امام صادق(علیه‌السلام) فرمودند: رسول اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرموده است: غافل‌ترین و ناآگاه‌ترین مردم کسی است که به دگرگونی و حال به حال شدن دنیا پند نگیرد. سفینه البحار، جلد 2، صفحه 146، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.*** قرار دادن اسناد متقن و جهت دهنده در فضای مجازی به بسیاری از محققان و نویسندگان کمک شایانی خواهد کرد. مقام معظم رهبری در دیدار با کارکنان مرکز اسناد انقلاب اسلامی مورخه 1390/1/31.

شرحی بر اسناد

فقر و فلاکت مردم ایران با شعار «به سوی تمدن بزرگ»!!


تاریخ انتشار: 11 دي 1402


خاندان پهلوی 53 سال در ایران سلطنت کردند، ره‌آورد این مدت برای مردم ایران کشوری عقب‌ مانده از فرهنگ و تمدن بشری و عدم برخورداری از حداقل‌های زندگی انسانی و رفاه بود.

مردم ایران به لحاظ بهره‌مندی از هوش و حافظه، سابقه مدنیت، ابتکار، خلاقیت، طول و عرض جغرافیایی تنوع آب و هوایی، همزیستی اقوام، دارا بودن منابع آبی، زمینی، زیرزمینی، معادن و غیره دارای ذخایر ارزشمند فراوانی هستند.

ایران در ذخایر نفت بعد از عربستان و عراق بیشترین منابع را در منطقه به خود اختصاص داده و از نظر گازی نیز بعد از روسیه دومین کشور جهان است. در سایر منابع زیرزمینی و طبیعی از موقعیت متوسطی برخوردار می‌باشد برای تولید و کشت انواع و اقسام گونه‌های مختلف کشاورزی استعداد بالقوه‌ای دارد، مراتع طبیعی پراکنده و گسترده در اقصی نقاط کشور، امکانات اولیه را برای پرورش دام مهیا نموده است و در یک کلام ایران از کشورهای بهره‌مند از مواهب الهی می‌باشد.

اما با تمام این امکانات طبیعی و انسانی مردم ایران در دوره پهلوی جزوِ کشورهای عقب‌‌مانده محسوب می‌شد. هر چند غربی‌ها برای پررنگ و مفید نشان‌ دادن حضور و تسلط خود در کشورهای جهان سوم از جمله ایران و دفاع از عملکرد مهره دست‌‌نشانده خود، ایران را در گروه کشورهای در حال توسعه معرفی می‌کردند تا هر چه بیشتر و گسترده‌تر از گذشته بتوانند سرمایه‌ ملی ایران را غارت نمایند و قراردادهای استعماری و بهره‌کشی ادامه یابد.

تجربه جهانی نشان می‌دهد کشورهای سلطه‌گر تا زمانی از عامل وابسته و حاکم دست‌نشانده خود حمایت می‌کنند که منافعشان تأمین شود و هر وقت ایجاب نماید فردی را به جای فرد دیگر می‌نشانند.

رابطه بین رژیم پهلوی و اربابان خارجی نیز از این قاعده کلی خارج نبود، لذا تا وقتی منافعشان ایجاب کرد از رضاخان حمایت کردند و زمانی که تاریخ مصرف او پایان یافت، وی را به خارج تبعید نمودند و پسرش را به جای او نشاندند و تا زمانی که توانستند و لازم بود وی را تجهیز نموده و دست او را در سرکوب و کشتار مردم  ایران باز گذاشتند.

سیاست اصلاحات ارضی و انقلاب سفید یکی از برنامه‌هایی بود که امریکایی‌ها دستور اجرای آن را به شاه صادر نمودند. اقدامی که غیر از نابودی اقتصاد ملی ایران و وابسته کردن کشور به تولیدات خارجی و تبدیل ایران به بازار مصرف کالاهای وارداتی از اروپا و امریکا ثمر دیگری برای کشور نداشت. اجرای این سیاست از طرف دولت باعث بیکاری اکثر روستاییان و مهاجرت آنان به حاشیه شهرهای بزرگ و زندگی فلاکت‌بار زاغه‌نشینی و معضلات بی‌شمار آن بر جامعه ایران بود.

