام جمی نه تنها از مواضع اصولی خود عقب ننشست، که حتی بر دامنهی فعالیتهای خود نیز افزود. در چارچوب همین تلاشها بود که تیمسار ناصر مقدم، مدیر کل ادارهی سوم ساواک، به ریاست ساواک آبادان دستور داد:
« ترتیبی اتخاذ نمایند تا اظهارات یاد شده [غلامحسین جمی] ضبط و مدارک مستند و غیرقابل انکاری برعلیه مشارالیه جمعآوری [شود]»[17]
این اقدام ساواک نشان میدهد که رژیم از سوی حجتالاسلام جمی احساس خطر کرده و به دنبال برخورد شدید با ایشان بوده است. کمی بعد از این دستور، تیمسار مقدم در تاریخ 25 / 3 / 1351 خواستار برخورد جدی با ایشان شد. در این سند آمده است:
«خواهشمند است دستور فرمایید نامبرده بالا [غلامحسین جمی] را احضار و شدیداً به وی تذکر داده شود تا چنانچه در آینده به رویه خلاف خود ادامه داده و از اظهار مطالب خلاف مصالح در منابر خودداری ننماید ضمن تحت تعقیب قراردادن وی ترتیبی اتخاذ خواهد شد که به هیچ وجه به صلاح ایشان نمیباشد.»[18]
در سال 1355 برادر حجتالاسلام جمی، شهید عبدالرسول جمی، به وسیله ساواک دستگیر و تا سال 1357 در زندان رژیم نگه داشته شد.[19] با وجود این فشارها مقاومت حجتالاسلام جمی و مردم مسلمان آبادان همچنان ادامه داشت و رژیم را در موقعیت سختی قرار داده بود. حجتالاسلام جمی در این زمان یکی از کانونهای اصلی ارتباط نجف با ایران بود و بسیاری از انقلابیون از طریق وی به عراق تردد میکردند.[20]
6- شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی
شهادت مظلومانه آیتالله سید مصطفی خمینی در آبان 1356 را باید نقطهی عطفی در حرکت انقلابی مردم ایران برای سرنگونی رژیم پهلوی دانست. شهادت فرزند ارشد امام (ره) موجی از اعتراضات را در سراسر کشور به وجود آورد و باعث تظاهرات گستردهای در شهرهای مختلف کشور شد که به صورت زنجیرهای و متناوب تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشتند.[21] حجتالاسلام جمی در کنار سایر علمای کشور علاوه بر اعلام تسلیت به امام خمینی مجالس ترحیمی را برگزار نمود و در آنها رژیم پهلوی را مورد انتقاد قرار داد. در سندی در این مورد آمده است:
«درمورخه 8 / 8 / 36[1356] از طرف آیتاله عبدالرسول قائمی و سیدکاظم دهدشتی و غلامحسین جمی تلگرافی جهت آیتاله خمینی به نجف اشرف مخابره و ضمن این تلگراف نامبردگان به یاد شده تسلیت گفتهاند.
نظریه سهشنبه: فتوکپی تلگراف مزبور که مخابره شده به زبان فارسی و انگلیسی است تقدیم میشود.
