امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: خدای بیامرزد آن بنده‌ای را که بیندیشد و عبرت گیرد، و پشت کردن‌ها و روی‌آوری آنچه حاضر است را با دیده اعتبار(پند و اندرز) بنگرد. بحارالانوار، جلد 70، صفحه 119، به نقل از آثارالصادقین، آیت‌الله احسان‌بخش.*** تاریخ و آنچه که به ملت‌ها می‌گذرد، این باید عبرت باشد برای مردم. از جمله تاریخ عصر حاضر... امام خمینی(قدس سره)، صحیفه امام، ج 8، ص 348.

 

 

مقالات بدون درج سند

حمایت از آمریکاییهاى مقیم تهران



کودتاى سال 1299 ه‍ ش با هدایت و برنامه‏ریزى استعمار پیر، توسط رضاخان میرپنج به اجرا گذاشته شد. خوش رقصى رضاخان در یک پروسه پنج ساله، وى را طبق برنامه‏ریزى از پیش تعیین شده آیرون‏ساید با همکارى سیدضیاءالدین طباطبایى، از سردار سپهى، وزیر جنگى و نخست‏وزیرى به سلطنت رساند تا دیکتاتورى پنجاه ساله دودمان ننگین پهلوى پى‏ریزى گردد. با اتمام جنگ جهانى دوم، دوران مصرف رضاخان نیز به پایان رسید و به جزیره موریس فرستاده شد و زمام امور کشور طبق توافق نیروهاى اشغالگر به‏عهده محمدرضا قرار گرفت و نخست‏وزیرى انگلیسى ـ محمدعلى فروغى ـ به مردم ایران تحمیل گردید و سالهاى شوم و سیاه حکومت پهلوىِ دوم آغاز شد.

در این دوران بود که نفوذ انگلیس به علت صدمات ناشى از جنگ و استقلال مستعمره‏ها، در ایران رو به افول گرایید و در برابر آن آمریکا با اتخاذ برخى مواضع نسبتا همسو با منافع و اهداف دولت و ملت ایران، چهره‏اى مقبول و عامه‏پسند از خود ارائه داد. اولتیماتوم ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا در فروردین 1325 (21 مارس 1946) درباره تخلیه ایران از نیروهاى روس به استالین و تلاش براى خروج نیروهاى شوروى از آذربایجان در 21 آذر 1325 از نمونه این حرکات است. کشور ایران به دلیل موقعیت استراتژیک و منابع عظیم نفتى، بر مبناى ماهیت توسعه‏طلبانه و سلطه‏جویانه آمریکا، در دایره نفوذ این کشور قرار داشت ـ در این دوران شمال ایران تحت پوشش شبکه‏هاى اطلاعاتى قوى قرار گرفت و پایگاه‏هاى بسیار قوى رادارى در آن منطقه نصب گردید که تمام سطح جنوبى کشور شوروى سابق را تحت پوشش قرار مى‏داد ـ و از طرفى دولتمردان ایران، در آغاز، رابطه با آمریکا را نوعى رابطه با یک قدرت سوم و ایجاد سد نفوذ در مقابل بریتانیا و روسیه ارزیابى مى‏کردند.