‌غربی‌ها و به‌ویژه امریکایی‌ها و امپراطوری رسانه‌ای آنان چون خود عامل و آمر این برنامه‌ها بودند ـ در زمان اجرای این برنامه‌ها ـ آن‌چنان تعریف و تمجیدی از آن می‌کردند که گویا ایران عن‌قریب به یکی از کشورهای مدرن و فوق مدرن تبدیل خواهد شد! گروهی از خواص و مردم عادی هم این فریب «بهشت‌نمایی» را خورده بودند و به حمایت و پیروی از رژیم برمی‌آمدند، اما واقعیات و شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... حقایق دیگری را بازگو می‌نمود.

محمدرضا در چند سال پایانی حکومتش داعیه رساندن ایران به دروازه تمدن بزرگ را داشت و در ششم بهمن 1356 کتابی را با نام «به سوی تمدن بزرگ» منتشر نمود. چاپ اول کتاب در ششم بهمن 56 از سوی کتابخانه پهلوی و چاپ دوم از سوی مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی با همکاری کتابخانه پهلوی به انجام رسید. شاه در این کتاب ادعا نموده بود که در پایان برنامه عمرانی ششم  در سال 1360، دروازه تمدن بزرگ به روی تک تک ملت گشوده و ایران به کشوری کاملاً توسعه ‌یافته و صنعتی تبدیل خواهد شد و ایرانیان در استاندارد بالایی چون آلمان غربی و یا سوئیس زندگی خواهند نمود. او در مقام تشبیه و مقایسه از ایران آن روز به‌عنوان ژاپن دوم آسیا یاد می‌کرد!

آنتونی پارسونز سفیر وقت انگلیس در ایران، در کتاب «غرور و سقوط» معتقد است:

«شاه تصور می‌کرد که ایران بخشی از تمدن غربی بوده که شرایط جغرافیایی و تهاجم قبایل وحشی در قرون گذشته آن را از اصل خود جدا کرده است. شاه همواره بر نژاد آریایی ایرانیان تأکید کرده، آنان را از نژاد سامی جدا می‌دانست و معتقد بود که استعدادها و قابلیت ذاتی ایرانیان با حمله اعراب به ایران خاموش شده و سنت‌هایی که همراه آنان به ایران آمده، از شکوفایی این استعدادها جلوگیری کرده است. بنابر این تمدن بزرگ شاه فقط ناظر بر مسئله بالا بردن سطح زندگی و رفاه مادی مردم ایران نبود؛ او می‌خواست ایرانیان را از مسیر زندگی و سنتی اسلامی خود خارج کرده و ایران را در آغاز قرن بیست‌ویکم به کشوری اروپایی مبدل سازد.»[1]

امام خمینی(ره) برخلاف تمام تبلیغات و جنگ رسانه‌ای امریکا و غرب،‌ به‌خوبی از نتایج اسفبار این اقدام و تأثیر منفی آن بر تولید ملی و فقر و بیچارگی ملت شریف ایران آگاه بود و مخاطراتی را که دامنگیر ایرانیان خواهد شد، گوشزد می‌نمود. ایشان در سخنرانی 10 خرداد 57 در جمع روحانیون و طلاب ایرانی در مسجد شیخ انصاری، فرمودند:

«.... این آقای «دروازه تمدن بزرگ» ملاحظه نکرده خود تهران را، این محله تهران را؟ آن‌طوری‌که آقایان نوشته‌اند چهل و چند منطقه هست که در این چهل و چند منطقه این زاغه‌نشین‌ها، این چادرنشین‌ها، این‌هایی که خانه ندارند اصلاً، یا زیرِزمین یک سوراخی پیدا کرده‌اند و بیچاره‌ها مثل حیوانات زندگی می‌کنند، یا یک چادری درست کرده‌اند؛ مناطق زیادی، چهل و چند منطقه را اسم بردند، محالّشان را ذکر کرده‌اند، الآن پیش من است صورتش. این آقای تمدن بزرگ نگاه نکرده است به این تهران که چهل و چند منطقه، بیچاره یعنی [محرومند] از همه چیزهایی که آثار تمدن است: آب ندارند، برق ندارند، آسفالت و این‌ها که دیگر هیچ ندارند، هیچ ندارند بیچاره‌ها. این‌ها را از دهات بیرون کرده‌اند و اراضی دهات را گرفتند برای خودشان و این‌ها آمده‌اند در تهران. تهرانش این‌طور است که چهل و چند منطقه، این‌ها از چادرنشین‌ها و زاغه‌نشین‌هایی که با فلاکت، با زحمت دارند زندگی می‌کنند، با بیچارگی دارند زندگی می‌کنند، نوشته است که این‌ها وقتی آب برای خودشان می‌خواهند تهیه کنند، از یک محلی که [از] محل خودشان قریب صد پله یا بیشتر تا محل آب هست، این زن‌های بیچاره باید بیایند سر آن فشاری آب بردارند. کوزه را از این پله‌ها... این آقای تمدن کجاست که این‌ها را ببیند؟ این‌ها را نمی‌داند یا چشم‌هایش را هم می‌گذارد که نداند؟ همین دو ـ سه روز، همین سه ـ چهار روز پیش از این در مشهد، رفته در حرم مطهر سالوسی‌هایش را کرده و بعد هم آمده برای این بیچاره‌هایی که خودشان جمع کردند آنجا ـ یک عده‌ای بیچاره را ـ نطق کرده تمدن بزرگ، گفته ما بعد از چند سال دیگر به کجا خواهیم رسید؛ و در بین فرمایشاتشان فرموده‌اند که بعد از چند سال دیگر جمعیت ایران 65 میلیون نفر می‌شود و نفت هم نیست.

آقا نفت را چه کسی دارد از بین می‌برد؟ هی می‌گوید نفت نیست؛ نفت هست، تو داری نفت را از بین می‌بری، تو داری نفت را به حلقوم امریکا و دیگران می‌کنی، نه این‌که نفت نیست. ما مخازن زیادی داریم؛ شما دارید این مخازن را از دست می‌دهید تا بعد از چند سال دیگر نفتش از بین برود و مردم بیچاره بشوند. بعد ایشان می‌خواهند از انرژی خورشید استفاده کنند!...»[2]

ویلیام سولیوان آخرین سفیر امریکا در تهران بعد از سقوط پهلوی درباره وضعیت بهداشت پایتخت ایران در دوره محمدرضا پهلوی می‌نویسد:

«جنوبی‌ترین قسمت شهر از خانه‌های کوچک و کلبه‌های حقیر و کوچه‌های کثیف پرجمعیتی تشکیل می‌شد که بیشتر تازه واردین به تهران و کارگران ساختمانی و کسانی که به دنبال کار از روستاها به شهر هجوم می‌آوردند در آن قسمت سکنی می‌گزیدند.»[3]

و در قسمت دیگری از اثرش در زمینه ناکارآمدی اصلاحات ارضی چنین ثبت کرده است:

«شاه با اجرای برنامه‌های اصلاحی معروف به انقلاب سفید خود می‌خواست فقر و بی‌عدالتی را از کشور خود ریشه‌کن سازد و آن را به سوی دروازه‌های تمدن بزرگ هدایت کند ولی اجرای برنامه اصلاحات هم به علت نارسایی‌ها و عدم برنامه‌ریزی صحیح نتیجه‌ی مثبتی به بار نیاورد.»[4]

اسدالله علم وزیر دربار پهلوی نیز در یادداشت‌های روز شنبه هیجدهم خرداد 1353 درباره ناهنجاری‌های جنوب شهر تهران و زندگی مردم در گودال‌ها می‌نویسد:

«یک مسئله با مزه پیش‌آمده که از گودهای جنوب شهر که مسکن اشخاص هم هست، آب می‌جوشد، اصولاً گودها هم فوق‌العاده وضع بدی دارند.»[5]

وی درباره سطح بیسوادی مردم ایران و میزان بهره‌مندی از آب بهداشتی و مصرف برق در روستاها اظهار تأسف می‌کند و می‌نویسد:

«جای کمال تأسف است که حالا کشور ما 14 میلیون بی‌سواد دارد (تقریباً نیمی از جمعیت)»[6]