نظریه سهشنبه: مفاد گزارش خبر و نظریه شنبه مورد تأیید میباشد ضمناً در مورخه 8 / 8 / 36[1356] از طرف آقایان فوقالذکر مجلس ختمی در حسینیه بهبهانیهای آبادان برگزار که در حدود 1500 نفر در این مجلس شرکت کردند.»[22]
حجتالاسلام جمی در مورد شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و تأثیر آن بر روند مبارزات مردم در آبادن در مصاحبههایشان به مطالبی اشاره کرده است که قابل تامل می باشند.[23] در سندی راجع به یکی از سخنرانیهای حجتالاسلام جمی در مراسم ختم شهید مصطفی خمینی آمده است:
«مورخه فوق [8 / 8 / 1356] در مسجد بهبهانیهای آبادان به منظور فوت سید مصطفی خمینی از طرف روحانیون و بازاریان آبادان مجلس ختمی برگزار گردید ابتدا آیاتی از قرآن قرائت شد سپس شیخ غلامحسین جمی درباره آیتاله خمینی و فرزندش مرحوم مصطفی خمینی صحبت نمود و از سجایای اخلاقی آن مرحوم یاد کرد و اضافه نمود که زیردست آن مرحوم و پدرش چندین هزار نفر طلبه درس علوم دینی یاد گرفتهاند و ما باید تا جایی که میتوانیم به آنها ایمان داشته باشیم و وظیفه ما روحانیون این است که نیک و بد را برای مردم تشریح کنیم زیرا مدیون هستیم ... در این جلسه تعداد قابل توجهی از روحانیون و بازاریان شرکت داشتند.»[24]
7- برگزاری مراسم ختم شهدای شهرهای مختلف کشور در آبادان
برگزاری مراسم یادبود برای شهدای شهرهای مختلف کشور، بخشی از تلاشهای حجتالاسلام جمی در سال های 1356 و 1357 بود.[25] این فعالیتها همگام با اقدامات آیات عظام قم و انقلابیون شهرهای دیگر کشور صورت میگرفت. در یک مورد حجتالاسلام جمی به همراه «شیخ قاسم موسوی» و «آیتالله عبدالرسول قائمی» تشکیل جلسه داده و تصمیم گرفتند که بنا به درخواست آیات ثلاثهی قم، برای شهدای شهرهای مختلف کشور در آبادان مجلس ختمی برپا کنند. این مجلس بهرغم تدابیر امنیتی شدید رژیم پهلوی برگزار شد.[26]
در اقدامی دیگر حجتالاسلام جمی از ائمهی جماعت آبادان خواست که در اعتراض به فجایع رژیم پهلوی از برگزاری نماز جماعت در 27 / 3 / 1357 در مساجد آبادان خودداری کنند. در سندی در همین مورد آمده است:
«شیخ غلامحسین جمی در جلسه روحانیون آبادان که در مسجد بوشهریها تشکیل گردیده بود به روحانیون حاضر در مسجد اظهار داشت که به منظور پشتیبانی از اعلامیه و اقدامات آیات مقیم قم روز 27 / 3 / 37[1357] در هیچ یک از مساجد آبادان نماز جماعت برگزار نخواهد شد.»[27]
اسناد موجود نشان میدهد که سخنرانیهای حجتالاسلام جمی تأثیر بسیار زیادی بر همهی گروهها و اصناف آبادان داشته و احساسات مذهبی آنان را به شدت تهییج میکرده است.
8- نقش حجتالاسلام جمی در حوادث آبادان و اعتصاب کارکنان شرکت نفت
پس از ماجرای هولناک به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان (توسط ساواک برای بدنام کردن نهضت اسلامی) که در جریان آن نزدیک به چهارصد نفر از مردم بیگناه این شهر در شعلههای آتش سوختند، مردم آبادان که از سالها قبل، از طریق روحانیون مبارزی چون «آیتالله عبدالرسول قائمی»، «حجتالاسلام جمی» و .... با ابعاد جنایات رژیم پهلوی آشنا شده بودند، در صفوف منظم در راستای براندازی رژیم متحدتر شدند.
حجتالاسلام جمی براساس اسناد ساواک و گفتهی شخصیتهای انقلابی، بیشترین نقش را در بسیج کارکنان صنعت نفت آبادان برعهده داشت و توانست با هوشیاری، آنها را در راستای ضربه زدن به پیکرهی اقتصادی رژیم پهلوی هماهنگ کند.[28] وی در مصاحبهای در این مورد گفته است:
«البته در این اعتصابات عوامل مختلفی نقش داشتند و انصافاً این رویداد ضربه مهلکی به رژیم زد. چون شریان حیات و اقتصاد رژیم به نفت بستگی داشت، رژیم هرچه کرد کارگران را سرکار خودشان برگرداند موفق نشد. عدهای از ایادی دولت هم به آبادان آمدند، اما نتوانستند کاری از پیش ببرند. یک بار هم سراغ من آمدند و گفتند: «شما کاری بکنید که کارگرها به سراغ کارهایشان برگردند و اعتصاب را تمام کنند» من گفتم: «از عهده من خارج است و آنها [کارگران] خودشان چنین تصمیمی گرفتهاند.»[29]
بیشک نفوذ و تأثیر حجتالاسلام جمی باعث شده بود که عوامل رژیم برای پایان دادن به اعتصابات به سراغ ایشان بیایند.[30]
آقای «دکتر محسن رضایی» نیز نقش حجتالاسلام جمی را در اعتصابات شرکت نفت بسیار مهم توصیف کرده است.[31]
در کنار اظهارات فوق که همگی حاکی از نقش فعال حجتالاسلام جمی در جریان اعتصابات شرکت نفت هستند، اسناد فراوانی نیز در بایگانی ساواک موجود است که این مسأله را تأیید میکنند. به خاطر اهمیت موضوع اعتصاب کارکنان شرکت نفت همهی علمای مبارز در سراسر کشور با حجتالاسلام جمی در ارتباط بوده و به طور مستقیم یا از طریق فرزند ایشان در جریان وقایع آبادان قرار میگرفتند. از کسانی که در اسناد ساواک به ارتباطشان با ایشان اشاره شده است میتوان از«آیتالله عباس واعظ طبسی» و «آیتالله بهاءالدین محلاتی» نام برد. در سندی در همین مورد آمده است:
«طبسی از مشهد ضمن تماس با پسر جمی از وی خواست که به پدرش بگوید تعدادی از بازاریان و اطباء اعلام کردهاند حاضرند به اندازه کافی خانه و پول در اختیار کارکنان شرکت ملی نفت که ممکن است در ادامه اعتصابات اخراج یا از کار برکنار شوند بگذارند و طبسی اصرار مینمود که این مطلب به جمی گفته شود تا به طریقی به کارگران ابلاغ و به اعتصاب ادامه دهند و از این که شنید تعدادی از کارگران اعتصاب را شکستهاند ناراحت شد.
نظریه یکشنبه ـ در چند روز اخیر تماسهای زیادی با غلامحسین جمی گرفته شده است. و برابر سوابق موجود و شواهد و قرائن، عامل اصلی تظاهرات خرمشهر که منجر به کشته شدن چند نفر شد غلامحسین جمی میباشد که یکی از روحانیون افراطی مخالف [موافق] خمینی است و چنانچه وی دستگیر نشود و اشد مجازات دربارهاش اجرا نگردد هرگونه تظاهرات و کشت و کشتار در اغلب شهرهای خوزستان متصور است و طی تماسی که روز گذشته وسیلهی شخصی ناشناس با پسر وی گرفته شد تصمیم گرفته شده یک تظاهرات دانشجویی در سطح آبادان و خرمشهر در روزهای آینده ترتیب دهند.»[32]
یک روز پس از این گزارش در 25 آذر 1357 حجتالاسلام جمی اعلامیهای به امضای امام خمینی (ره) در میان کارکنان شرکت ملی نفت آبادان توزیع و آنها را تشویق به ادامهی مبارزه کرد.[33] پس از این اعلامیه ساواک که ادامه فعالیت وی را بسیار خطرناک و حتی آن را باعث ایجاد تداوم تظاهرات در تمام خوزستان میدانست، تصمیم به دستگیری ایشان گرفت.
9- دستگیری و زندان
براساس اسناد ساواک، حجتالاسلام جمی بارها احضار و مورد تهدید و ارعاب قرار گرفته بود. در یک مورد مأمور ساواک که از اقدامات خود برای بیرون کردن وی از میدان به نتیجه نرسیده بود، درخواست میکند که:
«از طریق اداره کل ثبت جواز دفتر طلاق و ازدواج وی لغو و چنانچه باز هم در آینده به اعمال خلاف خود ادامه داد تبعید یا دستگیر گردد.»[34]
افزایش فعالیتهای حجتالاسلام جمی و نقش وی در اعتصاب کارکنان شرکت نفت، باعث شد تا رژیم پهلوی که به شدت از نفوذ ایشان وحشت داشت، مانع از سخنرانی وی شده و پس از بینتیجه ماندن این اقدام، ایشان را در 26 / 8 / 1357 دستگیر و در بازداشتگاه به شدت مورد شکنجه و اهانت قرار دهند.[35]