به‏طور طبیعى انگلستان و آمریکا در راستاى تحقق اهداف خود در ایران، به اطلاعات دقیق و شناخت عمیق و همه‏جانبه نیاز داشتند که تحقق آن، تنها از راه ایجاد شبکه‏هاى جاسوسى گسترده و به کارگیرى نخبه‏هاى خود باخته، که وفادارى و حمایت خود را از آنان اعلام مى‏داشتند تا متنفذ و ثروتمند باقى بمانند میسر مى‏نمود. تربیت شدگان سیاست انگلستان در پایتخت ایران ـ تهران ـ سیاستمدارانى بودند که استعداد صدارت، وزارت و وکالت را دارا بودند و همه پستهاى کلیدى را در اختیار داشتند و به دلیل داشتن قدرت زر و زور، تمکن این را داشتند تا فرزندان خود را نیز براى تحصیل به اروپا اعزام دارند و خود را از سایر شهروندان متمایز کنند. بدیهى است مشاغل حساس و مناصب کشور پس از بازگشت این تحصیل‏کرده‏هاى اروپایى، در ید قدرت آنان قرار مى‏گرفت. در این دوران انگلیسها براى حفظ منافع خود با آمریکاى ثروتمند و قدرتمند شریک گردیدند و افرادى مانند زاهدى، علم، حسنعلى منصور، هویدا، شریف‏امامى و... را به آمریکا وصل کردند و انتخاب رجال نیز طبق توافق میان مقامات اطلاعاتى انگلستان و آمریکا صورت مى‏گرفت و شاه ایران نیز در مقام نوکرى و حلقه به‏گوشى، مجرى اوامر سیاستهاى اعلام شده بود که موبه‏مو آن را به مرحله اجرا مى‏گذاشت. با تغییر سیاست سلطه مستقیم و شعار دمکراسى و شروع بازى آزادى که امریکا بر آن اصرار داشت، راه نفوذ آمریکاییها روزبروز بازتر مى‏شد. تشکیل احزاب یکى از سیاستهاى دیکته شده‏اى بود که محمدرضا پهلوى براى تحکیم موقعیت و تمرکز قدرت در دست خود گرفت تا احساسات مردم را در دهه 1330 کنترل و مهار نماید. در ادامه این سیاستها بود که در راستاى انتخابات آزاد، حرکت 500 تا 700 نفرى به همراه مصدق به سوى دربار با شعار سکوت، منجر به جلسه حدود 20 نفر از افرادى از قبیل شایگان، حایرى‏زاده، عبدالقدیر آزاد، مکى، عمیدى نورى، جلالى نائینى و... با شاه گردید و در این جلسه بود که با توافق شاه، نطفه جبهه ملى منعقد گردید تا عناصر آن بعدها در خدمت خواسته‏هاى او قرار گیرند.

در این جلسه درخواست برگزارى انتخابات آزاد را شاه با دغدغه پیروزى کمونیستها پاسخ مى‏دهد که مصدق مى‏گوید:

نه شما خاطر جمع باشید کمونیستها برنده نمى‏شوند ما رأى را خواهیم آورد

و بعد شاه مى‏گوید:

آخر شما نه تشکیلاتى دارید نه حزبى هستید نه چیزى هستید، چه جورى؟ روى چه حسابى؟ چه ملاکى؟

در آخر توافق مى‏شود در آن موقع که جز حزب ایران، حزب دیگرى وجود نداشت، جبهه ملى به وجود آید. در آن ایام شهید نواب صفوى با دیدن مینوت اساسنامه جبهه ملى با ناراحتى مى‏گوید:

«تشکیلات و حزب و جبهه‏اى که با موافقت پسر رضاخان به وجود آمده باشد براى ما ارزش ندارد هر چه بدبختى است از اینهاست. کانون فساد اینجاست.»

شهید حاج مهدى عراقى در نقل خاطرات خود مى‏گوید:

«جبهه ملى معتقد به این بود که نمى‏تواند متکاش خود ملت باشد. تنها باید یک متکایى غیر از ملت داشته باشد. وضع آمریکا هم در آن روز مثل امروزش نبود، یک استعمار نو بود که یواش یواش داشت به قول بعضى‏ها از توى تخم در مى‏آمد بیرون و تا اندازه‏اى هم چون قبلش به‏عنوان یک کشورى بود که خودش انقلاب کرده بود، از زیر استعمار خودش را بیرون آورده بود و داعیه این را هم داشت که من طرفدار ملت‏هایى هستم که مى‏خواهند از زیر استعمار بیرون بیایند. در هر حال، جبهه ملى این جور بیان مى‏کرد که ما با روس‏ها نمى‏توانیم کنار بیایم، چون از جهت مسایل داخلى زمینه ندارند. اولاً ملت ما یک ملت مذهبى هستند و ما نمى‏توانیم متکى به اینها باشیم. ثانیا خود این وکلا هم تقریبا وکلایى بودند که از حزب دمکرات آمده بودند بالا و حزب دمکرات هم یک حزب راستى بود به‏طور کلى در آن موقع و از طرفى هم خود مصدق از یک خانواده اشرافى بود، یک خانواده مرفهى بود، قهرا نمى‏توانست سمت آن وَرى داشته باشد. انگلیس هم که آن روز به‏عنوان یک ابرقدرت میانه حالى بود، آن هم 50 سال ملت را بیچاره کرده بود. همه حرکت‏ها علیه انگلستان شده بود. خوب، پس با او هم که نمى‏توانستند کنار بیایند، مجبور بودند که در پشت پرده خرده خرده با آمریکا لاس بزنند و آمریکا هم یک مقدار از آنها طرفدارى بکند.»

البته باید گفت، آمریکا نیز براى جبهه ملى و اعضاى آن حساسیت‏هاى قابل توجه‏اى بروز مى‏داد که از آن جمله به پاکسازى این تشکل از عناصر توده‏اى که در جبهه ملى نفوذ کرده بودند مى‏توان اشاره کرد. حسین فردوست این موضوع را چنین نقل مى‏کند :

«خاطره دیگر مربوط به جبهه ملى است که در واقع نخستین کار مشترکى بود که من و یاتسویچ انجام دادیم. اواسط سال 1340 بود، روزى سرهنگ یاتسویچ به دفتر ویژه آمد و گفت: مطلبى را به اطلاع شاه رسانده‏ام و دستور داده براى اجرا به شما بدهم. گفتم مطلب چیست؟ گفت: ما علاقه زیاد به جبهه ملى داریم زیرا از عناصر تحصیل کرده و پیشرو تشکیل شده و روبه توسعه است. ولى مسأله ما این است که مى‏خواهیم بدانیم آیا حزب توده در آن رسوخ کرده یا نه؟ پس یاتسویچ لیستى را از کیف خود در آورد، نشانم داد که حدود 600 ـ 700 اسم با مشخصات کامل بود و اکثرا از اساتید دانشگاه بودند و یا شغل آزاد داشتند ولى در رده‏هاى بالا تحصیل کرده بودند و حداقل‏شان لیسانس بود. (در مقابل هر اسم، شغل و تحصیلات فرد نوشته شده بود.) من لیست را گرفتم و گفتم: همه را نمى‏توانم یکجا پاسخ دهم ولى در چند نوبت و هر نوبت 100 نفر را پاسخ مى‏دهم. قبول کرد و رفت من نیز طى نامه‏اى به محمدرضا اطلاع دادم که یاتسویچ چنین تقاضایى دارد و او پاسخ داد: صحیح است با دقت انجام دهید!

از لیست یاتسویچ 2 نسخه تهیه کردم یک نسخه را براى جرائم و سوابق سیاسى به ساواک دادم و یک نسخه را براى جرائم غیرسیاسى به شهربانى، و خواستم که هر دو دستگاه با دقت ولى سریع پاسخ دهند آنها هم نیروى کافى روى این کار متمرکز کردند و تک تک افراد را با سوابق و جزئیات کامل گزارش مى‏دادند. نتیجه بررسى این شد که حدود 30 درصد لیست یاتسویچ توده‏اى از آب درآمدند! طبق قرار، نتیجه را به تدریج به یاتسویچ دادم و او از حضور عناصر توده‏اى تعجب کرد و گفت که نتیجه بررسى را به مرکز (آمریکا) فرستادم و آنها دستور داده‏اند که هیأت مدیره جبهه ملى سریعا عناصر توده‏اى را تصفیه کند و ضمنا هر چند سال یک بار بررسى تکرار شود تا نفوذى‏هاى بعدى مشخص شوند. آمریکا براى این خدمت یک نشان به یاتسویچ اعطا کرد که روزى به دفتر آورد و با خوشحالى به من نشان داد و گفت که: مرکز از شما تشکر کرده است. من به شوخى گفتم: خوب است زحماتش را من متحمل شدم و نشان را شما گرفتى! البته شوخى بود و خندید و مجددا از من تشکر کرد.»