و در جایی دیگر می‌گوید:

«ظهر برای نیم ساعتی جلسه هیئت امناء خانه‌های فرهنگ روستایی را داشتم و جای بسی تأسف من شد که وقتی جویا شدم در دهات چه قدر برق و آب آشامیدنی داریم، معلوم شد یک درصد دهات ایران آب آشامیدنی تمیز دارند و چهار درصد دهات ایران برق دارند، خیلی عجیب است و جای تأسف.»[7]

با این مقدمه و شرح کوتاه، چند سند از ساواک که بیانگر وضع مردم ایران در پایتخت است از نظر می‌گذرد تا بسان «مشت نمونه‌ای از خروار»، گویای واقعیات موجود در زمان پهلوی دوم و خیال‌پردازی شاهانه باشد.

*****

 

از: 2 ﻫ‌ 1- 312                                                                      تاریخ: 2 / 6 / 37 [1357]

به: 10                                                                                         شماره: 1613 / 10

 

موضوع: شعار در علی‌آباد

در یکی از خیابان‌های علی‌آباد پیرمرد مریض و مفلوکی در داخل یک دکه چوبی زندگی می‌نماید که به علت کهولت و زمین‌گیر بودن قادر به رفع احتیاج اولیه خود نبوده و در کثافت و تعفن زندگی می‌نماید به‌طوری‌که نظر هر بیننده‌ا‌ی را جلب می‌نماید و تاکنون هم با وجودی‌ که موضوع به شهرداری رسیده، فکری به حال و وضع وی نکرده‌اند. به وسیله یک آگهی دست‌نویسی که روی دکه وی نصب شده چنین نوشته شده:

 «نمونه بارز از تمدن بزرگ یا عصر طلایی»

 که نظر هر رهگذری را جلب و از این طریق مورد بهره‌برداری ضد ملی قرار می‌گیرد.

نظریه یکشنبه. خبر صحت دارد به طریق مقتضی نسبت به برداشتن آگهی مزبور اقدام و ضمناًٌ به مقامات محلی نیز اعلام شده که نسبت به برداشتن دکه مزبور اقدام نمایند. سرباز

نظریه 10. خبر صحت دارد.

 

*****

تاریخ: 1 / 8 / 1357

جناب آقای محمدحسین امیدی انجمن شهرستان تهران

اینجانب سپاهیان روستای حسین‌آباد تپه سیف واقع در 10 کیلومتری تهران (جاده ساوه) روبروی شرکت خاور، به عرض می‌رساند: جاده فرعی این روستا احتیاج به آسفالت دارد که برای هزینه آن مقداری پول لازم است. خاکی این جاده حدود 1500 متر است و هر متر 70 تومان برای زیرسازی و آسفالت تعیین شده و از لحاظ آب و برق این روستا، [برق] تا 200 متری روستا آمده و هنوز متأسفانه در اینجا آب و برق ندارد و هم اهالی و هم سپاهیان از این لحاظ در مضیقه هستند و جمعیت این روستا در حدود 200 خانواده هستند که از لحاظ وضع مالی زیاد خوب نیستند. ما سپاهیان این روستا از آن جانب تقاضا داریم نسبت به مشکلات این روستا اگر برایتان امکان دارد اقدامات لازم را مبذول دارید. قبلاً از لطف و مرحمت جنابعالی تشکر داریم.

                    با تقدیم احترامات        

سپاهیان روستای حسین‌آباد تپه سیف

 1 / 8 / 57

 

*****

شماره: 11                                                                                تاریخ: 27 / 7 / 1357