پس از دستگیری حجتالاسلام جمی، مردم آبادان دست به تظاهرات گستردهای زده و با اعتصاب و تعطیلی بازار، رژیم را مجبور به آزادی ایشان پس از دو هفته اسارت کردند. حجتالاسلام جمی پس از آزادی، هدایت تظاهرات وسیع مردم را برعهده گرفت و به رغم جو اختناق و حکومت نظامی مردم را همچنان در صحنه نگه داشت. افزایش اعتراضات با سرکوب شدید رژیم مواجه شد و تعدادی از مردم آبادان به شهادت رسیدند. بر اساس اسناد موجود رژیم بارها با حجتالاسلام جمی در این زمان دیدار کرده و از ایشان خواسته بود تا مانع از گسترش نا آرامیها شوند. در سندی از ساواک آمده است:
«روز 6 / 9 / 57 (2537 شاهنشاهی) نماینده ساواک در استان خوزستان با شیخ غلامحسین جمی یکی از روحانیون سرشناس آبادان که چندی قبل به علت فعالیتهای اخلالگرانه از طریق فرمانداری نظامی دستگیر و سپس آزاد گردیده ملاقات نموده است.»[36]
در این دیدارها رژیم میکوشید تا با تبلیغات انحرافی از قبیل نفوذ کمونیستها در صفوف مردم، حجتالاسلام جمی را از ادامه مبارزه باز دارد، اما هوشیاری وی باعث خنثی شدن این توطئهها شده و رژیم را در دستیابی به اهدافش ناکام گذاشت. در جریان یکی از این مراسمها که برای بزرگداشت شهدای آبادان در مسجد بهبهانیهای این شهر برگزار شده بود، رژیم به سوی مردم آتش گشود و تعدادی از مردم بیگناه را به شهادت رسانید. حجتالاسلام جمی پس از این ماجرا با لباس مبدل به منزل یکی از کارگران شرکت نفت رفته و بعد از اقامتی حدوداً سه روزه به قم عزیمت و حدود یک ماه در منزل شهید مطهری اقامت نمود.[37]
حجتالاسلام جمی پس از این که یکماه را در منزل «استاد شهید مرتضی مطهری»[38]گذراند، با شدت گرفتن روند انقلاب اسلامی به تهران آمد. وی از جمله روحانیونی بود که در مسجد دانشگاه تهران تحصن کرده بودند. توضیح آن که در بهمن ماه 1357 حدود 17 نفر از علمای برجستهی کشور از جمله: «مقام معظم رهبری»، «آیتالله فاضل لنکرانی»، «استاد شهید مرتضی مطهری»، «شهید آیتالله بهشتی» و .... در اعتراض به عدم بازگشت امام (ره) به کشور، دست به تحصن زده و تا دوازده بهمن ماه در کنار خیل عظیمی از دانشجویان که به آنها پیوسته بودند در مسجد دانشگاه باقی ماندند و از همان جا به فرودگاه مهرآباد برای استقبال امام رفتند.[39]
10- حجتالاسلام جمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی، حجتالاسلام غلامحسین جمی وظیفهی سنگین پاسداری از انقلاب اسلامی را در استان بسیار حساس خوزستان برعهده گرفت. متأسفانه از همان روزهای پیروزی انقلاب، بسیاری از فرصتطلبها و مخالفین انقلاب با بهرهگیری از اختلافهای قومی دست به تحرکاتی زده و کشور را در ناآرامیهای شدیدی فرو بردند. ترورها و بمبگذاری این گروههای معارض، باعث کشتهشدن بسیاری از مردم بیگناه کشور شد. گروههای مختلف سیاسی با استفاده از تشتت سیاسی در مرکز و تحرکات داخلی و خارجی، خوزستان را به یکی از کانونهای حادثهخیز کشور تبدیل کردند. نقش حجتالاسلام جمی در این زمان به خاطر نفوذ زیادی که داشت بسیار مثبت بود، وی یکی از عوامل ناکامی این گروهها در خوزستان به حساب میآید.[40]