لازم به ذکر است که گراتیان یاتسویچ افسر نیروى هوایى یوگسلاوى بود که در زمان جنگ جهانى دوم با هواپیماى خود به آمریکا پناهنده و سپس تبعه آمریکا گردید و به‏علت استعداد اطلاعاتى زیاد به عضویت سازمان جاسوسى «سیا» درآمد و به سرعت ترقى کرد، به نحوى که پس از مدتى کوتاه، رئیس دفتر «سیا» در ایران شد. ریاست این دفتر از مشاغل طراز اول سازمان جاسوسى آمریکا محسوب مى‏شد.

اسنادى که به مطالعه آن خواهید پرداخت، مربوط به دوران شروع مبارزات گسترده حضرت امام خمینى «ره» در مخالفت با لایحه انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى و... مى‏باشد که جبهه ملى بنابر دستور اربابان آمریکایى موظف به مى‏گردد و از طرفى در این موقعیت به فکر تصفیه جبهه ملى از عناصر نفوذى توده‏اى مى‏افتد.

متن این سندها چنین است.

سند اول:

موضوع آقاى حسین راضى عضو کمیته جبهه ملى ایران

نامبرده بالا روز 29 اسفند ماه چهل به اتفاق پروین پیمان همسرش به شیراز آمده و در منزل آقاى حسن پیمان سکونت نموده و در 15 فروردین ماه به تهران عزیمت کرده است. این شخص طى مدت اقامت خود در شیراز با نامبردگان مشروحه زیر در تماس بوده و به مأمور نفوذى این ساواک اظهار داشته یکى از برنامه‏هاى آینده جبهه ملى مبارزه با عناصر توده‏اى و تصفیه سازمانهاى وابسته به جبهه ملى از وجود این قبیل عناصر است.

1ـ آقاى جلال‏الدین آیت‏اله‏زاده

2ـ دکتر محمد پیمان

3ـ حسین اسکندرى

4ـ منوچهر شجاعى

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فارس و بنادر ـ آرشام

سند دوم:

موضوع : آقاى حسین راضى

تاریخ : 17 /2 /1341

نامبرده فوق یکى از لیدرهاى جبهه ملى است اخیرا به شیراز وارد و پس از یک هفته توقف عازم تهران شده و گویا از طرف دولت آلمان براى مطالعه در امور شهردارى به آن کشور دعوت شده است مراتب جهت اطلاع و هرگونه اقدام مقتضى به عرض مى‏رسد. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فارس و بنادر. آرشام

سند سوم:

موضوع : حسین راضى فرزند غلامرضا شماره شناسنامه 69 تبریز تاریخ تولد 1307

تاریخ : 21 /6 /1341

نامبرده بالا عضو کمیته مرکزى جبهه ملى چند روز قبل از تهران به شیراز وارد و کلیه اوراق روزنامه‏هاى وابسته به جبهه ملى و عکس‏هاى رنگى دکتر مصدق که اخیرا در شیراز منتشر گردیده به همراه خود آورده و در دسترس عده‏اى گذارده است و درباره فعالیت آینده جبهه ملى دستوراتى به آقایان مهندس ایزدى و دکتر شریعتمدارى داده و شایع است فعالیت جبهه ملى در آینده به صورت خواهد گرفت و فعلاً فعالیت آنها روزبروز دامنه‏دارتر و قرار است در فعالیت انتخابات انجمن شهر نیز شرکت نمایند.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت فارس و بنادر. آرشام

منبع: کتاب اتفاقات تاریخی


 

تعداد مشاهده: 4227

تقویم تاریخ

کانال‌های اطلاع‌رسانی در پیام‌رسان‌ها

       
@historydocuments
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.