                                                                                    پیوست: دو برگ

حضور محترم جناب آقای امیدی نماینده انجمن شهرستان تهران

محترماً معروض می‌دارم که روستای شهرستانک تابع بخش فشافویه، اقدامات زیر را جهت رفاه احتیاج دارد که به ترتیب اولویت عبارتند از: آب آشامیدنی و لوله‌کشی آن [در] سطح روستا. همچنین ایجاد حمام بهداشتی که در پیشگیری از شیوع بیماری‌ها کاملاً ضروری است و ایجاد مدرسه نوبنیاد با استفاده از زمینی که خود اهالی در اختیار می‌گذارند زیرا مدرسه فعلی برای دانش‌آموزان کوچک و همچنین به زحمت تاکنون توانسته‌ایم در این دبستان تدریس نماییم. با توجه به این که این روستا حدود 170 نفر جمعیت دارد و تاکنون هیچ‌گونه اقدام اصلاحی در این روستا صورت نگرفته و براثر بی‌آبی تمام باغات خشک و مردم در وضع بدی به سر می‌برند لذا خواهشمند است که مبلغی که به نظر اهالی حدود 000 /000 /1 یک میلیون ریال برآورد شده است، البته با خودیاری مردم بتوانند حداقل یکی از اقدامات فوق‌الذکر را در این روستا به انجام رسانند.

با تشکر فروان

سپاهی دانش روستای شهرستانک

محمد تجریشی

 

*****

شماره: 64                                                                                تاریخ: 29 / 7 / 1357

 

حضور محترم نماینده انجمن شهر تهران آقای امیدی

به استحضار می‌رساند که روستای ترشنبه واقع در جاده ساوه (1 کیلومتری شهرک گلدسته) دارای دبستانی است فاقد امکانات بهداشتی و رفاهی و کلاً از اطاقی قدیمی و فرسوده متشکل شده است. در ضمن این روستا فاقد حمام نیز می‌باشد و از این نظر مردم این روستا در مضیقه می‌باشند. یادآور می‌شوم که برق منطقه‌ای از چند صد متری روستا گذشته است، حال اگر امکان دارد تقاضا دارم برادران و خواهران این روستا را لااقل از یکی، نعمت‌های بی‌نصیب مگذارید.      

                          با تقدیم احترام

سپاهی روستای ترشنبه حسین...

 

*****

تاریخ: 1 / 8 / 1357

جناب آقای محمدحسین امیدی نماینده محترم انجمن شهرستان تهران

محترماً به عرض می‌رساند. اینجانبان سپاهیان قریه سالور که در 23 کیلومتری جاده ساوه وابسته به قاسم‌آباد شاهی قرار دارد، از بدو ورود به این روستا با وضع اسفناکی روبرو هستیم، به طوری که اهالی این قریه به علًت نداشتن حمام بهداشتی اکثراً دچار بیماری‌های واگیردار هستند.

لذا از آن نماینده محترم تقاضا داریم هرچه زودتر در مورد حمام بهداشتی این قریه اقدام نمایید.

با تقدیم احترام سپاهی دانش ـ فرامرز

1 /8 /57

 

*****

تاریخ: 1 / 8 / 1357

نماینده محترم انجمن شهرستان تهران آقای امیدی

محترماً معروض می‌داریم که قریه مظفریه واقع در 18 کیلومتری جاده ساوه وابسته به قاسم‌آباد شاهی دارای 200 خانواده است و اهالی این قریه فاقد حمّام بهداشتی و برق می‌باشد.

لذا از آن نماینده محترم تقاضا داریم که هرچه زودتر اقدام نمایید.

با تقدیم احترام

 1 / 8 / 57

 

*****

پی‌نوشت‌ها:


[1] . پارسونز، آنتونی (1363). غرور و سقوط، ترجمۀ منوچهر راستین، چاپ اول، تهران: سازمان انتشارات هفته، ص 23.

[2] . صحیفه‌ امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، سال 1378، ج 3، ص 408 و 409.

[3] . خاطرات دو سفیر، اسراری از سقوط شاه و نقش پنهان آمریکا و انگلیس، مترجم محمود طلوعی، چاپ سوم، انتشارات علم، تهران، سال 1375، ص 60 و 61.

[4] . همان، ص 65.

[5] . یادداشت‌های علم، به کوشش علینقی عالیخانی، ج 4، ص 139.

[6] . همان، ص 231.

[7] . همان، ص 66.



صفحه اول فهرست کتاب به سوی تمدن بزرگ


دو صفحه از کتاب به سوی تمدن بزرگ


منبع: اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1394، ج 2، ص 357. با تلخیص، تغییر، ویراستاری و اضافات.
 

تعداد مشاهده: 905


مطالب مرتبط

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.