با پیروزی انقلاب اسلامی خدمترسانی و بازسازی شهر آبادان که متحمل تغییر و تحولات اساسی شده بود در دستور انقلابیون استان و در رأس آنها روحانیت قرار گرفت. رفع محرومیتهایی مانند: حمل و نقل، گسترش شبکه بهداشت،کمک به احیاء مزارع و روستاها، مبارزه با قاچاق زمینی و دریایی و از همه مهمتر نگهداری از لولههای نفت در برابر خراب کاریهای گروههای وابسته از جمله این تلاشها بود. حجتالاسلام جمی در این زمان کانون فعالیت انقلابیون بهحساب میآمد:
«پس از پیروزی انقلاب، آیتالله جمی با لایههای مختلف نظام جمهوری اسلامی روابط و مناسباتی داشت. در اوایل پیروزی انقلاب، در همان اسفند1357، او همه امور انقلاب در آبادان را اداره میکرد، حتی شهربانی نیز زیر نظر ایشان فعالیت میکرد. او نیروها را بسیج و برای آنها سخنرانی میکرد و بسیار درباره ضرورت پاسداری در انقلاب میگفت، خطرهایی که انقلاب را تهدید میکرد، برمیشمرد و مردم را برای حفظ و پاسداشت حقوق یکدیگر و صیانت از آبروی هم نصیحت میداد.»[41]
حجتالاسلام جمی در همین زمان حزب جمهوری اسلامی را در آبادان ایجاد و خود به دبیری آن انتخاب شد. تشکیل «ستاد انقلاب آبادان» از دیگر کارهای حجتالاسلام جمی در ماههای اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در آبادان بود. این ستاد به خاطر این که در ساختمان 48 در یکی از مناطق وابسته به شرکت نفت شکل گرفت به همین نام معروف شد.[42] ستاد انقلاب اسلامی آبادان نقش بسیار مهمی در تحولات این شهر داشت، به طوری که انتخاب فرماندار آبادان «سید محمد کیاوش» بهوسیله این ستاد صورت گرفت. ستاد انقلاب آبادان در امور فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیز نقش موثری داشت و به امور فرهنگی و معیشتی مردم آبادان توجه داشت.[43]
حجت الاسلام جمی در جریان انتخابات دوره اول ریاست جمهوری از کسانی بود که با ریاست جمهوری « ابوالحسن بنیصدر» موافقت نداشت.[44]
11- حجتالاسلام جمی در طول جنگ تحمیلی
در سال 1359 و درحالی که کشور از نظر داخلی، منطقهای و بینالمللی روزهای پرالتهابی را میگذراند، رژیم بعث عراق که از سالها قبل و پس از عهدنامهی 1976 الجزایر خود را مغبون احساس میکرد، با پشتیبانی قدرتهای بزرگ جهانی در شهریور 1359 از چند جبهه به مرزهای کشور هجوم آورد. صدام که در مقابل دوربینهای تلویزیونی وعدهی تصرف چند روزهی بخشهای عمدهای از ایران را داده بود، با مقاومت گستردهی مردمی مواجه و در اطراف شهر بسیار حساس و نفتخیز آبادان زمینگیر شد. حجتالاسلام جمی را باید از قهرمانهای این روزهای آبادان دانست.[45] بسیاری بر این عقیدهاند که پس از تسخیر خرمشهر مقاومت حجتالاسلام جمی نقش مهمی در حفظ آبادان داشته است. حجتالاسلام جمی با وجود هجمهی سنگین دشمن همچنان در آبادان ماند و در مقابل دشمن ایستادگی کرد.
«ماندن آقای جمی که تبلور ماندن مردم بود، حتی در برابر کسانی که به دلیل خطرناک بودن شرایط، ایجاد شبهه میکردند. مجوزی شد برای کسانی که میخواستند از خطر استقبال کنند. ماندن ایشان جنبههای اخلاقی، اسلامی و جهادی و همه چیز را تقویت کرد. من چند باری که به آبادان رفتم، نقش ایشان را در میان نیروهای رزمنده و مردم، نقش ستون خیمه برای بقای آبادان میدیدم.»[46]
حجتالاسلام جمی با برگزاری نماز جمعه در شدیدترین شرایط جنگ، الهامبخش مردم شهر بودند. تلاشهای ایشان در حصر آبادان را حتی با جمهوری اسلامی در محاصره تشبیه کردهاند. مرحوم جمی با مدیریتی شایسته توانست آبادان را در شرایطی که در زیر آتش خمپارهها و توپهای دشمن قرار داشت حفظ کند. تأثیر خطبههای نماز جمعهی این شهر بسیاری از توطئههای تبلیغاتی رژیم بعث را خنثی میکرد.
حجتالاسلام جمی در سال 1361 به نمایندگی از مردم خوزستان به مجلس خبرگان راه یافت. این روحانی مبارز سرانجام پس از چندین دهه خدمت به اسلام و انقلاب و تحمل سختیها و مرارتهای فراوان در 7 دی 1387 در سن 83 سالگی روی در نقاب خاک کشید و به عرش اعلی پرواز کرد. پیکر این مجاهد نستوه طبق وصیت ایشان در قبرستان وادیالسلام نجف اشرف به خاک سپرده شد. در پیام مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدظلهالعالی) به مناسبت درگذشت حجتالاسلام جمی در 10 دی 1387 آمده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
روحانی مجاهد و فداکار جناب حجتالاسلام و المسلمین حاج شیخ غلامحسین جمی رضوانالله علیه به لقاءالله پیوست و با کولهباری از عمل صالح و جهاد مخلصانه در پیشگاه خدای متعال حضور یافت. تلاش و مبارزات این روحانی عالیقدر که از سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده بود، در نخستین سالهای پیروزی و به ویژه پس از یورش رژیم بعثی به مرزهای کشور، به اوج رسید و یادگاری فراموش نشدنی از مقاومت و صبوری و شهامت به جای گذاشت. او در روزهای محنت خرمشهر و آبادان برای رزمندگان خطوط مقدم، سنگری معنوی و پشتیبانی بینظیر بود. در سختترین شرایط آتشباریهای دشمن، حضور مؤثر و خطبهها و سخنرانیهای تسلاّبخش او قطع نشد و در دوران خطر و سختی و محنت، مردم آبادان و رزمندگان دست از جان شسته را تنها نگذاشت. پرونده عمل این مرد مؤمن و صبور و بیادعا در نزد پروردگار رحیم و غفور و اولیائش، مایهی سرافرازی او و جلب رحمت حضرت حقّ متعال است. ان شاءالله.
اینجانب درگذشت این عالم را به خاندان محترم و ارادتمندان و دوستان ایشان و به عموم مردم آبادان و بوشهر تسلیت عرض میکنم و علّو درجاتش را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
سید علی خامنهای
10 / دی / 1387»[47]
پینوشتها:
[1] نوشتم تا بماند، یادداشتهای روزانه جنگ آیتالله جمی، به اهتمام محسن کاظمی، تهران، انتشارات سوره مهر، 1390، ص 21.
[2] . «به علت این که از نظر مالی در وضع بدی به سر میبردیم برای من مجالی پیدا نمیشد که به درس بروم. عشق و شور و علاقهی شدید به دروس حوزه مرا وادار کرد تا آن جا که میتوانم این دروس را دنبال کرده و چیزهایی را بیاموزم» نشریه پیام انقلاب، مهر ماه 1361، شماره 68، ص 19.
[3] راجع به اساتید و دوران تحصیل حجت الاسلام جمی نگاه شود به: نوشتم تا بماند،... پیشین، ص 22ـ 21.
[4] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام غلامحسین جمی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392، ص 9.
[5] همان.
[6] پیام انقلاب، پیشین، ص 20.
[7] همان.
[8] پیام انقلاب، پیشین، ص 20.
[9] ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست، ج 1، انتشارات اطلاعات، 1386، ص 510 تا 519.
[10] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام غلامحسین جمی،پیشین، ص 6.
[11] پیام انقلاب، پیشین، ص 20.
[12] برای اطلاع بیشتر در این مورد ر.ک: قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، 9 جلد، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[13] پیام انقلاب، پیشین، ص 21ـ 20.
[14] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام غلامحسین جمی،پیشین،ص 19.
[15] همان، ص 41.
[16] در این سال حجتالاسلام جمی به دلیل وجود یک تومور مغزی از نظر جسمانی دچار مشکل شد. ر.ک: نوشتم تا بماند، پیشین، ص 498 ـ495.
[17] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام غلامحسین جمی،پیشین،ص 61.
[18] همان،ص 62.
[19] نوشتم تا بماند، پیشین، ص 25.
[20] همان، ص 23.
[21] برای اطلاع بیشتر در مورد شهادت آیتالله حاج سید مصطفی خمینی و واکنشهای عمومی به این حادثه ر.ک: شهید آیتالله حاج مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی ، چاپ اول، سال 1388.
[22] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام غلامحسین جمی،پیشین،ص 144.
[23] «اوج انقلاب را می توان از زمان شهادت حاج آقا مصطفی خمینی به حساب آورد. با این که خفقان خیلی شدید بود و از گرفتن مجلس ختم و صحبت کردن پیرامون شهادت ایشان و بردن اسم امام منع شده بودیم ولی مجلس ختم را در جلسه هفتگی برگزار کرده و مردم نیز استقبال نمودند. پس از سخنرانی من که از توصیف کردن خدمات و مقامات علمی حاج آقا مصطفی تشکیل شده بود مردم شروع به تظاهرات کردند که منجر به تیراندازی پلیس و دستگیری عدهای گردید. بعد از آن واقعه من همیشه در بین دو نماز صحبت کرده و مسائل مهم سیاسی و ... را برای مردم میگفتم که تأثیر بسیاری در مردم داشت.» مجله پیام انقلاب، پیشین، ص 21.
[24] برای اطلاع بیشتر از مواضع و سخنرانیهای حجتالاسلام جمی ر.ک: نوشتم تا بماند، پیشین، ص 486ـ485.
[25] راجع به نقش حجتالاسلام جمی در سازماندهی تظاهرات مردمی در اعتراض به فجایع 19 دی و 29 بهمن، قم و تبریز ر.ک: نوشتم تا بماند، پیشین، ص 487.
[26] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام غلامحسین جمی،پیشین،ص 177.
[27] همان،ص 189.
[28] در فصل دوم از کتاب نوشتم تا بماند... با عنوان «یادگشتها» نقل قولهای فراوانی از انقلابیون استان آمده است که در آنها به نقش محوری حجتالاسلام جمی در اعتصاب کارکنان شرکت نفت اشاره شده است. همان، ص 491 تا 493.
[29] شاهد یاران، پیشین، ص 4.
[30] . نوشتم تا بماند، پیشین، ص 491.
[31] مصاحبه محسن رضایی با شاهد یاران، پیشین، ص 6.
[32] همان.
[33] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام غلامحسین جمی،پیشین،ص 224.
[34] همان،ص 198.
[35] پیام انقلاب، پیشین، ص 21.
«با برقراری حکومت نظامی، آقای جمی که حاضر نبود دست از فعالیتهایش بردارد تحت فشار قرار گرفت. تیمسار اسفندیاری، رئیس حکومت نظامی، چند نفر را اطراف مسجد مهدی موعود (عج) توسط نیروهای تحت امرش به کشتن داد. آقای جمی را هم از مسجد با پای برهنه، بدون عمامه و عبا کشیدند و بردند. جمی آن زمان سخت مریض بود. ظاهراً او را به پادگان دژ بردند. ما شنیدیم که خیلی او را اذیت و آزار کردند و مورد بیحرمتی قرار دادند.». نوشتم تا بماند، ص 493.
[36] یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجت الاسلام غلامحسین جمی، پیشین، ص 229.
[37] پیام انقلاب، پیشین، ص 21.
[38] شاهد یاران، پیشین، ص 5 و 6.
[39] سینای فقاهت، سیدحسن فاطمی موحد، قم، مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، 1387، ص 186 ـ 185.
[40] شاهد یاران، پیشین، ص 6.
[41] نوشتم تا بماند، پیشین، ص 501 ـ 500.
[42] همان، ص 151.
[43] همان، ص 502.
[44] همان، ص 507.
[45] برای اطلاع بیشتر از نقش حجتالاسلام جمی در طول جنگ تحمیلی ر.ک: مصاحبههای انجام شده با سرداران و نزدیکان ایشان، مندرج در فصلنامهی «شاهد یاران» شمارهی 23.
[46] مصاحبه حجتالاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی با مجله شاهد یاران، همان، ص 6.
[47] پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.
حجت الاسلام والمسلمین جمی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دفتر کار خود
حجت الاسلام والمسلمین جمی در کنار روحانیون اعزامی از حوزه ی علمیه ی قم به آبادان قبل از سال 1348
حجت الاسلام والمسلمین جمی در کنار شهید آیت الله مرتضی مطهری
حجت الاسلام والمسلمین جمی در کنار مقام معظم رهبری
حجت الاسلام والمسلمین جمی در حال گفتگو با آیت الله موسوی جزایری
در کنار خانواده روستایی
بدرقه رزمندگان اسلام
بدرقه رزمندگان اسلام
حجت الاسلام والمسلمین جمی در کنار مقام معظم رهبری
حجت الاسلام والمسلمین جمی در کنار شهید سردار حسن باقری- محور جاده اهواز- خرمشهر
سخنرانی در جمع رزمندگان اسلام
حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین جمی
ایراد خطبه های نماز جماعت
شهید آیت الله سید محمدباقر حکیم، آیت الله مهدوی کنی، حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین جمی
حجت الاسلام والمسلمین جمی در کنار شرکت کنندگان خارجی کنفرانس وحدت اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین غلامحسین جمی
اقامه نماز بر پیکر پاک حجت الاسلام والمسلمین جمی
تشیع پیکر پاک حجت الاسلام والمسلمین جمی
تعداد مشاهده: 8804